متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۷» 1400/7/26


پیوند های مرتبط »
فایل pdf
متن درس‌هایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه، جلسه «۲۷»
در باب صلوات، یک قاعده کلی عرض کردیم: جانمایی صلوات در فرازهای گوناگون صحیفه خیلی فوق‌العاده است. از اول تا پایان دعا، فصل‌بندی این کلمات نورانی، با صلوات انجام شده. مهم‌ترین نکته و پیامش عبارت است از اینکه قله مکارم و فضائل، چه در اخلاق و چه در اعمال، وجود اقدس خاتم الانبیا محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) هستند. همه‌ی مکارم‌ الاخلاق و مرضیه الافعال، بدون استثنا در عالی‌ترین سطحش، به‌صورت عینی و متجسد و متجسم در ساحت شخصیت وجود اقدس حضرت خاتم (علیه‌السلام) به عینیت رسیده و در برابر بشریت به‌عنوان الگو و اسوه حسنه قرار گرفته است.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ».

ایام ماه ربیع المولود بر همه‌ی عزیزان مبارک باشد. این قسمت از دعای مکارم الاخلاق با صلوات آغاز می‌شود و در پی این صلوات فهرستی از درخواست‌ها مطرح می‌شود. به امید خدای متعال چند جمله‌ای درباره صلوات عرض می‌کنم که مناسب با ایام هم هست. درباره آن سه مطلب و درخواست اصلی که مطرح می‌شود نیز نکاتی به اختصار خدمت عزیزانم تقدیم می‌کنم.

 

تجلی صلوات در بخش‌های گوناگون صحیفه

در باب صلوات، یک قاعده کلی عرض کردیم: جانمایی صلوات در فرازهای گوناگون صحیفه خیلی فوق‌العاده است. از اول تا پایان دعا، فصل‌بندی این کلمات نورانی، با صلوات انجام شده. مهم‌ترین نکته و پیامش عبارت است از اینکه قله مکارم و فضائل، چه در اخلاق و چه در اعمال، وجود اقدس خاتم الانبیا محمد مصطفی (صلی‌اللهعلیهوآله) و اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) هستند. همه‌ی مکارم‌ الاخلاق و مرضیه الافعال، بدون استثنا در عالی‌ترین سطحش، به‌صورت عینی و متجسد و متجسم در ساحت شخصیت وجود اقدس حضرت خاتم (علیهالسلام) به عینیت رسیده و در برابر بشریت به‌عنوان الگو و اسوه حسنه قرار گرفته است.

 

ماهیت صلوات

صلوات اتصال به معدن کرامت و فضیلت است و تداوم صلوات درواقع دوام این ارتباط و اتصال است. مؤمنان و مسلمانان باید خیلی قدر بدانند که چنین توفیق بزرگی برای آنها فراهم می‌شود. انسان مؤمن با صلوات، خودش را به مرکز فیض الهی متصل می‌سازد. مرکز فیض یعنی نقطه‌ای که رحمت الهی، برکت، مغفرت، حسن، کرامت و نعمت از آن توزیع می‌شود. مرکز نزول و توزیع فیض و رحمت و برکت و لطف و کرامت الهی به همه‌ی عوالم، وجود اقدس حضرت خاتم و اهل‌بیت (علیهمالسلام) است. با صلوات در واقع به این مرکز فیض الهی متصل می‌شوید؛ البته این اتصال، هم اتصال فکری است، هم اتصال ذکری، هم اتصال قلبی و روحی، هم اتصال عملی است. حال این صله به اندازه معرفت و توجه و شرایطی است که مؤمن دارد.

صلوات ما را از نظر فکری به پیامبر اعظم و آل او متصل می‌کند و فکر انسان را در ساحت اندیشه‌های نبوی قرار می‌دهد. هم ذکر و یاد ما را متوجه آن حضرت می‌کند، هم قلب ما و عواطف ما را به ساحت قدسی آن حضرت متصل می‌سازد و هم اعمال و اخلاق ما را متصل می‌کند. هر کسی متناسب با سطح معرفت و حال و شناختش از این منبع فکر و ذکر و عمل و اخلاق بهره می‌برد. صلوات نقش این برقراری اتصال را دارد؛ اما اینکه چقدر شما بهره‌مند شوید، به ظرفیت و ظرف وجودی شما بستگی دارد.

با صلوات به مرکز اصلی نور متصل می‌شوید؛ همان‌که فرمود: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ؛[1] خدا نور آسمان‌ها و زمين است. مَثَل نور او چون چراغدانى است». در آیه بعد هم فرمود: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ؛[2] در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت‏ يابد و نامش در آنها ياد شود». این نور الهی در شخصیت‌های بزرگی متجلی است که در این بیوت مستقر هستند. ارتباطش را به حسب محیط زیست و زندگی ما در این جهان به ما نشان می‌دهد؛ یعنی شما اینجا همسایه بیت نور هستید و نور الهی در شخصیت‌های بزرگی متجلی است که اینها از نور حق تبارک و تعالی نمایندگی می‌کنند و نور پروردگار متعال را در عالم توزیع می‌کنند.

شما وقتی به این بیت و مرکز نور متصل می‌شوید، به اندازه ظرفیت‌تان نور دریافت می‌کنید و به آن اندازه فکر و ذکر و قلب و جان اخلاق و عمل شما نورانی می‌شود. پس این اتصال را باید خیلی قدر بدانیم که چنین امکانی به لطف خدای متعال برای ما فراهم شد.

نور اهل‌بیت (علیهمالسلام) همان نور پیامبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه) با جلوه‌های گوناگونش است. هنگامی که انسان این ارتباط و اتصال را پیدا کرد، این امکان هم برایش فراهم است که دائم ظرف وجودی، استعداد و قابلیت‌هایش توسعه پیدا کند. دائم بهره نوری او گسترش پیدا می‌کند. در اینجا بخلی وجود ندارد؛ هرچه قابل از خودش قابلیت نشان دهد، از نور بیشتری بهره‌مند خواهد شد. هیچ مانعی سر راه نیست، مهم این است که شما چقدر قابلیت و ظرفیت فراهم کرده باشید.

 

تبادل نور بین مؤمنان

مؤمنان در ارتباط بین خودشان، وقتی صلوات را مبادله می‌کنند، در واقع دارند این نور را بین همدیگر تقویت و توزیع می‌کنند. لذا ذکر جمعی و توجه جمعی و اتصال جمعی به ساحت قدس نبوی موضوعیت دارد. مؤمنین وقتی کنار هم هستند و نام آن حضرت را می‌برند و درخواست از پروردگار متعال صلوات می‌کنند، با همین تعبیر بسیار زیبایی که بین ما شناخته شده است، در واقع دارند در این اتصال همدیگر را یاری می‌کنند. صلوات جمعی، تعاون برای کسب نور است.

کمک به همدیگر برای اینکه به یاد پیامبر اعظم و اهل‌بیت (علیهمالسلام) بیفتیم و به ساحت قدسی آن حضرت توجه پیدا کنیم و معرفت، محبت و دلدادگی و عشق نسبت به آن بزرگوار را با همدیگر مبادله کنند، یکی از مصادیق عالی «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى؛[3] در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد» است.

 

مؤمن پس از کسب نور، نورافشانی می‌کند

هر واحد ایمانی به اندازه‌ای که کسب نور می‌کند، می‌تواند توزیع‌کننده نور باشد. این اتصال که برقرار شد و شما بهره‌مند شُدید، وجود شما می‌شود منبع جدیدی برای اینکه دیگران از آن منبع، این نور را دریافت کنند. لذا انسان مؤمن به هر اندازه که به نور محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) نورانی شده باشد، شرف جدیدی پیدا می‌کند. این شرافت جدید توزیع کردن نور محمد و آل محمد (سلاماللهعلیهم‌اجمعین) است.

 

علت اهمیت دیدار مؤمن

مؤمن دیدنش برای انسان روشنایی است، سخن و اعمالش برای انسان روشنایی است؛ زیرا به محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) متصل است. کسانی که توفیقشان در کسب نور بیشتر باشد، توزیع‌کننده‌های برجسته‌ی نور محمد و آل محمد (سلاماللهعلیهم‌اجمعین) در این عالم هستند. انسان‌های خوش‌ساخته و خوش‌ظرفیت که موفق شدند در سیر الی الله و طی منازل معرفت، به مراتب بالاتری برسند، به همان نسبت توزیع‌کننده‌های قوی‌تری هستند. می‌توانند محیط اطراف خود را و هرکسی که در خط اتصال با آنها باشد، روشنایی دهند. خوبان عالم، بزرگان و اساتید اخلاق و عرفان، چنین خصوصیتی در زندگی انسان‌های دیگر دارند.

در ارتباط‌های عادی هم همین‌طور است. کسی که عطری زده باشد، در محیطی که حضور دارد، عطرافشانی می‌کند و دیگران که در پیرامونش تنفس می‌کنند، لذت می‌برند. در اخلاق و فکر و ذکر نیر این قضیه برقرار است و اتصالات بین انسان‌ها از این جهت بسیار سرنوشت‌ساز است. لذا توصیه شده که ارتباط خودتان را با محیط عمومی انسان‌های مؤمن حفظ کنید. اینکه به ما می‌گویند به مسجد رفت و آمد کنید و به نماز جمعه تقید داشته باشید، چون آنجا مرکز تبادل نور بین مؤمنان است. مؤمنان کنار هم که جمع می‌شوند، این نور بین آنها مبادله می‌شود. توصیه بالاتر و جدی‌تر اینکه انسان‌های مؤمن در جستجوی منابع قوی نور باشند. شناسایی کنید و ارتباط بگیرید و در مجامعشان حضور پیدا کنید. خود حضور در محضر یک انسان نورانی موضوعیت دارد. قرآن هم می‌فرماید: «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛[4] و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را می‌خوانند و رضای او را می‌طلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد ازآن‌رو که به زینت‌های دنیا مایل باشی». اینها را پیدا و شناسایی کن و بعد ارتباطت را با آنها حفظ کن و از نور وجود آنها بهره‌مند باش. لذا زیارت مؤمن دارای رتبه علمی و معرفتی موضوعیت دارد.

زیارت یعنی «حضور زائر عند المزور؛ حضور زائر نزد كسي كه زيارت مي‌شود». انسان باید برود و او را ببیند؛ با او چشم‌به‌چشم شود، هم‌نفس شود، چهره‌به‌چهره شود. آن‌وقت در این مشاهده و ارتباط انسان می‌تواند از او استضائه کند و نور و روشنایی بگیرد. لذا این را باید قدر دانست. بعد هم فرمود مواظب باشید گرفتاری‌ها و خواسته‌های دنیایی و زینت دنیا بین شما و این منابع نور جدایی نیندازد. نکند از فیض اتصال به منابع نور که خدای متعال در بین مردم قرار داده، محروم شویم.

 

یادی از چند ولیّ الهی

وقتی این مطالب را می‌گفتم، به یاد برخی اساتیدم افتادم. حاج‌آقا مجتبی تهرانی، حاج‌آقای میرزاکریم حق‌شناس و آقای ضیاءآبادی (رضواناللهتعالی‌علیهم) اینها منبع نور بودند. انسان یک بار اینها را می‌دید، گاهی تا مدت‌ها آن حظ نورانی را در وجود خودش احساس می‌کرد. اساتید ما این‌گونه بودند. خوبانی که الآن کم شده، ولی هنوز هم هستند. یا آقای خوشبخت (اعلی‌اللهمقامهالشریف) که خیلی نورانی بود. آقای خوشبخت صلواتی هم بود؛ مجالسش هم مجالس صلوات بود. هرجایی می‌رفت، آنجا مجلس صلوات برقرار می‌شد. واقعاً خیلی فوق‌العاده بود. آقای سید ابراهیم خسروشاهی نیز توزیع‌کننده نور بود. دریافت‌ها و پرداخت‌های خوبی داشتند. آقای حسن زاده آملی عزیز که اخیراً ارتحال کردند و حضرت آقای مصباح عزیزمان هم این‌گونه بودند. انسان می‌تواند از این طریق بهره‌های فوق‌العاده و وافری داشته باشد.

خداوند تبارک و تعالی درخشش ناب نور محمد و آل محمد (سلاماللهعلیهم‌اجمعین) را در زمان ما در وجود نازنین آقای عزیزمان قرار داده که مجمع این انوار است. ایشان در افق بسیار وسیع‌تر و گسترده‌تر و با مأموریت بسیار بزرگ‌تر برای توزیع نور و نورافشانی هستند.

بارها به مناسبت‌های مختلف عرض کرده‌ایم وقتی صلوات می‌فرستیم، صلوات ما را به منبع نور متصل می‌سازد و هرکسی به اندازه ظرفیت وجودی‌اش استضائه دارد. در مرحله بعد در مجمع مؤمنان وقتی صلوات تبادل می‌شود و همه باهم صلوات می‌فرستند، این نور به‌صورت جمعی مبادله می‌شود. در بین مؤمنان، کسی که بیشتر دریافت کرده باشد، بیشتر هم توزیع می‌کند. چند اسم هم بردیم تا دل و جان ما روشن شود. جناب آقای اتابکی (رضواناللهتعالی‌علیه) هم نور بود و هم نورافشانی می‌کرد. خیلی‌ها را از دست دادیم و گاهی احساس می‌کنیم جایگزینش نیست.

 

لیبک به فرمان الهی با صلوات

در صلوات، شما دارید به فرمان پروردگار متعال لبیک می‌گویید. خود این فرمان الهی است که چنین شبکه متصلی را از اول تا آخر عالم فراهم کرده است. همه‌ی انبیا و اولیا از طریق صلوات متصل بودند. استثنا ندارد، همه‌شان در پرتو نور محمد مصطفی و اهل‌بیت (علیهمالسلام) سیر کردند. همه‌ی اولیا با همین نور به مقصد رسیدند و خواهند رسید. از صبح ازل تا شام ابد، از اول تا آخر، هر کسی به هر جایی رسیده، از شرف این اتصال بوده است. این موضوع بحث‌های مفصل دارد که بماند؛ می‌خواستم بگویم که این یک فرمان الهی است. خدای متعال وقتی می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ؛[5] خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏‌فرستند»، در واقع دارد این سفره را پهن می‌کند و واسطه فیض خودش را به شما معرفی می‌کند. البته این یک معرفی عادی نیست؛ عالی‌ترین سطح معرفی است. خداوند و همه‌ی فرشتگان دائم و بدون انقطاع بر پیامبر و برگزیده حضرت حق تبارک و تعالی، و پیامدار مطلق از جانب خدای متعال، صلوات و درود می‌فرستند. بعد به مؤمنان خطاب می‌شود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا؛[6] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش به‌خوبى گردن نهيد».

 

بروز و ظهور ادب بندگی در صلوات

پس وقتی صلوات می‌فرستید، به فرمان الهی لبیک می‌گویید. این لبیک به فرمان الهی ادب بندگی هم هست. این مؤدب شدن به ادب بندگی و این ادب‌ورزی نتیجه قطعی‌اش آن وقت این را از خدای متعال درخواست می‌کنیم. معنایش این است که من می‌فهمم که این کار من نیست و من نمی‌توانم این رفعت شأن آن رتبه آن مقام آن جایگاه این کار من نیست. من از تو کمک می‌خواهم و می‌گویم: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». مؤدبانه ادب انسان برمی‌گرداند به ساحت قدس ربوبی و از خدای متعال در قالب دعا صلوات بر پیامبر را تمنا می‌کنیم. چون در این درخواست ادب اوج گرفته، انعکاسش به خود عبد غیرقابل‌توصیف است که به سمت بنده مؤدب برمی‌گردد و او را بهره‌مند می‌سازد. خیلی عجیب است. خود فرشته‌ها متحیر می‌شوند وقتی می‌بینند بنده‌ خدا به خاطر این ادب‌ورزی در معرض تابش چه نوری از سوی خدای متعال قرار می‌گیرد.

شما درخواست پاداش می‌کنید برای حقیقتی که تمام رحمت الهی و فیض الهی و فضل الهی از وجود اوست که به عالم توزیع و منعکس می‌شود و سفره‌دار رحمت الهی و منبع فیض پروردگار متعال است.

 

امام زمان در کنار ما و با ما است

همه‌ی ماه‌ها، ماه صلوات است، ولی ماه ربیع‌ الاول به مناسبت ولادت آن حضرت، ماه خاص صلوات است. این‌طور که به موضوع نگاه کنید، متوجه می‌شوید که ولادت‌ پیامبر یعنی چه. خدای متعال را شاکریم که امتداد این حقیقت نوری در ظرف انسانی بشری با همین جسم و همین وضعیت تجسدی خودش در عالم ما حضور دارد؛ یعنی حضرت بقیت‌الله‌الاعظم (عجّلاللهتعالی‌فرجه‌الشریف). ایشان امتداد حقیقت وجودی آن حضرت است. از این جهت عصر و زمان شما به مسلمانان صدر اسلام شباهت پیدا می‌کند که در کنار خودشان پیامبر اعظم را در قالب بشری داشتند. ما از برکت وجود حضرت مهدی (علیهالسلام)، در واقع پیامبر عزیزمان را پیش خودمان داریم. در خانه‌ای مثل خانه‌های ما زندگی می‌کند، بین ما و در قالب بشری با همین کیفیت حضور دارد و به ما می‌گوید: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ؛[7] من هم مثل شما بشرى هستم». با این تفاوت که او می‌فرمود: «يُوحَى إِلَيَّ؛[8] به من وحى مى‏شود» و این می‌گوید من از آن وحی کامل نمایندگی می‌کنم. پیش شما و کنار شما هستم. عالم در هیچ مرتبه‌ای از مراتبش خالی از این نور نیست. در زیارت جامعه نیز می‌گوییم: «أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ؛ یاد شما در قلوب یادکنندگان و نامتان در نام‌ها و تن‌هایتان در تن‌ها و ارواحتان در ارواح و جان‌هایتان در جان‌ها و آثارتان در آثار و قبرهایتان در قبرها است». قبر شما اگر جایی باشد، آنجا مرکز نورافشانی در این عالم است. آنها که به جای خودش محفوظ، هرجا نشانه‌ای باشد، آن نیز مرکز نور و نورافشانی است.

اینکه حضرت مهدی (علیهالسلام) با قالب عنصری و جسمی‌اش در این عالم حضور دارد، نعمت بسیار بسیار بزرگی است. گفت: «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ؛[9] به برکتش بندگان روزى یافته‌‌اند و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است». اهل معرفت به مرتبه‌ای می‌رسند که درخشش نور مهدوی را می‌بینند؛ به ماه نگاه می‌کنند، می‌بینند؛ به خورشید نگاه می‌کنند، می‌بینند؛ به دریا نگاه می‌کنند، می‌بینند؛ به باغ نگاه می‌کنند، می‌بینند. طلعت مهدوی را که همان طلعت محمدی است، در این عالم می‌بینند. همه‌جا نشانه‌اش پیش ما و در کنار ما است. هوادار و نگهدارنده ما است. دعاکننده برای ما است. چه دلگرمی بالاتر از این که در محیطی زندگی می‌کنی که او هست؟! وقتی او هست، همه‌ی انبیا و اولیا هستند؛ چون باقی‌مانده خدایی است: «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛[10] اگر مؤمن باشيد، بازنهاده الهى براى شما بهتر است». وقتی او هست، بالاتر از همه‌ی اینها، محمد مصطفی، فاطمه زهرا، علی مرتضی و همه‌ی ائمه (علیهم‌السلام) هستند.

اگر کسی به لحاظ معرفتی و سعه وجودی و حظ روحانی ارتقا پیدا کند، خودش را از مزبله زیست طبیعی بالا بکشد، ارتفاع بگیرد و پروازی داشته باشد، چنین حالی برایش پیدا می‌شود. آن وقت دیگر از اینکه فلان چیز را داشته باشد، دلگرم نمی‌شود، و از اینکه فلان چیز را نداشته باشد، دلسرد نمی‌شود؛ چون همه‌چیز را دارد.

کسی که از نعمت مادی دلگرم می‌شود، گرفتار است و هنوز چشمش به روی جمال حضرت باز نشده است. هنوز در نقطه انتظار قرار نگرفته است. انسان باید به نقطه‌ای برسد که بگوید من در این عالم دلگرم هستم، چون تو هستی. دیگران می‌خواهند باشند یا نباشند، تو که هستی، کافی است. سلامت آفاق در سلامت تو است.‌ انسان وقتی در شبکه ولایت قرار می‌گیرد، نسبت به امام عصر (علیهالسلام) به چنین حالی می‌رسد. در این حال خوش مؤمن به اطمینان می‌رسد.

وجود اقدس حضرت ولی‌الله‌الاعظم در حقیقت آینه‌دار جمال و جلال نبوی است، و نور پیامبر اعظم را که نور الله است، در این عالم منتشر می‌کند. دلخوشی‌ انسان در این عالم این است که آن حلقه‌ی وصل هست، آن نگهدارنده ما هست، آن حافظ و ناصر و یاور ما هست. آنی که به دعایش من آمدم، هست و ان‌شاءالله به دعایش هم زندگی‌ام اداره می‌شود و از این دنیا می‌روم. چنین کسی برای خودش عالمی دارد.

ماه ربیع الاول آغاز ولایت حضرت ولی‌الله‌الاعظم، حضرت مهدی (ارواحنافداه) هست که ماه ربیع را از این جهت خیلی شیرین‌تر می‌کند.

 

سه درخواست مهم

در پایان سراغ شرح مختصر فرازی می‌روم که در ابتدای جلسه خواندم؛ اولین چیزی که از خداوند تبارک و تعالی در پرتو صلوات می‌خواهیم، این است که گرفتاری‌ها و برنامه‌های عادی و جاری زندگی، مرا از کارها و مأموریت‌های اصلی‌ام باز ندارد. خدایا این موارد را برایم کفایت کن: «وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ». منظور چیزهایی است که وقتی با آنها درگیر می‌شویم، ما را از یاد تو و اولیای تو دور می‌سازد و نشاط را از بندگی‌مان می‌گیرد. عمدتاً ناظر به برنامه‌های جاری زندگی است؛ شغل و کار و تحصیل و کارهای عادی.

اما درخواست دوم: «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ»؛ مرا در چیزهایی به‌کار بگیر که فردا که به محضرت شرفیاب می‌شوم، از من درباره‌ی آنها سؤال خواهی کرد.

درخواست سوم: «وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ»؛ عمر من به‌طور کامل در جهت هدفی که تو مرا خلق کردی، صرف شود.

خداوند تبارک و تعالی به حق ولی‌الله‌الاعظم این خواسته‌ها را درباره همه‌ی ما و همه‌ی دوستان آن حضرت مستجاب کند.

 



[1]. نور: 35.

[2]. همان: 36.

[3]. مائده: 2.

[4]. کهف: 28.

[5]. احزاب: 56.

[6]. همان.

[7]. کهف: 110.

[8]. همان.

[9]. محمدباقر مجلسی، زاد المعاد، ص۴۲۲.

[10]. هود: 86.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *