«فَسُبْحَانَكَ مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِى مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ: تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ، وَ تُمْلِى لِلْعَاصِى فِيمَا تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ. أَعْطَيْتَ كُلا مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ».
به لطف پروردگار متعال، گفتگو و گزارش ما دربارهی مضامین سیوهفتمین دعای صحیفهی مبارکهی سجادیه به جلوههای بسیار بدیع و جذاب و شوقانگیز کَرَم خدای متعال رسید. امام (علیهالسلام) با عباراتی بسیار جذاب و دقیق، کرم حضرت حق به بندگان را به تصویر میکشد و با نوعی تصویرسازی هنرمندانه و فوقالعاده بدیع، کرم خدای متعال را ترسیم میکند.
رجب، ماه رونمایی از کرامت خدای متعال
این جلسه، جلسهی اختتامیه سال 1397 است که در آن بحث ما جمعبندی میشود. ضمناً آغاز ماه مکرّم رجب هم هست. این اختتامیه و این افتتاحیه، در کنار هم قرار میگیرد و آن را به فال نیک میگیریم. با تصویرگری کرم حضرت حق، سال 1397 تمام میشود و ماه رجب که رونمایی صفت کریم خدای متعال و نوروز اهل معنا و فروردین عشّاق است، آغاز میشود. ماه رجب، آغاز فصل نیایش و بندگی است که افق تازهای از سلوک را پیشِروی اهل معرفت قرار میدهد. فروردین امسال، با ماه مکرّم رجب تقارن دارد و به فروردین طبیعت هم گره میخورد و بهار در بهار است.
بحث صحیفهی مبارکه و ادامهی بررسی کلمات امام سجاد (علیهالسلام) در دعای سیوهفتم را به عنوان استقبال از برکات و فیوضات ماه مکرّم رجب قرار میدهیم و با همین کلمات، به استقبال عنایات و الطاف خاص الهی میرویم.
کرامت خداوند در برخورد با بندگان عاصی و مطیع
من دعا را برای شما میخوانم و توضیحات را در ضمن عبارتها قرار میدهم؛ چراکه شرح مسئله قبلاً به تفصیل گذشت و اکنون بیشتر تطبیق مطالب است.
«فَسُبْحَانَكَ مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِى مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ». چقدر روش تو در مواجهه با بندگانت کریمانه است و در عالیترین سطح کرامت قرار دارد.
این عبارت، نوعی جمعبندی اعجابانگیز است. واژهی «سُبْحَانَكَ»، نشاندهندهی شگفتی و اعجاب از شیوهی کریمانهی حضرت حق در برابر بندگانش است. «مَا أَبْيَنَ»، صیغهی تعجب است و بیانگر اعجاب. حضرت خطاب به خداوند میفرماید: کرم تو در برخورد و مواجهه و معاملهی تو با بندگان مطیع و عاصی، آشکار و متجلی و درخشان است. این عبارت یادآور این آیهی کریمه است: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ؛[1] اى انسان، چه چيز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟».
حضرت در مورد برخورد خداوند با بندگان مطیع میفرمایند: «تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ». در مورد کسی که در مقام اطاعت تو برمیآید و بنای زندگی و ساختار شخصیتی او، مطابق قاعدهی بندگی و اطاعت است، کرم تو اینگونه آشکار میشود که با آنکه تمام مقدّمات و امکانات و اسباب برای اطاعت آن شخص را خودت فراهم کردی، باز از او قدرشناسی میکنی.
در مورد برخورد خداوند با بندگان عاصی نیز میفرمایند: «وَ تُمْلِى لِلْعَاصِى فِيمَا تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيه». مواجههی کریمانهی تو در مورد معصیتکار، عبارت از حلمی است که نسبت به او میورزی و در عقوبت او شتاب نمیکنی. تو به او مهلت و وقت میدهی، در حالی که مسلط بر او هستی و میتوانی در همان لحظهی اول، در عقوبت شتاب کنی.
اینجا حضرت جمعبندی میکنند و میفرمایند: «أَعْطَيْتَ كُلا مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ». به هر یک از اینها (مطیع و عاصی) عطا و بخشش و دهشی میکنی که از جانب تو واجب نیست و کاملاً کریمانه و از سر فضل و تفضل است. چه پاداشهایی که به مطیع میدهی و چه مهلتی که به عاصی میدهی و البته فراتر از مهلت هم هست. تو مهلت میدهی تا زمینهی بازگشت او فراهم شود و او را ببخشی و در این بخشش، تقرب به خودت ایجاد شود. نه این مهلت دادن واجب بود و نسبت به آن استحقاقی وجود داشت و نه آن سپاسگزاری. پس این شکر و حلم، نمادهای کرم تو هستند.
«وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ». و از خزانهی کرم خود به صورت یکجانبه و بدون استحقاق، به هر یک از عاصی و مطیع، کرم کردی؛ زیرا عمل آنها اصلاً به این افق نمیرسد.
حضرت سراغ مطیع میرود و ابتدا وضعیت او را توضیح میدهد.
1. تجلی کرم خداوند در برخورد با بندگان مطیع
کلمهی مطیع در اینجا تمام مراتب اطاعت را در بر میگیرد. از شخصی که تصمیم قطعی برای بندگی حضرت حق در مسیر طاعت دارد و در ابتدای راه و قدم اول است تا کسی را که در اطاعت حضرت حق به اوج و قله رسیده که همان انسان کامل است، همه را شامل میشود. شرح حضرت در مورد کرم حضرت حق در مواجهه با مطیع، شامل حال همهی اشخاص این داستان میشود؛ چه مبتدی، چه متوسط و چه منتهی (بهمقصدرسیده). بعداً به آن فکر کنید. حتی خود حضرت سجاد (علیهالسلام) را نیز در بر میگیرد!
«وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ». اگر پای تکافو به میان بیاید، یعنی فرض بر این باشد که میخواهی با او با عدل برخورد کنی ـ که حضرت یکی دو خط بعد، از آن با کلمهی قصاص تعبیر میکنند ـ و بنا را بر این بگذاری که با او حساب کنی، چون تمام مقدّمات طاعت را خودت به مطیع دادی، به نقطهی حساسی میرسیم که گویا شخص هیچ استحقاقی برای پاداش و ثوابِ تو ندارد. محاسبهی تو، مطیع را به نقطهای میبرد که هیچ نعمتی متوجه او نباشد و مستحق دریافت هیچ نعمتی نباشد.
تمام مطلب روی کلمهی «أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ» است. بیانگر آن است که اصل وجود شخص و عزم و محیط انفسی و آفاقی و ... را خدای متعال برای او فراهم آورده است. هر یک از این عوامل اگر مهیا نبود، شخص موفق به طاعت نمیشد؛ هرچند امام سجاد (علیهالسلام) باشد.
«وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ». اگر تو بخواهی با عدل رفتار کنی، هیچ کس نجات پیدا نمیکند. اما تو با کرم خود مواجه میشوی و به مطیع پاداش میدهی. نتیجه آنکه به مطیع در برابر مدت کوتاه فانی، پاداشهایی میدهی که دارای زمان طولانی است. این زمان بهقدری طول میکشد که میتوان از آن به خلود و جاودانگی تعبیر کرد. او در فضای دلنشین پاداشهای تو مستقر است و آنجا جاودانه میماند.
سهم جنابعالی از این متاع قلیل چقدر است؟! وقتی مقیاسها به میان میآید، خودت را با کرهی زمین مقایسه میکنی و مقیاسها را توسعه میدهی و خود را در برابر منظومهی شمسی و کهکشانهای دیگر قرار میدهی. بزرگتر از تو هم در این عرصه هست. حلقههای پیرامون زحل، حدود چهار پنج میلیارد سال عمر دارد؛ در حالی که انتهای عمر حضرتعالی در این دنیا، نهایتاً صد سال است. اگر زمان و مکان را تطبیق دهید، این فاصلهها خود را بهخوبی نشان میدهد. جنابعالی هشت دقیقهی نوری (فاصلهی ما تا خورشید) را هم نمیتوانی بهخوبی درک کنی، تا چه رسد به فاصلهی ما با ستارهی شباهنگ که نُه سال نوری است! اگر یک بچه با هواپیمایی که با سرعت هزار کیلومتر بر ساعت میرود، از اینجا تا خورشید برود، هنگام برگشت حدود 27 سال سن خواهد داشت.
مولا طاعت تو را ذیل نام کرم خود میبرد و در برابر اطاعت کوتاهمدت تو، پاداشی میدهد که «مده طویله خالده» است. قدم اول آن، بهشت برزخی است؛ مانند موقعیتی که اکنون شهدا و صالحین درجهیک در آن قرار دارند. از جهنم برزخی به خدا پناه میبریم که اولیای خدا از آن به خدا پناه میبرند.
راه نجات از برزخ
اگر میخواهید برزخ خود را چاره کنید، با باطن ماه رجب گره بخورید. یکی از برکات ماه رجب، این است که تسهیلکنندهی برزخ است. تفصیل آن برای جای خودش بماند. ماه رجب خیلی روشن و جمیل است و طلوع کرامت پروردگار متعال است. تجلی اعظم آن، ماه مبارک رمضان و لیله القدر است. اگر باطن شما با ملکوت ماه رجب گره بخورد، اتفاقات خیلی خوبی برای شما رخ میدهد.
اگر کسی به بهشت برزخی وارد شود، تا زمانی که آسمانها و زمین است، در آن کامیاب است؛ با آنکه این هنوز بخش مقدماتی است و خلود قیامتی نرسیده است. همین بهشت برزخی را قرآن کریم با واژهی «خلود» بیان میکند. جهنم برزخی و فضای ابهام برزخی نیز همینطور ترسیم میشود.
هیچکس استحقاق ثوابهای الهی را ندارد
«وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ». شما در دنیا یک هدفگذاری طاعتی میکنید و برای یک عمل صالح برنامهریزی میکنید که نقطهی غایت و پایان دارد. انسان، نماز یا روزه یا خدمتی را شروع میکند و به اوج و سرانجام و اتمام میرساند. سختترین کارها هم پایان دارد و به اتمام میرسد. جهاد و روزه و امر به معروف و نهی از منکر، همگی تمامشدنی هستند؛ اما خدا با چنین کسی چه کار میکند؟! افق عملش را امتداد میدهد تا به نقطهی بقا ملحق شود و در اوج بهجت و لذت و بهرهمندی باقی بماند.
«ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ». بنای تو بر این نبود که بخواهی با او پایاپای محاسبه کنی. در قصاص، عین در مقابل عین است.
حضرت اینجا فقط دو مقوله را یادآوری میکنند که یکی رزق و دیگری ابزار است. انسان به وسیلهی رزق، توان بر طاعت پیدا میکند و برای طاعت، دست و زبان و گوش و مغز و ادراک و ... میخواهد.
«مِنْ رِزْقِكَ الَّذِى يَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِكَ، وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِى الاْلاتِ الَّتِى تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِكَ». تو رزق و ابزار را با او محاسبه نکردی. اگر بخواهد محاسبه یا مناقشه کند، چطور میشود؟ «وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مَا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِيهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَى مِنْ أَيَادِيكَ وَ مِنَنِكَ». اگر این کار را انجام میدادی، تمام فعالیتهای شخص در طول عمرش در مقام بندگی تو، در برابر کمترین رزق و ابزاری که به او دادی، محاسبه میشد و بقیهاش میماند! البته آنهم با تساهل است؛ وگرنه اگر وارد بحث دقیق شوید، همان اندک را هم نمیتوانیم پاسخ دهیم. وقتی این انسان در مقابل اندک رزق خدای متعال، بیحساب شد، باقی نعمتها و لطفهای خدای متعال را چه کند؟!
امام اینجا بنا را بر این گذاشته است که این مطلب بهخوبی تفصیل شود. حضرت میداند که با انسانهایی مواجه است که فکر خود را به کار نمیاندازند و تأمل نمیکنند! این رفتار، مادرانه است. قبلاً گفتم که امام مثل مادر رفتار میکند. مادر، لقمه را نرم میکند و میکوبد و بعد به فرزندش میدهد. معاملهی امام با ما همینطور است.
حال امام میفرماید هرقدر هم انسان زحمت کشد و انواع طاعات را انجام دهد و از هیچچیز فروگذار نکند، همان ابتدای محاسبه، با اندک نعمت، بیحساب میشود. «وَ لَبَقِىَ رَهِينا بَيْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ». در برابر میلیاردها نعمت دیگری که تو به او دادی، بدهکار میماند. «فَمَتَى كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئا مِنْ ثَوَابِكَ لا مَتَى». چه زمانی چنین کسی استحقاق اندک ثوابی از جانب تو پیدا میکند؟! هیچوقت.
«هَذَا يَا إِلَهِى حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ، وَ سَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ». تمام توضیحاتی که دادیم، حال کسی است که همیشه مشغول طاعت و بندگی بوده است. حتی اگر انسان کامل پای محاسبه بیاید، چیزی برای او باقی نمیماند.
این همان مقام فقر است که اگر انسان به شهد آن برسد، عالم دیگری به روی او باز میشود و در محیطی وارد میگردد که از منتگذاریهای مسخره در مقام بندگی رها میشود.
اگر از ابتدا تا انتهای روزگار، در مقام طاعت باشم و این طاعت در مقام سجده باشد، شکرانهی فقط یک نعمت از نعمتهای تو نخواهد بود. این منطق سیدالشهدا (علیهالسلام) است.
2. تجلی کرم خداوند در برخورد با گنهکاران
اینها همه در مورد مطیع بود. «فَأَمَّا الْعَاصِى أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ». اما کسی که گرفتار معصیت شده و امر تو را نافرمانی کرده است، «لَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَيْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِى مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ». تو برای عقوبت او شتاب نمیکنی. چرا؟! تو این مهلت را دادهای تا معصیتکار از موقعیت معصیت خارج شود و در مقام توبه قرار گیرد و به مقام طاعت برسد. این مهلت دادن نیز پهن کردن سفرهی کرم است.
«وَ لَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فِى أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ». لحظهای که او تصمیم گرفت گناهی انجام دهد، در همان لحظهی اول، مستحق عذاب و نابودی و جهنمی شدن بود. هر آنچه برای عقوبت تمام گناهکاران آماده کردی، در اولین لحظهی تصمیم به انجام گناه، مورد استحقاق آن شخص است. اینجا مسئلهی حجم معصیت و امثال آن مطرح نیست، که آن بحث دیگری است؛ بلکه خود معصیت و عصیان و تصمیم برخلاف امر مولا، اهمیت دارد.
«فَجَمِيعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ، وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِک». اما انگارنهانگار! نهفقط وقتی او برای انجام گناه نقشه میریزد، هیچ اتفاقی نمیافتد، بلکه هنگامی نیز که وسط لشکرگاه جنود الهی (دست و پا و جوارح خود)، در برابر قادر مطلق، این ذرهی ناچیز ایستاده و وارد معصیت شده است، خدا به او مهلت میدهد. عبارت «تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ» خیلی زیبا است. امام سجاد (علیهالسلام) به خدای متعال میگوید این حق تو است که او را عذاب کنی و او را در دریای عذاب خود غرق سازی؛ اما تو حق خود را رها میکنی. آنچه اینجا واجب بود، عذاب بود؛ اما تو به کمتر از آن رضایت میدهی و به او مهلت میدهی.
امام سجاد (علیهالسلام) به اینجا که میرسد، میفرماید: «فَمَنْ أَكْرَمُ يَا إِلَهِى مِنْكَ». از تو کریمتر کیست؟! «وَ مَنْ أَشْقَى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ لا مَنْ». از کسی که با وجود رب کریمی مانند تو بدبخت شود، بدبختتر کیست؟! کسی با چنین خدایی جهنمی شود! کسی با چنین خدایی جا بماند! «فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلا بِالْإِحْسَانِ». تو جز با احسان توصیف نشدی و محسن مطلق تو هستی. «وَ كَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلا الْعَدْلُ». جز عدل تو انسان هیچ ترسی در برابر تو ندارد و تنها نگرانی ما این است که پای عدل تو به میان آید. «لا يُخْشَى جَوْرُكَ عَلَى مَنْ عَصَاكَ». هیچکس نگران این نیست که تو با آن کسی که گناه کرده است، ستمگرانه رفتار کنی؛ حتی اگر فرعون باشد. «وَ لا يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ». کسانی که راه رضایت تو را در زندگی خود در پیش گرفتهاند، میدانند که تو پاداش خود را از آنان دریغ نخواهی کرد و نگران نیستند که تو بخواهی آنان را ندیده بگیری.
پیامبر و اهل بیت، تجلیگاه کرم خداوند
جمعبندی حضرت یک جملهی بسیار زیبا است که تناسب قشنگی با ماه رجب و سفرهی کریمانهی این ماه دارد: «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِى أَمَلِى وَ زِدْنِى مِنْ هُدَاكَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَى التَّوْفِيقِ فِى عَمَلِى إِنَّكَ مَنَّانٌ كَرِيمٌ». چشم من به جمال محمد و آل محمد افتاد که تجلیگاه کرم تو هستند. حال جرئت پیدا کردم و زبان من باز شد. مرا به آرزویم برسان و از هدایتگری خودت، سهم مرا بهقدری زیاد کن که به رضای تو نزدیک شوم. هرچه از سوی تو است، کرم است.
حال، شما از این زاویه به ماه رجب نگاه کنید که از سرِ شب تا سپیدهی صبح، فرشتهای به نام داعی صدا میزند و بندگان را دعوت میکند.[2]
امیدواریم خدای متعال، از روی کرم خود، ندای ملک داعی را به گوش قلب ما برساند و ما را به شوق و وجد و حال آورد تا از فرصت فوقالعادهی فراهمشده در این ماه استفاده کنیم. امام سجاد (علیهالسلام) از ابتدا تا آخر این ماه میفرمود: «يا مَنْ يَمْلِكُ حَوائِجَ السَّآئِلينَ و يَعْلَمُ ضَميرَ الصَّامِتينَ؛ اى كه مالك حاجات خواستارانى و اى كه نهاد خاموشان دانى».
رفقا را به خدای متعال میسپاریم. انشاءالله با حظی که از این دعا نصیبتان شد، کام شما شیرین شود.