معنای قرآن
در گزارش فرازهای دعای چهل و دوم صحیفهی سجادیه، به واژهی زیبا، دلآرا و شوقانگیز قرآن رسیدیم. قرآن نام اختصاصی کتاب الهی است و با اوصاف قبلی که حضرت در این دعا بیان کردند، تفاوت دارد. برخی از آن اوصاف، هم برای قرآن و هم برای کتابهای الهی پیشین استفاده میشد. اما واژهی قرآن، وصف اختصاصی کتابی است که بر خاتم انبیا نازل شده و معروفترین نام این کتاب نیز است.
ریشهی این کلمهی نورانی، بنا بر مشهورترین تعبیر، «قرأ» میباشد که در این صورت قرآن مصدر است و به معنای اسم مفعولی خود یعنی خواندنی خواهد بود. البته احتمالات دیگری هم وجود دارد. مثلاً برخی گفتهاند ممکن است از ریشهی «قَرَنَ» باشد که در این صورت معنای آن بههمپیوستگی و ضمیمه شدن است. بعضی نیز گفتهاند از «قرائن» به معنای اشباه و نظایر است و معنایش آن است که بخشهای مختلف این کتاب، همدیگر را تأیید میکنند و شبیه هم هستند.
آنچه از نص کلام الهی استفاده میشود، همان معنای اول است که مشهور و پسندیده است. خدای متعال میفرماید: «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ؛[1] جمع كردن و خواندن آن بر عهدهی ما است. پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن. سپس بيان و توضيح آن نيز بر عهدهی ما است». این آیه با معنای مورد نظر ما سازگاری زیادی دارد.
کاربرد کلمهی قرآن در قرآن
در سراسر کتاب الهی، این حقیقت بزرگ با همین تعبیر قرآن معرفی شده که به چند آیه اشاره میکنیم.
خداوند فرموده است: «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ؛[2] [خداى] رحمان قرآن را ياد داد، انسان را آفريد، به او بيان آموخت». اینجا خدای متعال به صفت رحمت واسعهی خودش معرفی میشود و از این مصدر، معلم قرآن میگردد. جالب است که در ترتیب آیات این سورهی قرآنی، این مورد قبل از خلقت انسان بیان شده است. پس حقیقت، نور و درخشش قرآن، به قبل از آفرینش انسان برمیگردد.
اما این حقیقت فرازمند توسط پروردگار متعال به چه کسی تعلیم داده شده است؟! قرآن اینجا ساکت است. با مطالبی که از قرآن کریم و کلمات اولیا داریم، درمییابیم که تعلیم قرآن به حقیقت وجود اقدس محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) بوده که خلقت نور او مقدّم بر آفرینش عالم و آدم است، و عقل اول و آفریدهی اول است. در خلقت، پیامبر عزیز ما اول است و در بعثت، آخر؛ به همین جهت مظهر «هُوَ الأولُ و الآخِر» است. در آن خلوتسرا، قرآن کریم به او تعلیم داده شد. پس ابتدا دریافتکننده و سپس اولین معلم است.
خدای متعال با مقام رحمانیت، میخواهد از اینجا رحمت خود را گسترش دهد و این رحمت با گستردگی خاص خودش که تمام عوالم هستی را در بر میگیرد، قرآن کریم است. قرآن بر وجود مقدسی تجلی میکند که خودش مظهر رحمت واسعهی الهی است که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) است.
همهی قرآن نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و در بعثت، یک بار دیگر و با قالب متناسب با این عالم، بر این عبد مطلق تجلی میکند و یکپارچه بر قلب مقدس آن حضرت نازل میشود. زمانی که قرآن اولین بار به حضرت تحویل داده شد، اصلاً جبرئیلی در کار نبود. چه اینکه همهی فرشتگان از نور پیامبر عزیز ما آفریده شدهاند.
در مرحلهی نزول دوم، وقتی جبرئیل شروع میکرد تا به شکل ترتیبی و تفصیلی آیات را تلاوت کند، پیامبر ادامهی آیه را میخواندند! به همین دلیل، خداوند میفرماید: «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ؛[3] و در [خواندن] قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن». در آیاتی بعد میفرماید: «إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ؛[4] چراكه جمع كردن و خواندن آن بر عهدهی ما است». ترتیب خاص قرآن بر عهدهی ما است و وقتی ما خواندیم، بعد تو بخوان.
این قسمت حکایت از آن دارد که آنچه بر وجود مقدس حضرت یکباره نازل شده، همان حقیقت و باطن قرآن و نور علم الهی است. باید حال یک بار دیگر برای پیامبر تبیین و تفصیل داده شود، آنگاه از قلب حضرت بر زبانشان جاری گردد. تبیین و تفسیر آن نیز توسط حضرت ارائه میشود.
نزول دفعی و تدریجی قرآن
خداوند متعال میفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ؛[5] ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده؛ [كتابى] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است». در سورهی مبارکهی قدر «أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ» را بسط میدهد و میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛[6] ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم». در ماه رمضان، به شبهای قدر رجوع کن و البته شب قدر را به طور خاص مشخص نمیکند. این از اسرار الهی است که توسط پیامبر عزیز آشکارسازی شد و ما را به شب 23 ماه مبارک میبرد. گویا شبهای دیگر نقش مقدّماتی برای شب 23 دارند.
کاتب اصلی قرآن
تدوین قرآن، با نقش ویژهی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) صورت گرفته و کاتب اصلی قرآن کریم، این امام عزیز بوده است. خدای متعال، قرآن را بر پیامبر خوانده و پیامبر بر مؤمنان. اما شخصی که برداشت اصلی را داشته، علی ابن ابیطالب (علیه السلام) بوده که خوانده و نوشته و به دست ما رسانده است. لذا قرآن خواندنی شده است!
ضرورت رجوع مکرر به قرآن
کلمهی قرآن به ما یادآوری میکند که باید دوباره و سهباره و صدباره و تا وقتی که هستی، به آن مراجعه کنی و بخوانی تا بدانی و در معرض این تعلیم قرار بگیری و بر تو خوانده شود. پس از آن، فکر و جان تو با حقیقت قرآن گره میخورد.
تا تو با قرآن حق آمیختی
با روان مصطفی آمیختی
این خواندن، تو را با خاتم و حقیقت وجودی او نزدیک میکند و پیوند میزند. قرآن پل ارتباطی است که یک دست آن به دست بیدست حضرت حق است که به وجود اقدس خلیفهی کبری، یعنی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) سپرده شده، و طرف دیگر رها است تا تو آن را بگیری. اگر گرفتی، به او متصل میشوی؛ به همین دلیل است که آن را «حبل الله» نامیدهاند.
حاصل این اتصال، کمال، سعادت، خوشبختی و کامیابی است. شکفتن فطرت انسانی، کار قرآن است و قرآن، کار پیامبر است و پیامبر، کار خدای متعال.
معنای تفصیل بودن قرآن
در صحیفهی مبارکه بیان شد: «وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ وَ كِتَاباً فَصّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلًا»؛ یعنی به وسیلهی این قرآن، ما از خواستهی تو و راه اتصال به تو است، باخبر میشویم. قرآن، احکام تو را بر ما آشکار میسازد و ما با خواندن آن، آنچه مورد پسند و کراهت تو است، میشناسیم. واژهی «أعرَبتَ» یعنی آشکار کردی؛ پس درحقیقت قرآن مخفی بوده است. وقتی شریعت، آشکار شد، روش و سبک زندگی و سیرهی سعادت روشن میشود.
«فصّلته تفصیلاً»؛ خداوند این کتاب را برای بندگان تفصیل داده است. در قرآن کریم، تعبیر «تفصیل» در مورد قرآن کریم آمده است. یکی از مواردش، در سورهی مبارکهی فصّلت است: «كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ؛[7] كتابى است كه آيات آن بهروشنى بيان شده؛ قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه مىدانند». به خاطر کلمهی «فصّلت»، این سوره، به این اسم نامگذاری شده است.
آیهی دوم در سورهی مبارکهی اعراف است: «وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛[8] درحقيقت ما براى آنان كتابى آورديم كه آن را از روى دانش روشن و شيوايش ساختهايم و براى گروهى كه ايمان مىآورند، هدايت و رحمتى است». آنجا از قرآن عربی صحبت میکرد برای قومی که «يَعْلَمُونَ»، اینجا از قرآنی سخن میگوید که هدایت و رحمت است برای قومی که «يُؤْمِنُونَ».
در این آیه فاعل بیان نشده که بیانگر تعظیم و تشریف است. در جای دیگر فاعل را به صورت جمع میآورد و میگوید: ما تفصیل دادیم که آن نیز بیانگر تعظیم، تفخیم و تشریف این کتاب باعظمت است.
اما تفصیل به چه معنا است؟! تفصیل به معنای جداجدا قرار دادن است. آیا در مورد قرآن کریم به معنای جداجدا کردن آیات است تا از آنها سوره ایجاد شود یا به معنای جداجدا کردن سورهها است تا از آنها قرآن کریم به دست آید؟ اینها معنای ظاهری تفصیل است و البته اشکالی هم ندارد؛ یعنی ما این آیات را با نظم و ترتیب خاص و بهصورت جداجدا بیان کردهایم تا بتوانید آن را دریافت و حفظ کنید. این آیات در کنار هم سورهها را تشکیل میدهد و هر سوره شخصیت مستقلی دارد و البته در کنار هم، کل قرآن را تشکیل میدهد. این معنای ظاهری تفصیل است که معنای دلنشینی هم هست.
تفصیل قرآن نزد اهلبیت (علیهم السلام) است
امام (علیه السلام) این کتاب را در کنار کلمهی «عباد» مطرح نمود و فرمود: این کتاب را برای بندگان خود تفصیل دادی. نکته اینجا است که وقتی تأمل بیشتری داشته باشیم، این موضوع حکایت از یک ارائهی مخصوص و فراتر از این چینش است؛ زیرا کسانی که ایمان نیاوردهاند نیز همین کتاب را با این چیدمان دست میگیرند و با این معنای ظاهری، تفصیل به آنان نیز رسیده است. برخی از مستشرقین سالهای طولانی از عمرشان را صرف تحقیق در مفاهیم قرآن کریم میکنند و حتی قرآن را به زبانهای انگلیسی و آلمانی و... ترجمه میکنند.
مطلب بالاتر از این حرفها است. این آیات پردهبرداری میکند و به ما میگوید تفصیل مطالب قرآن کریم و بازشده و رمزگشاییشدهی آن، به تعبیر دیگر، باطن آن و باطنِ باطن آن و باطنِ باطنِ باطن آن و باطنِ باطنِ باطنِ باطن آن تا هفت بطن، و اشارات و لطائف آن، در اختیار کسانی قرار گرفته است که از حقیقت علم قرآن بهرهمند هستند. اگر میخواهید وارد عالم قرآن شوید، باید به محضر آنان بروید؛ چراکه این تفصیل در اختیار آنان است. در آن آیه هم فرمود: «فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»؛ یعنی این بطنها برای کسانی است که به حقایق و اسرار قرآن ایمان آوردهاند و در کشف تام، جمال قرآن بر آنها عرضه شده است. تا ابد همهی کسانی که آمدهاند و خواهند آمد، نیازمند همین بندگان برگزیده هستند که «يُؤْمِنُونَ» و «يَعْلَمُونَ».
امام سجاد (علیه السلام) تفصیل را در مورد کلمهی عباد میآورد و این اشاره به بندگان برگزیدهای است که صدرنشین آنان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که به تعبیر حضرت شاهآبادی بزرگ، عبودیت او مایهی نازل شدن قرآن کریم است. این مؤمنان، اهلبیت (علیهم السلام) هستند که همهی حقیقت قرآنی با کشف تام برای آنان تفصیل داده شده است.
اینجا همانجایی است که قرآن و عترت به هم میرسند. اگر میخواهید عترت را بشناسید، سراغ قرآن بروید و برای شناخت قرآن نیز سراغ عترت بروید. مگر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نفرمود: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ، وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ؛ علی با قرآن است و قرآن با علی». کسانی که سراغ تدبر در قرآن و کشف اسرار قرآنی رفتهاند، برداشتهای تازه و دقیقی طبق قواعد اولیا ارائه نمودهاند و نتیجهاش تفسیر المیزان شده که خاتم التفاسیر دوران خودش است. بعد از آن هم تفسیر تسنیم است که تفصیل المیزان است.
همهی آن تفصیل وقتی طلوع کند، تازه متوجه خواهید شد که از 28 حرف علم فقط دو حرف دریافت شده است. این مربوط به عصر ظهور است و اهل معرفت، انتظارشان برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همراه با اشتعال وجودشان برای قرآن است. آنها نمیگویند او بیاید تا عدالت، رفاه و امنیت برقرار شود؛ این آرزوها برای ضعفا و متوسطین است. اهل الله منتظر مهدی هستند تا قرآن را به صورت کامل مشاهده کنند و او برایشان قرآن بخواند، که خواندن او با خواندن همهی اولیای قبل از او فرق میکند.
خواندن همهی قرآن عقل رشید میخواهد و این در اختیار آن حضرت است که به نحو تصرف تام، تصرف در عقلها میکند و عقل مردم بارور میشود. آن وقت است که قرآن بر اهلش خوانده میشود و آنجا است که میفهمند قرآن چیست! اهل معرفت در اوج انتظار هستند و برای آن روز بزرگ لحظهشماری میکنند تا قرآن خوانده شود. این مرتبهی دیگری از انتظار است.
بهرهمندی ویژهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) از قرآن
وجود اقدس حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) که ایام شهادت او را پشت سر گذاشتیم و به استقبال ایام ولادت او میرویم، تفصیل خاصی دارد. در ایام بعد از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) که وحی منقطع شد، جبرئیل آمد و آن تفصیل در اختیار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قرار گرفت و نسلبهنسل، به حضرت مهدی (علیه السلام) رسید و به امانت در اختیار او است.
تصرفات اولیای کامل در این عالم بر اساس همان کتابی است که به قرائت مادر و به کتابت پدر در اختیارشان قرار گرفته است. امام خمینی در جملهای عجیب در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: «ایشان اگر مرد بود، پیامبر میشد». فاطمه (سلام الله علیها) باطن و حقیقت رازآلود هستی است که در ائمهی هدی (علیه السلام) جلوه کرد و آنان، نهار آن شب و ظاهر آن باطن هستند.
ز گهواره تا گور، قرآن بجو
فرصت ما کم است و خیلی زود تمام میشود. جوانها که فرصتشان بیشتر است، آن را برای ارتباط با قرآن و عترت غنیمت بشمارند.
امام راحل عظیمالشأن که درود خدا بر او باد، در اواخر عمر فرموده بودند: «هر چه به غیر قرآن پرداختم، الان تأسف آن را میخورم». مرتبه و انس او با قرآن را شنیدهایم، اما باز میگوید من خسارت کرده و باختهام. امام احساس میکرده خیلی بیش از اینها باید از قرآن بهرهمند میشده است. دریابید و دُر یابید از این دریای بیکران لطف حضرت حق.
انشاءالله به امداد ولیّ خدا، حضرت حجت بن الحسن، بهرهی ما در ثانیهها و ساعات باقیماندهی عمر، از قرآن کریم فراوان باشد.
ثروت و شفای واقعی قرآن است. مریضی جسمانی که مریضی نیست؛ بلکه لطف پنهانی حضرت حق است. احیاء (زندگان)، افرادی هستند که از قرآن بهره دارند و اموات (مردگان) آنهایی هستند که از قرآن بهرهای ندارند.