امیدوارم خداوند تبارک و تعالی عزاداری و عرض ارادت همهی عزیزان را به ساحت مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، به لطفش و کرمش خالص کند، بپذیرد و ذخیرهی دنیا و آخرت همه قرار دهد؛ انشاءالله. امیدوارم نوری که از سیمای جانفزای حسین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)و از یاد و مجالس آن حضرت فراهم کردیم، حفظ کنیم؛ چراکه در پرتو این نور، انسان میتواند به همهی مقاصد عالی دست پیدا کند.
فضای ذهنی جامعه و مجالس ما ارتباط ویژهای با امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) پیدا کرده است. طبعاً معارف و مجالس حسینی با الهام گرفتن از زینب کبری (سَلَامُ الله عَلَیهَا) و امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) پربارتر خواهند بود.
حقّ شکم
در حقّ اعضاء، آخرین حقّی که بحث شد، حقّ دست بود. از این جسه وارد بحث تازهای میشویم. «وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِكَ»، «بَطن» به معنای شکم است و به این ترتیب به یکی از مهمترین مباحث در حقوق اعضاء میرسیم.
1. خودداری از خوردن مال حرام
«وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِيلٍ مِنَ الْحَرَامِ وَ لَا لِكَثِيرٍ وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِي الْحَلَالِ»، فرمودند: حقّ شکم تو این است که هیچگاه و هرگز آن را ظرفی برای حرام قرار ندهی؛ نه کم و نه زیاد. به هیچ وجه، حرام وارد شکم شما نشود.
2. پرهیز از زیاد خوردن
حقّ دوم اینکه «وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِي الْحَلَالِ»، در آنچه که خوردن و آشامیدنش حلال است نیز میانهروی پیشه کنی. اقتصاد به معنای میانهروی، اندازه نگه داشتن و اعتدال است.
امام (عَلَیهِ السَّلَام) این بخش را تفصیل میدهند: «وَ لَا تُخْرِجَهُ مِنْ حَدّ التَّقْوِيَةِ إِلَى حَدّ التَّهْوِينِ وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ»، مراقب باش شکمت و خوردن و آشامیدن که موجب تقویت تو است، باعث کاهش و تنزّل شخصیّت تو نشود و به حدّی نرسد که جوانمردی و مروّت تو از دست رود.
«وَ ضَبْطُهُ إِذَا هَمّ بِالْجُوعِ وَ الظَّمَإِ»، در کلمه به کلمه این تعابیر باید دقّت شود؛ چون رسالهی حقوق متن موجَز و خلاصهای دارد که کلیدواژههای اصلی در آن به صورت فشرده گنجانده شده است. اصلاً بنای رسالهی حقوق بر این است که یک فهرست اصلی از حقوق را همراه با یک فهرست کلیدی از عناوین زیرمجموعهی هر حقّی در اختیار ما بگذارد. بنا بر ایجاز و سخن کوتاه بوده؛ بنابراین روی کلمات و تعابیر و واژهها باید دقّت کرد.
تهوین، همان اهانت است. بنا است شما از طریق خوردن و آشامیدن خودتان را تقویت کنید، نه اینکه به خودتان اهانت کنید. «وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ»، حضرت در اینجا حدّ تهوین را با یک کلمه توضیح میدهند: «ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ» یعنی برسانی به آنجایی که سبب شود مروّت و جوانمردی و حدّ انسانی در تو تخریب شود و از بین رود.
«وَ ضَبْطُهُ إِذَا هَمّ بِالْجُوعِ وَ الظَّمَإِ»، هنگامی که گرسنه یا تشنه میشوی، باید مراقب شکمت باشی و آن را کنترل کنی. ضبط، به معنای نگه داشتن، حفاظت و کنترل کردن است.
امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) دو جمله میآورند؛ یک جمله در ارتباط با خوردنیها و یک جمله در ارتباط با آشامیدنیها. امّا در بخش خوردنیها فرمودند: «فَإِنَّ الشَّبَعَ» یعنی سیرخوری و زیادهخواری که شخص را به شکمبارگی برساند. این حالت مصیبتهای زیادی را برای شخص به همراه خواهد داشت. «فَإِنَّ الشَّبَعَ الْمُنْتَهِيَ بِصَاحِبِهِ إِلَى التَّخَمِ»، تَخَم به معنای شکمبارگی است. سیری که از مرز عبور کند، شخص را به شکمبارگی میرساند. دقت شود که اینها همهاش بحث حلال است، حرام را که همان اوّل گفتیم و تمام شد.
در آنجا حضرت فرمودند اقتصاد و اندازه نگه دار، حالا جوانبش را پرورش میدهند و تبیین میکنند. بنابراین میفرمایند چنین سیری که به شکمبارگی منجر شود، مصیبتهایی را در پی خواهد داشت. «مَكْسَلَةٌ وَ مَثْبَطَةٌ وَ مَقْطَعَةٌ عَنْ كُلِّ بِرٍّ وَ كَرَمٍ»، مانع خیر میشود و جسم، روان و اندیشهی تو را متوقّف و تنبل میکند. به عبارت دیگر، وجود تو را از هر خوبی جدا خواهد کرد و از هر کرامتی دور خواهد ساخت. این در باب زیادهخواری بود که قسمت اوّل است.
در باب نوشیدنِ اضافه فرمودند: «وَ إِنَّ الرِّيِّ الْمُنْتَهِيَ إِلَى السُّكْرِ»، اگر کسی اینقدر بخورد که از مرز نوشیدن عادی عبور کند و به حالت مستی برسد، این نیز پسندیده نیست. البتّه این مستی، مستی مرسوم شراب نیست؛ بلکه حالتی است که شخص اعتدالش را از دست میدهد. به سخن دیگر، خروج از حدّ اعتدال است. حضرت فرمودند: «مَسْخَفَةٌ وَ مَجْهَلَةٌ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْمُرُوّةِ»، این باعث میشود که شخص، سخیف و پست شود، ذهنش آسیب ببیند، نادانی در او توسعه یابد و جوانمردی در او کمرنگ شود یا از بین برود.
در اینجا این نکته را متذکر شوم که این متن رسالهی حقوق، از کتاب شریف «تُحَفُ الْعُقُول» انتخاب شده است. در جلسات آغازین توضیح دادیم که متنهای این رساله با همدیگر فرق میکند. این را گوشزد کردم تا اگر کسی در جایی دید که یکی دو جمله کوتاهی که خواندم، در متنهای دیگر نیست، تعجّب نکند.
دستگاه جذب و هاضمه، نشانهای الهی و نعمتی بزرگ
خداوند تبارک و تعالی در متن وجود ما و بدن ما، یکی از بزرگترین آیات و نشانههای خودش را تعبیه کرده و آن عبارت است از دستگاه جذب و هاضمه که ضمیمهای هم به عنوان دستگاه دافعه دارد. دستگاه جذب و دفع یک پالایشگاه فوق العاده عظیم، باشکوه، مملو از شگفتی و عظمت است. به این ترتیب اگر کسی میخواهد یکی از بزرگترین نشانههای خداوند را نه در عالَم پیرامون خودش، نه در آسمان و زمین، بلکه در نفْس خودش مطالعه کند، میتواند قوّهی جذب و دفع و هاضمهی خودش را بررسی کند که از آن به شکم تعبیر میکنیم. بطن در فارسی به شکم ترجمه میشود که شاید ترجمهی دقیقی نباشد. همین قوّهای است که کار جذب را در انسان به سرانجام میرساند. بنابراین توصیهام به خودم و همهی عزیزان این است که نگذاریم نزدیک و در دسترس بودن ما را محجوب کند از مطالعه دربارهی یکی از عجائب خلقت در وجود انسان که قّوّهی هاضمه است که در آن لطایف و اسرار فراوانی نهفته است. قرآن بسیار زیبا به همهی ما تذکر میدهد که لازم نیست برای دیدن نشانههای خداوند در آفاق سیر کنید. البتّه آنهم خوب است؛ ولی راه آسانتر و در دسترستر، سیر در خود است: «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛[1] و در خود شما پس مگر نمیبینید؟».
نکتهی دوم عبارت است از اینکه خداوند تبارک و تعالی از رهگذر همین امکانی که به ما داده و در اختیار ما گذاشته، ما را از یکی از بزرگترین نعمتهای خودش بهرهمند کرده است. تا اینجا از منظر خداشناسی، شناخت خدای متعال، دستگاه خلقت، عظمت و شگفتیاش بود. امّا این جمله از منظر نعمت است. در فهرست لطف و عنایاتی که خدای متعال به ما داشته، یکی از بزرگترین و حقیقتاً کلیدیترین نعمتها، نعمت بَطن است. از یک طرف راهی به سوی نعمتهای عظیم دیگری است که خدای متعال خلق کرده است؛ یعنی همان مجموعهی بزرگی که ما آن را با عنوان خوردنیها و نوشیدنیها میشناسیم. راه ما به سوی اینهمه آفرینش متنوّع، یعنی خوردنیها و آشامیدنیها، بطن است. از طرف دیگر خدای متعال در اینجا یکی از بزرگترین لذّتهای زندگی انسان را قرار داده است.
نکتهی سوم هم اینکه میتوان گفت بزرگترین پشتیبان شخصیّت ما، همین قوّهی شگفتانگیز است.
در یک جمعبندی میتوان گفت در نکتهی اوّل به یکی از بزرگترین آیات الهی توجّه پیدا میکنیم؛ لذا تکبیر و تسبیح میگوییم و معرفتمان به حق تعالی بیشتر میشود. در نکتهی دوم، به درگاه الهی شکر میکنیم تا مبادا عادی شدن نعمت سبب شود از شکرش غافل شویم.
نکتهی سوم اینکه همهی شخصیّت ظاهری و باطنی ما تحت تأثیر این عضو حسّاس و بسیار مهم در وجود ما است؛ چون به منزلهی پشتیبانی کل است و بر عملکرد جسم ما ـ هم بر سلامتی و قوّتش، هم بر زیبایی و طراوتش، و هم بر طول عمر انسان ـ تأثیر میگذارد. به همین علت در محور روان نیز کاملاً تأثیرگذار است؛ یعنی اگر اینجا درست کار کند و عملکرد درستی داشته باشد، یکی از منابع اصلی تولید طراوت، نشاط، امید و سرزندگی است.
نکتهی سوم هم در بخش اخلاق است که تأثیر عجیبی بر روح و اخلاق انسان دارد.
آفات شکم
به ازای هر کدام از این سه بخش که اشاره شد، آفتهایی نیز وجود دارد. یعنی در مورد جسم، مهمترین آفات جسمی ما و اساسیترینش ـ به اعتقاد برخی همهاش ـ به همین قوّه برمیگردد؛ چنانکه پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) فرمودند: «اَلْمِعُدَةُ بِیْتُ کُلِّ دَاءٍ وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ؛[2] معده خانهی هر دردى است و پرهيز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زيادهخوري) اساس و رأس هر داروى شفابخش است».
در محور روان، بسیاری از مشکلات ما محصول سوءتغذیه است. در سیر و سلوک اِلَی الله نیز یکی از عمدهترین موانع، بیدقّتیهایی است که در این بخش صورت میگیرد.
با این توضیحات مشخصّ شد که این مسئله در نگاه خدای متعال و در منظر اسلام عزیز و مکتب وحی، و در فهرست توصیههای اولیاء خدا و در سیره و روش زندگی آنها و کلماتشان، جایگاه ویژهای دارد.
در محور اخلاق و سیر و سلوک، و همچنین در محور فقه و احکام، یک فهرست طولانی دربارهی همین بحث کنونی داریم که انشاءالله به بعضی از فصولش اشاره خواهیم کرد.