«فِي بُيُوتٍ أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ؛[1] در خانههايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند. مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمىدارد و از روزى كه دلها و ديدهها در آن زيرورو مىشود، مىهراسند».
خدمت همهی برادران و خواهران، حاضران در جلسه و عزیزانی که از طریق تصویر خدمتشان مشرّف هستیم، ایام پربرکت ولادت حضرت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) و ایام پرنور دههی فجر انقلاب اسلامی را تبریک عرض میکنم. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به برکت این ولادت فرخنده، توفیق درک معارف فاطمی و عمل به رسالت فاطمی را به همهی ما کرامت فرماید.
موضوع بحث ما دعای بیستم صحیفهی سجادیه است که دعای «مکارمالاخلاق» است و جلسه گذشته بهمناسبت اولین فراز این دعا که صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) است، سخن گفته شد. گفتیم وقتی سخن از مکارم اخلاق به میان میآید، درواقع شرح طلعت فاطمی است؛ چراکه ریشه و اساس هر کرامتی در عالم، حضرت صدیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) است و عینیت همهی این زیباییهای اخلاقی ـ چه در مکارم و چه در فضائل، چه در گرایش و چه در تجلیات اخلاقی در افعال و رفتار ـ در شخصیت حضرت و بیت آن حضرت و فرزندان ایشان است.
حضرت فاطمه، سرّ انوار الهی
در مورد حضرت صدیقهی طاهره، با محیطی پر رمز و راز و پر از اسرار مواجهیم. هم شخصیت و حقیقت وجودی حضرت اینگونه است و هم آفرینش نور آن بزرگوار و ولادت و درخشش این نور در محیط دنیایی، همه حاوی اسرار و نکتههای پنهانی است و اگر نبود آنچه از طریق پیامبر عزیزمان (صلیاللهعلیهوآله) به ما رسیده است، کسی نمیتوانست از این رازها باخبر شود.
مجموعهی روایاتی که از طریق اولیای خدا دربارهی آفرینش نور حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وارد شده، حکایت از این دارد که نور حضرت، قبل از خلقت عالم و آدم تجلی کرده و البته گاهی در روایات سالهایی ذکر شده که معلوم نیست این سالها چگونه محاسبه میشود؛ مثلاً در یک روایت سخن از دو هزار سال قبل از آفرینش آدم به میان آمده است.
این نور همان حقیقت و تجلی است که آسمانها و بهشت و فرشتگان از آن آفریده شده است. تسبیح و تهلیل و تقدیس و تکبیر در عالم، همه تعلیمات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است.
وقتی سخن از حضرت صدیقه به میان میآید، بهمناسبت ویژگی و خصائص نور آن حضرت، ما در مورد پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) که مصدر این نور است و جلوهی ممتاز و بدیع این نور که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و بسط این نور در فرزندان حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (علیهمالسلام) سخن میگوییم. در حدیث مشهور کسا این خانواده اینگونه معرفی میشوند: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا و بَعْلُهَا و بَنُوهَا».
جایگاه «امّ ابیها» قبل از خلقتش
جایگاه این نور درخشنده کجا بود؟ فرمودند: «فِي حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ؛ در زیر ساق عرش جای داشت». جایگاه مربوط به عرش الهی است. سائل پرسید: فاطمه آنجا چه میکرد؟ حضرت فرمودند: ذات اقدس الهی را تقدیس و تسبیح و تهلیل میکرد و مشغول ثناخوانی حضرت حق تبارک و تعالی بود.[2] خدای متعال اراده کرد این جلوهی عظمت و جمال و جلالش، در محیط ملکوت طلوع کند و فرشتگان و بهشت و ارواح خلق شوند. اتفاق بسیار بزرگی که رخ داده این است که خدای متعال اراده کرد این نور مقدّس ـ که در آسمانها و نزد فرشتگان و عالم ارواح و عقول و عوالم اعلی شناختهشده است ـ در قوس نزول، مرتبهبهمرتبه، تجلی و عوالم گوناگون را روشن سازد و با تشریفات ویژه و برنامهی خاصی، در این عالم تجلی کند. این ارادهی پروردگار متعال، در چنین مناسبتی و در این ظرف زمانی که سحر بیستم ماه جمادیالثانی (با اختلاف در مورد سال) است، تحقق پیدا کرد.
وصف ولادت حضرت فاطمه در قرآن
اولیای خدا وقتی سخن از مادرشان به میان میآمد، علاقهمند به بسط و توضیح بودند و این بابی از روایات است که شنیدنی است. انسان وقتی آن را مرور میکند، حظ میبرد که این عطیهی الهی با چه سلام و تشریفاتی از حضور فرشتگان، به پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) تقدیم میشود. شما در آیهی مبارکهی «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛[3] ما تو را كوثر داديم» این را مشاهده میکنید. وقتی جبرئیل با سلام پروردگار متعال، آن سیب را تقدیم پیامبر کرد و حضرت آن سیب را دو نیم کرد، نوری از آن ساطع شد که وجود مقدس حضرت را دربرگرفت و تمام عالم را روشن کرد.[4]
لزوم توجه به نقش حضرت خدیجه در اسلام
کسی که در هبوط این نور از سکونتگاه عرشی به عالم پایین مشارکت دارد و سهم او بسیار بزرگ است و خودش شخصیتی سراپا نور است و موصوف به کرامات و فضیلتها است، حضرت خدیجهی کبری (سلاماللهعلیها) است که بانویی رشیده و بهمقصدرسیده است. ایشان این افتخار و استعداد را پیدا میکند که این عطیهی الهی را از طریق مقام شامخ حضرت خاتم دریافت کند.
حضرت خدیجه فضیلتهای زیادی دارد که اگر نوشته شود، کتابهای بسیاری میشود. اما آنچه خیلی به این بانوی بزرگ شرافت میدهد، همین است که این نور را دریافت میکند و بهعنوان مقام مادری، از طریق وجود نازنین او به بشریت اهدا میشود. چقدر خوب است در ایام ولادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، در مجالس مؤمنین نقش حضرت خدیجه در تأسیس اسلام و تقویت پیامبر اعظم و پشتیبانی از انقلاب بزرگ در محیط جهالت و غربت، بهعنوان عرض ارادت به حضرت صدیقهی طاهره گفته شود. عرض ارادت خاصّ این است که انسان از حضرت خدیجه بگویند و تجلیل کنند که از آبرو و زندگی و خانواده و ثروت گذشت و همه را بهپای این رسالت بزرگ ریخت و سرمایهگذاری کرد. این بانوی مکرّم، این افتخار بزرگ را پیدا کرد که حامل نور حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باشد که روشنکنندهی همهی عوالم بالا است و همهجا مرحلهبهمرحله با نور حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) روشن شده است.
بیت حضرت فاطمه، بیت معیار
این نور میخواهد به نقطهای برسد که مسکن اولاد آدم و محل تربیت آنان باشد که همان نقطهای است که «احسن الخالقین» اراده کرده که «احسن المخلوقین» در آنجا به مقصد برسد. نور فاطمه میخواهد این عالم را برای پرورش انسانِ تراز مستعد کند.
سورهی مبارکهی نور با همین عنوان شناخته شده است، نور یعنی فاطمه و فاطمه یعنی نور. این سورهی مبارکه دربرگیرندهی آیهای پرشگفت است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛[5] خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشهاى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مىشود. نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد، روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد، با نور خويش هدايت مىكند و اين مَثَلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چيزى دانا است». همهی کسانی که اهل این مباحث هستند، متحیر و شگفتزده و سرمست از این آیه هستند و خواهند بود. این آیه به زبان تمثیل است و جزء ستارههای قدر اول سپهر قرآن است و دربرگیرندهی همهی تجلیات حضرت حق تبارک و تعالی است که یک حقیقت در جلوههای گوناگون است و در این آیهی کریمه، بهشکل فوقالعادهای جمعبندی و رمزگذاری شده است. اگر علاقهمندید میتوانید به کتابهای تفسیر معتبر مراجعه کنید، آنها این آیه را با بیان روایات تاحدودی توضیح دادهاند.
نقش حضرت صدیقهی طاهره در آیهی نور، فوقالعاده و منحصر است. در ادامهی آیه آمده است: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ؛[6] در خانههايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند. مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمىدارد و از روزى كه دلها و ديدهها در آن زيرورو مىشود، مىهراسند». همان کسانی که در عرش مشغول تسبیح و تقدیس حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بودند، اینک در همسایگی شما و در خانههایی شبیه خانههای شما و بلکه محقرتر از همه، مشغول ثناخوانی حضرت حق هستند. اگر خواستید از جلوههای گوناگون آن نور الهی بهرهمند شوید، در این خانهها هستند و مأذون هستند تا حقّ ذکر اینجا ادا شود.
وقتی آن آیه نازل شد، رسول الله فرمودند: «خانهی فاطمه و هر خانهای که در آن نور باشد، شعبهای از این بیت النور است و افضل آنها، خانهی فاطمه است».[7]
ویژگیهای بیت معیار
این خانواده و این بیت، بیت معیار است و با چهار ویژگی اصلی شناخته شده که ارکان روش و سبک زندگی و شاخصهای این بیت شریف است.
1. ذکر و نماز
اولین ویژگی، ذکر است. این خانه با یاد خدای متعال شناخته میشود. در این ویژگی نخست، نماز، ذکر جامع این بیت است و حق نماز اینجا ادا میشود و اهل این بیت، عاشقان نمازند. وقتی بانوی این خانه به نماز میایستد، تمام ساکنان عالم بالا، به دلالت حضرت حق، به بهرهبرداری میآیند و سائل این بیت میشوند. «مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا...» وقتی فاطمه به محراب میرود، خدای متعال فرشتهها را خبر میکند که بیایید و نور خود را از فاطمه بگیرید.[8] سرّ زهرا نامیدنِ حضرت، فراوان است و یکی از آنها این است که عوالم بالا از نماز فاطمه روشن میشود، تا چه رسد به عوالم پایین!
اولین بهرهبردارِ این نور، پیامبر عزیزمان است. یک روایت زیبا داریم که اگر بخواهم بر اساس روایت بگویم، اولین بهرهبردار از این نور، حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است که هربار هدیهای از این نور دارد. پس رکن نخست، ذکر و نماز است که در آیهی کریمه به آن تصریح شده است. نماز اوج خضوع و خشوع بندگی و یک وعدهی کامل ذکری است.
2. گرهگشایی
دومین ویژگی این بیت، مهرورزی و گرهگشایی نسبت به خلق است. این بیت، «بیتالزکاه» و بیت برکت است. در عالم معنا سفرهدار عالم است، در محیط ظاهری هم سفرهدار سائلین است. به بزرگِ این خانه امر شد: «وَأمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ؛[9] و گدا را مران». البته از جای دیگری استفاده میشود که فقط نسبت به سائل نیست، بلکه سائل و محروم را دربر میگیرد. محروم کسی است که نیازمند است، اما سؤال و درخواست نکرده است. به همین مناسبت، سورهی مبارکهی انسان نازل شد که خیلی فوقالعاده است: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[10] ... وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا؛[11] آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟ ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مىآزماييم. بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم. ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس ... و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند. ما براى خشنودى خدا است كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم». خدای متعال صحنهای را پیش آورد که اهل این خانه، همهی موجودی خود را تقدیم کردند.
3. خانوادهمحوری
ویژگی سوم، حرکت مبتنی بر خانواده و بیت است. اینجا خانواده اصالت دارد و مطرح است و این پیام با صدای بلند از این بیت مطرح میشود. مادری و همسری اینجا اصالت دارد. خوشبختی و افقِ سعادت در این عالم، بر اساس بیت و خانواده است. البته تا سخن از خانواده به میان میآید، در نگاه اول زن و شوهر و فرزندان به ذهن ما میآید، اما با نگاهی دقیقتر، سخن از خانواده، سخن از مادر است که مقام پیشینی دارد و آن، مقام همسری و بانویی است. همینجا داستانها و نکتهها است که بماند.
خدای متعال جریان مباهله و ذکر و نماز و زکات را در این خانواده بهصورت خانوادگی مطرح میکند. جریان مباهله خانوادگی مطرح شد و جبرئیل امین آمد و آیهی تطهیر نازل شد: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛[12] خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند». هنگام معرفی نیز این بیت با فاطمه معرفی شد: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا و بَعْلُهَا و بَنُوهَا؛ آنها، فاطمه هستند و پدرش و همسرش و دو فرزندش». راز بزرگتری که در این خانه است، آن است که این بانو حتی نسبت به پدر خویش، سِمَت مادری دارد.
4. تلاش برای استقرار حکومت الهی در جهان
چهارمین ویژگی این خانواده، «ولایت الهی» است. آرمان این خانواده، استقرار حکومت الهی در عالم است و این ویژگی در امتداد این بیت با کلمهی غدیر و ولایت علیابن ابیطالب (علیهالسلام) توسط پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نشانگذاری شد و با فاطمه (سلاماللهعلیها) دارای نشان ابدی شد. اگر قرار باشد برای تحقق ولایت علوی سرمایهگذاری شود، چه کسی به میدان میآید؟ همان کسی که محور و مدار این بیت است و تمام عوالم هستی، حیران و سرگشتهی نور و عظمت او هستند. تا چه حد؟ تا آن حد که سلامتی و جوانی و آبرو و جان خود را بگذارد؟ هرچه لازم است میگذارد و دریغ نمیکند تا همه بدانند سرّ سعادت بشریت، استقرار ولایت الهی است.
اینها ویژگیها و ارکان خانهی فاطمه (سلاماللهعلیها) است.
رفتار جامعه در مقابل بیت معیار
امروز که ما و شما کنار هم جمع شدهایم، وقتی مسیر تاریخ را از زمان تجلی الهی نگاه میکنیم، میبینیم آنچه در صدر بین هیاهو و سروصدا گم شد، کلید خوشبختی بشریت بود و با قبر بینشان مادر، نشانگذاری شد. این گم شدن را در این آیه میبینید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ؛[13] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، بهزودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند. اين فضل خدا است، آن را به هر كه بخواهد مىدهد. و خدا گشايشگر دانا است».
قدر ندانستند و آن عنصر گرانقدر (ولایت امیرالمؤمنین) را از دست دادند. طبق سنت الهی باید مدتی بگذرد تا زمانِ وعدهی صادق الهی برسد. تحقق این وعدهی الهی، مقدماتی دارد. حضرت بقیتاللهالاعظم (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) ذخیره شد تا سرمایهگذاری مادر را به سرانجام برساند. اوج این سرمایهگذاری در عاشورا رخ داد که حجت را بهمعنای واقعی کلمه، تمام کرد.
چگونگی فراهم شدن مقدّمات ظهور
مقدمات چگونه فراهم میشود؟ در طول دوران غیبت باید شعور و درک عمومی مردم به جایی برسد تا دوباره به این بیت برگردند و سعادت خود را از این خانه بگیرند. شرق و غرب، وجوه مختلفی از انواع و اقسام ولایتها را تجربه کردند و همهجا سرشان به سنگ خورد. اگر این درک عمومی ایجاد شود و عدهای ولایت علوی را برای زندگی عمومی خود بخواهند، مقدمات آن کار بزرگ آغاز میشود.
نقش شهید نواب صفوی در ایجاد مقدمات ظهور
این عده از راه رسیدند. کسی که معبر را باز کرد و در روایات با عنوان «مِنّا» در «سلمان مِنّا» نشانگذاری شده بود، یک سیّد فاطمی عالیقدر بود که در سال 1334 راه را باز کرد. شهید نواب صفوی، روح خیلی بزرگی دارد. من مدتی است پیرامون این شخصیت بزرگ فکر میکنم. ما اصلاً او را نمیشناسیم. آقایمان فرمودند او چراغ این حرکت انقلابی را در من روشن کرد. آقا او را در مدرسهی نواب دیده بودند.
پیروزی انقلاب، نتیجه همگامی و هماهنگی امام و امت بود
کسی باید بیاید که «جمعالجمع» باشد؛ کسی که دارای فضیلتهای عرفانی و فقهی و سیاسی و جهادی و شجاعت و سلحشوری باشد و او نشانگذاری شده بود: «رَجلٌ مِن قم». او هم رسید که همان امام بزرگوار ما است. آن ملتی که در مورد آنان صحبت شده بود نیز رسیدند و تا این دو بههم نرسند، نمیشود. چهبسا در گذشتهی تاریخ کسانی بودهاند که ظرفیتهای بزرگی داشتند، اما ملتی که بایستد و از جان و جانان خود بگذرد نرسیده بود. در سال 1342 این دو بههم رسیدند و مقدمات فراهم شد و آن شد که شد.
طلوع دوبارهی اسلام در یومالله 22 بهمن
روز 22 بهمن و دههی فجر، طلوع دوبارهی خورشید اسلام بر پهنهی زندگی انسانها است. این خورشید با رنگ علوی و نور فاطمی طلوع کرد.
منظور از «فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ»، ملت عزیز ایران و انقلاب اسلامی بزرگ ما است که الحمدلله وارد سال چهلوسوم میشود.
دو جلد کتاب انقلاب اسلامی
در سفری در خدمت مرحوم آیتالله اشتهاردی (رحمهاللهعلیه) بودم که طلبههای همسنّ من ایشان را میشناسند. مردی عارف و فاضل بودند. ایشان میفرمودند: انقلاب اسلامی ما دو جلد دارد که یک جلد آن بهنام خمینی و جلد دیگر آن بهنام خامنهای است. این ملت ده سال را با امام راحل و بیش از سه دهه را با امام حاضر تجربه کردند.
اهمیت بیانیه گام دوم
آقا در 22 بهمن 1397 دستبهقلم شدند و روایتی خوشساخت و جوانانه و جمعبندی روشن از مسیر طیشده و مسیر پیشرو را تقدیم کردند که شد «بیانیه گام دوم»؛ که گام دوم یک ملت بهسوی خورشید ولایت عظمی با خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی است.
پیام حضرت فاطمه برای زمان ما
خوشا به حال ما و شما که این زمانه را درک کردیم که طلوع دوبارهی طلعت فاطمی است و نمیتوان شکر آن را بهجا آورد. پیام دوبارهی فاطمه (سلاماللهعلیها) برای ما این است که با ولیّ ثابتقدم باشید و تزلزل پیدا نکنید و هواهای نفسانی، شما را کوچک نکند. برای این حرکت و این راه، مثل حاجقاسم سلیمانی باشید که واقعاً قلّه است؛ چقدر خوب برای حضرت زهرا فرزندی میکند و چقدر برای همه ایثار میکند و روز و شب نمیشناسد و برایش ایزدی و سنّی و شیعه فرق نمیکند و چه بیت تمیزی ایجاد کرده که پیش چشم ملت است. در باب ولایتمداریِ او نمیتوان چیزی گفت. امیدواریم خدای متعال همین مسیر را با ثبات قدم روزی ما کند.
آرمان شما خیلی باعظمت است، لذا برای رسیدن به آن باید خودتان را بزرگ کنید؛ چراکه انسانهای بزرگ میتوانند به آرمانهای بزرگ برسند. انشاءالله سال 1400 با انتخابی خوب، سال خوبی برای ملت باشد و دولت جوان حزب اللهی را به مجلس حزب اللهی ملحق کند.
توسل شما، همیشه و برای هر کاری، به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) باشد.
[1]. نور: 36ـ37.
[2]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج٢، ص۴١٩.
[3]. کوثر: 1.
[4]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج36، ص361.
[5]. نور: 35.
[6]. همان: 36ـ37.
[7]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۳۲۵.
[8]. همان، ج۲۸، ص۳۸.
[9]. ضحی: 10.
[10]. انسان (دهر): 1ـ3.
[11]. همان: 8ـ9.
[12]. احزاب: 33.
[13]. مائده: 54.