دیدگاه استاد حاج علی اکبری درباره صلح امام حسن علیه السلام 1394/9/18


پیوند های مرتبط »

دیدگاه استاد حاج علی اکبری درباره صلح امام حسن علیه السلام

صلح خردمندانه

صلح حدیبیه خیلی شناخته‌شده و مشهور است. مسلمان‌ها اینجا بر اساس تقوا کوتاه آمدند و این شد ‌یک فتح بزرگ. «إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً» کدام فتح است؟ آیا فتح مکه است؟ بر اساس تحقیق و دقت خاص در مضامین سوره‌ی مبارکه فتح، مشخص می‌شود که این فتح، فتح صلح است؛ نه فتح جنگ. اینجا وقتی این صلح اتفاق افتاد، خدای متعال این صلح مبتنی بر مبانی خرد را «فتح مبین» می‌داند؛ چراکه این صلح، بسترساز پیروزی بزرگ آینده بود که فتح مکه است.

به تعبیر آقا این «نرمش قهرمانانه» بود. آنها می‌توانستند جنگ راه بیندازند. برای مؤمن غیور، جنگیدن آسان‌تر است تا صلح کردن. به میدان رفتن و شمشیر کشیدن و بعد هم‌ یا کشتن ‌یا به شهادت رسیدن، خیلی شیرین است. حال به او بگویند باید اینجا نرمش نشان بدهی! این نرمش خیلی پهلوانی و قهرمانی می‌خواهد. خیلی باید از نظر عقلی پهلوان باشد تا آرام شود و کوتاه بیاید؛ آن هم نه کوتاه آمدن ذلیلانه، بلکه کوتاه آمدن عزیز؛ یعنی برای انجام ‌یک کار بزرگ، کوتاه ‌آید. این کاری بود که امام مجتبی (علیه السلام) که خرد محض است، انجام دادند. پیغمبر اکرم فرمودند: «اگر عقل بخواهد در چهره‌ی ‌یک انسان ظاهر شود، می‌شود حسن». امام حسن (علیه السلام) سراپا عقل است. نرمش قهرمانانه‌ امام بعد‌ها می‌شود بستر درخشش حسینی. این صلح سبز بستر آن خروش سرخ است.

ماجرای صلح حدیبیه خواندنی است. معاهده را می‌خواستند بنویسند. کاتب از طرف پیغمبر اکرم نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم». مشرکان گفتند: ما چنین کسی را نمی‌شناسیم؟ مسلمانان گفتند: خب چه بنویسیم؟ گفتند: بنویسید: «بسمک اللهم». خواستند بنویسند: رسول خدا، مشرکان گفتند: ما رسول خدا را نمی‌شناسیم. پیامبر اکرم کوتاه آمدند و در معاهده نوشتند: «محمد».

برای مؤمن غیرتمند در برابر جبهه‌ی کفر، جنگیدن و جهاد به معنای رویارویی و شهادت و مقاتله خیلی شیرین‌تر و آسان‌تر از صلح خردمندانه است؛ لذا وقتی مسلمانان در اینجا موفق شدند، مدال گرفتند. خدا، مؤمنی را ‌که یک‌پارچه آتش، غیور و عزیز است، آرام کرد و سکینه را به او عطا کرد. به این ترتیب در این فضای آرام، توانستند نرمش قهرمانانه داشته باشند و بستر فتح بزرگ را فراهم آورند. همه‌ی بهانه‌ها را از طرف مقابل و دیگران گرفتند. حالا جمله چیست؟! «وَ أَلْزَمَهُمْ‏ كَلِمَةَ التَّقْوى‏ وَ كانُوا أَحَقَ‏ بِها وَ أَهْلَها» حق اینها همین بود. خدا می‌داند کاری که امام حسن (علیه السلام) انجام داد، هیچ کم نداشت از کاری که اباعبدالله (علیه السلام) انجام داد؛ البته اگر نگوییم بالاتر بود! چون حسن ‌یک پارچه عزت، غیرت، شکوه و صلابت است؛ اما آنجا به خاطر کلمه‌ی تقوا و مصلحت مؤمنان، این مظهر غیرت و عزت الهی باید نرمش از خود نشان دهد؛ آن‌هم در برابر معاویه‌ی منفور پلید. خیلی کار بزرگی کردند. از کاری که امام حسین (علیه السلام) در برابر ‌یزید انجام داد، کم ندارد. حتی بعضی از انسان‌های دقیق می‌گویند کاری که امام حسن (علیه السلام) انجام داد، بزرگ‌تر بود، با توجه به توضیحی که دادم.

در ماجرای صلح حدیبیه کسی سرزنش نکرد؛ اما در ماجرای امام حسن (علیه السلام)، خون دل‌هایی هست که گفتن ندارد و اگر بگویم اینجا می‌شود مجلس عزا. خیلی بعد از صلح به حضرت سخت گذشت.‌ کسی مثل امام حسن (علیه السلام) که وقتی در صفین به میدان می‌رود، طلوع حیدر کرار است و می‌رود به میدان و غوغا به پا می‌کند، نزدیکانش و تندمزاج‌ها از کلمه‌ی تقوا عبور کردند و به جای اینکه تحسین و همراهی کنند، به امام حسن (علیه السلام) بگویند: «السلام علیک‌ یا مذلّ المومنین». ‌یا به حضرت بگویند ما را خوار کردی.

کسانی که این جمله را پیش امام حسن (علیه السلام) به کار بردند، گرفتار بیماری حمیت جاهلی بودند و امروز هم عده‌ای از تندرو‌ها به همین بیماری مبتلا هستند. کندروها از غیرت تهی هستند و راجع‌به آ‌نها حرفی نداریم، آنها حمیت عاقلانه هم ندارند. اما تندرو‌ها حمیت جاهلی دارند. آیا می‌شود به مظهر نام عزت خداوند کسی بگوید ما را ذلیل کردی؟! حضرت صبور و تحمل کردند و با وجود این امور، به جای آنکه تند شوند، می‌گویند بنشینید با هم صحبت کنیم. آن «مجالس حسنیّه» عجیب است. حضرت می‌گویند با کدام‌ یار می‌توانستم به میدان بروم؟!

(جلسه شرح دعای صحیفه سجادیه - 94/03/18)

 

 



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *