پیچیده شدن عطر اربعین در فضای کشور
حالا و هوای جامعه، حال و هوای خاصّی است. بر اساس گزارشها کاروان رفقای ما، حالا در نجف است. خوشا به سعادتشان. لابد آماده میشوند فردا صبح به سمت کربلای معلّی حرکت کنند. آنهاییتان که تا حالا رفتهاند، اکنون خیلی حالشان خراب است. آنهایی که نرفتهاند نیز خیلی حسرت دارند.
در زیارت اربعین سیّدالشّهدا (عَلَیهِ السَّلَام) شهد و راز و رمزی نهفته است. جنبههای ظاهریاش را در این همایش جهانی و بینالمللی شیعه، میبینید. این راهپیمایی بزرگ و باشکوه و پر از زیبایی، همهاش رحمت و لطف و مهربانی است. کسی در همان مسیر به من میگفت: در اینجا هرچه بیشتر به ما مهربانی میکنند، بیشتر میسوزیم؛ چون این مسیر را زینب و بچههای اباعبدالله هم رفتند؛ امّا با چه وضعی رفتند؟ حالا ما یک ذرّه پایمان مثلاً زخم شود، شبها در موکبها ماساژ میدهند، پُماد میآورند و رسیدگی میکنند. امّا آنجا اگر بچهها اعتراض میکردند، بیشتر اذیتشان میکردند. اینجا دعوت میکنند، التماس میکنند، خواهش میکنند، رسیدگی میکنند؛ آنجا زخمزبانها بود، آنجا فریادها بود، آنجا تازیانهها بود. بله، خیلی سفر عجیبی است! این سازماندهی جهانی، به شیعه شکوه و عظمت فوقالعاده میدهد.
این محبتها، این لطف، این صمیمیّتی که آنجا بین دوستان اهلبیت (سَلَامُ الله عَلَیهِم اَجْمَعِین) جریان دارد، امنیّتی که به وجود میآورد ـ چه در عراق و چه در ایران ـ باعث دلگرمی دوستان اهلبیت است که در اقلیّت و در وضعیت سختی به سر میبرند. این همایش جهانی، به آنها روحیه، قوّت قلب و نشاط میدهد؛ چون خالص است. حج نیز اینچنین است، امّا حج ناخالصی دارد؛ ولی اینجا نه، همه خالص و دوستان اهلبیت هستند. معلوم میشود اولیاء خدا این را طرّاحی کردهاند.
چهرههایی که به خاطر اباعبدالله در آفتاب بسوزد، بدنهایی که خسته میشود، پاهایی که زخمی میشود، گرد و خاکی که به سر و روی زائر مینشیند، در کلماتی که از اولیاء خدا نقل شده، مورد عنایت خاصّ امام عصر (عَلَیهِ السَّلَام) است.