متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۴» 1396/8/1


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۴»
«وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ؛ و آن كس كه مرا مى‌ميراند و سپس زنده‏‌ام مى‏گرداند». در مشعر، چنین حسی به شما دست می‌دهد. همگی با لباس‌های سفید کنار هم می‌خوابند و حرکت می‌کنند. گویا همه در قبر بوده‌اند و حال خاک‌ها کنار رفته و روی خاک آمده‌اند! هنگام اذان صبح، همان حس برخاستن از قبر ایجاد می‌شود و همگی یکی‌یکی برمی‌خیزند و پس از نماز، از مشعر به سمت منا حرکت می‌کنند. در این سفر عجیب، اگر کسی اهل دیدن باشد، همه‌چیز را می‌تواند ببیند.

آموزش توحید از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام)

در ابتدای جلسه‌ی امشب، بخشی از سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا و آیات فوق‌العاده لطیف آن تلاوت شد. در این آیات، از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، خدای متعال توصیف می‌شود و بعد حالت دعا دارد. هم این توصیف، بسیار شیرین و لطیف و شوق‌انگیز و حقیقتاً دلبرانه است و هم آن دعا، دعای بسیار رفیع و جامع و همه‌جانبه‌. کسی که در این میدان، توصیف و دعا می‌کند، از برجسته‌ترین پیامبران الهی است و دارای شخصیتی ممتاز و جذاب و باشکوه و مقتدر و شجاع و بت‌شکن و پرچمدار توحید و صاحب مقام دوستی با حضرت حق (خلیل الله) و مقام امامت. حضرت ابراهیم (علیه السلام) در بین انبیای الهی (علیهم السلام)، حقیقتاً ستاره‌ی قدر اول است و اگر ما پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را خورشید بدانیم، ستاره‌ی اول، حضرت ابراهیم (علیه السلام) است.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) در مقام تعلیم توحید، استاد کل فی الکل و صاحب رتبه است. حال به بررسی و تبیین آیات تلاوت‌شده می‌پردازیم تا درس توحید را از آموزگار بزرگش بیاموزیم.

 

اوصاف رب العالمین

حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از این بیان که: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ؛[1] قطعاً همه‌ی آنها جز پروردگار جهانيان دشمن منند»، «رَبُّ العالمینَ» را در نسبت با خودش توصیف می‌کند و ربوبیت او را ربوبیت ناظر به تمام عوالم هستی، از اسفل تا اعلی و از ظاهر تا باطن و از شهادت تا غیب، می‌داند. ما همیشه در نماز خود، سوره‌ی حمد را با وصف «رَبُّ الْعَالَمِينَ» می‌خوانیم که ربوبیت مطلق و جامع و با دامنه‌ی وسیع، مورد نظر است. در اینجا خلیل الرحمن، ربوبیت حضرت حق را در مورد خودش این‌گونه بیان می‌کند: «الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ؛[2] آن كس كه مرا آفريده و همو راهنمايي‌ام مى‌كند». اسم رب، بسیاری از اسمای الهی دیگر و نیز خالقیت و هدایت و ولایت و... را در خودش دارد. حضرت بیان می‌دارد: «رَبَّ الْعَالَمِينَ»، مرا خلق و هدایت کرده است.

«وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ؛[3] و آن كس كه او به من خوراك مى‏دهد و سيرابم مى‏گرداند». شما وقتی سر سفره می‌نشینید و چیزی را میل می‌کنید، از دست حق تعالی، طعام می‌گیرید. حضرت در اینجا مرتبه‌ی خاصی از توحید را ارائه می‌کنند که توحید افعالی، در نسبت با خود شخص است و حاصل آن، ارتباطی نزدیک و صمیمی است و واسطه‌ها از میان برداشته می‌شوند. شما هر لقمه را که می‌خورید، «بسم الله» بگویید یا حداقل در آغاز، یک «بسم الله» بگویید یا اگر چند مدل غذا دارید، در ابتدای خوردن هر یک از آنها، یک «بسم الله» بگویید و به همان اندازه هم «الحمدلله».[4] اینها تشریفات نیست؛ بلکه ‌تربیت توحیدی است. سبک توحیدی حضرت ابراهیم (علیه السلام)، کاملاً فطری و صمیمی است و تصنعی نیست. حتی اگر کس دیگری به شما آب می‌نوشاند، از دست خدای متعال می‌نوشاند. وقتی با این نگرش توحیدی آب بنوشید، آثار خاصی دارد و اگر این‌گونه نباشد، مانند حیوانات هستیم؛ چراکه آنها هم می‌خورند و می‌نوشند.

حضرت در جمله‌ی بعدی که خیلی جالب و مؤدبانه است، بیان می‌کند: «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ؛[5] و چون بيمار شوم، او مرا درمان مى‏بخشد». بیماری را به خودش نسبت می‌دهد و نه خدا، که نوعی ادب است. اسم شافی را اینجا می‌توان مشاهده کرد. همه‌چیز، بهانه‌ای برای دیدن او است و حتی در زمان بیماری، او می‌شود طبیب ما. این همان نگرش توحیدی است. کسی که چنین نگرشی دارد، حتی مریضی هم توحیدش را تقویت می‌کند.

«وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ؛[6] و آن كس كه مرا مى‌ميراند و سپس زنده‏‌ام مى‏گرداند». در مشعر، چنین حسی به شما دست می‌دهد. همگی با لباس‌های سفید کنار هم می‌خوابند و حرکت می‌کنند. گویا همه در قبر بوده‌اند و حال خاک‌ها کنار رفته و روی خاک آمده‌اند! هنگام اذان صبح، همان حس برخاستن از قبر ایجاد می‌شود و همگی یکی‌یکی برمی‌خیزند و پس از نماز، از مشعر به سمت منا حرکت می‌کنند. در این سفر عجیب، اگر کسی اهل دیدن باشد، همه‌چیز را می‌تواند ببیند.

خدای متعال ما را خلق می‌کند و طعام می‌دهد و سقایت می‌کند و شفا می‌دهد و می‌میراند و دوباره زنده می‌کند. همه‌ی اینها در بحث توحید می‌گنجد و همه‌ی بدبختی‌های ما، از شرک و ابتلای به شرک است. وقتی تو کس دیگری را مطعم و ساقی می‌دانی، دیگر گرسنگی و تشنگی برایت سعادت‌آور نیست؛ اما چنانچه موحد باشی، همه‌ی جلوه‌های مسیر برای تو پیش‌برنده است.

جمله‌ی پایانی هم خیلی زیبا است و کسانی که اهلیت دارند، پای این جمله خیلی لذت می‌برند: «وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ؛[7] و آن كس كه اميد دارم روز پاداش، گناهم را بر من ببخشايد». روزی که من پای میز حساب می‌روم، باید با جلوه‌ی غفاریت به رب نگاه کنم و امید فراوان دارم که خطایم را در روز حساب بر من ببخشد و ربوبیت خود را با جلوه‌ی غفاریت بر من تمام کند. از آنجا که رابطه‌ام را با خدا دچار آسیب کرده‌ام، چاره‌ای ندارم مگر آنکه ذیل اسم رب به غفاریت خدا پناهنده شوم. کلمه‌ی «أَطْمَعُ» یعنی خدایا! تو مرا خلق کردی و به من طعام و شراب و شفا دادی و من از چنین ربی، طمع مغفرت دارم.

 

دعاهای ابراهیمی

تا به حال مقام غیبت بود و اوصاف رب را بیان می‌کرد. حال، از مقام غیبت به مقام حضور می‌آید و با رب سخن می‌گوید. از اینجا به بعد دعا‌ها را بیان می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ؛[8] پروردگارا، به من دانش عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرما». منظور از صالحین، محمد و آل محمد (علیهم السلام) است. مبنای ورود به صلاح جامع که نقطه‌ی مقابل فساد است، دریافت حکمت است. قسمت عمده‌ی مغز ما خوابیده و بخش اندکی از آن بیدار است و هنوز تا حکمت، فاصله‌ی زیادی داریم. به هر میزان که عقل ما بیدار شود، از صلاح برخوردار می‌شویم.

«وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ؛[9] و براى من در [ميان] آيندگان آوازه‌ی نيكو گذار». در این عالم، از من ذکر خیر بگذار و پشت سر من، لسان صدق باشد. البته احتمالات معنایی دیگری هم دارد که بماند. راه اینکه ذکر خیری از ما بماند، این است که از خودمان باقیات الصالحات بگذاریم. سنت‌های پسندیده، فرزند صالح، اثر علمی خوب و... باعث ذکر خیر می‌شود.

«وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ؛[10] و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان». خیرات من به‌قدری زیاد باشد که وارث بهشت خاص باشم. کلمه‌ی ورثه به این معنا است که بهشت به وسیله‌ی خیرات در این دنیا ساخته می‌شود و در سلسله‌ی طولی خودش، به من ارث می‌رسد. اعمال من در امتداد خود، بهشت‌آفرین است.

«وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ؛[11] و بر پدرم ببخشاى كه او از گمراهان بود». این قسمت ناظر به عموی حضرت است که به او بابا می‌گفته و گرفتار شرک‌زدگی بوده است. حضرت به طور خاص برای او دعا می‌کند که این، پیام‌های خاص خود را دارد؛ از جمله اینکه کسی را که در مسیر اطعام و سقایت من، سبب و وسیله بوده است، کنار نمی‌گذارم؛ هرچند منحرف باشد. خدای متعال می‌پسندد انسان برای افرادی که واسطه‌ی نعمت بوده‌اند، طلب مغفرت کند. اینجا به طریق اولویت بیان می‌شود که واسطه‌ی فیض را حتی اگر مشرک باشد، نباید کنار گذاشت؛ حال در مورد پدر یا مادر یا کسی که به هر طریقی به ما خیر رسانده و سالم و موحد بوده است، چه باید کرد؟!

 

شرط بهره‌مندی از مال و فرزند در قیامت

«وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛[12] و روزى كه [مردم] برانگيخته مى‏شوند، رسوايم مكن؛ روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏دهد، مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد». اینجا حضرت با چشم قیامتی به دنیا نگاه می‌کند و می‌داند که چیز‌هایی که در دنیا به حسب ظاهر نافع است، مثلاً مال و فرزند، در قیامت نفعی ندارد؛ مگر آنکه از آنها نفع پایدار برده باشیم.

یک روز مرگ، بین ما و آنها را قطع می‌کند و ما خودِ خودِ خودمان می‌شویم و حتی از جسم خود هم منقطع می‌شویم. آن خودِ خودِ خودمان، قلب نام دارد و همین است که به «يَوْمَ يُبْعَثُونَ» منتقل می‌شود. اگر در مدت حضور در دنیا از این مال و فرزند به بخش پایدار وجودت رسیده باشد، آن را آنجا دریافت می‌کنی. اسم این بهره‌ها، بهره‌های توحیدی است. آنچه قلب را سالم می‌سازد، بهره‌های توحیدی است و آنچه قلب را مریض می‌کند، بهره‌های شرک‌آلود است. قلب سالم به دار السلام می‌رسد، و قلب مریض در جهنم می‌ماند.

آن توصیف و این درخواست را در کنار هم ببینید! اینها دو جلد کتاب توحید است که در این دو جلوه می‌توان خدای متعال را دید.

ان‌شاءالله خدای متعال این نگاه را روزی ما کند. ما با این و آن نشستیم، عمر خود را تباه کردیم و از دست دادیم. هر چه بی‌قرآن باشیم، به همان مقدار باخته‌ایم. شما که جوان هستید، فرصت را قدر بدانید. قرآن، کتاب زیست موحدانه است. به سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا مراجعه کنید و این آیات را حفظ کنید و زیاد بخوانید.

خدا را به حق محمد و آل محمد (علیهم السلام) قسم می‌دهیم دعا‌های حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در مورد همه‌ی ما مستجاب کند.

 



[1]. شعرا: 77.

[2]. همان: 78.

[3]. همان: 79.

[4]. ابی سیار می‌گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «إِنِّی أَتَّخِمُ قَالَ سَمِّ قُلْتُ قَدْ سَمَّیْتُ قَالَ فَلَعَلَّکَ تَأْکُلُ أَلْوَانَ الطَّعَامِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَتُسَمِّی عَلَی کُلِّ لَوْنٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِنْ هَاهُنَا تَتَّخِمُ؛ من [هنگام خوردن غذا ناراحت می شوم و] تَخْمه می‌کنم. فرمود: [غذای خود را] با نام خدا آغاز کن. گفتم: چنین می‌کنم. فرمود: شاید غذاهای رنگارنگ می‌خوری؟ گفتم: بله. فرمود: بر هر رنگی نام خدا می‌بری؟ گفتم: نه. فرمود: پس بدین سبب ناراحت می‌شوی [و تَخْمِه می‌کنی]». حر عاملی، وسائل الشیعه، ج24، ص362.

[5]. همان: 80.

[6]. همان: 81.

[7]. همان: 82.

[8]. همان: 83.

[9]. همان: 84.

[10]. همان: 85.

[11]. همان: 86.

[12]. همان: 87ـ89.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *