بیست و یکمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه 1392/7/8



بیست و یکمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه
حجت الاسلام حاج‌علی‌اکبری در بیست و یکمین جلسه شرح و تفسیر صحیفه سجادیه که روزهای دوشنبه هر هفته در مجتمع فرهنگی شهدای هفتم تیر برگزار می‌شود به شرح فرازهایی از این دعای عرشی پرداختند. این استاد اخلاق در این جلسه به برکات نعمت روز و خلقت زمین در روز دحوالارض اشاره کردند.

 

اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم، بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین، سِیَّما بقیةِ اللهِ فی الأرضین.

*‌ حکایت یک آغاز

اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ، وَ بَصّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الآفَاتِ.

موضوع بحث ما در گزارش متن پرنور دعای ششم صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجّادیّه به این فراز عرشی رسید، اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْد. آغاز این دعای نورانی با حمد است، اَلْحَمْدُ لِلّهِ. اینجا فضای سخن کاملاً تغییر می‌کند، تا اینجا امام(علیه الصّلاة والسّلام) داشت در قالب حمد به درگاه پروردگار متعال گزارش می‌کرد. از نعمت‌هایی که خدای متعال داده است از یک‌سو و نشانه‌هایی که آشکار کرده است از سوی دیگر، که همه‌اش حمد است؛ اینجا فضای سخن تغییر می‌کند، یعنی به قول طلبه‌ها از غیبت می‌آید به خطاب، اَللّهُمَّ، حالت دعا پیدا می‌کند.

 تا این جا عرضه‌ی حمد بود به درگاه پروردگار متعال، اینجا دیگر لذّت حضور هست، احساس اُنس با حضرت حق است، این انتقال از غیبت به خطاب شیرینی‌اش را مؤمنین در سوره‌ی مبارکه‌ی حمد همیشه چشیده‌اند. سوره‌ی حمد هم همین‌طور است. شما آغاز می‌کنید با بِسمِ الله و اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین و بعد می‌رسید به آنجا که می‌گویید اِیّاکَ نَعبُد، فضا کاملاً عوض می‌شود، این تغییر خیلی الهام‌بخش است، شروع می‌کنید با خدای متعال سخن گفتن. هم آن قبلی ادب است، هم این ادب است، هردو ادب بندگی است، هم آنجا که داریم گزارش می‌کنیم مؤدّبانه، حمد می‌کنیم، ثناخوانی می‌کنیم، ذکر نعمت‌ها، ذکر اسماء و صفات، هم اینجا که خطاب می‌کنیم به درگاه الهی متواضعانه در مقام بندگی.

اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْد، این فَلَكَ الْحَمْد یعنی داریم یک‌جور نتیجه‌گیری هم می‌کنیم از آن سیری که آمدیم، این حرف «ف» در فَلَكَ الْحَمْد یک‌جور نتیجه‌گیری هم هست، منتها امام(علیه الصّلاةُ والسّلام) با تعابیر تازه و بسیار جذّابی آنچه را که در فرازهای قبل توصیف شده اینجا جمع‌بندی می‌کنند و یک فضای جدیدی را پیش‌روی شما قرار می‌دهند، امّا آنچه که جمع‌بندی می‌شود این است، اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ، وَ بَصّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الآفَاتِ، چهارتا نکته است، یعنی چهار فراز؛

 یک، فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، این فلق، فَلَقْتَ که قبلاً هم صحبت‌اش را کردیم حکایت از یک آغاز، فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، اینکه یک صبح تازه‌ای را برای ما به‌وجود آوردی و آشکار کردی، از دل این ظلمات شب، روز فراهم می‌شود و آغاز می‌شود، خلق می‌شود، حالا این فَلَقْتَ از هر بابی که در نظر گرفته بشود، زیبایی‌های خاصّ خودش را دارد، قرآن‌کریم هم دارد فَالِقُ الاِْصْبَاحِ، این تعبیر برگرفته از سخن خدای متعال است، فَالِقُ الاِْصْبَاحِ، شکافنده‌ی صبح می‌گویند یعنی حکایت از اینکه این صبح در متن شب تحقّق پیدا می‌کند، مثل اینکه از دل شب به‌دست می‌آید و این زیبایی‌اش است، حالا دیگر آن طلوع فجر است و آن زیبایی‌های آغاز صبح است و امثال اینها. از اینکه این صبح را برای ما فراهم کردی، این یک.

خود صبح که یک روشنایی بعد از تاریکی است یک نوع گشایش است، مثل اینکه یک دری را باز می‌کنند به روی انسان‌ها، یک دری گشوده می‌شود، چون وسعت دیدی می‌دهد به ما و آن تعبیرهای زیبایی که در قرآن کریم بود درمورد روز و قبلاً ما آن‌ها را مرور کردیم، این گشایش نویدبخش یک آغاز است، یک شروع دوباره است، مثل اینکه یک کتابی بسته شد، یک کتابی آغاز شد و باز شد، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، یک صبح دیگر برای ما فراهم کردی، این خیلی شکر دارد، حالا بعد من به یک مناسبتی به بحث برمی‌گردم، این چه حالی را باید در انسان موحّد تولید کند؟ هیجان عقل و شکوفایی احساس، در آستانه‌ی یک نعمت بزرگ و یک تجلّی ناب، هم خدای متعال خودش را نشان می‌دهد با هر صبحی و هم نعمت را در دسترس ما قرار می‌دهد، به هردو اعتبار حمد است. هم این تماشای جمال الهی و این زیبایی که با صبح آشکار می‌شود، هم از رهگذر این صبح تازه، سفره‌ی تازه‌ای که از لطف الهی و از خوان کرم خدای کریم و مهربان گسترده می‌شود.

 وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، شاید این واو را ما تفسیری بگیریم که دارد مطلب را باز می‌کند ، مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، این ضَوْءِ النّهَار لطیف است، قرآن‌کریم درباره‌ی خورشید کلمه‌ی «ضِیاء» را به‌کار می‌برد، درمورد ماه کلمه‌ی «نور» را، ﺟَﻌَلَ اﻟﺷﱠﻣْسَ ﺿِﯾَﺎءً وَاﻟْﻘَﻣَرَ ﻧُورًا ، که می‌گویند در اصطلاح ضوء و ضِیاء، که با ضاد است آن نور مستقیمی است که از آن منبع خودش تراوش می‌کند، ﺟَﻌَلَ اﻟﺷﱠﻣْسَ ﺿِﯾَﺎءً، این خورشید که می‌آید همه‌اش شعله است و نور است، این از آن نهار پدید می‌آید، این ضَوْء یعنی یک روشنایی همه‌جانبه و شدید و تام و تمام، این را می‌گویند با کلمه‌ی ضَوْء و ضِیاء و امثال اینها به کار می‌رود، و مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، چیزی که این نور، این روشنایی روز که از منبع اصلی خودش مستقیم می‌جوشد از چشمه‌ی خورشید می‌جوشد و در دسترس ما قرار می‌گیرد. نزدیک‌ترین  ستاره به ما صدو پنجاه میلیون کیلومتر فاصله، از آن چشمه‌ی خورشید این نور می‌درخشد و اوضاع ما را روز می‌کند، نهار تولید می‌شود و این نور همراه خودش حیات و تازگی و طراوت و نشاط و جنبش و همه‌ی این چیزها را می‌آورد. ما آن چیزی که در کره‌ی خودمان داریم از حیات، از رشد، از نمو، اینها را خدای متعال همه را از طریق همین انرژی عظیم ناب که از فضل خودش در دسترس ما قرار داده است، بعد هم با آن فیلترهای مخصوص که حالا بعد در همین متن هم یک اشاره به آن می‌شود، آفت‌هایش را هم گرفته، تمیز، بی‌ضرر، خالص، همه‌اش بهره‌مندی است، این در اختیار ما و در دسترس ما قرار داده است.

 البتّه این خورشید به ماه هم می‌تابد، ماه هم نورش را شب‌ها به ما منعکس می‌کند، امّا آنجا روزش بیش از صد درجه دما است، چون جوّ نیست، با همه‌ی آن چیزهایی که همراهش هست. شب هم با همان شرایط وقتی آن سمت ماه شب شد، البتّه ما همیشه یک‌طرفش را می‌بینیم چون حرکت ماه هم‌زمان به دور خودش و به دور زمین یک‌جوری تنظیم شده است که ما از کره‌ی زمین فقط یک سمت ماه را می‌بینیم. ما آن سمت دیگرش را هیچ‌وقت نمی‌بینیم. مگر اینکه بروند با فضاپیما و امثال اینها که رفتند و عکس‌برداری کردند و عکس‌هایش را آوردند برای ما ولی ما به عنوان ناظر زمینی نمی‌بینیم، حالا شما ملاحظه بفرمایید، آنجا روزش می‌شود بیش از صد درجه که چیزی در آن باقی نمی‌ماند از جنبنده‌ای، آبی، حیاتی، شبش هم می‌شود زیر هفتاد درجه سرما، این فاصله‌ی روز و شبش هست، جوّی ندارد، تنظیمی ندارد.

*‌ روزی و سهم ما در پرتو روز

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ، یعنی این روشنایی همه‌اش برای ما سود است، مَتّعْتَنَا، چون این را تنظیم کرده است، فاصله‌اش را، مقدّماتش را، فیلترگذاری‌اش را، اندازه‌هایش را، دمایش و ...، متناسب با میل آن محور زمین در گردش فصلی، یک‌جا گرم‌تر می‌شویم، یک‌جا خنک‌تر می‌شویم، تنوّع فصلی درست می‌شود، همه‌اش مَتّعْتَنَا است، همه‌اش داریم بهره‌مند می‌شویم، زمستانش بهره‌مند هستیم، تابستانش، پاییزش، بهارش، این مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ.

 وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، حالا صبح شد، ما بهره‌مند شدیم از این روشنایی آمیخته با گرمای مطبوع روز، بهره‌مند شدیم وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، از جمله برکاتی که به ما رسیده و توجّه به آن ما را مقام حمد می‌رساند این است که ما در روز می‌دانیم کجا باید برویم دنبال رزق و روزی‌مان، قوت‌مان را از کجا باید فراهم کنیم، ما را بصیرت دادی، روشن‌مان کردی در پرتو این روشنایی صبح و آغاز روز و روشنایی که از لطف تو به ما رسیده چشم ما را باز کردی، البتّه این بَصَّرْتَنَا معنایش وسیع‌تر است، آن ظرفیّتی که خدای متعال در انسان قرار داده است، آن ظرفیّت فکری و آن درک و آگاهی، چشم ما را باز کردی که ما کجا حالا باید برویم دنبال روزی. نه که قبلاً گفته بودیم روز برای رفتن است، در جستجوی رزق الهی است، اِبتِغاء فضل الله هست، اینجا حالا همین را می‌گوید، می‌گوید وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، که از کجاها می‌شود این قوت خودمان را ما طلب کنیم. چشم ما را باز کردی، راهش را به ما نشان دادی، منابع‌اش را به ما نشان دادی، زمین‌اش را، مسیرهایش را، راه کشاورزی‌اش را، دریایش را، صیدش را تا بقیه‌ی قضایا. این تماشای این رگه‌هایی که در این کوه‌ها هست، این‌ها همه‌اش با آن ظریف‌کاری‌های زمین‌شناسی‌اش به ما می‌گوید که اینجا چه گنجینه‌هایی، چه معادنی هست. اینها همه در پرتو همین روشنایی به‌دست می‌آید، والّا در تاریکی که این چیزها را نمی‌شود به‌دست آورد، اینها برای روز است، که اینها همه قوت ما است، نصیب ما و سهم ما.

*‌ سپر بلا

وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ، می‌گویند که اینجا، کلمه‌ی طارِق یعنی کوبنده، بعضی از آفت‌ها اینجوری است که می‌کوبد در خانه‌ی انسان را، معمولاً طَوَارِقِ الْلَّیل داریم در ادبیّات عرب، یعنی چیزهایی که شب می‌آید و در خانه‌ی انسان را می‌زند، بعضی از آفت‌هایی که کوبنده است و گویا ناگهانی می‌آید، میهمان ناخوانده است، می‌آید وارد. وَ وَقَيْتَنَا، حفظ‌مان کردی، مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ، از یک مجموعه‌ی، جمع هم هست، گسترده‌ای از انواع و اقسام آفت‌های زمینی و آسمانی و ظاهری و باطنی ما را ضمناً محافظت کردی، طَوَارِقِ الْآفَاتِ. ما بیشتر از آن چیزی که به عنوان بهره و متاع و لطف الهی دریافت می‌کنیم عنایت خدای متعال در حفاظت ما از انواع و اقسام آفات هست، منتها این دوّمی را نمی‌بینیم، امروز چه بلایی بنا بوده به سر ما بیاید؟ چه بلاهایی از صبح تا حالا و اینها همه‌اش با آن سپرهایی که خدای متعال قرار داده، آفت‌ها خورده و رفته، والّا یک لحظه آن سپر حفاظتی را خدای متعال بردارد، تمام است کار ما. ما در یک جزیره‌ای از این آفات داریم زندگی می‌کنیم، دور تا دور ما آفت است، اگر این حفاظت نباشد، که ازش تعبیر می‌شود به وِقایِه، وَقَيْتَنَا، ما را حفظ کردی، مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ، این آفات چیزی برای ما باقی نمی‌گذارند، منتها این بخش دوّم دیده نمی‌شود، چقدر بلاها را خدای متعال از ما دفع می‌کند، دیده نمی‌شود، رفع می‌کند، دیده نمی‌شود؛ اصلاً ما اینها را که نمی‌بینیم، اگر می‌دیدیم می‌فهمیدیم چه‌خبر است، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ.

یکی از این موارد این است که مرگ انسان که می‌رسد آن حافظان را خدای متعال می‌گوید بروید کنار، تمام می‌شود کار. گاهی می‌بینید مثلاً این ویروس پنجاه‌سال است دور و بر شما گشته ولی نتوانسته وارد پیکر شما بشود، یک لحظه آن سپر می‌رود کنار، وارد می‌شود، تمام؛ یا درجا یا ظرف چندروز کتاب عمر طرف را می‌بندد، مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ. البتّه من دیدم بعضی از اهل دقّت می‌گویند نه فقط همین چیزهای ظاهری که در زندگی انسان‌ها است، خدای متعال همه‌ی اینها را مهار کرده، کنترل کرده، از جمله مثلاً همین شعاع‌های خطرناک خورشید، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ، برای ما سپر حفاظتی گذاشته است، این جوّ زمین. این اشعه‌ها می‌آیند و تسویه می‌شوند و آن نور نابِ سودمند در اختیار ما قرار می‌گیرد. راجع به لایه‌‌ی اوزون شنیدید و این مخاطراتی که اخیراً بشر دارد چه می‌کند واقعاً با این رفتارهای پرخطرش و با این جفاها و ظلم‌ها و ستم‌هایی که دارد بر خودش روا می‌دارد، دارد آسیب می‌زند، گفتند این اگر آسیب بخورد آن‌وقت آن اشعه‌های خطرناک از جوّ زمین عبور می‌کند، سوراخ می‌شود لایه‌ی اوزون، عبور می‌کند می‌آید پایین، نتیجه‌اش بیماری‌های جدید؛ می‌گویند هروقت انسان گناه تازه‌ای مرتکب بشود منتظر مصیبت‌های تازه‌ای باشد، فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، فرمود با دست خودتان اینها را درست کردید. و اخیراً اخوی ما یک گزارشی می‌داد از بعضی از دیده‌های خودش، می‌گفت مریضی‌های عجیب و غریب و متنوعی داریم می‌بینیم. این برای همین جفاهایی است که انسان جدیداً دارد مرتکب می‌شود، ولی خدای متعال ما را چقدر از آفت‌ها حفاظت کرده است، این آن بخشی است که ما اصلاً نمی‌بینیم؛ نعمت‌هایی هم که آشکار به ما می‌رساند خیلی‌هایش را نمی‌بینیم، آن‌ها که دیگر اصلاً دیده نمی‌شود.

*‌ همه از توایم و به سوی تو

امام(علیه الصّلاة والسّلام) این باب را به‌روی شما باز می‌کند، تصرّف حجّت‌خدا و آن زمینه‌ای که برای شکوفایی عقلی شماست، فرموده تا بتوانید این عرصه‌ها را ببینید، آن‌وقت اینجا شما را می‌رسند به آن مقام حمد، اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ، آن هم تازه لَكَ الْحَمْدُ، فقط مال خودت است، یعنی شریکی، نظیری نیست، خالص این حمد با تمام معنایش، با تمام مراتبش، با تمام جلوه‌هایش، چون می‌گوییم الْحَمْد با الف و لام، یعنی با تمام مراتب‌اش، با تمام جلوه‌هایش، به هر زبانی باشد، به هر کیفیّتی باشد، فقط و فقط و فقط برای توست، این توحید ناب، فَلَكَ الْحَمْد.

ادامه‌اش را ببینید چقدر جذّاب است، أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ سَمَاؤُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِي كُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، سَاكِنُهُ وَ مُتَحَرّكُهُ، وَ مُقِيمُهُ وَ شَاخِصُهُ وَ مَا عَلَا فِي الْهَوَاءِ، وَ مَا كَنّ تَحْتَ الثّرَى‏، این از آن جملات بسیار بسیار ناب است که در ضمن این دعای نورانی گنجانده شده. حالا ببینید این نگاه ذیل این حمد، نگاه توحیدی به این عالم را تماشا کنید، أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ، ما و هرچه که هست، أَشْيَاء همه‌چیز را دربرمی‌گیرد، هرچیزی که در این عالم هست، بعد حضرت البتّه این‌ها را یک فهرست هم می‌دهد با یک عناوینی، أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا، این از قبیل همان كُلّهَا جَمیعاً هست که در قرآن کریم داریم، كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ، همه مال تو است، ما و هرچه که در این صبح دل‌انگیز آشکار می‌شویم در پرتو درخشش خورشید، روشنایی و نورافشانی که شد، همه‌ی آنچه که از این اشیاء آشکار می‌شوند از رنگ‌ها، از جلوه‌ها، از آدم‌ها، از گیاهان، از حیوانات، از کوه و بیابان و صحرا و هرچه که هست، أَصْبَحْنَا، ما صبح کردیم، وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكْ، همه مال تو است، لَكَ. ببینید یک بخش بسیار جذّابی از آیات کریمه‌ی قرآنی از انسان مؤمنِ خردمند توقّع دارد که نسبت این عالم را با حضرت حق دائماً مشاهده کند، یعنی نسبت را دائماً ببیند و این مشاهده‌ی خودش را هم ابراز کند، ابرازش هم در این آیات نورانی هست قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، آن‌وقت جلوه‌ها را ببینید تُولِجُ اللَّیْلَ فِی الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ. این نکته‌ای است که توقّع است و دائماً هم در قرآن کریم مطرح می‌شود که لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ، وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، همه‌ی آن چیزها که هست این‌ها مِلک خدا است و فرمانروایی پروردگار متعال بر آن‌ها حاکم است و تحت تدبیر و برنامه‌ریزی حضرت حق است، این دائماً مطرح می‌شود.

از شما خدای متعال خواسته است این صحنه‌ی باشکوه را به تماشا بنشینید تا به مقام شامخ حمد نائل بیایید، این‌ها را تماشا کنید، برای شما قرار داده است خدای متعال، این‌ها رزق عقل شما است، قبل از اینکه رزق جسمی شما در این عالم باشد، رزق روح و عقل شما و خرد شما است، این نسبت را انسان ببیند که همه‌اش از اوست، به‌سوی اوست، مِنَ الله، بِالله، اِلیَ الله، همه‌‌اش از او. یک جمله‌ی زیبایی دارند علّامه‌ی شهید مطهّری در آن جهان‌بینی توحیدی‌شان که می‌گویند جهان ماهیّتی از اویی، و به‌سوی اویی دارد؛ که بعد که شما این را خوب حسّش کردید و درکش کردید، در زندگی‌تان جاری می‌شود، به زبانتان هم جاری می‌شود، به زبان که جاری می‌شود این است، إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون، خیلی این جمله دقیق و پر انرژی است، إِنّا یعنی همین که می‌گویید أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا، هرچه که هست، یعنی از ذرّه تا کهکشان، از آدم تا عالم هرچه که هست از اوست و به‌سوی او و همه تحت تصرّف او.

ذهن ما در مالکیّت مملو از مالکیّت اعتباری است، چون اصلاً خودمان هم همین‌طور هستیم، دور و برمان هم هرچه که تشخیص می‌دهیم از نسبت مالکیّتی این است، مالکیّت به اعتبار است. اوج این اعتبارش تو می‌گویی دست من، می‌گویی چشم من، می‌گویی پای من، یک کمی آن‌طرف‌تر که بیایی می‌گویی خانه‌ی من، فرزند من، عبای من، یعنی چه عبای من؟ چه نسبتی بین این عبا و من است؟ چه نسبتی بین این دست من و من است؟ آن‌جایی که کاملاً گره خورده‌ی به وجود شما است اعتبار صرف است. چون شما که خالقش نیستی، می‌بینید امانت است، تا چه برسد به آن‌جا که خارج از وجود شما است، مثل لباس و خانه و ماشین و ... این هم یک قراردادهایی است بین آدم‌ها. این خوب است. قراردادها را هم خدای متعال به آن رسمیت داده است، عقلایی است، این‌ها را پذیرفته تا زندگی انسان‌ها جریان پیدا بکند. نه این‌که ما فریب بخوریم،‌خودمان اعتبارسازی کنیم، خودمان هم خودمان را ذیل این اعتبارات فریب بدهیم.

*‌ خَلق مُدام پروردگار

 ما هروقت که سخن از مالکیّت می‌آید ذهن‌مان به شکل طبیعی درگیر می‌شود به مالکیّت اعتباری. آن جا متوقف می‌شویم؛ یک راه داریم برای این‌که یک‌مقدار از این حجاب بیرون بیاییم. آن‌جاهایی که نفس ما بِاِذنِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی، به اذن خدای متعال خود نفس ما به‌طور مباشر یک چیزی را به‌وجود می‌آورد، این دیگر عنایت الهی است. مثل آن اندیشه‌های ما، افکار ما. آن‌جا نسبتش با ما یک نسبت خیلی نزدیک و ممتازی است، این‌جا است که فرمودند مَنْ عَرَفَ نفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه، آن‌جا نزدیک‌تر است. آن‌چه که در عالم هست مال خدا است در نگاه دقیق آن به آن- این کلمه‌ی «آن» هم این‌جا جواب نمی‌دهد منتها ما حالا دیگر گرفتار این کلمات و این محدودیّت‌ها هستیم - یعنی آن به آن دارد خدای متعال این را خلقش می‌کند، به این نگاه انسان برسد. انشاءالله خدای متعال کمک کند، این رسیدن، کار می‌برد، تفکّر می‌خواهد و عنایت الهی را می‌خواهد و آن حالت بندگی و نگاه توحیدی. این‌ها کنارهم جمع بشود انسان به یک چنین شهودی برسد، این است که انسان را غرق لذّت و بهجت معنوی می‌کند. این درک، لَک، أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ، یعنی همه مال تو است، یعنی چی مال تو است؟ یعنی ما و هرچه که هست لحظه به لحظه داریم خلق می‌شویم. این نظریّه‌ی خلق مدام که در حکمت متعالیّه هست، این برگرفته‌ی از نصوص عالی توحیدی ما است، آن به آن دارد افاضه می‌شود، دارد خلق می‌شود. این‌طوری نیست که یک چیزی آفریده شده، جداست، نسبت دارد با حضرت حق. بزرگان ما می‌گویند این نسبت نسبتِ اشراقی است، اصطلاحاً این را می‌گویند. یعنی این دائم در حال آفریده شدن هست، یعنی جنابعالی دائم داری خلق می‌شوی! یعنی این فیض دارد لحظه به لحظه یا آن به آن به تو می‌رسد و عالم همین است، خورشید و ماه و ستاره و ...، منتها ما ببینید چقدر محجوب می‌شویم! می‌بینیم این خورشید هست، این ماه هست، حواسمان نیست، از کجا هست؟ خدای متعال هی می‌خواهد چشم تو را باز کند، این جمله را دقّت کنید، فالِقِ الاِصباح، یُغَلِّبُ اللهُ اللَّیلَ وَالنَّهار، هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّماء، می‌گوید ببین خدا را، دست خدا را، قدرت خدا را، علم خدا را، در همه ‌چیز مشاهده کن جاری است، ساری است، سریان دارد؛ این چیزی که بنا بود آیه باشد عایق نشود! این بنا نبود حجاب باشد، بنا بود او را به تو نشان بدهد.

آن‌وقت این‌جا نگاه حسینی می‌خواهد، عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ، مناجات عرفه‌ی سیّدالشّهدا(علیه السّلام)، این‌ها را مگر می‌شود قیمت گذاشت در این عالم. تماشا با چشم‌های حسین(علیه الصلاةُ والسّلام)، این عالم را انسان این‌طوری ببیند، عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنقُّلاتِ الاَْطْوارِ اَنَّ مُرادَکَ مِنّى اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّ شَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ فى شَىْءٍ، از این‌همه تنوّع در خلقت و تطوّر در خلقت هم تنوّع است، هم تطوّر است، اِخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنقُّلاتِ الاَْطْوار، من فهمیدم که خواستی در همه‌چیز خودت را به من نشان بدهی، اَنْ تَتَعَرَّفَ اِلَىَّ فى کُلِّ شَىْءٍ حَتّى لا اَجْهَلَکَ فى شَىْءٍ. یک‌جای دیگر آن جمله‌ی بعدی‌اش را دارید، عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقیباً وَخَسِرَتْ صَفْقَهُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً.

 أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ سَمَاؤُهَا، آن‌وقت حضرت این‌جا تنوّع‌اش را هم اشاره می‌کند،‌ سَمَاؤُهَا، این آسمانش، سَمَاؤُهَا وَ أَرْضُهَا، و زمینش. این دوگانه‌ای که در قرآن کریم دوّمی‌اش را معمولاً به صورت جمع می آورد، سَماوات وَالاَرض، گاهی هم زمین جمع بسته شده است، وَالْاَرَضین، که این هم خیلی لطیف است ولی عمدتاً این است: زمین، آسمان، هُوَ الَّذِي‌ فِي‌ السَّمَآءِ إِلَـهٌ وَ فِي‌ الَارْضِ إِلَـهٌ. من فقط می‌خواهم یک کلمه اینجا عرض کنم راجع به این وَ أَرْضُهَا، همه‌ی ما صبح کردی، همه‌مان مال تو هستیم، واقعاً انسان این را بفهمد، به آن برسد، همه‌ی ما مال تو هستیم، لَکَ، مال تو هستیم، یک نگاه توحیدی ناب. سَمَاؤُهَا، آسمانش، وَ أَرْضُهَا، و زمینش.

*‌ دحوالارض، گسترده شدن سفره‌ی لطف پروردگار متعال

امشب شب دحوالارض است. ما قیمت این چیزها را درک نمی‌کنیم که این‌ها از قبیل وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ، وَ یُعَلَّمُکُم ما لَمْ تَکُنُوا تَعْلَمُون است، از همین قبیل است والّا تو کجا بودی که ببینی زمین کی متولّد شد، چه‌جوری متولّد شد؛ این قسم قابل سکونت‌اش. فردا روز زمین است. از امشب، از حالا شروع شده است، شب دحوالارض، وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا، آن‌جا مبنایش را می‌گوید، این‌جا هم آدرسش را می‌دهد به شما حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام). این هم نشانی‌اش است، نشانی زمانی‌اش را به شما می‌دهد، می‌گوید یک چنین شبی است، شب بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز بیست و پنجم، این در واقع آن نقطه‌ی آغاز شکل‌گیری زمین و گسترده شدن سفره‌ی لطف پروردگار متعال برای آن موجود برگزیده‌اس که نامش انسان است به ما نشانی‌اش را می‌دهند که امشب است. بعد هم امشب اصلاً یک حال دیگری دارد، زمین را از این منظر هم دیدن خیلی تماشایی است. من یک وقتی حساب می‌کردم درمورد آسمان البتّه در روایات داریم، در احادیث قدسی داریم این تعبیر را. ولی در قرآن کریم این افتخار و شرف نصیب زمین شده است، یک بحثی است بین آقایان، آسمان، زمین، از قبیل این بحثی که بین شب و روز هست که کدام‌یکی بالاخره، البتّه ما در شب و روز مثل این‌که رفتیم سمت شب، خاطرتان هست که راجع به شب صحبت می‌کردیم گفتیم مثل این‌که یک نگاه جانب‌دارانه در آیات الهی نسبت به شب هست. علّت‌هایش هم عرض کردم، البتّه حضرت این‌جا یک مقدار برای این‌که دل روز نشکند به آن پرداختند! غرض بحثی که بین شب و روز هست چنان‌که بحثی است که بین عقل و عشق هست و از این حرف‌ها هست دیگر، حالا می‌دانید بین عقل و عشق و این زمین و آسمان و این‌ها همه نسبت هست، در مقام خودش یک بحث‌های خیلی شیرینی هست. بگذریم.

غرضم این نکته است، این تعبیر راجع به زمین هست که خداوند تبارک و تعالی زمین را به خودش نسبت می‌دهد: اَرضی، زمین من، راجع به آسمان نداریم، سَمائی در قرآن نداریم. در روایات عرض کردم داریم، در روایات، در احادیث قدسی یک چیزهایی داریم امّا راجع به زمین این شرف برای زمین است در قرآن، که خطاب به بنده‌هایش می‌گوید إِنَّ أَرْضِی وَاسِعَةٌ، این زمین من خیلی گسترده است برای این‌که تو بتوانی به شرف بندگی نائل بیایی، یک‌جا خودت را متوقّف نکنی، إِنَّ أَرْضِی وَاسِعَةٌ. من این را که دیدم دلم رفت، یک‌وقتی به یک مناسبتی داشتم روی این مسئله یک تأمّلاتی می‌کردم نگاهم به زمین مقداری عوض شد، این با یک عنایتی هست، این زمین من، این‌ها تشریفی است. یعنی خیلی قیمتی است این زمین پیش خدای متعال، خیلی قیمتی است. این کره‌ی زمین مثل این‌که برگزیده‌ی خدای متعال است از بین این کُرات، خدا اصلاً زمین را انتخاب کرده. این قدمگاه حجّت خدا است و خَلیفَةُ الله، إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً، و نمایشگاه آیات الهی است  وَفِي الْأَرْضِ آَيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ، دارد که وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ. زمین هم آیاتٌ، در دسترس شما. بعد هم خود شما را هم فرمود من از همین زمین خلق‌تان کردم، مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ، دوباره هم به این زمین برتان می‌گردانم، وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَی، بعد هم دوباره از همین خاک، از همین زمین مجدّداً شما را مبعوث می‌کنم. این زمین چیز خیلی عجیبی است، حالا نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم چون گفتیم امشب شب دحوالارض است حواسمان را جمع کنیم.

*‌ خانه خدا، نقطه‌ی آغاز زمین

زمین این کره‌ی برگزیده، ممتاز، مبدأ شکل‌گیری این زمین برای سکونت و خلافت انسان که برگزیده‌ی خدای متعال است از کعبه است. دارند به ما نشانی‌اش را می‌دهند. این‌ها همان باب علمی است که گشوده شده از طریق اولیاء خدا. این را اگر ما نداشتیم ما هیچ نداشتیم از این حرف‌ها نداشتیم، این بابش را باز کردند. اوّلین نقطه را گفتند از کعبه، از این نقطه آغاز می‌شود تا معلوم بشود زمین آغازش با خانه‌ی خدا است، مقدّس است، الهی است، این نقطه‌ی آغازش است. الان هم موسم حج دارد می‌رسد، این ذی‌القعده و ذی‌الحجّه چه‌طوری به هم گره می‌خورد. این قصّه‌ی کعبه و توجّه به آن نقطه‌ی ممتاز که عطر بندگی و رائحه‌ی عبودیّت را روی زمین پراکنده می‌کند، فرمود زمین از این‌جا آغاز شد. إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا، این زمین از این‌جا آغاز می‌شود امّا فرجام زمین چیست؟ آینده‌اش چیست؟ این وسطش عوارض خلافت انسان که برمی‌گردد به اراده‌ی انسان و این‌که او اختیاردار هست و فرشته‌ها یک صحبتی کرده بودند! أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ، قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ، این‌جا مَسجد اَحِبّاءِ الله، مَتْجَر اولیاء الله، زمین است. و البتّه مَقتَلُ اَحِبّاءِ الله، این‌جا است که جانبازی و عشق‌بازی حسین بن علی این‌جا است، تماشایی است. سجده‌گاه اولیاء خدا است، زمین است؛ حالا سجده داریم تا سجده.

*‌ اغاز و فرجام زیبای زمین

 این پایانش چیست؟ فرمود وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ، این هم آخرش، أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ، نگران نباشید این زمین فرجام نیکی دارد، آغاز نیک، پایان نیک؛ آغازش این دحوالارض است، از کعبه است، پایان و فرجامش نیک است، يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ. أَنَّ الْأَرْضَ، چون لِلّهِ، إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ، خُب به چه کسی؟ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ، وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ، دوستان! این‌جا یک جمله‌ای بگویم واقعاً دلبری می‌کند که فرجام، آن سرانجام چه خواهد شد. قرآن کریم این‌جا چه تعبیرهای عجیبی دارد، فرمود وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ، فِي الْأَرْضِ، همه‌اش، وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ،  رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً و مسئله‌ی ولایت الهی و درخشش جمال ولیّ کامل و ولایت کلّی الهی، وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا، آخرش چیست؟ ، این‌قدر این قسمت آیه عجیب است، يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا، چون این زمین من است، شرک؟! همین‌قدر که مهلت داده است خدای متعال این آن حلم الهی است، والّآ در ماجرای شرک می‌گوید تَكَادُ السَّمَاوَاتُيَتَفَطَّرْنَ، این‌ها برای خدا شریک آوردند؟! یکی می‌گوید خدا فرزند دارد، یکی می‌گوید ...؛ آسمان‌ها می‌خواهد منفجر بشود و به هم بپاشد از یک چنین حرف‌هایی! یمْسِک السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ، نگهش داشته والّا این‌ها تحمّل نمی‌کنند، یا این جفاها راجع به اولیاء خدا روا داشته بشود؟! این‌جا حالا پیش خودمان می‌گوییم عجب حِلمی خدا دارد، حالا شعر است دیگر. تا این تطوّر نسل‌ها بیاید برود، این رویش‌ها و ریزش‌ها و... در پرتو آن اختیاری که خدای متعال به انسان داده است تا برسد به آن نقطه: يَعْبُدُونَنِي، فرجام زمین این است، لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا، یک زمین خواهد بود که فقط خدا در آن پرستش می‌شود و هیچ شرکی روی آن وجود نخواهد داشت.

این آن جنبه‌ای از مسئله‌ی مهدویّت است که تبیین نمی‌شود. متأسّفانه ما غافل هستیم. این جنبه‌ی مهدویّت آن جنبه‌ی اصلی و باشکوه و برجسته‌اش هست، علیه الصّلاة والسّلام. يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا، زمین یک‌پارچه می‌شود خدایی و بهشتی می‌شود زهرایی، و آن می‌شود همان راز سر به مهر فدک، همه‌اش آزاد می‌شود، فدک غصب شده، همه‌اش آزاد می‌شود. انشاءالله آن روز را ببینیم و جزء کارگزاران الهی باشیم در تحقّق آن روز، این مهم است، سهم داشته باشیم. چون می‌گویید اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ، اصلاً می‌دانید امشب شب این حرف‌ها است. شب دحوالارض شب این است که تو به نقطه‌ی آغاز زمین توجّه کنی که الهی است و بعد یک چشمی بیاندازی به آن سرانجام زمین که خدایی است و بعد رغبت در تو تولید بشوی و سهم‌خواهی کنی، بگویی اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، من می‌خواهم جزء کارگزاران باشم در فراهم شدن آن روز، یک آدم منفعل نمی‌خواهم باشم این گوشه و کنار. چه شب خوبی است امشب و فردا چه روز خوبی است. این روزه‌ی فردا که این‌قدر اهمیّت دارد اگر کسی می‌تواند از دست ندهد. این‌که به من و شما می‌گویند یکی از چهار روز برگزیده‌ی سال برای روزه‌داری است. این روزه‌ روزه‌ی شکر است. ادب بندگی است نسبت به ربُّ الْاّرض. فردا روزه‌اش خیلی چیز عجیبی است، یک دعا دارد این قدر این دعا قشنگ است، این دعای فردا را بخوانید، یک نمازی دارد، این‌ها آداب بندگی و عشق‌ورزی به ساحت مقدّس خالق و مالک و ربّ عزیزمان است. انشاءالله آن روز را هم ببینیم که وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، این وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا در همان احادیث راهنما فرمودند منظور همان روز ظهور حجّت بالغه‌ی الهیّه است، وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، فرمودند رَبُّ الْاَرض أی اِمامُ الْاَرض. طلعت مهدوی‌ای که دلتان پر می‌کشد برایش، اَرِنا الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ، این اَرِنا الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ خیلی بالاتر از این است، چون  اَرِنا است نه اَرِنِی، اَرِنا الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ یعنی ظهور نه یعنی من ببینم که من هم مشتاق هستم ببینم، که شخصی ببیند، نه، اَرِنا الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ، آن روز ظهور است. ای خدا! چه عشقی دارد! تصوّرش انسان را بی‌قرار می‌کند و هوش از سر انسان می‌برد. آن روزی که این زمین پاک، مطهّر، تمیز، زهرایی، علوی و محمّدی می‌شود، صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین. چه روزی است؟! آن‌وقت آن جمله به فرشته‌ها برمی‌گردد، قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ، حالا بیایید تماشا کنید. خیلی خب. دیگر کافی است.

 سَمَاؤُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِي كُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، این اَصبَحنا هم زیباست. اَصبَحنا، امروز که صبح شد می‌بینیم عجب صبحی است، هرچه می‌بینیم مال تو است، بِجُمْلَتِهَا لَكَ، آسمانش، زمینش و آن‌چه که پراکنده کردی در زمین و آن‌چه که در آسمان هست، همه‌اش.

امیدواریم انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به حقّ این شب عزیز...، شبش هم گفته‌اند شب خیلی خوبی است برای عبادت و دعا و انشاءالله خدا توفیق بدهد شب یک کمی هم زودتر اگر استراحت بکنید، سحر زودتر بیدار بشوید، هم سحری نوش‌جان کنید هم مقداری مناجات کنید، دعا بخوانید. انشاءالله که این شب و فردا مبارک باشد بر همه‌ی عزیزان، حالا من نمی‌دانم، دیگر کسی این چیزها را سر در نمی‌آورد که چه نسبتی هست بین دحوالارض و حضرت علی‌بن‌موسی‌الرّضا(علیه آلاف التّحیّة والثّناء). ماه ذی‌القعده که ماه حضرت رضا است، اوّل تا آخرش، بیست و سوّمش. چه نسبتی است، گزارش‌کننده‌ی دحوالارض خود حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام)، بعد ایّام زیارتی ایشان. فردا هم بعض از اهل دقّت و معرفت گفته‌اند روز بیست و پنجم هم روز زیارت حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام) است؛  این شاید طبع من باشد، من دیدم که روز زیارتی را هم باز دارند می‌کنند روز شهادت. یک گزارشی داریم، اگر بنا باشد همه‌ی گزارش‌ها را بگیریم این‌طور برجسته‌سازی کنیم... روز شهادت حضرت تعریف شده است، در فرهنگ ما، روز دارد. انسان احساس می‌کند این روزها روزهای یک‌جور گشایش و انفتاح است. من امشب را به شما تبریک می‌گویم و فردا را، این‌ها مبارک باد دارد، تَبارَکَ الله. منتها مثل این‌که برخی یک اقدامی دارند که حتماً بکشانیم به یک سمتی. آن روز که داشتم این را مطرح می‌کردم می‌گفتم کاش این را خیلی برجسته‌اش نکنند، در جامعه‌ی ما شناخته شده نیست، می‌گویند روز زیارتی حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام). دارند تبدیلش می‌کنند به روز ... ، ضمناً روایت شهادت داریم، و بعد من دیدم یک آقای یک روضه‌های خیلی تندی می‌خواند، خیلی به من برخورد، یک روضه‌های خیلی تند، مقتل ظهر عاشورا را داشت شب در حرم مطهّر حضرت رضا، آن جمعیّت عظیم آن‌جا، عذرخواهی می‌کنم، سلیقه هم چیز خوبی است واقعاً! سلیقه هم چیز خوبی است!

حضرت علّامه‌ی جوادی آملی(حفظه الله تعالی) یک وقتی جمله‌ای را فرمودند، من احساس می‌کنم همین است سرّش. ایشان گفتند که حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام) مظهر نام مقدّس اَلباسِط است. این‌جوری خدا متعال خواسته است برای ایشان. آن‌وقت این و نسبتش با آن مقام رفعت حضرت و آن سفره‌داری ویژه‌ای که حضرت دارند، علیه الصّلاة والسّلام؛ می‌بینید که سرنوشت زمین هم دارد از این‌جا رقم می‌خورد و آن جنبه‌ی الهی‌اش شکل می‌گیرد، رضوی است این طلوع، این‌جوری خدای متعال خواسته است ؛ پس نسبتی است. لذا زیارت حضرت، توجّه به آن حضرت، این‌ها را انشاءالله فیض ببریم همه‌مان. عذرخواهی می‌کنم، اطاله‌ی کلام شد.

اَللّهُمَّ صَلِّ علی محمّد و آل محمّد. اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ.

 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا. اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوُسِعْ مَنْهَجهُ.

خدایا قَسَمت می‌دهیم به حقّ اولیایت، به حقّ حضرت رضا، به حقیقت حضرت رضا(علیه الصّلاة والسّلام)، به حقّ امام زمانمان و به حقیقت آن حضرت تو را قَسَمت می‌دهیم عاقبت امر ما را به‌خیر کن. چشم ما را به‌روی آیات خودت و به‌روی نعمت‌های خودت باز کن. قلب ما را از محبّت خودت و محبّت اولیایت و محبّت آفریده‌های خودت مملو و سرشار بفرما. تو را  قَسَمت می‌دهیم به حقّ اولیایت و به حقّ مقرّبان درگاهت توفیق فراهم کردن علم نافع و عمل صالح به همه‌ی ما کرامت بفرما. ارواح مطهر شهدا، امام راحل عظیم الشّأن، شهدایی که این مکان مقدّس به نام آن‌ها است، با سالار شهیدان اباعبدالله‌الحسین محشور بفرما. از ناحیه‌ی ما بهترین پاداش‌ها را به آن‌ها کرامت بفرما. سوگندت می‌دهیم به حقّ اولیایت، به حقّ مقرّبان درگاهت به اسلام، مسلمین، جمهوری اسلامی، نظام اسلامی، رهبر عزیزمان عزّت روزافزون کرامت بفرما. دشمنان اسلام را بیش از پیش خوار و ذلیل و منکوب بفرما. تو را قسم می‌دهیم به حقّ محمّد و آل محمّد مسلمانان مظلوم در اقصی نقاط عالم مخصوصاً بحرینی‌ها، ای خدای بزرگ به لطفت، به کرمت، به نصرت ولیّ‌ات آن‌ها را نصرت بفرما، یاری بفرما، نجات کرامت بفرما. خدا تو را قسم می‌دهیم به حقّ محمّد و آل محمّد آن‌هایی که در مسیر حج هستند، امسال این توفیق نصیب‌شان شد، آن‌ها را مورد عنایت و لطف خاصّ خودت قرار بده. توفیق حجّ مقبول و سعی مشکور به آن‌ها کرامت بفرما. ما را در دعاهای آن‌ها و اعمال آن‌ها سهیم بفرما. آن‌ها را هم در دعاهای ما شریک بفرما. دعاهای ما را برای آن‌ها مستجاب بفرما. تو را قسم می‌دهیم به حقّ محمّد و آل محمّد این حج را، این اتّفاقات را، این بیداری اسلامی را از مقدّمات ظهور امام زمان ما قرار بده. آن‌چه که گفتیم از دعاها، آن‌چه که نگفتیم در دل این دوستان عزیز ما هست، مخصوصاً التیام درد دردمندان و مخصوصاً بیماران که گاهی مراجعه هم می‌شود، همه را در نظر می‌گیریم با صلواتی برای اجابت همه‌ی دعاها، وَ صَلَّ اللهُ عَلی مُحَمَّد و آله.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *