چهارمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه 1392/2/30



چهارمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه
‌حجه‌الاسلام‌والمسلمین‌حاج‌علی‌اکبری‌مطلع‌کلامشان‌‌فرازهای‌ابتدایی‌دعای‌یازدهم‌صحیفه‌قرارداده‌و‌ضمن‌تبریک‌به‌ مناسبت‌ میلاد‌ باسعادت‌‌ حضرت‌ جواد‌الائمه‌(ع)‌ به‌تبین‌ مقام‌این‌امام‌ همام‌ پرداخته‌ ودر‌ ادامه‌ به‌روایت‌ حضرت‌رضا‌(ع)‌ که‌ فرموده‌اند‌ در‌اسلام‌ مولودی‌ با برکت‌تر‌ از‌جواد‌الائمه‌ متولد‌ نشده‌ اشاره‌کردند.

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ثم الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیّما بقیه الله فی الارضین.

يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ. به همه عزیزان سالروز میلاد خجسته و مسعود حضرت جواد الائمه علیه السلام را تبریک عرض می­کنم. امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی به برکت این میلاد خجسته و به قدوم مبارک این مولود عزیز و پر برکت به اهل مجلس ما، به همه دوستان و عزیزان و به همه دوستان اهل بیت در سراسر عالم نظری از سر لطف و کرامت و رحمت داشته باشد و به زندگی همه برکت بدهد انشاءالله.

حضرت جواد علیه الصلاه و السلام مظهر برکت است در بین اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین و عنایت دارند عزیزان من که از این جهت یک شباهت فوق العاده­ای دارند به حضرت زهراء صلوات الله و سلامه علیها که در میلاد مسعودشان آن جمله مشهور از حضرت رضا علیه السلام نقل شد که حضرت فرمودند در اسلام مولودی با برکت تر از جواد علیه السلام متولد نشده است و اگر کسی میخواهد ملاقات کند پروردگار متعال را و خدای متعال از او راضی باشد، فل یتاول محمدٍ جواد، باید خودش را متصل کند به رشته ولایت حضرت جواد علیه الصلاه و السلام.

جالب است که در حدیث لوح هم هست، که اگر کسی از ارتباط ولایی با حضرت جواد علیه السلام بهره مند بشود، میتواند گره از کار خیلی های دیگر هم باز کند. نماد ویژه­اش جریان شفاعت است. در آنجا بشارت به شفاعت می­دهد. برای آنهایی که بهره­مند هستند از ولایت این امام بزرگ و نصیب دارند و سرمایه گرفتند از محبتش و از پیروی آن حضرت و اتصال قلبی و فکری با آن بزرگوار چنین کسانی فردا روز که شفاعت، اذن میخواهد، اینها مأذون در شفاعت اند، و میتوانند خیلی ها را عبور بدهند و گره از کار خیلی ها باز کنند. این قدر با برکت است این وجود مقدس. هم برکت دنیای­تان و هم برکت آخرت­تان را از مسیر ارتباط روحی و معنوی و فکری و آرمانی با حضرت جواد (ع) دریافت کنید. کوثر ولایت است امام جواد (ع) همچنان که حضرت زهرا (س) کوثر نبوت است. مصداق برجسته کوثر است. که همان شادمانی و سرور و شعفی که در بین مومنین با ولادت حضرت زهرا (س) و بشارت به اینکه این نسل از این طریق پایدار خواهد ماند در جریان آن ولادت بزرگ رخ داد، چیزی شبیه به او در بین دوستان حضرت رضا علیه السلام و برای خود حضرت در ولادت با سعادت این مولود عزیز اتفاق افتاد که حضرت سالهای سال چشم به راه آمدنش بودند.

امیدواریم که انشاءالله همه ما بهره­مند باشیم از نظر عنایت این امام بزرگ و عزیز و توصیه به خودم و شما عزیزان این است که این لقبی که امام بزرگوار ما به او شناخته شده و مشهور است که از اسماء الهی است. از اسماء الحسنی است، یکی از جلوه های بسیار ممتاز و برجسته اخلاق الهی است. این را دستور کار زندگی­مان قرار بدهیم. این صفت جود که آن حضرت به آن شناخته شده است، جواد، باید انسان با آن انس بگیرد، تمرین کند، روحیه اش را با آن هماهنگ کند، آرزو کند، بخواهد که خدای متعال دست او را گشاده قرار دهد به روی بندگانش و امیدوارم که خدای متعال اینقدر به شما برکت بدهد، به فکر و ذهنتان، به آبرویتان، به مالتان، به جاه­تان که همیشه گره گشا باشید، همیشه از خودتان این سوال را بکنید که آیا من برکتی دارم. من دارم چه کار می­کنم. آیا کسانی سر سفره من هستند. آن جمله­ای که از حضرت رضا (ع) والد ارجمند این مولود پر برکت نقل شده که فرمودند زیباترین انسان­ها از نظر معاش، احسن الناس معاشا، آن کسی است که سفره دار است و خیلی ها سر سفره او زندگی می­کنند. ببیند که واقعاً چه کسانی سهیم هستند. سر سفره­ی آبروی شما، سر سفره­ی مال شما، سر سفره­ی فکر شما، سر سفره­ی اخلاق شما و مخصوصاً در آن بخش های مالی گشاده دستی خیلی چیز عجیبی است. خیلی دوست دارد خدای متعال. خودش هم جواد السائلین است. خیلی دوست دارد خدای متعال و خیلی می­پسندد. هر کسی هر مقدار که برایش میسر است. منتهی بخواهید از خدای متعال که به وجودتان صحه بدهد. برکت یعنی همین. یعنی خیر فراوان به شما بدهد. که شما هم توزیع کننده باشید. بعد این را هم ثابت کنید. در هر مقداری که دارید. ثابت کنید. پیوستش آن بسط برایتان اتفاق خواهد. فرمود همان مقدار که بهت دادم تو بخل کردی، تو امتحان را خراب کردی. حالا کسی که در کمش بخیل هست، در زیادش بخیل تر است دیگر نستجير بالله. کسی که در کمش بخل می­کند، خب زیادش هم بیاد همین است. ممکن است که در ذهنش این باشد که اگر به من زیادتر برسد چه خواهم کرد، نه امتحانش را بد داده است. انسان این را امتحان کند، تمرین کند. تمرین گشاده دستی. بسط ید. این را خدای متعال دوست می­دارد. این صفت خدای متعال است و خداوند دوست می­دارد. و انشاءالله ما هم تمرین کنیم. هر کس هر چقدر میتواند این صفت نورانی را تمرین کند. به خودتان مراجعه کنید، خودتان را از این جهت بررسی کنید، محاکمه کنید، و از حضرت جواد (ع) هم کمک بگیرید برای آراسته شدن به این صفت ارجمند انشاءالله.

و کان من دعائه علیه الصلاه و السلام بخواتم الخیر. این صفحه 73 هست از نسخه­ای که دست دوستان عزیز ما هست. آن کسی که اسم گذاری کرده این دعا را، دعای یازدهم را، کسی که اسم گذاری کرده برداشتش این بوده که امام (ع) این دعا را وقتی میخواستند که از پروردگار متعال عاقبت به خیری بخواهند انشاء می­کردند. یعنی دعایی است که انسان از خدای متعال حسن عاقبت بخواهد. پایان و فرجام نیک را توقع و تمنا بکند. خب این دعای نورانی با این جمله بسیار مهم و کلیدی آغاز می­شود. حالا ما طبق قرارمان این جملات نورانی را مرور می­کنیم. جمله اول و فراز اول در جلسات گذشته تبیین شد، منتهی ما معنا و مضمونش را گفته بودیم، جلسه پیش عرض کردم آنچه که گفتیم در شرح در واقع همین جمله بود که يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ. توجه به ساحت قدس پروردگار متعال از این منظر که یاد او، خدای متعال آن کسی است که یادش باعث شرف است برای ذاکر، برای کسی که یاد می­کند. به هر اندازه که از ذکر حق و از یاد پروردگار متعال بهره­مند باشید برایتان شرف می­آورد، برایتان بزرگی می­آورد، برایتان عزت می­ آورد، شرف یک واژه خوش ساختی است. خیلی معانی متنوعی را در بر می­گیرد. یعنی احساس کرامت، احساس بزرگی، احساس شخصیت، احساس عزت، اینها در کلمه شرف هست. واضح است و تامّل روی آیه­ای که قبلاً تلاوت شد در این زمینه خیلی راهگشاست. آن آیه کریمه از خاطر دوستان نرفته که فرمود اذکرونی اذکرکم. که تبیین شده در کلمات اولیاء خدا به مجالست با حق. یعنی این ذکر و یاد چه رفعتی و چه شکوهی و چه عظمتی به ذاکر می­دهد که او را همنشین با پروردگار متعال می­کند. و او را قابل می­کند برای اینکه عنایت خاص الهی متوجه او بشود، اذکرونی اذکرکم، به بیانی که گذشت. ضمناً عرض کردیم که ذکر جلوه­های مختلفی دارد. شاید یکی از زیباترین جلوه ها خود دعا است. البته تلاوت قرآن کریم هم یکی از برجسته ترین جلوه­های ذکر است که رهبر عزیز و عالی قدرمان سفارش می کردند و می­فرمودند که سعی کنید که یک وقت معین باشد تلاوت روزانه­تان. یک وقت را برایش معین کنید. لذا قرار بگذارید برای تلاوت قرآن کریم و سایر مصادیق و جلوه ها و جالب است که در مورد ذکر از موارد و امتیازش این است که برایش حد و مرز و اندازه­ای هم تعریف نشده. تکلفی هم در ذکر نیست. مکان، زمان. بله بعضی از زمان ها برای ذکر تناسبشان بیشتر است. بعضی از زمان ها و بعضی از مکان ها، رونق بیشتری دارد، ولی محدود کننده نیست. در هر حالی انسان باید این توفیق را برای خودش فراهم بکند. که می دانید کلید است ذکرالله. این کلید تمام ابواب رحمت و فیض را برای شما باز می­کند، زمینه تحصیل تمام مکارم اخلاق را برای شما فراهم می­کند، هر چه که سهم داشته باشید از مکارم اخلاق، برای شما تقویت می­کند. به شما اهتزاز روحی می­دهد و انشاءالله در ادامه خواهیم گفت آنی که عاقبت و فرجام را خجسته می­کند، همین یاد خدای متعال و ذکر است. ذکرالله. این چیزی است که باید مغتنم بشمارد انسان. چند جمله در ارتباط با ذکر که عزیزان این چند جمله را انشاءالله به خاطر بسپارند.

مطلب اول در باب ذکر این است که ذکری پایدار است که زمینه بشود به فکر. قرآن کریم به ما نشان داده که دست فکر و ذکر در دست همدیگر است. در بیان احوال اولوا الباب که وصف حال اولیای کامل است، به ما این طوری فرمود الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً تا آخر. یعنی يَذْكُرُونَ اللّهَ، البته در همه حالات، یعنی تکلفی ندارند، قیام، ایستاده باشد، نشسته باشد یا به پهلو آرمیده باشند. وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ. مسئله فکر. فکر که به ذکر ضمیمه بشود، ذکر را پشتیبانی می­کند، ذکر را استمرار می­بخشد، برای ذکر افق‌گشایی می­کند، میدان پرواز برایش فراهم می­کند. فکر اینجوری است تاثیرش، البته ذکر هم فکر را رونق می­دهد. روشن می­کند، جهت می­دهد. گرما می­بخشد به تفکر انسان. بنابراین اینها دستشان در دست هم هست و با هم دیگر دو بال پرواز هستند که شما را می­برند به سر منزل مقصود. این نکته اول.

نکته دوم اینکه ما برای اینکه ذکر برایمان مستقر بشود از ذکر لسانی باید بهره­مند مناسبی داشته باشیم. امام راحل عظیم الشان این تعبیر زیبا را دارند. ملاحظه فرمودید. که می­گویند در اوایل زبان باید به قلب تلقین کند. چون محل ذکر قلب است. مستقرِش قلب انسان است. مأوایش قلب آدمی است. آنجایی که ازش میجوشد، سرچشمه است قلب است. قلب انسان چشمه ذکر است. منتهی این زیر خاکهای غفلت و اتصالات طبیعی و زندگی روزمره و امثال اینها مخفی است. این چشمه آنجاست. این معدن آنجا زیر است. این باید استخراج بشود تا بجوشد. باید نقب بخورد تا بجوشد. دیدید که گاهی اوقات زمین مساعد است، جایی که بالاخره چشمه جوشانی هم هست در زیر صخره. این باید دو تا کلنگ هم بخورد. این که خورد بعد می­بینید که می­جوشد. حال ما یک چنین حالی است. خداوند متعال قلب انسان ها را معدن ذکر قرار داده بر اساس بحث هایی که داریم تحت عنوان فطرت. یعنی شما سرمایه­اش را دارید. آن چیزی که نقب میزند به قلب شما و چشمه ذکر را به جوش می­آورد و راهش را باز می­کند، ذکر لسانی است. یکی از آنها ذکر لسانی است نه همه موارد. امام عزیزمان برای این مسئله مثال می­زنند. بحث تلقین. فرمودند که بچه را دیدید، کودک اینجوری است هزاران بار پدر و مادر و اطرافیان بهش می­گویند که بگو بابا تا این زبانش باز بشود، این زبانش بسته است. می­گویند این ساکت است. هی تکرار می­کنند، بهش می­شنوانند، اسماع می­کنند، تا این زبانش به حرکت بیاید. وقتی زبانش به حرکت آمد، حالا بیایید تماشا کنید، دیگه همه حالا میخواهند بگویند که بس است، ساکت باش. همان کسی که التماس می­کردند که حرف بزند، حالا چنان شروع می­کند به بلبل زبانی و حرف زدن، هر چیزی را بهانه می­کند، شما را منحصر برای خودش میخواهد که بنشیند برایتان حرف بزند. حرف هایش را باید گوش کنید. همه باید حواسشون بهش باشد. کار به جایی می­­رسد که همه میگویند بسه دیگه. این قدر نمی­خواهیم که تو حرف بزنی. این همچین حالتی دارد. این تلقین اثرش این است. بنابراین ذکر لسانی درست است که خودش هم در مرتبه زبان موضوعیت دارد، و فوائدی هم دارد. بعضی از بزرگان فرمودند که اقل فایده­اش این است که زبان انسان را از گفتن لغو و امثال اینها حفظ می­کند. خب خیلی بیشتر از این هاست. اما اگر شما آن ذکر را با حالت حضور و توجه تکرار کنید، حواس­تان هم باشد که دارید به قلب­تان تلقین می­کنید، یعنی دارید قلب را راه می­اندازید، تمرینش می­دهید. لذا در کنار هر کلمه­ای که شما می­گویید، مثلاً میگویید لا اله الا الله، یک قل است. یعنی دارید به قلب­تان می­گویید که بگو. بگو الله بگو رحمان. بگو رحیم، بگو جواد. هی تکرار می­کنید تا این به حرف بیاد. اگر در این مرحله انسان مومن استقامت کند، و ان لو استقاموا علي الطريقة لاسقيناهم ماءً غدقا. فرمود آنوقت چشمه­ای بجوشد که بیا و ببین. اگر استقامت باشد. این محصول استقامت است. دوام میخواهد. نباید خسته بشوید. استمرار میخواهد. تکرار و استمرار. این هم شد نکته دوم. که عبارتست از ذکر زبانی با ملاحظه تلقین به قلب تا بجوشد. اونوقت اگر قلب انسان به ذکر بیاید. الله اکبر. گاهی بیاید و گاهی نیاید نه. آن همان مقدمات است. تا برسد به جایی که این چشمه بجوشد، لاسقيناهم بشود. این ماءً غدقا، یک آب گوارا. مثل چشمه اعلای دماوند. از زیر این  سنگ ها، گوارا و خنک. ملاحظه بفرمایید که چون قلب، امام است، این را یادتان باشد همیشه، قلب، امام است در شخصیت انسان. سمتش، سمت امامت است. وقتی که قلب به ذکر بیاید، آنوقت تمام وجود شما به ذکر می­آید. این نکته اش است. اگر قلب به ذکر بیاید. این را از خدای متعال بخواهیم. از آنجا که بجوشد تمام کران های شخصیت شما می­شود ذاکر. چشم­تان ذاکر می­شود، آنوقت ترون العجایب، ذکر چشم تماشای جمال حق است در آئینه آفاق. این می­شود که می­گوید که به هر جا بنگرم آنجا تو بینم. اینجوری می­شود. این مال آن مرحله است چون چشم ذاکر شده است. چشم عجایب را می­بیند آنوقت. دیگر فرق میکند، این دیدن دیگر یک دیدن معمولی نیست. وقتی که قلب به یاد آمده.

 این قدر این خاطره برای من شیرین است چند بار برای دوستانمان که این سالهای با هم انس داشتیم این را نقل کردم که از احوالات مرحوم علامه طباطبایی اعلاء الله مقامه الشریف و رضوان الله تعالی علیه. آقای طباطبایی به این مقام رسیده بود یعنی به مقام ذکر قلبی نائل آمده بود که قلب شده بود ذاکر. به این مرحله رسیده بود. من در دوران کودکی ایشان را زیارت کرده بودم. چه چشم های نافذ. در عین آن سادگی و بی آلایشی و تواضع. می­دانید مثلاً من میگویم تواضع ذکر است. میگویم بی آلایشی، صمیمت، بی تکلف، اینها ذکر است. ذکر که جاری شده این چیز ها می­شود. یعنی شخصیت مومن این جوری می­شود. سکوت­شان فراوان می­شود. صمت. همه کران های شخصیت را می­گیرد. در احوالات ایشان، یکی از اساتید ما نقل می­کردند می­گفتند که ما یک جلسه­ای مرحوم علامه طباطبایی را دعوت کردیم به حجره خودمان. آقا تشریف آوردند و نشستند ما هم یک ظرف میوه­ای گذاشتیم جلوی ایشان و تعارف کردیم. چند تا گیلاس روی ظرف بود. این قصه را این استاد عزیزمان که خدا انشاءالله نگهدارشان باشد نقل می­کردند، می­گفتند که شبیه همین جلسه­ شما پیش آمد. چون ما ایشان را دعوت کرده بودیم به حجره خودمان. همین اتفاق افتاد. ما هم ظرف میوه­ای تهیه کردیم تعارف کردیم به ایشان. ایشان چند تا از گیلاس ها برداشت، یک انقلابی براش افتاد از جهت روحی. بعد ایشان این قصه را برای ما نقل کرد که شبیه این جلسه بین ما و استاد مان حضرت علامه طباطبایی (رض) رخ داد. ایشان برداشت چند تا از این گیلاس ها، همینجور ماند. همینجور در دستش و شروع کرد همینجور نگاه کردن. دیدیم که حال ایشان منقلب شد. این انقلاب روحی تا آنجا رسید که ایشان از هوش رفت در حجره ما و ما چقدر نگران شدیم. ایشان همینجور که گرفته داشت نگاه می­کرد. منقلب شد. این قطرات اشک، این چشمان خوشگل و زلال. بارید، بارید. تا ایشان از حال رفت و افتاد. ما نگران شدیم. بالاخره به حال آوردیم. ببینید این می­شود. چی نگاه می­کرد. کجا را می­دید. چی می­بیند. ترون العجایب. دارد جمال حضرت حق را تماشا میکند در همین دو تا گیلاسی که در دستش هست. همه چیز عوض می­شود در نگاه شما. این اثرش است. ایشان نائل بوده به یک چنین رتبه­ای. لذا نگاه می­شود ذکر. شنیدن می­شود ذکر. قدم برداشتن می­شود ذکر. نشستن می­شود ذکر. گفتن می­شود ذکر. سکوت می­شود ذکر. این آن قله­ ایست که باید هدف گذاری کنید. اینجا را باید هدف انتخاب بکنیم.

يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ . چقدر این جمله، جمله­ی شوق انگیزی است. خیلی شوق انگیز است. پس ذکر لسانی، تلقین به قلب، راهش هم این است که توجه داشته باشید که دارید به قلب­تان می­گویید. این تولید جمعیت خاطر می­­کند. و انسان، دوستان عزیزم هر چه که بهره­مند بشود از جمعیت خاطر است. اگر انسان موفق بشود که تمرکز پیدا بکند. تمرکز. جمعیت برایش اتفاق بیافتد. ما در شرایط معمولی یک حالت پریشانی داریم. پریشان ذهنی داریم. به تعبیر اساتید می­گویند که گنجشک را دیده اید که چقدر بی قرار است. یک وقتی بشنید و تماشا کنید گنجشک را. هیچ آرام ندارد. یک لحظه نمی­ایستد. همان جا که ایستاده حرکتی دارد. از این سو به اون سو می­پرد. قرار نمی­گیرد. قلب شما الان این حالت گنجشکی را دارد. بی قرار است. یک لحظه اینجاست و یک لحظه آنجاست. اینجا جایی است که واهمه تربیت نشده. خیال تربیت نشده. معنایش این است که عقل در شخصیت شما عرش نشین نشد. جای خودش ننشسته. این ها هر کدام دارند کار خودشان را می­کنند. این حالت پریشانی اتفاق می­افتد. حالا این را باید برگردانید که حالت جمعیت برایتان اتفاق بیافتد. و این را باید تجربه کرد. به ما هم آموزش دادند. یا ایها الذین آمنوا اذکرالله ذکراً کثیرا. در لسانیش هم همینطور. آنوقت جالب است که برای قالب های ذکر لسانی هم اولیای خدا به ما کمک کردند. به ما مدد رسانده شده است. شما کافی است یک مداومت همراه با توجه بر این ذکر شریف نورانی شناخته شده مشهور معتبر حضرت زهراء سلام الله علیها داشته باشید. که از مصادیق ذکر کثیر است با اینکه خیلی هم اعدادش زیاد نیست ولی از مصادیق ذکر کثیر است.

خب اینجا دیگر آن عنایت فاطمی همراهش است. مدد هست. انسان باید توجه داشته باشد در برنامه خودش. الان در ماه مکرم رجب ملاحظه فرمودید که پیشنهاد هایی به شما شده. بعضی ها عدد دارد، بعضی ها عدد ندارد. با این توجه که دارید به قلب می­گویید. میخواهید که قلب به سخن بیاید. تا قلب شما به زبان نیامده دست برندارید. آنوقت این که به زبان آمد مرحله بعد، مرحله بعد، مرحله بعد. این را تجربه کنید. استمرار داشته باشید. دائم این دامنه ذکر توسعه پیدا می­کند. این نکته کلیدی است.

نکته سوم که نکته بسیار مهمی است در موضوع ذکر. ما خوب است که در جریان زندگی پیرامونی­مان فرصت های خلوتی را تعبیه کنیم. در فرصت های خلوت برای خودمان نشانه گذاری کنیم. این نکته سوم. یک خلوت تعبیه بکنید. چند دقیقه. در اون خلوت نشانه گذاری بکنید. من گاهی به بعضی از دوستان می­گفتم که آدم خوب است که رفیق ذکری برای خودش فراهم کند. خداوند تبارک و تعالی اطراف ما را پر کرده از علائم و نشانه های خودش. ما باید اینها را در ذهن خودمان برجسته بکنیم. پر رنگ بکنیم نشانه ها را. این بیاید به چشم و برجسته بشود. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم این را خواسته و مقدماتش را تا حد زیادی برای ما فراهم کرده. حالا من نمیخواهم که این بحث را توسعه بدهم. چند نکته فقط خواستم در خاطر عزیزتان بماند. این بحث ضمناً یک مقداری هم کاربردی باشد. مثلاً خداوند تبارک و تعالی ببینید با ماه در قرآن چه می­کند. اگر جنابعالی همین پدیده آسمان شب را که ماه باشد، باهاش ارتباط ذکری بگیرید، او بشود رفیق ذکر شما، و معین ذکر شما و خواهید دید که چه اتفاقات متفاوتی برایتان رخ می­دهد که هردفعه که شما نگاهتان به ماه بیافتد تداعی می­کند یاد خدای متعال را برای شما. همین وضعیت را با یک شاخه گل، همین وضعیت را با این همه پدیده های که پروردگار متعال برای شما قرار داده است.

ببنید که الان خورشید برای ما رفیق ذکری نیست و ما کارش نداریم. میاید و می­رود. روز می­شود و شب می­شود. کاری دارید واقعاً باهاش؟! خوشا به حال آن کسی که خورشید بشود رفیق ذکرش. اونوقت در روز رفیق ذکری است تا روز هست. در شب هم رفیق ذکری دارید تا شب است. بله یک چند شبی ماه در محاق می­رود، دیده نمی­شود. این دنبالش است. رفیقش هست که ببینید کجاست؟ حالا آسمان تهران اجازه نمی­دهد. کمتر اجازه می­دهد و الّا اگر مثلاً یک جایی باشد که آسمان دید داشته باشد، آنوقت می­بینید که خیلی های دیگر هم می­آیند به کمک شما. شما می­بینید که همه را خدای متعال معین ذکر شما قرار داده. فقط باید این رویکرد و این توجه در ما ها باشد. این شد نکته سوم. که اگر خواستید من یک توضیحاتی دیگری را هم عرض می­کنم.

نکته چهارم که در این باب ذکر بسیار راهگشاست به تعبیری که از روایات ما استفاده می­شود و استاد عالی قدرمان حضرت آیت الله بهجت (رض) روی این نکته خیلی تاکید داشتند، تقریباً در اکثر مجالس روی این نکته تاکید داشتند. وقتی از ایشان کسی دستورالعمل میخواست و می آمد می­گفت که مثلاً من را راهنمایی کنید، ایشان می­فرمودند که ذکر عملی. گفتیم که آقا جان ذکر عملی چیست؟ می­فرمودند که هر وقت که وسوسه­ای اتفاق افتاد، شما متوجه بشوید به حضرت حق که دارد شما را می­بیند. جالب است که انسان مومن از تهدیدها فرصت درست می­کند. وسوسه تهدید است. قرآن چه می­گوید؟ قرآن می­گوید که إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسّهمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ . شیطان میخواست که با وسوسه­اش این را بیاندازد در چاه. این وسوسه شیطان را تبدیل کرد به ریسمانی برای اینکه ارتقاء پیدا بکند و اوج بگیرد. به یک نردبانی تبدیل می­کند که این را ببرد بالا. این می­شود ذکر عملی. آن چه که ما از اساتید استفاده کردیم، از کلمات خدای و اولیای خدا استفاده می­شود این است که ذکر در وسوسه ها تاثیرش غیر قابل تصور است. چون یک بازدارندگی دارد و یک مقابله با نفس دارد. یک شمشیر کشیدن به روی نفس دارد. تذکروا. وسوسه که می­آید اینها به یاد خدای متعال می­افتند، تا به یاد خدای متعال افتادند فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ، چشم هاشون را باز می­کنند، تو داری من را می­بینی، نه من میگذارم کنار. بعد از این حالت منتقل می­شوند به تماشای پروردگار متعال. فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ. بصیرت در آنها اتفاق می­افتد. چه می­شود و چه ارتقایی برای انسان پیدا می­شود. این هم نکته چهارم. این ذکر عملی به این معنا. خیلی مورد اهتمام و تاکید است.

دارد آنجا وقتی که آن شخص از گناه اجتناب می­کند بر اساس این توجه و ذکری که برایش اتفاق افتاده، پیوستش خدای متعال کام او را، همانی که فرمود که اذکرکم، این همان تفسیر اذکرکم، دارد که خداوند تبارک و تعالی کام او را از یاد خودش شیرین می­کند. الله اکبر. یعنی این شیرین کام بشود از یاد خدای متعال. پیوستش که گفت واذکرونی اذکرکم. این ادب اجتناب است. این از آن گناه صرفه نظر می­کند، متوجه به حضرت حق می­شود. میگوید که شاهد من تویی. میگذارد کنار. می­زند به دهان شیطان. شیطان اینجا رقابت می­کند، شیطان را که زدی کنار، یک دفعه مثل اینکه این قلبت از این اقلال و قل و زنجیرهایی که هست آزاد می­شود. اینها را خدای متعال آزاد می­کند. آزادسازی اتفاق می­افتد و یک پروازی رخ می­دهد. خدای متعال حلاوت یاد خودش را به انسان مومن می­چشاند. وقتی که گناه پیش آمد و توجه کند به یاد حق و بعد رو بگرداند از شیطان این یک چیز عجیبی است. این کیمیایی است. این هم نکته چهارم.

نکته پنجم که در باب ذکر تاثیرش خیلی عجیب است. فوق العاده مورد عنایت خدای متعال است ذکر نشانی اکبر حضرت حق است و توجه به اسم اعظم است. شما در اون فقرات مناجات سحر، دعای سحر می­گویید که اللهم انی اسئلک من اسمائک باکبرها. به اسم بزرگت. اللهم انی اسئلک من آیاتک باکرمها. از بین آیاتت که بی انتها و بی نهایت است اکرم آیاتت، اونیکه از همه پیش تو گرامی­تر است. توجه به انسان کامل به پیامبر اعظم، به اولیای کامل، این در حقیقت توجه به اسم اعظم است. توجه به اسم اکبر است. توجه به اکرم آیات است. توجه به زیباترین و با شکوه­ترین جلوه حضرت حق است. اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهائِکَ بَهِیُّ. این بهاء، این روشنی، چه هست؟ جمال جمیل علی بن ابیطالب (ع) است. همین توجه به امام جواد علیه السلام. حالا به هر سهمی از معرفت. بعد می­دانید که شما که می­روید به آن وادی. هی شما دعوت می­کنند به یک معرفت بالاتر و بالاتر. نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسني. به همین خاطر به ما گفته شده که آن ذکری که از همه ذکر ها کار سازتر است و عام تر است، شامل تر است، جامع تر است، صلوات بر محمد و آل محمد است. از زیبایی صلوات این است که قالبش هم قالب دعاست. به شما گفته بودم ذکر، قالب مخصوصش دعاست. این در قالب دعاست. شما توجه پیدا می­کنید به محمد و آل محمد.

الله اکبر. وای چه می­کند با دل، با روح با جان با فکر. چه می­کند. مهمترین کاریکه این توجه انجام می­دهد این است که این یخبندانی که در شخصیت شماست بر اثر گناه و غفلت اینها را ذوب می­کند. اهتزاز پیدا می­شود. وترى الأرض هامدة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزت وربت وأنبتت من كل زوج. جنبشی درست می­کند در قلب. من به دوستان عزیزم میگویم که ما در ارتباط با بعضی از عنایات الهی دچار عادت هستیم و عادت حجاب است. باید مراقبت بکنیم. که این را من بهش خواهم رسید در یک مناسبت و دعای دیگری. از جمله جاهایی که ما گرفتار این مصیبت هستیم در ارتباط با صلوات است. گرفتار عادت هستیم. اونوقت اون تاثیر لازم را به دست نمی­آوریم. درحالی که اگر با توجه باشد، یعنی شما همینجور که دارید این صلوات ها را می­فرستید دارید روشن­تر می­بینید پیمغبر اکرم را ، جمال حضرت خاتم را. تکرار می­شود. این صلواتهای شما تکرار می­شود، جمعیت خاطر اتفاق می­افتد، العظمة لله. تا برسد به اون جایی که می­فرماید معرفتی بالنورانیة معرفت الله. تماشای جمال حضرت خاتم که جمال الله است و جلالش که جلال الله است. این تماشاست. خیلی صلوات چیز عجیبی است. حضرت رضا (ع) فرمودند که شما در زندگیتون یک گناه هایی دارید که هر چی حساب می­کنید می­بینید که نمی­توانید کفارش را بدهید، فرمودند که یک وقت هایی انسان پیدا نمی­کند، کفاره پیدا نمی­کند. اون حالت قساوتی که پیش آمده، حالت انجمادی که پیش آمده، چکارش کنیم؟ فرمود اگر کسی پیدا نکرد کفاره­ای، توجه پیدا کند به آن چیزی که ذوب می­کند گناهان را و متلاشی می­کند، نابود می­کند گناهان را، صلوات بر محمد و آل محمد است. این نقش صلوات را خیلی باید قدرش را دانست. پس شد نکته پنجم.

نکته پنجم این است که از بین همه ذکرها. اساتید ما در مقام اذن ذکر. در بین اهل معرفت هست که مثلاً یک ذکری را بخواهند با آن انس بگیرند و فراوانش بکنند، می­گویند که با افق شخصیت طرف، با نیازهاش، چون قالبهای ذکری خیلی متنوع است، اینها هماهنگی داشته باشد. اینجا معمولاً استاد است که کمک می­کند، روشن بین است،  حکیم است که راهنمایی می­کند. گاهی که راهنمایی انسان میخواست می­فرمودند که آن ذکری که نه از جهت ادب، نه از جهت زمان، نه از موقعیت، هیچکدام، هیچ محدودیتی ندارد، از جهت افق های شخصیتی هیچ محدودیتی ندارد، ذکر صلوات است.

در صلوات، حالا من تعبیر فنی­اش را نمیگوم که ذهن شما را درگیر کنم، تنزل یافتش را خدمت شما عرض می­کنم، در صلوات بازگشت مقام انعکاس ذکر است. چطور؟ چون شما وقتی که صلوات می­فرستید، در موضع صلوات قرار می­گیرید، یعنی متذکر می­شوید به پیامبر اعظم و اهل بیت (ع) و توجه پیدا می­کنید، در حقیقت یک همراهی می­کنید با پروردگار متعال و تمام دستگاه کارگزار خلقت، می­روید توی شبکه. این اثر صلوات است. چون خداوند تبارک و تعالی به ما این راز را ابراز کرد و این سرّ خلقت را آشکار کرد. این هم از آیاتی است که زیاد میخوانیم و عادت است. غفلت است. اصلاً فکر نکردیم. یعنی چه؟ هی می­شنویم و می­خوانیم بعد از نمازها میخوانند و توجه پیدا نکردیم، که ان الله و ملائکته، با تاکید که خدای تبارک و تعالی حد و مرز و درجه و هیچی برایشان نگذاشته، و ملائکته ، که تمام دستگاه کارگزار عالم هستی است، می­دانید که خلقت پر از فرشته هاست. در طبقات و درجات. فرمود که مـا منا الا له مقام معلوم. در مقام های خودشان. الان در این جلسه ما غرق فرشته است. همینجایی که شما نشسته اید غرق فرشته هاست. حداقلش این است که هر کدام از شما دو تا فرشته همراه دارید. البته به این اندازه اکتفا نشده. این حداقلش است. و الّا خدای متعال در جای دیگری فرمود شما محافظانی دارید از فرشته ها. مثلاً یکی از آنها ماموریتش این است که شما را نگه می­دارد تا دم اجل. مدام آفت ها می­آید سمت شما ردش می­کند. دیده اید که بارها به مرگ نزدیک می­شوید هزاران برابر این مرگ می­آید به سراغ شما، شما متوجه نشدید، اون فرشته ردش می­کند. ماموریتش اصلاً این است. جان شما از مرگ حفاظت می­کند، فرمودند که این تا وقتی است که اجل برسد. اجل که رسید این فرشته می­گوید که خداحافظ. تا رفت کنار مرخص می­شوی. یعنی دستش را از سر شما بردارد، چشمش را که گرداند، می­گویند که بیا، ماموریتت تمام شد. تا آمد کنار یک ویروس کوچک، مرخص. یک تصادف، یک مشکل، یک چیزی این را مرخص می­کند. الان این جلسه ما مملوء است از فرشته ها است. بعد بروید در عالم ببینید که چه خبر است.

من انشاءالله چند جلسه­ای راجع به فرشته ها برایتان صحبت خواهم کرد از نگاه امام سجاد (ع). بعد انشاءالله شهود کنیم  این ها را. اینها را که باید با آنها انس بگیریم.

ان الله و ملائکه، همان کلمه اول کافی بود، ان الله کافی بود، اما میخواهد بگوید که ببینید که در عالم چه خبر است. ان الله و ملائکته، همه فرشتگان. به شرف انتصاب به حضرت حق. ملائکته، یصلون، فعل مضارع، حکایت از دوام و استمرار و همیشگی است. یصلون علی النبی. الله اکبر! یا ایهاالذین آمنوا، خدای متعال از شما دعوت می­کند. اولش یک گزارش است. اولش یک خبر است. گزارش داد به شما، با خبر باشید با تاکید. خدا و فرشتگان، دوام و متصل بر این عزیز کرده خلقت که مظهر تام و تمام اسماء الهی است، درود می­فرستد، که حالا این یصلون مرکز تمام اسرار نبوی است. اگر یک روزی بازگشایی بشود، اون کتاب پیامبر شناسی در این کلمه یصلون نهفته است. اگر این کتاب باز بشود، ورق بخورد، معلوم می­شود یعنی کیست پیغمبر. یصلون علی النبی. اول گزارش است، بعد خبر می­کند. یا ایها الذین آمنوا، شما بیایید همراه بشوید با من و فرشته ها. بیایید در شبکه. صلوا علیه و سلموا تسلیما. خیلی قدر بدانید این اذنی که به شما داده شده. و این فراخوان و این دعوتی که شده.

در این دعا که امروز برایتان خواندم این جمله نورانی نیست. ولی در اکثر دعاها هست. در بعضی از دعاها مکرر است، چنانکه قبلاً اشاره شد در جلسه اول. ببنید که مشحون از صلوات است. حالا این بحث، بحث عرفانی دارد، بحث تربیتی دارد، بحث معرفتی، اجتماعی و سیاسی هم دارد. یعنی خیلی پر بار است. این بحث صلوات یک چنین چیزی است. برای صلوات هم شما یک وقت هایی خلوت کنید با خودتان و با توجه به همان قاعده­ای که عرض کردیم. ضمن این که به من و شما بشارت دادند و گفت صلوات دعای مستجاب است. شما می­روید و در شبکه قرار می­گیرید. بعدش هر چی از خدای متعال بخواهید به شرف محمد و آل محمد پذیرش می­شود. نما پیدا می­کند، رشد پیدا می­کند.

این را داشته باشید. مجالس ذکر محمد و آل محمد، مجالس شستشو، مجالس تحصیل طهارت معنوی، مجالس نماء و رشد، رفع حجاب ها، مجالس برکت. تقدیس، تحلیل، همه اینها در این مجالس است. بنابراین باید عزیزان قدر بدانند، به مجالس روضه، نگاه­تان باید یک نگاه عرفانی باشد، نگاه عمیق باشد، خیلی کار گشاست. خیلی عجیب است. مجالس ثناء خوانی و مدح اولیای کامل. چه در مناسبت ها و چه در غیر مناسبت ها که همه اش مناسبت است برای ذکر. خیال نکنید که باید صبر کنید تا ولادت امام جواد (ع) بیایید و چند دقیقه­ای متوجه بشوید به حضرت. نه. بیاورید در متن زندگی. صبرکنیم تا شهادت یک امامی بشود، تا آن را تبدیل بکنیم به یک مجلس ذکری. نه. باید مناسبت های دیگر را هم در اختیار این ذکر گرانبها قرار بدهیم.

خب کافی است. توفیق شد الحمدلله یک چند کلمه ذیل این جمله نورانی عرض کردیم و شما داشتید صحیفه را، چشمتان روشن شد. این ها را حتماً سعی کنید که ببینید. حالا همینجور که ما کم کم صحبت می­کنیم داشته باشید و مدام نگاه کنید تا این کلمات در خاطر شریفتان ثبت بشود و با آن انس بگیرید و دیگر این ایام این سه جمله اول این دعای یازدهم این ذکر شما باشد انشاءالله. همش باهاش انس داشته باشید. يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ. این اگرچه مصدَّر به صلوات نبود، ولی مذیَّل به صلوات است. یعنی بعدش هست، بعدش چیست؟ صلی علی محمد و آله. بلافاصله شما را متصل می­کند به کانون ذکر و شکر و طاعت، جمال محمد و آل محمد را حضرت می­آورد در برابرتان بعد شروع می­کند درخواست هایش را در محضر پروردگار متعال فهرست کردن. که وَاشغَل قُلوبَنا بِذِكرِكَ عَن كُلِّ ذِكرٍ تا آخر. آن سه جمله اول را انشاءالله همه شما دائماً با خودتان داشته باشید که از این جلسه به خاطر شریف و نازنینتان باشد.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ای خدای بزرگ ماه رجب به شب دهمش رسید، به خودمان نگاه می­کنیم، می­بینیم که نه نشد، چیزی نشده هنوز، ما داریم گله­مند می­شویم که این چه حالی است که ما داریم. چون هیچ فرصت ذکری به پای این ملکوت ماه رجب نمیرسد، خیلی چیز عجیبی است. خیلی پر نور است. این بارش رحمت الهی است. می­بارد. سیل آسا می­بارد. از خودت گله­مند باش. همین امشب بنشین و با خودت بگو این ماه رجب یک سومش رفت. بعد نگاه کن که ببین چه دستت آمد. از اذکارش، از توجهاتش، از نورانیتش، از طهارتش، ببینیم که نصیب ما چه شد؟ تاثیرش در اخلاق ما. اخلاق ما این ماه بهتر شد؟ برکت وجود ما بیشتر شد؟ واقعاً رجب اینجوری است. رجب به آن وصل بشوی، و نصیب بگیری، همه چیزت را عوض می­کند. بنابراین حق داری که از خودت گله­مند بشوی، آنوقت دامن امام جواد علیه السلام را بگیر. بگو آقاجان من توقع دارم. شما جواد هستید. توقع کنید از امام جواد (ع) که مظهر جود پروردگار متعال است. از ایشان توقع کنید. بگویید که و تصدیق علینا، این کیسه گدایی را ببر. یک جمله­ای را من شنیدم خیلی این جمله برای من جالب است. رفقا با خبر هستند که ما یک نگاه خاصی داریم با حضرت رضا علیه السلام، این جمله برای من خیلی شیرین بوده، از خیلی سال پیش که حضرت رضا (ع) به امام جواد، چون حضرت کوچک و کودک بودند که به سن امامت رسیدند. خدای متعال در وجود امام جواد (ع) حقیقت امامت را آشکار کرد. گفتم به شما که کوثر است. جلوه­ی ویژه کوثر است. که این امامت، علمش متصل است. علم ربانی است. علم الله است. لذا وقتی شروع کرد حضرت به صحبت کردن دارید قضایا را . غرضم این جمله است، اگر در سن کودکی بود، به شکل طبیعی باید اطراف برایشان برنامه ریزی می­کردند، در آمد و شدشان. مخصوصاً در یک شرایط خاصی هم حضرت قرار داشتند، اقتضائات آن سنین بود. بعد امام رضا (ع) فرمودند که جواد جان نکند که از مردم رو بگیری و خودت را در معرض قرار بده. در دسترس باش. دارد در ضمن به همه دوستانش حضرت رضا علیه السلام پیام می­دهد که در دسترس است این آقا، یعنی بگیرید، این آقا ، می گوید احتجاب نداشته باش. آنوقت در ضمن این جمله آن پیام ویژه به شما می­رسد. این کشکول گدایی را بگیر. شب ولادت هم وقت گرفتنش هست. بعضی ها خیال می­کنند در شهادت فقط می­شود گرفت. اتفاقاً در ولادت بهتر می­شود گرفت چون آن سحری که این عالم به نور جمال ولی خدا و حجت خدا روشن می­شود، امشب است. این سحر مبارک و خجسته است. این ظرفیت است. باید بروی و بگویی خطاب به امام جواد علیه السلام که من آمده ام. و تصدق علینا، یا ایها العزیز، اوضاع ما را هم که می­بینی، مسنا واهلنا الضر. این وضع ماست، این وضع دوستان شماست. این گرفتاریهای ماست. وجئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكيل. شما هم که جواد هستی. کم نمیشود از شما توقع. فأوف لنا الكيل. پر کن. پرش کن. وتصدق علينا ان اللة يجزي المتصدقین. بخواهید از حضرت، بگویید که بالاخره این ماه رجب از دست من نرود. من کم توفیق نباشم. ان شاءالله از خدای متعال بخواهید.

دعای پایانی

 



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *