متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۵» 1397/2/17


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
 متن شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، جلسه «۴۵»
از خدای متعال بخواهید که فرصت دهد تا با حالت طهارت معنوی و اشتهای خیلی وسیع معنوی به ماه رمضان برسیم. حال ما نسبت به ماه مبارک رمضان باید حال تشنه‌ای باشد که قدم‌به‌قدم به چشمه‌ی آب گوارای جوشان نزدیک می‌شود. در دعای ندبه می‌گوییم: «مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدى؛ كى شود در چشمه‌ی آب زلال تو، غرقه شويم؛ كه عطش ما طولانى گشت؟». ما چه زمانی به آن آب گوارا می‌رسیم؟! از نشانه‌های آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان، همین عطش و اشتهای معنوی است. مانند احساس انسان تشنه به آب زلال گوارای خنک‌ یا احساس گرسنه به غذای خوش‌پخت و خوش‌عطر است. اینها نشانه‌های خوبی است که باید در خود تقویت کنیم و از خدای متعال بخواهیم که هم به ظاهر ماه مبارک رمضان برسیم و هم به باطن و رازها و سفره‌ها و کرامت‌های این ماه. انسان باید با چنین حالی با ماه مبارک رمضان روبه‌رو شود.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ كَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَكَ، وَ صَدَعَ بِأَمْرِكَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ. اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَقْرَبَ الْنَّبِيِّينَ مِنْكَ مَجْلِساً، وَ أَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفَاعَةً، وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً، وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ جَاهاً».

 

اهمیت دهه‌ی پایانی ماه شعبان

ایام بر همه‌ی عزیزان و دوستان امیرالمؤمنین (علیه السلام) مبارک باشد. زمان در چرخش قمری خود به‌ قطعه‌ی حساس نزدیک می‌شود و آن دهه‌ی پایانی ماه معظّم شعبان است که از نظر معنوی و سلوکی، زمانی ممتاز است و برای استقبال از ماه مبارک رمضان، خصوصیت دارد؛ گرچه کل ماه شعبان نیز این خصوصیت را دارد. در این ایام اهتمام به پاکسازی معنوی و طهارت روحانی برای ورود به ماه رمضان باید بیش از قبل باشد. طلب مغفرت از ساحت قدس ربوبی و داشتن حالت توبه و تضرع و مناجات و ابتهال به درگاه حضرت حق، در این دهه مطلوبیت خاص دارد. فرموده‌اند زیاد بگویید: «اَللَّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ؛[1] خدایا، اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیده‌اى، در آن قسمت که از این ماه مانده، ما را بیامرز».

 

بررسی فرازهایی از مناجات شعبانیه

ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی ما توفیق دهد، مخصوصاً با استفاده از مضامین بسیار عالی و سازنده‌ی مناجات شعبانیه که خیلی پیش‌برنده است، از این ایام استفاده کنیم. در فرازی از این مناجات می‌گوییم: «کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ‌یدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ»؛[2] من در سایه‌ی اعتماد بسیار بالا به تو هستم و به عنایت و لطف تو حسن ظن دارم. این توکل و اعتماد من به تو در اوج زیبایی خود است. در محضر تو قرار گرفته‌ام و این حسن توکل تو بر من سایه انداخته است. ببینید این تعبیر چقدر سازنده است و چه نشاط و آرامشی به انسان می‌دهد؟!

در ادامه می‌فرماید: «فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ» و در بعضی نسخه‌ها آمده است: «فَفَعَلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ» که مورد دوم بیشتر به انسان می‌چسبد. من در پیشگاه تو ایستاده‌ام و سؤال من همه‌ی وجود من است و همه‌ی وجود من ‌یک سؤال در محضر تو شده است. در چنین وضعی خدایی با صفت تو، با بنده‌ای با صفت من چه می‌کند؟! آیا رفتاری را می‌کند که من اهلیتش را دارم‌ یا رفتاری می‌کند که او اهلیتش را دارد؟! خدای متعال خود را «أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ»[3] معرفی می‌کند. لذا می‌گوید می‌دانم آن‌گونه که اهلش هستی، با من رفتار می‌کنی. «تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ»؛ می‌بینم که مرا در دریای عفو خود غرق کردی.

مقام مناجات این‌طور است که همه‌ی اینها را مفروض می‌گیرد و این‌گونه نیست که بگوید خدایا! مرا ببخش. اینجا می‌گوید من می‌بینم که بخشیده‌ای، چون اهلش هستی! انسان باید خود را به دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) بسپارد و مناجات شریفه‌ی شعبانیه را بخواند که خیلی فوق‌العاده است. وقتی در محضر پروردگار قرار می‌گیریم،‌ یک پیش‌نیاز داریم و آن اینکه خود را به ولی حق بسپاریم و با زبان ولی کامل با حق تعالی سخن بگوییم؛ زیرا خود را قابل نمی‌دانیم که با الفاظ خویش با او سخن بگوییم.

در فرازهای بعدی می‌گوید: «إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ‌یزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ خدایا، بر خویش ستم کردم در آن توجهی که بدان کردم، پس واى بر او اگر او را نیامرزى. خدایا، نیکى‏ات بر من در روزهاى زندگى‏ام پیوسته بود، پس نیکى خویش را هنگام مرگم از من قطع مکن». ‌یک دعا در صحیفه‌ی سجادیه داریم که امام سجاد (علیه السلام) به همین مضمون پرداخته است. آن دعا وقتی است که امام کسانی را می‌بیند که به گناه مبتلا هستند و به شکلی افشا شده‌اند. حضرت شروع به سخن گفتن با خدای متعال می‌کند که تو مرا پوشش دادی و افشا نکردی و... الان من در حصن ستاری تو هستم. «إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ»؛ آبروی مرا نزد بندگان صالح خود نبردی. حال توقع من بالا رفته است و انتظار دارم که این ستاری تو در آخرت برای من ادامه پیدا کند و آبروی من در چشم اهل محشر حفظ شود و بی‌آبرو نشوم.

خدا توفیق دهد در باقی‌مانده‌ی ماه معظّم شعبان، بیش از قبل، این کلمات را غنیمت بشماریم.

همزمان با این حالت توبه و استغفار، باید فعلیت هم ایجاد شده باشد و انسان برای جبران حقوق دیگران کاری کند و علائم صدق توبه را در خود آشکار سازد تا معلوم شود که استغفار او صادقانه است. علائم صدق،‌ یکی همان حالت پشیمانی و دیگری حالت بکا و اشک و دیگری خلوت سحری و تضرع است. علاوه بر اینها، اقدام برای جبران است و انسان باید اشکالات خود را ـ به‌ویژه در موردی که حقوق مردم است ـ اصلاح کند.

 

عطش معنوی، نشانه‌ی آمادگی برای ورود به ماه رمضان

در دهه‌ی اخیر، دعای شما این باشد: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ؛[4] خدايا، براى ما در ماه رجب و شعبان بركت قرار ده، و ما را به ماه رمضان برسان». هیچ تضمینی نیست که این نَفَس به نَفَس بعدی و این ساعت به ساعت بعدی متصل شود. همین الان که من و شما اینجا نشسته‌ایم، عده‌ای در حال تحویل به آخرت هستند. خبر نداریم که مرگ برای چه زمانی نوشته شده است. تعبیر قرآن این است: «وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛[5] كسى نمى‏داند در كدامين سرزمين مى‏ميرد. درحقيقت ‏خدا است [كه] داناى آگاه است».

از خدای متعال بخواهید که فرصت دهد تا با حالت طهارت معنوی و اشتهای خیلی وسیع معنوی به ماه رمضان برسیم. حال ما نسبت به ماه مبارک رمضان باید حال تشنه‌ای باشد که قدم‌به‌قدم به چشمه‌ی آب گوارای جوشان نزدیک می‌شود. در دعای ندبه می‌گوییم: «مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدى؛ كى شود در چشمه‌ی آب زلال تو، غرقه شويم؛ كه عطش ما طولانى گشت؟». ما چه زمانی به آن آب گوارا می‌رسیم؟! از نشانه‌های آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان، همین عطش و اشتهای معنوی است. مانند احساس انسان تشنه به آب زلال گوارای خنک‌ یا احساس گرسنه به غذای خوش‌پخت و خوش‌عطر است. اینها نشانه‌های خوبی است که باید در خود تقویت کنیم و از خدای متعال بخواهیم که هم به ظاهر ماه مبارک رمضان برسیم و هم به باطن و رازها و سفره‌ها و کرامت‌های این ماه. انسان باید با چنین حالی با ماه مبارک رمضان روبه‌رو شود.

 

برنامه‌ریزی برای ورود به ماه رمضان

برای ورود به ماه رمضان برنامه‌ریزی داشته باشید تا بدانید با چه وضعی از ساعات و لحظات و سحر این ماه استفاده خواهید کرد. طبق پیش‌بینی‌ها روز اول و آخر ماه معلوم است؛ باید جدول‌بندی کنیم و تا پایان ماه برنامه داشته باشیم و بدانیم که برای روزه و تلاوت قرآن و رسیدگی به محرومان و توسل و دعا و مناجات چه برنامه‌ای داریم.

انسان‌های زرنگ در دهه‌ی آخر ماه معظّم شعبان، مناجات ابوحمزه را انتخاب و قطعه‌بندی می‌کنند و برای خود روان می‌سازند و به تنظیم و تقسیم تلاوت قرآن مشغول هستند و کیفیت تلاوت و مراجعات تفسیری خود را روشن می‌سازند. اگر برنامه‌ی افطار ‌یا صله‌ی رحم داشته باشند، آنها را نیز مشخص می‌کنند.

خوشبختانه متن برنامه در اختیار من و شما هست. خطبه‌ی شعبانیه‌ی پیامبر عظیم‌الشأن (صلی الله علیه و آله) که در کتاب شریف مفاتیح آمده، دعای چهل و پنجم، دعای ورود و نیز دعای وداع با این ماه که در صحیفه‌ی مبارکه آمده، متن برنامه است. البته کسی که بدون برنامه به ماه مبارک رمضان برسد هم مستفیض می‌شود و بهره می‌برد؛ اما کسی که برنامه دارد و ساعات و سحرها و ... را تقسیم کرده است، خیلی بیشتر بهره می‌برد و استقبال مناسبی از این ماه دارد.

 

مؤمن بر فضل خداوند تکیه می‌کند، نه اعمال خود

باید هم از این ماه استقبال خوبی داشته باشیم و هم آن را به‌خوبی بدرقه کنیم. استقبال خوب با اذکار و ادعیه‌ی ویژه‌ی ماه معظّم شعبان محقق می‌شود. البته چشم امید ما به خدا است، نه کارهایی که انجام می‌دهیم. مؤمن به هیچ کار خود اعتماد نمی‌کند و آنها را از باب وظیفه و ادب بندگی می‌داند. خیال نمی‌کند که اعمالش او را به ماه مبارک رمضان نزدیک می‌کند. آیا به کارهایی که انجام می‌دهد، تکیه و اعتماد دارد؟ به هیچ‌وجه. فقط به لطف و فضل خدای متعال تکیه می‌کند. خودش در قرآن کریم خیال بزرگان و اولیا را راحت کرده و فرموده است: «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا؛[6] و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ‌كس از شما پاك نمى‌‏شد». این آیه از نظر تأکید خیلی فوق‌العاده است. اگر فضل خدای متعال شامل حال شما نشود، احدی از شما به تزکیه نخواهد رسید. اگر همه‌ی دهر و اقطاب و اولیا هم به انسان کمک کنند، فایده‌ای نخواهد داشت. آنچه انسان را به جایی می‌رساند، فضل خدا است که اگر دست ما را بگیرد، به همه‌جا می‌رسیم.

فضل هم در خودش لطیفه‌ای دارد و آن اینکه دائرمدار عمل و استحقاق نیست. ‌یک وقت به شما می‌گویند اگر فلان کار را انجام دهید، فلان پاداش به شما داده می‌شود. به آن فضل نمی‌گویند. اما ‌یک وقت مجاناً به شما چیزی می‌دهند که این فضل است. آنکه انسان را جلو می‌برد، فضل خدا است؛ وگرنه اعمال و اقدامات ما که اثری ندارد. چشم امید مؤمن به فضل خدای متعال است. ما به عنوان وظیفه‌ی بندگی این کارها را انجام می‌دهیم و زمینه‌ها را فراهم می‌آوریم؛ اما هرگز به آنها اعتماد نمی‌کنیم. چه چیزی قابل اعتماد است؟ لطف حق و فضل او.

آیه‌ای که قرائت شد، در سوره‌ی مبارکه‌ی نور است. در این سوره چهار مورد «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ»[7] است که حساب همه را رسیده! و به‌ یک اعتبار از همه‌ی آنها قوی‌تر، همین آیه‌ای است که تلاوت شد. در متن این آیه‌ یأس از خود و امید به حضرت حق نهفته است.

 

صلوات، زیباترین شکل تشکر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

بخش پایانی دعای چهل و دوم، صلوات است؛ ولی از صلوات‌های پر و پیمان. البته صحیفه، صحیفه‌ی صلواتیه است و در ابتدا و انتها و فواصل دعاها، صلوات بر محمد و آل محمد است؛ اما در برخی دعاها صلوات اوج می‌گیرد. در این زمینه دعای مستقلی هم داریم که قبلاً خدمت‌تان خوانده‌ام. در بخش پایانی دعای چهل و دوم، ‌یک صلوات مفصل و با رتبه‌ی بالا داریم که قسمتی از آن را خواندیم و بخشی نیز باقی مانده است.

سخن در دعای چهل و دوم، درباره‌ی قرآن کریم است و شامل قرآن‌شناسی، معرفه القرآن، ادب مع القرآن و شفاعه القرآن می‌شود. بخش پایانی دعا با «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ» شروع می‌شود و تا پایان دعای نورانی ادامه پیدا می‌کند. عنایت داشته باشید که صلوات، ادب مع النبی است و در دعای چهل و دوم، نوعی سپاسگزاری به ساحت قدس ربوبی در ادب‌ورزی با کسی که معنویت او قرآن را نازل کرده است، وجود دارد. ما اینجا واسطه‌ی نعمت عظمای قرآن را سپاسگزاری می‌کنیم که این ادب و شکر و سپاس، در قالب صلوات ریخته شده است. صلوات درحقیقت در مقام سپاس از کسی است که قلب و زبان مقدس او واسطه‌ی نزول و تلاوت و ارائه‌ی قرآن عظیم است. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛[8] روح‌الامين آن را بر دلت نازل كرد تا از [جمله] هشداردهندگان باشى». بر قلب مقدس حضرت نازل شده و بر زبان ایشان جریان پیدا کرده و به ما رسیده است. لذا حال ما، حالِ تشکر از پیامبر است و این حالت در زیباترین شکل ممکن قرار گرفته که همان صلوات است.

بهترین روش برای ادب‌ورزی به ساحت مقدس حضرت، صلوات است. صلوات درحقیقت تمنای از حضرت حق است و شما از خدا تمام آن مراتبی را که به حضرت داده است، دوباره برای حضرت می‌خواهید. حواس شما هم به این هست که درخواست ما باعث ترقی حضرت نمی‌شود؛ اما این ادب در قالب دعایی ریخته می‌شود که از ما ساخته نیست و به خدا عرضه می‌داریم تو آن‌گونه که پیامبر شایستگی دارد، از او پذیرایی کن.

پس مناسبت بخش پایانی این است که ما در مقام شکر به درگاه خدای متعال هستیم و خود حضرت حق به ما آموزش داده که شکر در نعمت وقتی به کمال می‌رسد که واسطه‌ی در نعمت هم سپاسگزاری شود. واسطه‌ی نعمت قرآن، پیامبر و امتداد نور مقدس او، یعنی آل پیغمبر (علیهم السلام) است. ما می‌خواهیم از وساطت آن بزرگوار در به دست آوردن این نعمت عظیم سپاسگزاری کنیم و بهترین شکل این سپاسگزاری، صلوات است.

برخی از صلوات‌ها قالب دعا ندارد که اکنون مورد بحث ما نیست. اما شیوه‌ی مشهور، قالب دعا دارد و شما به خدا می‌گویید من نمی‌توانم برای پیامبر کاری کنم؛ تو به من لطف کردی و اجازه دادی تا برای او مقامات بخواهم؛ گرچه می‌دانم این مقامات را به او داده‌ای. من می‌دانم که تو شفاعت او را پذیرفته‌ای، اما می‌خواهم بگویم شفاعت او را بپذیر. مهم این است که من از تو عالی‌ترین رتبه‌ها در بین انبیا را برای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تمنا می‌کنم. این در حالی است که خبر دارم اینها را به او داده‌ای و بالاتر از او و نزدیک‌تر از او کسی نیست؛ زیرا خودت در قرآن فرموده‌ای: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أوْ أدْنَى؛[9] سپس نزديك آمد و نزديك‌تر شد تا [فاصله‌اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديك‌تر شد». من همان چیزهایی را که به او داده‌ای از تو می‌خواهم.

 

دو اثر صلوات برای فرد صلوات‌فرستنده

آیا این خواستنِ ما تأثیری هم دارد؟ بله.‌ تأثیرهای فراوانی دارد؛ ولی دو تأثیر دارای فوق‌العادگی است. اثر اول آنکه ادب من در قالبی از نور و لطف خدای متعال به حضرت و آل مطهر او هدیه می‌شود که باعث خوشحالی و سُرور او می‌شود. خوشحالی پیامبر، به ما برمی‌گردد که همان رحمت و مغفرت و کرم و رتبه و درجه و گشایش و کفاره‌ی سیئات و فتوحات معنوی و پروازهای روحانی است.

اگر برای شما بگویم که چه به این انسان می‌رسد، هوش از سر شما می‌رود! پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در قله‌ی قرب الهی و در خلوتگه راز از من و تو ‌یاد می‌کند، و این را من و تو نمی‌فهمیم. خدا از خزانه‌ی کرمش این پاداش را به تو منتسب می‌کند که گدای مطلق هستی و از طرف تو به پیامبر عزیز و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و اهل بیت (علیهم السلام) می‌دهد؛ بنابراین اسم تو آنجا در قالب سرور و خوشحالی برده می‌شود. برای مثال شاخه‌ی گلی از طرف شما به پیامبر می‌رسد و او را خوشحال می‌کند، خوشحالی حضرت به‌ یک تمنا و دعا برای شما تبدیل می‌شود. منتها دعای ما برای حضرت در چه سطح و موقعیتی از قرب قرار دارد و دعای او برای ما چه در مرتبه‌ای است؟ حضرت در آن خلوتگه از شما‌ یاد می‌کند و برای شما مغفرت و رحمت و لطف و فضل و ... می‌خواهد. این‌طور است که صلوات دعای مستجاب قطعی است و رد نمی‌شود. صلوات پر می‌کشد و تا عرش می‌رود. صلوات به دلیل انتساب به پیامبر ارتفاع پیدا می‌کند و به مقصد می‌رسد و برمی‌گردد و در برگشت، انسان صلوات‌فرستنده را متناسب با معرفت و ادب او غرق در لطف و کرم حضرت حق می‌کند.

به همین دلیل هیچ قالبی برای سپاسگزاری از پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بالاتر و زیباتر از صلوات نمی‌شناسیم و نداریم. این روش و قالب در مقام گرفتن قرآن از پیامبر است. ما مشرّف به شرف مخاطبه‌ی با قرآن و دریافت آن شده‌ایم که شرف بسیار بالایی است. اینجا حالت شکر و سپاس و ادب مع النبی به انسان دست می‌دهد.‌ یک جمله را من خیلی دوست دارم که مکرر شنیده‌اید و از کلمات استاد امام راحل، حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی است که فرموده‌اند قرآن را معنویت پیامبر نازل کرد. این ادب مع النبی در آن مقام است. پس باید صلوات را قدر بدانیم.

حال چه کسی این صلوات را به من و شما آموزش می‌دهد؟ کسی که وجودش مورد فخر و زینت اولیا و پیامبر است؛ حضرت علی ابن الحسین (علیه السلام).

 

درخواست‌هایی ویژه در قالب صلوات

در فهرستی که برای ماه مبارک رمضان بیان شد، دعای 43 و 44 و 45 را قدر بدانید. جالب است که بلافاصله بعد از دعای چهل و دوم، دعای استهلال است که برای استقبال از ماه مبارک رمضان است.

اینها قالب‌های خاص صلواتی است که در کارگاه عشق امام سجاد (علیه السلام) تولید و تقدیم شده است.

در صحیفه صلوات‌های خاصی داریم که این،‌ یکی از آنها است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ كَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَكَ، وَ صَدَعَ بِأَمْرِكَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ. اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَقْرَبَ الْنَّبِيِّينَ مِنْكَ مَجْلِساً، وَ أَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفَاعَةً، وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً، وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ جَاهاً؛ بار الها بر محمد بنده و پیامبرت درود فرست؛ همچنان‌که پیام تو را رساند، و دستور و فرمانت را آشکار ساخت، و خیرخواه بندگانت بود. بارالها، پیامبر ما را ـ که صلواتت بر او و آلش باد ـ در قیامت مقرّب‏ترین پیامبران در محضرت قرار ده، و قدرتش را از نزد خودت بر شفاعت از همه بیشتر کن، و مقام و منزلتش را نزدت والاترین، و مکانتش را آبرومندترین قرار ده».

ما می‌خواهیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از در مقام قرب همه‌ی پیامبران به خداوند نزدیک‌تر باشد؛ در شفاعت، کامل‌ترین و جامع‌ترین و نافذترین مرتبه‌ی شفاعت را داشته باشد؛ از نظر قدر و منزلت، باشکوه‌ترین و رفیع‌ترین رتبه و قدر و منزلت را داشته باشد و از نظر آبرومندی، عالی‌ترین سطح وجاهت را. در ادامه نیز چنین درخواست می‌کنیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَ ثَقِّلْ مِيزَانَهُ، وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ، وَ قَرِّبْ وَسِيلَتَهُ، وَ بَيِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَتِمَّ نُورَهُ، وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ أَحْيِنَا عَلَى سُنَّتِهِ؛ خداوندا، بر محمد و آلش درود فرست، و بنیادش را والایى ده، و برهانش را بلند و قوى ساز، و میزانش را سنگین کن، و شفاعتش را بپذیر، و وسیله‏اش را نزدیک کن، و رویش را سپید، و نورش را کامل، و درجه‏اش را بلند ساز، و ما را بر سنّت او زنده بدار».

 

سوره‌ای تکان‌دهنده و بیدارکننده

قرار بود سوره‌ی مبارکه‌ی انبیا، مخصوصاً آیات پایانی آن را با دقت تلاوت کنید. آقای زمانی هم لطف کردند و آیات پایانی آن را در آغاز جلسه قرائت کردند.

این سوره خیلی تکان‌دهنده و بیدارکننده شروع می‌شود: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛[10] براى مردم [وقت] حسابشان نزديك شده است و آنان در بى‏‌خبرى رويگردانند». کمتر سوره‌ای به این شکل آغاز می‌شود. اول سوره به آخر سوره گره می‌خورد. در آیات میانی، جریان‌شناسی نبوت‌ها است و به همین دلیل، اسم سوره انبیا شده است. جریان بعثت و استمرار و جلوه‌ها و مصادیق آن بررسی شده و اسم تعدادی از انبیا برده شده است. ماجرای برخی نظیر شیخ الانبیا حضرت ابراهیم (علیه السلام) با تفصیل بیان شده است. نکته‌ی دقیق آنکه هر‌ یک از این پیامبران بر اساس ابتلائی که دارند، درخواستی از خدای متعال دارند و خدای متعال درخواست و ابتلای ایشان را به همراه نامشان و پاسخ خودش مطرح می‌کند.

اوج این قضیه بعد از ماجرای حضرت ایوب (سلام الله علیه)، ماجرای حضرت‌ یونس (سلام الله علیه) است؛ آنجا که می‌فرماید: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛[11] ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در [دل] تاريكي‌ها ندا درداد كه: معبودى جز تو نيست، منزهى تو؛ راستى كه من از ستمكاران بودم». ترک اولای او خیلی سنگین بوده است. آیه بعد می‌گوید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛[12] پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مى‏دهيم». این آیه، ذکر ‌یونسیه، یعنی «لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» را تعمیم داده است. قرآن می‌فرماید با این ذکر‌ یونس نجات پیدا کرد و سپس تعمیم می‌دهد و می‌فرماید سایر مؤمنان هم اگر شیوه‌ی آن جناب‌ را در عرض حال به ساحت قدس ربوبی پیدا کنند، نجات پیدا خواهند کرد.

با همین ترتیب جریان نبوت‌ها می‌آید و در قسمت پایانی سلسله‌ی نبوت‌ها، به خاتم می‌رسد و سپس به جلوه‌ی ویژه‌ی آن در خاتم الاوصیا می‌رسد.

 

ظهور، در امتداد جریان نبوت و کامل‌کننده‌ی آن است

«لا‌یسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ لا‌یحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الأکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هَذَا‌یوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌یوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ...؛[13] صداى آن را نمى‌شنوند و آنان در ميان آنچه دل‌هايشان بخواهد، جاودانند. دلهره‌ی بزرگ آنان را غمگين نمى‌كند و فرشتگان از آنها استقبال مى‌كنند [و به آنان مى‏گويند] اين همان روزى است كه به شما وعده مى‏دادند روزى كه آسمان را همچون درپيچيدن صفحه‌ی نامه‏ها درمى‏پيچيم. همان‌گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمى‏گردانيم. وعده‏اى است بر عهده‌ی ما كه ما انجام‏دهنده آنيم. و درحقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم...». اتفاق بزرگِ قیامت چه زمانی رخ می‌دهد؟ وقتی که‌ یک اتفاق بسیار بزرگ رخ داده باشد و آرزوی همه‌ی انبیا روی همین کره‌ی خاکی محقق شده باشد. خدا چه زمانی بساط عالم را جمع می‌کند؟ وقتی که سفره‌ی صلاح و علم و عشق و عرفان و رفاه و کامل و بندگی و قسط و عدالت و سداد روی این کره‌ی خاک پهن شده باشد. وقتی آن سفره پهن شد، خدا سفره‌ی عالم را جمع می‌کند.

همه‌ی انبیا آمدند و رفتند و به خاتم هم رسید، اما کار به سرانجام نرسید. وعده‌ای که در همه‌ی کتاب‌های آسمانی داده شد، این است که: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛[14] زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد». این همان ماجرای ظهور است. خاتم الاوصیا در امتداد خاتم الانبیا می‌آید تا رحمت واسعه‌ی الهی بسط داده شود و سفره‌ی عام رحمت رحیمی، رحمانی ‌شود. او رحمت رحیمیه را بسط می‌دهد تا همه‌ی بندگان را فراگیرد. آن اتفاق بزرگ به وسیله‌ی خاتم الاوصیا رخ می‌دهد که خاتم از پی خاتم است.

برای اینکه خاطر شما جمع شود، می‌گوید: «إِنَّ فِی هَذَا لَبَلاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِینَ؛[15] به‌راستى در اين [امور] براى مردم عبادت‏پيشه ابلاغى [حقيقى] است». این ‌یک خبر خوب و آشکار و دست‌اول برای کسانی است که در مقام بندگی حق مستقر هستند.

سپس به پیامبر خطاب می‌شود: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛[16] و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم». آن نکته‌ی مقدّم اینجا آشکار می‌شود. ما تو را برای ‌یک قطعه‌ی خاص از زمان و مکان نفرستادیم.

عبارت «عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»، در روایات بیان کرده‌اند که این آیه، مهدی و انصار او هستند که آمده‌اند کار را تمام کنند. البته این‌ یاران که در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) گفته می‌شود، از حضرت عیسی بن مریم تا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و ان‌شاءالله شما را در بر می‌گیرد؛ منتها مصداق بارزش مهدی (علیه السلام) و انصارش است.

غرض از این بحث، بیان مسئله‌ی خاتمیت و جریان‌شناسی نبوت در سوره‌ی انبیا بود. از پیامبر آخرالزمان ‌یعنی «إقْتَرَبَ لِلنَّاسِ...» شروع می‌کند و سراغ تاریخ، جریان‌شناسی و اسرار انبیا و بعثت می‌رود که بندگی خالص پروردگار است. سپس به مصادیق و جلوه‌های نبوت‌ها می‌رسد و دوباره به اول سوره که پایان عالم است، برمی‌گردد و به سؤال مقدر شما ـ جریان نبوت‌ها به کجا رسید؟ ـ می‌رسد و می‌گوید در انتها همه‌ی آرزوها و آمال انبیا که متجلی در خاتم الانبیا است، در جلوه‌ی ویژه‌ی آن حضرت که خاتم الاوصیا است، محقق می‌شود. لذا روایت می‌گوید اگر ‌یک روز به قیامت مانده باشد، خدای متعال آن روز را این‌قدر طولانی می‌کند تا این اتفاق رخ دهد.

جمله‌ی «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» خیلی لطیف است. می‌خواهد بگوید زمین با تمام داستان‌ها و همه‌ی موجودی‌هایش به بندگان صالح به ارث می‌رسد. از کلمه‌ی ارث استفاده شده است که بیان می‌دارد دیگران غاصب بوده‌اند. از ارث پدری شیرین‌تر نداریم. برخی فقها، مانند آقای عزیزمان فتوا می‌دهند که ارث خمس ندارد؛ چراکه متعلق به خودت است. اینجا هم از کلمه‌ی «يَرِثُهَا» استفاده شده است تا نشان دهد زمین، حق همین افراد بوده که حال به آنها رسیده است.

ان‌شاءالله خدای تعالی همه را از نظر عنایت خود بهره‌مند کند و ما را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده سازد.



[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص51.

[2]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان.

[3]. مدثر: 56.

[4]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب.

[5]. لقمان: 34.

[6]. نور: 21.

[7]. همان: 10 و 14 و 20 و 21.

[8]. شعرا: 193 ـ 194.        

[9]. نجم: 8ـ9.

[10]. انبیا: 1.

[11]. همان: 87.

[12]. همان: 88.

[13]. همان: 102ـ105.

[14]. همان: 105.

[15]. همان: 106.

[16]. همان: 107.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *