قَالَ اللهُ تَعالَی فِی کِتابِهِ الکَرِیمِ: «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ؛[1] به زودى نشانههاى خود را در افقها [ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟».
به همهی شما برادران و خواهران عزیز و مؤمن که فیض حضور در مسجد مقدّس جمکران را در این ایّام بهاری و در آستانه سالروز جمهوری اسلامی، دوازدهم فروردین ماه درک کردید، تبریک عرض میکنم. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی همهی شما را از عنایات و الطاف خاصّ خود از نظر عنایت ولیّ خود بهرهی فراوان کرامت فرماید.
بحثی که امشب در این جلسهی بسیار باصفا، صمیمی و نورانی خدمت شما عزیزان و گرامیان تقدیم میکنم، با ملاحظهی فصل بهار است. اکنون همهی ما در این گردش ایّام، روزها و شبها و ماهها به فروردین ماه و به فصل بهار و به یکی از زیباترین فصلهای زندگی سالانهی خود رسیدیم. خوب است چند دقیقه دربارهی این پدیدهی بسیار بزرگ و در عین حال بسیار جذّاب، پیچیده و پررمز و راز یک تفکّر جمعی داشته باشیم. سعی من این است که با الهام از آیات کریمهی قرآنی و کلمات اولیاء خدا، إن شاء الله چند نکته و برداشت را دربارهی بهار خدمت شما عزیزان تقدیم کنم.
هدف از آیات و نشانههای خداوند
مقدّمهای عمومی در ارتباط با موضوع بحث ما قابل توجّه است که ابتدا به آن اشارهای میکنیم. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم با صراحت و مکرّر این موضوع را اعلام میکند که هرچه که در این عالم بزرگ که اطراف ما است و در عالم بزرگتر که در وجود ما است، آفریده شده و هر چه که خداوند خلق کرده، نشانه و رمز است، یعنی دارای معنا، اشاره، حرف و پیام است. چه در عالم بزرگ پیرامون ما که در قرآن کریم از آن تعبیر به آفاق میشود و چه در وجود هر کدام از ما که عالم بزرگتری است که تعبیر به عالم انفس میشود و هر چه که خدای متعال خلق کرده، این ویژگی را دارد که آیه و نشانه است.
تعبیر آیه، تعبیر بسیار دقیقی در قرآن کریم است، یعنی اشاره، نشانه، پیام که الهام و معنا دارد. در آیهای که برای شما تلاوت کردم، آمده است که خود قرآن هم مجموعهای است از آیات. در این آیهی کریمه خدای متعال به صراحت اعلام میکند: «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»، ما نشانههای خود را چه در جهان پیرامون شما، چه در جهان درون شما به شما نشان میدهیم.
همهی آنچه خداوند خلق کرده، نشانه، آیه و دارای پیام از جانب خدای متعال است. سؤال این است که این همه پیام و نشانه برای چه کسی است؟ آشکار است آن کسی که این همه آیات و نشانهها برای او ارائه شده، او در جریان آفرینش جایگاه خاصّی دارد که اینقدر خداوند او را مورد اعتنا و احترام قرار داده است. آن کسی نیست جز انسان؛ لذا فرمود: «سَنُريهِمْ آياتِنا» ما به همهی انسانها آیات خود را در این پهنهی بیکرانهی خلقت و آفرینش، در آسمانها، زمین، مخلوقات، حیوانات، نباتات، گیاهان، در وجود و جان خود آنها، ما آیات خود را به آنها نشان میدهیم. هدف من این است که برای اینها آشکار شود که فقط و فقط حق او است: «حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ».
آیات برای صاحبان خرد است
از این همه ارائه چه کسی استفاده خواهد کرد؟ آیا همه استفاده میکنند؟ پاسخ روشن است: نه. از این همه انسانها که آفریده شدند و آیات فراوانی که برای آنها ارائه شده، آیا همه استفاده میکنند؟ پاسخ این است که نه، فقط بعضی بهرهمند میشوند. آنها چه کسانی هستند؟ قرآن کریم میفرماید: آنهایی که عقل خود را به کار میاندازند، میاندیشند، تفکّر دارند، عمیق و دقیق میشوند.
در آیات نورانی قرآن برای بهرهمند شدن از آیات و نشانههای خداوند تبارک و تعالی، آنچه که شرط گذاشته شده، عبارت است از ذکر و فکر. «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛[2] مسلّماً در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانههايى است». آفرینش آسمانها، زمین، گردش شب و روز، همه برای صاحبان خرد «لِأُولِي الْأَلْبابِ» نشانهها دارد.
صاحبان خرد کسانی هستند که عقل آنها زنده است و با دو ویژگی شناخته میشوند، یک: «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ؛[3] همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند»یعنی اهل ذکر هستند. اوّلین ویژگی آنها این است که اهل ذکر هستند، به آن کسی که گردانندهی چرخ هستی است و خداوندی که خلق میکند، توجّه دارند. دوم: «وَ يَتَفَكَّرُونَ» اهل فکر هستند. از کنار این نشانهها، از کنار آنچه که خلق شده از سر غفلت عبور نمیکنند، بلکه میایستند، درنگ میکنند، عمیق میشوند، اهل فکر هستند. با این دو ویژگی عقل انسان فعّال میشود؛ یعنی همان چیزی که سرمایهی اصلی هر انسانی است.
با این فرض انسان میتواند از آیات الهی که تمام عالم را فرا گرفته و هیچ جایی خالی از نشانههای او نیست، اصل آن در وجود خود شما، در جان شما، در روان شما، در جسم شما و سپس در این بیکرانهی هستی است. این نشانهها برای شما معنادار میشود و چنین کسی دائماً بهرهمند میشود، رشد میکند و عقل او بارور میشود. چنین کسی به مقام شامخ انسانیت دست پیدا میکند.
فصل بهار، آیه بزرگ الهی
یکی از نشانههای بزرگ الهی، یکی از آیات، منتها نه یک آیه و نشانهی معمولی، بلکه یکی از نشانههای بزرگ خداوند، یک نمایشگاه بزرگ و باشکوه و باعظمت از نشانهها، بلکه دیگر یک نشانه نیست، میلیاردها نشانه است که با یک کیفیت بسیار دقیق و زیبایی در برابر چشم انسانها قرار داده شده و آن عبارت است از فصل بهار.
فصل بهار در حقیقت محصول اجتماع زمین و زمان در یک وضعیت خاص است. کرهی زمین در گردش خود به دور خورشید، به یک زمان خاصی میرسد که اسم آن بهار و ربیع است. آن جایی است که یک وضعیت اعتدال خاصّی از نظر وضعیت آب و هوا برقرار میشود. این موقعیت یکی از نشانههای بزرگ خداوند است که در خود مجموعهی بزرگی از حرفها، پیامها، اشارات، بشارات و مطالب را جا داده است.
قافلهی عمر برای هر کدام از ما بهارهایی را برای جوانها کمتر، برای میانسالها بیشتر، برای بزرگسالها تعداد بیشتری آورده است. امسال فصل مشترک من و شما این است که دوباره به لطف خدای متعال به بهار رسیدیم. ما در یکی از زیباترین بخشهای بهار نو قرار داریم. قرآن کریم از من و شما چه توقّعی دارد، وقتی به بهار میرسیم؟ اکنون که ما به بهار رسیدیم خدا از ما توقّع دارد که ما چه برداشتی داشته باشیم، چه استفادهای ببریم و چه بهرهای از بهار داشته باشیم؟ این آن نکتهی اصلی است.
نکاتی در مورد نشانههای خداوند در فصل بهار
من فهرستوار پنج نکته را بیان میکنم. بشنوید و إن شاء الله فیض ببرید و آغاز تازهای باشد برای یک نگاه باطراوت و جدید به این پدیدهی بزرگی که در اطراف ما در حال اتّفاق است. مطلب اوّل: خداوند تبارک و تعالی با ارائهی بهار از بندگان خود توقّع دارد که مسئلهی حیات، زندگی و زنده شدن با همهی آن پیچیدگیها و زیباییهای آن را درک و حس کنیم و بفهمیم و آن کسی که حیاتآفرین است، احیاء میکند.
قرآن کریم فرمود در فصل بهار اینطور اتّفاق میافتد: «وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً؛[4] و زمين را خشكيده مىبينى». تا چند روز پیش شما میدیدید که زمین افسرده، بیحال، خواب و مرده است. در زمستان زمینی که در اطراف ماست چنین خصوصیتی داشت. «فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ؛[5] و [لى] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمىآيد و نمو مىكند و از هر نوع [رستنيهاى] نيكو مىروياند»، «هذا خَلْقُ اللَّهِ؛[6] اين، خلق خداست» این آیه بسیار زیبا است. ما میبینیم زمین مرده و افسرده است، گیاهان در وضعیت افسردگی هستند، درختها در وضعیت خواب و افسردگی هستند و... تا اینکه باران بهاری نازل میشود.
زمین تکان خورد؛ اصطلاح خودمانی آن این است که میگوییم زمین نفس کشید، همان نفس حیات است. مرده بود اکنون زنده شد، نفس کشید، جنبش پیدا کرد و محصول این نفس کشیدن و جنبیدن عبارت است از اینکه «أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» گیاهان یکی پس از دیگری سر از خاک بر میدارند، درختها برگ و شکوفه میدهند.
برگهای کوچک بسیار تازه و زیبایی روی درختها مینشیند و غنچههای بسیار زیبایی روی درختها مخصوصاً درختهای میوه آشکار میشود. در کوه و صحرا هم از دل زمین انواع و اقسام گیاهها سر بلند کرده است. آیا در برابر این اتّفاق بسیار عجیب فکر کردهایم.
در برابر این تحوّل بزرگ، که یک نمایشگاه بسیار عظیم از قدرت، علم، دانایی، حکمت، تدبیر، جمال و زیبایی است که از سوی پروردگار متعال در برابر شما قرار گرفته، خدای متعال توقّع دارد که انسان حظ ببرد، بهرهمند بشود، فکر و ذکر کند، فکر و ذکر با هم تلفیق شود، آن زمان ما برداشت معنوی و عالی از آنچه دارد اتّفاق میافتد داشته باشیم. خداوند تبارک و تعالی از ما دعوت میکند که قدرت من را ببینید، جلوی چشم شما است. زمین مرده و افسرده را چه کسی زنده کرد؟ چه کسی به آن نفس داد؟ چه کسی این گیاهان را رویاند؟ چه کسی آن بذر افسرده را شکوفا کرد؟ چه کسی این همه استعداد را خلق کرده و چه کسی با وزش نسیم بهاری این همه استعدادها را زنده کرد؟ کیست؟ به آن فکر کنید و خدا را ببینید.
با صد هزار برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
وقت تماشای خدا است. جمال، علم و قدرت او را ببینید. صحنهی طبیعت و زمین نمایشگاه علم، قدرت، حکمت و تدبیر خالق هستی میشود. مطلب دومی که از ما توقّع است زمانی به بهار رسیدیم، از این تحوّلی که در اطراف ما رخ داده، استفاده کنیم و بهرهمند بشویم، عبارت است از تماشای رحمت خداوند.
تماشای قدرت، علم و حکمت خدا در بهار
نکتهی اوّل تماشای قدرت، علم و حکمت خدا بود. اکنون یک دعوتنامهی جدید برای شما و برای ما وجود دارد. یک دعوت جدید برای شما از سوی خداوند هست. قرآن کریم میفرماید دعوت جدید این است: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛[7] پس به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند»، مردم، آقایان، خانمها، جوانها و بزرگترها، بیایید در بهار نشانهها و آثار مهربانی خداوند را هم تماشا کنید. خداوند برای شما سفره انداخته است. این یک نگاه دیگری است، نگاه به رحمت خداوند است.
تعابیر زیبایی در قرآن کریم وجود دارد، از آن لحظهای که میخواهد بهار شکل بگیرد و این فصل اتّفاق بیفتد. خداوند در قرآن توصیف کرده، زمانیکه بادها فرستاده میشود، نسیم ملایم میوزد، ابرها را ساماندهی میکند، در این تغییر دمای لطیفی که اتّفاق میافتد، این نسیم قبلاً آن باد سرد سوزان زمستان بود، اکنون نسیم لطیف و خنک بهاری شده که وقتی شروع به وزیدن میکند از یک سو ابرها را بارور میکند، از سوی دیگر زمین را زنده میکند و اینها زمانی به هم میرسند که باران بهاری نازل میشود. یک سفره میافتد، سفرهی رحمت است، به آن نگاه کنید «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ». خداوند در هر گوشهای از فصل بهار یک پیام دوستت دارم برای بندههای خود میفرستد. بهار مظهر نام مقدّس رحمان خداوند است، «الرّحمن»؛ سفره وسیع است، همه سر این سفره میآیند.
زیبایی بهار، نعمتهای بهار برای همه است، میوههایی که به دست داده میشود برای همه است، تقسیمبندی نشده، نگفتند فقط انسانهای مؤمن، نگفتند فقط انسانهای متّقی، بلکه صالح و مؤمن، کافر و فاجر سر این سفره هستند. سفرهی عمومی رحمت خدا است و در این گسترهی رحمت، خداوند با شما حرف میزند، مهر، محبّت، لطف و احسان خود را به شما نشان میدهد.
واقعاً ما گاهی بسیار غافل هستیم. یک خاطرهای از امام راحل عظیم الشّأن و عزیز ما نقل شده که نشان می دهد آن امام عارف سالک و لطیف چه طبع لطیف، باطراوت و بهاری داشتند. یک روز به یکی از اعضای خانوادهی خود فرموده بودند، فکر میکنی این گل چند روزش است؟ در همان باغچهی کوچولوی حیات خانهی امام که چه بسا شما هم رفته باشید. امام شمارش روزهای تولّد و شکفتن این گل را در دست محاسبه دارد؛ یعنی آن بهره را میبرد.
ما از کنار این همه درختها، گلها، غنچهها، نسیم خنکی که میوزد و صورت ما را نوازش میدهد و این فضای باطراوتی که درست میشود و این زمینی که جا به جای آن به شما اعلام میکند، لطف خداوند را گاهی از سر غفلت میگذریم، مگر اینها آیهی رحمت خدا است؟! اگر این توجّه در ما پیدا بشود نتیجهی آن شکر است. در آن فرض اوّل، نگاه میکنید میگویید: «الله اکبر» این مرده بود، اکنون زنده شده است.
سفرهی رحمت پروردگار در بهار
در نگاه دوم که نگاه شما به رحمت و مهربانی خدا است، مدام نگاه میکنید و میگویید: «الحمد لله، الحمد لله» خداوند چه سفرهای آراسته، چقدر ما را احترام کرده، چقدر این سفره را با این زیبایی، با آن ظرافت، با آن لطافت آرایش کرده است. یک سفرهی معمولی نیست، کریمانه، محبّانه و از سر احسان است. شما یک کسی را که خیلی او را دوست دارید وقتی مهمان شما بشود، برای او چه کار میکنید؟ آشکار میشود مولا بسیار شما را دوست میدارد. این سفرهی احسان خداوند در بهار است که برای بندگان او گسترده میشود، هم حظّ چشمی دارد، هم حظّ نفس دارد، بهرهی نفسی، جسمی و بهرهی روحی و روانی دارد. از همهی جهات برای شما رزق در بهار آماده است.
روایت زیبایی در مورد بهار بیان شده است، فرمود: وقتی به خنکای بهار رسیدید، خود را نپوشانید، لباسهای متعدد نپوشید، بعضیها مثلاً در فروردین که غنچهها باز شدهاند، پالتو و لباسهای ضخیم میپوشد. پیغمبر فرمود: لباس خود را سبک کنید. از بَرد ربیع و از خنکای بهار تن خود را نپوشانید.
گفت پیغمبر به اصحاب کبار تن مپوشانید از باد بهار
کانچه با برگ درختان میکند با تن و جان شما آن میکند
باد زمانی که به درختها میخورد، درختها را زنده میکند، شما که از این غنچهها لطیفتر نیستید که اینطور خودت را پوشاندی! در را باز کن، بگذار نسیم بهاری به تو بخورد، سلامت جسمی، روانی، ابتهاج، طراوت و شادمانی میآورد.
این سفرهی رحمت خدا است. کسی که در این طبیعت خدا بگردد، با این گلها، غنچهها، درختها، چشمه روبرو بشود، با باران بهاری که وقتی میبارد، حسّ فوق العادهای در انسان به وجود میآورد روبرو بشود، با آمدن و رفتن ابرهای متراکم روبرو بشود، امّا هیچ وقت از خود سؤال نکند چه کسی این سفره را برای من گسترده است و چه پیامی در برگ برگ درختان و در غنچه غنچهی درختان و در قطره قطرهی آب باران و در جوشش چشمهها برای من وجود دارد و چه کسی پیام میفرست و پیام او چیست؟
«آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ» محصول آن شکر است، آن زمان «الحمد لله» را بر زبان جاری سازی، که خداوند چقدر مهربان است، چقدر من را میخواهد، چقدر به من محبّت میکند، چقدر به من احترام میکند. این نسیم به صورت او میخورد، «الحمد لله» میگوید، این نسیم از کوی یار من است، از سمت دلدار من میوزد. خالق هستی برای تو پیام دوستت دارم ارسال میکند.
بهار، فصل حیات دوباره
مطلب سوم، خداوند چند جا در قرآن کریم به من و شما یک مطلب بسیار مهم را دربارهی بهار یادآوری میکند و آن نکته عبارت است از اینکه شما زمانی با چشمهای خود دیدید که این درختها مردند، سپس زنده شدند، شما هم مرگ آنها را در زمستان دیدید و هم حیات آنها را در بهار مشاهده کردید، شما که این زندگی پس از مرگ را برای زمین و برای درختان مشاهده کردید، آیا به این فکر نیفتادید که یک روزی بعد از اینکه دانهی وجود شما در همین زمین کاشته شد، روز دیگری، با یک نفس دیگری، با یک اتّفاق دیگری سر از این خاک بر خواهید داشت؟
خداوند فرمود: من معاد و قیامت را هر سال پیش چشم شما گذاشتم، فقط باید فکر و ذکر داشته باشید. چه کسی زنده میکند؟ قرآن کریم میفرماید: «يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛[8] در حقيقت، هم اوست كه قطعاً زنده كننده مردگان است»خدا زنده میکند و فرمود شما هم بعد از مرگ همینطور از این زمین بر خواهید خاست: «كَذلِكَ تُخْرَجُونَ؛[9] بدين گونه [از گورها] بيرون آورده مىشويد». «إِنَّ الَّذي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى؛[10] همان كسى كه آن را زندگى بخشيد قطعاً زنده كننده مردگان است» همان کسی که زمین را پس از مرگ زنده میکند، آدمها را هم بعد از مرگ زنده میکند و بر میگرداند.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در بعضی از روایاتی که از حضرت نقل شده، فرموند: به بهار که رسیدید بسیار دربارهی قیامت فکر و یاد کنید، «إذا رأیتم الرّبیع؛[11] هر گاه بهار را دیدید»، اگر بهار را دیدید «فأکثروا ذکر النّشور؛[12] یاد رستاخیز در شما بیشتر شود». البته با یک نکتهی تکمیلی که ببینید، در زمستان دو درخت، یا صد درخت که در کنار هم هستند، صد نوع گیاه که کنار هم باشند، همه یک شکل دارند، آنهایی که اهل فن نباشند، نمیتوانند بفهمند این درخت یا آن درخت چیست. هنگامی که بهار رسید، درختها و گیاهان آن چیزی را که دارد آشکار میکنند. فرمود: آن روز قیامتی که در پیش دارید، این ویژگی را دارد که «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ * فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ؛[13] آن روز كه رازها [همه] فاش شود* پس او را نه نيرويى مانَد و نه يارى». این دانهی آدمیزاد وقتی که به بهار قیامت رسید، آن زمان هر چه که در وجود اوست آنجا بیرون میریزد، درست مثل این درختها که یکی درخت خارو دیگری درخت سیب میشود؛ سر یکی پایین است، سر دیگری بلند است. قیامت اینطور است. اکنون «تُبْلَى السَّرائِرُ» جلوی چشم شما است، ببینید خداوند آنچه را در نهاد درخت نهفته بود این در برگ و شکوفه آشکار میشود. یک درخت شکوفهی بیشتری دارد، بار بیشتری دارد، بار آن به سرانجام میرسد، یک درخت بار و شکوفهی آن کمتر است، آفت به آن خورده، یکی مریض بوده، سهم آن کمتر است، یک درخت هم میبینید مرده است، هیچ چیز از خود ارائه و آشکار نمیکند.
پیام امید
مطلب چهارم مطلب ظریفی است، بهار برای شما پیام امید هم دارد، یعنی همینطور که میبینید زمین به اذن خداوند مرده بود و به لطف خداوند زنده شد، اگر کسی باطن او آسیب دید، گرفتار زمستان غفلت و خزان گناه شد، باطن او مرد و افسرده شد، در یک چنین موقعیتی قرار گرفت، این را بداند راه برای زنده شدن همچنان باز است. راه آن توبه است، راه آن ذکر و استغفار است، امکان بازگشت وجود دارد، تا وقتی که نفس می کشد امکان بازگشت وجود دارد و میتواند برگردد.
در روایات ما آمده است که وقتی شما توبه میکنید، شخصیت شما بهار میشود، یعنی دوباره زنده میشود. وقتی کسی سحر بیدار میشود، دل او میشکند، استغفار میکند، اشک او جاری میشود، آن اشک سحر به منزلهی باران بهار است. همان کاری را که باران بهاری با زمین میکند، اشک سحر با دل مرده همین کار را میکند، انسان را زنده میکند. لذا فرمودهاند: سحر را داشته باشید که ربیع انسان مؤمن است. اگر احساس دلمردگی کردی، خود را به قرآن برسان. امیر المؤمنین فرمود: خود را به قرآن برسان، قرآن «ربیع القلوب؛[14] بهار دلها» است، بهار دلهاست، دل را زنده و بهاری میکند. بنابراین بهار یادآور توبه است، بازگشت است، زنده شدن است. برگردیم، خود را دریابیم، رابطهی خود را با خدای متعال اصلاح کنیم.
زمستان جوامع انسانی و بهار حقیقی
نکتهی پنجم نکتهی بسیار مهم و بزرگی است، به من و شما فرمودند: زمستان جوامع انسانی وقتی است که زیر ولایت طاغوت زندگی میکنند. وقتی در جامعهای طاغوت حاکم باشد، آن جامعه، جامعهی افسرده، خزانزده و زمستانی است.
قرآن کریم می فرماید: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ؛[15] و [لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند». وقتی طاغوت حاکم است و چون نفس امّارهی طاغوت حاکم بر جامعه است، دلها میمیرند، استعدادها میمیرند، ظرفیتها از بین میروند، انسانها، استعداد الهی و انسانی آنها تحت ولایت طاغوت نابود میشود، شکفته نمیشوند، به گل نمینشینند، وجود انسانی آنها به بار نمینشیند.
آنکه بهار حقیقی برای جامعه میآورد ولایت خدا است، ولایت الهی است و ولایت الهی با ولی خدا است که محقّق میشود. آنجا بهار میشود، جامعه بهار میشود وقتی حاکمیّت، ولایت، نظام و حکومت، حکومت خدایی و الهی باشد آن زمان بهار میشود. به همین خاطر به من و شما گفتند امام، ولی خدا، حجّت خدا، وجود او بهار و بهارآفرین است. اگر میگذاشتند امیر المؤمنین (علیه الصّلاۀ و السّلام) ولایت الهی را مستقر کند، بشریّت بهار را به تمام معنای کلمه درک میکرد.
به من و شما خدای متعال بشارت داد، بشارت این است: «أعلَمُوا» همهی شما بدانید و آگاه باشید «أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا؛[16] كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند» خداوند جوامع بشری را در سراسر این کرهی خاکی بعد از فسردن زیر ولایت طاغوت زنده خواهد کرد. «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ؛[17] و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد». اینطور نمیماند و خداوند زمین را به وسیلهی حجّت خود زنده خواهد کرد و حجّت آخرین خداوند نام بهار را دارد. در این زیارتی که برای حضرت بقیّة الله الاعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و علیه الصّلاۀ و السّلام) موجود است، آمده است: «السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ؛[18] سلام بر بهار دلها و سرسبزی روزگار» سلام بر تو ای بهار مردم که آن روزی که جمال تو، خورشید وجود مقدّس تو، از پس پردهی غیبت و ابر غیبت طلوع کند، چه بهاری میشود، چه بهاری، چه شکفتنی میشود، چه قیامتی در این عالم میشود.
این وعده به ما داده شد منتها برای اینکه این وعده محقّق بشود خداوند تبارک و تعالی مسئولیت و زمینهسازی آن را به عهدهی خود ما گذاشته است. این مثل بهار طبیعت نیست و حضور ما، خواست ما و التماس ما را میخواهد. تو چه التماس بکنی چه نکنی بهار هر سال میآید ، زمستان میرود و بهار میشود. امّا بهار جانها، بهار دلها، بهار جوامع، تمنّا، انتظار و خواستن میخواهد تا خداوند آن روز بزرگ را برساند، تا طلعت حضرت بهار (علیه السّلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) إن شاء الله آشکار شود.
دوازده فروردین، روز جمهوری اسلامی
یک شکر بزرگ به گردن من و شما است. فردا دوازدهم فروردین است. دوازدهم فروردین یک روز معمولی در تاریخ ما نیست. دوازده فروردین آن روزی است که ملّت ما بعد از قرنها با علیّ بن ابیطالب (علیه الصّلاۀ و السّلام) تجدید بیعت کردند و با ولایت علوی و فاطمی تجدید پیمان کردند. روز دوازده فروردین بسیار بزرگی است که امام عارف راحل عظیم الشّأن ما زمانی که رفراندم روز دوازدهم فروردین برگزار شد، آن پیام را که داده و خواهش میکنم برادرها و خواهرها آن پیام را بخوانند.
اوّل پیام این است « وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ؛[19] و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم». آغاز حکومت الله در این کشور روز دوازدهم فروردین است که مردم آمدند و گفتند ما جان، مال، فرزندان و همه چیز خود را فدا میکنیم تا در جامعهی ما ولایت، ولایت الهی باشد. به نسخهی اصل آن دسترسی نداریم، به سایهسار آنکه دسترسی داریم. همان که خود حضرت برای ما برنامهریزی کرده، یعنی ولایت فقیه، که سایهی ولایت امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) است، را داریم، میایستیم و جامعهی ما یک حظّی از بهار را بحمد الله برد. جامعهی ما در این سالها بحمد الله، فضای بهاری است، رویشهای معنوی، علمی، اخلاقی، فضیلتی را در جامعهی ما میبینید. عزّت، آبرو، افتخار، اتّحاد، محبّت، پیشرفت روز به روز را در جامعه میبینیم و مشکلات ما با رهبری و ولایت الهی و با تدابیر نیابت امام زمان (علیه الصّلاۀ و السّلام) و با همّت و حضور مردم، مؤمنین، مجاهدین برطرف میشود و کشور ما پایگاهی برای انتشار پیام بهار به همهی عالم شده است. خدا را شاکریم، این هم شکری است که به عهدهی ما است.
شب دوازده فروردین، شب عید بزرگ فاطمی جامعهی ما است. در آغاز سالی که آن را به نام حضرت زهرا شروع کردیم. بر همهی شما برادران و خواهران عزیز من مبارک باشد. امیدواریم امّت و مردم عزیز ما که در همهی 22 بهمنها، در همهی انتخاباتها، دوباره انتخابات دوازده فروردین پنجاه و هفت را تکرار کردند و در صحنه باوفا ماندند، همچنان تا ظهور «طلعت رشیده» باوفا بمانند؛ إنشاءالله.
[1]. فصّلت: 53.
[2]. آل عمران: 190.
[3]. همان: 191.
[4]. حج: 5.
[5]. همان.
[6]. لقمان: 11.
[7]. روم: 50.
[8]. همان.
[9]. همان: 19.
[10]. فصّلت: 39.
[11]. فخر رازی، تفسير مفاتيح الغيب، ج17، ص194.
[12]. همان.
[13]. طارق: 9 ـ 10.
[14]. سید رضی، نهج البلاغه، ص164.
[15]. بقره: 257.
[16]. حدید: 17.
[17]. انبیاء: 105.
[18]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج99، ص101.
[19]. قصص: 5.