ماه عاشقی و دلدادگی
فرا رسیدن ماه مکرّم رجب را به همهی برادران و خواهران عزیز تبریک عرض میکنم. انشاءالله همهی ما موفّق بشویم از برکات این ماه بزرگ بهرهی وافر داشته باشیم؛ مخصوصاً که در طلیعهی این ماه، میلاد باسعادت حضرت باقر العلوم (علیه الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) قرار گرفته و بشارتهای فراوانی برای مؤمنین و دوستان و ارادتمندان آن حضرت دارد. ماه مکرّم رجب در آغاز فصل عاشقی است. این سه ماه که از ماه رجب شروع میشود، با ماه معظّم شعبان ادامه پیدا میکند و به ماه مبارک رمضان میرسد، فصل عاشقی و دلدادگی و محبّت است، فصل معنویّت است، فصل نیایش است. حقیقتاً بهار معنوی است، فصل زنده شدن دلها و رویش استعدادهای عالی انسانی است.
ماه رجب باطن بسیار گسترده و فراخ و پر نوری دارد. هر کاری که ما در ماه رجب انجام میدهیم، متناسب با ظرفیّت ملکوتی و باطنی این ماه توسعه پیدا میکند. این ویژگی فرصتهای الهی است؛ یعنی اقدام ما در باطن این ماه ضرب میشود. از همین جهت اگر عمر یاری کند و انسان به ماه رجب برسد، خیلی باید به درگاه خدای متعال شاکر باشد و حالش باید مملو از بهجت و سرور و انبساط باشد. کمیها و کاستیهای ما در این ماه و ماههای پس از این جبران میشود. از این جهت باید واقعاً این فرصت را غنیمت بشماریم و دل بدهیم به این ماه. لذا انسان باید درهای قلبش را به روی این ماه عزیز و بزرگ و پر نور باز کند. این انفتاح با ذکر، توجّه، توبه و توسّل امکانپذیر است.
مناسبتهای ماه رجب
مناسبتهای عجیبی در این ماه است. در سیزدهم این ماه ولادت با سعادت امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) واقع شده است. در بیست و هفتم این ماه مبعث پیامبر اعظم (صَلَّ الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) روی داده است. در ایّامُ الْبیض ماه رجب ظرفیّت ویژهای هست که خوشبختانه جمعی از مؤمنین و جوانها سالها است که از برنامهی اعتکاف بهرهمند هستند. شاکر هستیم به درگاه خدای متعال که قافلهی عمر ما را به منزلگاه رجب که منزلگاه آرزوهاست، رسانده است. رجب منزلگاه فیض و بارش رحمت الهی است؛ منتها نه یک بارش عادی؛ به رجب گفتهاند: «رَجَبُ الْأَصَبْ».[1] رحمت الهی در این ماه سیلآسا نازل میشود. باران شدیدی است که میتواند انشاءالله بهجت درونی و بسط روحانی و عرفانی را برای ما به همراه داشته باشد. انشاءالله با توسّل به امام باقر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، که در بین ائمّهی ما (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهِم أَجْمَعِین)، جایگاه خیلی عظیمی دارد، از این ماه بهرهمند شویم. معمولاً به مناسبت ولادت آن حضرت یادی از جناب جابر بن عبدالله انصاری میشود. آن شخصیّت نامی و برجستهی از اصحاب پیغمبر اکرم (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) یکی از افتخاراتش این است که حامل سلام پیامبر به امام باقر (عَلَیهِ السَّلَام) است. ببینید حضرت باقر (سَلَامُ الله عَلَیه) چه منزلت، شأن و جایگاهی دارد که پیغمبر اکرم، جابر را مأمور میکند که سلام خود را به آن حضرت ابلاغ کند.[2]
در ارتباط با ولادت آن حضرت مثل خیلی از امامهای دیگر، هر وقت که احتمال ولادتشان میدهند، آن وقت را غنیمت برای توسّل بشمارید. برخِلاف تصوّر عمومی، توسل در ولادت ائمه، بیشتر از شهادت جواب میدهد. بهترین وقت برای توسّل و تقرّب مؤمن به ساحت ربوبی، ایام ولادت ولیّ کامل است. اگر به ما گفتند امروز طبق نقلی، روز ولادت امام باقر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است، باید توسل به آن امام را غنیمت شمرد. البته بعضی میگویند در ماه صفر است. شما به هر کدام رسیدید، آن را مغتنم بشمارید. اینجا کسی ضرر نمیکند. خود نفْس این توسّل، تقرّب میآورد. احتیاط میگوید که در همهی این مناسبتها انسان توسّل و توجّه را داشته باشد و استضاعه در همهی این مناسبتها را قدر بشناسد.
گاهی این مناسبتها «نُورٌ عَلَی نُور» میشود. آن چه زمانی است؟ زمانی که با ماهی مثل رجب تقارن یابد. لذا باید این مناسبتها را قدر دانست.
سند عرض ما هم دعایی است که از ناحیهی مقدّسهی حضرت بقیّة الله الأعظم (اَرْوَاحُنَا فِدَاه) در ضمن ادعیهی ماه رجب برای همهی روزهایش رسیده است. در آنجا ضمناً معلوم میشود که در ماه رجب، هم ولادت امام جواد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) هست و هم ولادت امام هادی (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام). آنجا حضرت میفرمایند: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ». من به درخواست و گدایی و سؤال در پیشگاه تو آمدم و دو سرمایهی بزرگ در اختیار من هست. با دست پر آمدم، با دست خالی نیامدم. آن دست پر من دو مولود عزیز ماه رجب هستند. به این ترتیب حضرت بقیّة الله الاعظم (اَرْوَاحُنَا فِدَاه) خواستند نام دو امامی را ببرند و یاد آنها را در تاریخ زنده و جاری کنند؛ دو امامی که کمتر دربارهی آنها گفته میشود. امام جواد و امام هادی (عَلَیهِما السَّلَام) دو امام مظلوم به تمام معنای کلمه هستند. امیدواریم انشاءالله امروز خداوند تبارک و تعالی عیدی همهی ما را در چنین روزی، یک ورود شایسته به این دریای بیکران رحمت قرار دهد. و انشاءالله از برکات این ایّام بهرهمند شویم.
ضرورت بهرهمندی از ادعیه ماه رجب
ناگفته پیداست که نقشهی اقدام در ماه مکرّم رجب، ادعیهی این ماه هستند. از جهت دعا، ماه رجب جزء ماههای متفاوت محسوب میشود از کثرت و تنوّع دعاهایی که از ائمّهی هدی (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ اَجْمَعِین) رسیده. ادعیهاش هم گاهی ادعیهی کوتاه، ولی بسیار جامع است. مثلاً دعای «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ»، از دعاهای خیلی دعا کوتاه ولی فوقالعاده جامع است. تمام اسرار خوشبختی، به صورت فشرده شده در این دعای کوتاه آمده است. یا از نظر رغبتانگیزی و شوقانگیزی و امیدبخشی، دعای نورانی «خَابَ الْوَافِدُونَ» خیلی دعای شیرینی است و حال مناجاتی به انسان میدهد. واقعاً دل انسان را میلرزاند، با آن شروع زیبا و بعد هم امتدادش و آن درخواستهای عالی. اما دعاهای بلندتر، دعای «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاةُ أَمْرِكَ» خلاصه و فشردهی مناجات عرفه و جامعهی کبیره است. این دو دعا، متنِ عالیِ فاخرِ گسترده، و تلخیصشده دارند که در یک متن توسّط حضرت ولیّ الله الاعظم (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) به جامعهی مؤمنین تقدیم شده تا با اینها خودسازی کنند. از نظر توحیدی و ولایی، درجهی یک و خیلی عالی است. دعایی هم که برای بعد از نمازها وارد شده، «يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» را دستکم نگیرید. واقعاً قلب انسان را میلرزاند. امیدوارم انشاءالله دوستان از اعمال و ادعیه ماه رجب بهرهمند باشند. یادتان باشد که این ماه فرصت ویژهی تربیت یار برای حضرت بقیّة الله الاعظم (اَرْوَحُنَا فِدَاه) هست؛ لذا مورد عنایت خاصّ حضرت است و خود آن بزرگوار به صورت مستقیم برای یاران آخرالزّمانی خودشان تغذیهی معنوی تهیّه میکنند.
اهمیت صبر در حفظ ایمان و کسب موفقیت
موضوع بحث ما دعای هشتم است. دعای هشتم یک آسیبشناسی در محور اخلاق و اعمال است توسّط امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام). قالب هم قالب پناهندگی است با این عبارت: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ». به این فراز رسیدیم: «وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ»؛ خدایا من به تو پناه میبرم از کمصبری.
آیات قرآن کریم و روایات، بیانگر آن است که صبر، زیرساخت، حافظ و پیشبرندهی در درجات ایمان است. تمام حوزههای دین به صبر برمیگردد و همهی بخشهای ایمان و مراتبش روی پایهی صبر استوار شده است. یکی از اصول و ارکان و ستونهای اصلی دین و ایمان، صبر است، که اگر ضعیف شود، کلّ دین ضعیف میشود و چنانچه بشکند، همهی ایمان میشکند. شما درصدد تقویت ریشههای ایمان و بارور کردن یقینتان هستید و میخواهید منازل انسانیّت را طی کنید. از آن نقطهی اوّل، خدای متعال مسیر شما را ناهموار قرار داده است. مسیر شما مسیر همواری نیست، دائماً نشیب و فراز دارد، خطر دارد، پرتگاه دارد، خار مغیلان دارد. مسیری است که در آن انواع و اقسام مکاره، یعنی اموری که با طبع ما هماهنگ نیست، واقع شده است، از انواع و اقسام بلاها و مصیبتها، وظایف، تکالیف و تزاحمها. کسی میتواند به سلامت به سرمنزل مقصود برسد که اهل صبر باشد؛ لذا قوارهی شخصیّتی که نزد خدای متعال پسندیده است، صابر است. شخصیّت مقاوم و استوار، میتواند این مکاره، امور دشوار و ناپسند را تحمّل کند. اگر انسان توانست کفّ نفْس کند، جزع نکند، بیتابی نکند، گرفتار تشویش نشود، گرفتار اضطراب نشود، گرفتار حزن نشود، به خودش مسلّط باشد، این حالت را میگویند صبر. شما فقط توسط صبر میتوانید به درجات ایمان نائل شوید. آنی که شما را در آن درجه حفاظت میکند، صبر است که ریشه میشود برای اینکه شما بروید به قدم بعدی. چارهای نیست، یعنی کسی خیال کند نابرده رنج گنج میسّر میشود. نه، این خبرها نیست. تعب هست، رنج هست، خستگی هست، غم هست، اندوه هست، دشواری هست، موانع هست.
البته پشتپرده خبرها است. مشکلات خوب مهندسی و طرّاحی شده، بنابراین گلهمند نشو و جزع نداشته باش؛ تسلیم باش و خودت را به مقدّرات الهی بسپار. صبور و مقاوم باش تا برای تو فرج حاصل شود. صبر، همنشین فرج و کلید درهای بسته است. یکی از مهمترین کلیدهای سعادت و خوشبختی صبر است.
تمام آنچه در قوارهی شخصیّتی فرد مؤمن در نسبت با صبر گفته میشود، همهی اینها دربارة جامعهی مؤمن نیز برقرار است؛ لذا فرد مؤمن هم خودش صبر میکند، هم سایر مؤمنین را به صبر توصیه میکند؛ چنانکه قرآن میفرماید: «وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ». خداوند آنچه از جامعهی مؤمنین خواسته، عبارت است از صبر و مقاومت جمعی. آنچه به عنوان آرمانشهر و مدینهی فاضله برای مؤمنین طرّاحی شده، به نتیجه نخواهد رسید، مگر با صبر. لذا خدای متعال آخر سورهی مبارکهی آلعمران ـ که آیه پارسال اتّحادیهی ما هم بود ـ در یک جمعبندی از تمام مضامین سوره که جامعهسازی و تمدّنسازی و جامعهپردازی طبق مهندسی الهی است، میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[3] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد، اميد است كه رستگار شويد». یعنی در برابر دشمن و توطئههای آن که نمیخواهد چیزی به نام جامعهی اسلامی وجود داشته باشد که بر اساس قاعدهی ولایت طرّاحی شده است، باید مقاومت و مُصابره داشته باشید. یکی از معانی مُصابره «تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» است. یعنی مؤمنین همدیگر را به صبر سفارش کنند. نه فقط تو باید خودت صبر کنی، بلکه دیگران را هم باید به صبر دعوت کنی. کلّ جامعه باید تبادل مقاومت و استقامت و صبر در آن جاری شود. گفتمان غالب باید در جامعهی اسلامی پیشرو، گفتمان صبر و مقاومت باشد. کسانی که تجمّلگرایی و رفاهطلبی و خوشگذارنی و امثال اینها را در جامعه ترویج میکنند، صبر را کاهش میدهند؛ در نتیجه ایمان را در کلّ جامعه کاهش میدهند و ما را در معرض خطرهای بزرگ قرار میدهند.
تعابیر قرآن دربارهی صبر
قرآن دربارهی صبر این تعابیر را به کار برده است: «إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِین؛[4] زيرا خدا با شكيبايان است»؛ «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین؛[5] و مژده ده شكيبايان را»؛ «و اللهَ یُحِبُّ الصَّابِرِین».[6] این تعابیر خیلی عالی و شوقانگیز است. در جای دیگر میفرماید: «إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ؛[7] بیتردید، شکیبایان پاداش خود را بی حساب (و) به تمام خواهند یافت». این آیات ناظر به مراتب صبر است؛ چون با هم فرق میکنند. «بَشِّرِ»، یعنی بشارت بده به صابران، یک مرحله بالاتر است از آنجایی که میگوید: «وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرِین» یا «إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الصَّابِرِین». اینها مراتب صبر است؛ یعنی متناسب با مراتب صبر، این عنایت پروردگار متعال هم نسبت به صابرین متنوّع میشود و افزایش پیدا میکند.
خداوند تبارک و تعالی مؤمنین را دعوت میکند که در مسیر کمال، دائماً از صبر مدد و نیرو بگیرند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛[8] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد زيرا خدا با شكيبايان است». البتّه در بعضی از روایات، صبر در اینجا به صُوم، یعنی روزه ترجمه شده است. چرا به روزه صبر گفته شده؟ زیرا شخص روزه دار باید گرسنگی و بعضی چیزهای دیگر را تحمّل کند. ولی در اصطلاح قرآن کریم اگر اینجا میفرمود: «اِسْتَعِینُواْ بِالصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ» مصداق خاصّ میشد، چون که نماز در اینجا ترجمهاش واضح است؛ امّا وقتی قرآن میفرماید «بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ»، معنای عام دارد و میتواند مصادیق متنوّعی داشته باشد.
در وجوه صبر اجتماعی هم خداوند تبارک و تعالی تأکید میکند که اگر شما مقاومت کنید، البته در محور تقوا، یعنی صبر در بستر تقوا و با رعایت موازین الهی، ترفندهای دشمنان بیاثر خواهد شد: «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا؛[9] و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد، نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمىرساند». دوم، فرموده که خداوند تبارک و تعالی امدادهای غیبی خودشان را به شما خواهد رساند: يَأْتُوكُم مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ؛[10] با همين جوش [و خروش] بر شما بتازند، [همانگاه] پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار يارى خواهد كرد». فرشتههای نام و نشاندار، اینها به شما نازل خواهند شد. خداوند تبارک و تعالی پاداشهای صابرین را بیحساب به آنها خواهد داد: «بِغَیْرِ حِسابٍ» یعنی بدون مرز و اندازه، اینها در برابر عنایت الهی قرار میگیرند. به اندازهای که شخص در مراتب ایمان صبر داشته باشد، از منازل محاسبه عبور خواهد کرد. در روایت دیگری میگوید: در روز محشر که روز سختی است، فرشتهها میبینند یک عدّه فارغ از حساب آمدند جلوی در بهشت و میخواهند وارد شوند. فرشتگان میگویند: شما چه کسانی هستید؟ میگویند: ما اهل صبر هستیم. بعد پیغام از سوی خدای متعال میآید که درها را باز کنید، اینها کسانی هستند که بدون رسیدگیهای معمول، وارد در بساط لطف الهی میشوند.
معنای صبر جمیل
دو کلمه در قرآن ذیل بحث صبر است: یک، کلمهی صبر جمیل است: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً؛[11] پس صبر كن، صبرى نيكو». صبر جمیل، یعنی جایی که انسان صبر میکند، ولی صبرش قرین نوعی رضامندی است. این صبر جمیل در دعای ماه رجب وارد شده و از خدای متعال خواسته میشود: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ»، صبر شاکرانه و صبر شاکرین، یعنی صبر جمیل. صبر جمیل یعنی صبری که در بستر شکر شکل میگیرد. خیلی مقامش رفیع و بالاست. دعاهای معصومین (عَلَیهِمُ السَّلَام) را نمیشود از کنارش عبور کرد، دقیق است.
گاهی صبر قبل از شکر است، گاهی صبر بعد از شکر است.
در بلا هم میچشم لذّات او مات اویم، مات اویم، مات او
یعنی بلا برای انسان شیرین است و تلخ نیست. یکوقت بلا برای تو تلخ است، صبر میکنی، این صبر قبل از شکر است و ربطی به مقامی ندارد که در این دعا از خدای متعال میخواهید. یکوقت بلا میآید، میگویید: آخ جان! یعنی پیک لطف خدا به من رسید. مصداق ویژه اش حضرت زینب (سَلَامُ الله عَلَیهَا) و صبر زینب است. وقتی گفت که دیدی خدا با شما چه کرد؟ گفت: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلاً»[12] این صبر زینب (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) است. جالب است شما اینجا مقام حضرت زینب (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) را از خدای متعال میخواهید.
«وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ» عمل خائفانه یعنی عمل زهرای اطهر (سَلَامُ الله عَلَیهَا). وقتی که به اسیر و فقیر و یتیم اطعام کردند، فرمودند: «إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً؛[13] ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت، هراسناكيم».
همهی ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت، مسحور صبر زینب (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) هستند. خود زینب و همهی آن ساکنان، مسحور صبر اباعبدالله هستند: «لَقَدْ عَجَبَتْ مِنْ صَبْرُکَ مَلَائِکَةُ السَّمَاء»[14] حضرت اصلاً حاضر نشد کمکهای جانبی قبول کند. خدا مرحوم صاحب المراقبات را رحمت کند. معمولاً در مراقبات رجبیّه و شعبانیّه و رمضانیّه، ما اسم ایشان را میبریم. مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (أَعْلَی الله مَقَامَهُ الشَّرِیف)، خیلی مرد بزرگی است. در بحثهای مربوط به امام حسین (عَلَیهِ السَّلَام) در المراقبات که کتاب سلوکی فوقالعادهای است، میگوید: اگر تنها و تنها و تنها عطش امام حسن (عَلَیهِ السَّلَام) در روز عاشورا بین همهی بندگان خدا، یعنی همهی مردمان توزیع میشد، همه درجا میمردند! این در حالی است که آب در اختیارشان بود.
«وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ» یقین عبادتگران و پرستشگران، همین یقین امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) و اولیاء کامل است. خیلی این دعا دعای رفیعی است. خلاصهی همهی فضیلتها در این سه جمله است، که خودش شرح مستقلی میخواهد.
معنا و تفسیر عزم الامور
جملهی دوم که گفتم در ضمن صبر در قرآن کریم آمده، کلمهی زیبای عَزْمُ الْاُمُور است. جالب است که در کلام الهی کسی صاحب عَزم است که صاحب صبر است. جناب لقمان خِطاب به فرزندش گفت: «وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْاُمُور؛[15] شكيبا باش اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است». صبر در زمرهی ویژگیهای برجستهای است که شخص را استحکام و قدرت تصمیم میدهد و از تزلزل شخصیّتی، که بنیاد همهی بیچارگیها است، انسان را نجات میدهد.
انواع صبر
روایات مشهورمان این است: که فرمودند صبر سه گونه است: یا صبر بر مصیبت است، یا معصیت است، یا طاعت. امّا در محور مصیبت، قرآن میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ اَلَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ؛[16] و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم و مژده ده شكيبايان را: [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مىگويند: ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مىگرديم». از همه سخترش در محور مصیبت، مصیبت ثمرات است. ثمره اگر میوهی دل، یعنی فرزند باشد، خیلی سخت است. آنجا صبرش خیلی بزرگ است، چون مصیبتش خیلی مصیبت بزرگی است.
ضعف در محور مصیبت، محصول کاهش بنیهی توحیدی است. نتیجهاش عبارت باشد از دلبستگی به دنیا و مظاهر دنیایی و انواع و اقسام تعلّق خاطرها. اگر انسان در این بخش گرفتار ضعف صبر بشود چه میشود؟ از نظر معنوی و روحی فلج میشود. حتی آسیب جسمی برای شخص دارد و گاهی کلّاً از پا میاندازد.
از نظر ایمانی هم ضعف صبر در محور مصیبت آسیب سنگینی دارد. مخصوصاً اگر برسد به آنجایی که شخص شروع کند از خدای متعال شکایت کردن، نه به خدا شکایت کردن. یکوقت ما به خدا شکایت میبریم، این با صبر منافاتی ندارد، البتّه در یک مراتبی. گاهی انسان به درگاه خدای متعال شکایت میبرد: إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللهِ؛[17] من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مىبرم».
در موارد قبلی، ایمان نزدیک است که کلّاً ذبح شود، یعنی سر ایمان را قطع میکند. روایات ما میگویند این آدم، باخته است؛ زیرا در کنار این، مصیبت دیگری هم با دست خودش به سر خودش آورده است. میشود دو مصیبت، این باخت باخت است. مؤمن در اینجا کارش بُرد بُرد میشود، اگر قوّت صبر داشته باشد؛ چون آن مصیبت برای او در قلبش شیرین میشود و علاوه بر این اجر هم میبرد.
در محور طاعت، اگر انسان ضعف صبر داشته باشد، ریشهاش این است که انسان به آن سهمی از ایمان نرسیده که تکالیف عبادی و ایمانی برای او شیرین و شوقانگیز باشد. در حدیث شانزدهم کتاب چهل حدیث امام راحل عظیم الشّأن، این جملهی مشهور را میآورند که وقتی هم که نمازی خوانده، میگوید راحت شدیم. انگار مثلاً باری را از دوشش گذاشته زمین. نشانهی این است که شخص به اسرار و لطائف و رموز و زیباییها و بهجت درونی طاعات راه پیدا نکرده؛ چون ظاهر طاعت برای اینهایی که رگههای ناخالصی دارند، تلخ طرّاحی شده است. ضعف صبر محرومیّت میآورد، به ویژه در نوافل و مستحبّات. در محور واجبات چی؟ برای انسانی که حداقلی از ایمان داشته باشد، واجباتش را که ترک نمیکند، امّا واجباتش را بیکیفیّت میکند. نماز خوانده، امّا چه نمازی؟! گویا اصلاً نخوانده است. خلاصهی کلام اینکه ضعفِ الصَّبر محرومیّت از قرب نافلی و فریضی میآورد.
مخصوصاً در محورهای خاصّی که در طاعت به صبر نیاز دارد، مثل مقاتله و جهاد با دشمنان خدا، آنجاها محرومیّتها، محرومیّتهای بزرگی است. مخصوصاً اگر محرومیّتهای اجتماعی بشود برای مؤمنین، خیلی محرومیّت در این محور محرومیّتهای عجیبی میشود. آنجایی که انسان باید مقاومت کند، بایستد جلوی دشمن، بخواهد ضعف صبر از خودش نشان بدهد، محرومیّتهای بزرگی میآورد که اصلاً با این تحریمها قابل مقایسه نیست.
امّا محور سوم، ضَعْفِ الصَّبْرِ در معصیت است. زندگی چنین کسی یک زندگی بیحفاظ میشود. این آدم، در برابر تیر گناه، که دائماً به سمت او شلیک میشود و جاذبههای گناه، بیسپر است. دنیای انسان را بیبرکت میکند، قبر انسان را تنگ میکند و برزخش را به شدّت سخت میکند. به خاطر اینکه این آدم دائم گرفتار گناه میشود. تیرهای مسموم شیطان به او اصابت میکند و فطرتش را مسموم میکند. فطرت مسموم انسان را دورِ دور میکند. چیز وحشتناکی است. ظرفیّتهای انسانی را در انسان کاهش میدهد، ارتباطات معنوی و خدایی را به شدّت کاهش میدهد و بلکه در مراحلی قطع میکند و یک نکبت بیحدّ و مرز پشت سرش هست. ضعف صبر در برابر گناه چنین عوارضی را در پی خواهد داشت.
در یک کلمه، در هر سه محور ضربهی به ایمان میزند و محرومیّت از منازل و مقامات صابرین برای شخص پیش میآورد.
راههای تقویت صبر
حالا ما از خدای متعال چی باید بخواهیم: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ ضَعْفِ الصَّبْرِ» یعنی چی؟ یعنی من برنامهریزی میکنم. معنایش این است، یک کلمه نیست، غرض این بود که یک کلمه نیست. یعنی تمام مسیر زندگی و برنامهها را به گونهای طرّاحی میکند که صبر در او دائماً تقویت شود. مؤمن اینطوری است. بنابراین بخش پایانی بحثی که ما معمولاً در ارتباط با آسیبها داریم، اینجا میشود راههای تقویت صبر. «أَعُوذُ بِكَ»، یعنی انسان راههای تقویت صبر را شناسایی کند. این بخش را من برای شما فهرست میکنم. از نظر روایت در هر سه نوع صبر، یعنی صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، از همهی اینها شدیدتر، جدّیتر، مهمتر و بیشتر مورد نیاز و مشمول عنایات خاصّ و اجر الهی، صبر بر معصیت است. فاصلهاش خیلی زیاد است از صبر بر طاعت، و خیلی زیادتر است از صبر بر معصیت.
ذکر قرآن کریم این است: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»، این را اگر کسی در محور فکری بیاورد، این مبدأ و معاد، بنیهی انسان را در صبر تقویت میکند. این مطلب اوّل است، مخصوصاً با تأکید بر توحید ربوبی، فوقالعاده آنجا انسان را تقویت میکند و شخصیّت و اندیشهی شما را توصیه میدهد؛ به گونهای که به راحتی بتوانید در هر سه محور مقاوم باشید و صبر داشته باشید و پیش بروید.
در محور ذکر، این یادها است: یک، یاد خدای متعال با نام مقدّس «بصیر» و «شاهد». یاد خدای متعال با توجّه به عنایت خاصّش که عبارت است از پاداش و اجر؛ اجری که خدای متعال برای صابران در نظر گرفته و محاسبه میکند.
یاد خدای متعال با نام مقدّس «حکیم»؛ «ناصر» و «عَاصِم». عَاصِم، یعنی نگهدارنده، کسی که دلت را نگه میدارد از ترس، از اضطراب، از اینکه جذب گناه و معصیّت بشود. در دعای ماه رمضان میگوییم: «یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِییِّن». پس این در محور ذکر.
در محور ذکر معاد هم همان چیزی که همهجا به کار میآید، ذِکْرُ الْمُوت است. یاد مرگ و فنا دنیا، خیلی چیز عجیبی است. در محور ذکر، یاد آنهایی که یادشان یاد خداست، یعنی اولیاء کامل، یاد ولیّ خدا. اصلاً یادش صبر تولید میکند.
امّا عملی، راهکار عملی برای تقویت صبر، تصبّر است. این جملهی نهجالبلاغه است: «وَ عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ»، خطاب به امام حسن (علیه السلام) در نامهی سی و یک است. یعنی عادت بده خودت را. در برابر مکاره باید صبر را بر خودت تحمیل کنی؛ چنانکه در حلم هم که شعبهی صبر است، فرمودند خودرا به تحلّم بزن. میخواهی به حلم برسی، خودت را به حلم بزن، میخواهی به صبر برسی، خودت را به صبر بزن، قیافهی انسانهای صبور را بگیر. تمرین کن، این تمرین خیلی تمرین مهمّی است.
راهکار دیگر که راه میانبر است در هر سه محور، تقویت محبّت نسبت به خدای متعال و اولیاء خدا است. این راه میانبر است، و تأثیرش خیلی عجیب است. در مناجات شعبانیه میگوییم: «إِلَهِی لَا لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ»، از عهدهام برنمیآید جلوی گناه بایستم؛ «إِلَّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ». مگر اینکه من در باب دوستی با تو وارد بشوم؛ آنوقت میتوانم صبر کنم. باب محبّت، اثرش در معصیت اینطور است. در مصیبت این گونه میشود که شخص میگوید:
اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
شهیدی را تشییع میکردیم که تک پسر خانواده بود. به سمت بهشت زهرا میرفتیم. پدرش کنار من نشسته بود. دیدم حال غریبی دارد. به من گفت:
اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
بعد گریه کرد...
در محور طاعت نگاه انسان صابر و صبور به تکالیف دینی، عبارت است از پیکهای محبّت و دوستی. اصلاً امر و نهی خدای متعال در نگاه مؤمن صبور که با ریشهی حبّی و به قاعدهی محبّت نگاه میکند، یعنی خدای متعال نهیاش کرده، یا آنجا که امر بهش کرده فلان کار را انجام بده، امر و نهی از سوی خدای متعال را پیامهای محبّت میداند. لذا آسان و شیرین میشود. در بلندیهای قلاویزان، در والفجر ۱۰، جوانی دیدیدم که یک یا دو ساعت به اذان صبح، بلند شد. با آبهای یخ زده وضویی گرفت. بعد در برفها کنار یک صخره ایستاد و نماز خواند. اثر محبّت این است.
راهکار دیگر، همنشینی با صابران است. انسان با آدمهای صابر رفت و آمد کند، نشست و برخاست کند، تأثیر دارد. خداوند میفرماید: «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم...».
در پایان یک روایت برای حسن ختام ذکر میکنیم: اَلصَّبرُ أربَعُ شُعَبٍ: اَلشَّوقُ، وَالشَّفَقَةُ، وَ الزَّهادَةُ، وَ التَّرَقُّبُ، فَمَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَن أشفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ، وَ مَن زَهِدَ فِى الدُّنيا تَهاوَنَ بِالمُصيباتِ، وَمَنِ ارتَقَبَ المَوتَ سارَعَ فِى الخَيراتِ؛[18] صبر چهار شعبه دارد: شوق، ترس، زهد و انتظار، هر كس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست مى كشد و هر كس از آتش بترسد، از حرام ها خود را نگه مى دارد و هر كس به دنيا بى اعتنا باشد، گرفتارى ها را به چيزى نگيرد و هر كس منتظر مرگ باشد، در كارهاى خير بكوشد».
خدای متعال را قسم میدهیم به حقّ اولیائش، به حقّ مقرّبان درگاهش، مضامین این دعای هشتم و همهی دعاهای صحیفهی مبارکهی سجّادیه را دربارهی ما در این ماه عزیز مستجاب بفرماید؛ مخصوصاً این جملهی اخیر را که گفتیم اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ضَعْفِ الصَّبْرِ، خدای متعال ما را از ضعف صبر نجات کرامت بفرماید؛ صبر را در همهی ما تقویت بفرماید؛ توفیق میل به أعلی درجهی صبر را به همهی ما کرامت بفرماید، صبر جمیل و صبر شاکران را روزی ما قرار بدهد.
خدا را قسم میدهیم به حقّ اولیائش، به حقّ مقرّبان درگاهش، ما را در مسیر یاری دین خودش و یاری ولیّ خودش یاری بفرماید؛ ارواح مطهّر شهدا، امام راحل عظیم الشّأن از ما راضی بفرماید؛ ما را جزء رجبیّون به لطفش و کرمش بپذیرد؛ موانع بین ما و برکات ماه رجب را مرتفع بفرماید.
[1] . پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ماه رجب ماه آمرزش خواهی امت من است، در این ماه زیاد استغفار کنید که خداوند بخشنده و مهربان است، در ماه رجب زیاد أستغفرالله بگوئید و از خدا نسبت به گذشته بازگشت و قبول توبه بخواهید و به نسبت به آینده درخواست مصونیت از گناه کنید، ماه رجب را شهرالله الاصب می نامند، زیرا در آن رحمت بیکران الهی بر امت من فرو می ریزد». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص38.
[2] . امام صادق (علیه السلام) فرمود: جابر بن عبد الله انصارى آخر فردى بود كه از اصحاب رسول خدا زنده بود و او مردى بود كه تنها، دل به ما خانواده داشت، و در مسجد رسول خدا مىنشست و عمامه سياهى روى سر مىانداخت و فرياد مىزد: يا باقر العلم، يا باقر العلم، مردم مدينه مىگفتند: جابر هذيان مىگويد، مىگفت: نه به خدا من هذيان نمىگويم ولى از رسول خدا شنيدم، مىفرمود به من كه: تو درك مىكنى مردى از خاندان مرا، كه نامش نام من است، و شمائل او شمائل من است، مىشكافد دانش را شكافتنى، اين است كه مرا وادار مىكند بدان چه مىگويم. فرمود: در اين ميانه يك روز جابر در يكى از راههاى مدينه مىرفت و به گذر گاهى گذشت كه در آن، مكتبخانهاى بود و در آن محمد بن على حاضر بود. چون او را ديد، گفت: اى پسر، پيش آى و رو به من كن، به او رو كرد و سپس گفت: به من پشت كن، به او پشت كرد، سپس جابر گفت: سوگند بدان كه جانم به دست او است، اين شمائل، شمائل رسول خدا است. اى پسر، چه نام دارى؟ گفت: نامم محمد بن على بن الحسين است، جابر به او رو كرد و سرش را مىبوسيد و مىگفت: پدر و مادرم به قربانت، رسول خدا به تو سلام مىرساند و اين را مىگفت، فرمود: محمد بن على هراسان نزد پدرش برگشت و به او گزارش داد، پدرش فرمود: راستى جابر اين كار را كرد؟ گفت: آرى، فرمود: پسر جانم، در خانه خود بنشين و پاى بند به آن باش». کلینی، اصول الكافي، ترجمه كمرهاى، ج3، ص357.
[3] . آل عمران: 200.
[4] . بقره: 158.
[5] . همان: 155.
[6] . آل عمران: 146.
[7] . زمر: 10.
[8] . بقره: 153.
[9] . آل عمران: 120.
[10] . همان: 125.
[11] . معارج: 5.
[12] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص116.
[13] . انسان: 10.
[14] . زیارت ناحیه مقدسه.
[15] . لقمان: 17.
[16] . بقره: 155 ـ 156.
[17] . یوسف: 86.
[18] . متقی هندی، كنزالعمال، ج1، ص285، ح1388.