بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ثم الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیّما بقیه الله فی الارضین.
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ. به همه عزیزان سالروز میلاد خجسته و مسعود حضرت جواد الائمه علیه السلام را تبریک عرض میکنم. امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی به برکت این میلاد خجسته و به قدوم مبارک این مولود عزیز و پر برکت به اهل مجلس ما، به همه دوستان و عزیزان و به همه دوستان اهل بیت در سراسر عالم نظری از سر لطف و کرامت و رحمت داشته باشد و به زندگی همه برکت بدهد انشاءالله.
حضرت جواد علیه الصلاه و السلام مظهر برکت است در بین اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین و عنایت دارند عزیزان من که از این جهت یک شباهت فوق العادهای دارند به حضرت زهراء صلوات الله و سلامه علیها که در میلاد مسعودشان آن جمله مشهور از حضرت رضا علیه السلام نقل شد که حضرت فرمودند در اسلام مولودی با برکت تر از جواد علیه السلام متولد نشده است و اگر کسی میخواهد ملاقات کند پروردگار متعال را و خدای متعال از او راضی باشد، فل یتاول محمدٍ جواد، باید خودش را متصل کند به رشته ولایت حضرت جواد علیه الصلاه و السلام.
جالب است که در حدیث لوح هم هست، که اگر کسی از ارتباط ولایی با حضرت جواد علیه السلام بهره مند بشود، میتواند گره از کار خیلی های دیگر هم باز کند. نماد ویژهاش جریان شفاعت است. در آنجا بشارت به شفاعت میدهد. برای آنهایی که بهرهمند هستند از ولایت این امام بزرگ و نصیب دارند و سرمایه گرفتند از محبتش و از پیروی آن حضرت و اتصال قلبی و فکری با آن بزرگوار چنین کسانی فردا روز که شفاعت، اذن میخواهد، اینها مأذون در شفاعت اند، و میتوانند خیلی ها را عبور بدهند و گره از کار خیلی ها باز کنند. این قدر با برکت است این وجود مقدس. هم برکت دنیایتان و هم برکت آخرتتان را از مسیر ارتباط روحی و معنوی و فکری و آرمانی با حضرت جواد (ع) دریافت کنید. کوثر ولایت است امام جواد (ع) همچنان که حضرت زهرا (س) کوثر نبوت است. مصداق برجسته کوثر است. که همان شادمانی و سرور و شعفی که در بین مومنین با ولادت حضرت زهرا (س) و بشارت به اینکه این نسل از این طریق پایدار خواهد ماند در جریان آن ولادت بزرگ رخ داد، چیزی شبیه به او در بین دوستان حضرت رضا علیه السلام و برای خود حضرت در ولادت با سعادت این مولود عزیز اتفاق افتاد که حضرت سالهای سال چشم به راه آمدنش بودند.
امیدواریم که انشاءالله همه ما بهرهمند باشیم از نظر عنایت این امام بزرگ و عزیز و توصیه به خودم و شما عزیزان این است که این لقبی که امام بزرگوار ما به او شناخته شده و مشهور است که از اسماء الهی است. از اسماء الحسنی است، یکی از جلوه های بسیار ممتاز و برجسته اخلاق الهی است. این را دستور کار زندگیمان قرار بدهیم. این صفت جود که آن حضرت به آن شناخته شده است، جواد، باید انسان با آن انس بگیرد، تمرین کند، روحیه اش را با آن هماهنگ کند، آرزو کند، بخواهد که خدای متعال دست او را گشاده قرار دهد به روی بندگانش و امیدوارم که خدای متعال اینقدر به شما برکت بدهد، به فکر و ذهنتان، به آبرویتان، به مالتان، به جاهتان که همیشه گره گشا باشید، همیشه از خودتان این سوال را بکنید که آیا من برکتی دارم. من دارم چه کار میکنم. آیا کسانی سر سفره من هستند. آن جملهای که از حضرت رضا (ع) والد ارجمند این مولود پر برکت نقل شده که فرمودند زیباترین انسانها از نظر معاش، احسن الناس معاشا، آن کسی است که سفره دار است و خیلی ها سر سفره او زندگی میکنند. ببیند که واقعاً چه کسانی سهیم هستند. سر سفرهی آبروی شما، سر سفرهی مال شما، سر سفرهی فکر شما، سر سفرهی اخلاق شما و مخصوصاً در آن بخش های مالی گشاده دستی خیلی چیز عجیبی است. خیلی دوست دارد خدای متعال. خودش هم جواد السائلین است. خیلی دوست دارد خدای متعال و خیلی میپسندد. هر کسی هر مقدار که برایش میسر است. منتهی بخواهید از خدای متعال که به وجودتان صحه بدهد. برکت یعنی همین. یعنی خیر فراوان به شما بدهد. که شما هم توزیع کننده باشید. بعد این را هم ثابت کنید. در هر مقداری که دارید. ثابت کنید. پیوستش آن بسط برایتان اتفاق خواهد. فرمود همان مقدار که بهت دادم تو بخل کردی، تو امتحان را خراب کردی. حالا کسی که در کمش بخیل هست، در زیادش بخیل تر است دیگر نستجير بالله. کسی که در کمش بخل میکند، خب زیادش هم بیاد همین است. ممکن است که در ذهنش این باشد که اگر به من زیادتر برسد چه خواهم کرد، نه امتحانش را بد داده است. انسان این را امتحان کند، تمرین کند. تمرین گشاده دستی. بسط ید. این را خدای متعال دوست میدارد. این صفت خدای متعال است و خداوند دوست میدارد. و انشاءالله ما هم تمرین کنیم. هر کس هر چقدر میتواند این صفت نورانی را تمرین کند. به خودتان مراجعه کنید، خودتان را از این جهت بررسی کنید، محاکمه کنید، و از حضرت جواد (ع) هم کمک بگیرید برای آراسته شدن به این صفت ارجمند انشاءالله.
و کان من دعائه علیه الصلاه و السلام بخواتم الخیر. این صفحه 73 هست از نسخهای که دست دوستان عزیز ما هست. آن کسی که اسم گذاری کرده این دعا را، دعای یازدهم را، کسی که اسم گذاری کرده برداشتش این بوده که امام (ع) این دعا را وقتی میخواستند که از پروردگار متعال عاقبت به خیری بخواهند انشاء میکردند. یعنی دعایی است که انسان از خدای متعال حسن عاقبت بخواهد. پایان و فرجام نیک را توقع و تمنا بکند. خب این دعای نورانی با این جمله بسیار مهم و کلیدی آغاز میشود. حالا ما طبق قرارمان این جملات نورانی را مرور میکنیم. جمله اول و فراز اول در جلسات گذشته تبیین شد، منتهی ما معنا و مضمونش را گفته بودیم، جلسه پیش عرض کردم آنچه که گفتیم در شرح در واقع همین جمله بود که يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ. توجه به ساحت قدس پروردگار متعال از این منظر که یاد او، خدای متعال آن کسی است که یادش باعث شرف است برای ذاکر، برای کسی که یاد میکند. به هر اندازه که از ذکر حق و از یاد پروردگار متعال بهرهمند باشید برایتان شرف میآورد، برایتان بزرگی میآورد، برایتان عزت می آورد، شرف یک واژه خوش ساختی است. خیلی معانی متنوعی را در بر میگیرد. یعنی احساس کرامت، احساس بزرگی، احساس شخصیت، احساس عزت، اینها در کلمه شرف هست. واضح است و تامّل روی آیهای که قبلاً تلاوت شد در این زمینه خیلی راهگشاست. آن آیه کریمه از خاطر دوستان نرفته که فرمود اذکرونی اذکرکم. که تبیین شده در کلمات اولیاء خدا به مجالست با حق. یعنی این ذکر و یاد چه رفعتی و چه شکوهی و چه عظمتی به ذاکر میدهد که او را همنشین با پروردگار متعال میکند. و او را قابل میکند برای اینکه عنایت خاص الهی متوجه او بشود، اذکرونی اذکرکم، به بیانی که گذشت. ضمناً عرض کردیم که ذکر جلوههای مختلفی دارد. شاید یکی از زیباترین جلوه ها خود دعا است. البته تلاوت قرآن کریم هم یکی از برجسته ترین جلوههای ذکر است که رهبر عزیز و عالی قدرمان سفارش می کردند و میفرمودند که سعی کنید که یک وقت معین باشد تلاوت روزانهتان. یک وقت را برایش معین کنید. لذا قرار بگذارید برای تلاوت قرآن کریم و سایر مصادیق و جلوه ها و جالب است که در مورد ذکر از موارد و امتیازش این است که برایش حد و مرز و اندازهای هم تعریف نشده. تکلفی هم در ذکر نیست. مکان، زمان. بله بعضی از زمان ها برای ذکر تناسبشان بیشتر است. بعضی از زمان ها و بعضی از مکان ها، رونق بیشتری دارد، ولی محدود کننده نیست. در هر حالی انسان باید این توفیق را برای خودش فراهم بکند. که می دانید کلید است ذکرالله. این کلید تمام ابواب رحمت و فیض را برای شما باز میکند، زمینه تحصیل تمام مکارم اخلاق را برای شما فراهم میکند، هر چه که سهم داشته باشید از مکارم اخلاق، برای شما تقویت میکند. به شما اهتزاز روحی میدهد و انشاءالله در ادامه خواهیم گفت آنی که عاقبت و فرجام را خجسته میکند، همین یاد خدای متعال و ذکر است. ذکرالله. این چیزی است که باید مغتنم بشمارد انسان. چند جمله در ارتباط با ذکر که عزیزان این چند جمله را انشاءالله به خاطر بسپارند.
مطلب اول در باب ذکر این است که ذکری پایدار است که زمینه بشود به فکر. قرآن کریم به ما نشان داده که دست فکر و ذکر در دست همدیگر است. در بیان احوال اولوا الباب که وصف حال اولیای کامل است، به ما این طوری فرمود الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً تا آخر. یعنی يَذْكُرُونَ اللّهَ، البته در همه حالات، یعنی تکلفی ندارند، قیام، ایستاده باشد، نشسته باشد یا به پهلو آرمیده باشند. وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ. مسئله فکر. فکر که به ذکر ضمیمه بشود، ذکر را پشتیبانی میکند، ذکر را استمرار میبخشد، برای ذکر افقگشایی میکند، میدان پرواز برایش فراهم میکند. فکر اینجوری است تاثیرش، البته ذکر هم فکر را رونق میدهد. روشن میکند، جهت میدهد. گرما میبخشد به تفکر انسان. بنابراین اینها دستشان در دست هم هست و با هم دیگر دو بال پرواز هستند که شما را میبرند به سر منزل مقصود. این نکته اول.
نکته دوم اینکه ما برای اینکه ذکر برایمان مستقر بشود از ذکر لسانی باید بهرهمند مناسبی داشته باشیم. امام راحل عظیم الشان این تعبیر زیبا را دارند. ملاحظه فرمودید. که میگویند در اوایل زبان باید به قلب تلقین کند. چون محل ذکر قلب است. مستقرِش قلب انسان است. مأوایش قلب آدمی است. آنجایی که ازش میجوشد، سرچشمه است قلب است. قلب انسان چشمه ذکر است. منتهی این زیر خاکهای غفلت و اتصالات طبیعی و زندگی روزمره و امثال اینها مخفی است. این چشمه آنجاست. این معدن آنجا زیر است. این باید استخراج بشود تا بجوشد. باید نقب بخورد تا بجوشد. دیدید که گاهی اوقات زمین مساعد است، جایی که بالاخره چشمه جوشانی هم هست در زیر صخره. این باید دو تا کلنگ هم بخورد. این که خورد بعد میبینید که میجوشد. حال ما یک چنین حالی است. خداوند متعال قلب انسان ها را معدن ذکر قرار داده بر اساس بحث هایی که داریم تحت عنوان فطرت. یعنی شما سرمایهاش را دارید. آن چیزی که نقب میزند به قلب شما و چشمه ذکر را به جوش میآورد و راهش را باز میکند، ذکر لسانی است. یکی از آنها ذکر لسانی است نه همه موارد. امام عزیزمان برای این مسئله مثال میزنند. بحث تلقین. فرمودند که بچه را دیدید، کودک اینجوری است هزاران بار پدر و مادر و اطرافیان بهش میگویند که بگو بابا تا این زبانش باز بشود، این زبانش بسته است. میگویند این ساکت است. هی تکرار میکنند، بهش میشنوانند، اسماع میکنند، تا این زبانش به حرکت بیاید. وقتی زبانش به حرکت آمد، حالا بیایید تماشا کنید، دیگه همه حالا میخواهند بگویند که بس است، ساکت باش. همان کسی که التماس میکردند که حرف بزند، حالا چنان شروع میکند به بلبل زبانی و حرف زدن، هر چیزی را بهانه میکند، شما را منحصر برای خودش میخواهد که بنشیند برایتان حرف بزند. حرف هایش را باید گوش کنید. همه باید حواسشون بهش باشد. کار به جایی میرسد که همه میگویند بسه دیگه. این قدر نمیخواهیم که تو حرف بزنی. این همچین حالتی دارد. این تلقین اثرش این است. بنابراین ذکر لسانی درست است که خودش هم در مرتبه زبان موضوعیت دارد، و فوائدی هم دارد. بعضی از بزرگان فرمودند که اقل فایدهاش این است که زبان انسان را از گفتن لغو و امثال اینها حفظ میکند. خب خیلی بیشتر از این هاست. اما اگر شما آن ذکر را با حالت حضور و توجه تکرار کنید، حواستان هم باشد که دارید به قلبتان تلقین میکنید، یعنی دارید قلب را راه میاندازید، تمرینش میدهید. لذا در کنار هر کلمهای که شما میگویید، مثلاً میگویید لا اله الا الله، یک قل است. یعنی دارید به قلبتان میگویید که بگو. بگو الله بگو رحمان. بگو رحیم، بگو جواد. هی تکرار میکنید تا این به حرف بیاد. اگر در این مرحله انسان مومن استقامت کند، و ان لو استقاموا علي الطريقة لاسقيناهم ماءً غدقا. فرمود آنوقت چشمهای بجوشد که بیا و ببین. اگر استقامت باشد. این محصول استقامت است. دوام میخواهد. نباید خسته بشوید. استمرار میخواهد. تکرار و استمرار. این هم شد نکته دوم. که عبارتست از ذکر زبانی با ملاحظه تلقین به قلب تا بجوشد. اونوقت اگر قلب انسان به ذکر بیاید. الله اکبر. گاهی بیاید و گاهی نیاید نه. آن همان مقدمات است. تا برسد به جایی که این چشمه بجوشد، لاسقيناهم بشود. این ماءً غدقا، یک آب گوارا. مثل چشمه اعلای دماوند. از زیر این سنگ ها، گوارا و خنک. ملاحظه بفرمایید که چون قلب، امام است، این را یادتان باشد همیشه، قلب، امام است در شخصیت انسان. سمتش، سمت امامت است. وقتی که قلب به ذکر بیاید، آنوقت تمام وجود شما به ذکر میآید. این نکته اش است. اگر قلب به ذکر بیاید. این را از خدای متعال بخواهیم. از آنجا که بجوشد تمام کران های شخصیت شما میشود ذاکر. چشمتان ذاکر میشود، آنوقت ترون العجایب، ذکر چشم تماشای جمال حق است در آئینه آفاق. این میشود که میگوید که به هر جا بنگرم آنجا تو بینم. اینجوری میشود. این مال آن مرحله است چون چشم ذاکر شده است. چشم عجایب را میبیند آنوقت. دیگر فرق میکند، این دیدن دیگر یک دیدن معمولی نیست. وقتی که قلب به یاد آمده.
این قدر این خاطره برای من شیرین است چند بار برای دوستانمان که این سالهای با هم انس داشتیم این را نقل کردم که از احوالات مرحوم علامه طباطبایی اعلاء الله مقامه الشریف و رضوان الله تعالی علیه. آقای طباطبایی به این مقام رسیده بود یعنی به مقام ذکر قلبی نائل آمده بود که قلب شده بود ذاکر. به این مرحله رسیده بود. من در دوران کودکی ایشان را زیارت کرده بودم. چه چشم های نافذ. در عین آن سادگی و بی آلایشی و تواضع. میدانید مثلاً من میگویم تواضع ذکر است. میگویم بی آلایشی، صمیمت، بی تکلف، اینها ذکر است. ذکر که جاری شده این چیز ها میشود. یعنی شخصیت مومن این جوری میشود. سکوتشان فراوان میشود. صمت. همه کران های شخصیت را میگیرد. در احوالات ایشان، یکی از اساتید ما نقل میکردند میگفتند که ما یک جلسهای مرحوم علامه طباطبایی را دعوت کردیم به حجره خودمان. آقا تشریف آوردند و نشستند ما هم یک ظرف میوهای گذاشتیم جلوی ایشان و تعارف کردیم. چند تا گیلاس روی ظرف بود. این قصه را این استاد عزیزمان که خدا انشاءالله نگهدارشان باشد نقل میکردند، میگفتند که شبیه همین جلسه شما پیش آمد. چون ما ایشان را دعوت کرده بودیم به حجره خودمان. همین اتفاق افتاد. ما هم ظرف میوهای تهیه کردیم تعارف کردیم به ایشان. ایشان چند تا از گیلاس ها برداشت، یک انقلابی براش افتاد از جهت روحی. بعد ایشان این قصه را برای ما نقل کرد که شبیه این جلسه بین ما و استاد مان حضرت علامه طباطبایی (رض) رخ داد. ایشان برداشت چند تا از این گیلاس ها، همینجور ماند. همینجور در دستش و شروع کرد همینجور نگاه کردن. دیدیم که حال ایشان منقلب شد. این انقلاب روحی تا آنجا رسید که ایشان از هوش رفت در حجره ما و ما چقدر نگران شدیم. ایشان همینجور که گرفته داشت نگاه میکرد. منقلب شد. این قطرات اشک، این چشمان خوشگل و زلال. بارید، بارید. تا ایشان از حال رفت و افتاد. ما نگران شدیم. بالاخره به حال آوردیم. ببینید این میشود. چی نگاه میکرد. کجا را میدید. چی میبیند. ترون العجایب. دارد جمال حضرت حق را تماشا میکند در همین دو تا گیلاسی که در دستش هست. همه چیز عوض میشود در نگاه شما. این اثرش است. ایشان نائل بوده به یک چنین رتبهای. لذا نگاه میشود ذکر. شنیدن میشود ذکر. قدم برداشتن میشود ذکر. نشستن میشود ذکر. گفتن میشود ذکر. سکوت میشود ذکر. این آن قله ایست که باید هدف گذاری کنید. اینجا را باید هدف انتخاب بکنیم.
يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ . چقدر این جمله، جملهی شوق انگیزی است. خیلی شوق انگیز است. پس ذکر لسانی، تلقین به قلب، راهش هم این است که توجه داشته باشید که دارید به قلبتان میگویید. این تولید جمعیت خاطر میکند. و انسان، دوستان عزیزم هر چه که بهرهمند بشود از جمعیت خاطر است. اگر انسان موفق بشود که تمرکز پیدا بکند. تمرکز. جمعیت برایش اتفاق بیافتد. ما در شرایط معمولی یک حالت پریشانی داریم. پریشان ذهنی داریم. به تعبیر اساتید میگویند که گنجشک را دیده اید که چقدر بی قرار است. یک وقتی بشنید و تماشا کنید گنجشک را. هیچ آرام ندارد. یک لحظه نمیایستد. همان جا که ایستاده حرکتی دارد. از این سو به اون سو میپرد. قرار نمیگیرد. قلب شما الان این حالت گنجشکی را دارد. بی قرار است. یک لحظه اینجاست و یک لحظه آنجاست. اینجا جایی است که واهمه تربیت نشده. خیال تربیت نشده. معنایش این است که عقل در شخصیت شما عرش نشین نشد. جای خودش ننشسته. این ها هر کدام دارند کار خودشان را میکنند. این حالت پریشانی اتفاق میافتد. حالا این را باید برگردانید که حالت جمعیت برایتان اتفاق بیافتد. و این را باید تجربه کرد. به ما هم آموزش دادند. یا ایها الذین آمنوا اذکرالله ذکراً کثیرا. در لسانیش هم همینطور. آنوقت جالب است که برای قالب های ذکر لسانی هم اولیای خدا به ما کمک کردند. به ما مدد رسانده شده است. شما کافی است یک مداومت همراه با توجه بر این ذکر شریف نورانی شناخته شده مشهور معتبر حضرت زهراء سلام الله علیها داشته باشید. که از مصادیق ذکر کثیر است با اینکه خیلی هم اعدادش زیاد نیست ولی از مصادیق ذکر کثیر است.
خب اینجا دیگر آن عنایت فاطمی همراهش است. مدد هست. انسان باید توجه داشته باشد در برنامه خودش. الان در ماه مکرم رجب ملاحظه فرمودید که پیشنهاد هایی به شما شده. بعضی ها عدد دارد، بعضی ها عدد ندارد. با این توجه که دارید به قلب میگویید. میخواهید که قلب به سخن بیاید. تا قلب شما به زبان نیامده دست برندارید. آنوقت این که به زبان آمد مرحله بعد، مرحله بعد، مرحله بعد. این را تجربه کنید. استمرار داشته باشید. دائم این دامنه ذکر توسعه پیدا میکند. این نکته کلیدی است.
نکته سوم که نکته بسیار مهمی است در موضوع ذکر. ما خوب است که در جریان زندگی پیرامونیمان فرصت های خلوتی را تعبیه کنیم. در فرصت های خلوت برای خودمان نشانه گذاری کنیم. این نکته سوم. یک خلوت تعبیه بکنید. چند دقیقه. در اون خلوت نشانه گذاری بکنید. من گاهی به بعضی از دوستان میگفتم که آدم خوب است که رفیق ذکری برای خودش فراهم کند. خداوند تبارک و تعالی اطراف ما را پر کرده از علائم و نشانه های خودش. ما باید اینها را در ذهن خودمان برجسته بکنیم. پر رنگ بکنیم نشانه ها را. این بیاید به چشم و برجسته بشود. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم این را خواسته و مقدماتش را تا حد زیادی برای ما فراهم کرده. حالا من نمیخواهم که این بحث را توسعه بدهم. چند نکته فقط خواستم در خاطر عزیزتان بماند. این بحث ضمناً یک مقداری هم کاربردی باشد. مثلاً خداوند تبارک و تعالی ببینید با ماه در قرآن چه میکند. اگر جنابعالی همین پدیده آسمان شب را که ماه باشد، باهاش ارتباط ذکری بگیرید، او بشود رفیق ذکر شما، و معین ذکر شما و خواهید دید که چه اتفاقات متفاوتی برایتان رخ میدهد که هردفعه که شما نگاهتان به ماه بیافتد تداعی میکند یاد خدای متعال را برای شما. همین وضعیت را با یک شاخه گل، همین وضعیت را با این همه پدیده های که پروردگار متعال برای شما قرار داده است.
ببنید که الان خورشید برای ما رفیق ذکری نیست و ما کارش نداریم. میاید و میرود. روز میشود و شب میشود. کاری دارید واقعاً باهاش؟! خوشا به حال آن کسی که خورشید بشود رفیق ذکرش. اونوقت در روز رفیق ذکری است تا روز هست. در شب هم رفیق ذکری دارید تا شب است. بله یک چند شبی ماه در محاق میرود، دیده نمیشود. این دنبالش است. رفیقش هست که ببینید کجاست؟ حالا آسمان تهران اجازه نمیدهد. کمتر اجازه میدهد و الّا اگر مثلاً یک جایی باشد که آسمان دید داشته باشد، آنوقت میبینید که خیلی های دیگر هم میآیند به کمک شما. شما میبینید که همه را خدای متعال معین ذکر شما قرار داده. فقط باید این رویکرد و این توجه در ما ها باشد. این شد نکته سوم. که اگر خواستید من یک توضیحاتی دیگری را هم عرض میکنم.
نکته چهارم که در این باب ذکر بسیار راهگشاست به تعبیری که از روایات ما استفاده میشود و استاد عالی قدرمان حضرت آیت الله بهجت (رض) روی این نکته خیلی تاکید داشتند، تقریباً در اکثر مجالس روی این نکته تاکید داشتند. وقتی از ایشان کسی دستورالعمل میخواست و می آمد میگفت که مثلاً من را راهنمایی کنید، ایشان میفرمودند که ذکر عملی. گفتیم که آقا جان ذکر عملی چیست؟ میفرمودند که هر وقت که وسوسهای اتفاق افتاد، شما متوجه بشوید به حضرت حق که دارد شما را میبیند. جالب است که انسان مومن از تهدیدها فرصت درست میکند. وسوسه تهدید است. قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید که إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسّهمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ . شیطان میخواست که با وسوسهاش این را بیاندازد در چاه. این وسوسه شیطان را تبدیل کرد به ریسمانی برای اینکه ارتقاء پیدا بکند و اوج بگیرد. به یک نردبانی تبدیل میکند که این را ببرد بالا. این میشود ذکر عملی. آن چه که ما از اساتید استفاده کردیم، از کلمات خدای و اولیای خدا استفاده میشود این است که ذکر در وسوسه ها تاثیرش غیر قابل تصور است. چون یک بازدارندگی دارد و یک مقابله با نفس دارد. یک شمشیر کشیدن به روی نفس دارد. تذکروا. وسوسه که میآید اینها به یاد خدای متعال میافتند، تا به یاد خدای متعال افتادند فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ، چشم هاشون را باز میکنند، تو داری من را میبینی، نه من میگذارم کنار. بعد از این حالت منتقل میشوند به تماشای پروردگار متعال. فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ. بصیرت در آنها اتفاق میافتد. چه میشود و چه ارتقایی برای انسان پیدا میشود. این هم نکته چهارم. این ذکر عملی به این معنا. خیلی مورد اهتمام و تاکید است.
دارد آنجا وقتی که آن شخص از گناه اجتناب میکند بر اساس این توجه و ذکری که برایش اتفاق افتاده، پیوستش خدای متعال کام او را، همانی که فرمود که اذکرکم، این همان تفسیر اذکرکم، دارد که خداوند تبارک و تعالی کام او را از یاد خودش شیرین میکند. الله اکبر. یعنی این شیرین کام بشود از یاد خدای متعال. پیوستش که گفت واذکرونی اذکرکم. این ادب اجتناب است. این از آن گناه صرفه نظر میکند، متوجه به حضرت حق میشود. میگوید که شاهد من تویی. میگذارد کنار. میزند به دهان شیطان. شیطان اینجا رقابت میکند، شیطان را که زدی کنار، یک دفعه مثل اینکه این قلبت از این اقلال و قل و زنجیرهایی که هست آزاد میشود. اینها را خدای متعال آزاد میکند. آزادسازی اتفاق میافتد و یک پروازی رخ میدهد. خدای متعال حلاوت یاد خودش را به انسان مومن میچشاند. وقتی که گناه پیش آمد و توجه کند به یاد حق و بعد رو بگرداند از شیطان این یک چیز عجیبی است. این کیمیایی است. این هم نکته چهارم.
نکته پنجم که در باب ذکر تاثیرش خیلی عجیب است. فوق العاده مورد عنایت خدای متعال است ذکر نشانی اکبر حضرت حق است و توجه به اسم اعظم است. شما در اون فقرات مناجات سحر، دعای سحر میگویید که اللهم انی اسئلک من اسمائک باکبرها. به اسم بزرگت. اللهم انی اسئلک من آیاتک باکرمها. از بین آیاتت که بی انتها و بی نهایت است اکرم آیاتت، اونیکه از همه پیش تو گرامیتر است. توجه به انسان کامل به پیامبر اعظم، به اولیای کامل، این در حقیقت توجه به اسم اعظم است. توجه به اسم اکبر است. توجه به اکرم آیات است. توجه به زیباترین و با شکوهترین جلوه حضرت حق است. اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهائِکَ بَهِیُّ. این بهاء، این روشنی، چه هست؟ جمال جمیل علی بن ابیطالب (ع) است. همین توجه به امام جواد علیه السلام. حالا به هر سهمی از معرفت. بعد میدانید که شما که میروید به آن وادی. هی شما دعوت میکنند به یک معرفت بالاتر و بالاتر. نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسني. به همین خاطر به ما گفته شده که آن ذکری که از همه ذکر ها کار سازتر است و عام تر است، شامل تر است، جامع تر است، صلوات بر محمد و آل محمد است. از زیبایی صلوات این است که قالبش هم قالب دعاست. به شما گفته بودم ذکر، قالب مخصوصش دعاست. این در قالب دعاست. شما توجه پیدا میکنید به محمد و آل محمد.
الله اکبر. وای چه میکند با دل، با روح با جان با فکر. چه میکند. مهمترین کاریکه این توجه انجام میدهد این است که این یخبندانی که در شخصیت شماست بر اثر گناه و غفلت اینها را ذوب میکند. اهتزاز پیدا میشود. وترى الأرض هامدة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزت وربت وأنبتت من كل زوج. جنبشی درست میکند در قلب. من به دوستان عزیزم میگویم که ما در ارتباط با بعضی از عنایات الهی دچار عادت هستیم و عادت حجاب است. باید مراقبت بکنیم. که این را من بهش خواهم رسید در یک مناسبت و دعای دیگری. از جمله جاهایی که ما گرفتار این مصیبت هستیم در ارتباط با صلوات است. گرفتار عادت هستیم. اونوقت اون تاثیر لازم را به دست نمیآوریم. درحالی که اگر با توجه باشد، یعنی شما همینجور که دارید این صلوات ها را میفرستید دارید روشنتر میبینید پیمغبر اکرم را ، جمال حضرت خاتم را. تکرار میشود. این صلواتهای شما تکرار میشود، جمعیت خاطر اتفاق میافتد، العظمة لله. تا برسد به اون جایی که میفرماید معرفتی بالنورانیة معرفت الله. تماشای جمال حضرت خاتم که جمال الله است و جلالش که جلال الله است. این تماشاست. خیلی صلوات چیز عجیبی است. حضرت رضا (ع) فرمودند که شما در زندگیتون یک گناه هایی دارید که هر چی حساب میکنید میبینید که نمیتوانید کفارش را بدهید، فرمودند که یک وقت هایی انسان پیدا نمیکند، کفاره پیدا نمیکند. اون حالت قساوتی که پیش آمده، حالت انجمادی که پیش آمده، چکارش کنیم؟ فرمود اگر کسی پیدا نکرد کفارهای، توجه پیدا کند به آن چیزی که ذوب میکند گناهان را و متلاشی میکند، نابود میکند گناهان را، صلوات بر محمد و آل محمد است. این نقش صلوات را خیلی باید قدرش را دانست. پس شد نکته پنجم.
نکته پنجم این است که از بین همه ذکرها. اساتید ما در مقام اذن ذکر. در بین اهل معرفت هست که مثلاً یک ذکری را بخواهند با آن انس بگیرند و فراوانش بکنند، میگویند که با افق شخصیت طرف، با نیازهاش، چون قالبهای ذکری خیلی متنوع است، اینها هماهنگی داشته باشد. اینجا معمولاً استاد است که کمک میکند، روشن بین است، حکیم است که راهنمایی میکند. گاهی که راهنمایی انسان میخواست میفرمودند که آن ذکری که نه از جهت ادب، نه از جهت زمان، نه از موقعیت، هیچکدام، هیچ محدودیتی ندارد، از جهت افق های شخصیتی هیچ محدودیتی ندارد، ذکر صلوات است.
در صلوات، حالا من تعبیر فنیاش را نمیگوم که ذهن شما را درگیر کنم، تنزل یافتش را خدمت شما عرض میکنم، در صلوات بازگشت مقام انعکاس ذکر است. چطور؟ چون شما وقتی که صلوات میفرستید، در موضع صلوات قرار میگیرید، یعنی متذکر میشوید به پیامبر اعظم و اهل بیت (ع) و توجه پیدا میکنید، در حقیقت یک همراهی میکنید با پروردگار متعال و تمام دستگاه کارگزار خلقت، میروید توی شبکه. این اثر صلوات است. چون خداوند تبارک و تعالی به ما این راز را ابراز کرد و این سرّ خلقت را آشکار کرد. این هم از آیاتی است که زیاد میخوانیم و عادت است. غفلت است. اصلاً فکر نکردیم. یعنی چه؟ هی میشنویم و میخوانیم بعد از نمازها میخوانند و توجه پیدا نکردیم، که ان الله و ملائکته، با تاکید که خدای تبارک و تعالی حد و مرز و درجه و هیچی برایشان نگذاشته، و ملائکته ، که تمام دستگاه کارگزار عالم هستی است، میدانید که خلقت پر از فرشته هاست. در طبقات و درجات. فرمود که مـا منا الا له مقام معلوم. در مقام های خودشان. الان در این جلسه ما غرق فرشته است. همینجایی که شما نشسته اید غرق فرشته هاست. حداقلش این است که هر کدام از شما دو تا فرشته همراه دارید. البته به این اندازه اکتفا نشده. این حداقلش است. و الّا خدای متعال در جای دیگری فرمود شما محافظانی دارید از فرشته ها. مثلاً یکی از آنها ماموریتش این است که شما را نگه میدارد تا دم اجل. مدام آفت ها میآید سمت شما ردش میکند. دیده اید که بارها به مرگ نزدیک میشوید هزاران برابر این مرگ میآید به سراغ شما، شما متوجه نشدید، اون فرشته ردش میکند. ماموریتش اصلاً این است. جان شما از مرگ حفاظت میکند، فرمودند که این تا وقتی است که اجل برسد. اجل که رسید این فرشته میگوید که خداحافظ. تا رفت کنار مرخص میشوی. یعنی دستش را از سر شما بردارد، چشمش را که گرداند، میگویند که بیا، ماموریتت تمام شد. تا آمد کنار یک ویروس کوچک، مرخص. یک تصادف، یک مشکل، یک چیزی این را مرخص میکند. الان این جلسه ما مملوء است از فرشته ها است. بعد بروید در عالم ببینید که چه خبر است.
من انشاءالله چند جلسهای راجع به فرشته ها برایتان صحبت خواهم کرد از نگاه امام سجاد (ع). بعد انشاءالله شهود کنیم این ها را. اینها را که باید با آنها انس بگیریم.
ان الله و ملائکه، همان کلمه اول کافی بود، ان الله کافی بود، اما میخواهد بگوید که ببینید که در عالم چه خبر است. ان الله و ملائکته، همه فرشتگان. به شرف انتصاب به حضرت حق. ملائکته، یصلون، فعل مضارع، حکایت از دوام و استمرار و همیشگی است. یصلون علی النبی. الله اکبر! یا ایهاالذین آمنوا، خدای متعال از شما دعوت میکند. اولش یک گزارش است. اولش یک خبر است. گزارش داد به شما، با خبر باشید با تاکید. خدا و فرشتگان، دوام و متصل بر این عزیز کرده خلقت که مظهر تام و تمام اسماء الهی است، درود میفرستد، که حالا این یصلون مرکز تمام اسرار نبوی است. اگر یک روزی بازگشایی بشود، اون کتاب پیامبر شناسی در این کلمه یصلون نهفته است. اگر این کتاب باز بشود، ورق بخورد، معلوم میشود یعنی کیست پیغمبر. یصلون علی النبی. اول گزارش است، بعد خبر میکند. یا ایها الذین آمنوا، شما بیایید همراه بشوید با من و فرشته ها. بیایید در شبکه. صلوا علیه و سلموا تسلیما. خیلی قدر بدانید این اذنی که به شما داده شده. و این فراخوان و این دعوتی که شده.
در این دعا که امروز برایتان خواندم این جمله نورانی نیست. ولی در اکثر دعاها هست. در بعضی از دعاها مکرر است، چنانکه قبلاً اشاره شد در جلسه اول. ببنید که مشحون از صلوات است. حالا این بحث، بحث عرفانی دارد، بحث تربیتی دارد، بحث معرفتی، اجتماعی و سیاسی هم دارد. یعنی خیلی پر بار است. این بحث صلوات یک چنین چیزی است. برای صلوات هم شما یک وقت هایی خلوت کنید با خودتان و با توجه به همان قاعدهای که عرض کردیم. ضمن این که به من و شما بشارت دادند و گفت صلوات دعای مستجاب است. شما میروید و در شبکه قرار میگیرید. بعدش هر چی از خدای متعال بخواهید به شرف محمد و آل محمد پذیرش میشود. نما پیدا میکند، رشد پیدا میکند.
این را داشته باشید. مجالس ذکر محمد و آل محمد، مجالس شستشو، مجالس تحصیل طهارت معنوی، مجالس نماء و رشد، رفع حجاب ها، مجالس برکت. تقدیس، تحلیل، همه اینها در این مجالس است. بنابراین باید عزیزان قدر بدانند، به مجالس روضه، نگاهتان باید یک نگاه عرفانی باشد، نگاه عمیق باشد، خیلی کار گشاست. خیلی عجیب است. مجالس ثناء خوانی و مدح اولیای کامل. چه در مناسبت ها و چه در غیر مناسبت ها که همه اش مناسبت است برای ذکر. خیال نکنید که باید صبر کنید تا ولادت امام جواد (ع) بیایید و چند دقیقهای متوجه بشوید به حضرت. نه. بیاورید در متن زندگی. صبرکنیم تا شهادت یک امامی بشود، تا آن را تبدیل بکنیم به یک مجلس ذکری. نه. باید مناسبت های دیگر را هم در اختیار این ذکر گرانبها قرار بدهیم.
خب کافی است. توفیق شد الحمدلله یک چند کلمه ذیل این جمله نورانی عرض کردیم و شما داشتید صحیفه را، چشمتان روشن شد. این ها را حتماً سعی کنید که ببینید. حالا همینجور که ما کم کم صحبت میکنیم داشته باشید و مدام نگاه کنید تا این کلمات در خاطر شریفتان ثبت بشود و با آن انس بگیرید و دیگر این ایام این سه جمله اول این دعای یازدهم این ذکر شما باشد انشاءالله. همش باهاش انس داشته باشید. يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ. این اگرچه مصدَّر به صلوات نبود، ولی مذیَّل به صلوات است. یعنی بعدش هست، بعدش چیست؟ صلی علی محمد و آله. بلافاصله شما را متصل میکند به کانون ذکر و شکر و طاعت، جمال محمد و آل محمد را حضرت میآورد در برابرتان بعد شروع میکند درخواست هایش را در محضر پروردگار متعال فهرست کردن. که وَاشغَل قُلوبَنا بِذِكرِكَ عَن كُلِّ ذِكرٍ تا آخر. آن سه جمله اول را انشاءالله همه شما دائماً با خودتان داشته باشید که از این جلسه به خاطر شریف و نازنینتان باشد.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ای خدای بزرگ ماه رجب به شب دهمش رسید، به خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که نه نشد، چیزی نشده هنوز، ما داریم گلهمند میشویم که این چه حالی است که ما داریم. چون هیچ فرصت ذکری به پای این ملکوت ماه رجب نمیرسد، خیلی چیز عجیبی است. خیلی پر نور است. این بارش رحمت الهی است. میبارد. سیل آسا میبارد. از خودت گلهمند باش. همین امشب بنشین و با خودت بگو این ماه رجب یک سومش رفت. بعد نگاه کن که ببین چه دستت آمد. از اذکارش، از توجهاتش، از نورانیتش، از طهارتش، ببینیم که نصیب ما چه شد؟ تاثیرش در اخلاق ما. اخلاق ما این ماه بهتر شد؟ برکت وجود ما بیشتر شد؟ واقعاً رجب اینجوری است. رجب به آن وصل بشوی، و نصیب بگیری، همه چیزت را عوض میکند. بنابراین حق داری که از خودت گلهمند بشوی، آنوقت دامن امام جواد علیه السلام را بگیر. بگو آقاجان من توقع دارم. شما جواد هستید. توقع کنید از امام جواد (ع) که مظهر جود پروردگار متعال است. از ایشان توقع کنید. بگویید که و تصدیق علینا، این کیسه گدایی را ببر. یک جملهای را من شنیدم خیلی این جمله برای من جالب است. رفقا با خبر هستند که ما یک نگاه خاصی داریم با حضرت رضا علیه السلام، این جمله برای من خیلی شیرین بوده، از خیلی سال پیش که حضرت رضا (ع) به امام جواد، چون حضرت کوچک و کودک بودند که به سن امامت رسیدند. خدای متعال در وجود امام جواد (ع) حقیقت امامت را آشکار کرد. گفتم به شما که کوثر است. جلوهی ویژه کوثر است. که این امامت، علمش متصل است. علم ربانی است. علم الله است. لذا وقتی شروع کرد حضرت به صحبت کردن دارید قضایا را . غرضم این جمله است، اگر در سن کودکی بود، به شکل طبیعی باید اطراف برایشان برنامه ریزی میکردند، در آمد و شدشان. مخصوصاً در یک شرایط خاصی هم حضرت قرار داشتند، اقتضائات آن سنین بود. بعد امام رضا (ع) فرمودند که جواد جان نکند که از مردم رو بگیری و خودت را در معرض قرار بده. در دسترس باش. دارد در ضمن به همه دوستانش حضرت رضا علیه السلام پیام میدهد که در دسترس است این آقا، یعنی بگیرید، این آقا ، می گوید احتجاب نداشته باش. آنوقت در ضمن این جمله آن پیام ویژه به شما میرسد. این کشکول گدایی را بگیر. شب ولادت هم وقت گرفتنش هست. بعضی ها خیال میکنند در شهادت فقط میشود گرفت. اتفاقاً در ولادت بهتر میشود گرفت چون آن سحری که این عالم به نور جمال ولی خدا و حجت خدا روشن میشود، امشب است. این سحر مبارک و خجسته است. این ظرفیت است. باید بروی و بگویی خطاب به امام جواد علیه السلام که من آمده ام. و تصدق علینا، یا ایها العزیز، اوضاع ما را هم که میبینی، مسنا واهلنا الضر. این وضع ماست، این وضع دوستان شماست. این گرفتاریهای ماست. وجئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكيل. شما هم که جواد هستی. کم نمیشود از شما توقع. فأوف لنا الكيل. پر کن. پرش کن. وتصدق علينا ان اللة يجزي المتصدقین. بخواهید از حضرت، بگویید که بالاخره این ماه رجب از دست من نرود. من کم توفیق نباشم. ان شاءالله از خدای متعال بخواهید.
دعای پایانی