وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ (عليهالسلام) فِي الرِّضَا إِذَا نَظَرَ إِلَى أَصْحَابِ الدُّنْيَا: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًى بِحُكْمِ اللَّهِ، شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَايِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ و أَخَذَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ و لَا تَفْتِنِّي بِمَا أَعْطَيْتَهُمْ و لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِي فَأَحْسُدَ خَلْقَكَ و أَغْمَطَ حُكْمَكَ».
چرا حضرت فاطمه در آسمان منصوره نامیده میشود؟
در ابتدا ایام پربرکت میلاد فرخنده حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) را تبریک عرض میکنم. همراه با شما عزیزان، این مناسبت را به همهی دوستان حضرت در سراسر عالم، به رهبر عزیزمان و جامعه بانوان گرامی، مخصوصاً اعضای عزیز جلسه صحیفه تبریک و تهنیت میگوییم. چشم امید به عنایت و شفاعت و دعای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) داریم. انشاءالله در دنیا و آخرت جزء بهرهمندان از نصرت و یاری آن بزرگوار باشیم و مخصوصاً تماشاگر آن نصرت حیرتانگیز خدای متعال نسبت به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باشیم. از القاب آن حضرت منصوره هست. پدر بزرگوارش از جبرئیل پرسید: چرا در آسمان به او منصوره گفته میشود؟ جبرئیل پاسخ داد: زیرا از نصرت ویژه الهی در قیامت بهرهمند میشود، و این است معنی «يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ؛[1] در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مىگردند. هركه را بخواهد يارى مىكند». خدای متعال دست این بانوی بزرگ را برای یاری همهی دوستانش باز خواهد گذاشت.[2]
۲۶۰ جلسه، حاصل ۷ سال بررسی صحیفه
به مناسبت اینکه میخواستیم بحث جدید را انتخاب کنیم، بنا شد آقای تاجالدین فهرست بحثهای طیشده را تهیه کنند. ما هیچوقت نگاه مجموعهای به مسیر طیشده نداشتیم. ایشان کاغذی به من دادند که نشان میدهد از سال ۹۲ که توفیق پیدا کردیم به محضر صحیفه مبارکه سجادیه برسیم، تاکنون ۲۶۰ جلسه برگزار شده است. خدای متعال را بابت چنین توفیقی شاکر هستیم.
ویژگیهای دعای سیوپنجم صحیفه
موضوع بحث ما سیوپنجمین دعای صحیفه مبارکه سجادیه است که جزء دعاهای کوتاه، و مثل همهی دعاهای دیگر صحیفه، بسیار عالی و فوقالعاده کاربردی در مسیر زندگی است. مثل چراغ پرفروغ و مصباح درخشانی است که انسان بر اساس آن میتواند نقشه الهی زندگی خود را ترسیم کند و نگاهش به پیرامونش و دیگران بر اساس جهانبینی توحیدی باشد. از رهگذر این نگاه و نگرش توحیدی، هم خود انسان به سلامت بماند، هم دیگران از ناحیه او به سلامت بمانند و یک زندگی طیّب، طاهر، گوارا، بسیار دلنشین و مملو از اطمینان خاطر و خرسندی و رضایت داشته باشد و به لطف و عطای الهی، امتحانات الهی را پشت سر بگذارد و به عافیت از این سراچه (سرای کوچک) عبور کند و به سلامت به دارالسلام برسد.
دعایی برای بشر امروزی
در متن این دعای نورانی یک قاعده بسیار مهم مطرح میشود که جزء قواعد خوشبختیآفرین و سعادتآفرین برای انسانهای مؤمن و متعهد است. یک جمله است؛ منتها جملهای حقیقتاً باشکوه. دعای سیوپنجم مرهم درد انسانها، بهویژه انسان معاصر است. به خاطر اقتضائات روزگار ما، گفتمان مادی غالب بر زمانه ما است و مردم زمانه ما به مسابقات خطرناکی در تجمل و تجملگرایی و رفتن به سمت مسائل دنیایی مبتلا هستند. انسان احساس میکند این دعا، دقیقاً نسخه شفابخش برای زمانهی ما است. حضرت با این دعای نورانی بر دردهای جانکاه زمانهی ما مرهم میگذارد. کاش مردم ما با این دعا زندگی بکنند، با این دعا انس بگیرند، با این دعا زاویه دید خود را اصلاح کنند، با این دعا به روحیهشان را ارتقا و فکرشان را تعالی دهند و با این دعا طعم حیات طیّبه را بچشند.
این ویژگی دعای نورانی سیوپنجم صحیفه است. لذا باید خیلی قدرش را بدانیم. انشاءالله از مضامین عالیاش بهرهمند شویم. مختصر است، ولی خیلی عالی و بزرگ و پیشبرنده است.
بعد از این توصیف کلی در ارتباط با این دعا و بیان این مقدمه، سراغ محتوای دعا میرویم.
نگاه به فرادستان در معیشت، یکی از عوامل مهم اندوه
افراد در بهرهمندی از معاش، حالتهای مختلفی دارند؛ یک عده در قله برخورداری و بهرهمندی قرار دارند. یک عده هم در حضیض فقر و نداری و بیبهرهگی هستند. در این میان مراتب گوناگونی وجود دارد. این واقعیتی است که ما با آن مواجه هستیم.
اگر انسان به دستگاه فکر الهی و توحیدی مجهز نباشد، دائماً یا رنج میبرد یا رنج میدهد. اگر نگاه ما سطحی و ظاهری باشد، با دیدن این صحنهها و با مواجهه با وضعیت دیگران، با دیدن داراییها و خوشگذرانیهای دیگران، اعم از خانهها و خودروها و عناوین و القاب و مدارک و سفرهای تفریحی داخلی و خارجی، رنج میبریم. اگر چشم ما به اصحاب دنیا افتاد، تعبیری که در عنوان همین دعا انتخاب شده، همواره از وضعیت خودمان ناراحت خواهیم بود. البته این طرفش هم هست؛ انسان مواجه میشود با کسانی که پایینتر از خود او هستند. ولی آنها را معمولاً نمیبینیم و خودمان را با آنها مقایسه نمیکنیم. معمولاً بالاتر از خود را میبینیم. مثلاً باخبر میشوید که قیمت فلان چیز افزایش پیدا کرده و فلان فرد ناگهان ثروتش چند برابر شده است. نگاهی به خودت میکنی و میبینی که هیچی به دارایی تو اضافه نشده است.
مسابقه عجیب و غریب و تمامنشدنی حرص و آز و طمع برای انواع و اقسام بهرهمندیهای مادی وجود دارد. خیلیها دنبال این هستند که، چه از حلال و چه از حرام، چیز اضافهای گیرشان بیاید. آدمها دائماً بر اساس همین قاعده ارزشگذاری میشوند. عدهای هم نسبت به آتیه ناامیدتر و ملولتر میشوند که فردا چه خواهد شد؟! درباره فرزندانشان نگران هستند که چطور میخواهند ازدواج کنند. آیا میتوانند مسکنی از خودشان داشته باشند؟
دلشورههای اینچنینی باعث میشود انسان در محیط و حالت ترس پیوسته و یک نوع افسردگی و ناامیدی دائمی باشد. مردم خود را با دیگران مقایسه میکنند. مثلاً یک زن میبیند فلان خانم به خودش چقدر زیورآلات آویزان کرده و حالا با افزایش قیمت طلا، چقدر به سرمایهاش اضافه شده است. یا یک آقا به دیگری نگاه میکند و با خود میگوید این آقا چه تیپی دارد؟ یا مردم چطور بچههایشان را به خانه بخت میفرستند؟
اگر کسی اهل درد و احساس باشد، افرادی را میبیند که در وضعیت سخت و دشواری زندگی میکنند و در تنگنا هستند؛ مخصوصاً با این فراز و فرودهای اقتصادی اخیر. اگر انصاف داشته باشد، میبیند آنها وضعشان از او بهمراتب نامناسبتر و سختتر است. چنانچه انسان موفق شود افراد گرفتارتر از خود را ببیند، به آرامش دست پیدا میکند. اگر اهل درد باشد، ناراحتی آنها وجودش را میگیرد که البته این ناراحتی، ناراحتی خوبی است؛ مخصوصاً اگر به این حالت برسد که برای آنها کارگشایی بکند و نیز احساس خوبی نسبت به داشتههای خدای متعال به خودش در او به وجود بیاورد.
از این بگذریم که حالا محل بحث ما نیست، مسئله این است که انسان وقتی بهرهمندیهای دیگران را میبیند، ناراحت نشود. از باب اینکه همیشه دست بالای دست هست، حتی افراد بهرهمند وقتی به بالادست خود نگاه میکنند، همین قصه برقرار است. مثلاً طرف مغازهای دارد، ولی به کسی نگاه میکند که دو تا مغازه دارد. دوباره همین حالت در او پیدا میشود. این نگاه، نگاه خیلی خطرناکی است.
تبعات ضعف باور توحیدی در انسان
۱. سوءظن به خداوند و مردم
انسانی که جهانبینیاش مادی باشد، در همین مواجهها گرفتار چند مشکل میشود. یکی از مشکلاتش سوءظن است؛ هم سوءظن نسبت به خلق و هم سوءظن نسبت به خالق. چنین فردی وقتی با افرادی مواجه میشود که از او ثروتمندتر هستند، میگوید همه میدزدند و غارت میکنند! از کجا اینهمه پول میآورند؟ همهی تحلیلش این است که دزدیدند و غارت کردند و با مال دیگران خوش میگذرانند. به این ترتیب گرفتار سوءظن به خلق میشوند. بدتر از این، سوءظن به خالق و خدای متعال است. چنین کسی هرچند به زبان نیاورد، احساس میکند که این عالم به قاعده ظلم ساخته شده است و عدل الهی را زیر سؤال میبرد. با خود میگوید خدا مرا رها کرده و به من اعتنایی ندارد. دیگران که اهل نماز و دعا و توسل نیستند، چقدر خوش میگذرانند و چه بهرههایی دارند! ببین چه بریز و بپاشی دارند و ما در چه وضعیتی هستیم!
۲. اضطرابی همیشگی
علاوه بر این باعث یک نوع اضطراب درونی میشود و آرامشی را که پایه سعادت هست، از انسان میگیرد. این نگاه انسان را دائم اذیت میکند؛ چون همیشه نابرخورداریهای خودش را با برخورداریهای دیگران مقایسه میکند.
۳. احساس تحقیر شدن
علاوه بر اینها انسان گرفتار تحقیر میشود. چون داشتههایش را نمیبیند و داشتههای دیگران را میبیند، در نگاه خودش تضعیف و تحقیر میشود. این تحقیر داشتهها ما را به مقام ناشکری نسبت به حضرت حق میبرد و اینجا صفت ناشکری پیدا میشود.
۴. حسد
یک مصیبت دیگر به مصائب چنین نگاهی اضافه بفرمایید، اینکه انسان نسبت به کسانی که بهرهمند هستند، مخصوصاً آنهایی که در ارتباط با ما هستند و مثلاً همکار، همسایه یا بستگان ما هستند، گرفتار حسد میشود. طرف میبیند فامیل، همکار یا رفقیش دارد خانه میسازد، در دلش حالت بدخواهی و حسد نسبت به آن شخص شکل میگیرد.
حسد تحلیلش در دعای هشتم گذشت که خوره ایمان است. اگر برای انسان پیش بیاید، اینطور میشود که در دلش آرزو میکند آن طرف خانهاش خراب شود. شاید به زبان هم نیاورد و وقتی طرف را میبیند، بگوید خوش به حال شما، انشاءالله موفق باشی. حتی پشت سرش هم خودش را اینطوری نشان میدهد؛ ولی در دلش نسبت به او حسد میورزد. یا وقتی میبیند، طرف ماشین آنچنانی سوار شده، در دلش میگوید: خدا کند تصادف کند. اگر مهربان باشد، میگوید سر خودش بلایی نیاید، فقط ماشینش آسیب ببیند یا یک دزد، آن را بدزدد. این حس در دل انسان میچرخد و تقویت میشود.
۵. بخل
این نگاه از یک منظر ممکن است بخل را در انسان به وجود بیاورد و تقویت کند.
اصلاح زاویه دید، تنها راه نجات
برای مواردی که برشمردیم، یک راه بیشتر وجود ندارد: اینکه انسان بنیه توحیدیاش را تقویت کند و زاویه دیدش را اصلاح کند. چنانچه زاویه دید انسان اصلاح شود، همهی این چیزها برطرف میشود. دیگر هیچوقت از داشتن دیگران اذیت نمیشود و رنج نمیبرد و حسرت نمیخورد. هیچوقت از بهرهمندیهای دیگران گرفتار سوءظن به خدای متعال نمیشود و آرامش باطنیاش آسیب نمیبیند.
مسیری که تا حالا توضیح دادیم، برای کسی است که ایمانش ضعیف است و دنیا را نمیشناسد و فلسفه وجودی دنیا را نمیشناسد و به فلسفهی داشتنها و نداشتنها توجه ندارد. نگاهش سطحی است و عمیق نیست. از همهی اینها مهمتر به کارگردان این عالم توجه ندارد. به بسط و قبض معایش توجه ندارد و رزاق را نمیشناسد. اگر این ضعف توحیدی اصلاح شود، همهی مسائل برطرف میشود. دیگر ناصبری و بیتابی نسبت به نداشتهها و ناشکری نسبت به داشتهها نخواهد داشت. انسانی که ضعف توحید دارد، داشتههای خودش هم در چشمش تحقیر و کوچک میشود؛ لذا نسبت به خدای متعال حالت ناشکری در انسان پیدا میشود.
اگر انسان گرفتار جهانبینی مادی باشد، فهرستی از این مصیبتها و بدبختیها به سرش میآید. به جای اینکه محیط پیرامونش، محیط فضیلت و رشد باشد، محیط سقوط و رذیلت میشود.
نتایج اصلاح زاویه دید انسان
چنانچه این نگاه اصلاح شود، نظام ارزشی انسان تغییر میکند تا آنجا که این دعا شما را میرساند به نقطهای که وقتی داشتههای دیگران را میبینید، نهتنها حسرت و حس بدی را ایجاد نمیکند، نهتنها سوءظن ایجاد نمیکند، بلکه حس خوبی در شما به وجود میآورد که میگویید: الحمدلله که من ندارم؛ شکر به خاطر چیزهایی که به من ندادی. انسان معمولاً شکر آنچه را خدای متعال به او داده، بهجا میآورد؛ ولی این دعا کشف توحیدی و نگاههای عالی در شما به وجود میآورد و بصیرتی در شما تولید میکند که حاصلش این میشود که میگویید: نهتنها بابت چیزهایی که به من دادی، شکر میکنم؛ بلکه به خاطر چیزهایی که از من دریغ شده و به من داده نشده نیز شکر میکنم؛ چون توجه پیدا میکنید که اینجا سرای فنا و محیط عبور است. هر چیزی زوال و فنا دارد. بهرهمندیهای دیگران دوام ندارد. چیزهایی که خود ما هم داریم، دوام ندارد. همهاش در حال کهنه شدن و از بین رفتن و زائل شدن و از دست رفتن است. هر چیزی در این عالم است، در معرض فساد و آسیب و تخریب است. پس چه خیری در آنها هست؟
سختتر بودن امتحان انسانهای دارا
وقتی انسان در پرتو توحید، دنیا و آخرت، و عالم فنا و بقا را بشناسد، توجه پیدا میکند که هم داشتنها و هم نداشتهها، ابتلا و امتحان است و معمولاً امتحان داشتن، خیلی سختتر از امتحان نداشتن است؛ چون حسابش خیلی سنگینتر و شکرش خیلی سختتر است. امتحان شکر خیلی سختتر از امتحان صبر است. امام حسن (علیهالسلام) هنگام شهادت خطاب به جناده فرمود: «واعلم فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ؛[3] بدان که در حلال دنیا حساب وجود دارد و در حرام آن کیفر». بنابراین کدام عاقلی حسرت میخورد و گرفتار رنج چیزی میشود که فانی است؟ عقل در پرتو توحید تقویت و دنیاشناس میشود. قرآن میفرماید: «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ؛[4] بگو برخوردارى [از اين] دنيا اندك است». مؤمن میفهمد که اینجا هرچه هست، خیلی کم و اندک و ضعیف و ازدسترفتنی است. درست که نگاه میکند، میبینید اینها هیچکدام معیار فضیلت نیست.
چنانچه زاویه دید درست و اصلاح شود، همهی این مسائل به طور کلی تغییر میکند و انسان معمولاً به حال آنهایی که دارند، دلش میسوزد. تا حالا دلش میسوخت به حال کسانی که نداشتند؛ ولی وقتی زاویه دید درست میشود، دلش میسوزد به حال آنهایی که دارند؛ چون با خود میگوید: آیا از عهده شکرش برمیآیند؟ در عین حال دعایشان میکند و برایشان طلب مغفرت میکند. ضمن اینکه از خدای متعال برای خودش و اهل بیتش و عزیزانش و کسانی که دوستشان دارد، کفاف را میخواهد؛ یعنی روزی بهاندازه که آبرومند در این دنیا زندگی کنند و زندگیشان بگذرد.
بیتدبیری و تنبلی خود را گردن خدا نیندازیم
یادمان باشد رزق حلال مقسومی که خدای متعال برای ما تعیین کرده، قبض و بسط دارد، اما سوخت و سوز ندارد. خودش فرمود: «يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ؛[5] اى بندگان من كه ايمان آوردهايد، زمين من فراخ است». زمین من زمین بزرگ است، تو برو سهم خودت را از زمین من بگیر. از خودم هم بخواه: «فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ؛[6] روزى را پيش خدا بجوييد». باور کنیم که رزق به دست او است و هرکس قسمت خود را دارد. گاهی انسان بیتدبیری خودش و نداشتن عقل اقتصادی یا تنبلی و عدم تحرک را به حساب تقدیر الهی میگذارد که یک دروغ بزرگ است.
شما تلاش کنید، خدای متعال هم راه را برای شما باز میکند. نیتتان را خدایی کنید، اعتمادتان به خدای متعال باشد، تنبلی نکنید، اهل کار و تلاش باشید، سراغ کار و تحصیل و رزق پاک و حلال تمیز بروید. خدا هم مسیر را برای شما باز میکند. اینکه شما پاکیزه و خوب باشید و حلالخواه باشید، همان تقوا است. اهل تلاش باشید، عقلتان هم عقل اقتصادی و خوبی باشد، زمانتان را بشناسید و شرایط را هم درک کنید؛ در این صورت خدای متعال از بین سختیها و گرفتاریهای زندگی برای شما راهی قرار خواهد داد. علاوه بر این، از جایی که فکرش را هم نمیکنید، برای شما روزی میرسد. خدای متعال از خزانه لطفش رزق مخصوصی دارد برای چنین کسانی که به آنها خواهد رساند. قرآن هم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ؛[7] خدا است كه خود روزىبخش نيرومند استوار است». در جای دیگر تضمین داده است که: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا؛[8] و هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر [اينكه] روزياش بر عهده خدا است و [او] قرارگاه و محل مُردنش را مىداند».
امیر المؤمنین امام علی (علیهالسلام) در نهج البلاغه میفرماید: مورچهها را نگاه کن و ببین خدای متعال در تجهیزاتی که به او داده، رزق را هم در اطرافش قرار داده. با چه تلاشی با همین امکاناتی که دارد، سراغ رزق خودش میرود و از گوشه و کنار روزیاش را جمع میکند. خدای متعال آن را بدون رزق نگذاشته، پس چطور تو را رها میکند؟ این چه سوءظنی است که به خدای متعال داری؟
با عفاف و تقوا در جستجوی رزق باشید. عاقلانه با فضای اقتصادی اطراف خودتان مواجه شوید. بعد با همت و تحصیل مهارتهای لازم، رزق خود را به دست بیاورید؛ البته بدون حرص و طمع و اضطراب و دلشوره. ممکن است ناگهان محیط برایت باز شود، باید حواست باشد که چقدر حقوق به گردنت میآید که باید آن را پرداخت کنید. اگر هم در قبض بود و روزی اندک و محدودی رسید، آنجا هم شاکر و صابر باش. انشاءالله خدای متعال در همان، سعادت تو را قرار میدهد؛ چون تلاش و همت کردی و تنبلی نکردی.
خب مقدمات این دعا زیاد شد، انشاءالله جلسه بعد سراغ بررسی متن آن میرویم.
خدای متعال را قسم میدهیم به حق مقربان درگاهش، مخصوصاً امام سجاد (علیهالسلام)، مقام رضا را به ما کرامت فرماید. ما را در تحصیل رزق یاری کند و رزق ما را طیّب و طاهر و حلال و مطهر قرار دهد. خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد (علیهمالسلام) آنچه را که به ما داده و نداده، ما را شاکر آن قرار دهد. در برابر سختیهای خاص ما را صابر قرار دهد. کسانی را که با تجملگرایی و به رخ کشیدن، دیگران را رنج میدهند، آنها را اصلاح کند و ما را از آنها قرار ندهد. خدای متعال را قسم میدهیم به حق ولی الله الاعظم، در ظهور آن حضرت تعجیل کند و موانع ظهور را مرتفع کند. اسباب زندگی سعادتمندانه و باکرامت برای همهی جوانان پیروان اهل بیت فراهم آورد. انتخابات پیشرو را اسباب عزت و سربلندی برای نظام اسلامی ما قرار بدهد. ملت ما را به شرکت شایسته و پرشور حداکثری در انتخابات یاری کند. خدای متعال را قسم میدهیم دشمنان ما را بیش از این خار و ذلیل و رسوا سازد.