تجلی شور و شعور حسینی در پیادهروی اربعین
امیدواریم خداوند تبارک و تعالی به همهی ما توفیق بدهد، در ایّامی که دلها همه متوجّه کربلای معلّی و حریم اقدس و عرشی اباعبدالله الحسین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) است، دل ما هم همراه با آن کاروانها مشرّف به کربلای معلّی شود. امیدواریم این زیارت عظیم و همایش بسیار بزرگ و جهانی شیعه، به سلامتی و عافیت رُخ دهد. این همایش پیامهای بسیار روشنی برای بشریّت دارد؛ یک اتّفاق کاملاً متفاوت، ایمنیبخش، مسرّتآفرین است که گشایشها، فرج باطنی و فتوحات معنوی بسیاری برای زائران دارد. همچنین آثار فوقالعادهای برای همهی دوستداران اهل بیت (سَلَامُ اللهِ عَلَیهِم اَجْمَعِین) در سراسر جهان دارد؛ از دلگرمی، تقویت آتش اشتیاق، توسعهی پیامهای حسینی و بازتعریف پیامها در اربعین. امیدواریم انشاءالله این اتّفاق بسیار بزرگ و این جریان عظیم اربعین و حرکت پیادهروی به سوی آن حریم آسمانی، ادامه یابد؛ حرکتی که دل از همهی عاشقان و دوستداران امام حسین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) میبرد. امیدواریم که خدای متعال چنین زیارتی را در ایّام ویژهی زیارتی حضرت ـ مخصوصاً روز اربعین ـ نصیب همهی دوستداران امام حسین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) بفرماید. جمعیّتی که امسال از این زیارت استقبال کرده و توصیهای که اولیاء خدا به زیارت اربعین داشتند، خیلی فوقالعاده بوده است. به نظر میرسد که سالبهسال بر کمّ و کِیف این برنامه افزوده میشود. بِحَمْدِالله از همین حالا معلوم است که خیلی کیفیتر و باصفاتر از سالهای قبل است. امیدواریم انشاءالله خدای متعال روزی همهی دوستداران اهلبیت و خانوادههای عزیزشان کند.
عواقب مال حرام در آیات و روایات
در بحث رسالهی حقوق امام سجّاد (علیه السلام) به حق شکم و بطن رسیدیم. راجع به امتحانی الهی حضرت آدم و حضرت حوّا (عَلَیهِم صَلَوَاةُ الله)، یعنی آزمون نخوردن حرام صحبت کردیم.
در زمینههای حرامخواری، هفت نکتهی بسیار مهم از زمینههای ابتلا به حرام را برشمردیم که عبارت بودند از: نکتهی اوّل، زمینهی خانواده؛ نکتهی دوم، بالا بردن مقاومت در پرهیز از حرام؛ نکتهی سوم، نگاه شرکآلود به رِزق؛ نکتهی چهارم، ابتلاء به حرص و آز؛ نکتهی پنجم، ابتلا به تحمّل؛ نکتهی ششم، همنشینی با افراد و خانوادههای لاابالی و نکتهی هفتم، کوچکسازی و عادیسازی لقمهی حرام.
بعد از اشاره به زمینهها، بسترها، علل و ریشههای خانوادگی، اجتماعی و فردی حرامخواری، عواقب استفاده و مصرف مال حرام را بر اساس برخی از آیات کریمهی قرآن بیان میکنیم. در دو جلسهی قبل تحت عنوان لقمهی حرام چند روایت بسیار تکاندهنده بیان شد. حضرت فرمودند: «وَ أَمَّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِيلٍ مِنَ الْحَرَامِ وَ لَا لِكَثِيرٍ؛ اما حق شكم اين است كه حتى به اندازه كم هم آن را ظرف حرام قرار ندهى»، هرگز ـ نه اندک و نه زیاد ـ اجازه ندهید که حرام وارد وجود شما شود و شکم خودتان را محیط چنین آلودگی و پلیدی قرار ندهید. در روایات آمده است: وقتی شخص حتّی به یک لقمهی حرام گرفتار میشود، مورد نفرت زمین و آسمان و فرشتگان قرار میگیرد و رابطهی او با خدای متعال تحت تأثیر لقمهی حرام قرار میگیرد و تا چهل روز دعای او مستجاب نمیشود.
به دو نمونه از تعابیر قرآن کریم راجعبه این موضوع اشاره میکنیم. قرآن در این باره میفرماید: «وَ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛[1] و بخوريد و بياشاميد [ولى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد». از مصادیق برجستهی اسراف، ارتکاب به حرام است. وقتی شخصی از مرز حلال عبور میکند و وارد منطقهی حرام میشود، گرفتار اسراف شده است. قرآن در ادامه میفرماید: این را بدانید که اگر کسی وارد چنین قُرقی شود، از چشم حق میافتد: «إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»، خدای متعال مسرفین و کسانی را که در خوردن و آشامیدن، مرزها را رعایت نمیکنند، دوست نمیدارد. تصوّر این محرومیّت از محبّت پروردگار متعال، جانکاه است؛ تا چه رسد به اینکه انسان به آن گرفتار شود. در شعری آمده است: گر ز چشم همهی خَلق بیفتم سهل است، تو نینداز که مخذول تو را ناصر نیست. اگر خدای متعال از انسان رو برگرداند و رهایش کند و او را از مهر خود محروم کند، دیگر چه چیزی انسان رانجات میدهد؟
قرآن در تعبیر دیگری فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ الله لَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ الله لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ؛[2] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چيزهاىِ پاكيزهاى را كه خدا براى [استفاده] شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّگذرندگان را دوست نمىدارد»، چیزی را که خدای متعال برای شما حلال کرده، حرام نکنید و مرزها را رعایت کنید، اعتداء و مرزشکنی باعث میشود انسان از محبّت الهی محروم شود. قرآن میفرماید: «كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى؛[3] از خوراكيهاى پاكيزهاى كه روزى شما كرديم، بخوريد [ولى] در آن زيادهروى مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد و هر كس خشم من بر او فرود آيد، قطعاً در [ورطه] هلاكت افتاده است». از چیزهای پاک، طیّب و طاهری که روزیتان کردیم، بهرهمند شوید. «وَ لَا تَطْغَوْا فِيهِ»، اینجا از کلمهی طغیان استفاده شده است، به این معنا که در موضوع خوراک و تغذیه گرفتار طغیان نشوید، مراقبت باشید از حدود، مرزها و قُرقهای[4] الهی عبور نکنید؛ اگر کسی از مرز الهی عبور کرد و گرفتار حرامخواری شد، غضب من، او را در بر خواهد گرفت. حرامخواری انسان را در معرض خشم الهی قرار میدهد. در این آیه خدای متعال غضب را به خودش نسبت داده است، خدایِ رحمانِ رحیمِ مهربانِ عطوفِ رئوف، نه فقط کسی را دوست نداشته باشد، بلکه به او خشم هم بگیرد؛ از چنین چیزی باید به خود او پناه برد. در ادامه فرموده است: «وَ مَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَی»، اگر کسی گرفتار خشم من شود، هلاک شده است و چیزی برای او باقی نمیماند. کافی است ما به همین نمونههایی که از قرآن کریم اشاره کردیم، توجّه کنیم. وقتی انسان به سوء تغذیه گرفتار میشود، سلامتش در معرض خطر قرار میگیرد. این به جای خودش محفوظ؛ امّا فراتر از سوء تغذیه آن است که کسی گرفتار حرامخواری شود. ابتلا به حرامخواری عوارض گوناگونی دارد؛ مانند آثار جسمی، روانی و روحانی. همچنین آثار بسیار عجیب و خطرناکی در اقتصاد و خانواده و نسل ما دارد؛ آثاری که عواقب آن در برزخ و قیامت آشکار میشود.
مصادیق حرام در خوردن و آشامیدن
با استفاده از آیات قرآنی و کلمات اولیاء خدا، به صورت فهرستوار موارد اصلیتر خوردن و آشامیدن را که حرام شمرده شده است، بیان میکنم.
1. درآمد نامشروع
اولین نکته که واقعاً تکاندهنده است، مسئلهی درآمد نامشروع و تهیّهی غذا و خوراک از درآمد نامشروع است. قرآن کریم به صراحت میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ؛[5] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد». از آیات بسیار مهم قرآنی است که فقها در طول تاریخ پرافتخار فقه شیعه، دائماً به این آیه کریمه مراجعه کرده و با توجّه به اوضاع روزگار خود، مصادیق گوناگون و متنوّعی از آن را برشمردهاند. منظور از أکل مال به باطل این است که انسان بدون آنکه فعّالیّت مثبتى داشته باشد، اموال بادآوردهاى را تملّک کند. کلمهی باطل از مناسبات نامشروع اقتصادی پردهبرداری میکند که میتواند بین افراد شکل گیرد. در فقه به نمونههایی از آن اشاره شده است. برای مثال، قِمار از مصادیق روشن «أکلِ مال بِالْباطل» است که درآمد آن صددرصد حرام است.
مثال دیگر از مصادیق «أکلِ مال بِالْباطل» رشوه است؛ پدیدهی بسیار شوم، خطرناک، پلید و کثیفی که آسیبهای فراوانی دارد و متأسّفانه در مناسبات اداری، در دریافت خدمات و امثال اینها، گاهی دیده میشود. اخیراً اسم جالبتری برایش انتخاب کردهاند: زیرمیزی!
نمونهی دیگر جایی است که شخص با دروغ و فریبکاری در معامله سر طرف مقابل را کلاه میگذارد و از این طریق درآمدی به دست میآورد که در فقه به «بیع غرری» مشهور است. بیع غرر بیعی است که یکی از عوضیْن آن در خطر، یعنی در شُرف هلاک و معرض تلف باشد[6] که در آن فریب و دروغ وجود دارد و در واقع شخص با دروغ معاملهی خود را پیش میبرد. آنچه انسان از این طریق به دست میآورد، از مصادیق «أکلِ مال بِالْباطل» و درآمد نامشروع است.
اُجرتِ بدون انجام تعهّد نوع دیگر از مصادیق «أکلِ مال بِالْباطل» است. مثلاً شخصی، با یک اداره قرارداد دارد کاری را انجام دهد، ساعات و زمان خاصی را در اختیار شرکت باشد و خدمت خاصّی را انجام دهد. چنانچه کمکاری کند و از انجام وظیفهی خود در قبال پولی که به عنوان حقوق به صورت روزانه یا ماهیانه، به عنوان اُجرت یا به هر شکل دریافت میکند، کوتاهی کند و ساعاتی را که وظیفه داشته در اختیار آنها باشد، به کار دیگری بپردازد، حقوقی که دریافت میکند، از مصادیق این آیه محسوب میشود.
انواع و اقسام گناهانی که ممکن است کسی انجام دهد و در برابرش پول دریافت کند؛ مثلاً غیبت، سخنچینی و آبروی مؤمنی را بردن و به طور کلّی از طریق کارهای غیرشرعی و غیرقانونی پول دریافت کردن، همه از مصادیق «أکلِ مال بِالْباطل» است که در این آیهی کریمه آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ».
2. مال یتیم
خوردن مال یتیم دومین مصداقی است که در قرآن کریم مورد تأکید ویژه قرار گرفته است. این مسئله در پیشگاه الهی بسیار زشت، کریه و ناپسند بوده و فوقالعاده تقبیح شده است. کسانی که در کودکی پدر خود را از دست میدهند، عنوان یتیم برایشان صدق میکند. چنین کسی اگر در معرض جفاهایی قرار گیرد، چون نمیتواند از حقوق خودش دفاع کند، خدای متعال نسبت به او حسّاسیّت بالایی نشان داده است. از دلایل بسیار زشت بودن غیبت این است که شخص غیبتشونده حضور ندارد تا از خودش دفاع کند. در مورد یتیم، شخص یتیم حضور دارد، امّا نمیتواند از اموال خودش نگهداری کند. ممکن است از خویشاوندان و غیر خویشاوندان آدمهای شیّادی باشند که به مال یتیم دستاندازی کنند. خدای متعال مدافع یتیمان است؛ چنانکه در قرآن فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً؛[7] در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند و به زودى در آتشى فروزان درآيند». ممکن است سؤال شود: مگر میشود از سر غیر ستم هم خورد؟ بله، مواردی است که یتیم قیّم دارد و مصلحتش حفاظت شده است. ممکن است تصرّفی کاملاً با حساب و کتاب و تحت برنامه انجام شود که مصلحت آن بچهها هم لحاظ شده باشد. این مورد اشکالی ندارد و از این آیه خارج میشود. «إِنَّمَا» از ادات حصر است و به باطن مسئله اشاره دارد که اکنون و در همین دنیا با خوردن هر لقمه از مال یتیم، آتش فرو میبرند.
3. رِبا
سومین مصداق، رِباخواری است که از جملهی «أکلِ مال بِالْباطل» است و ضمن آیهی «لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ»، هم قرار میگیرد. در میان اموال حرام، رِبا به صورت جداگانه و مستقل مورد تأکید عجیبی قرار گرفته است که نشان میدهد ابتلا به آن در زمان نزول این آیات زیاد بوده است.
در اقتصاد جهانی و در مناسبات اقتصادی در جامعهی ما، کم و بیش ردّ پای این پدیدهی شوم دیده میشود. رِبا تعادل و نظم اقتصادی را بهم میزند و اموال بادآوردهی خطرناکی را درست میکند. کینه، حِقد و خشم از عوارض دیگر رِبا است. کسی که رِبا میدهد، قطعاً تمام وجودش مملو از نفرت، کینه و خشم نسبت به رِبادهنده میشود و همواره او را لعن و نفرین میکند.
ربا خیلی چیز عجیبی است. قرآن کریم میفرماید: «لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا؛[8] ربا مخوريد»، نکند مال رِبا را بخورید که دودمان شما را بر باد میدهد. همچنین میفرماید: «اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ؛[9] كسانى كه ربا مىخورند، [از گور] برنمىخيزند مگر مانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفتهسَرَش كرده است». کسی که گرفتار رِباخواری میشود، گرفتار جنون و شیطانزده شده است و تعادل شخصیّتی خودش را از دست میدهد؛ چون تعادل و نظم اقتصادی جامعه را بهم ریخته است. چنین کسی در زندگی دنیوی، گرفتار لعن و بدبختی است و در آخرت هم با چنین رسوایی محشور میشود. یک آدم نامتعادل که راه میرود و دائم به زمین میخورَد، از اینسو به آنسو، با یک شکم گُنده و با وضعی نامتعادل را در نظر بگیرید؛ رباخوار اینچنین محشور میشود و دائماً در معرض خنده و مسخرهی اهالی محشر است.
قرآن در آیهای دیگر دربارهی ربا اینگونه هشدار میدهد: «فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ؛[10] بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاستهايد». ربا یک نوع اعلام جنگ با پروردگار متعال محسوب میشود.
4. گوشت ذبحنشده
چهارمین مصداق خوردنی حرام، خوردن گوشت ذبحنشده است؛ گوشتی که ذبح شرعی نداشته باشد. در آیهای از قرآن کریم آمده است: «وَ لَا تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ؛[11] و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد؛ چراكه آن قطعاً نافرمانى است». این کار نمونهای از فِسق است. گوشتی که میخواهد مصرف شود، حتماً باید آداب ذبح شرعی دربارهاش رعایت شده باشد. ما چون در کشور اسلامی زندگی میکنیم، اصل بر این است که از چنین امکانی برخوردار هستیم و آنچه دریافت میکنیم، حلال است. ولی کسانی که در خارج از کشور و در کشورهای غیر اسلامی ساکن هستند، گرفتار چنین موردی هستند؛ لذا باید مواظب باشند گوشتها ذبح غیرشرعی نشده باشد.
5. خوراکیهای ذاتاً حرام
مورد پنجم، مواردی هستند که اساساً خوردنشان حرام اعلام شده است؛ یعنی «ذاتاً» حرام هستند. در قرآن کریم و روایات اهلبیت (سَلَامُ الله عَلَیهِمْ اَجْمَعِین) نمونههایش آمده است. قرآن کریم میفرماید: «حَرَّمَ عَلَیْکمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَیرِ اللهِ بِهِ؛[12] [خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است». باب گستردهای در فقه در مورد خوردنیها و آشامیدنیها داریم. در آنجا موارد حرام کاملاً تبیین شده است؛ مانند گوشت خوک که از این مصادیق است و به ذبح شرعی هم بستگی ندارد. درندگان، حیوانات زهردار، حشرات و مُردار ذیل همین عنوان قرار میگیرند و خوردن آنها حرام است. همچنین برخی حیوانات دریایی، مانند ماهیهای بدون پولک و موارد دیگر مانند موادّ نجس و آلودهی به نجاست، موادّ زیانبخش که خطر مرگ یا ضررهای غیرقابل تحمّل و شدید دارد و موادّ مخدّر، جزء نمونههای شناختهشده در این فهرست هستند.
6. شراب
نوشیدنیهایی وجود دارد که فوقالعاده پلید هستند و در قرآن کریم و روایات، فوقالعاده مورد توجّه قرار گرفتهاند که نمونهی آن، خَمر و شراب است. قرآن کریم میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ:[13] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند. پس، از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد». شراب در این آیه در کنار قِمار، بتپرستی و بعضی از بختآزماییهای حرام که در آن زمانها مرسوم بوده، به عنوان رِجس و پلیدی که از عمل شیطان است، معرّفی شده است. به مؤمنین اینطور خطاب شده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، نه اینکه نخورید یا مبتلا نشوید؛ «فَاجْتَنِبُوه»، فاصله بگیرید و حریم داشته باشید. در مورد خَمر و مشروب واضح است؛ چون عقل را زائل میکند، به عقل لطمه میزند و چیزی که به عقل لطمه بزند، اصل شخصیّت انسانی را در معرض فنا قرار داده است. لذا پیامبر فرمودهاند: شراب مادرِ همهی بدبختیها است و دربارهی آن چنین تعابیری را بیان فرمودهاند: «أُمُّ الْفَوَاحِش، أَکْبَرُ الْکَبَائِر، أُمُّ الْخَبَائِث، مِفْتَاحُ الشَّر؛[14] مادر پلیدیها، بزرگترین گناه کبیره، مادر پلیدیها، کلید شرّ». کسی که به شربخواری مبتلا شود، در معرض همهی بدبختیها قرار میگیرد. در زمان نزول قرآن کریم در جامعهی عربستان بادهگساری بسیار رایج بود. جنون الکلی، یک موضوع شناخته شده است که بیماریهای روانی، اخلاقی، جنایتها، قتل، انواع و اقسام تجاوزهای اخلاقی، بیحیایی و بیغیرتی، از پیامدهای آن است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «انَّهُ مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ لَعَنَهُ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ؛[15] به حقيقت هر كس پيمانهاى از شراب بنوشد، خدا و ملائكه و انبيا و تمام اهل ايمان او را لعنت كنند». اگر بهقدری بنوشد که مست شود، روح ایمان از جسد او خارج میشود و یک روحِ سخیفِ خبیثِ پلیدِ شیطانی و ملعون در وجود او حُلول میکند. ارتباط معنوی شخصی که شراب خورده ـ حتّی با یک بار نوشیدن ـ تا چهل روز مورد آسیب قرار میگیرد. همچنین شرع تمام حوزههای ارتباطی با مسئلهی خَمر را منع کرده است. خرید، فروش، نشستن سر سفرهاش، معاشرت با شرابخوار و بخش عمدهای از موادّ مخدّر نیز به علت عواقب آن که شبیه شراب است، حرام اعلام شده است.
[1] . اعراف: 31.
[2] . مائده: 87.
[3] . طه: 81.
[4] . قرق:کلمهای ترکی به معنای ممانعت، تعرض، مزاحمت و بازداشت است. قرق الهی یعنی مواردی که خداوند متعال انسان را از نزدیک شدن به آن برحذر داشته است.
[5] . نسا: 29.
[6] . احمد بن محمد مهدی نراقی، عوائد الایام، ص۲۹. غرر یعنی خطر، در معرض هلاک افتادن. بیع چیزی که ظاهرش مشتری را گول زند و باطن آن مجهول باشد، بیع غرری گویند.
[7] . نسا: 10.
[8] . آل عمران: 130.
[9] . بقره: 275.
[10] . همان: 279.
[11] . انعام: 121.
[12] . بقره: 173.
[13] . مائده: 90.
[14] . ر.ک: محمدی ریشهری، میزان الحكمه، عنوان 1126، حدیث 5145.
[15] . حرعاملی، وسائل الشیعة، ج25، ص297.