«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَارِكْ لَنَا فِي حُلُولِ دَارِ الْبِلَى، وَ طُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى، وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا، وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِي ضِيقِ مَلَاحِدِنَا، وَ لَا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِرِي الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا».
موضوع بحث ما در گزارش مضامین دعای چهل و دوم صحیفهی مبارکهی سجادیه، به این جملهی بسیار مهم و تکاندهنده رسید: «وَ بَارِكْ لَنَا فِي حُلُولِ دَارِ الْبِلَى».
نقش قرآن در آسانسازی مرگ
فواصل این دعای نورانی، مانند بسیاری از ادعیهی صحیفهی مبارکه، منور به نور صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) است. اینجا هم به همین ویژگی متصف است و بعد از درخواست صلوات که درحقیقت درخواست برکات و ارتفاع درجات و به نوعی عرض ارادت خالصانه و مودبانه و خاشعانه به ساحت قدس نبی اعظم و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است، مطلب بسیار مهمی در ادامهی مباحث جلسهی گذشته مطرح میشود که یادآوری در مورد لحظات خروج از دنیا و مخاطرات سنگین آن لحظه و همچنین نقش قرآن کریم در آسانسازی آن سفر است.
قرآن کریم این سفر دشوار و هولانگیز را برای ما آسان میسازد، به این صورت که روح و جان و اندیشهی ما را با مناسبات آن سفر هماهنگ میکند. روح وقتی قرآنی شد، از اسفل سافلین ارتفاع و اهتزار میگیرد و پرواز میکند و سبکبال میشود و ثقل و سنگینی طبیعت را میگذارد و با این سبکی و حالت پرواز، بالا میرود. بالاتر از اینها، شوق به ملاقات حضرت حق است که متجلی به ملاقات با اولیای کامل است و بشارت آن به مؤمن داده شده است. به این ترتیب نهتنها مرگ برای انسان، مکروه و ناخواستنی نیست؛ بلکه محبوب و شیرین و گوارا میشود و نوعی اشتیاق به مرگ در او به وجود میآید.
اینگونه قرآن کریم شخص را مهیا میسازد و استعداد و آمادگی این ملاقات را برای انسان فراهم میآورد و بار او را سبک میکند و مکارمی برای او ایجاد میکند که باعث ایجاد ویژگیهایی میشود که تناسب فراوانی با حیات برزخی دارد.
عالم پیچیده و پر رمز و راز برزخ
منظور جملهی «وَ بَارِكْ لَنَا فِي حُلُولِ دَارِ الْبِلَى»، پس از مرحلهی مرگ است که عالم برزخ است. از برزخ به قبر هم تعبیر میشود و درواقع آن سوی قبر همان برزخ است. اموات وارد عالمی میشوند که بین دنیا و قیامت قرار دارد و به همین جهت آن را برزخ مینامند. به تعبیر قرآن کریم: «وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛[1] و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد». این آیهی کریمه در مورد کسانی است که آمادگی مرگ ندارند و وقتی مرگ سراغشان میآید، میگویند: «قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ؛[2] پروردگارا مرا بازگردانيد». مرا برگردان تا خود را آماده کنم. منظور از آمادگی، انجام عمل صالح است. جوابی که به این انسان داده میشود، بسیار تلخ و ناگوار است: «كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ نه چنين است. اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيشِ آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد». از این پس وارد عالمی میشوند که تا قیامت ادامه دارد.
ورود به عالم برزخ داستانهای پیچیده و پر رمز و رازی دارد. از اولیای خدا نقل شده است که برای برزخ خود کاری بکنید.[3] آنجا انسان در مقامی وارد میشود که تا نفخ صور و قیامت ادامه دارد. انسان با صورت برزخیهی خودش محشور است و از وجود برزخی و قلبی و ملکوتی شما پرده برداشته میشود و قالب میشکند و قلب میماند، و صورت متلاشی میشود و سیرت باقی میماند. شما آنجا با سیرت و چهرهی باطنی و ملکوتیتان مواجه میشوید. این چهرهی باطنی و ملکوتی، بهشت یا جهنم شما است و نمیشود با آن کاری کرد تا به یوم الحساب برسید و اشخاص از قبور خود برخیزند و از برزخ به محضر رب العالمین جهت حساب و کتاب منتقل شوند تا تکلیفشان روشن شود.
سه وضعیت متفاوت انسانها در برزخ
این میان وضعیت حساس و خطرناکی دارد. اگر انسان با صور باطنیهی برزخیهی بهیمیه وارد آن نشئه شود، چهرهی کریه و زشت و غیرقابل تحملی خواهد داشت و جهنم او که تنگنا و تاریکی و وحشت و رنج است، از همانجا آغاز میشود و تا مرحلهی قیامت هم با او باقی میماند.
جلوهی دیگر آن، نور و سرور و ابتهاج و بهجت و فرح و انبساط و وسعت است. این عده نیز با همین فرح و شادمانی تا روز قیامت محشور هستند.
گروه سومی هم در روایات مشاهده میشوند که نه حالت نورانی در آنها غالب است و نه حالت ظلمانی؛ وضعیت بینابینی دارند. اینها در حالت منامیهای واقع میشوند که مانند خواب و کما است تا به انتباه قیامتی برسند و در قیامت بیدار شوند. این گروه نه در رنج و عذاب و سختی و نه در حیات بانشاط و نورانی و باحلاوت هستند.
تقوا، بهترین توشه برای برزخ
امام (علیه السلام) ذیل شفاعتخواهی از مقام شامخ انسان کامل و از انوار محمد و آل محمد (علیهم السلام)، توقعی را به ساحت قدس ربوبی مطرح میکند و آن اینکه برزخشان مبارک باشد. دوستان از این تقاضا عبور نکنند و در خلوت خود آن را از خدا بخواهند. وقتی از دنیا برویم، آرزوها و اعمال منقطع میشود و تک و تنها هستیم. بدن زیر طبقات خاک میرود و به خاک ملحق میشود و میپوسد. در خاک، زمان و بارندگی و تغییرات، باعث جابهجایی است و جسم ما دچار حالاتی میشود و برای آن عوالمی است. حضرت میفرماید زمانی که به دارالبلا (قبر) وارد شویم، مدت طولانی در زیر خاکها اقامت میکنیم و آنجا خانهی ما میشود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) تعابیر تکاندهندهای هنگام مشرّف شدن به گورستان داشتند. حضرت ایستادند و سلام دادند و فرمودند: «يا أهلَ التُّربَهِ، يا أهلَ الغُربَهِ، يا أهلَ الوَحدَهِ، يا أهلَ الوَحشَهِ»؛[4] ای خاکنشینها، ای تنهانشینها، ای مبتلاشدگان به تنهایی و وحشت؛ ما برای شما خبرهایی داریم و آن اینکه خانههای شما را دیگران ساکن شدند و همسران شما با دیگران ازدواج کردند و اموال شما بین دیگران تقسیم شد. شما چه خبری برای ما دارید؟! سپس حضرت فرمودند که اگر به اینها اجازه میدادند با شما همسخن شوند، برای شما خبری داشتند و آن اینکه: «أنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى؛ بهترين رهتوشه، تقوا است». از آن طرف با خودتان تقوا بیاورید که این طرف فقط تقوا به کار میآید.
تقوا کلمهی بسیار خوشساخت و باظرفیتی است. یکی از هنرنماییهای علی ابن ابیطالب (علیه السلام) در نهج البلاغه و بیاناتشان، رمزگشایی از تقوا است. حضرت در نهج البلاغه تقوا را تفسیر کرده و هیچکس بعد از وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، مانند علی ابن ابیطالب (علیه السلام) اینگونه تقوا را تفسیر نکرده است.
به ما اعلام شده که مسافر هستیم و باید برای مقصد خود توشه برداریم. اگر مقصد یک جایگاه ابدی و حساس و خطرناک است، باید برای آن فکری کرد. چیزی که آنجا به کارِ ما میآید، تقوا است. تقوا مراتبی دارد و بخشی از آن با شما جاودانی میشود که تقوای دل (تقوی القلوب) باشد. چنانچه تقوای دل را حاصل کرده باشید، صورت برزخی و قلبی شما بهشت شما خواهد بود. هرچه این تقوا عمیقتر و گستردهتر باشد، آن بهشت پربارتر خواهد بود.
قرآن کریم برزخ را برای ما مبارک میگرداند
هنر قرآن کریم این است که برزخ را برای ما مبارک میکند؛ یعنی خیر فراوان و مداوم به آن میدهد. خیر اگر کم باشد یا امتداد نداشته باشد، به آن برکت نمیگویند. چگونه چنین اتفاقی میافتد؟ قرآن کریم فکر و قلب شما را مبارک میکند. آن وقت اگر این جسم پوسید و خاک شد ـ که نوعاً میپوسد و خاک میشود ـ یا موریانهها و حشرات تحتالارضی این جسم را خوردند و آن را مستهلک کردند، هیچ تأثیری روی وضعیت باطنی و حیات برزخی شما نخواهد داشت و حیات برزخیِ بسیار خوب و شیرین و باحلاوتی منتظر شما خواهد بود.
در این فراز دعا به خداوند عرضه میداریم که ما که به هر حال خاکنشین میشویم و میپوسیم؛ پس آنجا را برای ما مبارک قرار بده. وقتی آنجا مبارک میشود که جان منور و قلب مزیّن به ایمان شده و از کفر و نفاق و عصیان فاصله گرفته باشد. این هنرِ قرآن کریم است و حشر با قرآن چنین حاصلی خواهد داشت.
«وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا»؛ بعد از اینکه ما از دنیا جدا شدیم و فاصله گرفتیم، قبرهای ما را برایمان منازل و فرودگاههای خوبی قرار بده. وقتی میخواهید از مرکب یا اتومبیل پیاده شوید، آن مکان محل نزول اجلال شما است. زبان حال شما باید این باشد که: «رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ؛[5] پروردگارا، مرا در جايى پربركت فرود آور [كه] تو نيكترين مهماننوازانى». خیر المنزلین تو هستی و کسی که مرا پیاده میکند، پیادهکنندهی خوبی است، پس اینجا را برای من مبارک قرار بده. یعنی این شهری که به آن وارد شدم یا محل کارم یا منزل دوستم یا خانهی خودم را محل عبادت و تقوا و طهارت و توبه و خیررسانی و تحصیل دانش و معرفت و انس با قرآن قرار بده.
نقطهی مقابلش آن است که انسان وارد شهر یا منزل یا ادارهای شود که برای او نکبت داشته باشد و او را به گناه بکشاند و دلبستگی او به دنیا را زیاد کند.
حالِ شما باید اینگونه باشد که وقتی از مرکب جسم پیاده شدید و به عنوان راکب منتقل شدید، به نحوی اینجا زندگی کرده باشید که آنجا برایتان منزل مبارک باشد. چگونه آنجا مبارک میشود؟ به این صورت که حشر ما با دوستان خدا باشد و همسایهی دوستان خدا باشیم و با شهدا همنشین شویم. شهید سعید عزیزی در عالم خواب به این کمترین گفت ما اینجا حلقات و گروههایی داریم و سرگروه برخی از ما آقای مطهری و سرگروه بعضی از ما آقای بهشتی است. مشغول ذکر و فکر و ارتقا هستیم. رزق این حیات برزخی که فرمودند حیات مرزوق است، با وسائط خودش جریان دارد. بعد هم گفت که هرازچندگاهی ما را به محضر سیدالشهدا (علیه السلام) میبرند.
وعدهی وصل تو کو کز سر جان برخیزم...
در دوران دفاع مقدس انسان میدید که شهدا چه اشتیاق و لحظهشماری برای سفر آخرتی داشتند. اگر چنین وعدهی وصالی به کسی داده شود، معلوم است که چنین اشتیاقی ایجاد میشود. هرچه جان پاکیزهتر باشد، نشست و برخاست با اولیا در آنجا بیشتر خواهد بود.
انسان گاهی با خودش فکر میکند که سلمان یا ابوذر یا مقداد یا کمیل چه حالی داشتهاند؟! کمیل به خلوت حضرت امیر شرفیاب میشد و حضرت با او درددل میکرد و میفرمود حیف که سینههای امین و حامل امینی پیدا نمیشود تا دانش فراوانم را در اختیار آن بگذارم.[6] تو در عالم خیال خودت چه حسی پیدا میکنی وقتی اینها را میشنوی؟! خطاب به خدای عزیز میگویی من در این دنیا نتوانستم پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حضرت رضا (علیهم السلام) را ببینم، نکند از مصاحبت آنها در آن طرف محروم شوم؟ به من و شما وعده دادهاند که اگر اینجا ندیدی، اما اهلیت داشته باشی، دقیقاً لحظهی ورود تو به برزخ، لحظهی دیدار خواهد بود و به محض ملاقات مرگ و کنار رفتن پرده، میبینی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقابل تو است.[7] برای برخی مؤمنان، تمام اولیا هنگام مرگ حضور مییابند. این چه ملاقاتی است؟! این مرگ مبارک است، این منزل مبارک است و این قبر، برای چنین اشخاصی مبارک است. خدایا، اگر قرار است از این مرکب پیاده شوم، منزلگاه من، منزلگاه مار و عقربِ بیعفتی و معصیت و غفلت و محل بیخبری نباشد؛ بلکه به منزلگاه مبارکی وارد شوم.
حشر با قرآن و انس با قرآن، آنجا را برای ما مبارک میکند.
من به یاد شهدای عزیزمان میافتم که به من و شما نگاه میکنند و میگویند: «يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ؛[8] اى كاش قوم من مىدانستند که پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد». کاش میدانستید اینجا چه خبر است و ما در چه وضعیتی هستیم؟! دوست داریم که شما هم با ما باشید. خوش به حال آنان!
«وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِي ضِيقِ مَلَاحِدِنَا»؛ لحد تنگ و تاریک و پرمخاطره، برای ما گسترش پیدا کند و بزرگ شود. نور ائمه و صدیقهی طاهره (علیهم السلام) قبر تنگ و تاریک را وسیع و نورانی میکند.
«وَ لَا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِرِي الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا»؛ حضرت از اینجا شما را به منزلگاه قیامت میبرند. در قیامت، شاهدان و حاضران محترمی حضور دارند و نگرانی انسان مؤمن این است که نکند آنجا رسوا شود و گناهها و معصیتها با او تا آنجا آمده باشد. این همان خذلان است که در قرآن کریم آمده است. گناهان، آنجا موجب افتضاح انسان میشود.
هنر قرآن کریم است که روح و جسم و جان شما را مبارک قرار میدهد و آن وقت منزلگاه شما، منزلگاهی مبارک خواهد بود.
بهار، آیهی زیبای الهی
جلسهی آینده ما در سال 1397 خواهد بود. بعضیها شوق دارند که وارد سال بعد شوند؛ ولی حواسشان نیست که عمر است که میگذرد.
ابتدای جلسه آیات زیبای سورهی مبارکهی جاثیه قرائت شد که مربوط به بهار است. خداوند میفرماید: «إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ لآیَاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ وَفِی خَلْقِکُمْ وَمَا یَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آیَاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛[9] بهراستى در آسمانها و زمين براى مؤمنان نشانههايى است. و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراكنده مىگرداند، براى مردمى كه يقين دارند، نشانههايى است. و [نيز در] پياپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسيله] آن زمين را پس از مرگش زنده گردانيده است و [همچنين در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى است». در بهار حظ زمین از گرما بیشتر میشود و خدای متعال زمین را زنده میکند. زیبا است که انسان محیی را ببیند، وگرنه دیدن زمین که فایدهای ندارد. جلوهی ویژهی این روزها هم تصریف الریاح و بادهای بهاری است که نشانهای است برای کسانی که ملاقات عاقلانه با بهار دارند و از این آیات نصیب ویژه دارند.
«تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ؛[10] اين[ها]ست آيات خدا كه بهراستى آن را بر تو مىخوانيم». تِلکَ، هم به آیات قرآنی اشاره دارد و هم به آیات تکوینیه، از جمله بهار که اینجا معرفی شده است.
«فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ؛[11] پس بعد از خدا و نشانههاى او به كدام سخن خواهند گرويد؟». از قرآن که بگذریم، دیگر چه چیز تازهای برای ما در این عالم وجود دارد؟ از این آیات نگذرید و در مورد آنها تأمل کنید.
امیدواریم خدا ما را برای ورود به این بهار و بهار اصلی (رجب و شعبان و رمضان) آماده بفرماید.