به همهی عزیزان، عید سعید فطر و بارش برکات الهی در ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنم. امیدوارم خدای متعال همهی ما را با معرفت و آمادگی بیشتر برای بهرهمندی از عنایات الهی به ماه رمضان بعدی برساند.
استقبال و بدرقهی فرصتهای الهی
در جلسات گذشته گفتیم که باید از فرصتهای الهی مؤدبانه استقبال کنیم و از آنها مؤدبانه خداحافظی کنیم. اولیای خدا در سیره و کلمات نورانی خود، هم ادب استقبال و هم ادب بدرقه را مطرح کرده و به ما آموزش دادهاند.
در مورد ماه مبارک رمضان به خاطر ظرفیتهای عظیم و غیر قابل تصور آن، این قاعده به صورت مؤکد مطرح است. برای مثال امام سجاد (علیه السلام) در دعای چهل و چهارم، ادب استقبال و در دعای چهل و پنجم، ادب بدرقه و وداع ماه مبارک رمضان را با تفصیل و زیبایی و مطالب عالی مطرح کرده و در دسترس ما قرار دادهاند.
شایسته است که دوستان با این کلمات نورانی و دعاهای خوشمضمون، روبرو شوند و استفاده کنند و بهرهمند شوند.
در بدرقهی ماه مبارک رمضان، دعای وداع و دعای بعدی آن مطرح است. دعای چهل و ششم، دعای بعد از نماز عید است و البته به نماز جمعه هم تعمیم داده شده است. از دعای چهل و سوم هم نباید غافل شد که دعای رؤیت هلال ماه است.
در کلمات عرشی امام، نکتههای لطیف و عالی نهفته است. انشاءالله به لطف خدای متعال برای تمام دوستان سازندگی دارد و با مدد و عنایت خاص حضرت سیدالساجدین (علیه السلام)، از این برکات بهرهمند شویم.
پس از ماه رمضان نیز باید مراقب بود
اتفاقی که در ماه مبارک رمضان برای شما و جامعهی مؤمنان رخ داده، ارتقای سطح رفاقت با حق تعالی است. بهرهمندی از آمرزش و لطف کرم الهی باعث شده است در وضعیت ارتباطی بهتری نسبت به خدای متعال قرار بگیرید. از این دعاها استفاده میشود که باید سطح رفاقت ارتقایافته با حضرت حق را که حاصل اذکار و اوراد و برنامههای ماه مبارک رمضان است، با همت ویژهای حفظ کنیم تا آسیب نبیند و تنزل پیدا نکند.
ادب خداحافظی این است که انسان این سرمایه را حفظ کند و برای نگهداری آن همت و مراقبت داشته باشد. البته بالاتر از آن، این است که انسان از رهگذر ادب بندگی باز هم سطح انس خود با خدای متعال را افزایش دهد. نگاه حداقلی، حفاظت است و نباید بگذاریم این سرمایهی قیمتی از دست برود. ما تضمینی نداریم که به ماه مبارک رمضان بعدی یا برخی فرصتهای الهی قبل از آن برسیم. آنچه در این ماه رمضان به دست آمده، خیلی ارزشمند و قیمتی است و انسان باید مثل جانِ شیرین از آن مراقبت کند.
دو راه مراقبت از دستاوردهای ماه رمضان
مراقبت به دو چیز است: اول به ورع و دوم به تضرع به درگاه خدای متعال.
انسان باید بین خودش و خدای متعال، احتیاطات شرعی را تقویت کند و به قرقها نزدیک نشود و فاصلهی خود را با قرقهای الهی افزایش دهد. منطقهی محرّمات خیلی اهمیت دارد. خدای متعال نه فقط ارتکاب، بلکه نزدیک شدن به آن منطقه را نمیپسندد؛ چه این حرمتها سمعی باشد، و چه بصری و لسانی و فکری و اقدامی. انسان باید با وسواس و دقت با این منطقه مواجه شود. ما کلمهی وسواس را وام میگیریم و منظورمان احتیاط شدید است. احتیاط شدید در مورد محرّمات، بجا و پیشبرنده و مناسب است. اگر کسی به این صحنهها نزدیک یا مرتکب شود، ارتباط خود را با خدای متعال تقلیل میدهد و خراب میکند. حتی نزدیک شدن به این امور، کشف از جسارت به مولا و خروج از دایرهی بندگی و ادب است.
پس از نقل خطبهی شعبانیه توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان ناقل میگوید: بلند شدم و گفتم: «یا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ؟»؛[1] افضل اعمال در ماه مبارک رمضان کدام است؟ جالب است که افضل اعمال در ماه مبارک رمضان مانند صیام از جنس ترک است و نه از جنس اقدام. این افضل الاعمال، ورع از محارم الهی است.
بزرگان ما به ما توضیح دادهاند که ورع اخص از تقوا و ذیل تقوا است و احتیاط شدید در مورد گناهان و فاصله گرفتن از خطوط قرمز الهی است. بعضیها بیاحتیاط هستند و به این خطوط و درهها نزدیک میشوند و از منطقهی ورع خارج و به غیبت و تهمت و بهتان و نگاه حرام نزدیک میشوند. این نزدیک شدنها به معنای خروج انسان از منطقهی ورع و جسارت به خدای تبارک و تعالی است. البته امید هست که انسان همانجا توقف کند و عمل را مرتکب نشود، اما همین جسارت، خروج از دایرهی بندگی است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، افضل اعمال در ماه مبارک رمضان را فاصله گرفتن از حرام معرفی کردند.
از برکت ماه مبارک رمضان بین شما و بسیاری از معاصی، فاصله ایجاد شده و حظّ و بهرهی اصلی شما از ماه مبارک رمضان همین است. حفظ این فاصله همان ادب خداحافظی و وداع است. انسان باید احتیاطات خود و فاصلهی خویش را از گناهان جدیتر کند.
در ماه مبارک رمضان، بخشودگی ویژهای نصیب حضرتعالی شده و خدای متعال به خاطر سحر و شبهای قدر و افطار و صلهی رحم و ...، بار شما را سبک کرده و این خیلی قیمتی و ارزشمند است. این همان باری است که بین ما و خدای متعال فاصله میاندازد و حجاب ایجاد میکند. مؤمن باید این سبکباری را زیرکانه قدر بداند و پای آن بایستد.
اصلاح قلب در گرو اصلاح زبان است
در بحث مراقبت، مراقبت از زبان بسیار حیاتی و مهم است. توضیح آنکه هر کدام از ما ضعفی داریم. ضعف بعضی سمعی، برخی بصری و بعضی کلامی است. با وجود این همهی ما ضعف کلامی داریم و زبان، تمام حسنات ما را بر باد میدهد. خطبهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه خیلی تکاندهنده است که ابتدای آن فرموده است: «انْتَفِعُوا بِبَيَانِ اللَّهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ وَ اقْبَلُوا نَصِيحَةَ اللَّهِ؛[2] از سخن خداى سود بريد و از مواعظش پند گيريد. اندرز خدا را بپذيريد». در این خطبه مطالب عالی و سازنده آمده است و گویا بعضی از محققین نهج البلاغه معتقد هستند که این خطبه، اولین خطبهی حضرت بعد از خلافت است. در آن خطبه مطالب مهمی است تا میرسد به بخش اخیر خطبه که امام ارجاع به سخنی از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) میدهند که فرمودهاند: «إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ؛ بهشت در سختيها احاطه شده و آتش در خواهشهاى نفسانى». سپس به سخنی دیگر از حضرت ارجاع میدهند که فرمودهاند: «لا يَستَقيمُ إيمانُ عَبدٍ حتّى يَستَقيمَ قَلبُهُ، و لا يَستَقيمُ قَلبُهُ حتّى يَستَقيمَ لِسانُهُ»؛ ایمان انسان مستقیم نمیشود و قوام و دوام پیدا نمیکند، مگر اینکه قلب او مستقیم شود و به موازین الهی ملتزم شود و قلب انسان به استقامت نمیرسد، مگر اینکه زبان او مستقیم شود. آنها که اهل شرح نهج البلاغه هستند، وقتی به اینجا میرسند متحیر میشوند و میگویند اینکه تا قلب انسان مستقیم نمیشود، ایمان او مستقیم نمیشود، قابل درک و فهم است؛ چراکه کانون اصلی شخصیت انسان، قلب او است و همهی جوارح و ظرفیتهای شخصیتی ما به قلبمان برمیگردد. اما اینکه سلامت قلب به سلامت لسان گره میخورد، قابل تأمل است؛ لذا این قسمت را تشریح و تبیین کردهاند. آنچه قلب را به مخاطره میاندازد و ایمان را در معرض خطر قرار میدهد، زبان است.
غرض اینکه انسان باید ضعفهای خود را شناسایی کند و فاصلهی بین خود و ضعفها و محارم را تقویت کند.
رهرو گر صد هنر دارد، تضرع بایدش
در مورد تضرع هم باید گفت اگر شما در مسیر ورع و برنامههای سلوکی، به برنامهی خود و ارادهی خویش اعتماد کنید، ساقط میشوید. شما باید بگویید با تکیه بر لطف و فضل الهی و مخصوصاً برکات ماه مبارک رمضان و قدرشناسی از این برکات، به حضرت حق پناهنده میشوم و التماس و تضرع و خواهش میکنم که مرا برای قدرشناسی این نعمت بزرگ کمک کند. بدون تعارف و خیلی رک و پوست کنده، گریه و زاری میخواهد تا آنچه در این ماه عزیز به شما داده شده است، از دست نرود.
یکی از همسران پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) میگوید حضرت را نیمهشب در حالت سجده پیدا کردم و دیدم که ناله و نیاز دارد و میگوید: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً»؛ مرا به اندازهی یک چشم به هم زدن به خودم واگذار مکن. جملات دیگری هم دارد که این بیانشان، مدنظر ما است: «اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّی صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِی أَبَداً»؛[3] آنچه از لطفت به من دادهای، خیلی قیمتی و ارزشمند است، آن را از من مگیر. پیوست این گرفتن برکات، حسرتی است که از هر عذابی سختتر است. قرآن به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستور میدهد: «وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِيَ الأَمرُ؛[4] و آنان را از روز پشیمانی و حسرت بیم ده». یوم الحسره زمانی است که انسان ببیند چیزی را که به دست آورده، بر اثر غفلت از دست داده است. بهشت و قربی را به شما نشان میدهند و میگویند تو اینجا بودی، اما به خاطر بیدقتی و بیمبالاتی و مغرور شدن، حال اینجا و در مزبله هستی.
اگر خاطرتان باشد در دعای هشتم در مورد حسرت عظمی بحث کردیم. یکی از مصادیق حسرت عظمی این است که انسان پس از نیل به قرب الهی و بهرهمندی از مغفرت و کرم حضرت حق، بر اثر بیدقتی و بیمبالاتی و بیتوجهی، این قرب را از دست بدهد. یک وقت هست انسان چیزی را ندارد که این یک نوع حسرت است. ولی گاهی چیزی را داشته و از دست داده که این حسرت، خیلی بزرگتر است. اگر کسی فرزند نداشته باشد و فرزند دیگران را ببیند، نوعی حسرت است و دل او میشکند. ولی اگر کسی فرزند داشته باشد و جلوی چشم او پرپر شود، حسرتش متفاوت خواهد بود.
حال آیا ما میتوانیم مواظب باشیم؟ نه! تلاش میکنیم و مأمور به این دقتها هستیم و از منطقهی خطر که گناه است، فاصله میگیریم؛ اما حتی در همین فاصله گرفتن، عاجز هستیم. ادب بالاتر، ابراز عجز به پیشگاه حضرت حق است.
در مناجات شعبانیه خطاب به حضرت حق عرضه میداریم: «إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ؛ خدایا برایم نیرویى نیست که خود را بهوسیله آن از عرصهی نافرمانىات بیرون برم، مگر آنگاه که به محبتت بیدارم سازى». دست خود را بالا میبریم و میگوییم: من تلاش و برنامهریزی و دقت میکنم، اما یقظهی حب است که میتواند نجاتبخش باشد؛ خودت باید دست مرا بگیری.
تضرع، حال خوشی است که مؤمن باید برای خودش حفظ کند. انسان باید از حول و قوهی خودش ناامید باشد. بر این اساس امام سجاد (علیه السلام) در مناجات ابوحمزه ثمالی میفرمایند: «قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حَالا مِنِّی؛ اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمدهام، پس بدحالتر از من کیست؟».
آقای ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالی) خیلی کامیاب و موفق بوده است. من به رفقا میگویم ماه مبارک رمضان، ماه روان کردن این دعاها است؛ وگرنه هیچکس نگفته که این دعا به سحرهای ماه مبارک رمضان اختصاص دارد. برخی از دعاها، اختصاصی ماه مبارک رمضان است؛ اما برخی دعاها مثل دعای ابوحمزه، مخصوص زمان خاصی نیست و یک قصیدهی بلند در محبت و عرفان و عشق و استغفار است. این دعا، شرحی مفصل بر مناجات شریفهی شعبانیه است. البته وقتی انسان بررسی میکند، میبیند به دعاهای فراوان دیگری باید رجوع کنیم تا از عهدهی شرح مناجات شریفهی شعبانیه برآییم. ماه مبارک رمضان، فرصت تمرین و روانسازی و آشنایی و انس با این کلمات عالیات است؛ ولی برخی از ما بعد از اتمام ماه مبارک رمضان، این دعا را کنار میگذاریم و دیگر به آن مراجعه نمیکنیم. باید در طول سال و در نوافل سحری (در قنوتهای نافلهی شب)، قطعههایی از همین دعای ابوحمزه را بخوانید؛ بهخصوص آنکه قطعات آن جداجدا است و کار ما را راحت میکند. یا مثلاً دعای جوشن کبیر که با عنوان دعای هزار اسم در شبهای قدر خوانده میشود، فقط در همان سه شب مورد مراجعه قرار میگیرد؛ در حالی که از نظر سازندگی و پیشبرندگی، کمتر دعایی به افق دعای جوشن کبیر میرسد؛ زیرا فقط اسم پروردگار است و چیدمان اهتزازآور و شوقانگیزی دارد. گاهی ممکن است با یک فراز این دعا، شما یک شب را تا صبح سپری کنید. انسان باید با این دعاها انس بگیرد و صفا کند.
پس بدین ترتیب با ورع و تضرع انسان میتواند از این لطف الهی که در ماه مبارک رمضان شامل حال او شده است، صیانت و حفاظت کند.
یکی از سوغاتیهای خیلی خوب ماه مبارک رمضان، همین حالت تضرع و رقّت قلب است که حفظ آن خیلی مهم است. امام سجاد (علیه السلام) در دعای وداع ماه رمضان میفرماید: «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنوب؛ سلام بر تو ای همسایهای که در مجاورت تو دلها نرم و رقیق شوند و گناهان رو به کاستی روند». انسان باید این رقّت قلب را حفظ کند و قدر بداند.
انسان باید در خلوت خود بنشیدند و از عمق جان خود گریه کند و اینها را از خدای متعال بخواهد. اتفاقاً همین دعای ابوحمزه برای گریه کردن، خیلی خوب است. همین نشستن و گریه است که در ما طوفان معنوی ایجاد میکند و بین ما و دنیا فاصله ایجاد میکند. تعبیر «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی؛ آقای من، دوستی دنیا را از قلبم خارج ساز» در دعای ابوحمزه آمده و جملهی بعدی آن، الحاق به محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) است. این مطلب نشان میدهد چنانچه انسان بتواند از منطقهی حبّ دنیا خارج شود، به اهلبیت الحاق میشود و این الحاق در پرتو انقطاع از دنیا حاصل میشود.
این مطالب را اجمالاً در مورد ادب بدرقه عرض کردیم. انسان باید این ادبورزی را داشته باشد تا بتواند با سلامت و عافیت به ماه رمضان بعدی برسد.
دعای جدید جلسات صحیفه
من دعای چهل و ششم صحیفهی مبارکهی سجادیه را انتخاب کردهام تا چند جلسه از انوار آن بهرهمند شویم و فیض ببریم. مناسبتش این است که بحث ادامهی ماه مبارک رمضان است. عنوان دعای چهل و ششم، جالب است: «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ فِی یَوْمِ الْفِطْر إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، وَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ». این دعا، هم در مورد عید فطر و بعد از نماز عید فطر است و هم در مورد روز جمعه. لابد بعد از نماز جمعه هم حضرت آن را قرائت میکردهاند. این دعا، از نظر حلاوت و شیرینی و زیبایی و اوج و مضامین توحیدی و رمزگشایی از اسماء حسنی الهی، خیلی خوب و درجهیک است و میشود گفت جزء عوالی ادعیهی امام سجاد (علیه السلام) است و وزنِ خاصی دارد.
اگر بپرسید بالاتر از این دعا کدام است، خواهم گفت دعای بعدی (دعای چهل و هفتم) که دعای عرفه است و جزء گنجهای ناشناختهی صحیفهی سجادیه است. آن دعا هم جزء عوالی و ادعیهی بلند امام سجاد (علیه السلام) است. انشاءالله خدای متعال عرفات را روزی شما گرداند تا صبح، عرفهی امام سجاد (علیه السلام) و عصر، عرفهی امام حسین (علیه السلام) را قرائت کنید.
عبارت «فی یوم الجمعه» در عنوان دعای چهل و ششم لطیف است و نسبتی بین روز جمعه و عید فطر برقرار میکند. جالب است که همین اتفاق در مورد عید قربان هم میافتد و دعای عید قربان، باز هم دعای روز جمعه است. در شب جمعه به صورت هفتگی، راز لیله القدر نهفته هست و روز جمعه هم ظرفیت خاصی دارد. زیباتر از جمعه فقط روز عید سعید غدیر است که میگویند زیباتر از آن در زمانها و روزها خلق نشده است. در بررسی هفتگی، جمعهها چنین خصوصیتی دارد و حظّی از جمال الله در آینهی زمان به صورت هفتگی است. جمعه، جلوهی جمال الهی است و کسانی که اهل راز هستند، به این چیزها توجه دارند؛ اما چه داند آنکه اشتر میچراند؟! منِ بدبخت چه میفهمم؟! آن کسی که اهل راز است از این جمال، بهرهی خاص خود را دارد. جمعه امتداد نور ماه مبارک رمضان به صورت هفتگی است و این دعا، چنین امکانی را فراهم میآورد.
حق است که ما در مطلع این دعا در مورد عید فطر و جمعه و نسبت این دو سخن بگوییم؛ اما به همین مقدار که بیان شد، اکتفا میکنیم.
این دعا خیلی عالی است و از نظر نیل به کرامت الله و مقامات توحیدی و ورود به عالم رفاقت حضرت حق، یک امدادگر فعال و پیشبرنده است که نازلهی روح زین العابدین و امام العارفین است. امدادِ این دعا که گزارش ولی کامل از آن تماشا است، خیلی بالا است. دعای چهل و ششم گزارش آن تماشا و آن نظر است. ما در مورد دعای هشتم چنین سخنی نمیگوییم؛ زیرا بحث آسیبشناسی مطرح است. یا گاهی حضرت در یک دعا در مورد جیران (همسایگان) یا پدر و مادر یا فرزند سخن میگوید؛ ولی اینجا شرح جمالی الهی، آنهم به رؤیت عین الله الناظره است. قالبها هم خیلی بدیع و فوقالعاده است و شروعی شوقانگیز دارد و از قله شروع کرده است: «يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ؛ ای آنکه رحم میکنی بر آنکه بندگان بر او رحم نمیکنند، و ای کسی که میپذیری کسی را که شهرها نمیپذیرندش، و ای کسی که اهل حاجتمندانِ خود را خوار نمیکنی».
این دعا خیلی عالی است و اگر کام انسان به این شراب طهور تلطیف و تطهیر شود، خیلی چیزها را به دست میآورد.
انشاءالله ما و شما قدر بدانیم و بهرهمند شویم و به نحوی ادب بدرقهی ماه مبارک رمضان را رعایت کنیم.