«وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى اسْتِكْشَافِ الْهُمُومِ: يَا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ كَاشِفَ الْغَمِّ، يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْرُجْ هَمِّى، وَ اكْشِفْ غَمِّى يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ، اعْصِمْنِى وَ طَهِّرْنِى، وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتِى. وَ اقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِىِّ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».
به لطف پروردگار متعال، در آغاز سال جدید، موضوع سخن ما، گزارش مضامین زیبا و امیدبخش پنجاهوچهارمین دعای صحیفه سجادیه است که آخرین دعای صحیفه است.
عنوان این دعا در مقام درخواست گشایش از خدای متعال در گرفتاریها، مشکلات، غم و اندوهها است. نگاهی کاملاً توحیدی و ناب در ارتباط با نوع مواجههی انسان با دشواریها و غم و اندوه دارد. بیان میدارد انسان هنگام مواجهه با غمهای طبیعی دنیا، چه نگاه و زاویهی دید و تصویر ذهنی داشته باشد. دربارهی این موضوع در چند جای صحیفه سخن آمده است. این دعا نگاهی شیرین و آرامبخش و امیدآفرین دارد و کاملاً متکی به لطف حضرت حق در ارتباط با چنین اوضاع و احوالی است.
اکنون کاربرد این دعا بیشتر است؛ زیرا غم و همّ و اندوه و ... بیشتر شده است. برای شما توضیح خواهم داد که غم و همّ چیست.
دعای پنجاهوچهارم صحیفه، دعایی برای جامعهی امروزی
طبع زندگی زمانهی ما طوری شده که در آن هموم فراوان است و گویا بشر با دست خویش برای خود دائماً گرفتاری و مسئله ایجاد میکند و نمیداند چگونه از این مسئلههای خودساخته خارج شود. این دعا با وضعیت زمانهی ما خیلی هماهنگ است. سبک زندگی اسلامی، توحیدی، علوی و سجادی در این دعا برای چنین مواقعی بیان شده است و از همین دشواریها و فراز و نشیبها، پلی از معنویت و توحید میسازد. اموری که میتواند بازدارنده باشد و تولید افسردگی کند و ترمز انسان را در زندگی بکشد و حال او را بگیرد، با آموزش امام (علیهالسلام)، به فرصتهایی برای اعتلا، رشد، شکفتن و انقطاع تبدیل میشود تا انسان از غیر خدای متعال فاصله گیرد. دشواریها بهانهای برای تقویت ارتباط با خدا، عالم معنا، عالم غیب، صعود معنوی و پروازهای عرفانی میشود.
به لطف خدای متعال، دستور جلسات و مباحثات ما برای چند جلسه، این دعا خواهد بود.
امیدواریم خدای متعال به لطف و کَرَم خود و به نام نورانی «فارِج الهَمّ و کاشِف الغَمّ؛ گشایشدهنده گرفتاریها و برطرفکننده غمها»، گشایشی برای برادران و خواهران عزیزی که در مناطق گوناگون کشور گرفتار سیل هستند و وضعیت سختی دارند، قرار دهد؛ بهخصوص آنکه ایام این ابتلا در مناطق مختلف کشور، مقداری طولانی شده است.
مشکلات سیل، ما را از شکر نعمت باران غافل نکند
چشمهی فیض و لطف خدای متعال به سوی کشور ما باز شده و جوشیدن گرفته است که جای شکر فراوان دارد؛ منتها به دلیل ابتلائات، نمیشود به نعمت آن اشاره کرد و انسان باید بهخصوص در تریبونها و جمعهای عمومی ملاحظه کند. من هم در خطبهی نماز جمعه، خیلی بااحتیاط و لطیف گفتم که این دشواریها نباید باعث شود انسان از جنبهی نعمت و شکر آن غافل شود. محاسبهها و جمعبندیها، کشور ما را در خط قرمز برده بود و ما در لبهی بحران آب بودیم. بحران آب هم بحرانی عادی نیست و اگر پیش بیاید، از ابتلائات بسیار سنگین است. کسانی که در بخش آب کشور مسئولیت دارند، مدتها است که نگران تأمین آب برخی استانها بودند. رئیسجمهور تاجیکستان، امام علی رحمان، در یک سفر و در جلسهای خصوصی به من گفت: این قدر به نفت و گاز خودتان ننازید که در آینده، مسئله، مسئلهی آب است و آن روز در جنگ آب، ما برنده هستیم. کشور آنان کاملاً روی آب است و ذخایر آب فوقالعادهای دارد. میگفت: آن وقت شما باید در نوبت بایستید تا ما مقداری به شما آب دهیم. نزدیک بود به جایی برسیم که از همین تاجیکستان آب بخریم. ولی خدای متعال از فضل و کَرَم و لطف و عنایت خود، نزولاتی نصیب ملت کرد و دشتها و بیابانها و سفرههای زیرزمینی غنی شد و تالابها و مردابها احیا شد؛ از دریاچهی ارومیه گرفته تا تالاب انزلی و ... این لطف خدای متعال در آغاز سال جدید برای ملت ما بزرگ بود.
در کنار این نعمت، اتفاقاتی افتد که باعث شد حق شکر ادا نشود. آخرین مباحث ما در مورد شکر و عجز از شکر و اعتراف به عجز از شکر بود. اکنون هم چنین وضعی داریم؛ اما باید گفتمان غالب، گفتمان شکر به خاطر عظمت نعمت باشد. شرایط و عواقب آن بحران را مطالعه کنید و ببینید که چه باغها از بین رفت و در برخی استانها چقدر وضعیت بحرانی شده بود. ما انسانهای مسرفی هستیم و به تعبیر حضرت آقا، عیب ملی ما اسراف است؛ از جمله در مورد آب، چه در شرب و چه در کشاورزی و چه در صنعت، اسراف میکنیم.
مرحوم حاجی سبزواری در کتاب شریف منظومه که کتابی بسیار نورانی است، مخصوصاً بخشهای توحیدی آن که توفیق بهرهبرداری آن را از محضر آیتالله خوشوقت داشتیم، وقتی به این بحث میرسد که در دنیا ماجرای گرفتاریها و شرور را چطور میشود توضیح داد، در بیتی میگوید جریان این گرفتاریها و ابتلائات و نسبت آن با خیرات، مثل ابتلای یک بدن سالم به سنگ مثانه است. مثال ایشان خیلی فنی است. کسی که به حجرالمثانه مبتلا است، دردی جانکاه دارد و تمام وجودش درد میکند. اما این درد اصلاً خطرناک نیست و جانِ شخص را تهدید نمیکند. ایشان میفرماید در نظام عالم ابتلائات و گرفتاریها به نسبت خیرات، مانند سنگ مثانه است و کسی که دارای امکانات و ظرفیتهای فراوان است، فقط دچار یک ابتلای مختصر شده است.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرمودهاند: «هيچ گرفتارى و بلايى نيست، مگر آنكه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است».[1] این روایت بسیار زیبا، قاعدهای را مطرح میکند که هیچ ابتلائی در زندگی فردی و اجتماعی نیست، مگر آنکه در متن آن، نعمتی است که به آن احاطه دارد. سیل اخیر، واقعاً اینطور بود.
جامعهی ایمانی، تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند
ظاهراً جامعهی ما با خشکسالی کنار آمده بود و دیگر امیدی نداشتیم. حال خدای متعال ابواب فیض و لطف و رحمت خود را باز کرده است. با این حال عزیزانی از ما گرفتار شده و استانهایی در معرض خطر قرار گرفتهاند؛ اما خودسازی بزرگی دارد اتفاق میافتد. اگر این نگاه توحیدی و نگرشی که از متن صحیفهی مبارکه که لبّ لباب قرآن است، استخراج شود و جامعه به چنین دستگاه فکری و ذکری مجهز باشد، وقتی با چنین صحنههایی روبهرو میشود، همهی اینها را به فرصتهای معنوی تبدیل میکند.
البته جنبههای شخصی یعنی افرادی که در مسیر زندگی خود به امتحانات و ابتلائات مبتلا میشوند، به جای خود باقی است. قرآن میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ؛[2] و قطعاً شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم». جالب است که در سیل همهی اینها هست. دیشب من با برخی ائمهی جمعه در خوزستان صحبت میکردم، میگفتند بر بخش زیادی از استان سیل وارد نشده، اما حالت خوف، مدتها است که بر مردم وارد شده است. امامجمعه هویزه میگفت: ما از بهمنماه در معرض سیل هستیم و مدام به ما میگویند مراقب باشید. در سیل، جوع که نیازمندیهای عادی زندگی است، وجود دارد و نقص اموال هم فراوان است؛ ولی خوشبختانه نقص انفس آن خیلی زیاد نبود؛ گرچه کم آن هم زیاد است. یک وقت یک زلزله میآید و ناگهان هزاران نفر از بین میروند؛ اما الحمدلله در این ماجرا تلفات انسانی کم بوده است.
عبرتها و درسهای سیل
در کشاورزی و زندگی عمومی مردم و ...، گرفتاریهایی پیش آمده است؛ اما جامعه با نگرش توحیدی و صبر، میتواند همین ابتلا را به فرصتی برای شکفتن تبدیل کند. جالب اینکه ابتلا در گستره میهنی، ابتلا نیست، و نعمت است. آنجا که ابتلا پیش آمده، با چنین نگاهی، تبدیل به فرصتی برای خودسازی، رشد، بهسازی محیطها، آباد کردن روستاها، لایروبی قناتها، اتخاذ تدابیر جدید، قدرشناسی از اقدامات انجامشده و جلوگیری از اتفاقات خطرناک انفسی و ... باشد. اگر همین سدهای بزرگ و باعظمت نبود، چهبسا اتفاقات بدتری رخ میداد. آنجا که کم و کاستی و غفلت داریم نیز باید مورد توجه قرار گیرد. منتها اکنون وقت امدادرسانی و وحدت ملی برای کاهش آلام است و بعد از آن، نوبت ساخت و ساز است. آنجا فرصت است که سیاستهای ابلاغی رهبر عزیزمان در ارتباط با محیط زیست را تحلیل کنند. سیاستهای مربوط به محیط زیست، شهرسازی، آب و ... رسماً ابلاغ شده و آنجا نقشهی راه حفظ کشور در برابر این نوع ابتلائات و جلوگیری از گرفتاری آمده است.
در شهر دماوند، هر سه چهار سال یک بار سیل میآمد و درختها و خانهها و ماشینها را نابود میکرد. غرّش و صدا و حملهی سیل واقعاً خوفناک است. من سه یا چهار مورد از آن سیل را به یاد دارم. بچههای جهاد سازندگی طرح آبخیزداری را در آن منطقه اجرا کردند و تمام مسیلها و درهها را در ارتفاعات کرسیچینی کردند. خیلی دیدنی است. با وجود بارانهای بهمراتب سنگینتر، سه دهه است که دیگر سیل نداریم.
عبرت مهمتر در ماجرای مدیریت بحران است که در ماجرای زلزلهی سرپل ذهاب هم مشاهده شد. آنچه ما داریم، پاسخگو نیست و نیازمند واکنش سریعتر هستیم. با وجود این، وحدت، عواطف، محبتها، دعاها و قدرشناسی از نعمت، واقعاً ستودنی است. بچهها در کوتاهترین زمان پل میزنند و ارتباطها را برقرار میکنند و حال و هوای دفاع مقدس و مواکب و ... برقرار است. معنویات و صفای این صحنهها، مخصوصاً برای جوانها فراوان است.
امیدوارم خدای تبارک و تعالی این گرفتاریها و مشکلات را به لطف خودش و با همت مردم و کمک نهادها مرتفع سازد و ملت ما تا سالهای سال از برکات این نعمتها بهرهمند باشد.
اگر ترسالی شروع شده باشد، باید اقدامات متناسب با آن سریع شروع شود. مثلاً رودخانهای که سالها لایروبی نشده است، لایروبی و دیوارچینی شود. بین شهرها و رودخانهها مانع ایجاد شود. ساخت و ساز در حاشیه رودخانهها ممنوع گردد. در دماوند از تهران و سایر شهرها آمده و به گمان اینکه کنار رودخانه باصفاتر است و صاحب درست و حسابی هم ندارد، خانه ساختهاند. همین باعث میشود که رحمت برای ما به نقمت تبدیل شود.
اندوه مؤمنان بابت پایان یافتن ماه رجب
ماه معظّم شعبان شروع شد. ماه مکرّم رجب که بسیار زیبا، بهجتافزا، نورانی، پیشبرنده، پرگشایش و پرفتوحات بود، پشت سر گذاشته شد و شما بحمدالله از این ظرفیت بهره داشتید. ماه رجب گذشت و ما آن را از دست دادیم. اهل فن میدانند که وقتی ماه رجب تمام میشود، یعنی چه! حق است انسان مانند کسی که پدر و مادر یا عزیز خود را از دست داده، وقتی ماه رجب رو به اتمام است، ضجه بزند. در آخر ماه رجب کسی به خدمت امام صادق (علیهالسلام) رسید. حضرت فرمود: آیا در این ماه روزه گرفتهاى؟ او میگوید: نه. حضرت فرمود: آن قدر ثواب از دست دادهای كه اندازهی آن را کسی جز خدا نمیداند![3] اگر همهی عالم را به تو بدهند، نمیتواند جای آن برداشتهای معنوی را پر کند. شما الحمدلله از بهرههای این ماه استفاده کردید و روزه گرفتید و اعتکاف رفتید و ...
سیری کوتاه در صلوات شعبانیه
در ماه شعبان قرار داریم؛ ماهی که «شَهْرُ نَبِیِّکَ؛ ماه پیامبرت» است. امام سجاد (علیهالسلام) ترسیم دلپذیری از این ماه ارائه میکنند؛ با آن مقدمات که همه صلوات و توجه به حقیقت عظمای الهیه است. صلوات شعبانیه جنبهی مهر و لطف در جلوات الهیه را در خود دارد. امام، ماه شعبان را در فضای دعا معرفی میکنند و خطاب به خداوند میفرمایند: «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ؛ این ماه، ماه پیامبر تو است». اگر این را به دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بدهیم، خطابهای خطاب به مردم ارائه میکند و وقتی به امام سجاد (علیهالسلام) میرسد، تبدیل به یک دعا در مخاطبات الهیه میشود.
«وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ؛ این ماه ماه پیامبر تو است، آن سَرور فرستادگان، شعبانی که آن را به رحمت و رضوانت پوشاندی». از سوی پروردگار متعال و از خزانهی لطف و کَرَم او، این ماه محفوف به رحمت است.
تعبیری در نهج البلاغه در مورد دنیا آمده که هرچه طاعت در دنیا هست، محفوف به مکاره است و هرچه معصیت است، محفوف به شهوات. با صبر بر طاعت است که انسان میتواند به مغز طاعت که هدیهی خاص خدای متعال است، برسد. هرچه معصیت در دنیا است، به لذت و شهوت محفوف شده است. اگر کسی صبر بر معصیت نداشته باشد، تا عمق جهنم پیش میرود. البته در محور صبر مصیبتی هم این قابل توجه است. در بخش قبلی گفتیم که زندگی انسان در دنیا پیچیدهی با بلاها است و از یکی که نجات پیدا میکنی، با دیگری گرفتار میشوی. «فَخَلَطَ حَلَالَهَا بِحَرَامِهَا وَ خَيْرَهَا بِشَرِّهَا وَ حَيَاتَهَا بِمَوْتِهَا وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا؛[4] حلال آن را به حرام و نيكویياش را به بدى و زندگانياش را به مرگ و شيرينياش را به تلخى آميخت». اینجا خیر و شر و شیرینی و تلخی و ... همگی با هم هست و انسان تا میخواهد طعم سلامتی را بچشد، بیماری میآید.
چگونه میتوان از ماه شعبان بهره برد؟
«حَفَفْتَهُ»، یعنی ماه شعبان را با رحمت و رضوانی پیچیدهای که شستشو و پاکیزه میکند و اوج و تعالی میدهد. چرا این ماه در این سطح از رحمت و رضوان الهی است؟ چون این ماه، ماهِ پیامبر است. چگونه میشود از این رحمت و رضوان بهرهمند شد؟ باید ببینیم روش و سیرهی پیامبر چه بود. «الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیّامِهِ؛ ماهی که رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش باد)، در روزهداری و بهپاداری عبادت در شبها و روزهایش با تمام توان کوشش میکرد». دأب به معنای روش و سیره و برنامهی مداوم است. برنامهی جدی حضرت در این ماه، صیام و قیام بود و شب را به مناجات و نماز و قیام، و روز را به روزه میگذراند. بلافاصله میگوید: «اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَی الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ؛ خدایا! ما را در این ماه به پیروی از روشش و رسیدن به شفاعتش یاری فرما». یعنی ما هم به همین سنت پیامبر موفق شویم و به سنت صاحب این ماه قیام کنیم و ما را برای این موضوع یاری کن. ادامهی آن هم بسیار شیرین است: «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعا وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعا؛ خدایا! او را برا من شفیعی با شفاعت پذیرفته و راهی روشن به سویت قرار ده».
روزهی ماه شعبان را از دست ندهید
برادران و خواهران! تا جایی که میتوانید و در حد امکان، روزه بگیرید؛ البته با در نظر گرفتن سلامت جسمی و عدم تزاحم با واجبات بزرگتر. مثلاً بنده مسئولیتهایی دارم که اگر بخواهم روزه بگیرم، نمیتوانم آن وظیفهی واجب را بهشایستگی انجام دهم. اگر کسی بخواهد به خاطر مستحب در یک واجب کم بگذارد، نباید این کار را بکند. در غیر این صورت، حرامتان باشد اگر روزه نگیرید! کسی که هم سالم است و هم با وجود روزه به درس و کار و واجبات خود میرسد، نباید روزه را از دست دهد.
ظرفیت ویژهی مناجات شعبانیه
شما بحمدالله اهل قیام هستید، ولی در شبهای ماه معظّم شعبان، قسمتی را به طور خاص به گفتگو با خدای متعال اختصاص دهید. خوشبختانه محتوای آن را به ما دادهاند. مناجات شریفهی شعبانیه واقعاً باشکوه، باعظمت، عمیق و زیبا است. ما در بین مناجات نقلشده از ائمه (علیهمالسلام)، مناجاتی نمیشناسیم که آتش عشق به خدای متعال را اینقدر شعلهور سازد. مناجاتی تا این حد لطیف و در این سطح از عرفان نمیشناسیم. نسبت مناجات شعبانیه با سایر مناجاتها مانند نسبت خود امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با سایر ائمه (علیهمالسلام) است.
مناجات شعبانیه از ساحت مقدسه نام علی تجلی کرده است. بچههای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باید قدر آن را بدانند. اهلش این را گفتهاند و شما هم مکرر شنیدهاید. خدا استاد عالیقدرمان حضرت آیتالله بهجت را رحمت کند که میفرمود: اینها هرچند در ماه شعبان وارد شده است، اما معنایش این نیست که برای این ماه است؛ بلکه معنایش این است که اینجا فرصت تمرین و چشیدن است تا برای طول سال، آن را روان کنید. برخی، از ماه شعبان که خارج میشوند، تا ماه شعبان بعدی، کاری با مناجات شعبانیه ندارند.
ماه شعبان ظرفیت ویژهای برای انس، آشتی، ارتباط و بهرهمندی دارد تا انسان با عالم بالا ارتباط پیدا کند. انشاءالله از سقایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سرمست شوید و وارد ماه مبارک رمضان شوید. اگر کسی شهد مناجات شعبانیه را بچشد، آن وقت ماه رمضان او ماه رمضان میشود. اگر کسی سرّ ماه شعبان را در روزهی ماه شعبان دریافت کند، آن وقت روزهی ماه رمضان او روزهای میشود که باید باشد.
رفقا! قدر مناجات شریفهی شعبانیه را بدانید.
دعای ظهرگاهی هم که از امام سجاد (علیهالسلام) در قالب صلوات وارد شده و مشهور به صلوات شعبانیه است، دریابید و از آن بهرهمند شوید.
شعبان، ماه گشایش و فتوحات مادّی و معنوی
شعبان، دارای ظرفیت فوقالعادهای است. این ماه حالت فتح و گشادگی و گشایش خیلی عجیبی دارد. سعهی این ماه و گشایش آن به خاطر شرف انتساب به ساحت قدس نبوی با تجلیات حضرت در این ماه است. شعبان از نظر ملکوت زمان و جنبهی دهری توانسته است اتصالی به عالمِ ما پیدا کند و در عالمِ ما، پیامبر اعظم با امام حسین و امام سجاد و حضرت ابوالفضل و حضرت علیاکبر و حضرت بقیتالله (علیهمالسلام) تجلی کرده است. چه خبر است؟! این ماه، ماه پیامبر است و تجلیات و جلوهگریهای حضرت، یکی بهتر از دیگری دیده میشود.
رابطهی ماه شعبان و امام حسین (علیهالسلام)
در شب سوم این ماه قرار دارید که شب درخشش طلعت نبوی در سیمای حسینی است. اینقدر این شرفِ انتساب عجیب است که در بعضی تعابیر، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نمیگوید حسین از من است؛ بلکه میگوید من از حسین هستم. اهل معنا دیوانهی «أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»[5] هستند و این است که جنون میآورد. اهل دقت میگویند «حُسَيْنٌ مِنِّي» قابل درک است، اما در «أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» چه خبر است؟! در نسخهای دیدم که: «أَنَا مِنْ حُسَيْن و حُسَيْن مِنّی» و این از اعاجیب است. این همان جهتی است که قبل از ولادت او، به خود پیامبر و صدیقهی طاهره و امیرالمؤمنین (علیهمالسلام) خبر آن را دادند که: «الموعود بشهادته قبل استهلاله»؛[6] یعنی قبل از طلوع طلعت حسینی در این ماه، در مورد غروب سرخ او سخنها گفته شده است.
این هم از خصائص الحسینیه است. در همین دعای فردا که از ناحیهی امام عسکری (علیهالسلام) به صورت توقیع صادر شده است، این را بخوانید و حق مسئله را ادا کنید که آنجا همین مساله آمده است. جالب است که دعای روز ولادت اباعبدالله (علیهالسلام) سرشار از بشارت به رجعت است. سرمایهگذاری و بنیانگذاریِ اصلی آن تجلی آخرین با اباعبدالله است. به این ترتیب اسلام «نَبَوی الحُدوث و حُسینی البَقاء» میشود.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بعد از بوسه بر لبهای اباعبدالله، در حال شوق و ابتهاج فرمود: «أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنًا؛ خداوند دوست بدارد كسي را كه حسين را دوست بدارد». اگر کسی میخواهد محبوب حضرت حق شود، راهش عاشق حسین (علیهالسلام) شدن است. جالب است که تمام دعای فردا آکندهی به بشارت رجعت است و میگوید حسین میآید و چه آمدنی!
برادران و خواهران عزیز به شکرانهی ولادت امام حسین (علیهالسلام) و به نیت گشایش در کار علاقهمندان به امام حسین (علیهالسلام) که بابت سیل اخیر در وضعیت سخت هستند، فردا را روزه بگیرید و سحر هم که برای میل کردن سحری بیدار شدید، چند جمله از مناجات شریفهی شعبانیه را بخوانید. اگر توانستید، همهی روزهای این ماه را روزه بگیرید.