«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ، وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِر وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ، وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ، وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ، وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ، وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ، وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ».
ایام پربرکت ماه مبارک رجب، حلول ماه رجب بر همه عزیزان مبارک باشد ان شاءالله. خدای متعال را شاکریم که این نفسها به اذن الله تبارک و تعالی یاری کرده و ما به ماه رجب رسیدیم، ان شاءالله هم چنان که به ظاهر این ماه رسیدیم، به باطن این ماه و زیباییها و حقایق و برکات این ماه هم برسیم.
هم چنان که عزیزان عنایت دارند روز اول ماه مکرم رجب بنابر طائفهای از گزارشهای تاریخی که پسندیده هم شده، سالروز میلاد فرخنده حضرت باقرالعلوم (علیهالصلوةوالسلام) است که نقل دیگر در سوم ماه صفر سنه 57 است، این سالها هم یک کمی اختلاف نقل دارد. البته بعضی از روزهای دیگر را هم گفتند. در هر صورت همین اول ماه رجب دیگر در بین مؤمنین پسندیده شده و در تقویم ما هم همین امروز به عنوان روز ولادت امام باقر (علیهالصلوةوالسلام) شناخته شده است. به عنوان عرض ارادت به حضرت باقر (علیهالصلوةوالسلام) و استفاده از این مناسبت که در آغاز این ماه عزیز است و حامل بشارتهای فراوانی هم همراه خودش هست من یک یادآوری به عزیزان داشته باشم.
باقرالعلوم
امام باقر (علیهالصلوةوالسلام) در بین اهلبیت (سلاماللهعلیهماجمعین) به عنوان شخصیتی که مأموریت ویژهاش از جانب پروردگار متعال، رمزگشایی از خزائن علوم الهی بوده شناخته شده است. این ویژگی امام باقر (علیهالسلام) است. در آن روایت بسیار زیبا و شیرین که نقلش هم از منابع و مصادر شیعه است، هم از مصادر اهل سنت است، یعنی فریقین نقل کردند از جناب جابر بن عبدالله انصاری. جابر در بین اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جزو شخصیتهای طراز است، خدای متعال هم به او عمر طولانی داد، این در زمره اصحاب پیغمبر بود تا آن جریان اربعین. از جمله این روایت هست که پیامبر عظیمالشأن (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به جناب جابر مأموریت دادند فرمودند تو این قدر زنده خواهی بود تا فرزندم محمد بن علی را دیدار خواهی کرد. وقتی که دیدی سلام من را به او برسان. خب مأموریت خیلی خاصی است. جابر میخواهد بماند ایام امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ایام امام حسن، ایام امام حسین (سلاماللهعلیهماجمعین) را درک کند و دورهای از زندگی امام سجاد (علیهالصلوةوالسلام) و امام باقر را ببیند. این خیلی توفیق بزرگی داشته. و بعد این مأموریت از جانب پیغمبر اکرم که سلام من را به او برسان. تعبیر زیبایی هم آن جا هست که او همنام من است. نام امام باقر (علیهالسلام) محمد است. همنام من است و «یبقر العلم بقراً» این تعبیری است که آن جاست که او کارویژهاش عبارت است از این که دانشگاه را، دانش را، در بعضی از تعابیر علوم هست، بعضی از تعابیر علم هست، این را خواهد شکافت، این «یبقر العلم» یعنی اسرارش را هویدا میکند، اعماق را استخراج میکند، اصولش را به دست میآورد، فروعش را استنباط میکند و توسعه میدهد. کلیدواژه «یبقر العلم بقراً» راجع به امام باقر (علیهالسلام) به این معنا است.
احیای اسلام توسط امام باقر (علیهالسلام)
حضرت باقر (علیهالصلوةوالسلام) در دوران زندگی ائمه (سلاماللهعلیهماجمعین) یک جایگاه بسیار رفیع و باشکوهی در بین امامان ما دارد. نقش خاص آن حضرت این بود که بعد از این که آن انحرافات بزرگ اتفاق افتاد امام باقر (علیهالصلوةوالسلام) در امتداد کار پدر بزرگوارشان باید یک بعثت مجددی میداشتند، یعنی اسلام کارش به آن جا رسید که امام سجاد (علیهالسلام) در یک روایتی دارد در کل عالم اسلام بیست نفر نبودند که ما را دوست داشته باشند. و آن «ارتدالناس بعدالحسین» روایت دارد. بعضی جاها دارد که سه نفر، پنج نفر، عددها عددهایی است که به اندازه انگشتهای دست است. در آن بیان امام سجاد (علیهالسلام) هست که در تمام عالمِ اسلام بیست نفر نبود که ما را دوست داشته باشند.
کاری که خود حضرت سیدالساجدین (علیهالصلوةوالسلام) انجام داد عبارت بود از این که گویا دوباره اسلام را عرضه کند، این کار امام سجاد است. تعبیری که رهبر حکیم و عزیزمان دارند فرمودند یک انقلاب دومی را امام سجاد راه انداخت. یعنی آن انقلاب اول با پیغمبر بود، انقلاب دوم با امام سجاد (علیهالصلوةوالسلام) که مقدمات این حرکت تازه را تأسیس کرد و حضرت باقر (علیهالصلوةوالسلام) در این جا نقششان نقش بسیار باعظمتی است. امام باقر (علیهالسلام) هم باید اسلام را دوباره در ذهنیت جامعه، آن اسلام ناب را باید عرضه میکردند و این کار بزرگ را در امتداد صحیفه مبارکه سجادیه، یعنی کار پدر با آن پیچیدگیهای عجیبش مال امام سجاد بود و امتدادش کاری بود که امام باقر بسط ید برای او پیدا شد. دوره ضعف حاکمیت طاغوت است، مروانیها گرفتار ضعف داخلی بودند، و یک مقدار هم مشغول هوسرانی و خوشگذرانی و این چیزها بودند، خیلی کاری به ائمه (علیهمالسلام) نداشتند. لذا وقت پیدا شد، یک فرصتی بود و این فرصت را امام باقر (علیهالسلام) از لحظه لحظههایش استفاده کردند. این کار خیلی بزرگ را در این مدت نه چندان طولانی حضرت انجام دادند و آن انقلاب بزرگ علمی و معرفتی را در محیط اسلامی در اندازهگذاریها و مرزبندیهایی که باید در محیط اسلام ناب انجام بشود، در فقه، در تفسیر، در اخلاق، اندیشههای منحطی که آمده بود، قرائتهای غلطی که ارائه شده بود با همه اینها امام (علیهالسلام) رفت به میدان مبارزه و این حدود و اطراف اسلام ناب را تحریر کرد.
از نظر هویت فکری، شیعه خودش را مدیون حضرت باقر (علیهالسلام) و البته در امتداد هم امام صادق (علیهالسلام) میداند، یعنی این پدر و پسر که گاهی میگوییم باقرین، گاهی میگوییم صادقین، به هر دو این تعبیر گفته میشود، این کار بزرگ را انجام دادند. کل تشیع مدیون این دو امام بزرگ مخصوصاً امام باقر (علیهالصلوةوالسلام) است که این حقایق باز تعریف شد، تبیین شد، ابعادش تحریر شد، اصولش، قواعدش، و جالب است در همان مدت امام (علیهالصلوةوالسلام) کار علمیشان را راه انداختند، کار تبیینیشان را راه انداختند، شاگردپروریشان را آغاز کردند.
دوران شکوفایی مکتب امام باقر (علیهالسلام)
شاگردان بسیار برجستهای را هم امام باقر (علیهالسلام) تربیت کرد. مرحوم شیخ طوسی چهارصد و بیست و شش نفر را اسم میبرد که در آنها یک چند نفر خانم هم هستند، البته تعداد کمی هستند. فکر میکنم یک دو سه نفر خانم هم در آنجا اسمشان هست که اینها در مکتب امام باقر (علیهالسلام) تربیت شدند. بعضی از اینها هزاران حدیث در سینه داشتند. مثل این جناب محمد بن مسلم، مثل زراره، اینها همه شاگردهای امام باقر (علیهالسلام) هستند. این قدر این سینههایشان را حضرت از این حقایق قدسی و از این معارف ناب لبریز کرده که بعضی از اینها کم میآوردند. یعنی سینهشان میخواست منفجر بشود. نزدیک بود مثلاً یک جاهایی اسرار را برملا کنند که دیگر به آنها راهنمایی شده بود که دیگر لبریز میشود، تحملتان کم میشود بروید مثلاً سر کنید در یک چاهی، جایی بگویید که رها بشوید. بحمدالله یک بخش بسیار قابل توجهی از اینها به ما رسیده که دیگر مبانی علوم الهی در روزگار ما از همینها است که به دست میآید و استخراج میشود. و نکته جالب این است که امام باقر (علیهالصلوةوالسلام) مبانی سازماندهی و تشکلیابی و تهذب شیعه را به وسیله همین شاگردها گذاشت که یک وقت نگاه کردند دیدند در زمان خود امام باقر (علیهالسلام) امتداد کار تشکیلاتی به جایی کشید که هم در حجاز، هم در عراق، هم در خراسان دیگر اهلبیت (علیهمالسلام) دارای تشکل و سازماندهی مناسب اولیه شده بودند که بعد میشود این را تفصیلش داد که این کار را حضرت رضا (علیهالصلوةوالسلام) به قله رساند. دیگر در زمان امام رضا (سلاماللهعلیه) کار شده بود کارستان، کار بسیار و گسترده.
از منابع عالی و علوم الهی جدا نباشید
رفقا یادشان باشد هیچگاه از منابع علوم الهی جدا نباشید، پیام ویژه حضرت باقر (علیهالسلام) این است؛ دائم یا باید در حال تعلیم گرفتن باشید یا تعلیم دادن. فرمودند هرز نباشید. اینطور نباشد که از این منابع عالی علوم الهی فاصله داشته باشید. همیشه اُنس داشته باشید. هیچ روزی بر شما نگذرد مگر این که یک دریافتی از این حقایق قدسی، از این معارف الهی داشته باشید. حالا سایر علوم که به معنای امروزیاش میگوییم اینها فضل هستند و آنها هم خوب هستند. در محضر خود اولیاء خدا هم این چیزها تدریس میشده، آن هم لازم است، مناسب است، به آن کارها هم اشتغال داشته باشند. اولیاء خدا دوست میدارند که اصحابشان، دوستانشان، کسانی که به آنها منصوب هستند اهل فکر باشند، اهل معرفت باشند، اهل مطالعه باشند، اهل عمقیابی باشند و در این زمینهها طلایهدار باشند، پرچمدار باشند. اگر کسی و جامعهای منتسب به امام باقر (علیهالسلام) است باید در آفاق علمی حرف برای گفتن داشته باشد، چه در معرفت الهی، چه در معارف پایه همه باید اهلش باشند، در سایر علوم هم باید بالاخره اهل فن باشند، حرف برای گفتن داشته باشند.
قدرشناسیِ عظمتِ نهضتِ بزرگِ انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی خیلی کارها کرده، خدا میداند اصلاً انسان نمیداند چه بگوید، خدای متعال خودش شاهد است، عظمت این نهضت این قدر بزرگ است، این قدر باشکوه است، این قدر باعظمت است، این قدر ذو ابعاد است، این قدر دارای آثار است، انسان گاهی زبانش لال میشود چه بگوید. یک وقتی به رفقا گفتم بر اثر بعضی از بیتدبیریها و بعضی از غفلتها کار ما کشیده به جایی که مثلاً راجع به انقلاب اسلامی و این حرکتی که حقیقتاً نمیشود از عظمتش توصیفش کرد، با بالا رفتن ارز و قیمتها؛ ارز این قدر رفت بالا، این قدر آمد پایین، دلار چی شد، سکه چی شد، مرغ قیمتش چقدر شد، گوشت قیمتش چقدر شد، دارند قضاوت میکنند. انسان قلبش آتش میگیرد. و از سوء رفتارهایی که در یک سری از نهادهای مختلف اداری و این چیزها اتفاق میافتد و کمکاریها و کار راه نینداختنها و نارضایتی تراشیها و اینها. یعنی این چیزها میشود موجب این که بله اوضاع خراب است، فلان است. مردم با این چیزها کار دارند، دائم میبینند قیمتها دارد پرواز میکند، این هرچه که موجودیاش هست مخصوصاً آنهایی که درآمدهایشان درآمدهای ثابتی است، کارمندی و این چیزها است، مدام میبینند که یک ذره به درآمدشان اضافه میشود، قیمتها ده پله پرواز میکند میرود بالا، آن وقت اعصابشان میریزد به هم، زندگیشان نمیچرخد، این احساس خوب کأنّ مثلاً در ماه بهمن جامعه ما باید از آن سرور و شادی به آسمان هفتم برود خدا میداند، این قدر ابعاد حرکتی که انجام شده گسترده است. بگذریم.
هدفگذاری برای فتح قله دانش جهانی
چون الان باب علم را صحبت کردیم و حقیقتاً در این زمینه کار آبرویی بزرگی شد برای شیعه. ما قرنها دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم. یک وضع واقعاً مناسبی نداشتیم در دنیا، حرفی نداشتیم برای گفتن. همه سرها پایین بود، آن جریانی که در قصه ستمشاهی اتفاق افتاد از ستمهای بزرگ سلسلهها مخصوصاً این دو نمونه اخیرش، این پدر و پسر پهلوی (علیهمآلافاللعنهوالعذاب)، که هرچه بگویید کم است، در خباثت و در پستی و در ظلمهای جبرانناپذیری که اینها به ایران کردند. تا چه برسد به اسلام، به شیعه. منظورم این نکته است که چقدر اینها ما را تأخیر انداختند. انقلاب اسلامی یک عملیات جبرانی شگفتانگیزی را در این زمینه شروع کرد که حاصلش در همین سالها که هنوز سالها خیلی سال زیادی هم نشده، در همین سالها حاصلش این است که الحمدلله یک اهتزاز علمی اتفاق افتاده، واقعاً بزرگ است. در همین یک قسمتش، کاری به هیچ چیز دیگری ندارم. فقط در عرصه علمی به معنای عام خیلی کار بزرگی انجام شده، و این ابرهای فتنه و این غبارهای شبهه و این گرفتاریهای زیست عمومی گاهی مانع میشود از این که جامعه ببیند یا اگر دید حال کند با آن، بگوید عجب. در بعضی از زمینهها الان جمهوری اسلامی و ایران عزیز ما در مرزهای دانش جهانی راه میرود. اینها برکت مکتب امام باقر است. یعنی براساس نقشه و مهندسی امام باقر و امام صادق، امام راحل عظیمالشأن و امام حاضر عالیقدرمان و دوستان انقلاب حرکت کردند که این اتفاق افتاد، دلالت از آن جاست که وقتی آقا میخواهند آینده را برای شما ترسیم کنند، در آن مهندسی کلان هدفگذاری که میکنند میگویند ظرف چهل پنجاه سال آینده شما باید بر قله دانش جهانی باشید. هدفگذاریها اینطور است.
بحمدالله در علوم الهی هم کارهای بزرگی شد. در بسط معارف الهی کار شده، این کاری که این چهل سال انجام شده در زمینه تفسیر، در زمینه حدیث، در زمینه فقه، در زمینه حکمت، در بخشهای مختلف، کارهای بزرگی شده. آنها هم تماشایی است و واقعاً انسان از عمق جان به شگفتی میآید و به تحسین میآید. خلاصه شاکر باشیم به درگاه خدای متعال روز اول بهمن هم بود گفتم این جمله را هم عرض کنم. باید این راه را همه ما برویم.
دوستان هم یادشان باشد همیشه دستور کارتان رشد علمی باشد. هر کسی به سهم خودش اهل مطالعه باشد، هر کسی به سهم خودش اهل کار علمی و معرفتی باشد. این را امام باقر (علیهالسلام) از شما توقع دارد. توقعشان را هم یک وقتهایی با بیانات تندی هم گفتند. وگرنه از امام صادق (علیهالسلام) شنیدید، حضرت فرمودند ای کاش من شلاق میگرفتم بالای سر شیعه که دنبال کار علم باشند. یا در بعضی از روایات شمشیر و این چیزها آمده. یعنی مثل این که باید با اینها اینطوری رفت جلو که اهل این راه باشند. مخصوصاً معرفت درجه یک که منبع اصلیاش قرآن کریم است. شناخت خدای متعال، اسماء الهی، شناخت این حقایق قدسی، شناخت اولیاء خدا، اینها است که مصادر اصلی علم و معرفت است.
عبورِ اَبْرگونهی فرصتهای زندگی
توفیقی شد من در این خطبه اول نمازجمعه یک بیست دقیقهای راجع به ماه رجب صحبت کردم. همانهایی است که گفتیم، انشاءالله خدا به گوینده و شنونده توفیق عمل کرامت کند. اینها را باید عمل کنیم که این فرصت خیلی زود از دست میرود. یکی از آقایان خوشش آمده بود من آن روایت «انْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ» امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را خواندم. بعد از این که حرفهایم را زدم گفتم حضرت در نهجالبلاغه فرمودند «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ» گفتم به خودتان بیایید این ابر فرصت از آسمان زندگیتان رفته. بیسروصدا هم میرود، یعنی آدم گاهی متوجه نمیشود، گاهی یک چیزی وقتی میآید یا میرود سروصدایی دارد، ولی ابر هیچ صدایی ندارد؛ کی آمد، کی رفت، عمر اینطور است، فرصتهای خوب اینطوری بیسروصدا از محیط زندگی ما میرود، مواظب باشیم که بینصیب نرود. سهممان را ان شاءالله برداریم. مخصوصاً ماه رجب ماه دعا است، ماه ذکر و استغفار است. باید برای آن وقت گذاشت. همین دعاهایی را که وارد شده اینها را انسان وقت بگذارد. حتی در سیره بعضی از بزرگان ما آنهایی که مثلاً غرق کارهای علمی بودند و روزی چند درس و بحث و اینها داشتند، از آنها نقل کردند که اینها یک مقدار بار کارشان را سبک میکردند در ماه رجب، در ماه شعبان، حتی در ماه مبارک رمضان. ماه رجب فرق میکند، اصلاً یک چیز دیگری است، یک عالم دیگری است.
تمنای زیست موحدانه
ما از جملهای که جلسه پیش خواندیم خاطر مبارکتان هست. چیزی که استفاده کردیم عبارت بود از این که باید ما از ساحت قدس ربوبی تمنای زیست موحدانه را داشته باشیم. از این قطعه که «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَ أَسْأَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ» گفتیم سه موقعیت در زندگی همه ماها پیش میآید، در آن موقعیتها انسان توحیدش آزمایش میشود. و اصل و فرع و آمدن ما، رفتن ما، این عالم، برپایی آن، تنظیماتش، خلقتش، همه و همه و همه، آمدن انبیاء، صلحاء، اولیاء، امام باقر (علیهالسلام)، همهشان آمدند برای این که کلاس بشر و سطح بشریت در توحید ارتفاع پیدا کند و به زیست موحدانه برسند. اصلاً اصلش برای این است. خب این باید دستور کار ما باشد، یعنی از خدای متعال انسان بخواهد «اجعلنی». سه موقعیت هم هست که انسان در آن در باره توحید و زیست موحدانه و اندیشههای توحیدیاش امتحان میشود. این در بیان امام سجاد (علیهالصلوةوالسلام) هست. هر سه موقعیت هم در مواقف سخت زندگی است. یعنی جاهایی است که زندگی میخورد به چالش، وقتی است که زندگی انسان دستخوش چالش میشود. حضرت گفتند من در هر سه موقعیت از تو میخواهم که فقط سروکارم با خودت باشد، من سراغ کس دیگری نروم. «وَ لَا تَفْتِنِّي بِالاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ» من سروکارم فقط با تو باشد. حاجتم فقط به درگاه تو، سؤالم فقط تقدیم به تو بشود، فقط از تو بخواهم، اضطرارم هم فقط تقدیم بشود به محضر تو؛ و السلام.
پایانش هم یک جملهای بود «فَأَسْتَحِقَّ» اگر غیر از این بشود «فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ» من دیگر از چشم تو افتادم و دیگر کارم تمام است، یعنی مبتلا بشوم به شرک، دستم پیش این و آن، کمکخواهیام از این و آن، امنخواهی از این و آن، و عملاً من از دست رفتم و دیگر به درد نمیخورم، تو هم دیگر روبرگردانی و با من حرف نزنی، من را تحویل نگیری دیگر فاتحهام خوانده است.
این در بخش قبلی بود. با این التجاء به ساحت قدس ربوبی هم تمام شد، من آن جمله پایانی را برای شما نخواندم. «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»، اینجا جای آن است، یعنی انسان این حال را که پیدا بکند باید با چه نامی خدای متعال را بخواند؟ و این مجموعه این خواسته خودش را تقدیم کند؟ با این تعبیر بسیار شیرین و آرامبخش و دلگرم کننده و پیشبرنده «یا ارحم الراحمین».
شناخت و باور وجود شیطان
اما آنچه که امشب محل بحث ما است خیلی مطلب اساسی است، آن مطلب این است؛ دارند موقعیت من و شما را حضرت در مسیر زندگی توصیف میکنند میگویند ما گرفتار یک دشمن حاضرِ ناظرِ آمادهی بیخواب، بیخوراک، مصمم، قسم خورده به نام شیطان هستیم. این سروکارش با ما است، هیچ رحم و عاطفه هم اصلاً ندارد، به تمام معنا دشمن است. خداوند تبارک و تعالی میفرماید فقط شما این را باورتان بشود، چون ما هنوز باور نکردیم، باور کنید که دشمنتان است، «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا...»[1]. بعضیها هنوز که هنوز است اصلاً باورشان نشده که این شیطان اکبر آمریکا است. چه قدر این حماقت و سفاهت است، یعنی آخرش است که یک دشمنی این قدر آشکار و واضح را دشمن نداند. خب معلوم است چه بلایی به سرش میآید.
امام سجاد (علیهالصلوةوالسلام) از جمله کارهایی که در صحیفه مبارکه سجادیه انجام دادند ارائه یک دوره شیطانشناسی پیشرفته است که کمتر جایی دیده میشود. یک دوره شیطانشناسی پیشرفته را حضرت به دوستانشان ارائه کردند که این را بشناسید، فنونش را، طراحیهایش را، سبک ورودش را، سبک خروجش، اینها را حضرت خیلی عجیب در صحیفه مبارکه ارائه کردند.
شیطان برای دشمنان جنی و انسی انسان یک عنوان عام است. یعنی منحصر در آن بخش جنیاش نیست. چون نوعاً وقتی ما اسم شیطان را میبریم حواسمان به آن بخش جنی مسئله است که آن هم چیز دست کمی نیست. آن خودش یک فصلی است. شیطان در منطق قرآن کریم هر دو تا است. جنی و انسی، «من الجنة و الناس». خود این قابل ملاحظه است.
عملیات ویژه شیطان برای سالکان سبیل توحید
قصهی این که ما در صراط توحیدی، دشمنِ جدیِ پا بهرکابِ قسم خوردهی حاضرِ ناظر داریم، فهمیدن این مطلب بسیار اساسی است. دشمن دنبال این است که من را از صراط توحید خارج کند، کل عملیاتش هم این است که ما را مبتلا کند به شرک، از شرک نظری تا شرک عملی، در هر بخشی که بتواند ما را مبتلا میکند.
امام (علیهالصلوةوالسلام) این جا دارند یک چیز عجیبی را مطرح میکنند. دو محوری را که شیطان عملیات ویژه روی ما دارد، که انشاءالله ما به إذن الله تبارک و تعالی سالکان سبیل توحید باشیم و البته راجع به عموم انسانها، منتها مخصوصاً راجع به موحدین و کسانی که میخواهند در صراط مستقیم، صراط توحید طی مسیر کنند، سالک این راه باشند، شیطان دو عملیات ویژه دارد. حضرت یک تقسیم دوگانه میکنند. یک بخش آن القائاتی است که مربوط به باطن ما است، از فکر و منطقه عقلی ما تا منطقه قلبی ما، به این منطقه شلیکهای حساب شده و هدفمند میکنند. این منطقه اول است. سه تا از این تیرهای مسمومِ شیطان را حضرت این جا معرفی میکنند، آن را که میزند حضرت از کلمه «روع» هم استفاده کردند. «مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي» الروع یعنی النفس، یعنی القلب، یعنی باطن. شامل آن منطقه باطنی ما میشود که به نظر من هم حالا وقتی تیرهایش را معرفی میکند هم منطقه فکر ما است، هم منطقه قلب ما، این در تیرس شیطان هست، یعنی آن جاها را هدفگذاری میکند.
عملیات شیطان در ارتباط با باطن
«اللَّهُمَّ اجْعَل مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ» این در ارتباط با باطن ما است. یکی آرزوها است، یکی گمانها است، یکی حسد است. این سه تا است. بیشتر از اینها است، این سه یک جامعیتی دارند و خیلی چیزهای دیگر را هم دربر میگیرند، این سه را حضرت انتخاب کرده، از آن تیر مخصوصهای شیطان است، شلیکهای مخصوصاش است. از کلمه القاء هم حضرت استفاده کردند، القاء دقیقاً به معنای پرتاب است. «مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ» همینطور دقیقاً مثل همین که یک کسی این تیر و کمان قدیم یا همین تفنگهای جدید که نشانه میگیرد و شلیک میکند. القاء به معنای شلیک است. «ما یلقی الشیطان» پرتاب میکند، «فِي رُوعِي» کجا را هدفگذاری کرده؟ باطن ما را. «روع» به این معنا است، یعنی اندرون ما را، نفس ما را، عقل ما را، قلب ما را هدفگذاری کرده. آن تیرهایش این سه است: «التَّمَنِّي» آرزو، آرزوهای شیطانی، «التَّظَنِّي» گمانها، گمانهای شیطانی، و سه «الْحَسَدِ». که اگر این سه تیرش بخورد خسارتش خیلی هنگفت است.
عملیات شیطان در محور زبان
در بخش دوم امام (علیهالصلوةوالسلام) از تمام نواحی شخصیت ما که در بُرد تیرهای شیطانی هست، از تمام منطقه اعمال ما؛ جوارح ما خیلی وسیع است، منطقه جوارح ما، گوش ما، چشم ما، دست ما، پای ما، زبان ما، قدم ما، همه اینها در آن منطقه جوارحی تعریف میشود، در ظواهر ما است. امام (علیهالصلوةوالسلام) آن منطقه دوم را در منطقه جوارح میبرند در محور زبان. این جا را آلوده میکند. و شگفتا که اگر زبان آلوده شد کل نواحی شخصیت انسان آلوده میشود. وقتی زبان آلوده بشود و از آن مرز خودش خارج بشود خسارت آلودگیهای زبانی وحشتناک است.
حالا این چگونه خارج میشود؟ حضرت این جا یک فهرست دادند. «وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ...» این بخش مربوط به زبان است. این آلودگیها چیست؟ یک: «فُحْش»، دو: «هُجْر» این «هَجر» هم گفته میشود، سه: «شَتْمِ» منتها اینجا ترکیبی است «شتم عِرْضٍ»، چهار: «شَهَادَةِ بَاطِلٍ» ترکیبی است، پنج: «اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ» غیبت، شش: «سَبِّ حَاضِر».
این ششتا را حضرت میگویند بعد بقیه آن را میسپارند به خودتان و چیزهای شبیه اینها.
بنابراین دقت کنید وجود دشمن که این جا با کلمه شیطان معرفی میشود قطعی است و هر کسی از ما در معرض شلیکهای مداومش هستیم. دو منطقه ویژه برای هدفگیری دارد، منطقه اولش باطن ما است با سه تیر، «تمنی و التظنی و الحسد» این سه است. و در منطقه ظاهر ما که جوارح ما باشد امید اصلی شیطان برای این کسانی که سالک سبیل توحید هستند، آمدند در صراط مستقیم دارند پیش میروند؛ شیطان سالکان سبیل توحید را سه تیر مخصوص برای باطنشان دارد، منطقه باطنیشان را هم عرض کردم هم شامل منطقه عقلشان است هم قلبشان. آن جا هر دو منطقه را شلیک میکنند. «حسد» مال قلب است، آن «تظنّی» مربوط به منطقه عقل است، «تمنّا» هر دو جا است. این پس مربوط به باطن است. اما برای ظاهر سالکین، آن کسانی که میخواهند این مسیر مستقیم توحید الهی را طی کنند، برای ظاهرشان چشم امید شیطان یعنی منطقه هدفگذاری شدهاش زبان آنها است. چون شیطان (علیهاللعنة) میداند اگر زبان اینها از استقامت خارج شد نه فقط کل زیست ظاهریشان از صراط مستقیم خارج میشود، بلکه باطنشان هم از صراط مستقیم خارج میشود، باطن را هم معوج میکند، زبان این است. لذا این جا را هدفگذاری ویژه کرده.
خیال نکنید از چشمشان عبور میکند، یعنی رها میکند، برای آن جا هم تیر دارد، آن هم تیرهای سمی. و خیال نکنید از گوششان صرفنظر میکند برای آن جا هم تیرهای سمی دارد، برای همهاش دارد، برای دستشان، برای پایشان، همه را شلیک میکند اما شلیک ویژهاش از نگاه امام (علیهالصلوةوالسلام) شلیک به منطقه زبان است. برای زبان هم حضرت میخواهند بگویند که انواع و اقسام دارد. ببیند که این شخص کدامش را تحویل میگیرد. بددهنی، یاوهگویی، مرتب پشت سر مؤمین حرف زدن، گرفتار غیبت شدن، یا وقتی در حضور آنها است با بدگویی آنها را آزار دادن، کدامش را این قبول میکند؟
بعضیها پیش خود من میآیند گاهی حرف میزند بد حرف میزند. تا به او میگوییم میگوید من جلوی خودش هم میگویم. حالا آن سبّی که به خود ما میکند بماند، آن هم یک مدلش است، ولی وقتی راجع به دیگران میگوید تا میخواهی بگویی آقا غیبت نکن میگوید به خودش هم گفتم. میگویم پس تو دو تا معصیت را الان داری ذکر میکنی، یکی این که غیبت میکنی، یکی هم در حضور طرف، یعنی هم غیبت هم حضرت. بعضیها مبتلا به فسقین هستند، هر دو تا هست. حالا ببینیم تا کدام را بپذیرد.
این فهرست را حضرت میآورد ولی فهرست را باز میگذارد، اینها حساب دارد. آن سه تیر مسموم را آن جا به طور خاص نقل میکند، این جا ششتا را نقل میکند، منطقهاش را هم محدود میکند به منطقه زبان، آن تیر مخصوصها که متوجه به زبان است ولی میگوید آن انواع دیگری را هم دارد برای آلوده کردن زبان شما، حالا این ششتا را شما ببینید، اینها است.
پس شد «وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ» ای داد بیداد، آن جایی که آدم دیدید میرود سراغ بازی کردن با آبروی دیگران با زبانش، «أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ» که گاهی یکی از این گواهیها کل زندگی طرف را میبرد روی هوا، یا غیبت «أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِر وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِك» و چیزهای دیگری که شبیه این است.
این مخاطره انسانهایی است که در صراط توحید دارند سِیر میکنند، میخواهند ان شاءالله از این ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان المبارک میخواهند استفاده کنند برای این که پیشرفت کنند. در ارتباط با خدای متعال یک قدمی برداشته باشند. حضرت همین جا بلافاصله بعد از این که راجع به آن سلوک توحیدی آن درخواست عالی را مطرح میکند، بلافاصله به من و شما یادآوری میکند در این مسیرتان شیطان نشسته تیروکمانش به دستش است، در شلیک استاد است، هدفگیریهایش خیلی دقیق است. حواستان را جمع کنید. یک سری شلیک به باطن شما است، حواستان را جمع کنید. یک سری هم شلیک به ظاهر است، علیالعجاله آن جایی را که باید خیلی حواست باشد این زبان است، تیرهایش هم که در بخش دوم به عنوان نمونه معرفی کردند، در بخش اول سه تا خاص است، اینها را معرفی کردند.
اللّهمَ صَلِّ عَلی مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد الهِى بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ، وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِالْغَناءِ وَ الثَّرْوَةِ، وَ عَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُومِناتِ بِالشِّفاءِ وَ الصِّحَّةِ، وَ عَلى أَحْياءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَمِ، وَ عَلى أَمْواتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ عَلى غُرَباءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ إِلى أَوْطانِهِمْ سالِمِينَ غانِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.
«و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»