«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِايمانى، اَكْمَلَ الاْيمانِ، وَ اجْعَلْ يَقينى اَفْضَلَ الْيَقينِ، وَ انْتَهِ بِنيَّتى اِلى اَحْسَنِ النّيّاتِ، وَ بِعَمَلى اِلى اَحْسَنِ الاَعْمالِ».
سه ویژگی مهم شهید بهشتی
۱. جمع اضداد
سالروز شهادت آیتالله شهید بهشتی و ۷۲ تن یاران عزیزشان را گرامی میداریم که به تعبیر امام راحل عظیمالشأن به عدد شهدای کربلا بودند. امروز هفتم تیرماه سالروز شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن است که جلسه ما هم در محیط مقتل این شهدای عزیز تشکیل میشود. این بزرگواران نسبت به جلسه و جمع ما حق دارند. آقای بهشتی شخصیت بسیار جذابی داشت. از حسنات روحانیت معاصر و ازنظر شخصیتی بسیار فوقالعاده بود. جمع بین خوشفکری و اصولگرایی بهمعنی دقیق کلمه بود. عمیقاً نسبت به مبانی قویم دینی و فقهی ایمان و التزام داشت، یک شخصیت بهتمام معنا متعبد و در عین حال بسیار بهروز، دارای ابتکارات فکری و در آفاق اندیشههای اسلامی دارای حرفهای تازه بود. آقای بهشتی جمع بین عزت و رحمت و صلابت بود. از یکسو بسیار باصلابت و باهیبت بود، از سوی دیگر شخصیتی بسیار مهربان و صمیمی و رئوف داشت که خوب توانسته بود بین این دو جهت را جمع کند.
۲. تأسیس تشکلهای فراوان
آقای بهشتی اهل کار جمعی و تشکیلاتی بود و عمیقاً طبق همان موازین قویم دینی حرکت میکرد. قائل به حرکت تشکیلاتی بود و اینکه مؤمنان باید جمعی حرکت کنند، سازماندهی و تشکیلات داشته باشند. در این بخش ایشان، هم دارای نظریه است، هم عمل. در بخش نظریه در محور تحزب و تشکل اسلامی و دینی دارای دیدگاههای بسیار قابل استفاده و صاحبِ نظریه است. در عین حال دارای عمل نیز هست. خودش از آغاز حرکت در گروههای تشکیلاتی بود. ایشان مؤسس بسیاری از تشکلها و جمعیتهای اسلامی در زمان ما است که میشود قلّه این تحزب و تشکلگرایی را در شخصیت ایشان، حزب جمهوری اسلامی دانست. قبل از آن هم ایشان سالیان بسیار در مجموعههای مختلف از تشکلهای دینی عضویت فعال داشت. در برخی مؤسسهها آقای بهشتی تجسمِ نظم بود. در این بخش گزارشهایی که در ارتباط با شخصیت ایشان داده میشود، چه نظمِ شخصی، چه نظم اجتماعی و جمعی، زبانزد است. همان است که از یک مؤمن توقع میرود.
۳. اخلاق حسنه
آقای بهشتی (اعلیاللهمقامهالشریف) شخصیت تراز است؛ در حسن خلق و ادب و متانت و رفتارهای اجتماعی و سعه صدر و ارتباطهای بسیار جذاب با دیگران فوقالعاده بود که از این جهت همیشه میتوانست شمع جمع مؤمنان باشد. اخلاص نیز از ویژگیهای این مرد بزرگ بود. وقتی جاذبه اخلاقی ایشان به جاذبه معنوی و جاذبههای علمی او ضمیمه میشود، از ایشان شخصیتی ارائه میدهد که همیشه میتواند محور اجتماعات مؤمنان باشد و مؤمنان بر گرد شمع وجود او جمع میشوند و احساس هویت میکنند.
آقای بهشتی از حسنات روحانیت معاصر ما و به یک اعتبار از حسنات انقلاب اسلامی است. در شکلگیری نهضت و همراهی با امام راحل عظیمالشأن و در تأسیس جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی و تأسیس دستگاه قضایی و در بخشهای مختلف نقش مؤثر داشت. شهادتش نیز باعث شد که جزو مردان جاودان شود؛ زیرا شهادت آثار وجودی شخص را ماندگار میکند و توسعه میدهد.
تأثیر حادثهی هفتم تیر بر انقلاب اسلامی
میان 72 تن، شخصیتهای بزرگی قرار داشتند. گویا مجموعهای از انسانهایی گزینش شده که هم موسوم به علمند، هم موسوم به اخلاق و دیانت، هم موسوم به تعهد و کاردانی. در همان سالهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی هرکدام از این افراد در بخشهای مختلف، منشأ آثار فراوان بودند که دست تقدیر الهی آنها را در حزب جمهوری اسلامی کنار هم قرار داد و در آن اجتماع و برنامهای که هفتم تیر در اینجا داشتند، در دفتر مرکزی حزب کنار هم بودند و به اتفاق هم به لقاءالله پیوستند و به شهادت رسیدند. این حادثه در زمان خودش اتفاق بسیار بزرگ و غیرقابلباور و تکاندهندهای بود. خاطرههایی که نسل ما از آن زمان و از این حادثهی بزرگ دارند، حقیقتاً تکاندهنده است. کسی باورش نمیشد. گمانِ جریانِ نفاق و دشمنان که تعزیهگردان این صحنهها هستند، این بود که با شهادت شهید بهشتی و این جمع مؤثر از انصار و حواریون و اصحاب امام راحلِ عظیمالشأن، انقلاب و جریان انقلاب اسلامی متوقف میشود یا آسیبِ بسیار اساسی میبیند. اما جریان شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن به یکی از پیشرانهای مؤثر در حرکت انقلاب اسلامی تبدیل شد؛ هم خالصسازی کرد و هم برای پیشبرد برنامهها نیروی بزرگی به مؤمنان داد. انسان احساس میکند شهید بهشتی و این شخصیتهای خالص و مؤثر همچنان نقش مؤثر و پیشبرنده در حرکت انقلاب اسلامی دارند. امیدواریم خداوند تبارک و تعالی این شهدای عزیز را با سید و سالار شهیدان محشور کند.
برنامه ما در مسجد 72 تن در مقتل شهدا برگزار میشود. خداوند تبارک و تعالی از این جمع ما بهترین پاداشها را به روح مطهر شهید بهشتی و ۷۲ تن و این دو شهید عزیز برساند؛ دو شهید عزیزی که از شهدای گمنام هستند و مضجع تابناکشان در این محیط نورانی قرار گرفته است. ما را نیز قدرشناس وجود نازنین آنان قرار دهد.
ذخیرهای الهی برای انقلاب اسلامی
دست لطف و تقدیر و عنایت الهی رهبر عزیزتر از جانمان را که از اعضای جلسهی هفت تیر بود، حفظ کرد؛ هم از این حادثه و هم در آن جریان ترور که ترور بسیار سنگینی بود. از هر دو حفظ کرد و با آن ترور از این حادثه صیانت کرد. الحمدلله این ذخیره بزرگ الهی برای امت حفظ شد تا به شرف امامت مسلمانان نائل آید و امت طی این بیش از سه دهه از نورافشانی این خورشید انقلاب در افق امامت بهرهمند باشند. رهبر ما از حسنات دهرند. اکنون انسان به آنچه در این شخصیت سرشار اخلاص و نورانیت و معنویت و مجاهدت است، پی میبرد. انسان امروز این منظومه فکری و همت بلند و شخصیتِ نظامساز و تمدنساز را بهتر میشناسد که در ادامه شخصیت وجودی امام راحلِ عزیزمان است. جامعه ما به درگاه خدای متعال شاکر است. خداوند بر توفیقات و نفوذ کلمه و سلامت ایشان بیفزاید و توفیق روزافزون به ایشان کرامت فرماید. انشاءالله جامعه ما در ادامه امامت امت تا ظهور حضرت ولیاللهالاعظم (ارواحنافداه) از وجود نازنین ایشان بهرهمند باشد.
اصالتِ نیت در اسلام
موضوع بحث ما در دعای «مکارمالاخلاق» ذیل جمله «وَ انْتَهِ بِنيَّتى اِلى اَحْسَنِ النّيّاتِ» بود. مطالبی تقدیم کردیم و شاید بشود گفت بحثهای اصلی در موضوع نیت بیان شد. جایگاه نیت و تأثیری که در ساخت شخصیت انسان و انسان مؤمن دارد، در این زمینهها مطالبی را که لازم بود و مطالب اصولی را عرض کردم. ذیل ارکان اربعه ـ ایمان، یقین، نیت و عمل ـ سخن گفتیم. این ارکان شالوده و مبانی اصلی در مباحث عمومی این دعای نورانی را تشکیل میدهند. بحث را تاحدودی تفصیل دادیم و قدری دقیقش کردیم. این دقتها و اندکی تفصیلِ مباحث لازم بود. باید بحث نیت را در محور احسن نیات ادامه دهیم. جلسه گذشته بهمناسبت ولادت باسعادت امام رضا (علیهالسلام) بحث در آن زمینه تقدیم شد. اما جلسهی پیش از آن، موضوع جلسه همین بحثهای جاری ما بود که من این موضوع را مفصلتر توضیح دادم.
از مجموع آیات کریم قرآنی و کلمات اولیای خدا و سیره آنان اینگونه استفاده میشود که خودِ نیت اصالت دارد. گاهی ممکن است برخی فکر کنند که نیت وقتی مقدمهی عمل باشد، موضوعیت پیدا میکند. اما از بحثهای گذشته معلوم شد خودِ نیّت اصالت دارد؛ زیرا خودش عمل قلبی است. بنابراین پاداش به خود نیت تعلق میگیرد و خود نیت مورد عنایت الهی قرار میگیرد و عامل تقرب است؛ منتها گاهی نیت به عمل ضمیمه میشود.
تأثیر نیت بر اعمال انسان
جایی که نیت به عمل ضمیمه میشود از جهت مبنایی، روح و اساس هسته و باطن عمل محسوب میشود. نیت میتواند به اعمال عادی و معمولی ما رنگ الهی یا شیطانی دهد. اعمال عادی و جاری و حتی اعمال طبیعی که انسان انجام میدهد، مانند غذا خوردن و خوابیدن، اگر با نیت خدایی همراه شوند و انسان بهخاطر خدای متعال آنها را انجام دهد، در زمره اعمال صالح و در فهرست عبادات تعریف میشوند و پاداش به آن تعلق میگیرد. یعنی خدای متعال به خواب و نظافت انسان و حضور در جمع مؤمنان با نیت الهی، پاداش میدهد. نوع انسانها بهویژه در زمان ما وقتی میخواهند در جمع حاضر شوند، خود را آراسته میکنند، لباس مناسب میپوشند، عطر میزنند. این یک رفتار عادی و عمومیِ پسندیده است. این آراستگی، هم مورد تأیید عقل است، هم مورد تأیید شرع. اما ممکن است کسی وقتی در جمع مؤمنان حاضر میشود، بهخاطر خدا و برای خوشحال کردن و تکریم مؤمنان خود را آراسته کند. این ذیل عنوان جدیدی بهنام «بزرگداشت و احترام مؤمنان» قرار میگیرد که خودش جزء اعمال صالح است. آراسته کردن خود وقتی با نیت الهی و نیت تکریم مؤمنان صورت میگیرد، ذیل اعمال صالح تعریف میشود و به آن پاداش تعلق میگیرد. درحالیکه همین شانه زدن و لباس خوب پوشیدن و عطر زدن وقتی بدون نیت باشد یا به این قصد باشد که شخصیت خود را در اجتماعات حفظ کند، خدای متعال به آن پاداش نمیدهد. همانطور که اگر غذا بخورید به نیت اینکه برای عبادت و جهاد و یاری امام قوی شوید، این غذا خوردن، عمل صالح و عبادت شمرده میشود و مورد پاداش الهی قرار میگیرد. خواب و سایر برنامهها نیز همینگونه است.
گاهی نیت در همین کارها، شیطانی است. خود را میآراید تا به مجلس گناه برود. بهوسیله این آراستن میخواهد دیگران را فریب دهد. این عطر زدن، عمل شیطانی میشود که کیفر دارد.
گسترهی اعمال مؤمن
انسان مؤمن زیرک است و دایره عمل صالحش را به برکت نیت بسیار وسیع میگرداند. روزانه عمل صالحِ بسیاری در نامه اعمالش نوشته میشود؛ زیرا لحظهبهلحظه دارد عمل صالح انجام میدهد. چون بهرهمند از نیت الهی است، همهی اعمال عادی او، عمل صالح و عبادت شمرده میشود. خواب و خوراک و روابط اجتماعی او در دایره اعمال صالح قرار میگیرد.
از این بالاتر خود اعمال و برنامههایی هستند که مورد تأکید شارع اعظم هستند و امر دارند؛ چه امر وجوبی، چه امر استحبابی. لذا توصیه میشود که انسان سعی کند نیت الهی و شایسته داشته باشد. این یک قاعده است که ما قبلاً نیز عرض کردیم.
درجاتِ نیت
خود نیت ازنظر حُسن دارای درجات است: حُسن نیت، بینیتی، سوءنیت و فقدان نیت، یعنی شخص نیت نداشته باشد. این مورد، محل مناقشه است. ازنظر فنی آیا میشود انسان نیت نداشته باشد؟ نظر ما این است: بله میشود، قابل تصور است. در شرایطی که انسان در غفلت است، اصلاً نیتی ندارد؛ لذا نامه عملش در آن لحظه مانند یک لیوان خالی است.
سوءنیت اسباب سقوط انسان است و شاکله شخصیت او را در منزل الهی کلاً مخدوش میکند.
مراتب حُسن نیت
جایی که نیت انسان، زیبا و مورد عنایت الهی است، به حُسن توصیف میشود. نیت به اعتبار زیبایاش دارای مراتب است که جلسه گذشته در این زمینه صحبتهایی را آغاز کردیم. نیت انسان ازنظر حسن میشود دارای مراتب باشد: نیت خوب، نیت خوبتر، نیت خوبترین. سؤالی که خدمت شما عزیزان مطرح شد این بود که ملاک حسن نیت چیست؟ دو ملاک را یادآوری کردیم. یک ملاک به صورتِ نیت مربوط میشود و یک ملاک به محتوا و سیرت نیت. صورتش به عملی برمیگردد که به آن ضمیمه میشود یا عملی که انسان آرزویش را دارد. سیرت به اخلاص مربوط میشود.
ارتباط حُسن نیت با اخلاص
اکنون به باطن و محتوای عمل میپردازیم. گفتیم با یک کلمه تعریف میشود و آن اخلاص است. درجه حُسن نیت انسان به درجه اخلاص او در نیت برمیگردد و از همینجا به بحث اعمال ربط پیدا میکند؛ زیرا اعمال انسان وابسته به نیات او است. چون اعمال وابسته به نیات است، میزان حسن اعمال هم کاملاً به حسن نیت وابسته میشود و حسن نیت بهمعنای اخلاص است. این مطلب در نیت، مطلبِ بسیار جدی و مهمی است که باب وسیعی دارد: باب اخلاص، باب مخلِصین، باب مخلَصین، درجات اخلاص و مانند آن. البته من الآن نمیخواهم وارد بحث تفصیلیاش شوم؛ چون بحث تفصیلی خودش چند جلسه لازم دارد. ولی در فرصتِ باقیمانده میخواهم دربارهی همین موضوع، اندکی یادآوری به خودم و شما عزیزان داشته باشم؛ چون جلسه ما بخش یادآوری هم دارد، یادآوریهای اساسی به خودم که گویندهام و به شما که شنوندهاید.
اخلاص، از مباحثِ مهمِ توحید عملی است
موضوع اخلاص که ذیل مباحث توحید و توحید عملی قرار میگیرد از اشرف و افضل مباحثی است که در ساحت سیر و سلوک و اخلاق الهی داریم. جزء مهمترین مباحثی است که در حوزه اخلاق اسلامی و اخلاق الهی مطرح میشود. مستقیماً ذیل مباحث توحیدی میرود و در محور توحید عملی خود را نشان میدهد.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم خیلی صریح بهصورت یک اذن و اعلام خبر فرموده: آگاه باشید! میخواهم خبر مهمی به شما بدهم. معمولاً این مطالب را با «ألا» میگویند؛ یعنی میخواهند ذهن مخاطب را به آن توجه دهند و او را از غفلت خارج کنند. یک خبر بسیار مهم: «أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ؛[1] آگاه باشيد آيين پاك از آن خدا است». این آیهای که برایتان خواندم، در سوره زمر است. در بحث اخلاص، سوره عجیبی است، ارتباطش با اخلاص نزدیک است و نکتههای فراوان دارد. دوستان سعی کنند حتماً ببینند و تلاوت کنند. بسیار فوقالعاده و سازنده است؛ ازجمله این آیه: «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ؛[2] بگو من مأمورم كه خدا را در حالى كه آيينم را براى او خالص گردانيدهام، بپرستم». به من فرمانی اینگونه داده شده که خداوند تبارک و تعالی را بندگی کنم، منتها بندگی خالصانه. آنچه را خدای متعال میپذیرد و میپسندد، دین خالص است.
این بهعنوان یک مبنا یادتان باشد. اخلاص جزو موضوعات مشکل است، در روایت نیز آمده که اخلاص و تصفیهی نیت از امور سخت و دشوار است. اینکه نیت انسان از امور غیر الهی پاک شود تا برسد به نقطهای که ارادهای برای غیرخدای متعال در وجود شخص نباشد، از کارهای ویژه و سخت است.
رسیدن به اخلاص، امری ممکن برای همگان
بعضی از اساتید سیر و سلوک وقتی موضوع اخلاص را مطرح میکنند، افق طرحِ مسئلهشان به مراتب بالایی از سلوک الی الله و منازل قرب و منازل مقربین مربوط میشود. در مراتبی مسئله مطرح میشود که افراد عادی و متوسط وقتی آن بحثها را بشنوند، ناامید میشوند. به خودشان مراجعه میکنند میگویند چنین چیزی ممکن نیست. اساساً امکانش برای اینان زیر سؤال میرود و بعد تصویری از اخلاص ساخته میشود که دستیابی به آن محال میشود و آن را از محیط اهداف و آرمانهایشان کلاً کنار میگذارند. شما فکر میکنید شارع اعظم، پروردگار متعال به چیز غیرممکن امر میکند؟ خدای متعال ما را دعوت میکند به چیزی که امکان ندارد و فقط برای انبیا و اولیا و عدهی خاصی از مؤمنان، امکانِ تحقق داشته باشد و برای بقیه بیهوده است؟ گاهی در نوع ارائه، مسئله بهگونهای طرح میشود که جامعه مخاطب که مؤمنان عادی هستند، خیال میکنند اساساً اخلاص برای آنان ممکن نیست.
پاسخ ما این است که اتفاقاً اخلاص، امری کاملاً ممکن است و یکایک مؤمنان میتوانند از آن بهرهمند باشند. یک امر قابل تحقق است. به مسئله اینگونه نگاه کن! این بحث، ظرفیتِ پرداختن دارد؛ ولی برای اینکه راهِ نزدیک را برویم، من برای شما یک روایت میخوانم. در تعابیر قرآنی آنجا که میخواهد جهتگیری قلبی انسان مؤمن و نیاتش را تعریف کند، عبارت «فی سبیلالله» آمده است. «فیالله» نیز آمده، همچنین «وجهالله» و «مرضاة الله» آمده است. از این تعابیر مختلف، اختلاف مراتب استفاده میشود. پس اخلاص دارای مراتبی است؛ اما کمترین مقدار اخلاص برای عموم مؤمنان قابل انجام است و از آن، بهره دارند. اگر فقط مراتب بالای اخلاص را برای عموم مردم بیان کنید، همه هلاک میشوند و هیچکس از آن بهره نخواهد داشت. درحالیکه اتفاقاً دین فطریِ حنیف بهگونهای است که تکتک مؤمنان از آن بهرهی حداقلی دارند. البته بعضی افراد به این حداقل اکتفا نمیکنند و همتشان بلند است و دنبال درجات بالاتر میروند.
بیانِ مصادیقِ اخلاص از زبان مبارک پیامبر
یک مثال میزنم شاید جالب باشد. روایتی است که کار ما را در این بحث تاحدودی آسان میکند. به معنای عام دقت کنید! الآن سراغ کلیدواژهی «فی سبیلالله» میروم. یکی از کلیدواژهها و عناوین خیلی عام در رنگ خدایی زدن به دل و جان و شخصیت و برنامهها و اعمال، «فی سبیلالله» است. پیامبر عزیزمان در جمع اصحابشان نشسته بودند که جوانی از مقابل آنها عبور کرد. بازوهای ستبر داشت و خیلی قوی و بانشاط بود. اصحاب خطاب به پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) گفتند: «لَو كانَ هذا في سَبيلِ اللّه؛ چه میشد اگر این آدم در راه خدا بود؟». یعنی قدرت و نشاط و توانمندیاش را در راه خدا استفاده میکرد. پیامبر اعظم دیدند تصور آنان از «فی سبیلالله» یک تصویر بسیار بسته و محدود است. همین موقعیت را غنیمت شمردند برای اینکه مسئله را توضیح دهند. احتمالاً گمان آنان این بوده که کاش این شخص با ما میآمد و به جنگ میرفتیم و در غزوات با ما حضور پیدا میکرد. در راه خدا شمشیر میزد. کاش این آدم اینگونه بود! پیامبر فرمودند: «إن كانَ خَرَجَ يَسعى على وُلدِهِ صِغارا فهُو في سَبيلِ اللّه، و إن كانَ خَرَجَ يَسعى على أبوَينِ شَيخَينِ كَبيرَينِ فهُو في سَبيلِ اللّه، و إن كانَ خَرَجَ يَسعى على نَفسِهِ يُعِفُّها فهُو في سبيلِ اللّه، و إن كانَ خَرَجَ يَسعى رِياءً و مُفاخَرَةً فهُو في سَبيلِ الشَّيطانِ؛[3] اگر براى تأمين كودكان خرد سال خود بيرون آمده باشد، او در راه خدا است. چنانچه براى تأمين پدر و مادر پير و فرتوتى بيرون آمده باشد، در راه خدا است. اگر براى تأمين خودش و براى اينكه نگذارد محتاج كسى شود بيرون آمده باشد، در راه خدا است. اما اگر براى خودنمايى و فخر فروشى بيرون آمده باشد، در راه شيطان است». حضرت با بیان این سخنان، ذهنیت آنان را به هم ریختند.
تقسیم بندگانِ خدا ازنظر نیت
دیدید دایرهی «فی سبیلالله» چقدر گسترده است! بنابراین به این معنا که عرض کردیم اخلاص برای همه امکانپذیر میشود. در آن روایت نورانی و مشهور، حضرت علی (علیهالسلام) بندگان خدا را به سه گروه تقسیم کردند و فرمودند یک گروه «عَبَدوا اللّهَ رَغبَةً؛ به هواى پاداش خدا را عبادت كردند». نباید گفت عبادت آنان خط میخورد چون خالص نبودند که گاهی اینگونه معنا میشود. خدا را عبادت کردهاند، منتها انگیزهشان بهشت است. این مورد پسند خدای متعال است و به بهشت هم خواهند رفت. منتها این عبادتِ تاجرانه است.
نقطه مقابلشان، عدهای هستند که خدای متعال را از ترس عبادت میکنند. فرمودند: «فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ». مانند بندههای زرخریدی هستند که امر مولا را اطاعت میکنند تا از خشم او در امان باشند. این هم پسندیده است و اینان نیز در زمره اهل عبادت تعریف میشوند؛ منتها عبادتشان چنین وضعی دارد. اتفاقاً خدای متعال آنان را بهخاطر همین بندگی از آتش جهنم حفظ خواهد کرد.
عدهای هم خدای متعال را عبادت میکنند، چون حضرت حق تبارک و تعالی را شایستهی بندگی یافتند: «فتِلكَ عِبادَةُ الأحرارِ؛[4] و اين عبادت آزادگان است». اینان در مرتبه بالاتری قرار دارند. حضرت در دعا فرمودند: «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك؛[5] پرستش من از جهت ترس از آتش دوزخ نيست و بانگيزه طمع و دستيابى ببهشت نيست. فقط چون تو را سزاوار عبادت و پرستش ميدانم، ميپرستم».
حالا اگر این گروه سوم، معیار قرار بگیرند، بقیه مرخصند؛ درحالیکه دیگران نیز مورد عنایتند. آن جنبه توحیدی و اخلاص را داشتند که پسندیده شده؛ وگرنه خدای متعال غیرخالص را نمیپذیرد. جهتگیری الهی داشتند، منتها در مرتبه عمومی و اولیهاش بودند. بقیه را با عبادت «احرار» نمیسنجند که هلاک بشوند. همه از اخلاص سهم دارند. البته گروه سوم دارای رتبه ویژهای هستند.
امام (علیهالسلام) در آغاز دعای مکارم الاخلاق، در همین کلمات اول دارد به ما یادآوری میکند هدفگذاری در نیتهایتان، عالی باشد و شما نیز بهلطف خدا میتوانید به آنجا برسید. یک امر غیرممکن نیست. شما که از اخلاص در مراتب پایینتر و از حُسن نیت بهرهمندید، بهسمت نیتِ احسن بروید. به این قانع نباشید. شما نیز میتوانید به آن درجات دست پیدا کنید. فقط باید همت کنید.
نیت در مراتب پایین را کوچک نشمارید
برای رسیدن به آن مرتبه از کجا باید شروع کنیم؟ «وَ انْتَهِ بِنيَّتى اِلى اَحْسَنِ النّيّاتِ». طبق توضیحی که داده شد، میشود «اخلص النیات»؛ یعنی مرا به خالصترین مرتبه نیت برسان! نیت مرا به احسن نیات منتهی کن!
در مراتب پایینتر هم نیت خوب است. شما هرچه در برنامههایتان انتظار پاداش الهی داشته باشید، خوب است و توصیه میشود. اصلاً دنبالش باشید. اتفاقاً کاش مؤمنان دنبال بهشت باشند! کاش مؤمنان از جهنم بترسند! مسئله ما همین مراتب اول و متوسط است. کاش از جهنم بترسیم و گناه نکنیم و از ترس جهنم عبادت کنیم. همین هم خیلی بزرگ است، آن را دستکم نگیرید. خیلی خوب است که انسان بهخاطر ترس از عقوبت الهی بین خودش و گناه، فاصله ایجاد کند و اتفاقاً کار از همینجا شروع میشود. چقدر خوب است که مؤمنان دنبال پاداش الهی باشند، برای رسیدن به بهشت و حور و غلمان عمل کنند. اگر اینها خوب نبود، خدای متعال اینقدر آیه برایش نمیآورد. در قرآن آیات زیادی در توصیف بهشت هست، یعنی بهشتخواه باشید و آیات بسیاری دربارهی جهنم و عذاب است، یعنی از جهنم بترسید. همهی این نیتها موصوف به حُسن میشود.
نابودیِ عمل بهخاطر سوءنیت
عمل انسان چگونه موصوف به سوء و شیطانی میشود؟ پیامبر عزیزمان فرمودند وقتی انسان بخواهد برای جلب رضای دیگران کار کند. اگر کار کرده باشد، عملش عقیم است و اگر عبادت کرده باشد، عبادتش باطل است. ضمناً عقوبت هم میشود. کسی نماز بخواند بهقصد اینکه دیگران را شاد یا راضی کند، ریا میشود که از مصادیق شرک است. در هر عبادتی، ریا وارد شود، عمل را کلاً نابود میکند و عقوبت هم دارد.
اگر غیرعبادات را برای جلب توجه مردم انجام دهد، مثلاً خیررسانی کند، صدقه بدهد، به مردم و نیازمندان رسیدگی کند، عملش که انجام شد، توجه مردم جلب میشود و پیش خداوند بیحساب میشود، اما به خاطر آن، کیفر نمیشود.
من گاهی دیدم بعضی افراد کار برای ثواب را دستکم میگیرند. اصلاً دستکم نگیرید، بسیار مهم و خوب است. اگر دیدیم کسی بهقصد پاداش الهی تلاش میکند، نباید او در نظر ما کوچک و کم بیاید. در نگاه الهی او آدم خوبی است و کارش بزرگ و پسندیده است. اما اینها کفِ بندگی و مراتب اولیه است. اینجا متوقف نشو!
راه دستیابی به مراتب بالای اخلاص
برای اینکه توقف نداشته باشید، باید از کجا شروع کنید؟ باید از تصفیهی نیت شروع کنید. عبادت ما به این جهت باشد که خدای متعال را بندگی کنیم. من نماز میخوانم بهخاطر بزرگیاش، بهخاطر جمالش، بهخاطر حکمت و علمش. خشوع و رکوع و سجده و همهی تلاش من بهخاطر این باشد که شایسته پرستش است. این باید هدفگذاری شود.
1. معرفت خداوند
آیا راهی برای دستیابی به آن وجود دارد؟ بله این راه، پیشِروی مردم است. راهش چند کلیدواژه است: نخست معرفت است؛ معرفت الله. انسان هرچه در خداشناسی جلوتر برود، مراتب اخلاصش تقویت میشود و افزایش پیدا میکند.
2. عشق و محبت
دوم محبت و عشق است. از راه دوستی با خدای متعال وارد شوید و با خدای متعال رفیق شوید. شما در زندگی کارهای بسیاری انجام میدهید که دوستتان را خوشحال کنید. خودِ خوشحالی او برای شما موضوعیت دارد. خوشحالش میکنید چون دوستش دارید. باب محبت، باب اخلاص است. بعضی از اهل معرفت میگویند برای رفتن به مراتب بالای اخلاص جز محبت و عشق راهی نیست. چون و چرا ندارد. انسان وقتی وارد باب عشق و دوستی با خدا میشود، رفتن به مراتب بالای اخلاص که احسن نیات است، امکانپذیر میشود.
خدای متعال روزیِ ما کند، همچنانکه روزیِ خیلیها کرد؛ روزیِ شهدای عزیزمان کرد. آنان به مراتب بالای اخلاص رسیدند، زیرا به باب محبت و دوستی و عشق با حضرت حق وارد شدند. در آغازش، تلاشِ محب نیاز است، بقیهاش جاذبهی محبوب است. اول انسان تلاش میکند و محبت را به او نشان میدهد تا وارد باب دوستی شود. وقتی وارد شد و مولا پسندش کرد، آنگاه جلوهها و تجلیاتی از سوی محبوب است که دل را با خود میبرد.