معنای «پناه بردن به خداوند»
بحث ما رسید به پایان فراز مربوط به حقّ غریزهی جنسی که حقّ هفتم بود. در این فراز میگوییم: «وَ بِاللهِ الْعِصْمَةُ وَ التّأْيِيدُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوّةَ إِلّا بِالله».
این پناه بردن صرفاً یک واژه نیست؛ بلکه دیدن و مشاهدهی حضور پروردگار متعال و خود را در حضور خداوند دیدن است. از این حالت به ذکر عملی تعبیر میشود؛ یعنی احساس حضوری که بازدارنده و نگهبان انسان است در برابر جاذبهها و کششهای سنگین گناهان؛ مخصوصاً این غریزهی مقتدر که اگر از مسیر صحیح خود خارج شود ـ که فقط و فقط ازدواج است و آنچه حکمت الهی برای پشتیبانی از خانواده و بقای نسل قرار داده ـ بنیانکن و خانمان برانداز است و شخص و جامعه را در معرض آسیبهای جدّی قرار میدهد.
از غریزه جنسی نیز همانند سایر موارد، به حق تعبیر شده؛ زیرا یک امانت بسیار بزرگ از سوی خالق حکیم است نزد انسانها که باید قدرش را بدانند، حفاظتش کنند و طبق نظر خدای متعال عمل کنند. برای ادای این حق، باید انسان از خداوند کمک و استعانت بگیرد.
فراز پایانی با زیبایی ما را به بحث عمومی زندگی توحیدی و سبک زندگی خدایی رهنمون میشود. نمونهی خاصّی هم که از قرآن کریم مطرح شد، از سورهی مبارکهی یوسف و از زندگی حضرت یوسف (سَلَامُ الله عَلَیه و عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) بود که آن هم خیلی آموزنده است؛ آنجایی که گفت: «قَالَ مَعَاذَ اللهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛[1] گفت: بيا كه از آنِ توام! [يوسف] گفت: پناه بر خدا، او آقاى من است. به من جاى نيكو داده است. قطعاً ستمكاران رستگار نمىشوند». مخصوصاً این کلمهی تکاندهنده که فرمود: «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْ لَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ؛[2] و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد، و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود». حتّی کسی مانند یوسف هم در معرض خطر است و اگر این توجّه به خداوند و یاد و عنایت و یاری ویژهی او به فریادش نرسد، هلاک میشود. در اینجا مطالب فراوانی هست که با مراجعه به تفاسیر، میتوان از آنها فیض برد. خدای متعال اگر بندهاش به او پناه ببرد و با او انس بگیرد، او را در سختیها رها نمیکند؛ چنانکه ادامه آیه میفرماید: «كَذَلِكَ ِلنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ؛[3] چنين [كرديم] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم».
روشهای پیشگیری از انحرافات جنسی به کمک اعضا
سخن در بهداشت و سلامت غریزهی جنسی است. چه کنیم که انواع و اقسام انحرافها پیشگیری شود و ما در امان بمانیم و این امانت حفاظت شود و سرمایهی بزرگی که نزد ما هست، تأمین و تضمین شود؟
مطلب اوّل اینکه ما از ظرفیّت همهی مراقبتهایی که تا حالا گفتیم، استفاده کنیم. توصیهی من این است که عزیزان ما به همهی بحثهای قبل ما مراجعه کنند. این یک نکته. مثلاً در ارتباط با زبان، مراقب گفتارهایشان باشند؛ چراکه کسی که خدایی نخواسته در گفتار لاابالی باشد، هم خود را در معرض گناه قرار داده و هم مخاطبش را. خانمی که حجاب را رعایت نمیکند، خضوع در سخن دارد، عشوهگری در کلام و بیعفّتی در سخن دارد، هم خودش را در معرض گناه قرار داده، هم مخاطبش را؛ بنابراین مثلاً زبان، یا چشمها را که به طور خاص توضیح دادیم، هر چه در اهمیّتش صحبت کنیم، کم است. بهترین کمک در قضیه چشم، بنا به فرمایش امام، مراقبت از چشم است. برای اینکه بتوانیم خود را در برابر آفات مرتبط با غریزهی جنسی حفاظت کنیم، از مراقبتهای مربوط به همهی اعضاء باید کمک بگیریم. چشمها را عرض کردیم که نقشش در تحریک جنسی بسیار فوقالعاده است؛ بنابراین نقشش در حفاظت و کنترل بسیار زیاد است.
در مورد گوشها نیز انسان مراقب باشد و از مطالب تحریککننده، موسیقیهای حرام و محرّک و امثال اینها خود را حفظ کند.
در ارتباط با دستها، از دست دادن به نامحرم و به طور کلی لمس نامحرم، مراقبت بکند.
در مورد پاها نیز به مجالس شبههدار یا میهمانیهای تحریککننده نروند که در آن افراد حیا و عفّت را رعایت نمیکنند. این مراقبت میتواند انشاءالله کمک کننده باشد.
دربارهی شکم نیز از غذاهای حرام مراقبت داشته باشد. خیلی از تحریکها، مخصوصاً در جوانها، مربوط میشود به عدم رعایت در ارتباط با تغذیه. یکی از بازدارندهها روزه است که در روایات نیز در این زمینه تأکید شده است.
به این ترتیب ما با کمک گرفتن از سایر اعضاء و مراقبتهایی که در ارتباط با آنها داریم و رعایت حقوق آنها، میتوانیم خود را در ارتباط با این غریزه تا حدّ زیادی در امان نگه داریم. واقعاً کلمهی امان، اینجا جایش است؛ به خدا باید پناه برد؛ چون واقعاً بنیانکَن است.
پس نکتهی کلیدی در این زمینه این است: استفاده از همهی اعضا و مراقبت آنها به جهت صیانت از غریزه جنسی.
سایر روشهای پیشگیری از انحرافات جنسی
1. تأکید فراوان شده که انسان از خلوت با نامحرم پرهیز کند؛ روایات در این زمینه خیلی تکاندهنده است. به هیچ وجه با نامحرم نباید خلوت کرد، حتماً بدانند نفر سوم شیطان است و آنجا زمینهی وسوسهانگیزیها فراهم است.
2. نکتهی بعدی عبارت است از کاهش عمومی خلوتها، مخصوصاً جوانترها و نوجوانها. عمدتاً این وسوسهانگیزیها مربوط به خلوت و تنهایی است. یعنی خلوتهای ما بیهدف نباشد و کاهش پیدا کند. مخصوصاً جوانها و نوجوانها در جایی که به آنها دسترسی نباشد، خود را قرار ندهند. در خانه، در یک اتاق، در را هم ببندند، از پشت هم قفل کنند، این میشود خلوت که خطر دارد. اگر احساس کردند در خانه هم برایشان وسوسهانگیز است، آن تنهایی را رها کنند و در جمع و در خانواده بنشینند، یا خود را در محیطهای عمومی قرار دهند.
3. مسئلهی بهداشت فکر نکتهی بسیار مهمّی است؛ چون معمولاً نقاط عزیمت و شروع برای انواع و اقسام تحریکها، ذهن است؛ ذهنانگیزیها شیطانی که قرآن میفرماید: «إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ؛[4] در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند». این مسّ شیطان معمولاً در نقاط ذهنی است که آنجا باید مراقبت کرد. اگر کسی به شیطان در منطقهی فکر و خیال میدان دهد و آنجا را برای تصرّفهای شیطانی باز بگذارد، خود را از افتادن در درّههای خطرناک در امان نداند. روایتی تکاندهنده در این باره وارد شده که میفرماید: «مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فی الْمَعاصی دَعَتْهُ إِلَیْها؛[5] کسی که زیاد دربارة گناهان بیندیشد، گناهان او را به سوی خود بکشانند. مراقبت فکری، این هم نکتهی بعدی است.
4. نکتهی دیگر، مراقبت از معاشرتها است که نکتهی بسیار مهمّی است. با چه کسی مینشینیم، با چه کسی بلند میشویم، گفتگوهای ما چگونه است؟ دوستان ما چه کسانی هستند؟ این مسئله بزرگ و کوچک نمیشناسد. یعنی یک آقای متأهّلِ دارای همسرِ با کلّی کیش شخصیّت،[6] اگر بیفتد در خطّ تماس با افراد لاابلی و بیعفّت و بیحیا، یا کمعفّت و کمحیا، در معرض گناهان جنسی است. شک نکند خود را در معرض قرار داده است؛ لذا از معاشرتها و از معاشر ناجنس باید اجتناب کرد.
5. نکتهی بعدی اوقات فراغت است. عمدتاً ادمهای بیکار و فارغ، در معرض گناههای جنسی هستند. یک آدم بیکار، بیبرنامه، بدون طرح و برنامه، در معرض وسوسهانگیزیهای شیطانی قرار میگیرد؛ بنابراین مدیریّت اوقات فراغت و برنامهریزی، حتماً نجاتبخش و کمککننده است.
6. ورزش جدّی و منظّم، از توصیههای اکید برای کنترل غریزه است. کسانی که اهل ورزش هستند، مخصوصاً چنانچه محیطهای ورزشیشان، محیطهای سالمی باشد، کمتر دچاراین آفت میشوند. ورزش چون قوای جسمی را تحلیل میبرد، سوخت و ساز را فعّال و تنظیم میکند، از یکسو؛ و از طرف دیگر اراده را تقویت میکند، قدرت روحی و معنوی به انسان میدهد، خیلی مهم است؛ مخصوصاً بعضی از ورزشها مثل کوهنوردی، دویدن، پیادهرویهای جدّی. اینها، هم جسم را سالم میکند، هم غریزه را مهار و کنترل. آنهایی که مبتلا میشوند و خود را در معرض ابتلاء میدانند، به آنها میگوییم: «عَلَیکُمْ بِالْورزش»، تا میتوانید ورزش کنید و خودتان را خسته کنید و نیروهای اضافی را از بدنتان خارج سازید.
7. بدون شک داشتن یک برنامهی پر و پیمان و متنوّع ، یکی از بهترین راههای نجات است. اساساً اینکه کسی بیبرنامه نماند، برای خودش، حتّی برای فراغتش هم برنامهریزی کند، اهل کار باشد، اهل فعّالیّت فرهنگی، فعّالیّت اجتماعی، فعّالیّت اقتصادی، فعّالیّتهای جدّی و حتّی تفریح باشد، اینها در حفظ انسان و کنترل و مراقبت از این غریزه هم مؤثّر است.
8. نکتهی دیگر مدیریّت خواب است. اگر کسی بیداری فعّال و جدّی داشته باشد، و محیط بیداریاش آکنده از برنامههای متنوّع و جدّی باشد، این محیط بیداری در محیط توجّه به خداوند و یاد خدا هم باشد، موقع خواب هم مراقبت کند، انشاءالله تا حدّ زیادی بیمه میشود و در امان قرار میگیرد. خیلی از کسانی که به این قبیل از انحرافها و بیماریها، مخصوصاً عادتهای شیطانی بسیار خطرناک، جوانسوز و خوشبختیسوز، مبتلا میشوند، مربوط به پیش از خوابیدن است. وقتی که بستر میروند، قبل از خواب، قبل از اینکه خوابشان ببرد، آن مدّتی که در بستر هستند، لحظات هجوم خیالهای شیطانی است؛ بنابراین مدیریّت خواب تا حدّ زیادی به مدیریّت بیداری برمیگردد. اگر انسان ورزش کرده باشد، وقتی به بستر میرود، فوراً به خواب میرود. چنانچه با وضو و با طهارت بخوابند، اگر دعایی، ذکری، توجّهی داشته باشند، آثار بسیار خوبی را در این بخش خواهد داشت.
9. طبیعی است که همهی اینهایی که گفتیم، وقتی با تقویت معنویّات قرین میشود؛ یعنی با توسّل، دعا، مناجات، ارتباط روشن و دوستانه با پروردگار متعال و اهلبیت همراه میشود، جنبه پیشگیری آنها چندبرابر میشود.
9. داشتن اندیشههای والا، مطالعات خوب، تفکّر توحیدی، اندیشههای وسیع و علمی نیز در این زمینه راهگشا است و تا حدّ زیادی از حرفهای پوچ و دمدستی و فرودست حفظ میشوند و در امان میمانند.
10. همسرها به همدیگر برسند. خیلی از زمینههای انحرافها به آنجایی مربوط است که حقوق همسری رعایت نمیشود. اگر حقوق همسری رعایت شود، آراستگیها، جذّابیّتها، وقتگذاریها، توجّهات خاص و اموری که حقّ طبیعی همسر محسوب میشود، اینها رعایت شود، تا حدّ زیادی همسران، متأهّلان و خانوادهها، به لطف پروردگار متعال، حفظ میشوند و در امان میمانند.
وظایف والدین
تمام جمعبندی بحثهای گذشتهی ما این است که نمیشود کسی خود را رها کند و توقّع پاکی داشته باشد. برنامهریزی میخواهد؛ یعنی برای فکرمان، چشممان، گوشمان، دستمان، پایمان، معاشرتهایمان، دیدنیهایمان، شنیدنیهایمان، برنامه داشته باشیم و باید حواسمان را جمع کنیم تا انشاءالله سالم بمانیم.
این نکتهی بسیار کلیدی ذیل این آیهی کریمه تعریف میشود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْليکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ؛[7] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگها است حفظ كنيد». رسالت پدر و مادر که حاضر هستند جانشان را برای فرزند بدهند، این است که نگذارند فرزندانشان در آتش غریزه و شهوات بسوزند و خوشبختیشان از دست برود. مسئله خیلی مهمی است. در ادامه به چند نکته در این زمینه اشاره میکنم.
1. نکتهی اوّل اینکه از روابط خاصّشان مراقبت کنند، و حتّی به ذهنشان نیاید که فرزند ما نوزاد است. از همان دوران نوزادی باید این مراقبت وجود داشته باشد. در این زمینه، هم توصیه داریم، هم روایت داریم، هم درایت داریم. تا هر وقت که بچّهها مسیر رشد را طی میکنند، این حریم باید کاملاً تعریف شده باشد و این مراقبت ادامه پیدا کند؛ به گونهای که بچهها به تدریج که بزرگتر میشوند، مخصوصاً به سنّ تمیز که میرسند و خوب و بد را تشخیص میدهند و مسائل اینچنینی را به تدریج میفهمند، به گونهای تربیت شوند که هیچوقت بدون اجازه وارد حریم خصوصی پدر و مادر نشوند. به آنها آموزش داده شود که حتماً اجازه بگیرند. این حریمها کاملاً تعریف شود که این نصّ قرآن کریم هم هست.
2. نکتهی بعدی اینکه بچهها از هفت هشت سالگی جاهایشان هنگام خواب جدا باشد و از هم فاصله داشته باشند. اینها نوعاً در خانوادههای جدید مراعات میشود؛ ولی با این حال مراقبت شود؛ زیرا در سفر گاهی وقتها ممکن است این مبتلا بِه باشد.
3. نکتهی بعدی اینکه از هر نوع مسائلی که در فضای خانواده نقش تحریککننده را دارد، از تصویرها، از وارد کردن فیلمها، سی دیهای آنچنانی، شبکههای تلویزیونی، ماهواره، سایتهای آنچنانی و امثال اینها، جلوگیری کنیم که اینها باعث بلوغ زودرِس میشود و کودک را گرفتار بلوغ زودرس و زمینهی گناههای انحرافهای جنسی را در آنها فراهم میکند.
4. نکتهای که قبلاً اشاره شد، اینجا تأکید میشود: مراقبت و نظارت فعّال، مخصوصاً از خلوت بچّهها؛ مخصوصاً در مقطعی که بچّهها در سنّ تمیز و در آستانهی بلوغ قرار میگیرند. بعد از بلوغ، این مراقبت باید فعّال باشد. نگذاریم بچّهها تنها بمانند، نه تنهای تنها، و نه مثلاً با یک نفر که بخواهند در محیط خلوتی باشند؛ چه همجنس باشد و چه ناهمجنس. این را باید مراقبت کرد، بسیار نکتهی مهمّی است. حتّی مثلاً اگر بچّهها از کامپیوتر و امثال اینها استفاده میکنند، در محیط عمومی خانه استفاده بشود، نه در فضاهای خلوت تا امکان مراقبت و رفت و آمد پدر و مادر در آنجا وجود داشته باشد. این مسئله تا حدّ زیادی حفاظت میکند.
5. نکتهی بعدی دربارة تغذیه است. تغذیه خیلی مهم است، در اینکه بلوغ زودرس بیاورد، یا بچههایی که بالغ شدند، برای آنها تحریککننده باشد. اینها را باید به دانش تغذیه مراجعه کنند. تغذیه از این جهت بسیار مهم است. بعضی از غذاهای جدید، خیلی تحریککننده است. اینها را باید مواظب باشند که بچهها مبتلا نشوند.
6. باید در معاشرتهای خانوادگی حریمها و نوع پوشش اعضای خانواده در برابر همدیگر رعایت شود؛ هرچند محرم هستند. ما بحثمان راجعبه محرم است، نامحرم که به خدا پناه میبریم. در مورد محرمها هم حتّی، مخصوصاً آنهایی که احساس در فضای خانواده صمیمیّت میکنند، بدانند که اینجا جای این حرفها نیست. حتماً باید مراعات پوشش، حریمها، گفتگوها و روابط دوستانه بشود. البتّه توصیه میشود که حتماً مواظب بیماریهای انگلی بچههایشان باشند، چون در نقاط تحریک، بیشتر این بیماریها وجود دارد و آسیبزننده است.
7. پوشش خیلی مهم است که متأسّفانه ما در این بخش گرفتار مشکل هستیم. نمیدانیم چه کار باید بکنیم، به چه کسی بگوییم، باید به خدا پناه برد از لباسهایی که در جامعهی ما رسم شده؛ لباسهای تنگ، پوششهای تنگ، نامناسب، هم خود بچه را گرفتار تحریک و آسیب میکند، هم بچه را در معرض تحریک دیگران قرار میدهد. نمیدانم خانوادهها با چه جرئتی این لباسها را تن بچّههایشان میکنند! چه در خانه، چه در بیرون از خانه؛ این تنگپوشی از کجا آمده، نمیدانم؛ ربطی به فرهنگ ما ندارد. چرا این لباسها را برای فرزندانمان تجویز میکنیم؟ هم به خودشان آسیب می زنیم و تحریک میکنیم، هم آنها را در معرض چشمهای خطرناک و افراد تحریکشده قرار میدهیم.
8. نکتهی دیگر اینکه هرچه بچههایمان فعّالیّت جسمی داشته باشند، خوب است. بحث ورزشی که عرض کردیم، اینجا تأکید میشود، تأکید و تأکید و تأکید؛ امان از کمتحرّکی نسل جدید و بیتحرّکی. فعّالیّتهای اجتماعی، فرهنگی، اردویی در محیطهای سالم، مساجد، محیطهای سالم فرهنگی، توصیه میشود. بچهها وقتی درگیر فعّالیّتهای علمی میشوند و تشویق میشوند و به فعّالیّتهای فرهنگی و اجتماعی روی میآورند، از خیلی از گناهانی که بیشتر به افراد منزوی و خلوتنشین و راکد مربوط است، نجات پیدا میکنند.
9. راجع به خواب هم که من قبلاً اشاره کردم، اینجا تأکید مضاعفی میشود. هنگام خوابیدن بچهها که خیلی دیر خوابشان ببرد و تنها بمانند یا دستهایشان در رختخواب باشد؛ یا بدون پوشش مناسب بخوابدن؛ اینها همه چیزهایی است که در تربیت جنسی فوقالعاده مؤثّر است.
ضرورت عمل به دانستهها و داشتن مشارطه و مراقبه
ما نسخه زیاد داریم و زیاد هم با آنها آشنا هستیم؛ مشکل ما این است که نسخهها را عمل نمیکنیم. نسخهی عملنشده شِفا نمیدهد، باید به نسخهی طبیب و حکیم عمل کرد. آنچه که تقدیم شد، نسخهی شِفابخش است، منتها با شرط عمل. آنچه بزرگان ما توصیه میکنند این است، مخصوصاً در مقاطع تحوّل، این است که وقتی انسان مثلاً میخواهد وارد روز جدید، هفتهی جدید یا ماه جدید شود، متناسب با آن روز و هفته و ماه، خود و برنامههایش را جدید کند. داشتن برنامه که از آن تعبیر میشود به مشارطه. اهل سیر و سلوک و بزرگان ما میگویند مشارطه داشته باشد، یعنی با خود قرار بگذارید و شرط کنید؛ یعنی برنامه جدید برای زندگی خود بریزید و بگوییم خدایا ما در سال جدید میخواهیم این برنامهها را داشته باشیم، این برنامهها با خودمان شرط کنیم، بین خودمان و خدای متعال قرار بگذاریم؛ برای نمازمان، نیازمان، دعایمان، برای معاشرتهایمان، برای تربیت فرزندانمان و رعایت حقّ خانوادهمان، برای رعایت حقوق اعضاء و جوارحمان، برای مطالعاتمان. برنامهمان چیست؟ مشارطه و پیوستش مراقبت در رعایت برنامه. این برنامه را در دستمان بگیریم و شروع کنیم به عمل کردن به آن. این مراقبه است که بسیار رویش تأکید میشود. البتّه تضمینش هم محاسبه است؛ یعنی داشتن برنامه، مراقبت در عمل، و حسابرسی.
[1] . یوسف: 23.
[2] . همان: 24.
[3] . همان.
[4] . اعراف: 201.
[5] . آمدی، غررالحکم، حدیث ۸۵۶۱.
[6] . کیش شخصیت پدیدهای است که در آن یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهه عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد. این پدیده با استفاده از تعریف و تمجید در رسانهها و نیز ایجاد جوی که در آن شخص فارغ از پاسخگویی یا مصون از اشتباه است به وجود میآید. کیش شخصیت الزاماً در سطوح وسیع و گسترده مثل حکومتها و کشورها اتفاق نمیافتد، بلکه میتواند در اجتماع کوچک هم رخ دهد.
[7] . تحریم: 6.