اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم، بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین، سِیَّما بقیةِ اللهِ فی الأرضین.
وَ خَلَقَ لَهُمُ النّهَارَ مُبْصِراً لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ، طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ
دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ.
* نعمت تماشایی «روز»
موضوع بحث ما گزارشی بود از دعای ششم صحیفهی مبارکهی سجّادیّه که وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُ عِنْدَ الصّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ، در جریان ترجمهی متن این دعای نورانی رسیدیم به این جمله، وَ خَلَقَ لَهُمُ النّهَار، فراز قبلی مربوط به آفرینش شب بود و اسراری که در شب پروردگار متعال قرار داده است، از اینجا به بعد مربوط میشود به آفرینش روز؛ قبلاً یک اشارهای داشتیم، خلاصهاش این شد که همچنان که شب مظهر نام مقدّس هُوَ الباطِن است، روز مظهر نام مقدّس اَلظّاهِر است، هُوَ الظّاهِر. هم خودش دیدنی است، هم با آن میشود همه چیز را دید، روز اینطوری است، خودش تماشایی است، به خاطر آن روشنایی و ضِیاء، و هم در پرتو او میشود همه چیز را مشاهده کرد و دید، این روز است، نَهار.
* روز، نمادی از روز قیامت
قرآن کریم برای روز از این چند واژه استفاده میکند، یعنی برای بیان آن حکمتی که در آفرینش روز و نهار هست، یکی تعبیر بسیار زیبا و جذّاب مُبصِراً، هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ سَکَناً وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ، میفرماید روز را برای شما عامل دیدن قرار دادم، تعبیر خیلی تعبیر لطیفی است، مُبصِراً، در یک تعبیر دیگری قرآن کریم میفرماید وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً، روز یکی از آیات خداوند تبارک و تعالی، یکی از نشانههای بسیار زیبا و جذّاب و پرفروغ حضرت حق است و خصوصیّتش این است که خودش آیه است، در این آیهی پرفروغ، شما آیات الهی را میتوانید به تماشا بنشینید، در پرتو آن ضیاء و روشناییای که در روز خدای متعال خلق کرده میشود حالا تماشا کرد مجموعهی عظیمی از آیات الهی را، این یک تعبیر است؛ تعبیر دوّم که باز در قرآن کریم هست، وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً، نُشور، از این جهت روز یک چیزی شبیه دورنمایی از قیامت است، گویا شب حکایتی است از برزخ، در یک آرامش و سکونی هستند همه، و روز حکایتی است از قیامت، فراخوان است و نشر و انتشار مردمان است، همه حرکت میکنند، از خانههایشان بیرون میآیند، روز قیامت که همه از قبرها سر بلند میکنند، این هم هست، خاطرتان هست آن آیهی کریمه را که فرمود هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ، شب جان شما را خدای متعال میگیرد که همین اتّفاقی است که در خواب میافتد، يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ، و تمام فعّالیّتهای شما در روز در محضر حضرت حق است، ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ، آنگاه خدای متعال شما را در روز مبعوث میکند، برانگیختن است، شما را برمیانگیزد، همین نُشوراً است، لِيُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمّى، تا به آن اَجل برسید، این مسیر ادامه دارد تا به آن اَجل مُسَمّی، آن وقت مشخّص - که برای هر کسی یک وقت مشخّص و معیّنی وجود دارد - در پایان کار، به آنجا برسید.
* روز، نقطه اقدام و حرکت
نکتهی بسیار جالبی ما دربارهی روز داریم، شما پس این دو تا کلمه را از قرآن کریم برای روز به خاطر داشته باشید؛ یک، مُبصِراً، دو، نُشوراً، یکی برای تماشا است، یکی برای اقدام و حرکت، درست نقطهی مقابل شب است که برای سکونت است و آرامش و درنگ، روز برای حرکت و سیر و سیاحت و فعّالیّت است. خداوند تبارک و تعالی روز را فرصت اقدام قرار داده است برای بندگان خودش. همین کلمهی جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ، همین مسئله را اشاره میکند، در آیهی دیگر هم که جلسهی پیش اشاره کردیم، إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلاً، یعنی فرض بر این هست که انسان مؤمن در روز تلاشهای جدّی و طولانیای دارد، علاوه بر اینکه یک کارهایی هم هست، از برنامههای انسان مؤمن که علاقهمند است این کارها مستور باشد، شب این امکان را برایشان فراهم میکند. یک کارهایی است که انسان مؤمن علاقهمند است آنها را علنی کند و آشکار کند، آنجایی که انسان یک کاری را انجام میدهد، میخواهد دیگران هم باخبر بشوند، در آنها هم انگیزه ایجاد بشود، آنها را هم همراه خودش بکند، لذا شما در مسئلهی انفاق، این تعبیر را در مورد اِنفاقُ اللَّیل و اِنفاقُ النَّهار دارید در قرآن کریم، الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، این تعبیر ادامهاش جالب است، سِرّاً وَعَلاَنِيَةً، کسانی که اموال خودشان را روز و شب انفاق میکنند، فرقش چیست؟ فرقش این است که در شب میشود سِرّاً، در روز میشود عَلانِیَةً، یک انفاق سرّی دارند برای اینکه هم اخلاصشان، بنیهشان از نظر ایمانی تقویت بشود، هم برای اینکه آبروی بعضی از انسانهای مؤمن آبرومند حفاظت بشود، این میشود انفاق سرّی، این را شب برایشان امکانش را فراهم میکنیم؛ امّا روز چه؟ عَلانِیَةً، یُنفِقونَ، باز هم آن انفاق است، امّا عَلانِیَةً، آشکار است، تا همه ببینند، تا فرهنگسازی بشود، تا دیگران هم اقتدا بکنند، دیگران هم تشویق بشوند.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم تعبیر بسیار لطیف و زیبایی را برای روزها دارد که امام سجّاد(علیه الصّلاة والسّلام) از همینجا شروع میکنند، این تعبیر بسیار زیباست و او عبارت است از «در جستجو و طلب فضل پرودگار متعال»، فرمود روز را خدای متعال قرار داده برای اینکه شما بروید به دنبال فضل الهی. من از همینجا متن را بخوانم، خیلی شیرینتر است، وَ خَلَقَ لَهُمُ النّهَارَ مُبْصِراً که توضیحاش را عرض کردیم، برگرفته از آیات قرآنی است، خدای متعال روز را به عنوان عامل دیدن و تماشا و رؤیت و بصیرت برای انسان قرار داده، شما تصوّر بفرمائید که ما روز را نمیداشتیم، همهاش در شب بودیم، این همه آیات گوناگون و متنوّع و دلپذیر که خدای متعال خلق کرده، این همه رنگها، این همه آفریدههای پروردگار متعال را نمیشد دید. خدای متعال روز را قرار داده برای اینکه انسان میبیند در روز و البتّه نه فقط آیات را مشاهده میکند، بلکه این دیدن مقدّمهای است برای اقدام و حرکت و پویش و کوشش و رفتن سراغ رزق الهی که حالا این تعبیر بعدی است، روز را روشن قرار داد لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، این آن تعبیر قرآنیِ بسیار زیبا است که امام(علیه الصّلاة والسّلام) اینجا آوردند، لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، تا در روز مردمان بروند به سراغ طلب فضل الهی.
امام(علیه الصّلاة والسّلام) این کلمهی لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ را با دو سه بیان خیلی زیبا توضیح دادهاند، این واو، واو تفسیری است، ، وَ لِيَتَسَبّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، تا سببها را، وسائل را فراهم کنند و توسّط این اسباب بروند سراغ رزق خودشان، رزق الهی را دریافت کنند، لِيَتَسَبّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، سببجویی کنند برای به دست آوردن رزق، بنابراین لِيَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ یک معنایش همین است، یعنی سبب فراهم کنند، این همه اسباب هست برای تحصیل رزق، اینها آن اسباب را فراهم کنند، از آن طریق خودشان را به رزقی که خدای متعال برای آنها در نظر گرفته است برساند؛
وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ، ادامهاش است، این سَرح به معنای حرکت هم هست، البتّه از آن تعابیر خیلی لطیف است، این حرکتی که صبحگاهان، اوّل صبح گلّهها دارند، آن حالت را میگویند سَرح، مخصوصاً حالتی که این شترها دارند، البتّه ما خیلی تجربه نداریم، اینها را بیشتر مثلاً آن کسانی که در مناطق خاصّ خودش زندگی میکنند میبینند، این حرکتی که گلّههای بزرگ و عظیم مثلاً شترها پخش میشوند در این بیابان خدا، میروند برای اینکه رزق خودشان را به دست بیاورند. بعدازظهر هم گروهی برمیگردند، البتّه راجع به دیگران هم هست، منتها بیشتر در این باره استفاده می شود این واژه، اینجا استعاره است، با بیان خیلی ظریف و لطیفاش. وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ، یعنی تا بروند، حرکت کنند در زمین خداوند، سیر کنند، برای اینکه بالاخره به آن فضل الهی برسند و دست پیدا بکنند.
* «فضل»، عطای بدون طلب و استحقاق
اینجا من یک نکته را توضیح کوتاهی عرض کنم، بعد برویم سراغ تعبیر بسیار جالب بعدی. عزیزان عنایت کنند، اینجا واژهی يَبْتَغُوا و فَضل استفاده شده، تعبیر خیلی تعبیر دقیقی است، تعبیر قرآن کریم است و حجّت خدا این تعبیر را در مقام دعا آورده و دارد با کلمات بسیار دلنشین خودش این را برای ما هم توضیح میدهد، هم در جان ما اینها را مستقر میکند، ببینید، اوّلاً کلمهی فضل خیلی کلمهی عجیبی است، از کلمات بسیار شیرین قرآن کریم کلمهی «فضل» است، اگر بخواهیم کلمهی فضل را معنا کنیم شاید اینطور بگوییم خوب باشد، البتّه ترجمهاش سخت است، امّا با یک توضیحی میشود معنا را منتقل کرد. فضل آنجایی گفته میشود که هیچ استحقاقی وجود ندارد. طلبی کسی ندارد، بدون طلب، یعنی بدون ادّعا، بدون استحقاق. وقتی یک نعمتی در اختیار کسی قرار میگیرد این میشود فضل، یکی از معانی فضل این است. خدا رحمت کند، یکی از آقایان میخواست خیلی این مسئله را راحت معنی کند، میگفت همینطور مفتی، این تعبیر حالا چقدر تعبیر دقیقی باشد؟ همینطور مفتی، خدای متعال قرار داده، این میشود فضل؛
کلمهی فضل حکایت از اوج و عنایت و لطف پروردگار متعال است، اوج عنایت حضرت حق، و قرآن کریم به ما اعلام میکند که اصل و فرع وجود شما فضل است و هرچه که خدای متعال در اختیار شما گذاشته از ظاهر و باطن فضل است، یعنی کسی طلبی نداشته است. ما نبودیم و تقاضامان نبود. کسی ادّعایی ندارد، کسی حقّی ندارد به گردن پروردگار متعال. بنابراین هرچه که حضرت حق به شما داده است، از اصل وجودتان فضل است، فرعش یعنی اعضا و جوارح فضل است، آنچه که در این عالم مهیّا کرده است برای شما، فضل است، همهاش فضل است؛ از امکانات معنویای که برای شما فراهم کرده است، فضل است؛ پیامبران را فرستاده است، فضل است؛ هادی و معلّم و مرشد برای ما قرار داده است، فضل است؛ راهنمایی کرده است، فضل است. این یک نکتهای دارد، نکتهاش این است که اگر رسیدی به هرکدام از این امکاناتی که خدای متعال ظاهری و باطنی برای تو قرار داده است به خودت نسبت ندهی! این فضل است. ذلِکَ فَضلُ اللهُ یُوتیهِ مَن یَشاء، همهاش فضل خدا است، این تعبیر خیلی تعبیر تربیتی دقیقی است که برای نعمتها استفاده میشود، خیلی دقیق است از نظر تربیتی، که شما وقتی به آن رسیدی، گرفتار خودپسندی، خودشگفتی، خودشیفتگی، عُجب نشوی، چون انسان حالت عُجب در او پیدا بشود ساقط میشود. گرفتار فرح و فخر نشوی، چون از چشم خدای متعال میافتی. فرح یعنی خوشحالی غیرعادی، که انسان یک چیزی را احساس کند این را من خودم به آن رسیدم. إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ، من بودم که درس خواندم و فلان رتبه را گرفتم، من بودم که تلاش کردم به فلان مقامات معنوی رسیدم، من بودم که همّت کردم به فلان امکانات مادّی رسیدم، این کلمهی فضل شما را مینشاند سر جایتان!
این تعبیر قرآنی را ببینید، وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً، این آیه از آن آیاتی است که حال همهی سلّاک و عبّاد را همه را یکجا میگیرد! که تازه نفسشان میخواست مشعوف بشود که عجب! این ما بودیم که چه کردیم و چه کردیم، حالا مثلاً فلان مشاهدات را داریم، فلان دریافتها را داریم، فلان فتوحات معنوی را داریم، نخیر؛ فرمود وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ، آن چیزی که به شما رسیده است همهاش فضل بود از جانب خدای متعال، مَا زَكَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً، احدی از شما ابداً به تزکیه نمیرسید. این قاطع است، انبیا، اولیا، صلحا، هیچکس به جایی نمیرسید، هرکسی به هرجایی میرسد از فضل الهی میرسد. تعبیر خیلی تعبیرِ محکمی است.
میگویند اَلکَلام یَجُرُّ الکَلام، اینجا یک تعبیر دیگری هم هست این را دقّت کنید این هم تربیت است، أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ، عجب! تو حسادت کردی؟ تو به فلانکس حسودیات شد؟ حواست نبود که آن فضل خدا است که به او داده است؟ یعنی با خدا داری دشمنی میکنی؟ حسادت خیلی چیز بدی است، حالا برسیم به وقتش عرض میکنم، خیلی چیز کثیفی است. حسادت، تهاش دشمنی با خدای متعال است، یعنی تو داری مدّعی میشوی در برابر خدا. خدایا چرا به فلانکس دادی؟! وقتی به تو برمیخورد از اینکه به فلانکس مثلاً علمی، جمالی، مالی، جاهی، هرچه دارد، به تو وقتی برمیخورد، حواست باشد. آن بدبخت که خودش چیزی نیست، کسی نیست، آن چیزی که دستش هست فضل است، از جانب خدای متعال است، تو مدّعی خدای متعال هستی که چرا به فلانکس فلان چیز را دادی؟ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ، البتّه این آیهی کریمه ناظر به یک مصداق ویژه هم است و آن مصداق ویژه ولایت الهی است که خدای متعال از فضل خودش به اولیایش داده است. چون بعدش هم میرود سراغ جناب ابراهیم و آل ابراهیم، یعنی اهل بیت(صلوات الله و سلامُهُ علیهم اَجمعین) و حکایت آن کسانی که از سر حسادت همیشه اذیت کردند اولیاء خدا را، أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ پس این کلمهی فضل را به خاطر داشته باشید، هرچه که هست فضل است از جانب خدای متعال.
* تکلیف ما طلب فضل است
حالا ما تکلیفمان چیست؟ میگوید تکلیف جنابعالی این است که فضل را از خدای متعال بخواه، تکلیف تو گدایی است. گدایی کار شما است، شما بخواهید، مصلحتت باشد به تو میدهند، نباشد نمیدهند، میرسی، نمیرسی. تکلیف شما این است که بروی دنبال فضل خدای متعال، این خواستن، این طلب، که حالا این تعبیر خودمانیاش همین گدایی، این کار شما است، شأن بنده این است، شأن مولا هم فضل است، بعد هم او حال تو را میبیند، میبیند چه چیزی برایت خوب است به تو میدهد، فضل است، چون بسط و قبض و اینها دائر مدار حکمت است، مصلحت است، حساب کتابهایی هست در این عالم، کار تو گدایی است، اِبتِغاء، اِبتِغاء یعنی طلب، یعنی برو دنبالش، آنوقت دوستان با این نگاه توحیدی که یکجا مولای کریم است و فضلش، یکجا هم یک بندهی فقیر است و فقرش، حالا آمده خواستهی خودش را عرضه میکند و طلب میکند. در این نگاه توحیدی رفتن سراغ فضل الهی و خواستن و تمنّا داشتن و تلاش کردن و کوشیدن و دویدن و پیگیر شدن همهاش مجاهدت در راه خدای متعال است اگر این حال را کسی داشته باشد، همهاش جهاد است. مخصوصاً آنجایی که میرود سراغ فضل الهی برای اینکه کسانی را که خدای متعال ادارهی آنها را به او سپرده، برای آنکه به آنها برسد. فرمودند یک چنین کسی خیلی کارش قشنگ است در این عالم، یعنی همین کار آقایان و مردها و اینها که وظیفه خدای متعال گذاشته است گردنشان، بروند از اوّل صبح بزند بیرون، بسم الله الرّحمن الرّحیم بگوید و برود دنبال فراهم کردن آن فضلی که سهمش است، سهم او، خودش و کسانی که تحت پوشش برنامهی ادارهی زندگی او هستند. فراهم کند تا هم خودش بهرهمند بشود و هم دیگران را بهرهمند کند. از این بالاتر، آن کسانی که میروند به دنبال فراهم کردن فضل الهی، برای اینکه نه فقط برای عیال واجب النّفقهشان، بلکه برای اینکه بتوانند سفرهداری کنند برای بندگان خدا. بهدست بیاورند برای اینکه برسانند.
آنوقت اگر کسی احساس کرد این فضل خدا است، بهدست آورد، مادّی و معنویاش را، فرقی نمیکند؛ مغرور نمیشود، گرفتار فخرفروشی نمیشود، گرفتار تکبّر نمیشود، چقدر لطیف است، میفهمد که این فضل خدا است. بلکه سرش میافتد پایینتر، هرچه بیشتر نصیباش بشود خضوعش بیشتر است، خشوعش بیشتر است، وقتی که به دست آورد برای اینکه به دیگران بدهد سختش نمیشود، به او گران نمیشود، چون فضل خدای متعال است، تازه چون میداند اگر فضل الهی را به بندگان خدا برساند آنجا فرشتگانی هستند که این را برایش نگهداری میکنند، برایش جاودانه میشود، فَهُوَ يُخْلِفُهُ، اینجا اصلاً از اوّل قصد میکند که بهدست بیاورد تا به دیگران برساند، فضل الهی است. میخواستم عرض کنم ببینید ما از کنار تعابیر قرآنی آسان میگذریم، دقّت بکنید ببینید چقدر لطیف است، لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، روز را خدای متعال قرار داده تا شما بروید به دنبال فضل الهی و آن را طلب کنید، بخواهید از خدای متعال، تمنّا کنید؛ منتها یک تذکّر هم به ما دادهاند، آن تذکّری که دادند این است که آن فضل دو عرصه دارد، یک عرصهی مادّی دارد، یک عرصهی معنوی دارد، در دو میدان است، پیشروی شما است. درمورد عرصهی مادّی به شما گفته شده است که حرص نزنید، یعنی این طلبتان طلب جمیل باشد، زیبا باشد، حرص نزن، خیال هم نکن فرد دیگری میتواند سهم تو را ببرد، نه، به ما وعده داده شده است، رزق هر کسی محفوظ است، فقط تو باید بروی از طریقش بهدست بیاوری، راهش را پیدا کن، راهش را شناسایی کن، از راهش برو سهم خودت را از این سفرهی کرم خدای متعال و سفرهی رزق الهی برداشت کن، همین، بنابراین خودکشی نکن! خیال هم نکن که دیگران می توانند سهم تو را بردارند، در این مسابقههای خطرناک نیافت، چون آن مسابقهها خیلی بد است، خیلی زشت است، یک وقتهایی نتیجهی سوءظنّ به خدای متعال است، انسان گویا نسبت به پروردگار خودش، خالق خودش، مالک خودش، رزّاق خودش، ولیّ خودش سوءظن دارد، خیلی زشت است، باید حسنظن داشته باشی؛
لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، پس روی این کلمهی فضل عنایت داشته باشید، حالا باید رفت دنبالش، وَ لِيَتَسَبّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، بروید اسباب را فراهم کنید، درس بخوانید، مطالعه کنید، تحقیق کنید، تجربه بهدست بیاورید، مهارت کسب بکنید، کسی که تنبلی میکند، مهارت بهدست نمیآورد هی میزند بر سرش. بالاخره بهدست آوردن رزق الهی علم میخواهد، دانش میخواهد، تجربه میخواهد، مهارت میخواهد، اینها را باید بهدست بیاورید، این ليَتَسَبّبُوا خیلی تعبیر جالبی است، یعنی سببها را کنار هم بگذارد، فراهم کند برای رسیدن به رزق، چقدر جالب است؛ ضمن اینکه خیلی وقتها بهدست آوردن رزق الهی نیازمند چیست؟ حرکت است، مسافرت است، هجرت است، باید راه بیفتی، اینجا شد، شد، نشد، جای دیگر، آنجا شد، شد، نشد، جای دیگر، فرمود إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ، زمین خیلی بزرگ است، همهاش هم مال شما است، یکجا دیدی نشد ناامید نشو، حرکت کن برو جای دیگر، طلب کن و رزق خودت را و سهم خودت را از خدای متعال بگیر.
این کلمهی يَبْتَغُوا، خودش به معنای طلب است، خواستن است، اینجا امام(علیه الصّلاة والسّلام) با یک بیان بسیار لطیفی یک منظرهی بسیار دلپذیر و دلنشینی از شرع انور را پیش چشم ما میگذارد، این دین ما اینطوری است، طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ، تا شما راه بیفتید بروید دنبال فضل خدای متعال؛ این فضل دو جور است، این فضل الهی که برای شما آماده است، فراهم شده است دو جور است، یک بخشیاش دنیای شما را آباد میکند، امروز شما را، دنیای شما را میسازد، یک بخشیاش هم آخرت شما را آباد میکند، و ببینید این دنیا و آخرت چقدر قشنگ هر دو دیده میشوند و از شما هم به عنوان یک انسان مسلمان مؤمن توقّع است که هم به دنیایت برسی، هم به آخرتت برسی؛ این مکتب، مکتب رهبانیّت نیست، نخیر، دعوت میکند به تلاش، تولید، کار، تولید ثروت. بزن به خطّ خلاصه آباد کردن زمین. این جملهی اوّل این است، ببینید، طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، تا به این خواستههای مربوط به دنیایشان برسند از طریق این تلاش، دنیایشان را آباد کنند، وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ، و به آن خواستههای آخرتی خودشان که خواستههای ماندگار جاودان است، نزد خدای متعال هم برسند، هر دو را باید بروی بهدست بیاوری، هر دو هم فضل خدای متعال هستند. هم دنیاییاش فضل خدا است، هم آخرتیاش فضل خدا است؛ هم یک لقمه نان گیر بیاوری بخوری فضل خدا است، هم یک معرفت الهی کسب بکنی که افق شخصیّتت را گسترش میدهد فضل خدا است، همهاش را باید حواست باشد.
* توصیه امیرالمؤمنین درباره دنیا
اینهایی که فقط دنبال دنیا میروند خارج از مدار شریعت هستند که البتّه بیشتر اینجوری نگاه میکنند؛ آنهایی هم که فرض کنیم اگر پیدا بشود که فقط بروند دنبال آخرت، آنها هم خارج از مدار هستند که آنها خیلی کم هستند ولی ممکن است کسانی باشند اینجوری. این حرکت متعادل، هم دنیای شما را خدای متعال آباد میخواهد، اسبابش را فراهم کرده است، هم آخرت شما را آباد میخواهد، اسبابش را فراهم کرده است. این تجهیزاتی که خدای متعال به شما داده است، هم به شما عقل داده است، فکر داده است، هم به شما اعضا و جوارح داده است، هم به شما امکان آموختن داده است، مهارت آموزی داده است، هم به شما امکان دخل و تصرّف در محیط این زمین خودش را داده است، همهی چیزها را در اختیار شما گذاشته است، بروید بهدست بیاورید، هم دنیایتان را آباد کنید هم آخرتتان را آباد کنید. شنیدهاید، امیرالمؤمنین(علیه الصّلاة والسّلام) رفت دیدن یکی از دوستانش، خانهی او رفت دید خانه خیلی مفصّل است، خونهی نسبتاً بزرگی درست کرده است، حضرت فرمودند خوب چه خبر است، این زیادی بزرگ است، میخواهی با آن چه کار کنی؟ خود حضرت راهنماییاش کردند، فرمودند داشتن این خانه توجیه ندارد مگر اینکه اینجا ضیافت کنی، مؤمنین را دعوت کنی، میهمانی بدهی، به برادرانت رسیدگی کنی، خیلی خوب! والّا این زیادی از اندازه است، غرض او را حضرت توجّه دادند به آخرت و توجّه دادند که از این چیزی که فراهم کردهای باید بهرههای معنوی ببری، بهرهی معنویاش با میهمانی کردن است، با رسیدگی کردن به برادران ایمانی و اینها است. او خطاب به امیرالمؤمنین گفت ما یک داداشی داریم، پس او را چه میگویی، این زده به خطّ بیابان و تمام قامت مشغول عبادت و بندگی حضرت حق است، حضرت فرمودند خب! این دنیایش چطور اداره میشود؟ زنش، بچّهاش، زندگیاش و اینها؟ گفت ما برایش فراهم میکنیم. حضرت به قدری ناراحت شدند، در آن تعبیر دارد که احضارش کردند، جملهای که امیرالمؤمنین(علیه الصّلاة والسّلام) خطاب به او گفته است، تا به او رسید حضرت فرمود: يا عدي نفسه، داری با خودت دشمنی میکنی؟ دشمن خودت هستی؟ این چه رفتاری است درست کردی؟ حسابی او را هم نصیحت کردند؛ البتّه او یک جملهای گفت، گفت که یا امیرالمؤمنین من به شما تأسّی کردم، این زندگی شما است،این لباس شما است، این وضعیّت شما است، حضرت فرمودند اشتباه کردی، این سیرهی من در لباس و غذا و امثال اینها، این مربوط به حاکم است، مربوط به شرایط خاصّ من است. این ربطی به تو ندارد، اصلاحش کردند.
* رشد در آزمایش است
اینجا را دقّت بفرمایید، بِكُلّ ذَلِكَ، بِكُلّ ذَلِكَ یعنی چه؟ یعنی با شب و روز، چون قبلش فرمود فَخَلَقَ لَهُمُ اللّيْلَ، تا بخوابند و آرام بگیرند و بهرهمند بشوند و سیر شبانه داشته باشند و تهجّد و نافله و جَمام و لذّت و ...، یکطرفش، شب؛ وَ خَلَقَ لَهُمُ النّهَارَ، تا در آن حرکت و پویش و تلاش و کوشش و به میدان رفتن و فراهم کردن فضل الهی از علم و دانش و ثروت و هرچه که لازم هست و رزق الهی. بِكُلّ ذَلِكَ، امّا دقّت کنید اینجا امام سجّاد(علیه الصّلاة والسّلام) یک منظرهی بالاتری را پیش چشم شما باز میکند، بِكُلّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ، وَ يَبْلُو أَخْبَارَهُم، خدای متعال خواسته با فراهم کردن میدان شب و روز برای شما هم زندگی شما را اصلاح کند، اینجوری انسان اصلاح میشود، هم استراحت میکند، هم کار میکند، یک تقسیمی است، هم بهرههای معنوی میبرد، هم بهرههای مادّی میبرد، بِكُلّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ، وَ يَبْلُو أَخْبَارَهُمْ، وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، قربان امام سجّاد(علیه السّلام)! این تنوّع تعبیر چقدر جالب است اینجا و چقدر به جا است. خدای متعال این امکان را برای شما فراهم کرده است، امکانات داخلی، امکانات بیرونی، تجهیزات ظاهری، باطنی، همه را به شما داده است، عرصه را هم برای شما فراهم کرده است تا اخبار شما آشکار بشود، ببیند شما چه کاره هستید، چه میکنید، تا شما چه میکنید؟ که اینها همهاش تعبیرهای قرآنی است: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّىٰ نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ، فرمود ما شما را آزمایش میکنیم ببینیم چه کار میکنید، ببینیم چه خبری از شما میرسد، تا آشکار بشود اخبار شما، وضعیّت شما آشکار بشود، این محیط، محیط امتحان و آزمایش است، حواستان را جمع کنید، تمام این فرصتگشاییها برای آزمایش است تا شما از رهگذر این آزمایش به رشد خودتان دست پیدا کنید.
وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، خدای متعال میخواهد ببیند شما در برابر فرامین او چه خواهید کرد، چون میدان عمل شما را خدای متعال حدگذاری کرده است، خواهش میکنم این جمله را دقّت کنید که دیگر بحث ما اینجا به پایان برسد، این میدان عمل شما میدان رهایی نیست. این شب و روز که در اختیار شما قرار گرفته است، با شمس و قمرش و این همه آیات و زیباییها و امکانات که پروردگار متعال برایتان قرار داده است، اینها همینجور بیحساب نیست، همهاش تحت قاعده است، خداوند تبارک و تعالی از جنابعالی رفتار قاعدهمند توقّع دارد، یعنی در حدود و مرزهایی که خدای متعال برای شما تعیین کرده است، باید طبق آن قواعد عمل کنید، چیزهایی برای شما واجب است، چیزهایی برای شما حرام است، چیزهایی مستحب است، حالا پایینترش، چیزهایی برای شما مکروه است، یک میدانهایی هم هست که فرقی نمیکند، آزاد گذاشته است شما را، منطقةُ الفَراغ است، این عرصه یک چنین عرصهای است، حالا خدای متعال میخواهد ببیند شما با فرمان مالکتان و خالقتان و رازقتان چگونه برخورد خواهید کرد، چون قواعدش را در اختیار شما گذاشته است، ببینید اینجا است، وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، این عبارت أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، خیلی لطیف است، یعنی برمیگرداند به آن طاعتهایی که دارای یک وقتهای معیّن هستند، وقتهای مشخّصی دارند، مثل نماز ، در صدرش نماز است البتّه. خدای متعال کمک کند حجّاج بیت الله الحرام را که حالا عازم هستند، که در وقت خودش مناسک را انجام دهند، چون آن وقت دارد، أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، تا ببیند در آن وقت طاعت شما کجا هستید. یادتان هست جلسهی پیش یک جملهای از حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام) برایتان نقل کردم درمورد نماز اوّل وقت. حضرت فرمودند عَلَیکَ أَبَداً بِأَوَّلِ الوَقتِ، با آن تأکید خاصّ، یعنی آن وقتی که خدا اعلام کرده است، توقّع دارد شما در همان وقت مشغول آن طاعت باشید؛ حالا از واجباتش بگیرید بروید تا مستحبّاتش، مستحبّاتش هم همین است. آن اواخر شب، تهجّد و از این قبیل.
وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، در محیط پیش روی شما واجباتی است، خدای متعال چیزهایی را برای شما واجب کرده، فرض قرار داده است، میروید در عرصهی اقتصادی، یک چیزهایی بر شما فرض است؛ میروید در عرصههای اجتماعی، یک چیزهایی برای شما فرض است، یکجایی شما باید امر به معروف بکنید، این فرض است برای شما. در منزل نیز همین صحنهای است که حالا شما رفتید، مواجه شدید با یک ترک واجب الهی، باید آنجا امر کنید؛ یکجا مواجه میشوید با اینکه طرف دارد یک معصیتی را مرتکب میشود، شما باید نهی از منکر بکنید اگر شرایطش را البتّه داشته باشید و به شما واجب بشود، با این تعبیر.
وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، میخواهی بروی در خطّ تجارت، کاسب میخواهی بشوی؟ خیلیخب، اَهلاً و سَهلاً، بفرمائید! امّا اَلفِقه ثُمَّ المَتجَر، اوّل باید احکامش را یاد بگیری و الّا بیچاره میشوی. یکی از دوستان دو سه شب پیش من مشرّف بودم مشهد مقدّس، او با من آمد تا محلّ اقامت، جوان نیکی هم به نظر میرسید، معلوم بود آمده است حکم شرعیاش را بپرسد، یک کار پیمانکاری گرفته بود، بعد یک مسئلهی شرعی پرسید، بیچاره شد! گفت آقا پس من الان چیکار کنم این چیزهایی را که...، اَکل مال بِالباطِل کرده بود، کار حرام انجام داده بود، این آمده است در زندگیاش، میگفت حالا چیکار کنم؟ البتّه راهنمایی شد که یک مقداری بتواند مسئلهاش را جمع و جور کند، اَلفِقه ثُمَّ المَتجَر؛ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، خدای متعال میخواهد ببیند شما در موقعیّتهای مختلفی که قرار میگيرید با احکام او چه رفتاری انجام میدهید، یادت نرفته که عبد هستی و بنده هستی و باید مطابق با نظر مولا حرکت کنی. این سه جمله چقدر جالب است، هر سه تا به یک چیز برمیگردد. اما این تنوّع تعبیر چقدر لطیف است، أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ.
* خداوند چگونه جزای نیک و بد را میدهد؟
لِيَجْزِيَ الّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ يَجْزِيَ الّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى، این هم باز آیهی قرآن است، در سورهی مبارکهی نجم است، این میدان را برای شما فراهم کرده است، فضلش را هم فراهم کرده است، امکانات را هم فراهم کرده است، شب را هم فراهم کرده است، روز را هم فراهم کرده است، چیزی کم نگذاشته است خدای متعال، تا ببیند شما چه میکنید. این عرصه فراهم شده است تا اخبار شما آشکار بشود و شما در این فراز و نشیبها و موقعیّتهای مختلفی که قرار میگیرید وضعیّتتان مشخّص بشود، البتّه این وضعیّت در برابر واجبات و محرّمات و احکام الهی که در زندگیتان هست نتیجهاش این میشود، خدای متعال میخواهد آنهایی را که بد کردند اینها به جزای عملشان برسند، آنهایی هم که به خوبی رفتار کردند، درست عمل کردند، طبق موازین بندگی عمل کردند آنها هم به پاداششان برسند، امّا اینجا یک نکتهی جالبی است، نکتهاش را خاطرتان هست، قبلاً هم اشاره کردیم، این لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى، اگر کار بدی کرده باشند، مطابق با آن کار بدشان مجازات میشوند، بیشتر نه؛ امّا اگر خوب کار کرده باشند، اگر درست عمل کرده باشند، بِالْحُسنی، اینجا خود کلمهی حُسنی در طبع خودش زیاده را دارد، فزونی را دارد، یادتان است عرض کردیم حداقل دهبرابر. از دهبرابر خدای متعال شروع میکند میرود جلو. واقعاً خوش به حال آنهایی که اینطوری عمل میکنند در این عالم، إِنَّ رَحْمَة اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ؛ آنهایی که رفتارشان رفتار درستی باشد، اینها مورد عنایت الهی قرار می گیرند، حداقل دهبرابر پاداش میدهیم، مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا، یک کار خوب انجام بدهید خدای متعال ده برابر به شما پاداش می دهد، فرمود وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا، امّا اگر بدی کرد همان را خدای متعال به او تحویل میدهد، البتّه همان را که خدای متعال به انسان تحویل بدهد یکیاش بس است ، برای بدبخت شدن انسان بس است! امّا سمت حُسن را ببینید، بِالْحُسنی، این هم تازه عرض کردیم از دهتا شروع می شود، میرود تا هفتصد تا، بعد هم فرمود وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ، بگویید هفتهزار برابر، هفتمیلیون برابر، دست خدا که بسته نیست، بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء، دست خدا باز است.
رسید به آن جملهی اللّهُمّ فَلَكَ الْحَمْدُ که انشاءالله عمری باشد در جلسهی آینده عرض میکنیم. اَللّهُمَّ صَلِّ علی محمّد و آل محمّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم. خدای متعال را قسم میدهیم به حقّ اولیائش، به حقّ امام سجّاد(علیه الصّلاة والسّلام)، به حقّ مقرّبان درگاهش، به همهی ما توفیق بهرهبرداری شایسته از فضل خودش را کرامت بفرماید. نصیب ما را از فضل خودش، مادّی و معنوی، فراوان قرار بدهد. خدا را قسم میدهیم به حقّ خودش و به حقّ اولیائش، امروز که روز اوّل مهر و روز آغاز سال تحصیلی در جمهوری اسلامی ایران است، برای طلبهها، برای دانشجوها، برای دانشآموزها، میروند،ابتغاء فضل است، این هم یک مدلش هست، میروند برای طلب علم؛ خدا را قسم میدهیم به حقّ محمّد و آل محمّد نصیب همهشان را از علم و دانش مفید، فراوان قرار بدهد. از همهی آسیبها و آفات حفظشان بفرماید.
خدا را قسم میدهیم به حقّ محمّد و آل محمّد، ارواح مطهّر شهدا، امام راحل عظیمالشّأن از ما راضی بفرماید. در این هفتهی دفاع مقدّس توفیق حقگذاری نسبت به رزمندگان و مجاهدان راه حق، شهدا، جانبازان، آزادگان را نصیب همهی ما بفرماید. ملّت و دولت ما، رهبر عظیمالشّأن ما در پناه امام زمانمان حفظ بفرماید. مشکلات کشور به لطف و کرمش مرتفع بفرماید. از زندگی همهی مؤمنین در سراسر عالم گرفتاریها و مشکلات را به لطفش و کرمش مرتفع بفرماید.