متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۵۸» 1395/3/10


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
متن شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، جلسه «۵۸»

شعبان، دروازه ورود به ماه مبارک رمضان

ایام پر فروغ و بابرکت باقی‌مانده از ماه معظّم شعبان بر همه مبارک باشد. دهه پایانی این ماه بزرگ دربرگیرنده‌ی جلوه‌های روشنی از رحمت و مغفرت و لطف پروردگار متعال است. امیدواریم سهم ما از مغفرت الهی از باقی‌مانده ماه شعبان فراوان باشد. فرموده‌اند که در این دهه فراوان بگویید: «اللَّهُمَ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ؛[1] خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیده‌ای، در آن قسمت که از این ماه باقی‌مانده، ما را بیامرز». امیدواریم ان‌شاءالله این دعا در حق همه‌ی ما مستجاب گردد و حجاب‌ها برداشته شود تا برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده شویم.

ماه مبارک رمضان خیلی باشکوه و باعظمت است. «شهرُ اللقا؛ ماه دیدار» است که شب قدر را که «خیرٌ من الف شهر؛ برتر از هزار ماه» است دربرگرفته و «شهر الله الأکبر» است. لذا یکی از وظایف مؤمنین در ماه معظّم شعبان، شناخت ماه مبارک رمضان است. آنچه در ماه مکرم شعبان اتفاق می‌افتد، آمادگی روحی، فکری، روانی و قلبی برای ورود به «شهر الله الأکبر» است. انسان باید هم ماه مبارک شعبان را بشناسد و هم با رفع موانع و زدودن حجاب‌ها، برای ورود به ماه مبارک رمضان مهیا شود؛ چراکه حضرت رسول (ص) فرموده‌اند: «شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ؛[2] ماهى است كه در آن به مهمانى خدا دعوت شده‏ايد و در آن از اهل كرامت خدا گشته‏ايد». یک اردوی آمادگی دوماهه همراه با ادعیه، نماز‌، جلوه‌های بدیع، روزه و تلاوت‌، برای آمادگی مؤمن برای ورود به ماه مبارک رمضان است. اگرچه کسانی که اهل دقت هستند، مهیا شدنشان منحصر به این دو ماه نیست؛ بلکه بعد از هر ماه مبارک رمضان، آمادگی‌شان آغاز می‌شود و مراقبت‌هایشان تا ماه مبارک رمضان بعد ادامه دارد. با این حال، این دو ماه فرصت‌های ویژه‌ای برای ورود به ماه خدا است. در مورد این ماه به ما اجازه نداده‌اند که اسمش را به تنهایی ببریم، بلکه باید بگوییم ماه مبارک رمضان؛ زیرا رمضان اسم الله است.[3]

 

مؤمن بلندهمّت است

مؤمن در ماه معظّم شعبان به دنبال رفع حجاب‌های نورانی است که در لسان عرفا به فتح مبین تعبیر می‌شود. در باب حجب ظلمانی که فتح قریب است، باید آن را قبل از اینها گذرانده باشی. فتح قریب و گشایش نزدیک عبارت است از خروج از حجب ظلمانی که در واقع گرفتاری به انواع گنا‌هان و سیئات است. در مناجات ماه شعبان می‌گوییم: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ؛ معبودا، مرا به کمالِ گسستن [از خلق] و پیوستن به خودت رسان و دیده‌ قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما تا دیده دل ما حجاب‌های نورانی را بر درَد و به کانِ عظمت و جلال رسد». این همان وصال است که از آن به فتح مبین تعبیر می‌شود. مؤمن باید بلندهمت باشد و به فتح مبین فکر کند؛ وگرنه فتح قریب برای متوسطین است که تمام عمر تلاش می‌کنند از حجاب‌های ظلمانی بیرون آیند. اینکه انسان تمام عمرش دنبال این باشد که مغفرت الهی شامل حالش شود که از ظلمات سیئات بیرون بیاید، خواسته بسیار کمی است. مسئله این است که انسان دنبال فتح مبین باشد. به ما آموزش داده‌اند که اینها را بگوییم؛ و الّا اگر مختص به اولیا است، ما چرا آنها را بخوانیم؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) مناجات شعبانیه را انشاء فرمودند و همه‌ی ائمه (علیهم السلام) آن را خواندند؛ پس ما باید بلندنظر باشیم و به دنبال هدف‌های بالا باشیم. دستور کار مؤمن در ماه معظّم شعبان ـ که برای شهرالله الأکبر آمادگی ویژه پیدا می‌کند ـ رفع حجاب‌های نورانی است.

انسان از رهگذر بلندنظری است که به مقصود می‌رسد و انسان‌های کوتاه‌همت و دون‌نظر و کوته‌فکر، به جایی نمی‌رسند. این عده حتی به فتح قریب هم نمی‌رسند و در مزبله‌ی هواهای شهوانی اجلشان می‌رسد. به قول سعدی: «همّت بلند دار که مردان روزگار، از همّت بلند به جایی رسیده‌اند». مردان در اینجا در مقابل زنان نیست؛ بلکه به معنای انسان‌های بزرگ و بلندنظر است. در مناجات شعبانیه هم می‌خوانیم: «و هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ؛ همّتم را در نسیم کامیابى نام‌هایت و جایگاه قدست قرار ده». این همان کشف حجاب‌های نورانی از اسماء الهی است و مربوط به سیر در اسماء الحسنی است. مؤمن باید این هدف‌ها را داشته باشد. در این صورت ماه شعبان می‌شود ماه شعبان، و نیمه شعبانش عید می‌شود. عنایت الهی خیلی در دسترس است؛ منتها همّت و هدف و جهاد و تلاش و توسل و تضرع و انابه می‌خواهد.

حالا که به روزهای پایانی این ماه رسیده‌ایم، سهم ما از این شعبه‌های فیض و فضل و رحمت و کرم الهی چقدر است؟ چون فرموده‌اند: «أدَّبْتَ عبادَکَ بِالتَکَرُم و أنت أکرم الأکْرَمینَ».[4] روش خدای متعال تکرم است و با گرامی داشتن و بزرگداشت، بندگانش را تربیت می‌کند. یکی از روش‌های گرامی داشتن بندگان، قرار دادن ماه‌های رجب، شعبان و رمضان است. حق تعالی، بسیار ساده و سهل، مقامات و کمالات و درجات را در دسترس بندگانش قرار داده است. مثلاً در ماه رجب منادی از آسمان چهارم از ابتدای هر شب تا سحر، بندگان خدا را خطاب قرار می‌دهد و آنها را به رفاقت و دوستی دعوت می‌کند؛ تا آنجایی که می‌فرماید: «وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي؛[5] مطیع کسی هستم که مطیع من است». مرحوم میرزا جواد ملکی، در کتاب المراقبات وقتی به اینجا می‌رسد، می‌فرماید: اگر کسی اینجا جان دهد، کار زیادی نکرده است! در فراز دیگر روایت می‌فرماید: «جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي؛ همنشین کسی هستم که همنشین من است». این تازه در ماه رجب است که اوائل این سیْر است. حالا ببینید در ماه معظّم شعبان چه مهیا کرده است که گفته‌اند از آن شاخه‌ی طوبی، به «سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» می‌رسند.

این مسیر برای شما آماده شده و نزدیک نزدیک شما است. دست‌تان را به این حبل الهی بگیرید که از آسمان هفتم در دسترس شما آمده است. از آنجا که مقام محمدیه است، فرو آمده و در نزدیکی ما است؛ مقامی که در صلوات شعبانیه درباره‌اش می‌گوییم: «وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حتَّى أَلْقَاکَ یومَ القیامةِ عَنِّی رَاضِیاً؛ او را برا من شفيعى با شفاعت پذيرفته، و راهى روشن به سويت قرار ده، و ما را پيرو او گردان، تا آنگاه كه تو را در قيامت ديدار كنم». شفیع مشفّع او است، صراط مستقیم، خودِ او است. شاخه درخت طوبی به‌‌قدری نزدیک است که اگر کسی آن را بگیرد، به مقصد رسیده است و این، همان شعبه‌ها[6] است که در نماز، روزه، سحر، سجده و مخصوصاً در برائت از دشمنان خدا و جهاد و به قول رهبر کبیر و عالی‌قدر، در جهاد کبیر جلوه می‌کند؛ بنابراین باید همت را بلند قرار داد.

ما گرفتار ضعف همتیم و همتمان بسیار پایین است؛ و الّا فیض و فضل الهی آن قدر در دسترس است که به ما اجازه داده‌اند بگوییم: «إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ» و فرموده‌اند کسی که اهل انابه باشد، ما دستش را می‌گیریم: «اللَّهُ يَجْتَبي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ؛[7] خداوند هر كس را بخواهد برمى‏‌گزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مى‌‏كند». اهل انابه بودن، یعنی از همه مأیوس بودن و فقط به حضرت حق امید داشتن. به تعبیر قرآن: «فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛[8] پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد، بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد». در متن انابه تضرع، اشک و گریه و التماس نهفته است تا اشک تلخ را به اشک شوق و شیرین مبدل سازد.

 

حسن ظن به خداوند، بزرگ‌ترین سرمایه مؤمن

به هر تقدیر، ماه معظّم شعبان در حال اتمام است. اگر کمی در ماه رجب و شعبان، همتمان را بلند کرده باشیم، به چیزی می‌رسیم؛ و الّا اگر همت ما دم‌دستی و پایین باشد، به چیزی نمی‌رسیم و در ماه مبارک رمضان هم به جایی نخواهیم رسید. البته باید به خدای متعال حسن ظن داشته باشیم؛ چنان‌که در مناجات شعبانیه می‌گوییم: «الَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ؛ معبودا، آن‌سان به رحمت تو امیدوارم که گویی در پیشگاهت ایستاده‌ام و توکل بسزایم به تو بر سرم سایه گسترده است». اگر کسی در این حالت قرار گرفت، نتیجه‌اش این می‌شود: «فقٌلتُ ما انتَ اهلُه». در نسخه دیگر چنین است: «ففعَلتَ ما انتَ اهلُه؛ پس تو فرمانی را که سزاوار آنی، رانده‌ای». علاوه بر اینها: «وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ؛ مرا در عفو و گذشتت پوشانده‌ای». این محصول حسن توکل است.

ما باید به خدای متعال حسن توکل داشته باشیم و حسن توکل محصول حسن ظن است. چرا به خداوند حسن ظن نداشته باشیم؛ در حالی که شب قدر را قرار داد که در آن می‌توان به اندازه هشتاد سال طی مقامات داشت؟ شبی که قرآن درباره‌اش فرموده است: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛[9] شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است».

«فَلا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ؛ مرا در شمار کسانی قرار مده که از آنان رخ برتافته‌ای». اگر تو رو برگردانی، هشتاد سال که چیزی نیست، هشت هزار سال هم بدوم، به جایی نمی‌رسم. به تعبیر امیر المؤمنین (علیه السلام) شیطان شش هزار سال عبادت کرد؛ اما معلوم شد که همه‌اش خودپرستی بوده است. اگر خداوند رو برگرداند، انسان با شش هزار سال عبادت هم به جایی نمی‌رسد.

«انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ؛ مرا به چشم آن بنده‌ای نگر که او را خواندی و پاسخت داد». همان‌طور که به بنده‌های خاصت نگاه کردی، همان‌گونه نگاهم کن. نگاهی که ندایت بود: «لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ؛ چون بدانان نگریستی، بر اثر تجلی شکوه و جلالت، مدهوش شدند». لذا اگر تو روی برگردانی اگر همه‌ی عالم به من اقبال کنند، برای من مفید نیست. اما اگر تو رو کنی، اگر همه برگردند، به من ضرری وارد نمی‌شود. همان چیزی که قرآن می‌گوید: «إِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ؛[10] و اگر خدا به تو زيانى برساند، آن را برطرف‌كننده‌اى جز او نيست، و اگر براى تو خيرى بخواهد، بخشش او را ردكننده‌اى نيست». به قول حافظ: «گر ز چشم همه‌ی خلق بیفتم سهل است، تو مینداز که مخذول تو را ناصر نیست».

خداوند همه‌ی باب لطف و رحمت و رفاقتش را باز کرده است. حال اگر کسی وارد رفاقت با او نشده باشد، چقدر بدبخت است؟ این غیر از چیزی است که حضرت سید الساجدین (ع) فرمود: «وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى». حسرت عظمی چیست؟ قرآن می‌گوید: «يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ؛[11] دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم». می‌توانستم با خدای متعال رفیق شوم، اما از باب رفاقت با او جا ماندم. این حسرت عظمی است؛ زیرا عمر، معنویات، روحیات، عواطف و سرمایه‌های وجودی را بر باد دادم. در مناجات شعبانیه نیز می‌گوییم: «أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ؛ عمرم را در بی‌خبری از تو سپری کردم و جوانی‌ام را در سرمستیِ دوری از تو فرسودم». همه‌ی سرمایه‌ام را به باد فنا دادم و چوب حراج زدم، اما در برابرش چه چیزی به من رسید؟

در ماه معظّم شعبان است که انسان می‌تواند بگوید: «انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ» مرا از این وضع بیرون بیاور. این همان ارتفاع بخشیدن به همّت‌ها است.

 

یک راه میان‌بر برای بلندهمّت شدن

قلب ماه معظّم شعبان که شب نیمه ماه می‌شود، افتتاحیه لیلة القدر است و در را با دست سید الشهدا (علیه السلام)، برای ما باز کرده‌اند. در آن شب 124 هزار پیامبر به کربلای معلّی می‌آیند؛ لذا راه میانه و نزدیک این است که انسان، خود را به ایشان متصل کند و زیارت غیر از این نیست. سید الشهدا (علیه السلام) «رحمه الله الواسعه» و باب عشق است. وتر موتور در عشق حق است؛ یعنی حضرت عشق، اول، وسط و آخر عشق است. «اِنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَ مُنْتَهاهُ». اگر اول و آخر عشق محمد وآل محمد هستند، جلوه‌ ویژه‌اش در جمال حسین (علیه السلام) است؛ لذا باب الحسین (علیه السلام)، باب مخصوصی است. از محبت به امام حسین (علیه السلام)، هم برای فتح قریب و هم برای فتح مبین استفاده کنید. از حرارت دلتان استفاده کنید و شعله بگیرید که هم می‌سوزاند و هم حُجُب ظلمانی را می‌دَرَد.

بر این اساس، چنانچه از افتتاحیه لیلة القدر سیر کنید و به خودِ لیله القدر در 23 ماه مبارک رمضان برسید، آنجا باز هم باید بگویید: حسین (علیه السلام). در لیله القدر، زیارت الحسین است که راه را باز می‌کند، دست ولیّ کامل است که دست انسان را می‌گیرد و بلند می‌کند، بلندهمت و بلندنظر می‌کند و اوج می‌دهد. کار امام حسین (ع) این است. او می‌تواند انسان را پرواز دهد و کمال الانقطاع این گونه فراهم می‌شود.

«إلهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَإِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَأَرْغَبُ وَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَلا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَلا یَغْفَلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ؛ معبودا، از تو خواهم و به درگاه تو نالم و به تو گرایم. و از تو خواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا در شمار کسانی قرار دهی که هماره یاد تو کنند و پیمانت نگه دارند و از سپاست غفلت نورزند و فرمانت خوار نشمرند».

امیدواریم این فرازهای مناجات شعبانیه در حق همه‌ی ما مستجاب گردد، حالت شکر در ما پیدا شود و در حالی قرار بگیریم که امر خدا برایمان بسیار بزرگ و مهم باشد.

«إِلهِی وَأَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الاَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عارِفاً وَعَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً وَمِنْکَ خائِفاً مُراقِباً؛ معبودا، مرا به نور گران‌قدر خویش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم».

 

«إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ؛ معبودا، اگر مرا به جرم و جریرتم گیری، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به گناهم‌ گیری، تو را به آمرزشت گیرم». اخذ از سوی او، اخذ به عقوبت، خشم و غضب است. اما اخذ و گرفتن ما، اخذ به دامن لطف و کرم است.

جلوه‌ی تام لیله القدر حضرت مهدی (ع) است که: «يُصْلِحُهُ اللَّهُ فِي لَيْلَةٍ؛[12] خداوند [امور مربوط به ظهور] او را در یک شب اصلاح می‌کند».

 

آثار و فواید حسن ظن به خدا

ما باید حسن ظن به حضرت حق داشته باشیم و به قدت او ایمان بیاوریم. اگر انسان ایمان آورد، در لجنزار گناهان گذشته‌اش گیر نمی‌کند؛ چون شیطان می‌گوید: تو همانی که خراب کردی، چه کردی و... به این ترتیب همان پایین انسان را در ظلماتی نگه می‌دارد که: «بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا؛[13] تاريكي‌هايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است. هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد، به زحمت آن را مى‏بيند». این محصول سوء ظن و سوء توکل به خدای متعال است. چنین انسانی نمی‌تواند به خدای متعال اعتماد کند. فاقد اعتماد زیبا «حُسْن تَوَکل عَلَیْک» است که دو بار در صدر و ذیل مناجات شعبانیه آمده است. به هر قدرتی جز قدت خداوند متعال اعتماد می‌کند. به قدرت شیطان ایمان آورده، ولی به قدرت خدا ایمان نمی‌آورد. می‌گوید: شیطان خیلی بزرگ و قوی است؛ اما خداوند در برابرش می‌فرماید: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا؛[14] نيرنگ شيطان [در نهايت‌] ضعيف است». همچنین می‌فرماید: «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ؛[15] تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‏گيرند».

همه‌ی بدبختی‌های ما از سوء ظن به خداوند متعال نشئت می‌گیرد. چنانچه به خودمان واگذار شویم، در چشم به‌هم‌زدنی، سال‌ها عبادت به باد خواهد رفت. در مقابل، اگر خداوند گوشه‌ی چشمی کند، انسان به فتح مبین می‌رسد. حسن ظن به خدای متعال و حسن توکل، مسیر را نزدیک می‌کند و در مقابلش نیز سوء ظن است که منبع تمام بدبختی‌ها است. باید بدانیم که اگر خداوند طرفه‌العینی به ما عنایت کند، به همه‌ی مقامات می‌رسیم با حذف تمام مقدّمات. چنانچه طرفه‌العینی رها شویم، تمام داشته‌هایمان از بین می‌رود و نابود می‌شویم. اگر به این مطلب باور داشتیم، جلو می‌رویم و پیشرفت می‌کنیم.

کلمه «انقطاع» در مناجات شعبانیه، اینجا را هدف‌گذاری کرده است که همه‌ی سبب‌ها کنار می‌رود. در فراز دیگر این مناجات چنین درخواستی داریم: «إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلا أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعا وَ لا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعا معبودا؛ به ذات تو بر تو سوگند که مرا به جایگاه بندگان فرمانبردار و شایسته‌ات رسانی، که مرا توانی نیست که از خود زیانی رانم و برای خود سودی به دست آرَم». تو باید مرا متصل کنی. انسان اگر به عنایات حسینی متصل شود، راه برایش نزدیک می‌شود. پیام مناجات شریف شعبانیه، دل بریدن از همه و پیوستن به حضرت حق است.

در دعای ابوحمزه ثمالی، حال خود را این‌چنین توصیف می‌کنیم: «وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی؛ اینک به جایی رسیده‌ام که از خوبی و اصلاح نفس خود به کلی ناامیدم‌«. من از سمت خودم هیچ امیدی ندارم. اگر به خودمان امید داشته باشیم، کارمان خراب می‌شود.

ان‌شاءالله خداوند بر عزت و عظمت اسلام و مسلمین بیفزاید. خداوند را به حق امام زمان قسم می‌دهیم که رهبر عزیزمان را برای ما حفظ کند. یکی از دوستان می‌گفت: چگونه می‌توانیم امام زمان را یاری کنیم؟ گفتم: می‌خواهی یک کلمه بگویم خیالت راهت شود؟ یاری امام زمان در یاری نائبش متجلی است.



[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص51.

[2]. همان، ج1، ص295.

[3]. ری‌شهری، میزان الحكمه، روایت 7442.

[4]. جواد بن عباس کربلائی، قره المهج فی زیاره ثامن الحجج، ص292.

[5]. محدث نوری، مستدرك‏ الوسائل، ج7، ص535.

[6]. شعبان جمع شعبه است و بر شعبه‌های خیر و برکت در این ماه دلالت دارد.

[7]. شورى: 13.

[8]. کهف: 110.

[9]. قدر: 3.

[10]. یونس: 107.

[11]. زمر: 56.

[12]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص281.

[13]. نور: 40.

[14]. نساء: 76.

[15]. نحل: 100.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *