تدوین برنامه ای جامع برای عمل به قرآن
«اللَّهُمَّ فَإِذ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلَاوَتِهِ، وَ سَهَّلْتَ جَوَاسِيَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَرْعَاهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ، وَ يَدِينُ لَكَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِيمِ لِمُحْكَمِ آيَاتِهِ، وَ يَفْزَعُ إِلَى الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَيِّنَاتِهِ »
توفیق یافتیم در پرتوی دعای 42 صحیفه ی مبارکه ی سجادیه، چند جلسه در مورد قرآن کریم و روش ارتباط صحیح با آن گفت و گو کنیم.
ذیل این تعبیر زیبای امام سجاد علیه السلام: «فَاجعَلنَا مِمَّن یَرعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ»، چند جلسه سخن گفتیم و امروز هم این بحث را ادامه می دهیم.
گفتیم هر مومنی که به حقیقت و حقانیت قرآن ایمان دارد و آن را برای فرد و جامعه نقشه ی سعادت در دنیا و برزخ و قیامت می داند، باید برای خودش نسبت به قرآن کریم، برنامه ای جامع تدوین و تنظیم و اجرا کند.
این برنامه ی جامع شامل گوش کردن، قرائت، بحث، حفظ ، ترتیل، تفکر، عبرت، تذکر، استغاثه، توسل، ترویج و خدمت به قرآن می شود.
انسان هر چه زود تر این برنامه را اجرا کند؛ یعنی از دوران جوانی یا حتی کودکی آغاز کند، بهره ی او از انوار قرآن کریم بیش تر خواهد شد.
هر کس در هر شرایطی هست، باید خودش را برای ارتباط همه جانبه با قرآن کریم آماده کند.
بار ها گفته ایم خوش به سعادت کسی که جوانی خود را در ارتباط با قرآن کریم سپری کند و در واقع، قدر جوانی با قرآن شناخته می شود.
قرار بود دستورالعمل هایی در مورد گوش کردن و قرائت و سایر برنامه ها داشته باشیم. می توان گفت راه اصلی، فراگیر و در دسترس برای همه ی ما، استماع و قرائت است؛ یعنی انسان بشنود و بخواند. این دو، ورودی هر انسان مومن به محضر قرآن کریم است.
آداب قرائت قرآن
در مورد آداب استماع و قرائت، در جلسات گذشته، مطالب نسبتاً مفصلی عرض کردیم و دوستانی که تازه پیوستند ، می توانند بحث های قبلی را بررسی کنند.
در برنامه ی قرائت؛ برخی از رموز ارتباط، آداب ظاهری و باطنی و نحوه ی مراجعه به قرآن را تقدیم کرده ام که با رعایت آن ها، انسان در انس با قرآن کریم به توفیقاتی می رسد.
اگر بخواهم تا این قسمت بحث، یادآوری به خودم و عزیزان داشته باشم، می توانم بگویم ما باید تلاوت و قرائت خالصانه، عاشقانه، متواضعانه، آگاهانه و هنرمندانه داشته باشیم.
1.قرائت خالصانه
انسان وقتی به حضور قرآن کریم می رود باید زلال و شفاف برود و دنبال خودنمایی و استفاده ی ابزاری از قرآن کریم، برای تامین موقعیت مادی و شهرت و ... نباشد. این روایت هم «مَن قَرَأ القُرآنَ وَ هُوَ شابّ مُومِنٌ إختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ وَ دَمِهِ؛[1] هر جوان مومنی که در جوانی قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خونش می آمیزد»، به همین مطلب اشاره دارد؛ چرا که جوان، صاف و خالصانه با قرآن مواجه می شود. اگر انسان در سنین پایین، تربیت قرآنی پیدا نکرده باشد، هنگام مراجعه به قرآن در سنین بالا، شرایط خاصی پیدا می کند. انسان باید برای دستیابی به لطف و جلال حضرت حق به قرآن مراجعه کند.
2.قرائت عاشقانه
نکته ی بعدی آن است که عاشقانه قرآن بخوانیم. انسان وقتی از سر محبت و شوق و رغبت و عطش، با کسی می نشیند، از لحظه های دیدار، بیش ترین استفاده را می برد اما اگر با کسی بدون علاقه و عطش بنشیند، این نشستن برای انسان ملالت و خستگی می آورد. انسان باید عاشقانه و محبانه سراغ قرآن کریم برود و احساس کند می خواهد نامه ی حضرت حق به خودش را بخواند. در روایتی زیبا از پیامبر آمده است: «مَن أَحَبَّ الله فَلیُحِبّنی وَ مَن أحَبَّنِی فَلیُحبّ عِترَتی وَ مَن أحَبَّ عترتی فَلیُحبّ القرآن؛[2] کسی که خداوند متعال را دوست بدارد، باید مرا دوست بدارد و هرکس مرا دوست دارد باید خانذان مرا نیز دوست بدارد و هرکس خانذان مرا دوست دارد باید قرآن را دوست بدارد». ظاهراً این یک نشانه ی خاص است که شخص باید عاشق قرآن باشد. هر چه ارتباط قلبی انسان با عترت و اهل بیت بیش تر شود، احساس و عاطفه ی او نسبت به قرآن کریم بیش تر می جوشد.
3.قرائت خاشعانه
نکته ی بعد آن است که قرائت ما باید خاضعانه و خاشعانه باشد. این مطلب را در جلسه ی گذشته قدری توضیح دادم. انسان باید مانند یک نیازمند واقعی به محضر قرآن کریم برود و احساس کند در برابر علم و شکوه و عظمت بی پایان قرار گرفته است. تعبیر جالبی از امام صادق علیه السلام در مجموعه ی منسوب به حضرت (مصباح الشریعه) داریم که فرموده اند: «من قرا القرآن و لم یخضع لله و لم یرقّ قلبه فقد استهان بعظم شان الله تعالی؛[3] اگر کسی قرآن بخواند در حالی که خضوع ندارد و قلب او نرم نشود، عظمت حضرت حق را سبک شمرده است». چنین کسی خیلی خسارت می بیند و بهره ها و برداشت های او کاهش می یابد.
4.قرائت آگاهانه
قرائت انسان از قرآن کریم باید آگاهانه باشد؛ یعنی در جستجوی فهم قرآن باشد و قرائتش گذرا نباشد. هر چه میزان آگاهی افزایش پیدا کند، انس ما بیش تر می شود.
5.قرائت هنرمندانه
مطلب دیگر آن که قرائت انسان باید هنرمندانه باشد و با لطافت طبع برود. در ارتباط با قرآن کریم هنرورزی کند و حسن استماع و حسن تلاوت داشته باشد. این برخورد ظریف با قرآن کریم خیلی پیش برنده است.
این چند جمله را عزیزان داشته باشند تا توضیحات بعدی را ارائه دهم و برنامه را تکمیل کنم.
معنای حقیقی تلاوت
ما باید قرآن را تلاوت کنیم. این توقع از ما هست . قبلاً عرض کردیم که بین قرائت و تلاوت، تفاوت وجود دارد. به عنوان نمونه در آیه ی 121 سوره ی مبارکه ی بقره می فرماید: «الَّذینَ آتیناهُمُ الکتابَ یَتلوُنَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ؛[4] کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم و آن را چنان که شایسته است می خوانند»، کلمه ی تلاوت آمده، تلاوتی که حق تلاوت در آن ادا می شود. تفاوت تلاوت و قرائت در یک کلمه است و آن این است که تلاوت از پیروی می آید. خود قرآن کریم در مورد ماه می فرماید: «وَ القَمَرُ إذا تَلاها؛[5] به ماه هنگامی که از پی خورشید می آید». تلاوت یعنی قرائت برای عمل و به قصد عمل و به قصد زندگی باشد، نه صرفاً برای تدریس و تعلیم و اندیشه ورزی .
قرآن کریم می فرماید: «یَا أیُّهَا الُّذینَ آمَنوا إستُجیِبُوا لِله و لِلرَّسُولِ إذا دَعاکُم لِمَا یُحیِیکُم؛[6] ای کسانی که ایمان آورده اید وقتی خدا و رسول شما را دعوت می کنند به چیزی که شما را زنده می کند، اجابت کنید». خلاصه ی مقصد قرآن، راه یافتن انسان به حیات طیبه است که یک زندگی پر برکت و پاک و گوارا است. استیجاب به معنای پاسخ حقیقی و واقعی است و با جواب فرق می کند. وقتی همه ی امکانات خود را برای پاسخ به یک دعوت به میدان ببری، آن را استیجاب می گویند.
قلب حیات طیبه، ولایت الهی است که در ولایت علی بن ابیطالب متجلی است و این بحث تکمیلی دارد که برای مکان خودش محفوظ بماند.
اگر شما اینگونه با قرآن مواجه شدید که بخوانید تا عمل کنید و مدل زندگی، اخلاق و شخصیت خود را قرآنی کنید، تلاوت کرده اید.
قرآن، قاری زیاد دارد اما تالی، بسیار کم دارد. در جریان حج، ماجرای ابوبصیر با امام صادق علیه السلام را شنیده اید. ابوبصیر می گوید: من نگاه کردم و جمعیت را دیدم و به حضرت گفتم: اینجا چه خبر است؟! حضرت دست مبارک را جلوی چشم او آوردند و فرمودند: حالا نگاه کن. نگاه کرد و دید چه خبر است! تعداد کمی چهره انسانی دید. حضرت به او فرمودند: «ماأقَلَّ الحَجیج وَ إکثَرَ الضَجیج؛[7] چقدر حاجی کم است و سروصدا زیاد است!». در مورد قرآن کریم هم همین طور است. قاری در دنیا زیاد است و مطالعه کننده و پژوهش کننده هم فراوان است اما تالی کم است.
یافتن پیام های قرآنی
ما باید از خدای متعال بخواهیم ما را جزو این گروه قرار بدهد و راه عملی آن این است هر وقت به محضر قرآن کریم رفتیم، در جستجوی دستورالعمل باشیم و دنبال زیست قرآنی باشیم. قرآن یک دعوت است و باید آن را استیجاب کرد و لبیک گفت. انسان باید یک دفترچه داشته باشد و هنگام قرائت قرآن، برداشت های عملی و نحوه ی لبیک گفتن خود به آیات قرآن را یادداشت کند. آیه ممکن است در حال ارائه ی یک محتوای تاریخی باشد اما باز باید دنبال پیام و دستورالعمل باشیم. اگر این گونه با قرآن مواجه شویم، بعد از مدتی، دائماً احساس می کنیم که قرآن به ما دستورالعمل می دهد.
در این مورد بعداً نکاتی را خدمتتان عرض خواهم کرد.
قرآن یک کلاس درس است
انسان باید قرآن را به عنوان درس بگیرد تا بتواند آگاهانه با آن مواجه شود. ما خیلی چیز ها را در زندگی درس می گیریم و برای یادگیری آن کلاس می رویم و شاگردی می کنیم. مخصوصاً در جامعه ی امروزی ما همه مشغول هستند؛ یا دانش آموزند و یا دانشجو هستند و یا کلاس زبان و ... می روند. رسم شده است. ما باید به یک سوال اساسی پاسخ دهیم و آن این که چه قدر قرآن را درس به شمار می آوریم و بخاطر آن کلاس می رویم و استاد می بینیم؟
برای انس با قرآن کریم لازم است ما قرآن را درس بگیریم. «خَیرُکُم مَن تَعَلَّمَ القرآنَ و عَلَّمَه؛[8] بهترین شما کسی است که در حال یاد گرفتن یا آموزش دادن قرآن است».
برنامه ی درسی شما برای قرآن چیست؟ و چند ساعت در روز یا در هفته برای فهم قرآن، به درس قرآن، اشتغال دارید؟ ما برای خوب عمل کردن به قرآن، باید آن را خوب بشناسیم .
اوضاع حوزه های علمیه ی ما هم در این زمینه خوب نیست و ما طلبه ها آن طور که باید و شاید، برای قرآن وقت نمی گذاریم و آن قدر که مشغول اصول و فلسفه و فقه هستیم که در جای خود لازم است، برای قرآن زمان نمی گذاریم. از ما شروع کنید و سراغ دانشگاه ها و مدرسه ها بروید و اوضاع را ببینید.
فردا پای میز محاکمه، از ما می پرسند و ما نمی توانیم همه چیز را به گردن دیگری بیندازیم و بگوییم آموزش و پرورش و آموزش عالی و محیط اجتماعی و مسجد ما قرآنی نبود. متاسفانه مساجد ما هم قرآنی نیست؛ در حالی که باید مرکز اصلی شرح و بسط و برداشت از قرآن کریم باشد.
البته تلاش هایی می کنند اما فاصله زیاد است. در صدا و سیما و آموزش و پرورش کار هایی می کنند اما این کجا و آن چه باید باشد کجا!
فرض می کنیم هیچ یک از این بخش ها حق قرآن را ادا نمی کنند، باز هم خود شما باید برای فهم قرآن برنامه ریزی داشته باشید. جوینده، یابنده است و مخصوصاً در این روزگار، می تواند به راحتی خود را به درس قرآنی برساند و ارتباط بگیرد. کسی فردا نمی تواند بگوید من دسترسی نداشتم. حجت تمام است.
در این زمینه یک پیشنهاد تفصیلی دارم که الان وقت شما را نمی گیرم.
فهم درست قرآن از راه یک انسان امین
قرآن کریم ظاهر و باطن، خاص و عام، ناسخ و منسوخ، متشابه و محکم دارد و زبان آن با زبان مادری ما تفاوت دارد. به همین جهت، انسان باید به فهم امین متصل شود و این مطلب فقط با یک استاد کارشناس و یک متن محکم بدست می آید.
خداوند مرحوم آقای محدث را رحمت کند که پیرمردی نورانی و دوست داشتنی بود. این ها گروه خوبی بودند و کلید های فهم قرآن را ایجاد کرده بودند. واژه های پر کاربرد قرآن را استخراج کرده بودند و می گفتند: اگر کسی این ها را یاد بگیرد، می تواند حدود 80 در صد قرآن را بفهمد. الان هم همین آقای محدث با آقای علامه و دوستانشان، مجموعه هایی را برای درک مفاهیم قرآن ایجاد کرده اند که آن ها هم کار های خوبی است.
الحمدلله متن ها و صوت ها و ارائه های خیلی خوب در دسترس است. مثلاً زحمات آقای قرائتی را می بینیم که در عمومی شدن فهم قرآن خیلی موثر بوده است. آقای قرائتی، یک معلم امین قرآن است و از ایشان می توان بسیار استفاده کرد .
در مباحث تفسیری و کتب تفسیری بارها به دوستان عزیز گفته ام قدر تفسیر نمونه را بدانید که کاری فاخر و عالی، متقن و محکم و قابل تکیه است. این ها به صورت گروهی، به همه ی زحمات مدققین مراجعه کرده اند و آن را بحث کرده اند. سپس شخصیت بزرگواری نظیر آیت الله مکارم این را تحریر کرده اند. جالب است که تفسیر نمونه گزیده هم شده است و خلاصه ای از آن در پنج جلد چاپ شده است.
هر چه شما جلو تر بروید، منابع و اساتید امین وجود دارد. استاد درجه یک زمان ما که خوب توانسته مکتب های تفسیری معاصر را دریافت کند و خاتم التفاسیر (المیزان) را خوب درک کرده و توسعه داده است، حضرت آیت الله جوادی آملی است. من آخرین بار ایشان را دیشب ملاقات کردم و با ایشان قدم زدم. بنده توفیق ارتباط نزدیک با ایشان را از 26 یا 27 سال پیش دارم. جالب است دیده ام در مسیر مسجد تا منزل، جوان ها به ایشان مراجعه می کنند و ایشان به سوالات آنان پاسخ می دهند و چه دلنشین و با حوصله جواب می دهند. ایشان بعدها شناخته خواهند شد. تفسیر تسنیم ایشان، در واقع شرح و بسط المیزان است و البته مطالب تازه ای هم دارد.
زحماتی که شخصیتی نظیر علامه مصباح در مورد قرآن کشیده اند، خیلی عالی و به روز و جذاب و شیرین است.
از شخصیت دیگری که باید اسم ببریم آقای مطهری است. در مورد ایشان چه بگوییم؟! آثار ایشان بسیار فوق العاده است.
برخی فضلا و طلاب و معلمان در جلسه ی ما هستند و خدمت ایشان عرض می کنم تفسیر موضوعی حضرت آیت الله جوادی آملی خیلی قابل استفاده است. زمانی ایشان این مباحث را در سیما تدریس کرده اند. تسنیم، یک تفسیر فارسی تحریری است و آقای جوادی آملی هم در قله ی واژه سازی و واژه پردازی هستند. تفسیر موضوعی ایشان هم خیلی خاص است.
این موارد حجت را بر ما تمام کرده است. رهبر ما هم بیان و افاضات قرآنی دارند و منظومه ی فکری او قرآنی است. اثری هم به صورت یک طرح کلی اندیشه ی قرآنی از آقا منتشر شده که آن هم خیلی عالی است.
اما ای جوان ها! از تفسیر نمونه جدا نشوید و به آن مراجعه کنید.
گفتم هر وقت قرآن می خوانید یک دفتر داشته باشید و برداشت های عملی خود را یادداشت نمایید. در کنار آن سوال های خود در زمان قرائت را هم یادداشت کنید و از کنار سوال هایتان در مورد آیات قرآن عبور نکنید. انسان باید برای دریافت پاسخ این پرسش ها به استاد یا کتاب امین مراجعه کند. آنگاه ارزش دارد اگر سوال داشتید، در همین تابستان به احمدآباد دماوند مراجعه کنید و آن شخصیت بزرگ قرآنی (آیت الله جوادی آملی) را ببینید و بپرسید و پاسخ بگیرید. ادب مع القرآن همین است. اگر ما از کنار این سوالات بگذریم، همین می شویم که شده ایم!
درس قرآن باید همیشه و در تمام طول عمر برقرار باشد و فارغ التحصیلی در این موضوع وجود ندارد. هر کسی در هر سنی و در هر شغلی، در محضر قرآن شاگرد است و باید این شاگردی خود را حفظ کند. قرآن برای همه ی انسان ها تازه ها دارد. هیچ چیز دیگری شبیه قرآن نیست مگر کلام عترت که آن هم ترجمان قرآن است. قرآن، برای شما برنامه ی پرواز های فکری و عملی دارد و هیچ چیز در این زمینه قابل مقایسه با قرآن نیست.
بسیار بد است که انسان به سن 23 یا 24 سالگی برسد و منظومه ی فکری قرآنی پیدا نکرده باشد. 27 سالگی سن کمال عقل است و در آن زمان باید دستگاه فکری او قرآنی باشد و با قرآن ببیند و بفهمد و بشنود و معاشرت کند و تدریس و تدرس کند. اگر چنین کسی به 40 سالگی رسید، باید کم کم برای ملاقات با حضرت حق آماده شود. فاصله ی 20 تا 30 سالگی، زمان دستیابی به نگاه قرآنی است و باید تمام توان خود را برای این مساله به میدان بیاورد. فاصله ی 30 تا 40 سالگی هم زمان تطبیق آرزو ها و برنامه ها با قرآن است. در 40 سالگی هم باید آماده ی ملاقات حضرت حق باشد و بعد از 40 سالگی، زندگی در وقت اضافه است.
جوانان عزیز حاضر در جلسه باید این گونه هدف گذاری کنند و این کار سختی نیست. آسان ترین و شیرین ترین کار، کار با قرآن است و آن که می خواهد کار را پیچیده کند، شیطان ملعون است که نمی خواهد دست شما به قرآن برسد. وقتی شما با قرآن جلو می روید، لایه های درونی شما رمزگشایی می شود. قرآن از فطرت شما رمزگشایی می کند. قرآن انسان را به مرز جنون های عاقلانه و عشق های خردمندانه می برد. این ها هنر قرآن است.
مطالبی که گفته شد برای یک عمر پیگیری و اقدام کافی است.
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت، باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود. بدون قرآن، همه ی اوقات، بی حاصل است.
خداوند زیست قرآنی را روزی من و شما گرداند و روزی مان را فراوان کند .