«اللّهُمّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ وَ سُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ وَ جَنّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِيَ الْأَخْلَاقِ وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِي النِّفَاقِ حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً وَ لَنَا فِي الدّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدّي حُدُودِكَ ذَائِداً وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً».
موضوع بحث ما گزارش چهل و دومین دعای صحیفهی مبارکهی سجادیه، در باب ختم قرآن کریم بود. بحث ما به نکتههای بسیار مهم و حساسی در سیر با قرآن کریم و ادب مع القرآن رسید. امام (علیه السلام) با بیانی بسیار دلنشین و گوارا و فوقالعاده هنرمندانه و عمیق و حکیمانه، مطالبی را مطرح فرمودند.
رهایی از رذائل اخلاقی، نتیجهی ارتباط با کلام خداوند
در جلسهی گذشته، قسمت اول جملهی نورانی فوق را ترجمه و نکتههایی در مورد آن عرض کردیم. به «وَ جَنّبْنَا بِهِ الضّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدَانِيَ الْأَخْلَاقِ» رسیدیم که اکنون نکتههایی را خدمتتان تقدیم میکنم.
حال درخواست ما این است که به برکت و راهنمایی و هدایت قرآن کریم، خداوند متعال ما را از اخلاق ناپسند و مذموم و خُلقیات پست حفظ کند.
یکی از برکات زیست قرآنی و زندگی مطابق و همراه با قرآن کریم، این است که انسان به فهم روشنی از اخلاق و ویژگیهای ناپسند و بازدارنده و زمینگیرکننده و پستکننده میرسد. انسان قرآنی نهفقط اینها را میفهمد، بلکه مشاهده هم میکند. انسان از رهگذر زیست قرآنی به فهم برتری دست مییابد که ما معمولاً از آن به یقین و از مراتب برتر یقین نیز به شهود یا عین الیقین تعبیر میکنیم. انسان میتواند به مرحلهای برسد که نهفقط مذموم و ناپسند و پستکننده بودن یک ویژگی، نظیر حسد یا کبر یا دروغ یا ظلم یا خشم نابخردانه را میفهمد و درک میکند و متوجه ناپسندی آنها نزد خدای متعال میشود، بلکه از رهگذر حیات قرآنی و همنشینی با قرآن کریم، به تدریج به فهم برتر از جنس شهود نسبت به این امور مذموم دست پیدا میکند. قرآن کریم انسان را به مراحل بالایی از فهم میرساند که حاصل آن نوعی عصمت و اجتناب از گناهان است.
«جنِّبنا» درخواست یک مرحله از عصمت نسبت به ویژگیهای پستکننده است. مراحل بالاتر عصمت، با شهود حاصل میشود و انسان با ارتباط با قرآن کریم به آن دست مییابد. ارتباط با قرآن باعث میشود انسان از ویژگیهای پست فرسنگها فاصله گیرد. برخی انسانها در همسایگی با اخلاق پست زندگی میکنند. چنانچه به اخلاق مذموم نزدیک شویم، از خدای متعال دور میشویم. زیست قرآنی فاصلهی بین ما و این اخلاق را زیاد میکند و دائماً بر آن میافزاید. در پرتو ارتباط با قرآن، در ما فهمی نسبت به این ویژگیها شکل میگیرد که باعث میشود از آنها فاصله بگیریم. وقتی انسان به این امور نزدیک باشد، یک لغزش او را به گناه مبتلا میسازد؛ به همین دلیل به فاصله نیاز داریم. از رهگذر ارتباط با قرآن نوری در دل مؤمن ایجاد میشود که در مراحل ابتدایی میفهمد این ویژگیها پست هستند و در مراحل بعدی این مسئله را شهود میکند. مثلاً در باب غیبت تعبیر مشمئزکنندهای در قرآن کریم هست[1] که مقداری پرده را کنار زده است و تصور آن تعبیر، حال انسان را منقلب میسازد. فاصلهی با گناه در ارتباط با قرآن و نشستن با آن برای انسان ایجاد میشود و انسان به جایی میرسد که تصویرهای ذهنی ارتکاب گناه هم از او دور میشود.
انسان از رهگذر زیست با قرآن، به درجاتی از کرامت فکری نائل میآید؛ چراکه با کریم مصاحبت میکند. این مصاحبت، رتبهی کرامت را در انسان افزایش میدهد و خودبهخود انسان اوج میگیرد و دست امور پست یا پستکننده به انسان نمیرسد. در فطرت ما ظرفیت کرامتی هست که در مصاحبت با قرآن کریم استخراج میشود و کرامتی در شخصیت ما شکل میگیرد که دیگر دست جنود جهل که از جنس پستی هستند، به ساحت ما نمیرسد.
حال اگر کسی مدتها با قرآن کریم حشر و نشر داشته باشد، اما چنین اتفاقی برایش نیفتاده باشد، باید بحث ادب مع القرآن و زیست قرآنی را مرور کند. آنجا مسئلهی حق تلاوت و حق رعایت را بیان کردیم و متوجه شدیم که ارتباط ما با قرآن کریم با آن چیزی که باید باشد، خیلی تفاوت دارد. اگر ارتباط با رعایت حق تلاوت و ادب باشد، نتیجهاش فاصله گرفتن از امور پست و پستکننده است.
ارتباط با قرآن همت بلند میخواهد
نباید در مبادی این راه و منازل مقدماتی احساس خستگی یا دلسردی داشت؛ زیرا این آغازی است که منازل و پایان بسیار شوقانگیزی را در ادامه خواهد داشت. باید استقامت کرد. تعبیر قرآن دربارهی استقامت در راه حق چقدر زیبا است؛ آنجا که میفرماید: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛[2] و اگر [مردم] در راه درست پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم». انسان باید مقاومت کند تا این چشمه بجوشد. همت و هدفگیریهای بلند میخواهد و صحیفه هم دائماً دارد همین را به ما یادآوری میکند.
چشم انسان باید به عنایت حضرت حق باشد و اگر او بخواهد، انسان به همه چیز خواهد رسید. ما باید ارتباطمان را اصلاح کنیم و این اصلاح هم به آن است که فیلمْ بازی نکنیم و خالصانه به درگاه حضرت حق برویم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بیانی فرمودهاند: «مَنْ أصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛[3] هركس عبادات خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتهای خود را براى او تقدیر مىنماید». اگر عبادتْ خالصانه تقدیم شود، از آن طرف برترین مصلحتهای شخص، به صورت کریمانه به انسان میرسد.
کسب عصمت، مهمترین وظیفهی مؤمن
درخواست ما به صورت مرحلهبهمرحله بالاتر میرود: «وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوّةِ الْكُفْرِ وَ دَوَاعِي النّفَاقِ حَتّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً».
اینجا ما صریحاً عصمت را میخواهیم و از خود واژهی عصمت استفاده میکنیم. ما عصمتِ از مهلکهی کفر و ریشهها و زمینههای نفاق را میخواهیم.
در جلسات قبل گفتیم که اساساً مسیر مؤمن، مسیر تحصیل و توسعهی عصمت است. خداوند تبارک و تعالی بنیان و اساس و مبنا را به شما داده است. کار مؤمن، ترکیب حسن فعلی و فاعلی، و ایمان و عمل صالح است که نتیجهی آن بار یافتن به مراتب بالاتر عصمت است. هرچه از عمر مؤمن میگذرد، دامنهی عصمتش در بخش نظری و قلبی و عملی و جوارحی و جوانحی گستردهتر میشود؛ زیرا در همهی این ساحتها، مؤمن در جستجوی مرتبهی بالاتری از عصمت است که سرمایهی اصلی او است. همانجا است که انسان با ولی کامل نسبت پیدا میکند و ارتباط خود را تقویت میکند.
مسئلهی اصلی مؤمن، کسب طهارت و عصمت است که از مراتب ظاهری شروع میشود و تا باطن و سرّ ادامه مییابد.
سرچشمهی عصمت
این ایام به حضرت زهرا (سلام الله علیها) تعلق دارد؛ ایام شهادت را پشت سر گذاشتیم و از آن طرف به سمت ایام ولادت میرویم. ماه جمادیالثانی ماه عجیبی است. ریشهی و بنیان و سرّ عصمت، پیش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و طهارت، در تصرف و اختیار این بانوی بزرگ است و او توزیعکنندهی عصمت و طهارت است. این لطف الهی در وجود مقدس بانوی بزرگی قرار گرفته که مصدر رأفت حضرت حق است. قبلاً به مناسبتی بیان شد که پدر، مظهر رحمت است و مادر، مظهر رأفت. مقام جمعِ این دو را حضرت رضا (علیه السلام) در مورد امام توضیح دادند. فرق رحمت و رأفت را هم خدمتتان عرض کردیم و گفتیم جنس مهربانی پدر و جنس مهربانی مادر، همان تفاوت بین رحمت و رأفت است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة؛[4] من و علی دو پدر این امت هستیم». قرآن کریم هم بیان داشته است: «وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ؛[5] و همسرانش مادران ایشانند». اگر پیامبر پدر است، آن کسی که در شرف همسری پیامبر قرار دارد، نسبت به امت، مادر میشود. آنجا که پیامبر فرمود: «من و علی دو پدر این امت هستیم»، در واقع اعلام کرد که مادر شما حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
این سرّ الهی که طهارت و عصمت مطلقه است، در اختیار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است که مقام مادری دارد و مظهر رأفت الهیه است. چنانچه کسی قدرشناس این نسبت باشد، سهم خود را دائماً از این لطف الهی افزایش میدهد.
مقام جمع که در خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، در حضرت علی و حضرت زهرا (علیهما السلام) متجلی است. این را باید خیلی قدر دانست. پس، از توجه و توسل و استضائه غفلت نکنید که برای خودش عالمی دارد.
رابطهی عصمت مؤمن با طول عمرش
هنر مؤمن این است که هرچه جلوتر میرود، تمیزتر و پاکیزهتر و نورانیتر میشود. هرچه خدای متعال به مؤمن عمر میدهد، این جهت در او تقویت میشود. بنابراین افزایش عصمت، یک معیار و ملاک ایمان است.
سال 1396 در حال اتمام است. شما باید در پایان سال محاسبه کنید و ببینید سهم شما از عصمت فاطمیه چقدر بالا رفته است. عمر من و شما خیلی کوتاه است. در یک عمر کم، یک سال، خیلی زیاد است. اینهمه از ما کم شده است و به تعبیر روایی، ما یک سال مُردیم. سال 1396 ما مُردیم و باید برای خودمان در پایان سال فاتحه بخوانیم! این مقدار که از دست دادهایم، چه به دست آوردهایم؟!
امام سجاد (علیه السلام) در اینجا میفرماید مرا از گرداب کفر و زمینهها و بسترهای نفاق عصمت بده و حفظ کن. عصمت، سهم اصلی و باطنی مؤمن از زندگی است.
تقویت توحید در سایهسار ارتباط با قرآن
قرآن کریم از آغاز تا انجام و از اول تا آخر نمایشگاه توحید است. خدای تبارک و تعالی در آینهی این آیهها، جمال خود را به عقل شما و سپس قلب شما عرضه میکند. تمام آیات قرآن کریم، حتی آیاتالاحکام و آیات فقه و طلاق، جلوههای الهی و توحید است. سیدالآیات (آیتالکرسی) هم همینطور است و جلوهای از خدا است. سید الآیات برای سید الایام (جمعه) است.
آیاتی که مباحث فقهی و احکام جاری زندگی را ارائه میکند، باز هم تجلی توحیدی دارد؛ زیرا معمولاً پایان این آیهها، نامی از نامهای حضرت حق و گاهی نامهای ترکیبی است. در آیاتی که در مورد بیع و شراء و خرید و فروش و امور عادی زندگی است، باز هم جلوههای توحیدی خود را نشان میدهد. البته بیشتر افرادی که قرآن را تلاوت میکنند، از این مسئله غافل هستند و اهل دقت، حواسشان به این جلوهها است.
غرض آنکه انسان در حضور قرآن کریم، از نظر توحیدی تقویت میشود. بنیهی توحیدی انسان مؤمن از طریق این جلوههای ناب تقویت میشود و این قوّت توحیدی است که انسان را از کفر و نفاق عصمت میبخشد. حاصل آن نیز نوعی صیانت از کفر و عصمت از نفاق است. بنیهی توحیدی به برکت این جلوههای توحیدی تقویت میشود و باعث میشود انسان از مرتبهی کفر (کفر بسیط) و نفاق (کفر مرکّب) فاصله گیرد.
نفاق زمینهها و دواعی دارد؛ به همین دلیل واژهی «دَوَاعِي النّفَاق» مطرح شده است. برخی امور انسان را به نفاق فرامیخواند. ارتباط با قرآن کریم باعث میشود شما از ریشهها و زمینههای نفاق فاصله بگیرید. عمدهی دواعی النفاق، حبّ الدنیا است. هنر قرآن کریم این است که دست جلیس و انیس خود را میگیرد و بالا میبرد تا فهم و درک و بنیهی توحیدیاش تقویت شود. این در منطقهی عقاید است و بعد از آنهم در مرحلهی اخلاق و اعمال خواهد بود.
در این صورت قرآن کریم پیشوای ما خواهد شد و ما را به سمت بهشت ابدی میبرد و در دنیا هم حفظ میکند: «حَتّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ قَائِداً وَ لَنَا فِي الدّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدّي حُدُودِكَ ذَائِداً».
«وَ لِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً». این جمله توضیحی دارد که انشاءالله در جلسهی بعد عرض خواهم کرد.
امیدوارم خدا به حق و عنایت و مدد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ما را از این دعاها نصیب کامل عنایت کند و آنچه حضرت در این صحیفهی مبارکه از خدای متعال خواسته، در مورد همهی ما و همهی دوستان حضرت زهرا (سلام الله علیها) مستجاب کند. وقتی میخواهید به شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دعا کنید، نباید دعای معمولی داشته باشید. در شعر مولوی دست میبریم و میگوییم:
اسم زهرا نام جمله اولیا است
چون که صد آمد، نود هم پیش ما است
وقتی میخواهید اسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان شفیع به میان بیاورید، باید همهی صحیفهی مبارکه را بخواهید که شرح فرزند بر دعای مادر است. در صحیفهی فاطمیه، دعاهایی آمده که مادرِ دعاها است و صحیفهی مبارکهی سجادیه، شرح ادعیهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. اولیا هرچه دارند، از مادر دارند.