متن درس‌هایی از دعای پنجاه‌و‌چهارم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۷» 1398/7/15


پیوند های مرتبط »
جزوه pdf
 متن درس‌هایی از دعای پنجاه‌و‌چهارم صحیفه سجادیه، جلسه «۱۷»
یقین، رسیدن به مرتبه‌ای است که در انسان، نسبت به خدای متعال، معاد، نبوت، امامت و قرآن کریم، شک باقی نماند و اینها به‌قدری برای انسان روشن و واضح و شفاف باشد که مانند اینکه اکنون شب است یا اکنون ما اینجا نشسته‌ایم، واضح و شفاف باشد. یقین، آن مرتبه‌ای از اعتقاد است که ‌تردید و شک در آن راه ندارد.

چهار رکن ارزشمند اخلاق توحیدی

موضوع سخن، گزارش مضامین پنجاه‌وچهارمین دعای صحیفه‌ی سجادیه است. به این نقطه‌ی شیرین رسیدیم که امام چهار رکن از فضیلت‌های ارزشمند اخلاق توحیدی را درخواست می‌کنند که این چهار رکن، پایه‌های اساسی شخصیت توحیدی را چنان ارتفاع می‌دهد که انسان را به طور کلی از محیط غم و حزن و گرفتاری‌های عادی زندگی دنیایی خارج می‌سازد.

اولین رکن عبارت از خوف بود؛ البته «خَوْفَ الْعابِدينَ». دومین رکن، «عِبادَةَ الْخاشِعينَ» بود و سومین رکن، «يَقينَ الْمُتَوَكِّلينَ». چهارمین رکن نیز «تَوَكُّلَ الْمُؤْمِنينَ» بود. اینها درخواست‌هایی است که امام به عنوان چهار رکن اصلی مطرح فرمودند.

در مورد دو محور اول، در جلسه‌ی گذشته توضیحاتی تقدیم شد و درباره‌ی دو رکن باقیمانده (یقین و توکل) نکاتی عرض خواهیم کرد.

 

مفهوم یقین

یقین، رسیدن به مرتبه‌ای است که در انسان، نسبت به خدای متعال، معاد، نبوت، امامت و قرآن کریم، شک باقی نماند و اینها به‌قدری برای انسان روشن و واضح و شفاف باشد که مانند اینکه اکنون شب است یا اکنون ما اینجا نشسته‌ایم، واضح و شفاف باشد. یقین، آن مرتبه‌ای از اعتقاد است که ‌تردید و شک در آن راه ندارد.

 

مراتب یقین

قبلاً درباره‌ی مراتب یقین بحث کردیم. اکنون فقط در همین حد بگویم که شامل «علم الیقین» و «عین الیقین» و «حق الیقین» می‌شود که همه‌ی اینها واژه‌های قرآنی است.

 

یقین و عافیت، دو خواسته‌ی دائمی مؤمن

یقین همیشه باید مورد تقاضا و درخواست انسان مؤمن باشد. مؤمن همواره به دنبال تحکیم مبانی اعتقادی خود و در جستجوی یقین است. به ما توصیه شده و در بیانی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمده است که دو چیز را همیشه از خدای متعال بخواهید؛ یکی یقین و دیگری عافیت. یقین در محور عقل نظری و عافیت در محور عقل عملی است.

عافیت به این معنا است که انسان در کار‌ها، اعمال، جسم و محیط اخلاقی‌اش، ویروس و آفت و عیب نداشته باشد. همه‌ی ما عافیت جسمی را می‌شناسیم و همان به عافیت عملی تعمیم پیدا می‌کند. عافیت در اخلاق هم در محیط اخلاق است که عیوب شناخته‌شده آنجا راه پیدا نکند. ما دعایی در صحیفه‌ی سجادیه داریم که دعای عافیت است و برایتان خواهیم خواند تا ببینیم عافیتی که امام سجاد (علیه‌السلام) تبیین می‌کنند، چه ابعادی دارد. خود در امان ماندن از آسیب‌های جسمی و روحی و اخلاقی موضوعیت دارد.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «سلوا الله الیقین... و ارغبوا الیه فی العافیه؛[1] از خداوند یقین را درخواست کنید... و در عافیت و سلامت به آن روی آورید». گاهی انسان احساس می‌کند دعایش مستجاب است؛ مثل شب قدر یا هنگام دعا در حرم امام حسین (علیه‌السلام). فرموده‌اند در این مواقع از خدای متعال یقین بخواهید. اگر شما عافیت جامع و کامل پیدا کنید، کل تقاضاهای زندگی‌تان را پوشش می‌دهد. یقین، کیمیا و حقیقتی است که با خودش، فهرستی بسیار طولانی از زیبایی‌های اخلاقی را می‌آورد و جنبه‌ی اساسی و بنیادین و به قول اعراب رئیسیه دارد.

 

آثار و برکات یقین

اساساً آنچه به دینِ شما نظم می‌دهد و دینِ شما را منسجم می‌کند و استحکام می‌بخشد، یقین است. تعبیر «نِظامُ الدِّين»[2] و «عِمَادُ الإِيمَان»[3] در مورد یقین آمده است. اگر دین را خیمه یا بنا تلقی کنیم، عماد و صیانت‌کننده‌ی آن، یقین است که هرچه محکم‌تر و استوارتر و والاتر باشد، دینِ انسان، استحکام بیشتری پیدا می‌کند. زیبایی و شکوه و استحکام دین انسان، وابسته به یقین است و مؤمن تا حد ممکن برای خودش یقین فراهم می‌کند.

از پیامبر عزیزمان هم روایت شده است که: «آنچه بیش از همه برای امت می‌ترسم، ضعف یقین است».[4]

وقتی شخص گرفتار شک و ‌تردید شد، دیگر نمی‌توان روی او حساب کرد و به دوام شخص نمی‌توان امید داشت. شبهه یا شهوت در محور عقل نظری یا عملی به او آسیب می‌زند. آنچه دین را در برابر طوفان شبهات و شهوات حفظ می‌کند و دین را کمال و انتظام می‌بخشد، یقین است. پس به دنبال یقین باشید و گزاره‌های دینی برای شما «کالشمس فی رابعه النهار؛ خورشید وسط روز» و البته خردپذیر و نشسته در عمق وجود شما باشد. تحصیل و تقویت یقین، نیازمند مطالعه، جستجو، تتبع و مراقبت است.

یقین جزء آرزوهای بزرگ مؤمنان بلندهمت و بلندنظر و جزء اهداف اصلی در زندگی آنها است. البته خیلی هم کم است. در روایت آمده که یقین مانند کبریت احمر است. کبریت احمر مثال است برای چیزی که یافت نمی‌شود. باید دنبال چیزی برویم که کمتر پیدا می‌شود و این همت بلند می‌خواهد.

 

مفهوم توکل

امام (علیه‌السلام) اینجا ‌ترکیبی را به ما معرفی می‌کنند که خیلی شیرین است و می‌فرمایند: «وَيَقينَ الْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ»؛ یعنی من یقین اهل توکل را می‌خواهم. حال باید ببینیم توکل چیست. در درخواست بعدی فرمودند: «وَتَوَكُّلَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْكَ». توکل آنجایی است که شما از علت‌ها و اسباب ظاهری عبور می‌کنید و دل خود را به صاحب همه‌ی اسباب می‌سپارید که مسبّب الاسباب است. از همان‌جایی که انسان به خدای سبب‌ساز و سبب‌سوز توجه پیدا می‌کند، توکل آغاز می‌شود.

روابط، دانش‌ها، علت‌ها و معلول‌های شناخته و ناشناخته، همه را خدای متعال قرار داده است؛ اما اینها دست خدای متعال را نمی‌بندد و قدرت حضرت حق را محدود نمی‌کند. آثاری که در هر چیزی قرار دارد، خدای متعال به آن چیز بخشیده و آن نقش و اتصال آن نقش با سایر نقش‌ها را نیز خدای متعال داده است. آدمِ عاقلِ مؤمن، هیچ‌وقت به اسباب دل نمی‌بندد و خودش را محدود و بندِ اسباب نمی‌کند؛ بلکه توجهش به قدرت بی‌انتهایی است که همه‌ی سبب‌ها را خلق کرده و ساخته است. انقطاع به سوی خدای متعال و اعتماد به او، توکل است. آن کس که سبب‌ساز است، سبب را هم می‌سوزاند.

ما مأمور هستیم از همه‌ی این قواعد و اسباب استفاده کنیم؛ اما به آنها اعتماد و دلبستگی نداشته باشیم. مؤمن فقط به خدای متعال اعتماد می‌کند.

 

یک راه‌ خوب برای دستیابی به یقین

جهت دستیابی به یقین، یکی از بهترین تمرین‌ها، تمرینِ توکل است. البته خودِ یقین، توکل‌ساز است؛ اما برای آنکه یقین ما رونق و ارتفاع پیدا کند، توکل خیلی پیش‌برنده است. هرچه انسان دلش را از ظواهر عالم خارج سازد و به خدای متعال توجه داشته باشد و اعتمادش را از همه‌کس و همه‌چیز بردارد، آنجا است که یقین انسان جلا می‌خورد. این حالت توضیحی دارد که مفصل و دقیق است و من اکنون به آن ورود نمی‌کنم؛ ولی اجمالاً بدانید که ترکیب «يَقينَ الْمُتَوَكِّلين»، بسیار زیبا است. این یقین، یقین صادق و اوج‌گرفته و به نظر من، از مرحله‌ی علم الیقین عبور کرده و به مرحله‌ی عین الیقین رسیده است.

جالب است که امام وقتی توکل را می‌خواهند، می‌فرمایند: «وَتَوَكُّلَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْكَ».

 

حقیقت توکل از زبان جبرئیل

در روایتی پیامبر عزیزمان در گفتگو با جبرئیل ـ که رفیق صمیمی پیامبر عظیم‌الشأن است و پیام‌های خاص از جانب خدای متعال، وحی رسمی و غیررسمی، توسط او به پیامبر می‌رسد ـ، در مورد توکل می‌پرسند که توکل چیست. جواب این است: «اَلْعِلْمُ بِأنَّ اَلْمَخْلُوقَ لاَ يَضُرُّ وَ لاَ يَنْفَعُ وَ لاَ يُعْطِي وَ لاَ يَمْنَعُ وَ اِسْتِعْمَالُ اَلْيَأسِ مِنَ اَلْخَلْقِ؛ دانستن اينكه مخلوق نه قدرت زيان رساندن و نه قدرت سودرسانی دارد، نه چيزى مي‌دهد و نه از چيزى جلوگيرى مي‌كند، و ناامیدی از مخلوق را در زندگی به کار گیری».

نکته‌ی مهم این است که انسان طبق قواعد ظاهری زندگی کند، ولی در عین حال به این قواعد دل نبندد. همان مثال معروف مولوی که «با توکل زانوی اشتر ببند». جمع بین این دو بسیار دقیق است که انسان از همه‌ی اسباب در زندگی خود استفاده کند، ولی به آنها دل نبندد. این همان نگرش توحیدی است.

ادامه‌ی روایت این است: «فَإِذَا كَانَ اَلْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأحَدٍ سِوَى اَللَّهِ؛[5] هنگامى كه انسان چنين حالتى پيدا كرد، هيچ عملى براى غير خدا انجام نمي‌دهد». نشانه توکل این است که انسان جز برای خدا کاری انجام ندهد. من برای شما کار می‌کنم و هدفم جلب رضایت شما است. این وقتی است که شما را سودرسان خودم بدانم. اما انسان متوکل فقط برای خالق کار می‌کند و به همین دلیل، بنیان‌های اخلاص از توکل ساخته می‌شود.

بسیاری از اندوه‌ها و نگرانی‌ها و غم‌ها در زندگی ما، حاصل ضعف توکل است که آن‌هم به ضعف ایمان و ضعف ایمان هم به ضعف یقین برمی‌گردد. وقتی توکل انسان ضعیف باشد، دائم در زندگی غصه‌دار می‌شود و توجه ندارد که از اسباب عادی استفاده کرده، ولی دلبسته‌ی حضرت حق نبوده است. به قول حافظ: «باشد اندر پرده بازی‌های پنهان، غم مخور». پشت پرده، مصالح و مفاسد و داستان‌هایی است. کسی که دل به خلق داده و برای دیگری سرمایه‌گذاری کرده است تا او ببیند و بشنود، اما ندیده و نشنیده است، شکست می‌خورد و همین شکست، بنیان غم و اندوه را در زندگی استوار می‌کند و شخص از زمین و زمان گلایه‌مند می‌شود. وقتی کسی به خلق اعتماد کند، حتماً و یقیناً خدای متعال به خاطر غیرتش، امید آن شخص را قطع خواهد کرد؛ چراکه خودش فرمود: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَ أمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَيْرِی بِالْإِيَاسِ؛[6] به عزت و جلالم سوگند كه هر كس به غير من دل ببندد، اميدش را به ناامیدی بدل سازم». ممکن است انسان متوکل به حسب ظاهر، آسیب ببیند و شکست بخورد؛ اما این شکست و آسیب، وارد محیط روانِ او نمی‌شود و در حد ظاهر باقی می‌ماند.

در ادامه آن روایت آمده است که انسان متوکل به غیر خدا امید نمی‌بندد و از غیر خدا نمی‌ترسد و به غیر خدای متعال طمع ندارد. چقدر انسان متوکل جالب است! توکل، نشانه‌ی صدق ایمان و درجه‌ی ایمان است و اگر می‌خواهیم بدانیم وارد محیط مؤمنان شده‌ایم یا نه، علامتش همین است. توکل، شاخص صدق ایمان است.

 

زندگی با توکل و یقین، رنگ و بوی دیگری دارد

این چهار رکن، رکن‌های زندگی توحیدی و زیست موحدانه است که زیبایی‌های اخلاقی روی آنها استوار می‌شود. همیشه این موارد را برای خودتان در توسل‌هایتان بخواهید. از خدا می‌خواهیم که همتی به ما بدهد که برای رسیدن به یقین زندگی کنیم و به حقیقت بندگی و بندگی حقیقی برسیم. چنین زندگی‌ای، عالم دیگر و حال دیگر و رنگ دیگر و طعم دیگر و شهد دیگری دارد و با زندگی‌های معمولی، تفاوت فراوانی دارد.

 

ابعاد مختلف زیارت اربعین

بیشتر عزیزان عازم سفر اربعین هستند. هفته‌ی آینده، به احترام دوستان، جلسه نخواهیم داشت و دوشنبه‌ی بعدی که شما برگشته‌اید و ما از نور شما بهره‌مند می‌شویم، جلسه خواهیم داشت.

با این لحاظ، در مورد این مسافرت پررمزوراز و پربرکت، بیشتر از منظر آداب، چند جمله عرض می‌کنم. در مورد ابعاد واقعه در دوران ما و اینکه عطیه‌ی الهی و درخشش لطف و عنایت خاص خدای متعال برای دوران ما است، قبلاً صحبت کرده‌ایم و باز باید بیشتر صحبت شود. اربعین دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ‌تربیتی، بین‌الملل اسلامی و مخصوصاً جنبه‌ای که اخیراً حضرت آقا فرمودند، یعنی تمدن‌سازیِ فوق‌العاده‌ای است و در هر سه موردِ گام دوم (خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی) نقش فوق‌العاده دارد. این بحث‌ها کم و بیش مطرح شده و در جریان است.

 

فهم و شناخت اربعین، وظیفه‌ی همه‌ی شیعیان

یکی از وظایف همه‌ی دوستان سیدالشهدا (علیه‌السلام) در این مقطع از زمان، اربعین‌شناسی و فهم تمدنی نسبت به این واقعه‌ی باشکوه است. مباحثه، مطالعه، بررسی و تغییر زاویه‌ی دید می‌خواهد تا انسان آثار این پدیده‌ی بسیار مهم را بررسی کند. خودِ اربعین حکایت از پختگی و عمق است و نگاه ما هم باید به آن عمیق باشد و این‌طور بهتر می‌شود امام حسین (علیه‌السلام)، معارف و معاریف عاشورایی را شناخت و زلال‌تر و عمیق‌تر دید.

یکی از بهترین راه‌ها برای رسیدن به تمام اینها، همین زیارت اربعین است که توسط امام صادق (علیه‌السلام) انشاء شده است. متنی کوتاه، اما مملو از اسرار و حِکَم و زیبایی‌ها در تحلیل و تدقیق عاشورا و کار امام حسین (علیه‌السلام) است. شناخت خود اربعین و شناخت بهتر عاشورا در آینه‌ی اربعین است. مخصوصاً شناخت از وجهه‌ی قیامی آن است که اساساً انقلاب به معنای واقعی کلمه برای تحول و بهسازی زندگی بشر بر اساس قواعد توحیدی و حاکمیت الهی است.

اخیراً تلاش‌های مذبوحانه‌ای با روش‌های تحریفی در گوشه و کنار دیده می‌شود که دنبال تقلیل مسئله در حد یک آیین و آداب است. قمه‌زنی از این جمله است و افرادی که به تعبیر آقا شیعه‌ی انگلیسی هستند، دقیقاً نقشه‌ی دشمن را دنبال می‌کنند و دین تقلیل‌یافته‌ی حاشیه‌ای را تعریف می‌کنند که ذیل سکولاریسم جا می‌گیرد. حال آنکه اربعین وجهه‌ی قیامی نهضت اباعبدالله (علیه‌السلام) را بین‌المللی می‌کند و جریان مبارزه با ظلم و تغییر عالم و تحولات تمدنی را پررنگ می‌سازد و می‌خواهد تاریخ را عوض کند.

پس شناخت این حرکت بزرگ جزء وظایف مشترک همه‌ی ما، چه زائران و چه غیر زائران است.

 

آداب زیارت اربعین

۱. زیارت را از خداوند بخواهید

انسان باید حضور در چنین اتفاق بزرگی را از خدای متعال بخواهد؛ همان‌طور که حج باید دائماً مورد مطالبه‌ی انسان باشد. زیارت اباعبدالله (علیه‌السلام) باید جزء تمناهای دائمی انسان مؤمن باشد و همیشه آن را از خدای متعال بخواهد تا مسیر برای او فراهم شود و به اذن الله، به زیارت کربلا مشرّف شود. در بین همه‌ی فرصت‌های زیارتی، زیارت اربعین، نشانه‌ی مؤمن تعریف می‌شود. هرچه می‌توانید کربلا بروید؛ اما زیارت اربعین را که نشان مؤمن است، باید حداقل یک بار در کارنامه‌ی اعمال خود داشته باشید.

 

2. هیچ ادعایی نداشته باشید

دومین موضوع این است که در زیارت اربعین، به خاطر فراگیر شدن آن، اخلاص، بیشتر متمشّی می‌شود. وقتی یک برنامه‌ی عبادی، به گروهی خاص اختصاص دارد، بیشتر در معرض خلجان‌های ذهنی و ریا هست؛ اما وقتی چیزی عمومی شد، به اخلاص نزدیک‌تر است. آن جهت اخلاصی را باید در خودمان مراقبت کنیم تا عادی و تفریحی نشود و نگوییم خوراکی و موکب و پذیرایی هست و در کنار دوستان هستیم و گشت و گذاری محسوب می‌شود. نباید برای حال کردن برویم؛ بلکه باید برای ساخته شدن در این مسیر و دنبال کردن آرمان حسینی برویم.

اگر برای کسی این توفیق فراهم شود، جزء نعمت‌های بسیار بسیار بزرگی است که شکر آن بسیار عظیم و سنگین است. نعمت زیارت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) خیلی سنگین است و انسان حیرت می‌کند که در این نعمت، چه افاضات و نعمت‌های روحی و اخلاقی و ... وجود دارد. نعمت بزرگ، شکر بزرگ می‌خواهد و حالِ انسان باید در برابر این نعمت، حال شکر باشد و توجه داشته باشد که این را به او داده‌اند و باید از عهده‌ی شکرش برآید و خودش را به قول جلال، خسی در میقات بداند و به قول علامه طباطبایی که فرمود: «من خسی بی‌سر و پایم که به سیل افتادم، او که می‌رفت، مرا هم به دل دریا برد»، مانند قطره‌ای ناچیز و ذره‌ای باشد که در دل دریا افتاده است. آنجا انسان می‌فهمد که حسین (علیه‌السلام) چقدر عاشق دارد. شما در میان آنان ذوب می‌شوید و ادعاهای شما از بین می‌رود.

 

3. زاویه دید خود را اصلاح نمایید

وقتی تشریف بردید، بگویید من امید دارم امام به برکت این زائران خالص، مرا هم قبول کند. حس شما باید این‌طور باشد. یک وقت انسان با خود می‌گوید ما هم می‌رویم تا این برنامه‌ی حسینی را تقویت کنیم. نباید این‌گونه بیندیشید. از امام رضا (علیه‌السلام) دعایی نقل شده که حضرت می‌فرمایند مرا در بین این هدایت‌شده‌ها هدایت کن. چنانچه زاویه‌ی دید اختلال داشته باشد، کل توفیقات انسان از بین می‌رود.

 

4. آماده سختی‌های احتمالی باشید

وقتی توجه دارید که چه نعمتی به شما داده شده، برای شما حالت رضایت باطنی حاصل می‌شود که در پرتو آن، کمی‌ها، کاستی‌ها، دشواری‌ها، فرازها و فرود‌ها آسان می‌شود و رضایت شما آسیب نمی‌بیند. انسان باید برای انواع و اقسام ناملایماتی که ممکن است در این مسیر پیش آید، آماده باشد.

 

5. وصیت بنویسید و حلالیت بطلبید

ما گاهی به دوستانی که حج مشرّف می‌شوند، می‌گوییم طوری برنامه‌ بریزید که شاید بروید و دیگر برنگردید. حال که می‌خواهید سفری با این خصوصیات بروید، حالت انقطاع داشته باشید، وصیت بنویسید و حلالیت بخواهید. چه‌بسا به وصال اباعبدالله (علیه‌السلام) برسید. پیشنهاد می‌شود وصیت خود را بنویسید و حلالیت بطلبید و سبک‌بال در دریای موّاج عشق حسینی وارد شوید.

 

6. در مسیر پیاده‌روی، حالت زیارت داشته باشید

انسان باید در این مسیر، حالت زیارت را در خود حفظ کند و همان حالت داخل حرم را در مسیر داشته باشد. انسان از لحظه‌ی خروج از منزل، زائر است؛ اما مهم این است که حس زیارت را در مسیر حفظ کند.

 

7. برای بهتر شدن اخلاقتان بکوشید

این مسیر، یکی از بهترین مسیر‌ها برای تحصیل و تکمیل حسن خلق و ارتقای آن است. باب معاشرت در کتاب‌های ما در ذیل کتاب الحج آمده است. مثلاً در کتاب شریف وسائل الشیعه، ذیل کتاب الحج، کتاب العُشره آمده؛ چراکه از لحظه‌ی حرکت، با همراهان و هم‌کاروانی‌ها و هم‌موکبی‌ها برخورد دارید.

انسان مراقب در پیاده‌روی اربعین به عنصری مؤدب، لطیف الخلق، باصفا، مثبت و انرژی‌بخش تبدیل می‌شود و دائم مراقب است که کسی را اذیت نکند و به کسی آسیب نرساند. میدان، میدان تمرین حسن خلق و توجه داشتن به زوّار است. تحسین الخلق یکی از بهترین چیز‌ها در این سفر است. الحمدلله شما حَسَن الخُلق هستید؛ اما وقتی برگردید، اثر آن باید دیده شود.

میدان برای خدمت در این اجتماعات فراهم است و هر نوع خدمتی که انسان بتواند انجام دهد، اهمیت دارد. کسی که سرش را زیر انداخته و می‌رود، با کسی که در حال خدمت است و باری برمی‌دارد، خیلی تفاوت دارد. تألیف قلوب، از جلوه‌های ویژه‌ی این زیارت است و از فرصت خدمت هرچه پیش آمد، دریغ نکنید. کسانی که به جایی رسیده‌اند، از مسیر خدمت رسیده‌اند.

 

8. کتاب حماسه‌ی حسینی را بخوانید

من به دوستان پیشنهاد می‌کنم قبل رفتن، اگر فرصت دارند، یک بار کتاب شریف حماسه‌ی حسینی، اثر علامه مطهری را بخوانند. آقای مطهری عجب کسی است! وقتی کتابش را می‌خوانید، می‌بینید این مرد به عقل قدسی متصل بوده و فهم و دریافت‌های خاصی داشته است. حماسه‌ی حسینی را بخوانید تا با معرفت صحیح نسبت به قیام اباعبدالله (علیه‌السلام)تشریف ببرید.

 

9. نایب دیگران باشید

نکته‌ی دیگر مسئله‌ی نیابت است. وقتی دست انسان به ذخیره‌ی خوبی می‌رسد، خیلی خوب است که دیگران را هم با خودش شریک کند. روایاتی داریم که دست انسان را برای نیابت خیلی باز می‌کند. شما می‌توانید از ارواح همه‌ی انبیا و اولیا نیابت بگیرید. علاوه بر اینها از همه‌ی شهدا و بعضی شهدای خاص نیابت کنید. طرحی هست و من دیده‌ام که دوستان ما در انجمن اسلامی آن را اجرا می‌کنند. عکس شهدا را می‌دهند و به طور خاص از طرف فلان شهید نیابت می‌کنند. نیابت از طرف امام مسلمین هم رازهای خاصی دارد. اوقاتی که مشرّف بودم، دیدم که برخی گریه‌کنان می‌آمدند و می‌گفتند ما در قدم‌به‌قدمِ مسیر به یاد آقا بودیم. آنها که باسلیقه هستند، در طول مسیر، تقسیماتی برای خود دارند و چند قدم برای پدر و مادر، چند گام برای دوستان و ... برمی‌دارند.

 

10. برای همه دعا کنید

یکی از بهترین کارها در مسیر زیارت تا پایان آن، دعا برای دیگران است. شبیه آنچه در عرفات نقل شده که حضرت در یک مجلس برای هزار نفر به اسم دعا کرده‌اند و شبیه همان کاری که حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام‌الله‌علیها) در سحر جمعه داشتند، می‌شود انجام داد. برای اهالی عراق و یمن و دوستان اهل بیت در گوشه و کنار دنیا دعا کنید.

 

11. حال حزن داشته باشید

حالت حزن را در خودتان حفظ کنید. گاهی دیده‌ام که در این سفر‌ها بگو و بخند و ... است که من آنجا به دوستان تذکر می‌دادم. اینکه انسان بشّاش و شیرین باشد، یک مسئله است؛ و اینکه انسان از فضای زیارت خارج شود، مسئله‌ی دیگری است. غفلت، سفر زیارتی را به سفر تفریحی تبدیل می‌کند. حالت عمومی انسان باید حالت حزن و اندوه باشد.

 

12. مراقب نگاهتان و حق مردم باشید

رعایت احکام شرعی و مخصوصاً حق الناس و محرم و نامحرم را مد نظر داشته، مراقب چشم و ارتباطات خود باشید تا آسیب نبینید.

 

13. حرمت میزبان و قوانین را نگه دارید

زبان و قواعد و آداب میزبان را مراعات کنید و به آنها احترام بگذارید. قوانین کشورمان را نیز رعایت کنید.

 

14. مراقب حاشیه‌ها باشید

من حاشیه‌سازی را در این سال‌ها دیده و بعد هم گزارش‌های مفصلی از آن شنیده‌ام. البته سال گذشته مقداری کمتر بود. مثلاً گفتگو و دعوا راه می‌اندازند و ضدانقلاب یا شیعه‌ی انگلیسی آنجا مطالبی می‌گویند. آنجا، جای مجادله و مباحثه نیست. وقتی این موارد را دیدم، یاد جریانات وهابی در مکه و مدینه افتادم. مراقب باشیم تا محیط کاملاً متحد و یکپارچه باشد. البته به معنای نداشتن نهی از منکر نیست؛ اما نباید بحث راه بیندازید. باید مراقب بود تا به حاشیه‌ها مبتلا نشویم.

 

15. جلوی شکم خود را بگیرید!

هر چند آنجا مواکب فعال است و تنوع غذایی هست، اما انسان باید مراقب خودش باشد. کسانی را دیده‌ام که غذاها را تست می‌کنند تا غذای مورد نظرشان را پیدا ‌کنند! این کار حال معنوی انسان را خراب می‌کند.

 

16. در طول راه با قرآن انس بگیرید

این مسیر، بهترین مسیر برای تقویت انس با قرآن کریم است. سوره‌ها و محفوظات خود را تکرار کنید، آیات جدیدی حفظ کنید و در آنها تدبر داشته باشید. دیده‌ام برخی دوستان صوت می‌گذارند و در مسیر، سوره‌های قرآن را گوش می‌کنند و استماع دارند. کار بسیار خوبی است.

 

17. نماز را در اول وقت و به جماعت بخوانید

نماز اول وقت و به جماعت باید دستور کار جدی همه در مسیر باشد و مسیر را طوری تنظیم کنند که نزدیک نماز به مواکب برسند. جلوه‌ی ویژه‌ی پیاده‌روی اربعین، نماز جماعت است؛ پس نباید دست‌کم گرفته شود.

 

18. ذکر بگویید و صلوات بفرستید

در مورد ذکر، توصیه به اذکار عمومی می‌شود که در رأس آن صلوات است. ما عمومی‌تر و شیرین‌تر و کارسازتر از صلوات نداریم. تسبیحات اربعه نیز، چه جدا و چه متصل، بسیار عالی است.

 

19. حالت استغفار به خود بگیرید

از جمله پیشنهادها آن است که در بخشی از مسیر، انسان حالت استغفار به خودش بگیرد. انسان ابتلائاتی دارد که آنها را باید مد نظر داشته باشد و دائم «أسْتَغْفِرُ الله» یا «أتُوبُ إِلَی الله» بگوید. خوب است انسان اشکالات خود را شناسایی کند و با خدای متعال و در حضور اباعبدالله (علیه‌السلام) قرار بگذارد تا آنها را برطرف سازد.

 

20. زیارت امین الله، عاشورا و آل یاسین بخوانید

زیارت امین الله در شروع پیاده‌روی، یعنی در نجف، مناسب است. من به دوستان می‌گفتم که این زیارت را در مسیر برای خود روان‌سازی کنید. بعضی دوستان پسندیده بودند و در تمام مسیر این زیارت را قرائت کردند. زیارت امین الله بسیار عالی است.

زیارت عاشورا، مخصوصاً با صد لعن و صد سلام، نیز خیلی عالی است. در سلامِ زیارت عاشورا، بخش اخیرش را که بگویید کافی است و البته اگر کسی کامل بگوید، بهتر است.

در این سفر، هر روز، زیارت اباعبدالله (علیه‌السلام)، چه زیارت عاشورا و چه زیارت اربعین، بخوانید و در کنار آن، زیارت روزانه‌ی امام عصر (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را از دست ندهید. بهترین متن، زیارت آل یاسین است. توجه به حضرت در این سفر فتوحاتی دارد.

 

کسانی که نرفته‌اند، چه کنند؟

چند پیشنهاد هم برای کسانی داریم که موفق نشدند به زیارت اربعین بروند.

 

۱. معرفت حسینی کسب کنند

در اول بحث گفتیم که کسب شناخت وظیفه‌ی مشترک است؛ مخصوصاً توجه به آثار شگفت‌انگیز زیارت اباعبدالله (علیه السلام) در اربعین که در قلب ما حالت حسرت‌ ایجاد می‌کند.

 

۲. با زائران همراه شوند

کاملاً حس زیارت به خودتان بگیرید و از همین حالا با زائران بروید و احساس کنید در آن مسیر هستید. زیارت عاشورا و زیارت اربعین بخوانید و در این چند روز برنامه‌ی مطالعاتی داشته باشید.

 

۳. برای زائران صدقه دهند

پیشنهاد دیگر ما این است که برای زُوّار اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، هر روز صدقه کنار بگذارید.

 

۴. برای زائران دعا کنند

نکته‌ی بعدی اینکه برای خیل عظیم زُوّار دعا کنید و سعادت دنیوی و اخروی و ازدواج و ... آنها را از خدا بخواهید.

 

۵. نایب بفرستند

کسانی را از طرف خودتان بفرستید و نایب قرار دهید. اگر کسی می‌خواهد برود و مبلغی کم دارد، آن مبلغ را به او هدیه دهید تا از طرف شما آنجا زیارت کند.

 

۶. به زیارت حرم‌های در دسترس بروند

زیارت اماکن مقدس در این ایام خیلی خوب است. اگر در تهران باشید، زیارت حضرت عبدالعظیم خیلی خوب است. در مورد پیاده‌روی جاماندگان، ورود و وجهی ندارد؛ اما این راهپیمایی چیز بدی نیست و پیش مردم پسندیده شده است و البته مقداری حاشیه در آن پیدا می‌شود. اگر خود من اربعین تهران باشم، ‌ترجیح می‌دهم اذان صبح محضر سیدالکریم باشم. این‌گونه دل انسان آرام می‌شود. آنها که قم و مشهد هستند که وضعشان معلوم است.

 

۷. زیارت اربعین را تبلیغ و ترویج کنند

هر کسی نرفت، ببیند چه کار می‌تواند برای اربعین انجام دهد. هزاران نوع کار می‌شود انجام داد. مطلبی بنویسد یا تبلیغ و‌ ترویج داشته باشد. این هم پیشنهاد می‌شود.

خدای متعال شما را مشمول الطاف خاصش قرار دهد و این سفر غیرقابل توصیف را روزیِ همه‌ی ما، مکرر در مکرر قرار دهد. ان‌شاءالله برنامه‌ی اربعین امسال، به کوری چشم دشمنان، پرشکوه‌تر و باکیفیت‌تر و زیباتر و مؤثر‌تر از هر سال برگزار شود.



[1]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص150.

[2]. آمدی، غرر الحكم، حدیث 9976.

[3]. لیثی واسطی، عیون الحکم، ج1، ص33.

[4]. متقی هندی، کنز العمّال، حدیث 7341.

[5]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص138.

[6]. همان، ص۱۳۰.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *