ولادت باسعادت مولایمان حضرت امام هادی (علیه السلام) را به محضر مقدس امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و دوستان و ارادتمندان آن حضرت و نائب امام عصر تبریک میگوییم.
این میلاد فرخنده در یکی دو قدمی عیدالله الاکبر است و انشاءالله خدای متعال به میمنت این ولادت باسعادت، بهرهمندی ما را از برکات و فیوضات عید سعید غدیر فراوان گرداند.
با ملاحظهی این مناسبت، دو نکته خدمت شما عرض میکنم.
هادی امت و پیشوای هدایت
مطلب اول در مورد امام هادی (علیه السلام) است. این مولود عزیز، خیلی پربرکت است و آفاق وجودی و تجلیاتی که از انوار مقدس آن حضرت در این عالم صورت گرفته، امتدادش آفاق را درمینوردد؛ بهویژه آنکه تجلی وجود مقدس آن بزرگوار بر اساس ذوق دوستان ایشان، ذیل نام مقدس هادی خدای متعال است. خوب است که ما در چنین روز عزیزی از حضرت حق توقع داشته باشیم که به میمنت و مبارکی این مولود فرخنده، ما را از هدایت باطنی خودش که به نصّ قرآن کریم هدایت به امر است، بهرهی فراوان کرامت کند. مخصوصاً توقع کنیم از خدای متعال که سر دوراهیها و در نقاطی که انسان دچار حیرت میشود، ما را به سمت بهترین هدایتها انتخاب کند. ما به حضرت هادی (علیه السلام) عرض میکنیم که شما ضعف و جهل و گرفتاری و حجابهای ما را بهتر از ما میشناسید و میدانید که از ما کاری ساخته نیست. وقتی ما به قبرمان که منزلگاه پر رمز و رازی است، منتقل شویم، نمیدانیم در چه وضعیتی قرار خواهیم گرفت. پشتپرده شخصیت ما، باطن و سر و خفا را تشکیل میدهد که بخش دیگری از وجود و شخصیت ما است که از خود ما هم پنهان است. به همین دلیل در این مسیر دشوار و پر فراز و نشیب و پر حیرتگاه و پر لغزشگاه، که گاهی از عمق وجود مضطر به هدایت ولی کامل میشویم، انتظار و توقع هدایت از امام هادی (علیه السلام) داریم.
حضرت از هفت هشتسالگی جامه و ردای امامت پوشیدهاند و تا زمان شهادت که بیش از سه دهه طول کشیده است، دورانی بسیار سخت و پیچیده و متغیر و پر حادثه و پر اضطراب داشتهاند. از امام جواد تا امام عسکری (علیهم السلام) که به آنان ابن الرضا گفته میشود، در دوران سخت و پیچیدهای زندگی کردهاند. حتی اسناد و مدارک برای نشان دادن عمق مسئله کافی نیست. همین میزان کافی است که شما بدانید امام هادی (علیه السلام) در یک دورهی طولانی، معاصر یکی از سفاکترین و خطرناکترین خلفای بنی عباس، یعنی متوکل، بودهاند. دورهی متوکل، خیلی عجیب است. گستاخیها و رفتارهای پیچیده و خطرناک او را شنیدهاید. امام با وجود نظارت و کنترل شدید، از وظایف امامتی خود فروگذار نکرد و از تربیت شاگردان و کنترل محیط و رفتن به مصاف انحرافهای فکری و نیز احیای تراث ولایی و شیعی، مخصوصاً مسئلهی زیارت کوتاه نیامد.
زیارت جامعه، منظومهی توحید و منشور ولایت
زیارت صرفاً یک کار آیینی نیست؛ بلکه کاری کاملاً راهبردی و استراتژیکی است. این نهاد دارای ابعاد و اضلاع و فروع و آثار خاص است و حقیقتاً جزء اعظم شعائر الهی محسوب میشود. حضرت هادی (علیه السلام) این نهاد را پرورش داد. ما چند متن از آن امام داریم که هوش از سر اهل راز میبرد. حضرت، زیارت جامعهی کبیره را با فصاحت و بلاغت و شور و عمق و زیبایی و معرفت و محبت و ولایت و عشق انشا کرده است. این زیارت خیلی عجیب است و ترویج آن اهمیت و ارزش فوقالعادهای دارد. زیارت جامعهی کبیره، کهکشانی از توحید و منظومهای توحیدی در تجلیات ولایی است که انسان را به قلههای معرفت و میان میدان محبت و عشق به خدای متعال میبرد. بیشتر با این زیارت انس بگیرید و در مناسبتها به آن مراجعه کنید. گاهی ما از این متنهای بزرگ محروم میشویم و فاصله میگیریم؛ در حالی که وقتی مراجعه میکنید، میبینید آنقدر شیرین و جذاب و روان است که انسان را با خود میبرد و مانند یک زنجیره است که شما را تا مقصد میرساند. مطالعهی این متن با مقداری تأمل، 35 یا 40 دقیقه زمان میبرد و در شرایطی که ما عمر خود را تلف میکنیم، این میزان از زمان چیزی نیست.
برای اینکه طولانی بودن این متن، ما را خسته نکند چه کنیم؟ خود این زیارت بخشبندی شده است و شما میتوانید در هر روز، مقداری از آن را بخوانید. نکتهی دیگر آنکه مکان قرائت این زیارت، منحصر در حرم نیست و در هر جا میتوانید از این متن نورانی بهرهمند شوید. بنابراین نه طولانی بودن آن و نه انحصار آن به زیارت مشاهد مشرّفه، نباید ما را از این متن نورانی محروم کند.
من یک وقت به حال یکی از دوستان رشک بردم و نزدیک بود به او حسادت کنم! با او به مسافرت میرفتیم؛ ایشان در اتوبوس کنار من نشسته بود. در تاریکی شب دیدم که مشغول است. دقت که کردم، دیدم کل زیارت جامعه را حفظ است و با حال خودش و با ابتهاج، این زیارت را قرائت میکرد. واقعاً غبطه خوردم. وقتی کسی از وقت خود استفادهی درست کند و قدر امانت الهی (ذهن) را بداند، با این زیارت انس میگیرد و این خیلی عالی است.
اقدامات امام هادی (علیه السلام)، برای معرفی و ترویج زیارت
امام هادی (علیه السلام) نهاد زیارت را معرفی میکند و طعم زیارت در جامعهی کبیره چشیده میشود. حضرت کاری میکند که شما اولیای خدا را میبینید و در محضر آنان قرار میگیرید.
زیارت فوقالعادهی دیگری که از امام هادی (علیه السلام) به ما رسیده، زیارت غدیریه است. حضرت، مسئلهی غدیر و آفاق و ابعاد آن را با استناد به آیات بیان میکند.
اینجا معلوم میشود که افق زیارت چیست. شما وقتی به همین دو متن مراجعه میکنید، یک دستگاه عرفانی و معرفتی و تربیتی و حماسی را مشاهده میکنید که شخص را به نحوی پرورش میدهد که آمادهی جهاد و مصاف و به میدان رفتن است. از نظر سیاسی هم با زیارت، اتصالات و خطوط و مرزبندیها روشن میشود. از نظر اجتماعی هم محل آغاز کارهای بزرگ و کارهای خیر است.
انسان گاهی در زیارت، مخصوصاً هنگامی که به حرم مشرّف میشود، به نقطهای میرسد که احساس میکند میتواند عالم را زیر و رو کند. کسی مانند امام راحل عظیم الشان که زمانهی خود را زیر و رو کرد، تربیتشدهی جامعهی کبیره است. ایشان چهارده سال در نجف اشرف تبعید بود و در تمام این سالها، گزارشها نشان میدهد که روزی بدون جامعهی کبیره بر امام نگذشته است. استاد عالیقدر ما از قول پدر بزرگوارشان که از اساطین عرفان زمان ما هستند، نقل میکردند که از حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیرون آمدم و دیدم تمام عالم در اختیار من است. ایشان به حرم برگشته و گفته بود: نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
امام هادی (علیه السلام) آفاق و ظرفیتهای زیارت را معرفی کرد و آن را پرورش و اوج داد و در اختیار دوستان خود تا روز قیامت قرار داد. هیچ کس غیر از شیعه چنین ظرفیتی ندارد و بخش عظیمی از اهل اسلام خود را از آن محروم کردهاند. انسان با خود میگوید شاید اینها از زیارت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) نصیب ببرند؛ اما وقتی به حج میرویم، میبینیم که اصلاً ارتباطی برقرار نمیکنند و فقط برخی که مقداری معرفت دارند، سلامی میکنند که از ترس وهابیت، همان سلام را در دل خود بیان میکنند.
زیارت فضیلتی است که در پرتوی ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم السلام) به شیعه داده شده است. «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ؛[1] اين فضل خدا است. آن را به هر كه بخواهد مىدهد».
میتوان گفت زیارت یکی از کارویژههای حضرت هادی (علیه السلام) و خصائص الهادی است. با توجه به وضعیت ویژهی آن زمان، حضرت مسئله را به جهتی بردند که زیارت امیرالمؤمنین و سیدالشهدا (علیهما السلام) معرفی و به آن اهتمام ویژهای نشان داده شد.
رفقا در روز عید سعید غدیر، اهتمام ویژهای به این متن نورانی داشته باشند. البته روز عید غدیر خیلی پر برنامه است و سفارشهای فراوانی برای آن شده است؛ شما میتوانید از متن زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که از امام هادی (علیه السلام) نقل شده است، استفاده کنید.
جالب است که جلسات ما بدون هیچ طراحی قبلی، در مناسبتها قرار میگیرد و از اتفاق، امروز روز ولادت امام هادی (علیه السلام) بود. البته در مورد ولادت ایشان، نقلی هم برای ماه رجب وجود دارد؛ اما بیشتر ماه ذیالحجه را میپسندند. اگرچه برای رجب، سندی هم وجود دارد و در دعاهای روزانهی ماه رجب آمده است: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلثَّانِي وَ اِبْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْمُنْتَجَبِ؛ خدایا من به سبب این دو مولود در ماه رجب ـ محمد ابن علی ثانی و پسرش، علی ابن محمد كه برگزیده است ـ از تو میخواهم...». در این موارد، احتیاط در جمع است. البته هر جایی جمع موافق با احتیاط نیست؛ ولی در این مورد قطعاً موافق با احتیاط است و انسان میتواند هم در ماه رجب و هم در ماه ذیالحجه خودش را ذیل ولایت امام قرار دهد. از امام صادق (علیه السلام) خواستند که شب قدر را تعیین کنند؛ حضرت فرمودند اگر شما چند شب را احیا بگیرید، اشکالی دارد؟[2] اینکه به نتیجه گرفتن نزدیکتر است. حال چه اشکالی دارد هم در ماه رجب و هم در ماه ذیالحجه برای امام هادی (علیه السلام) مراسم بگیریم و به یادشان باشیم؟
ما هر وقت از امام هادی (علیه السلام) سخن میگوییم به حضرت عبدالعظیم (سلام الله علیه) هم اشاره میکنیم که پرورشیافتهی مکتب امام هادی (علیه السلام) و مفتخر به تاج «أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً؛[3] تو از دوستان حقيقى ما هستى» هستند. این مرد ملای فقیه محدث اهل معنا و اهل راز، تمام عقاید خود را محضر امام هادی (علیه السلام) تقدیم کرد تا امام صحت یا عدم صحت آنها را بیان کند.
غدیر رمز تحقق توحید در آفاق انسانیت
عید سعید غدیر، «عیدالله الاکبر»[4] است. مبنای تمام رازهایی که در اعیاد ثلاثه است، در غدیر نهفته است. حضرت رضا (علیه السلام) فرمودهاند در بین عید سعید فطر و قربان و جمعه، عید غدیر مانند ماه بین ستارهها است. وقتی اولیا از ماه و قمر میگویند، منظور ماه شب سیزده و چهارده و پانزده است. ماه که میآید، همهی ستارهها مرخص میشوند. قبل از طلوع ماه، آسمان پر از ستاره است؛ اما به محض طلوع ماه دیگر خبری نیست و انگارنهانگار که آسمان پر از ستاره بود. من میگویم فرض کنید جمعه و فطر و قربان مانند ستارهی شعرا یا برخی سیارات باشد که موقع طلوع ماه محو نمیشوند؛ اما مقایسه که میکنید، باز هم تفاوت فراوانی وجود دارد.
اتفاق اصلی در جریان غدیر، تحقق شرط توحید در برابر شرک مستور و پنهان بود. اگر بخواهم از این موضوع، یک قرائت عصری ارائه کنم، میشود گفت شرک پر مخاطرهای که جامعهی بشریت را قرنها از چشیدن شهد توحید ناب محروم کرد، ذیل کلمهی سکولاریسم تعریف میشود. غدیر در همهی تجلیهای اجتماعیاش، نسخهی توحید و نسخهی سعادت است. خدای متعال تعارف ندارد و در قرآن کریم به پیامبر بیان میکند اگر این مطلب گفته نشود، تو رسالت خود را انجام ندادهای! گویا این مطلب، عِدل کل رسالت است و به قول اهل فلسفه، جزء اخیر علت تامه است که اگر محقق نشود، هیچ چیزی در دست نیست و تمام سالهای رسالت، عقیم و ابتر میشود. وقتی که این معرفی ارائه شد و امر خدای متعال انجام شد، خدا فرمود: «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی؛[5] امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم». این قسمت را خدای متعال به خود منسوب میکند و میگوید نعمت خودم را بر شما تمام کردم. «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً؛[6] و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم». اسلام در اینجا جمع بین دین و نعمت است. غدیر رمز تحقق توحید در آفاق انسانیت است. غدیر که بیاید، اقتصاد و تربیت و اجتماع و سیاست و محیطزیست و ... توحیدی میشود. اکسیر اعظم است که به هرچه برخورد کند، به آن رنگ خدایی میزند. از چه نقطهای رنگ خدایی میزند؟ از منصب امامت ظاهری که همهی این امور به آن متصل میشود. این همان جایی است که ما از آن با ولایت به معنای حاکمیت یاد میکنیم.
مجاهدت ملت ایران برای تحقق پیام غدیر
شیاطین تمام پیادهها و سوارههای خود را به میدان آوردند تا این اتفاق رخ ندهد. متأسفانه موفق شدند و بشریت، مخصوصاً عالم اسلام، قرنها است که چوبِ سکولاریسم را میخورد. آقا فرمودند غدیر مهر بطلان بر سکولاریسم بود. اگر حاکم الهی در جامعه مستقر شود، تمام بخشهای دیگر، تدریجاً یا دفعتاً، رنگ خدایی میگیرد.
البته امتحانات در این مسیر سخت است. ملت ایران که شعبهای از غدیر را در عصر غیبت محقق کرده، شاهد فشارهای فراوانی از درون و بیرون است. اگر شما دست از غدیر بردارید، دیگر این خبرها نخواهد بود و اگر از قانون اساسی خود، غدیر را حذف کنید، دیگر کسی با شما کاری ندارد.
وظیفهی ما حفظ و صیانت از انقلاب است. یک وقت مجاهدت به مذبح رفتن و به میدان مین رفتن و عملیات است، یک وقت هم به فعالیتهای تربیتی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و تولیدی است.
امیدواریم خدای متعال به حق صاحب غدیر، این فضل بازگشته به امت را تا زمان ظهور برای ما حفظ کند.
در این مسیر، امتحانها و تکانهها و زلزلهها هست؛ اما مهم این است که قلب و دل ما تکان نخورد و استوار باشد. دعای این روزها و شبهای شما باید دعای ثباتقدم باشد؛ از خدا صبر انقلابی و شناخت موقعیت و ثباتقدم بخواهید. خدای متعال وعده داده و فرموده است: «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ؛[7] خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مىگرداند».
انشاءالله بر ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) زنده باشیم و ذیل ولایت باطنی و ظاهری ـ که همان ولایت فقیه است ـ ثابت باشیم.
آزمونی سخت برای مردم و مسئولان
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودهاند: «لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً؛[8] شمايان در كوره آزمايش رويد، و دستخوش دگرگوني شويد، و در غربال سختيها درآييد». انسان باید بترسد؛ چراکه در حاکمیت الهی و علوی غربالگری میشود. برخی از مردم در امتحان اخیر، رفوزه شدند. این احتکار و افزایش دفعی اجاره و ... توسط همین مردم انجام شد. مسئولان ما هم خوشبختانه از مردم هستند و از جای دیگری نیامدهاند. بخشی از این مسئولان هم مانند بسیاری از مردم، خوب امتحان دادند و کار و مجاهدت میکنند. اگر همین بخش از مسئولان در مدیریت و امنیت و علم و تولید کار نکنند که بر باد فنا میرویم. عدهای در حال خون دل خوردن هستند و البته عدهای هم میبازند و خسته میشوند و میترسند و گرفتار طمع میشوند.
حاصل این امتحان و ابتلا، غربالگری خواهد بود و به تعبیر قرآنی تمحیص است. «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا؛[9] تا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند، خالص گرداند». این آیه را زمان جنگ در مدرسهی عالی برای تشویق رفقا جهت رفتن به جبهه خواندم. قرآن به کشتهشدگان راه حق، شهید نمیگوید و معمولاً با تعبیر «مَن قتل فِی سَبیلِ الله» استفاده میکند. من آنجا به دوستانمان گفتم که فضای آیه و تناسب آیات به ضمیمهی برخی برداشتهای تفسیری، اینطور بیان میدارد که خدا از شما شهید میگیرد و منظور از این شهید، شهید به معنای خاص است. خدا افراد را به دردسر و امتحان و ... مبتلا میکند تا خالص شوند. در مشکلات اقتصادی اخیر کسانی دچار لغزش و شبهه شدهاند که باور نمیکردم بلغزند.
دعایی که انسان را آتش میزند
شنیدهام برخی رفقا در قنوتهای خود دعای صحیفه میخوانند. جلسات صحیفه امتداد دارد و در یکی از سفرهای استانی، یکی از خانمهای فاضلهی جوان، ایستاد و شروع کرد به خواندن دعای چهل و ششم. معلوم شد که این جلسات امتداد دارد.
خواندن این دعا در سجده و قنوت انسان را آتش میزند؛ مخصوصاً جملهی «يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ؛ ای آنکه هر کس به تو نزدیک گردد، به او نزدیک میشوی» که با سجده تناسب دارد.