«اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً. وَ لَا يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ».
به توفیق الهی، گزارش مضامین سیوهفتمین دعای صحیفهی مبارکهی سجادیه را آغاز کردهایم که عنوان آن «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ تَأْدِیَةِ الشُّکْر» است.
جایگاه ویژه صبر و شکر در سلوک
در نوبت قبل، نگاه متفاوت به جایگاه شکر در منظومهی سلوکی خدمت شما تقدیم شد و معلوم گردید دوگانهی صبر و شکر، به منزلهی دو بال پرواز سالک در آفاق مطرح هستند. در این میان نقش متفاوت شکر در تعالی و رشد، مورد تأکید قرار گرفت و به ازای آن، نقش صبر در صیانت و حفظ بود. صبر، نقش صیانت سالک در برابر کششها و جاذبهها و موانع را دارد و شکر، نقش پیشران و حرکتآفرین و سبقتساز را دارد.
بررسی شکر در آیات قرآن
۱. محبوبیت شکر نزد حضرت حق
شکر ـ با همان توضیحی که تقدیم شد ـ در وجود انسان مؤمن مجاهد سالک، تولید شوق اکید نسبت به حضرت محبوب دارد و محبتساز است و قلب سالک را از عطیهی محبت الهی بهرهمند میسازد و بهرهاش را افزایش میدهد. لذا بهشدت نزد خدای متعال محبوب است. اگر بخواهیم میزان محبوبیت شکر را در پیشگاه خدای متعال ببینیم، این آیهی کریمه خیلی کمککننده است: «فَاذْکُرُوني أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لي وَ لا تَکْفُرُونِ؛[1] پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکرانهام را بهجای آرید و با من ناسپاسی نکنید». عبارت «وَ لا تَکْفُرُونِ» تأکید ویژهی عبارت «وَ اشْکُرُوا لي» است. این آیه قبلاً با استفاده از صحیفهی مبارکهی عرشیه به عرض شما رسید. امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند این یک راز الهی است که در این آیهی کریمه آشکار شده است. اگر خدا این راز را برای ما افشا نکرده بود، هیچ راهی برای دستیابی به این گنج بیپایان نداشتیم.[2] این یک خط ارتباطی صمیمی مملو از لطف و رفاقت بین خدای متعال و بندگان است. خدا حضرت استاد آیتالله بهجت (اعلیاللهمقامهالشریف) را رحمت کند که میفرمودند همین برای ما کافی است و هیچ سخن دیگری لازم نیست. کلمهی «لی» نوعی دعوت به سپاس و شکر بسیار نزدیک و صمیمی است که کاملاً با آهنگ توحید است و منور به مقام ذکر است که در ابتدای آیه به آن تأکید شد. بلافاصله پس از شکر، نهی از کفران شده است.
اینها همگی نشاندهندهی محبوبیت شکر نزد حضرت حق است. محبوبیت شکر بهمعنای پیشبرندگی و کارگشایی و نیل به درجات قرب به وسیلهی شکر است.
۲. دستور همراهی با شاکران
آیهی کریمهی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛[3] فقط تو را مىپرستيم و فقط از تو يارى مىجوييم»، اعلام بندگی است و جلوههایی دارد که یکی از پرفروغترین جلوههایش، شکر است. این را از آیهی «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛[4] بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش» میگوییم. این هم از لطایف آیات قرآنی است؛ چراکه معلوم میشود اگر حال تسلیم در انسان فراهم شود، «كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» متوجه او میشود و ذیل «کُنْ فَیَکونُ؛[5] باش، پس موجود میشود» میرود و این حالت شکر، به امر الهی، در وجود او احداث میشود.
اگر حالت خشوع و خضوع، محصول توجه به نعمت خدای متعال باشد، نتیجهی تکوینیاش، ایجاد شکر و نیل به مقام شاکرین است.
دوستان روی این آیه تدبر کنند که از آیات عجیب است. سیاق آیه شبیه این آیهی کریمه است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛[6] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد». نتیجهی طبیعی و اثر تکوینی تقوا آن است که انسان همسایهی محمد و آل محمد (علیهمالسلام) میشود. چه پاداشی بالاتر از آنچه در این آیهی کریمه آمده است؟! انسان به پاداش الهی چشم دارد و چه هدیهای بالاتر از معیت و همراهی با محمد و آل محمد(علیهمالسلام)؟! در آیهی قبلی هم همینطور بود و حالت شکر اثر تکوینی «فَاعْبُدْ» است. اشراق ربانی و افاضهی قدسیِ حالت بندگی در انسان، به شکل شکر در قلب سالک بروز میکند.
۳. نفس مانع شکرگزاری است
اما آیهی سوم: «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُكْراً وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ؛[7] اى خاندان داوود شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكى سپاسگزارند». آنها که با سبک سخن خدای متعال در قرآن مأنوس هستند، میدانند که برخی موارد خدای متعال گلایه میکند و گلایهها با هم فرق میکند. اینجا هم گلایه به آل داوود برگشته است.
در جلسهی قبل گفتیم که نقطهی عزیمت شکر، معرفت نعمت است و معرفت نعمت هم کار خیلی آسانی است و دستیابی به بالاترین منازل انسانیت، آسانترین راه را دارد. خدای متعال، عالیترین مراتب را در سهلترین طرق ممکن در دسترس شما قرار داده است. فقط یک راه هست و آن هم اینکه به قول سهراب، چشمها را بشوییم. ما باید دید خود را اصلاح کنیم. در ادبیات زمان ما از تعبیر زاویهی دید استفاده میکنند و میگویند زاویهی دید خود را تغییر دهید. حاصل زوایهی دید معیوب، عیب دیدن است و حاصل عیب دیدن، ناشکری. اگر دید و زاویهی دید درست شد و دیدِ شما واقعی شد، حُسن میبینید و حاصل حُسن، شکر است. وقتی شکر آمد، شما را به آنجا میبرد که باید ببرد. اگر انسان وارد منطقهی شکر شود، مجذوب سالک میشود. این زمانی است که انسان موفق شود از مرکب نفس پیاده شود. تا وقتی بر مرکب نفس سوار هستی، هر لحظه ممکن است تو را به جای اول برگرداند. به قول مولوی:
یک دم ار مجنون ز خود غافل بدی
ناقه گردیدی و وا پس آمدی...
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد، پس همره نالایقیم...[8]
رفتن با مرکب نفس، خیلی سخت و دشوار است. مجنون وقتی دید شترش نمیرود، خود را از بالای آن پایین انداخت. استخوانهایش شکست؛ ولی گفت من پا نمیخواهم در راه لیلا، شبیه گوی غلتانغلتان میروم. وقتی وارد حلقهی شکر شدی، در دام بلا میافتی و تو را میکِشند و میبَرَند.
بعضیها هنوز نفهمیدهاند که چگونه شهدا راه صد سال را یکشبه میروند! رازش این است که از مرکب نفس پیاده شدند. آقا از شهید چیتسازان نقل کردند که گفته بود باید از سیمخاردار نفس عبور کنی و وقتی از آن عبور کردی، در زمین دوست هستی و با پذیرایی متفاوتی مواجه هستی. منزل شکر چنین حالی دارد.
نکته و راز مسئله چیست که گفتم راه خیلی آسان است، ولی رونده ندارد؟ خود مولا میفرماید: «قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ؛[9] از بندگان من اندكى سپاسگزارند».
همهی دلیل کم بودن روندهها، نفس است. اگر کسی مرارت صبر را بچشد، به او جام شکر میدهند و جام شکر حاصل تحمل است. اما چرا گفتم آسان است؟! نقطهی عزیمت، معرفت به نعمت و حلقهی دام بلا نعمتشناسی است. شما حساب کنید از تمام عالم، خدای متعال با انسان حرف میزند و او را دعوت میکند. آنجا عالم دیگری است و با عالمهای دیگر تفاوت میکند.
عالم عاشق ز عالمها جدا است
عشق اسطرلاب اسرار خدا است
انسان در آن عالم، از همهجا دعوت میشنود و دائم دعوت میشود. دعوت هم، دعوت با احسان و نعمت و افضال است که دعوتی محبانه و عاشقانه است.
از آن طرف هم فرمود: «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا؛[10] و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد، آن را نمىتوانيد، بشماريد». گاهی حتی یک پیام اگر به دل برسد، آتش ایجاد میکند.
ما باید گوش و چشم خود را اصلاح کنیم و طور دیگری ببینیم و بشنویم. چنانچه نگاهمان تغییر کند، میبینیم از همهجا اعلام محبت میشود. مولا از شما استیجاب میخواهد و میگوید: چرا جواب مرا نمیدهید؟! او شما را به چه زبانی باید دعوت کند و به چه زبانی بگوید شما را دوست دارد؟!
با هر یک از این نعمتها شما را دعوت میکند و شما را صدا میزند. شاید یکی از شیرینترین ذکرها، توجه به نعمت مولا و ذکر او با نعمتهایش باشد. البته ما نمیتوانیم ابعاد «أَذْکُرْکُمْ» را درک کنیم.
4. انسان غرق در نعمتها است
«وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً؛[11] و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است». مولای کریم، شما را غرق در نعمت خودش کرده و هیچچیز کم نگذاشته و شما را پر و سرشار کرده است. فقط باید دید ما اصلاح شود و اشکال هم همینجا است. انبیا و اولیا آمدهاند تا زوایهی دید را اصلاح کنند و شما بتوانید ببینید. اگر زاویهی استماع خود را اصلاح کنی، صدای او را خواهی شنید و دیگر جایی برای صدای دیگری باقی نخواهد ماند.
جالب است که شروع دعای شکر، با عجز همراه شده است؛ بنابراین وقتی به حالت عجز برسیم، حق شکر را ادا کردهایم.
امیدواریم خدای متعال به حق سیدالساجدین و قطب الشاکرین، از این عطیهی الهی روزی ما بگرداند.
[1]. بقره: 152.
[2]. صحیفه سجادیه، دعای 45، دعاي آن حضرت به هنگام وداع ماه رمضان.
[3]. حمد: 5.
[4]. زمر: 66.
[5]. بقره: 117؛ مریم: 35؛ آل عمران: 47؛ غافر (مؤمن): 68؛ نحل: 40؛ یس: 82.
[6]. توبه: 119.
[7]. سبأ: 13.
[8]. مثنوی معنوی، دفتر چهارم.
[9]. سبأ: 13.
[10]. نحل: 18؛ ابراهیم: 34.
[11]. لقمان: 20.