شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه/ جلسه (7) 1393/12/11


پیوند های مرتبط »
جزوه PDF
شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه/ جلسه (7)
نماز، ذکر به معنای عام، ذکر جامع و کامل است. فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) در حیات به حسب ظاهر کوتاه در این دنیا، به صورت ویژه با نماز شناخته می‌شود. این نماز در عالم خیلی مشتری دارد. نماز فاطمه (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) تغذیه‌کننده‌ی اهل آسمان‌ها در قوس صعود است؛ آسمان به آسمان و منزل به منزل روشن می‌کند و تا عرش الهی صعود می‌کند. اینجا علت دیگری نامگذاری حضرت به «زهرا» مشخّص می‌شود.

ایّام شهادت مظلومانه‌ی حضرت صدّیقه‌ی کبری، فاطمه‌ی زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) را به محضر مقدّس امام عصر (عَجَلَّ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف) و همه‌ی دوستداران و اردتمندان آن حضرت تسلیت عرض می‌کنیم.

امسال، هم پایان سال با نام حضرت زهرا (سَلَامُ الله عَلَیهَا) است و هم آغاز سال جدید ـ با ملاحظه‌ی روایت ۹۵ روز ـ و حُسن ختام سال ۹۴ نیز باز به ذکر و توجّه به ساحت مقدّس حضرت زهرا (سَلَامُ الله عَلَیهَا) خواهد بود. امیدوارم ان‌شاءالله مردم که ارادتمند اهل‌بیت عصمت و طهارت هستند، رعایت حرمت آن ایّام را داشته باشند. با توجّه به مسافرت‌ها و شرایط خاصّ آن ایّام، به نظر می‌رسد مؤمنان امسال بیشتر علاقه‌مند هستند براساس همین روایت ۷۵ روز عرض ارادت کنند. ما هم فرصت را غنیمت می‌شماریم و چند جمله‌ای به محضر حضرت زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) عرض ارادت می‌کنیم و از مسیر بحث جاری‌مان خارج می‌شویم؛ البتّه چه خروج خوب و مبارکی است. هرجا که نام حضرت زهرا (سَلَامُه الله عَلَیهَا) باشد، آنجا محلّ تجلّی عنایات خاصّ پروردگار متعال و مهربان است.

 

جایگاه و شأن حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد ائمه

عرائض من در دو بخش است. فصل اوّل، یک نوع رمزگشایی و یک‌جور توجّه به مقامات معنوی حضرت زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) است. فصل دوم، مأموریّت ویژه‌ی صدّیقه‌ی طاهرا (سَلَامُ الله عَلَیهَا) در دوران زندگی کوتاهشان بعد از رحلت پیامبر است که درس بزرگ و فراموش‌نشدنی در این بخش وجود دارد.

امّا در فصل اوّل، در بین اولیاء خدا، حضرت زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) اسمشان همه‌ی اهل معرفت را به یاد پروردگار متعال با نام نور می‌اندازد. «اَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْض؛[1] خدا نور آسمان‌ها و زمين است». این آیه که از غُرر آیات قرآنی است و از ستاره‌های قدر اوّل سپهر قرآن کریم محسوب می‌شود، شرح تجلیّات محمدیّه است که پرفروغ‌ترینش، حضرت زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) است؛ به مناسبت مقام شامخ اُم. جابر از امام صادق (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَ) سؤال کرد که چرا فاطمه را «زهرا» نامیدند؟ حضرت فرمودند: «لأن الله عزوجل خلقها مِن نورِ عَظَمته؛[2] زیرا خداوند عزوجل او را از نور عظمت خود آفرید». در ادامه‌ حضرت می‌فرماید: «فلما اشرقت اضائت السماوات و الارض و غشیت ابصار الملائکه و خرت الملائکه لله الساجدین قالوا الهنا و سیدنا ما لهذا النور؟ فاوحی الله الیهم هذا نور من نوری اسکنته فی سمائی خلقته من عظمتی اخرجه من صلب نبی من انبیائی افضله علی جمیع الانبیا و اخرج من ذلک النور ائمه یقومون بامری یهدون الی حقی و اجعلهم خلفائی فی ارضی بعد انقضا وحی؛ چون نور جمالش درخشيد، آسمان‌ها و زمين به نورش روشن شد، و چشمان ملائكه را فرا گرفت. آنها براى خدا به سجده افتادند و عرض كردند: معبودا، سَرورا، اين چه نورى است؟ خداوند به ايشان وحى كرد: اين نورى از نور من است، آن را در آسمان قرار داده، و از عظمت خود خلقش نمودم و از صلب پيغمبرى از پيامبران خود ـ كه او را بر همه‌ی آنها برترى مى‌دهم ـ خارج خواهم كرد و از آن نور، ائمه‌اى خلق خواهم نمود که به امر من قیام خواهند کرد، به حق هدایت خواهند نمود. آنها را پس از اتمام وحی، جانشین خود در زمین خواهم ساخت». حضرت از برابر دیدگان عشق و عقل مؤمنان و ارادتمندان آن حضرت، پرده را کنار می‌زنند تا در فاطمه‌شناسی ارتفاع بگیرند؛ یعنی درباره‌ی ایشان به یک شناخت سطحی و عادی بسنده نکنند و فهم و شناخت آنها رفعتی داشته باشد. البتّه چنانچه شناخت انسان در این زمینه به اوج هم برسد، منقطع از معرفت فاطمه است؛ چون: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛[3] علت اینکه او فاطمه نامیده شده، این است که خلایق از معرفتش محروم‌اند». پس هرقدر هم در معرفت آن حضرت اوج بگیریم، باز حقّ معرفت او ادا نمی‌شود.

با این حال، فرض بر این است که همه تلاش کنند تا آن حضرت را بیشتر بشناسند؛ منتها خود پیامبر اکرم و ائمه (ْسَلَامُ الله عَلَیهَم اجمعین) باید مدد کنند؛ مخصوصاً پیغمبر اکرم که برای معرّفی دو نفر چندجا وارد میدان شده است؛ یکی درباره‌ی حضرت زهرا (ْسَلَامُ الله عَلَیهَا) و دیگری در معرّفی علی بن ابی طالب (عَلَیهِ السَّلَام). برای معرّفی این دو نفر سرمایه‌گذاری کرده و برای رمزگشایی و پرده‌گشایی، پرده را کنار ‌زده تا رشحه‌ای[4] از نور عظمت فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) به دل اهل معرفت بتابد.

این است علّت اینکه به او می‌گویند «زهرا»؛ وقتی که درخشیدوار طلوع کرد و این جلوه‌ی عظمت الهی آشکار شد، هوش از سر فرشتگان مقرّب رفت، همه به سجده افتادند و در اوج خضوع و خشوع قرار گرفتند.

از عرش که جایگاه ستاد فرماندهی کلّ قوای هستی است، در قوس نزول، در تمام این مراتب، فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) با این نور ناب و عظیم شناخته می‌شود و فرشته‌ها با این نور مأنوس هستند. اینجا مطالب دیگری هم هست که برای وقت دیگری بماند، راجع به نسبت فرشته‌ها که کارگزاران عالم هستند با حضرت زهرا (سَلَامُ الله عَلَیه). مثل اینکه فرمود هنوز آدم و عالمی خلق نشده بود که «كُنَّا نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ قَبْلَ خَلْقِ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَ الْخَلْقَ سَبَّحْنَا فَسَبَّحُوا وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ كَبَّرْنَا فَكَبَّرُوا؛[5] ما در پيشگاه خدا نوري بوديم قبل از اينکه عالم را بيافريند. وقتي خدا خلايق را خلق کرد، ما تسبيح گفتيم و آنها آموختند و تسبيح گفتند، و ما تهليل (لااله الا الله) گفتيم و آنها آموختند و تهليل گفتند، و ما تکبير گفتيم و آنها آموختند و تکبير گفتند». در روایت دیگری حضرت امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «إنّ الله تبارک و تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بألفی عام، فجعل أعلاها و أشرفها أرواح محمد و علی و فاطمة والحسن والحسین والأئمة بعدهم، فعرضها علی السماوات والأرض والجبال، فغشیها نورهم...؛[6] خداوند تبارک و تعالی ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد خلق نمود و بالاترین و شریف‌ترین آنها را ارواح محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و ائمه بعد از ایشان (صلوات الله علیهم) قرار داد. سپس آنها را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشت و نور ایشان همه‌ی آنها را فرا گرفت...».

معلوم نیست این سال‌ها چطور محاسبه می‌شود؛ طبعاً از شمارش‌های دنیایی نیست. فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) در آن جایگاه است. این جایگاه را پیغمبر اکرم و ائمه (صلوات الله علیهم اجمعین) به ما معرّفی کرده‌اند تا توجّه پیدا کنیم چه خبر است.

 

تفسیر آیه نور

در آیه‌ی نور، یک مطلب بسیار لطیفی آمده است، آنجا که می‌فرماید: «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ؛‌ مَثَلِ نور او چون چراغدانى است»، تا «نُورٌ عَلَی نُور؛ روشنى بر روى روشنى است». تا «یَهْدِی الله لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ؛ خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‏كند». این آیه از پر رمز و رازترین آیات قرآن کریم است که مفسّران نتوانستند آن را تفسیر کنند. اهل‌بیت (سَلَامُ الله عَلَیهِم اَجْمَعِین) که ترجمان قرآن هستند، در اینجا مطالبی را به ما گفته‌اند. جلوه‌های نور الهی از پیغمبر اکرم تا حضرت مهدی (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِم اَجْمَعِین)، همه در این آیه مندرج است. جالب است که درباره‌ی «یَهْدِی الله لِنُورِهِ مَنْ یَشَاء»، فرمودند یعنی حضرت مهدی (عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف).

در آیه‌ی نور که نور خدا را با مثال‌های عینی‌اش معرّفی می‌کند، سخن از یک تنزّل و نزول است؛ همان چیزی که به آن قوس نزول می‌گویند. از کجا این حرف را می‌زنیم؟ چون در ابتدا می‌گوید: «اَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْض»، بعد آن را شرح می‌کند: «مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوَة» تا می‌رسد به «وَالله بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیم؛ و خدا به هر چيزى دانا است». از کجا این فرود و نزول به مراتب فرودست عالم فهمیده می‌شود؟ از آیات بعدی‌اش: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَ اسْمُهُ، یُسَبِحُّ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَال، رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تَجَارَةُ وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاة وَ إِیتَاءِ الزَّکَاة، یَخَافُونَ یَوْمً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وُ الْأَبْصارُ؛[7] در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏دارد. و از روزى كه دل‌ها و ديده‏ها در آن زير و رو مى‏شود مى‏هراسند». یعنی همان نوری که در حقّه‌ی عرش الهی بود،[8] به أَسْفَلِ سَافِلِین آمده و با شما خاک‌نشین‌ها، همسایه شده است. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْوَاراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحْدِقین حَتَّی مَنَّ عَلَینَا بِکُم فَجَعَلَکُم فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَ اسْمُهُ» این عبارت در ذیل همین آیه‌ی نور ترجمه و تبیین می‌شود. خدواند به ما منّت گذاشت و به خاطر ما، شما عرش‌نشینان را خاک‌نشین کرد. ببینید خدای متعال چه سرمایه‌گذاری کرده؟! عرش‌نشینان و عرش‌نگهداران را فرش‌نشین، بوریانشین و خاک‌نشین کرد. وقتی شرح جهیزیه‌ی حضرت زهرا (سَلَامُ الله عَلَیهَا) و خانه‌ی علی بن ابی‌طالب را می‌خوانید، می‌فهمید که چه کرده خدای متعال و چه منّتی گذاشته! امیر (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) سپر خود را پانصد درهم فروختند و با آن یک مقدار وسایل خریدند.[9]

در قوس نزول تمام مراتب هستی ـ از آسمان هفتم تا آسمان اوّل ـ به نور زهرا (سَلَامُ الله عَلَیهَا) روشن شده است. در همین دنیا نیز نور آن حضرت مایه برکت بوده و همه از آن بهره برده‌اند. همین‌جا ما باید عرض ارادت ویژه‌ای داشته باشیم به ساحت مقدّس مادر بزرگوارش، حضرت خدیجه‌ی کبری (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیه)؛ آن رحم مطهّری که توانست این امانت را دریافت کند و به بشریّت هدیه دهد.

 

نماز، جلوه ویژه حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دنیا

این نور مقدّس در دوران کوتاهی همراه با پیکر مطهّر خود که واسطه‌ی حضور و درخشش او در این عالم ناسوتِ خاکی بود، جلوه‌ی ویژه‌اش که در قوس صعود قرار می‌گیرد، عبارت است از: نماز؛ یعنی ذکر به معنای عام.

نماز، ذکر به معنای عام، ذکر جامع و کامل است. فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) در حیات به حسب ظاهر کوتاه در این دنیا، به صورت ویژه با نماز شناخته می‌شود. این نماز در عالم خیلی مشتری دارد. نماز فاطمه (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) تغذیه‌کننده‌ی اهل آسمان‌ها در قوس صعود است؛ آسمان به آسمان و منزل به منزل روشن می‌کند و تا عرش الهی صعود می‌کند. اینجا علت دیگری نامگذاری حضرت به «زهرا» مشخّص می‌شود. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَتی قامَتْ فی مِحْرابِها بَیْنَ یَدَیْ رَبِّها جَلَّ جَلالُهُ زَهَرَ نُورُها لِمَلائِکَةِ السَماءِ کَما یَزْهَرُ نُورُ الْکَواکِبِ لِأهْلِ الْأرْضِ؛[10] هر وقت در محراب عبادتش در مقابل پروردگارش می‌ایستد؛ نورش برای فرشتگانِ آسمان درخشش دارد، همانند نور ستارگانِ آسمان که برای مردم زمین می‌درخشد». وقتی فاطمه به محراب می‌رفت و به نماز می‌ایستاد، نور نمازش همه‌ی آفاق را روشن می‌کرد. اوّلین مشتری این نور چه کسی است؟ اوّلین مشتری‌اش خدا (تَبَارَکَ وَ تَعَالَی) است.[11] از یک جهت دیگر، اوّلین کسی که دریافت می‌کند، علی (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است.[12]

نور حضرت هنگام نماز صبح، زمانى كه مردم در خواب بودند، در حياط خانه‏ى آنها نورافشانى كرد. مردم از سر تعجّب، رهگیری ‌کردند که این نور از کجا است؟! می‌دیدند نوری در خانه‌شان می‌درخشد، امّا از آسمان و ماه نیست. حتّی در روز که خورشید می‌درخشد، نور متفاوتی دارد. سراغ مبدأش را می‌گیرند. به محضر پیغمبر اکرم (صَلَوَاةُ الله وَ سَلامُهُ عَلَیهَا) می‌آیند. آن حضرت نشانی خانه‌ی فاطمه را به آنها می‌دهد. البتّه این درخشش‌های خاصّ، گاهی سپید است، گاهی زرد است، گاهی سرخ‌فام است، رنگ‌های متنوّع خودش را متناسب با صبح و ظهر و شب دارد.[13]

خداوند تبارک و تعالی ساکنان عالم بالا را طی فراخوان جذّابی خبر می‌کند که: «انْظُرُوا إلی أمَتی فاطِمَةَ سَیِّدَةِ إمائی قائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ (تَرْعَدُ) فَرائِصُها مِنْ خیفَتی وَ قَدْ أقْبَلَتْ بِقَلْبِها عَلی عِبادَتی اُشْهِدُ کُمْ أنـّی قَدْ آمَنْتُ شیعَتَها مِنَ النّارِ؛[14] نگاه کنید به بنده من فاطمه که سرور همه بندگانِ من از جنس زنان می‌باشد. به او نگاه کنید که چگونه مابین پهلو و شانه‌هایش از خوفِ عظمت من می‌لرزد و با قلبش به عبادتِ من روی آورده است. شما ملائکه را شاهد می‌گیرم که شیعیان او را از آتش دوزخ در امان داشتم».

همه‌ی فرشته‌ها صف می‌کشند برای استضاعه از نور طلعت فاطمه و نور نمازش، و استضاعه می‌کنند و فیض می‌برند.

این در قوس بازگشت و صعودش است، یعنی با اینکه فاطمه به حسب جسم و بدن مبارکش، اینجا است، امّا همه‌ی اهالی آسمان از نور ذکر و نماز او بهره‌مند هستند.

 

دو بشارت به شیعیان

آنچه عرض شد، روی یک نکته متمرکز می‌شود و آن عبارت است از: نماز. فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) به آسمان‌ها برگشت، این نور به جایگاه اصلی خودش برگشت؛ امّا ناسوتیان را خدای متعال محروم نکرد. این بازگشت یک بازگشت مسرورانه‌ای نبود. فاطمه راضی رفت؟ خوشحال رفت؟ اگر ما آدم‌ها با ذهن محدود خودمان محاسبه کنیم، باید در آن کیفیّت رفتن فاطمه، همه‌ی رحمت برداشته می‌شد و بساط این عالم ناسوتی جمع می‌شد. تو می‌گویی عجب صبری خدا دارد! من می‌گویم نه، بالاتر است، عجب رحمتی خدا دارد!

با اینکه حضرت نورش به ملأ أعلی رفت، امّا ساکنان زمین محروم نشدند. یادگار فاطمه و نور زهرا هست و می‌درخشد.[15] بیتُ الْحَمْد مهدی[16] (عَلَیهِ السَّلَام و عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَهُ الشَّرِیف و أَرُوَاحُنَا لِتُرَابِ مَقَدَمِهِ الفِدا) تجلّی‌گاه نور فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) است. الان این نور در همه‌ی وقت‌ها، مخصوصاً در وقت نماز، منتشر می‌شود. این یک بشارت است. همه‌ی امیدها اینجا است؛ والّا در این عالم هیچ خبر دیگری نیست.

بشارت دوم اینکه فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) اثری از آن نور را با عنایت نبی اعظم در قالب تسبیحه‌ی معروف، به همه‌ی مؤمنان و نمازگزاران هدیه کرد تا نمازشان عقیم و ناقص نماند. بلافاصله پس از نماز، قبل از اینکه از جا حرکت کنی، باید آن را بگویی. اگر سجده‌ی شکری رفتی، اختلالی به وجود نمی‌آید؛ امّا اگر با این و آن صحبت کردی، خودت را از آن محروم کردی. جایش همان‌جا است، عددش همان عدد است، ترتیبش هم همان ترتیب است؛ نه تقدّم دارد و نه تأخّر.

این تقدیم شد به همه‌ی مؤمنین. ظرفیّتش چقدر است؟ به حسب ظاهر چهار دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد، امّا به اندازه‌ی هزار رکعت نماز مستحبّی محاسبه می‌شود[17] و از مصادیق ذکر کثیر شناخته شده است.[18] امام صادق (عَلَیهِ السَّلَام) فرودند ما همین‌طور که نماز را به فرزندانمان یاد می‌دهیم، تسبیح مادرمان فاطمه را هم به آنها آموزش می‌دهیم.[19]

پس این به منزله‌ی همان نوری است که وقتی که فاطمه (سَلامُ الله عَلَیهَا) نماز می‌خواند، منتشر می‌شد تا همه‌ی کسانی که اوّل وقت عازم محراب هستند، از فیض نماز فاطمه بهره‌مند شوند و نمازشان اوج بگیرد.

 

بهره‌مندی از نور فاطمه در نماز

در روایت «أُنْظُرُوا إِلَي أَمَتِی فَاطِمَة...» که خوانده شد، نکته‌ی دقیقش این است: «کَیفَ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مَنْ خِیفَتِی»؛ نماز خائفانه. فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) امّا وقتی نماز می‌خواند، بر خود می‌لرزد. آیا ما می‌دانیم وقتی نماز می‌خوانیم، در برابر چه کسی هستیم؟ با چه کسی صحبت می‌کنیم؟ این احرامی که با تکبیر بسته شد، ما را محرم کدام حرم کرد؟ اصلاً محرم شدیم؟ نشدیم؟ کجا هستیم؟ وارد حرم شدیم؟ مُحرم شدیم؟ یا نه، جای دیگر مشغول سرگشتگی هستیم. هر کدام از ما، باید نمازش را بررسی کند و برای کیفیّت‌بخشی به نماز، به حضرت زهرا (صَلَوَاةُ الله وَ سَلَامُهُ عَلَیهَا) متوسّل شود. به نظرم بهترین راه، نزدیک‌ترین و روشن‌ترین راه است. یکی از اهل معرفت جمله‌ای گفته که خیلی‌ها متوجّه منظورش نشدند. او گفت: در نماز آنجایی که می‌گویی «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیً وَلِیُ الله»، بعدش توجّه پیدا کن به مقام شامخ فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا). معنایش این نیست که در اذان بگویی: «أَشْهَدُ أَنَّ فَاطِمَةَ حَجَّةَ اللهِ عَلَی الْحُجَج»، توجّه مهم است، تفوّه و گفتار مهم نیست. اصلاً خیلی جاها نگفتن راجح است. یعنی توجّه به حضرت پیدا کن و از آن نور در آستانه‌ی ورود به نماز بهره‌مند باش.

 

جایی که امیر مؤمنان (علیه السلام) صبرش تمام شد

فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) در بازگشت به چه کیفیّتی رفت؟ خبرها، خبرهای خیلی بدی است؛ این‌قدر بد که این روزها وقتی که خانم‌های مدینه به عیادت رفتند، ظاهراً فاطمه را نشناختند و بهت‌زده ماندند. یکی‌شان گفت: خانم با خودتان چه کردید؟! شبهی از شما بیشتر نماند.

حالا این مدّت حضرت چطور نماز می‌خواندند و علی (عَلَیهِ السَّلَام) شاهد چه صحنه‌هایی بود؟ فاطمه می‌نشیند نماز می‌خواند؛ به صورت عادی نمی‌تواند از جا بلند شود. ما راجع به یک زن کهنسال صحبت نمی‌کنیم، ما راجع به یک بانوی هجده ساله صحبت می‌کنیم؛ این همان بانویی است که از سر شب وقتی می‌ایستاد به نماز، تا خود صبح هیچ اثری از خستگی برای حضرت نبود. چه شده؟ مگر چه اتّفاقی افتاده؟! آیا فاطمه (سَلَامُ الله عَلَیهَا) می‌توانست یک قنوت دو دستی کاملی بگیرد؟ آیا مادر می‌توانست مثل قبل‌ با دو دست قنوت بگیرد و همه‌ی مؤمنین و مؤمنات را دعا کند؟ مگر چه حادثه‌ای اتّفاق افتاد که فرشته‌ها این‌بار که به تماشای نماز فاطمه آمدند، با این صحنه مواجه شدند که فقط یک دست به قنوت برداشته شد. این راز از علی مخفی ماند. چطور بانوی بزرگ ما مخفی‌کاری کرده، خدا می‌داند! مخفی ماند تا وقتی که حضرت مشغول غسل شد. بچه‌ها دیدند علی سر گذاشته به دیوار، بلندبلند گریه می‌کند، وقتی اسماء پرسید: آقاجان چه خبر است؟ خود شما سفارش ‌کردید آرام باشید، کسی صدایش درنیاید، آهسته گریه کنید. حالا چه شده خودتان فریاد می‌زنید؟ فرمود: الان متوجّه شدم دست بانوی هستی را آن‌وقت که از دامن من کوتاه می‌کردند، چه اتّفاقی افتاد. یک ساعت بعدش شاید وقتی خواست این امانت را برگرداند، شروع کرد با پیغمبر اکرم صحت کردن، آنجا گزارش داد و گفت: یا رسول الله! از خودش بپرسید، نخواهید علی چیزی بگوید. امّا فاطمه به آسانی جواب نمی‌دهد، مخفی‌کاری می‌کند، به اصرار بخواهید که بگوید چه به روزش آوردند. این صحنه یک جمله‌ی عجیب دارد، ظاهراً امیر (عَلَیهِ السَّلَام) تا اینجا خود را کشاند؛ یعنی تا کنار قبر توانست خود را بکشاند؛ باید این کار را انجام می‌داد، یار و یاوری هم که نداشت. بچه‌ها هم که کوچک، اصحاب هستند و یک تعداد کم، در یک شرایط خاص، باید این کار را به سرانجام می‌رساند. به نقطه‌ی پایان که رسید، طبق گزارش نهج‌البلاغه، علی بن ابی‌طالب کم آورد. علی و کم آوردن! علی کم بیاورد؟! بله، کم آورد. از کجا می‌گویم کم آورد؟ آنجایی که خطاب به پیغمبر اکرم شروع کرد درددل کردن، تعبیر خیلی سختی دارد، گفت: «قَلَّ یَا رَسُولَ الله عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی» یعنی یا رسول الله به فریاد علی برس، کم آوردم، در ماجرای فاطمه صبرم کم شد، اگر نبود مدد پیغمبر، علی نمی‌توانست از آنجا برخیزد، همانجا کار علی تمام می‌شد. علی از جا برخاست. این صحنه را زینب آن شب دید. دید بابا وقتی کم آورد، از پیغمبر کمک گرفت، پیغمبر را صدا زد، با او حرف زد، درددل کرد، کمک گرفت تا بتواند کار را به سرانجام برساند.

وقتی وارد گودال قتلگاه شد، دختر علی آنجا شکست، کم آورد، یادش از آن شب آمد، دید راه نجات همان است، شروع کرد با پیغمبر اکرم حرف زدن: «صَلَّی عَلَیکَ مَلِیکُ السَّمَاء؛[20] درود فرشتگان آسمان‌ها بر تو باد». روضه‌اش را هم خواند، درد و دلش را هم کرد، مثل بابایش که کنار قبر مادر روضه خواند، روضه‌ خواند: «هَذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بِدِّمَاء مُقَطَّعُ الْأَعْضَاء؛[21] این حسین است که آغشته به خون است و اعضایش قطع شده».

 



[1] . نور: 35.

[2] . شیخ صدوق، علل الشرايع (چاپ منشورات المكتبة الحيدرية، نجف اشرف)، ج1، ص180.

[3] . محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج43، ص65. این حدیث از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.

[4] . رشحه‌: چکه، قطره، آب که از چیزی تراوش کند.

[5] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج25، ص24.

[6] . همان، ج26، ص320، روايت 2.

[7] . نور: 36 ـ 37.

[8] . سدير صيرفي از امام صادق از پدران بزرگوارش (عليهم ‏السلام) نقل مي‏ کند که رسول الله (صلي الله عليه و آله) فرمود:«خلق نور فاطمه (عليها السلام) قبل ان يخلق الارض والسماء؛ نور فاطمه (عليها السلام) پيش از خلقت زمين و آسمان آفريده شد». بعضي از حاضرين عرض کردند: اي پيامبر خدا، پس او از بشر نيست؟ حضرت فرمود: «فاطمه حوراء انسيه؛ فاطمه، حوريه‌‏ي بشري است. عرض کردند: اي پيامبر خدا، چگونه وي حوريه‏‌ي بشرگونه است؟ حضرت فرمود: «خلقها الله (عز و جل) من نور قبل ان يخلق آدم، اذ کانت الارواح...؛ خداوند عزوجل پيش از آنکه آدم را بيافريند، او را از نور خود آفريد، آن هنگام که ارواح بودند... عرض شد: اي پيامبر خدا، در آن هنگام فاطمه کجا بود؟ فرمود: «کانت في حقه تحت ساق العرش؛ او در حقه‏‌اي [ظرف کوچکی برای نگهداری جواهر یا اشیاء دیگر] در زير ساق عرش بود. عرض کردند: اي پيامبر الهي، غذايش چه بود؟ فرمود: «التسبيح و التقديس و التهليل و التحميد...؛ تسبيح و تقديس و لا اله الا الله و حمد و ثناي الهي...». محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص4، روايت 3.

[9] . ر.ک: اربلی، كشف الغمه، ج1، ص359.

[10] . شیخ صدوق، امالی، مجلس24.

[11] . همان.

[12] . ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص11.

[13] . همان.

[14] . شیخ صدوق، امالی، مجلس24.

[15] . محمدیاقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص11.

[16] . طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام)، برای صاحب الزمان، خانه‌ای است كه به آن «بیت الحمد» گفته می‌شود. در آن خانه چراغی است كه از روز ولادت آن حضرت روشن است. این چراغ خاموش نمی‌شود تا روزی كه موعود با شمشیر قیام كند. نعمانی، الغیبه، ص126.

[17] . طبرسی، مکارم الاخلاق، ص281.

[18] . حاشيه مفاتيح الجنان، فضيلت تسبيح حضرت زهرا (سلام الله عليها).

[19] . شیخ صدوق، امالی، ص579.

[20] .  سيد بن طاووس، لهوف، ص۷۸.

[21] . همان.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *