عیدی برای بشریت
عید سعید غدیر، با حیات طیّبه بشر پیوند خورده و دعوتی است از همهی مردم از سوی پروردگار متعال برای اینکه رمز و راز این زندگی پاک و طیّب و شیرین به ما تقدیم بشود. لذا پروردگار متعال در قرآن کریم میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ؛[1] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد، آنان را اجابت كنيد».
مسئلهی دین باید ریشهدار، عمیق و متکی بر ایمان و باور انسانها باشد؛ بنابراین باید دلها را برای این لبیکگویی به میدان آورد و لبیک قلبی گفت؛ چراکه: «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛[2]و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل مىگردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد». باید با دلتان جواب بدهید و بدانید که خدای متعال از دل شما هم به شما نزدیکتر است.
در آیه بعد هم میفرماید: اگر دربارهی آنچه که به شما در این دعوت ارائه شد، کوتاهی بشود، فتنهای درست خواهد شد که در آن تر و خشک خواهند سوخت: «وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً؛[3] و از فتنهاى كه تنها به ستمكاران شما نمىرسد بترسيد». در غدیر چنین پیامی از سوی خدای متعال رسیده است. پیامی که همپایه رسالت است: «و إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛[4] و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مىدارد».
پیام اصلی غدیر
با این توضیح کوتاه معلوم میشود که پیام غدیر ناظر به قلب جامعهی بشری است. یعنی کانون اصلی زندگی انسانها که میتواند تأمینکننده حیات طیّبه در آنها باشد و آن هم عبارت است از مسئلهی حاکمیت. لذا به عبارتی میشود گفت که نکتهی اساسی و کلیدی در جریان غدیر، بخش باطنی ولایت نیست؛ اگر چه جایگاه آن خیلی فرازمند است. نقطه کانونی در مبحث غدیر، بحث فضایل علی بن ابیطالب (علیه الصلاه و السلام) نیز نیست؛ با اینکه این هم جزء پیام غدیر است. نقطه کانونی و کلیدی در ماجرای غدیر برانگیختن محبتها نیز نیست؛ با اینکه آن هم مد نظر است. نقطه اصلی در غدیر عبارت است از: اعلام ولایت الهی در صحنه حیات اجتماعی؛ یعنی مسئله امامت و رهبری. لذا در آن روایت مشهور امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «بُني الإسلام علي خمس: علي الصلاة والزكاة والصوم والحجّ والولاية ولم ينادَ بشيء كما نودي بالولاية؛[5] و براي هيچ کدام از چهار اصل قبلي به اندازه ولايت، سفارش نشده است». آن چیزی که اسلام در آن صدایش را خیلی بلند میکند و فراخوانش وسیع و گسترده است، ولایت است. در مورد همهی آنها دعوت شدید؛ اما هدف اصلی ولایت است؛ چون دعوت به ولایت، دعوت به همهی اینها است. دعوت به نماز است، دعوت به روزه است، دعوت به زکات و حج است، دعوت به همهی ارزشها و احکام الهی است. ولایت چنین ویژگیای دارد. به همین قاعده هم بیان زیبایی است از رهبر عزیز و عالیقدر که فرمودند که ماجرای غدیر مهر بطلان بر سکولاریسم است.
دربارهی موضوع غدیر مطالب متنوع و فراوانی نقل شده است. همه هم خوب و شیرین هستند و جای پرداختن دارند. در کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد نهم، صفحه 166 یا 167، به مناسبتی که در آنجا امیرالمؤمنین چند جمله راجعبه خودش اشارهای کرده، ابن ابیالحدید میگوید: اگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) خودش وارد این میدان بشود که بخواهد درباره فضایل خودش صحبت بکند، هر چه دارد با آن فصاحت و بلاغت به میدان بیاورد، تمام فصیحان عرب هم به کمکش بیایند و آنها هم به شمارش فضایل علی (علیه السلام) مبادرت ورزند، اندکی از آنچه که رسول اعظم (صلی الله علیه و آله) گفته، نخواهد شد. منظورم احادیثی نیست که علمای امامیه و شیعه گفتهاند؛ بلکه منظور همان مقدار مطالبی است که از طریق اهل سنت و در کتابهای ما درباره امیرالمؤمنین آمده است. اینها در معرض تهمت نیستند که بگویند چون دوستدار علی بن ابیطالب هستند از این حرفها میزنند. اینها کسانی هستند که کس دیگری را بر علی ترجیح دادند. سپس ابن ابیالحدید چند نمونه از فضائل امیر مؤمنان را از مسند احمد بن حنبل و کتابهای دیگران نقل میکند. در یک مورد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به علی (علیه السلام) میفرماید: یا علی اگر نمیترسیدم که مردمان و امت من درباره تو همان حرفهایی را بزنند که پیروان عیسی بن مریم درباره او گفتند ـ یعنی گفتند: عیسی خدا یا پسر خدا است ـ درباره تو مطلبی را میگفتم که بر هر جماعتی از جماعت مسلمین که عبور کنی، خاک قدم تو را برای تبرک ببرند و توطیای چشم کنند.
یا در روایت دیگر در همان فهرست پیغمبر اکرم خطاب به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: «کنت أنا و علی نورا بین یدی الله تعالی قبل أن یخلق آدم بأربعة عشر الف؛ من و علی نوری نزد خداوند بودیم، چهارده هزار سال قبل از اینکه آدم خلق شود».
در روایت عالی دیگری فرمودند: «مَنْ أرادَ أنْ یَنْظُرَ إلى آدَمَ فی عِلْمِهِ وَ إلى نُوح فی فَهْمِهِ وَ إلى إبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ إلى مُوسى فی بَطْشِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلى عَلیِّ بْنِ أبی طالِب؛ هر که مىخواهد دانش آدم و فهم نوح و بردبارى ابراهیم و زُهد یحیى بن زکریّا و توانمندى موسى بن عمران را بنگرد، على بن ابى طالب را نظاره کند».
آنچه که همه خوبان دارند تو یک جا داری.
عید غدیر میخواهد به ما خبر بدهد که جایگاه امامت و رهبری در مجتمع انسانی باید رنگ الهی داشته و متصل به اراده حق باشد تا بشریت خوشبخت شود. نماد، شاخص و تراز آن، علی بن ابیطالب (علیه الصلاه و السلام) است. جایگاه امامت باید از چنین مکانتی برخوردار باشد تا تأمینکننده خوشبختی بشریت باشد. غدیر جشن همهی بشریت است. امّا ما از انسانها و از همهی جامعهی انسانی عبور کرده، از همهی مسلمانها نیز عبور کرده، اهل ولا را هم کنار گذاشته و فقط سراغ سادات میرویم و به آنها تبریک میگوییم! انسان احساس میکند بیدقتیهایی پشت این قضیه نهفته است. همه باید عیدی بدهند، همه باید لباس خوب بپوشند. اینها آداب عید غدیر است. چنین بابی باز شد و جایگاه رهبری که قلب سیاست است، مشرف شد به علی بن ابیطالب (علیه السلام). سکه به نام علی زده شد. بقیه تکلیفشان معلوم میشود.
روایات، سعادت را به محبت گره میزند. ابن ابیالحدید در آن فهرست، این حدیث را هم آورده است: «اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛ همانا سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که علی را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد». تمام خوشبختی و سعادت با علی (علیه السلام) معنی میشود. جالب است که این روایت در جوامع روایات ما از حضرت صدیقه طاهره فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) نقل شده و عین این روایات در جوامع اهل سنت هم موجود است.
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
اگر به این درک برسیم، آنوقت میشود گفت که عید سعید غدیر برای جامعه ما به تمام معنای کلمه عید است و جامعه بعد از قرنها موفق شده به جایگاه رهبری رنگ علوی بزند. در گذشتهها مردم در عید غدیر میگفتند: «اللهم الجعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و ائمه معصومین؛ خدايا، ما را از جمله درآويختگان به ولايت اميرالمؤمنين علي و ائمه (عليهم السلام) قرار بده». چون هر وقت که میخواستند بگویند: «الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین...»، میدیدند که زیر پرچم انگلیس یا آمریکا هستند. چه تمسکی؟ باید خجالت میکشیدند و زبانشان بسته میشد. چه بگویند؟ عُمّال آمریکا یا انگلیس بالای سرشان بودند. اگر کسانی هم بودند که زیر پرچم دیگران میایستادند، آنها هم در واقع زیر پرچم هوا و هوسهای خودشان بودند. البته در روایت چنین وارد شده است: «اللهم الجعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و ائمه معصومین» اگر در گذشته میگفتند: «الحمدالله» ناظر به ولایت باطنی و اعتقاد بود.
غدیر بیعت با ولایت امیرالمؤمنین است. بعد از قرنها دوستان امیرالمؤمنین در این آب و خاک سرشان را بالا میگیرند و میگویند: «الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین...». از غدیر برای عصر غیبت و روزگار ما، ولایت فقیه و پرچم شیعه به یادگار باقی مانده که در کشور ما برافراشته شده است و ما نمیتوانیم حتی شکر یک دقیقه زندگی در حاکمیت اسلامی را به جا آوریم.
سیدالشهدا (علیه السلام) در مناجات عرفه میفرمایند: «لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِكَ بِی وَ لُطْفِكَ لِی وَ إِحْسَانِكَ إِلَیَّ فِی دَوْلَةِ أَیَّامِ الْكَفَرَةِ». یعنی خداوندا، نظر خاصی به من داشتی که مرا در دولت ائمه کفر به دنیا نیاوردی.
البته تحقق کاملش، آمال و آرزوی همهی بشریت است که به نام نامی حضرت بقیت الله الاعظم (عج) نوشته شده است. در این دوران سخت و دشوار هر مقدار دوستان امیرالمؤمنین در تشکیل دولت حقه موفق بشوند، از برکاتش بهره خواهند برد. وقتی انسان به آن طلوع و زیبایی و درخشش فکر میکند، مشکلات و گرفتاریها را هم میبیند. باید با آنها جنگید تا برطرف شوند. یک دوران کوتاه برای خود امیرالمؤمنین (علیه الصلاه والسلام) شرایط فراهم شد. در آن دوره پنجساله برای حضرت درگیری و نزاع داخلی و بیرونی و انواع و اقسام فتنهها و توطئهها را به وجود آوردند. چه اوضاعی را حضرت گذراند؟ باید برای استقرار نظام الهی مبارزه کرد.
یک لحظه زندگی در سایهسار امامت علی (علیه السلام)، در قلب همهی مشکلات، برای کسی که شهد ولایت را چشیده باشد، قابل مقایسه نیست با هزاران سال زندگی در رفاهی که معاویه به وجود بیاورد.
اینجا هم همینطور است. این سبک ولایت و نسخهای که عرضه شده، واقعاً خوشبختکننده و رافع مشکلات و گرفتاریها است. باید خودمان را درست کنیم. کمیها و کاستیها و غفلتها و تنبلیها را به گردن هم انداختن، بیعرضگی است.