شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه/ جلسه (20) 1394/4/29


پیوند های مرتبط »
جزوه PDF
شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه/ جلسه (20)
حسن ظنّ ما به پروردگار متعال کافی است؛ یعنی ما هم توقع داشتیم که این بارش شدید فیض ما را هم شستشو داده باشد و ما هم بهره‌مند شده باشیم. اگر کسی غیر از این فکر می‌کند، خیلی اشتباه کرده است. هر مؤمنی که مؤمنانه وارد ماه مبارک رمضان شده باشد و سعی کرده باشد به وظایفش عمل کند و خودش را به عنایت الهی سپرده، حتماً از لطف الهی بهره‌مند شده است.

به همه‌ی برادران و خواهران عزیز، عیدُ الله فطر را تبریک عرض می‌‌کنیم که یکی از بزرگ‌ترین اعیاد اسلامی و توحیدی است. امیدواریم خداوند تبارک و تعالی ما را از برکات بی‌پایان ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر، بیش از پیش بهره‌مند کند.

ما به همین مناسبت، امروز از بحث جاری جلساتمان فاصله‌ می‌گیریم؛ همچنان که جلسه‌ی قبل هم به مناسبت استقبال از ماه مبارک رمضان، این کار را کردیم. حالا هم به مناسبت بدرقه‌ی ماه مبارک رمضان، چند جمله‌ای به عنوان یادآوری‌ خدمت عزیزان تقدیم کنیم. البته مراجعه‌ای هم خواهیم داشت به صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیه (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)؛ منتها نه دعای وداع، بلکه دعای بعد از وداع که دعای روز عید سعید فطر است؛‌ یعنی دعای چهل و ششم.

از جلسه‌ی آینده بحثمان را در ارتباط با دعای استعاذه ادامه خواهیم داد و ان‌شاءالله در بررسی فرازها سرعت بیشتری خواهیم داشت.

 

وظیفة مؤمنان پس از ماه رمضان

امّا یادآوری؛ خاطرم هست که سال گذشته به همین مناسبت خدمت دوستان یادآوری داشتم که به نظر می‌رسد همه‌ی ما به است یادآوری‌ها به شدّت نیازمندیم؛ یعنی هر کس از ما که یک فرصت معنوی برایش فراهم شد، بلافاصله باید به این نکته توجّه پیدا بکند. حالا اگر این فرصت ماه مبارک رمضان باشد، با آن ظرفیّت عظیم، با تأکید بسیار بیشتری باید به این نکته توجّه شود. با همین ملاحظه من سه نکته را به عزیزانم یادآوری می‌کنم. وظیفه ‌ما بعد از ماه مبارک رمضان چیست؟ شخصی می‌گفت: ببینیم پَسا تحریم و پَسا توافق چه کار باید کرد؟ اخیراً از این تعبیر استفاده می‌کنند که زیاده‌روی هم کردند. کار خوبی انجام شده، دستشان درد نکند، زحمت کشیدند و اقدامات مجاهدانه و به تعبیر رهبر عزیز و عالیقدرمان، مؤمنانه و غیرتمندانه و شجاعانه‌ای انجام دادند. این کار خوب و تحسین برانگیزی بود. حالا نتیجه در بِستر بررسی‌ها است. آقا فرمودند متانت‌تان را حفظ کنید، حالا وقت این نیست که بگوییم عید شد و جشن راه بیندازیم. حالا باید ببینیم بخش‌های تکمیلی این کار ـ که یکی از آنها همین امروز در شورای امنیّت بوده ـ بعد در مجلس ما و سپس در کنگره آمریکا، به کجا منتهی می‌شود. به هر ترتیب باید مسیر خاص خود را طی کند. امّا همه شروع کردند راجع به عالَم پس از توافق صحبت ‌کردن. این‌گونه صحبت کردن زیاده‌روی و بدسلیقه‌گی است. بگذریم؛ غرض آنکه الان من و شما با عالَم پس از ماه مبارک رمضان مواجه هستیم؛ ضمن اینکه عید بسیار بزرگی بر ما گذشته است. این یک حقیقت درخشان و بزرگی است که ما الان در آن قرار گرفته‌ایم. اینجا ما چه وظیفه‌ای داریم؟ به نظرم سه وظیفه‌ی اساسی داریم: مراقبت، حفاظت و بهره‌برداری. حداقل این سه مسئله است. می‌توان شُقوق و وجوه دیگری هم برای مسئله ذکر کرد، ولی اینها حداقل باید مورد توجّه همه‌ی عزیزان قرار گیرد.

1. مراقبت از دستاوردها

امّا مراقبت از پاکی؛ شما الان مثل کسی می‌مانید که یک حمّام حسابی رفته است. البتّه حمّام حسابی را نسل جدید دیگر تجربه نمی‌کند و از آن تجربه‌ای ندارد. ولی نسل ما تجربه‌اش را دارد. ما اوّل صبح جمعه ـ تقریباً همه هفته این برنامه برقرار بود ـ به اتّفاق پدرم (رَحْمَةُ الله عَلَیه) می‌رفتیم یک حمّام داغ و گرم. این حمّام حدود دو یا سه ساعت طول می‌کشید. گفتنی‌هایی دارد، از کیسه و مشت و مال... طرف وقتی از حمّام بیرون می‌آمد، وارد عالم جدیدی می‌شد. شماها اصلاً این حالت را تجربه نکرده‌اید، دیگر همچین خبری نیست. پنج یا ده دقیقه یک دوش می‌گیریم و تمام. در گذشته‌ها افراد در حمام پوست می‌انداختند. الان اصلاً معلوم نیست که انسان به حمّام رفته است. امّا در گذشته‌ها طرف وقتی از حمام می‌آمد، گُل انداخته، روشن، سبک، تمام منافذ پوستی‌اش باز شده بود. اصلاً انسان نفس جدید می‌گرفت. این محرومیّت نسل جدید است. بسیاری از بیماری‌هایی که الان نسل جدید به آن مبتلا است، قبلاً خیلی کمتر بوده؛ زیرا ما حمّام نمی‌رویم. این چیزی که ما می‌رویم، حمّام نیست. حمّام آن است که انسان پوست می‌انداخت، نو می‌شد‌ و کلّ بدن تنفّس می‌کرد. این نوسازی و آن احساس خوب و سبکی بعد از استحمام، تقریباً سه ساعتی حداقل کار داشت.

 

ماهی استثنائی برای خودسازی

شما الان چنین حالی دارید؛ یعنی ماه مبارک رمضان از این منظر یک حمّام درست حسابی برای روان و جان و روح انسان مؤمن است؛ زیرا ماه مبارک رمضان ماه مغفرت الهی است، یعنی یک ماه عادی نیست. در طول هفته و سال، همیشه باب مغفرت الهی گشوده و همیشه امکان برخورداری از مغفرت الهی وجود دارد. اینکه واضح است؛ امّا آنچه که در ماه مبارک رمضان اتّفاق می‌افتد، کاملاً متفاوت است؛ هم به لحاظ کمیّت و هم به لحاظ کیفیّت. ماه عجیبی است. تمام انواع و اقسام گناه‌ها را مرتفع می‌کند و آلودگی‌ها، رِجس و پلیدی‌ها را می‌زداید. هم از این جهت که کمیّت عظیمی از گنهکاران در مقاطع گوناگون مشمول مغفرت قرار می‌دهد؛ و هم از جهت کیفی، ماه استثنائی است. تعبیر دعای چهل و ششم، این است: «یُعَفِّیَهَا»؛ یعنی اصلاً پاکِ پاکش می‌کند. عرض کردم یک حمّام درست حسابی است برای روح انسان که آن را تمیز می‌کند. یک پاکسازی و شستشوی حسابی است. این اتّفاق در ماه مبارک رمضان می‌افتد. ممکن است این پرسش برای برخی پیش بیاید که از کجا معلوم که من هم آمرزیده شدم؟ می‌گوییم: بنا بر روایات فراوان، شما هم آمرزیده شدید. دلیل مسئله هم حسن ظنّ به خدای متعال است؛ چون از طرف ما که دلیلی وجود ندارد، دلیلیش از سمت ما همین آلودگی‌ها است. امّا حسن ظنّ ما به پروردگار متعال کافی است؛ یعنی ما هم توقع داشتیم که این بارش شدید فیض ما را هم شستشو داده باشد و ما هم بهره‌مند شده باشیم. اگر کسی غیر از این فکر می‌کند، خیلی اشتباه کرده است. هر مؤمنی که مؤمنانه وارد ماه مبارک رمضان شده باشد و سعی کرده باشد به وظایفش عمل کند و خودش را به عنایت الهی سپرده، حتماً از لطف الهی بهره‌مند شده است. الان شماها بسیار خوشگل، تمیز، نورانی و پاکیزه هستید، امّا خودتان خبر ندارید. البته اینکه خبر ندارید، بسیار خوب است؛ چون دچار غرور می‌شدید. الان شما خواستنی شده‌اید و حوری‌ها مشتاق شما شده‌اند. فرشته‌ها حسّ خوبی نسبت به شما دارند و البتّه به شدّت نگران هستند که ممکن است این همسر نورانیِ خوشگلِ تمیزِ باکفایت را هر آن از دست بدهیم.

این پاکی و طهارت، نیاز به مراقبت دارد. آیا ممکن است حمّام دیگری را درک کنیم؟ در دعاهای وداع ماه مبارک رمضان می‌خوانید که اگر نرسیدیم، محروم نمیریم؛ ما را مرحوم قرار بده نه محروم. مشخص نیست که ماه مبارک رمضان دیگری باشد و چنین حمّامی با این کیفیت برپا شود و ما موفّق شویم آن را درک کنیم و مجدّداً پاک، تمیز، متفاوت، سبک و سبکبار شویم. پس باید این پاکی را غنیمت شمرد و قدر دانست.

اینکه عرض می‌کنیم نیاز به مراقبت دارد، علّتش این است که الان طرّاحی شیطان برای آلوده کردن من و شما خیلی جدّی است. اصلاً او نمی‌تواند پاکی و تمیزی شما را تحمّل کند؛ لذا به هر فنّی متوسّل می‌شود و از هیچ توطئه‌ای دریغ نمی‌کند که این سرمایه‌ بزرگ را از دست من و شما خارج کند. حالت فعلی ما برای شیطان، کورکننده و غیرقابل تحمّل است. بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم عبارت است از اینکه مراقبت خودمان را افزایش دهیم؛ یعنی صومِ جوارحی را با دقّت ادامه دهیم. آنچه مربوط به چشم، زبان، دست، پا و سایر قوا است، باید آن را ادامه داد. این می‌شود مراقبت از پاکی که اینها آسیب نبینند. هر کدام از ما هم خودمان را خوب می‌شناسیم. قرآن می‌فرماید: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛[1] بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است». این شناخت به ما کمک می‌کند تا آسیب‌گاه‌های شخصیت خود را بیشتر بشناسیم. هر کدام از ما می‌داند از چه مسیری بیشتر ضربه می‌خورد. نقطه ضعف‌های ما، مراقبت شدیدتری را می‌طلبد. بعضی‌ها از نظر چشم بیشتر در معرض آسیب هستند، بعضی از نظر زبان، بعضی از طُرق دیگر. انسان باید با شناخت دقیق از آن نقاط ضعف، مراقبتش را در آن آسیب‌گاه‌ها بیشتر کند. آنجا به رصد بیشتری نیاز دارد. این مطلب اوّل.

2. حفاظت

مطلب دوم، حفاظت است. حفاظت از چه؟ حفاظت از دستاوردهای ماه مبارک رمضان. به شکل طبیعی انسان مؤمن در ماه مبارک رمضان ایمانش تقویت می‌شود و از نظر سبک زندگی دینی پیشرفت می‌کند؛ یعنی نظم زندگی دینی در او تقویت می‌شود. هر مؤمنی که وارد ماه مبارک رمضان می‌شود، وقتی خارج می‌شود، چنین اتّفاقی درباره‌ی او افتاده است. اصلاً ماه مبارک رمضان طبعش این است که نور ایمان را تقویت می‌کند و تراز سبک زندگی مؤمنانه را افزایش می‌دهد. برنامه‌هایی که در ماه مبارک رمضان پیش‌بینی شده است، ما را به چنین نقطه‌ای می‌رساند؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. علاوه بر جنبه‌ی تقویت نگاه دینی و توحیدی و تقویت بنیه‌ی ایمانی که یک امر باطنی است، از نظر ظاهری هم فهرستی از عادات خیلی خوب را الان شما در اختیار دارید. همین گرسنگی و تشنگی، چه چیز خوبی بود؟! اگر خوب نبود و برکات نداشت که خدای متعال با این از ما پذیرایی نمی‌کرد. این را ما تجربه کردیم. در روزهای طولانی ماه مبارک رمضان و در هوای گرم تجربه شد. آثار عجیبی داشت، نظمی که در خورد و خوراک و امثال اینها برای انسان پیش می‌آید، تا سحر که درباره‌اش چه می‌توان گفت. شما یک ماه، هرچند به خاطر سَحوری، یعنی همان سفره‌ی سحری، سحر را درک کردید. خود این تسَحّر هم موضوعیّت دارد؛ چراکه فرموده‌اند: «تَسَحَّرُوا فَإِنَّ فِي السَّحُورِ بَرَكَةً؛ برای خوردن سحری بر خیزید که در سحری خوردن برکت است». بعضی‌ها معنای باطنی برای این روایت در نظر گرفته‌اند. ولی خوب برای امثال ماها معنای ظاهری‌اش خیلی واضح است. انسان برای اینکه بتواند روزه بگیرد، باید سفره‌ی سحری را درک کند. اگر بخواهد روزه هم بگیرد، چه روزه‌ی جوارحی، چه جوانحی، چه سلوکی، چه عرفانی، باز هم باید تسحّر داشته باشد. همه چیز به سحر برمی‌گردد. این را در ماه رمضان درک کردیم و جزء عاداتمان شد. مراقبت از اوقات نمازها، مسجد رفتن، تلاوت قرآن کریم، اُنس با قرآن کریم و... در ماه مبارک رمضان بیشتر می‌شود. احسان و مهربانی نیز چنین است. آدم‌ها در ماه مبارک رمضان خیلی خاضع می‌شوند که اثر جوع و عطش است. معنویت ماه رمضان انسان را خاضع، خاشع و مهربان می‌کند و دست انسان را به احسان باز می‌کند. چقدر انسان راحت انفاق می‌کند. حالا شما این فهرست را تکمیل کنید و این مهربانی، احسان، بیداری سحر، جوع و عطش، صَمت و سکوت، نماز، تلاوت قرآن و رفتن به مسجد را ادامه‌ دهید. اینها همان تقویت سبک زندگی مؤمنانه است. این عادت‌های خوب در ما تقویت شده، حالا باید آن را حفظ کنیم.

به تعبیر خطبه‌ی شعبانیه خداوند دست شیطان را بست. ماه مبارک رمضان که تمام شد، این خبیث از غل و زنجیر آزاد شده است. شما این را می‌فهمید و قبول دارید. دیدید همین دو سه روزه چه به روز شما دارد می‌آورد؟ دیدید چه خبر شد؟ انگار نه انگار این همان آقایی است که یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح بیدار شده، ابوحمزه می‌خواند، اشک می‌ریزد، نماز شب می‌خواند. اصلاً انگار نه انگار که او است. برای نماز صبح هم می‌خواهد از جا بلند شود پدرش درمی‌آید. شیطان، خودش را روی شما انداخته است. هدفش هم شماها هستید، یعنی کسانی هستند که از این ماه بهره‌مند شده‌اند. دقیقاً هدف‌گذاری‌اش روی همین‌ها است؛ به ویژه آنهایی که دوستان امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) هستند؛ چون حظّ اصلی در پرتو ولایت علی (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) حاصل می‌شود. حداقل کار شیطان این است که شما را به قبل از ماه مبارک رمضان برساند و به کمتر از این قانع نیست. ولی بیشتر تلاش می‌کند که عقب‌تر از آن هم ببرد. لذا حفاظت از این دستاوردها که حاصل ضیافت باطنی و ظاهری است، مخصوصاً در محور سبک زندگی و تقویت نور ایمان، ضروری است. قرآن می‌فرماید: «وَلَكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ؛[2] ليكن خدا ايمان را براى شما دوست‏داشتنى گردانيد و آن را در دل‌هاى شما بياراست». خدای متعال ایمان را برای شما می‌پسندد و دل‌های شما را با ایمان زینت بخشیده است. این اتّفاق الان برای شما افتاده و قلب شما الان زینت بسته شده است. این حالت نیاز به حفاظت دارد. قبلاً بحثی راجع‌به این داشتیم که این بازگشت‌های حسرت‌آلود و عقب‌گردهای حسرت‌آفرین چه به روز انسان می‌آورد. انسان رسیده به نزدیکی یک قلّه‌، بعد سُر می‌خورد و پایین می‌افتد و برمی‌گردد سر جای اوّلش. پس کی می‌خواهیم جلو برویم؟ همش درجا می‌زنیم! ماه مباک رمضان دست ما را گرفته، جلو برده، اگر مواظب نباشیم، از آستانه‌ی قلّه سُر خورده، سر جای اوّلمان می‌آییم. چه حسرتی دارد؟ به خدا پناه می‌بریم از این برگشت‌ها.

 

3. بهره‌برداری

امّا سوم، عبارت است از بهره‌برداری. بهره‌برداری از چه؟ بهره‌برداری از خزانه‌ لیلة القدر و مقدّرات آن. خوشبختانه در این باره نیز مفصّل بحث کرده‌ایم که اینکه می‌گوییم در لیلة القدر این فهرست عظیم از مطالب گوناگون برای شخص و برای جامعه، مقدّر می‌شود، یعنی چه. در همانجا معلوم شد که به هیچ‌وجه منافاتی با اختیار ما ندارد. اختیار آدم‌ها سر جایشان هست، با حفظ اختیار، آن مقدّرات را تحلیل کردیم. البتّه در مواردی ممکن است از حوزه‌ی اختیار انسان خارج باشد. مثلاً اینکه اَجل مسمّی برای کسی امضا شد، قطعاً مرگ او خواهد رسید. در اَجل معلّق، هرچند برایش نوشته باشند که مثلاً این شخص در مردادماه امسال می‌میرد، براساس قاعده‌ی اختیار، شخص می‌تواند با یک کار خوب، مخصوصاً صله‌ی رحم، جلوی مرگ را بگیرد.

پس باید دائماً بگوییم: «اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً؛[3] خدايا اين ماه را آخرين بار روزه ما در ماه رمضان قرار مده. اگر قرار داده‏اى، پس مرا رحمت‌شده بدار، نه محروم‏ [از رحمت]».

دوستان عزیز عنایت داشته باشند، شما از لیلة القدر عبور کردید و درکش کردید؛ همان شب با عظمتی که «تَنَزَّل‌ُ المَلَائِکَةُ وَ الرُّوح‌ُ فِیها بِإِذن‌ِ رَبِّهِم‌ مِن‌ کُل‌ِّ أَمرٍ؛[4] فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر كار نازل مى‌شوند». شما چنین شبی را درک کردید. جنابعالی هم بر اساس راهنمایی اولیاء خدا با یک فهرست طولانی از مطالبات، کاسه‌های گدایی‌تان را ردیف کردید. عبارت «أَوْعِیَةُ الطَّلِبَات؛ جام‌هاي حاجات و خواسته‌ها» که در دعای چهل و ششم صحیفه آمده، تعبیر بسیار زیبایی است. در شب قدر آرزوهایتان را به خط کردید، ظاهری و باطنی و مادّی و معنوی و شخصی و خانوادگی و اجتماعی و امّتی و جهانی، همه را برداشتید و خودتان را به شب قدر رساندید. آن شب هم سعی کردید بیدار و هوشیار باشید، حواس جمع باشید، چرت نزنید، که فرصت از دست شما نرود. کاسه‌های گدایی‌تان را به درگاه خداوند متعال بردید و «فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ؛[5] پيمانه ما را تمام بده» گفتید، ضجّه زدید و توسّل کردید. شب قدر را پشت سر گذاشتید و آن اتّفاق افتاد که افتاد، نوشتند که نوشتند، فراتر از چیزهایی که فکرش را می‌کردید و می‌خواستید برای شما نوشتند. تازه، خیلی‌های دیگر هم برای شما خواستند، غیر از آن چیزهایی که خود شما برای خودتان خواستید، دوستان و اولیاء خدا، برای شما دعا کردند یا به خواسته شما آمین گفتند، یا فراتر از خواسته شما برایتان خواستند و مطالبی را هم که چه بسا اصلاً مدّنظرتان نبوده، آنها برای شما خواسته‌اند. اینها همه در کتاب سال شما نوشته شده است.

پس سومین ادب زندگی پَسا ماه مبارک رمضان، یعنی بعد از ماه مبارک رمضان، عبارت است از بهره‌برداری. انسان باید بتواند با زرنگی، دقّت، کُنشگری و با حضور فعّال از این مجموعه‌ی عظیم مقدّرات که برای او نگاشته شده، استفاده و بهره‌برداری کند. خیلی از ماها از کنار این مقدّرات عبور می‌کنیم و به آنها پشت ‌پا می‌زنیم. می‌دانید چه چیزهایی برای شما نوشته‌اند؟! هی گفتی و التماس کردی و خواستی، خیال می‌کنی اینها بی‌جواب گذاشته شد؟ گاهی وقت‌ها برخورد ما با دعاهایی که در ماه رمضان کرده‌ایم، مثل آدمی است که در سایر اوقات دعا کرده. خواسته‌های شما در کلّ این ماه، مخصوصاً در لیلة القدر مستجاب است. دلیلش حُسن ظنّ به مولا است. دلیل دیگری ندارم، به مولای کریم حُسن ظنّ داریم. حالا انسان باید پای اینها بایستد. این مقدّرات وقتی در نامه‌ی عمل شما قرار می‌گیرد، یعنی در دسترس شما است. حالا این شما هستید که باید از چیزی که در دست‌رستان قرار گرفته، استفاده کنید. مواردی که خارج از مداخله‌ی ما است، خیلی کم است؛ ولی عموم این مقدّرات در محیط اراده‌ و خواسته‌ی ما است؛ برای استحصال، بهره‌برداری، افزایش و امثال اینها. پس این هم پیش روی شما است که نیاز به بهره‌برداری دارد.

 

بهترین شیوه برای بهره بردن از شب قدر

بهترین روش برای بهره‌برداری از شب قدر این است که انسان ارتباط خود را با لیلة القدر حفظ کند. بعضی وقت‌ها از این مسئله غافل می‌شویم. لیلة القدر سایه می‌اندازد روی کلّ سال شما، تا سال آینده که ان‌شاءالله ماه رمضان باشیم و لیلة القدری را درک کنیم. بنابراین شما هستید و لیلة القدری که جاری است در زندگی شما.

این‌گونه نیست که یک شب باشد و تمام شود. تازه آغاز شد؛ یعنی با لیلة القدر دوره‌ی جدیدی را آغاز می‌کنیم. حالا باید از این فرصت استفاده کرد. اگر بتوانیم ارتباط خود را با باطن لیلة القدر و حقیقتش حفظ کنیم، امید است که بتوانیم از دستاوردها و مقدّرات الهی که در این شب باعظمت برای ما فراهم آمده، بتوانیم به‌خوبی استفاده و بهره‌برداری کنیم. توصیه شده که سوره‌ی مبارکه‌ی قدر و توحید در متن ذکر دائم‌مان باشد. گفته‌اند که در همه‌ی نمازها توحید و قدر را بخوانیم. صرفاً این‌گونه نیست که بخوانیم: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ». یکی از رازهایش این است که پیوند و ارتباط ما با لیلة القدر حفاظت بشود و ما در این ذکر مدام قرار بگیریم. در واقع ارتباط عمیق بین ما و حقیقت لیلة القدر جاری باشد. این سوره به ما یادآوری می‌کند که چه چیزهایی می‌خواستیم و چه چیزهایی خواسته بودیم، حالا بدویم دنبالش و نقدش کنیم. اینها را باید پیگیری کرد، خواست و به آن خواسته ادامه داد. همچنان در محیط طلب شما باشد، آن چیزهایی که آن شب خواستید. سهم خودتان را از مطالبه و فراهم کردن مقدّمات خواسته‌هایتان فراموش نکنید. اینها را برایتان نوشته‌اند، امّا فراهم آوردن مقدّماتش طبق قاعده‌ی اسباب و مسبّبات و علل و مَعالی، در اختیار جنابعالی است. می‌گویی من خواسته بودم، می‌گویند نه نخواسته بودی. ما برای تو پسندیدیم آن چیزی را که خواسته بودی، امّا تو نخواستی. می‌گوید چطور من نخواستم؟ آرزوی من بود. می‌گویند مقدّماتش را فراهم نکردی، آن مقدّمات را باید فراهم می‌کردی. مثلاً من یادم هست، در همین شب قدر، جزء یکی از نکاتی که خواستم و خیلی هم بر آن اصرار می‌کردم، اُنس با صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیه بود؛ چون آفاق صحیفه خیلی عجیب است و دنیاهای شگفت‌انگیزی را پیش روی ما قرار می‌دهد. انسان عمرش بگذرد و از این عوالم بیگانه باشد، اصلاً طعم زندگی را نچشیده است. زندگی بی‌صحیفه، اصلاً قابل تصوّر نیست. خواستیم، تمنّا کردیم، برای شماها خواستیم، مخصوصاً برای این جلسه، چه دعاها کردیم. برای بنده و شما سطح بالایی از اُنس با صحیفه جزء مقدّرات ما نوشته شده است. من یقین دارم برای من و شما نوشته شده، منتها این را باید استحصال کرد. این خواسته در دسترس شما است، منتها فراهم کردن مقدّماتش با شما است. ممکن است بعداً بگویید من آن شب خواسته بودم، ولی حالا عملاً بگویید که دیگر نمی‌خواهم. یعنی نه سراغش بروید و نه برایش برنامه‌ریزی کنید. آن چیزی که خواستی، حالا مقدّماتش را فراهم کن، وقت برایش بگذار، مراجعه کن، تلاوت صحیفه را در دستور کار روزانه‌ات قرار بده، به اهلش مراجعه کن. اینها همه مقدماتی هستند که شما را به مقدّرتان‌ ـ آن چیزی که برایتان نوشته شده ـ می‌رسانند.

کاش ذهنیّت آحاد ما راجع به لیلة القدر اصلاح شود. ذهنیّت ما، ذهنیّت دقیقی نیست. یک مثالش را من الان برای شما زدم، سایر موارد هم به همین ترتیب است. ببینید چه چیزهایی خواستید، همه‌ی آنها را پیگیری کنید. همان‌ها را پیگیری کنید تا ببینید امسال چه زندگی خواهید داشت؛ زندگی پر از تحرّک و فعّالیّت و تلاش و مجاهدت.

پس برای حفظ دستاوردهای ماه رمضان، باید سه کا انجام دهیم. یک، مراقبت برای حفظ پاکی به دست آمده در ماه رمضان که به نظرم از همه‌ سخت‌تر است. الان هر آلودگی که برای ما پیش بیاید، شیطان جشن می‌گیرد.

دوم، حفاظت از دستاوردها است. این ایمان باطراوت و زیبا که بِحَمْدِالله برای ما فراهم شده و سبْک زندگی دینی و فهرستی از عادات شایسته‌ای که در ماه مبارک رمضان نصیب ما شده، همه را باید حفظ کنیم.

سوم هم اصل و ادبِ بهره‌برداری از لیلة القدر است. بعضی‌ها خیال می‌کنند تمام شد و دیگر خیالمان راحت شد؛ حال آنکه تازه اوّلش است.

امّا راجع به نکته‌ی اخیر، یعنی مسئله‌ی لیلة القدر. در ارتباط با لیلة القدر حرف‌ها زیاد است؛ امّا راه اصلی ارتباط با لیلة القدر از طریق امیر لیلة القدر، یعنی ارتباط با حضرت بقیّة الله الاعظم (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) امکان‌پذیر است. اگر سطح ارتباط خود را با حضرت ولی عصر (اَرْوَاحُنَا فِدَاه) افزایش و ارتقاء دهید، همه‌ی مقدّرات برای شما فعّال می‌شوند. شاید این مسئله به نظرتان عجیب بیاید؛ امّا بدانید اگر معرفت، عشق، تعلّق خاطر و ذکر ما نسبت به حضرت ولی عصر (اَرْوَاحُنَا فِدَاه) افزایش بیابد، تمام مقدّراتی که برای ما نگاشته شده، آنها فعّال می‌شوند. این رمز بهره‌برداری از لیله القدر است.

 

آیات مرتبط با بحث

اگر بخواهیم بحث امروز را به آیات کریمه قرآن متّکی کنیم، این آیات جلوه می‌کند: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ، وَاتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛[6] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسيد. در حقيقت، خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است». این آیه ما را به مراقبت دقیق و حساب‌شده، و نه یک نظارت معمولی دعوت می‌کند.

آیه‌ دیگر این است: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثاً؛[7] و مانند آن [زنى‏] مباشيد كه رشته خود را پس از محكم بافتن، [يكى يكى‏] از هم مى‏گسست». این آیه خطاب به من و شما است. حالا که پنبه‌ها را به این خوبی و زیبایی بافتید، دوباره این رشته‌ها را پنبه‌ نکنید. این مطلب در قالب دعا و درخواست ریخته شده که اتّفاقاً این دعا برای الان است، و البته برای همیشه است، ولی به ویژه برای بعد از ماه مبارک رمضان هست که: «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛[8] پروردگارا، پس از آنكه ما را هدايت كردى، دل‌هايمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى». بعد از آن شیرینی‌هایی که به ما دادی، بعد از آن ضیافت‌ها، بعد از آن لحظه‌ها، بعد از آن آنات، بعد از آن دستگیری‌ها، بعد از آن شستشوها، دیگر بر ما نپسند که دوباره آلوده شویم و عقبگرد کنیم.

 

ماه رمضان در آینه صحیفه

قبلاً عرض کردیم که مطالب صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیه در ارتباط با ماه مبارک رمضان، در فهرستی از دعاها توزیع شده، از دعای حضرت در نظر به هلال ماه مبارک رمضان شروع می‌شد و تا دعای چهل و ششم ادامه پیدا می‌کند. دعای چهل و ششم هم هست که: «كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْر: إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ». نکته شیرین اینکه فرمود: «وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ» یعنی امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، این دعا را علاوه بر عید فطر، در جمعه هم می‌خواندند. پس روز جمعه، روز عجیبی از نظر ظرفیّت‌ و فرصت‌های معنوی است. این دعا، خیلی دعای عجیبی است. در فهرست دعاهای امام (عَلَیهِ السَّلَام) در صحیفه‌ی مبارکه، برخی دعاها جزء دعاهای برگزیده و عالی است؛ چون طبق قاعده «وَ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ؛[9] برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم». پیغمبرها همه پیغمبر هستند، امّا همه یکجور نیستند. آیات کریمه قرآنی همین‌طور هستند. همه‌اش قرآن است، امّا این کجا و آن کجا! یکجا مثلاً حکم فلان مسئله را برای ما می‌گوید، یکجا هم آیه‌ی نور است: «اللهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ...؛[10] خدا نور آسمان‌ها و زمین است». در صحیفه نوریّه‌ عرشیّه هم همین‌طور است. دعاها با همدیگر فرق می‌کند و بعضی رتبه‌ی بالاتری دارند. من به شما بر اساس فهم قاصر خودم عرض می‌کنم، دعای چهل و ششم از غرر و دعاهای برگزیده صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیه است و دعای خیلی عجیبی است. جالب است که در این دعا مولا را توصیف می‌کنید. تا قسمت پایانی‌اش، هیچ درخواستی مطرح نشده. تا می‌رسد اینجا: «فَهَا أَنَا ذَا أَؤُمُّكَ بِالْوِفَادَةِ، وَأَسأَلُكَ حُسْنَ الرِّفَادَةِ»، بعد طبق قاعده صلوات است: «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ... وَاسْمَعْ نَجْوَايَ، وَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ لَا تَخْتِمْ يَوْمِيَ بِخَيْبَتِي، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ» مرا رد نکن و دعایم را مستجاب کن.

چه خواستیم؟ شرفیابی. این دعا درجه‌ یک است و می‌رود در زمره‌ی دعای سحر امام باقر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) به روایت علی بن موسی الرّضا (عَلَیهِ آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَا)، دعای «اَسْئَلُكَ مِنْ بَهاَّئِكَ بِاَبْهاهُ...». می‌گوییم خدایا من از تو میهمانی می‌خواهم، یعنی شرفیابی به محضر خودت را می‌خواهم. «وِفَادَةِ»، و پذیرایی؛ من شرفیاب بشوم و پذیرایی شوم. بعد می‌گویی: «وَاسْمَعْ نَجْوَايَ، وَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ لَا تَخْتِمْ يَوْمِيَ بِخَيْبَتِي، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ» مرا رد نکن، دست رد هم به سینه‌ی من نزن. باز شروع می‌کنید دوباره خدای متعال را توصیف کردن. این کلّ این دعا است. در این دعا شما غیر از این جمله هیچ چیزی نمی‌خواهید. همه‌اش وصف است و معرّفی‌ خدای متعال. خیلی سطح این دعا بالا است و جزء دعاهایی است که غیرقابل شرح است؛ یعنی اگر کسی بخواهد وارد شرح این دعا شود، امکان خروج ندارد و در همان جمله‌ی اوّلش می‌ایستد.

در این دعای نورانی، امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) از افق معرفتی و شهود خودش، چیزهایی را که دیده، برای ما می‌گوید. این دعا شرح مشاهدات سیّد السّاجدین است. البته طبیعی است؛ زیرا فرزند همان کسی است که گفت: «ما کُنْتُ أعبُدُ رَبّاً لَم أرَهُ؛[11] پروردگاری را که نبینم، نمی پرستم».

در این دعای چهل و ششم، امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) در یک کلمه از صفت کرم پروردگار متعال رونمایی و پرده‌برداری کرده است. همان کلمه‌ی اوّلش کار انسان تمام می‌شود: «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبادُ، وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلادُ». چقدر امام (عَلَیهِ السَّلَام) شیرین شروع می‌کند! «وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ اَهْلَ الْحاجَةِ اِلَيْهِ»، این تنها جایی است که شما حاجت می‌برید و گدایی می‌کنید، با این حال بزرگ می‌شوید و تحقیرت نمی‌کنند.

البتّه اینجا هم باز فراز و فرود دارد. اوجش دو سه تا جمله جلوتر است؛ آنجا که می‌گوییم: «تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ، فَلَكَ الْعُلُوِّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ، ‌وَ‌ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ». این فراز قلّه این دعا است. جالب است که امام (عَلَیهِ السَّلَام) این دعا را به جمعه‌ها توسعه دادند. اگر دقیق بشویم، درمی‌یابیم که ماه مبارک رمضان، لیلة القدر، عید فطر که «یومُ الْفِطر» و شکفتن فطرت است، «یومُ الجَائِزِه و «یومُ الْکَرَم» است، کشیده می‌شود و در جمعه‌ها، جلوه می‌کند؛ یعنی جلوه‌ی هفتگی‌اش، جمعه‌ها است؛‌ لذا شب و روز جمعه را باید خیلی قدر دانست.

ان شاءالله خدای متعال توفیق بهره‌مندی به همه‌ی عزیزان کرامت کند تا با دعای چهل و ششم اُنس بگیریم و با آن رفیق شویم. چقدر خوب است که انسان گاهی در نمازها، قنوت‌ها و در لحظات خلوتش فرازهای این دعا را بخواند. جوان‌ها! قدر جوانی‌تان را بدانید و با این دعا‌ها اُنس بگیرید.

 

اهمیّت تحصیل علم

برای اصل حیات علمی اهمیّت فوق‌العاده‌ای قائل شوید و ان‌شاءالله جوانی‌تان را صرف تحصیل علم کنید. قصدتان هم به تمام معنای کلمه، حضور در شبکه‌ی کارگزاری امام عصر (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) باشد. جزء دعاهای ماه رمضانتان هم بود، آنجا که می‌گفتید: «الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ»، خواستید که جزء شبکه‌ی کاگزاران باشید؛ یعنی باری را بردارید و بتوانید گرهی را باز کنید. این خواسته با دانش ممکن است. با این نگاه رشته‌ها دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند و کاملاً وابسته به علاقه و استعداد شخص است که ببیند در چه زمینه‌ای وقتی وارد می‌شود، می‌شکفد. بهترین نوع هدایت، هدایت تحصیلی است. یعنی کمک کنیم که بچه‌ها به آن کشف برسند که در چه زمینه‌ای وقتی وارد می‌شوند، در آنجا شکفته می‌شوند و گل می‌کنند. بنابراین علاقه و استعداد، با این فرض که من برای اینکه آماده بشوم برای خدمت به امام عصر و آرمان‌های مهدوی (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) فلان رشته را برمی‌گزینم، جهت خود را پیدا می‌کند. اینجا خوشبختانه الان ترجمه دارد. زمانی ما ترجمه نداشتیم و به هم می‌گفتیم: خدمت به حضرت، خدمت به آرمان‌های مهدوی، معنایش چیست؟ باید در ذهن خودمان توصیف می‌کردیم، الان واضح است، نقدِ نقدِ نقدش، یعنی همین نظام برخاسته‌ی از آن آرمان مقدّس را اعتلا و استحکام بخشیدن.

 

ضرورت معرفی حوزه به دانش‌آموزان

البتّه معمولاً ما اینجا یک یادآوری لازم داریم. یادآوری درباره‌ی حوزه است. چون نظام کنونی تحصیلی ذهن بچه‌ها را فقط معطوف به رشته‌های دانشگاهی می‌کند و حوزه از مقصد عمومی دانش‌آموزی ما خارج است. این ظلم است؛ هم ظلم به حوزه و هم ظلم به استعدادهای خوب؛ چون گاهی برخی‌ از دوستانی که در دانشگاه‌های درجه یک، مثل شریف، تحصیل کرده‌اند، پس از سپری کردن یک دوره‌، مثلاً عبور از مقطع کارشناسی،‌ کشف جدیدی برایشان اتّفاق افتاده و فهمیده‌اند که باید به حوزه می‌رفتند. به حوزه می‌آیند و از صفر شروع می‌کنند. علت این کار چیست؟ به خاطر اینکه در زمان مناسب راهنمایی نشده است. طبع مدرسه‌های ما، حوزه را به عنوان مقصد علمی معرّفی نمی‌کنند که این ظلم مضاعف است. حوزه هم باید معرّفی شود. البتّه بعضی‌ها استعدادش را دارند، بعضی‌ها هم نه، بعضی‌ها علاقه‌اش را دارند، بعضی‌ها ندارند. خیلی خب، کسی که علاقه دارد، برود، و کسی که اشتیاق ندارد، جای دیگر برود. حوزه به همه معرفی شود تا اشخاص بعداً حسرتش را نخورند. این کمکی است که دوستان می‌توانند به عزیزان ما داشته باشند.

باید استعدادها را کشف کنیم تا دانش‌آموزان به رشته‌هایی بروند که به قول جوان‌ها، آنجا می‌ترکانند. البتّه یک خواهش هم دارم از دوستانی که جنبه‌ی راهنمایی برای بچه‌ها دارند. از آفات محیط پیش رو هم باید بچه‌ها را باخبر کرد. این هم چیز مهمّی است. متأسّفانه محیط‌های علمی ما محیط‌های پر آفت و آسیبی است. باید آنها با چشم باز بروند تا بعداً از جای دیگری سر در نیاورند. دانش آموز ما رفته بوده مثلاً امام زمان را یاری کند، امّا رفیق شیطان شده است. برای رفتن در این محیط‌ها، باید بیمه‌شان هم کرد. بخشی از این بیمه با آگاهی‌بخشی به‌هنگام است که با چشم باز به این محیط‌ها بروند. درّه‌ها، چاه‌ها و مخاطراتش کجا است؟ والّا می‌روند و سر از جای دیگر درمی‌آورند.

شد غلامی که آب جوی آرد                                                                                   آب جوی آمد و غلام ببُرد[12]

مکرّر بچه‌ها به ما می‌گویند که آقا ما قبل از اینکه برویم فلان جا، ایمانی داشتیم، طراوتی داشتیم، نشاطی داشتیم، اُنسی داشتیم، امّا الان خبری نیست. باید با مراقبت و نگاه مجاهدانه بروند تا در شبکه قرار گیرند، بچه‌های مؤمن همدیگر را سریع پیدا کنند، جبهه تشکیل بدهند، متّحد بشوند که بتوانند از عهده بربیایند. البته کار سختی است و مجاهدت می‌طلبد.

 

اصرار در دعا

دعا خودش مقصد است و باید همیشگی باشد و استمرار طلب داشته باشیم؛ چنان‌که حافظ گفت:

دست از طلب ندارم، تا جان من برآید                                                       یا جان رسد به جانان، یا جان ز تن برآید[13]

دست از طلب نباید برداشت. به لحاظ خواستن از خدای متعال و دعا، زبان انسان مؤمن باید همیشه به دعا باز باشد و سعی کنیم ماها هم جزء آدم‌های «دَعّاء» شویم. دعّاء صیغه‌ی مبالغه‌ی داعی است؛ یعنی خیلی دعا داشته باشیم. خدای متعال چنین انسانی را خیلی می‌پسندند و دوست می‌دارد. امّا راجع به سایر موارد، باید انسان فعّال باشد و راه‌هایش را بیابد، مقدّمات را فراهم آورد و به میدان برود. هر کسی هم به حسب خودش باید عمل کند؛ یعنی اگر کسی علم خواسته، معنویت خواسته، قرآن خواسته، نهج‌البلاغه خواسته، صحیفه خواسته، رفاقت خواسته، صله‌ی رحم خواسته، خدمت خواسته، احسان خواسته، هر کاری که خواسته، بر همان مبنا فعالیت داشته باشد. در دعای مکارمُ الاخلاق ـ که به توصیه بزرگان در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان باید آن را خواند ـ یک فهرست طولانی از فضائل و زیبایی‌های اخلاقیِ ظاهری و باطنی آمده که انسان برای دستیابی به آنها، باید مقدّماتش را فراهم کند.

در محکمات دعا هیچ اشتباهی وجود ندارد؛ مثلاً خواستید که با قرآن کریم اُنس پیدا کنید. این قطعاً به صلاح شما است. خواستید سطح ارتباط، معرفت‌ و محبّت‌تان نسبت به امام عصر (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) افزایش پیدا کند، در این هیچ شکّ و تردیدی نیست. خواستیم که خدای متعال به دست ما در گره‌گشایی برکت دهد، این جزء محکمات است و هیچ سر سوزنی در پسندیده بودن آن تردید نیست. انسان باید وارد اینها شود.

امّا متشابهات، در بعضی موارد ممکن است انسان تردید داشته باشد که این خواسته با مبانی دینی هماهنگ است یا حداقل اینکه مغایر نباشد. چنانچه مغایرت نداشت،‌ انسان برای آن هم تلاش ‌کند. اگر به آن رسید که می‌فهمد این خواسته خوب بوده است. مثلاً فرض کنید شب قدر یک شغل خاصّی را خواسته است که حلال و پاکیزه بوده و با موازین دینی هم مغایرتی ندارد. مقدّماتش را آماده می‌کند، امّا می‌بیند نشد. باید عبور ‌کند و برود سراغ کار دیگری.



[1] . قیامت: 14.

[2] . حجرات: 7.

[3] . مفاتیح الجنان، اعمال شب آخر ماه رمضان.

[4] . قدر: 4.

[5] . یوسف: 88.

[6] . حشر: 18.

[7] . نحل: 92.

[8] . آل عمران: 8.

[9]. بقره: 253.

[10]. نور: 35.

[11] . کلینی، اصول کافی، ج1، ص245؛ شیخ صدوق، توحید، ص 109.

[12] . گلستان سعدی، حکایت ۲۴.

[13] . دیوان حافظ، غزل شماره‌ی ۲۳۳.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *