شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق غریزه (6) 1393/11/26


پیوند های مرتبط »
جزوه PDF
شرح رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام، حق غریزه (6)
یاد مرگ، یاد زلزله‌ی بزرگی است که وضعیّت را برای ما کاملاً عوض می‌کند و ما با این دنیا، با همه‌ی تلخی‌ها، شیرینی‌ها، دلبستگی‌ها و دلخوری‌ها، لذّت‌ها، دردها، شلوغی‌ها و خلوت‌هایش، با همه‌ی وجوهش به طور کلّی خداحافظی می‌کنیم. یاد لحظه‌ای است که ما تنها می‌شویم. آنچه با ما می‌ماند، عبارت است از: اخلاق، اعمال، وظایف انجام‌داده و نداده. عزیزترین کسان ما تا لحظه‌ی مرگ با ما و در کنار ما هستند. وقتی مرگ ما را گرفت یا ما مرگ را چشیدیم، تمام ارتباطاتمان قطع می‌شود و همه‌ی سبب‌ها گسیخته می‌شود. شاید آن لحظه یک اتّفاق بزرگ که می‌افتد، معرفت نفْس باشد؛ یعنی شخص یک‌باره خودش را با همه‌ی ویژگی‌ها، قوّ‌ت‌ها و ضعف‌ها مشاهده می‌کند و پرده را از روی چشم ما برمی‌دارند. به تعبیر قرآن کریم: «كَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءكَ؛ ما پرده از برابرت برداشتيم».

چند نکته درباره‌ی غریزه جنسی

از حقوق مختلف اعضاء، به آخرین عضو از ارکان هفت‌گانه‌ی بدن رسیدیم که حقّ غریزه بود. اوّلین حقّ غریزه، حفظ از حرام است و در این راه اوّلین کمک، «أَعْوَنِ الْأَعْوَان؛ مددكارترين ياوران»، حفظ چشم و فرو بردن چشم و غضّ بصر است. دومین کمک، فراوانی یاد مرگ و سومین کمک، ترساندن و تهدید کردن نفْس در برابر خدای متعال است.

در بررسی حقّ این غریزه، نکات ارزشمندی را برشمردیم؛ از جمله اینکه «نِعمَ الوَرَعُ غَضُّ الطَّرف؛[1] چه پارسایی نیكویی است، چشم‌پوشی (از گناه)». سه نکته نیز درباره‌ی چشم بیان شد: چنانچه نگاه ما به صورت اتّفاقی به نامحرم افتاد، نگاه خود را ادامه ندهیم و آن را به سمت دیگری منصرف کنیم. اگر کسی به لطف خدا موفّق شد چشم‌پوشی کند و چشمش را مراقبت و حفظ کند، خدا مشاهده‌ی عزّت، جلال و جمال خود را به او عطا می‌کند.

کمک دوم را با استمداد از عنایت و لطف پروردگار متعال که بهترین یار برای کسانی است که می‌خواهند پاک بمانند، بررسی می‌کنیم. بهترین استعانت از حضرت حق دریافت می‌شود؛ به ویژه آنجا که انسان در معرض خطرهای بزرگ قرار می‌گیرد؛ خطرهایی که عواقبش در محور انحراف‌های جنسی غیرقابل توصیف است و عواقب شومی در پی دارد.

با ملاحظه‌ی اینکه غریزه دارای قدرت فوق‌العاده‌ای است، امام (عَلَیهِ السَّلَام) ما را به روش‌هایی برای حفاظت فعّال مجهّز می‌کنند که از آن به استعانت و کمک خواستن تعبیر شد. یکی از آن موارد که بلافاصله بعد از غضّ البصر مطرح شد، عبارت است از: «وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ الْمَوْت؛ و بسيار ياد كردن از مرگ». این نکته فوق‌العاده سازنده و پیش‌برنده در سیر و سلوک و خودسازی و جهاد اکبر است؛ مخصوصاً اینکه با وصف «كَثْرَة» آمده است.

 

ویژگی‌های مرگ در قرآن کریم

مرگ که یک امر یقینی است؛ مانند با هم صحبت کردن، در کنار خانواده‌مان بودن و فعّالیّت کردن. استثنا هم ندارد؛ چنان‌که خداوند خطاب به پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ؛[2] قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نيز] خواهند مُرد». یک امر فراگیر و همگانی است. تقریباً همه‌ی ما یقین داریم که حتماً این اتّفاق برای ما ـ آن‌هم در یک زمان نامشخّص ـ رخ خواهد داد. مسئله این است که یاد مرگ ما را متوجّه پنجره‌ای می‌کند که می‌توانیم از آن پنجره نگاه متفاوتی به خود، دنیا و آخرت داشته باشیم. این حادثه برای همه حادثه‌ا‌ی بسیار بزرگ محسوب می‌شود که در تعبیر بسیار زیبای روایات آمده است که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند: «مَنْ ماتَ فَقَدْ قامَتْ قيامَتُه؛[3] هر كس بميرد، قيامتش برپا مى‌شود». این حادثه‌ی بزرگ همه‌ی معادلات کنونی زندگی ما را به هم می‌ریزد و ما را وارد شرایط تازه‌ای می‌کند. در حقیقت نقطه‌ی‌ ورود ما به یک عالم پر رمز و راز و ناشناخته است. ما را از این دنیا خارج می‌کند، به یک عالم دیگر با وضعیّت، قواعد و مقرّرات دیگری وارد می‌کند. این‌قدر این مسئله عجیب است که قرآن کریم این‌گونه از آن تعبیر می‌کند: «وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ؛[4] و سكرات مرگ، حقيقت را [به پيش‏] آورد. اين همان است كه از آن مى‏گريختی». به خاطر این تعبیر به «سَكْرَة» (حالت مستی) شده که وقتی وارد می‌شود، انسان کنترلش را از دست می‌دهد و همه‌ی فضا و شرایط را برای شخص تغییر می‌دهد. این همان چیزی است که همیشه از آن دوری می‌جستیم، فرار می‌کردیم و فاصله می‌گرفتیم. اکنون از راه رسیده و پرده را از پیش چشم ما کنار می‌زند: «فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَآءَكَ؛[5] ما پرده از برابرت برداشتيم». اوّلین چیزی که در این پرده‌برداری و رونمایی نگاه می‌کنی، خودت هستی.

 تعبیر دیگری که قرآن کریم برای این صحنه و لحظه‌، تعبیر چشیدن است: «كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ؛[6] هر نفسى چشنده مرگ است». هر نفْسی، شراب مرگ را خواهد نوشید. به بیان زیبای قرآنی، این مرگ نیست که ما را می‌خورد و می‌چشد، این نفْس ما است که مرگ را دریافت می‌کند و می‌چشد. جلوی این اتّفاق بسیار بزرگ و تکان‌دهنده را هیچ مقاوم‌سازی نمی‌تواند بگیرد: «وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ؛[7] هر چند در بُرج‌هاى استوار باشيد». حتّی اگر در استوارترین برج‌ها باشید، هر کس، هر جا و در هر شرایطی باشید، مرگ به سراغتان می‌آید و وقتی هم که برسد، قابل تأخیر نیست: «لَا يَسْتَقْدِمُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَأْخِرُونَ؛[8] نه ساعتى درنگ توانند كرد و نه پيشى گيرند».

نکته‌ی بسیار جالب اینکه مرگ طبق این بیان قرآنی، مسخّر انسان است. بر انسان مسلّط است؛ ولی نفْس ما است که مرگ را دریافت می‌کند. مرگ ما را وارد مرحله‌ی جدید می‌کند و منهدم نمی‌کند؛ چون ما مرگ را می‌چشیم. ما به وسیله‌ی مرگ وارد یک فضای تازه و مرتبه‌ی جدیدی از زندگی می‌شویم.

به هرحال یاد مرگ، یاد زلزله‌ی بزرگی است که وضعیّت را برای ما کاملاً عوض می‌کند و ما با این دنیا، با همه‌ی تلخی‌ها، شیرینی‌ها، دلبستگی‌ها و دلخوری‌ها، لذّت‌ها، دردها، شلوغی‌ها و خلوت‌هایش، با همه‌ی وجوهش به طور کلّی خداحافظی می‌کنیم. یاد لحظه‌ای است که ما تنها می‌شویم. آنچه با ما می‌ماند، عبارت است از: اخلاق، اعمال، وظایف انجام‌داده و نداده.

عزیزترین کسان ما تا لحظه‌ی مرگ با ما و در کنار ما هستند. وقتی مرگ ما را گرفت یا ما مرگ را چشیدیم، تمام ارتباطاتمان قطع می‌شود و همه‌ی سبب‌ها گسیخته می‌شود. شاید آن لحظه یک اتّفاق بزرگ که می‌افتد، معرفت نفْس باشد؛ یعنی شخص یک‌باره خودش را با همه‌ی ویژگی‌ها، قوّ‌ت‌ها و ضعف‌ها مشاهده می‌کند و پرده را از روی چشم ما برمی‌دارند. به تعبیر قرآن کریم: «كَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءكَ؛ ما پرده از برابرت برداشتيم».

 

آثار یاد مرگ

ما دو نگاه به مرگ داریم. یک نگاه، نگاه سطحیِ اوّلیه است که مبتنی بر جهان‌بینی مادّی است. نگاه دیگر، نگاه عمیق است که بر جهان‌بینی توحیدی مبتنی است. بهترین چیزی که می‌تواند ما را به خودمان معرّفی کند، مرگ است. بهترین چیزی که می‌تواند دنیا را به ما معرّفی کند، مرگ است. بهترین چیزی که می‌تواند آخرت را برای ما کشف کند، مرگ است. با این حساب بهترین یادی که می‌تواند ما را به خودشناسی، دنیاشناسی، آخرت‌شناسی برساند، یاد مرگ است. یاد مرگ از این جهت یاد بسیار مقدّسی است که پیوست‌های خیلی جالبی دارد. برای ما صفای نفْس و رقّت قلب می‌آورد؛ مراقبت را در ما تقویت می‌کند؛ محاسبه و رسیدن به حساب خود را در ما تقویت می‌کند؛ توبه را در ما تقویت و تسریع می‌کند؛ کم‌رغبتی به دنیا و زهد را در ما تقویت می‌کند؛ مهار نفْس سرکش را امکان‌پذیر می‌کند؛ ارتباط ما را با پروردگار عزیز و مهربانمان تقویت می‌کند؛ حالت تضرّع، حالت ابتهال، مناجات و گفتگوی با خدای متعال را در ما تقویت می‌کند؛ موانع بین ما و کمال‌مان را کاهش می‌دهد و در بعضی از موارد، آنها را مرتفع و منهدم می‌کند.

اگر در این دنیا با یاد خدا انس داشته باشیم، یقیناً آنجا هم خدای متعال مونس ما می‌شود و آن تنهایی را بر ما گوارا می‌کند. به این ترتیب طعم مرگ بر ما شیرین می‌شود.

لحظه‌ی مرگ، برای عدّه‌ای لحظه‌ پرواز و برای عدّه‌ای لحظه‌ی سقوط است. در آنجا امکان اصلاح، تصحیح، بازگشت، توبه، و حتّی یک عمل صالح برای شخص وجود ندارد. یاد چنین لحظه‌ای و چنین اتّفاقی، بزرگ‌ترین کمک برای مهار زیاده‌خواهی‌های نفْس است. انسان اگر بخواهد بر خود مسلّط شود، به خواهش‌های نفسانی‌اش تسلّط پیدا کند، شهواتش، مخصوصاً شهوت جنسی را مدیریّت کند و آن را به دست عقل بسپارد و در خدمت هدف‌های مقدّس قرار دهد، یکی از بهترین کمک‌ها، یاد مرگ است. در این زمینه تعابیر بسیار تکان‌دهنده‌ای وجود دارد. کمک‌کننده‌ای قوی‌تر از یاد مرگ برای مهار نفْس نمی‌شناسیم یا کمتر می‌شناسیم؛ منتها طبع ما این‌گونه است که از یاد مرگ فاصله می‌گیرد.

نکته‌ی کلیدی این است که با اینکه این‌قدر یاد مرگ، در رهاسازی انرژی‌های معنوی ما و در سد کردن خواسته‌های نفسانی ما معجزه‌گر است، ولی ما از آن فاصله می‌گیریم و ذهنمان را از آن منصرف می‌کنیم. این طبعِ نفْس امّاره است که از یاد مرگ فاصله بگیرد. شیطان برای غفلت و فراموش کردن یاد مرگ، بسیار سرمایه‌گذاری می‌کند؛ چون اگر یادمان بیاید که مسافر هستیم و این سفر قطعی و به ما نزدیک است، دست شیطان بسته می‌شود. یا چنین یادی، شیطان مبارزه می‌کند و به هر شکل ممکن می‌خواهد سعی کند که ما به یاد مرگ نیفتیم یا کم به یادش بیفتیم؛ لذا امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) در نهج‌البلاغه فرمودند: «اَسْمِعُوا دَعْوَتَ الْمَوْتَ اَذانَکُمْ قَبْلَ اَنْ يدْعي بِکُم؛[9] بر گوش‌هاي خود دعوت و ياد مرگ را بشنوانيد، قبل از آنکه مرگ شما را فرا خواند». یاد مرگ را به گوشتان، فرو کنید، بشنوانید، آویزه‌ی گوشتان کنید؛ چون نمی‌خواهد بشنود. باید به آن تحمیل کنید. به ظاهر یک شربت و داروی تلخ است، امّا بسیار شیرینی پشت سرش است. اگر کسی این یاد را به نفْس و به قلبش برساند و بچشاند، نتایج عجیبی دارد و برکاتش غیرقابل شمارش است.

کلمه‌ی «اَسْمِعُوا» به این معنا است که برای چنین یاد مقدّسی و چنین شربت گوارا، نجات‌بخش و حیات‌آفرینی برنامه‌ریزی کنید، اینکه حضرت فرمودند: زیاد به یاد مرگ باش، برنامه‌ریزی می‌خواهد؛ زیرا نفْس امّاره‌ی ما نمی‌خواهد به یادش بیفتد و از سوی دیگر شیاطین دست‌اندرکار هستند که ما را غافل نگه دارند.

 

برنامه‌ریزی برای زنده نگه داشتن یاد مرگ

محیط زندگی‌مان شلوغ است و محیط فعّالیّت‌هایمان ما را به یاد نمی‌اندازد؛ محیط زندگی، آرایش شهری، معماری‌های شهری‌مان ما را به یاد نمی‌اندازد. در چنین شرایطی باید برنامه‌ریزی کرد. بزرگ‌ترین کمک برای خِرد ما که بتواند نفْس امّاره‌ی ما را مهار و شهوات را کاهش دهد، یاد مرگ است. تعبیر روایات در این باره ‌این‌چنین است: «مُنَغِّصَ الشَّهَواتِ؛[10] مکدر و تیره‌کننده شهوات»، یا «صَارِفُ الشَّهَواتِ؛[11] بازدارنده شهوات است». امکان مهار کردن و لِگام زدن به آنها را فراهم می‌کند؛ بنابراین برایش برنامه‌ریزی کنیم. بعد از نمازها به یادش بیفتیم، قبل از خوابیدن به آن فکر کنیم. خواب، مرگ کوچک‌تر است و به آن «مُوت اصغر» می‌گویند. در بعضی از روایات داریم که خواب برادر مرگ است، چون بسیاری از انسان‌ها زمانی که می‌خوابند، دیگر بیدار نمی‌شوند، قرآن کریم می‌فرماید: «اللهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي‏‏ قَضَى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرَى‏ إِلَى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى؛[12] خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى بازمى‏ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع‏] خوابش نمرده است [قبض مى‏كند] پس آن [نفسى‏] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى‏دارد و آن ديگر [نَفْس‌ها] را تا هنگامى معيّن [به سوى زندگىِ دنيا] بازپس مى‏فرستد». این آیه بسیار تکان‌دهنده است. خداوند جان انسان را در خواب می‌گیرد. اگر مرگ فرارسیده باشد، در همان خواب روح را نگه می‌دارند و انسان دیگر بیدار نمی‌شود. کسانی که هنوز عمرشان باقی است، روحشان به جسم بازمی‌گردد و از خواب بیدار می‌شوند. چقدر خوب است انسان قبل از خواب به مرگ فکر کند، وصیّتش را بنویسد، کارهایش را آماده کند، استغفارش را انجام دهد؛ چون شاید بخوابد و دیگر فرصت بیدار شدن نداشته باشد.

 

ترسیم دشواری‌های مرگ در ادعیه

دعای کمیل امیرالمؤمنین (عَلَیهِ الصَّلَاةط وَ السَّلَام) یکی از بهترین دعاهایی است که ترسیم‌گری دقیقی برای آن صحنه‌ها دارد. دیگری، دعای ابوحمزه‌ی ثُمالی است که در آن می‌خوانیم: «وَ مَالِيَ لَا اَبْكِي اَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِی اَبْكِي لِظُلْمَۀِ قَبْرِی، لِضِیقِ لَحْدِی؛[13] چرا گریه نکنم؟ برای جان سپردنم گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم گریه می‌کنم، برای تنگی گورم گریه می‌کنم».

نهج‌البلاغه قطعه‌های فوق‌العاده بیدارکننده‌ای در ارتباط با یاد مرگ دارد. در بعضی از خطبه‌ها، امیرالمؤمنین (عَلَیهِ السَّلَام) یادهای پررنگ و پرجلوه‌ای دارند. گاهی امام (عَلَیهِ السَّلَام) لحظه‌ی مرگ را برای ما کاملاً توصیف کرده که چگونه قدم‌به‌قدم، لحظه‌به‌لحظه و نفس‌به‌نفس، انسان این مسیر دشوار را طی می‌کند.

شایسته و ضروری است که تصویرسازی‌های قوی برای ذهن خود از مسئله‌ی مرگ آماده کنیم و آن را به فضای زندگی‌مان نیز تعمیم دهیم.

رفت‌وآمد به گورستان‌ها بسیار سفارش شده؛ زیرا علاوه بر اینکه احترام برای رفته‌ها و یادی از گذشته‌ها است و ذکر خیر، دعا و طلب مغفرت برای آنها است، بزرگ‌ترین دستاوردش بیدار شدن انسان است. شرکت در برنامه‌های تشییع جنازه، غسل و کفن که اکنون تقریباً از زندگی بسیاری از ما حذف شده است، صحنه‌های مرگ را در ذهنمان تقویت می‌کند. در برابر نفْسی که نمی‌خواهد به یاد مرگ بیفتد، برای لحظه‌هایی که نفْس می‌خواهد فعّال شود و به سوی حرام برود، مخصوصاً در محور غریزه؛ با یاد مرگ می‌توانیم نفْس خویش را مهار کنیم و یک نوع صیانت برای خود در برابر هجمه‌های غریزه داشته باشیم.

زمانی که به دیدار اموات و درگذشتگان می‌رویم، سعی کنیم شرایط را برای خودمان بازآفرینی کنیم یا زمانی که کسی را تشییع می‌کنند، شرایط را برای خودمان بازآفرینی کنیم. در زیارت اهل قبور آمده است: «نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ؛[14] ما نیز ان‌شاءاللّه به شما ملحق مى‏شويم». این یادآوری کمک بسیار بزرگی است برای مهار، حفاظت و کنترل همه‌ی غرائز ما، مخصوصاً غریزه‌ی جنسی. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به ما توفیق دهد از این یاد مقدّس و پربرکت نصیب فراوان داشته باشیم و خود را در معرض این یاد پربرکت قرار دهیم.



[1]. تمیمی آمدی، غرر الحكم، ص395.

[2]. زمر: 30.

[3]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج58، ص7.

[4]. ق: 19.

[5]. همان: 22.

[6]. انبیاء: 35.

[7]. نساء: 78.

[8]. اعراف: 34.

[9]. نهج البلاغه، خطبه113.

[10]. تمیمی آمدی، غرر الحکم، حدیث 2575.

[11]. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج1، ص72.

[12]. زمر: 42.

.[13] همان.

[14]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت اهل قبور.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *