«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أهْلِ الْبَغْی الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأدْنَینَ الْوَلَایةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأقْرَبِینَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَةَ الْأمَنَةِ».
پروردگار متعال و عزیزمان به حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همهی آنچه امام سجاد (علیهالسلام) در دعای مکارم الاخلاق خواستهاند، بهویژه قطعهای را که برایتان خواندم، دربارهی اهل مجلس ما و همهی دوستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مستجاب کند.
ماه مکرّم رجب به بهترین و حساسترین بخش رسیده؛ ایام البیض و شبهای پُرنور که با میلاد فرخنده مولای عالم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آغاز میشود. بعد هم شب و روز نیمهی ماه رجب که خدای متعال را شاکریم که توفیق داد به این شب باعظمت رسیدیم. انشاءالله لطفش شامل ما شود و باقیماندهی ماه رجب و شعبان المعظّم و ماه مبارک رمضان را هم درک کنیم. چون خاطرتان است در رؤیت هلال ماه مکرّم رجب، اولیای خدا ما را راهنمایی کردند که از همین ورودی ماه رجب حواستان به ماه معظّم شعبان و ماه مبارک رمضان باشد و از خدا بخواهید که شما را به ماه رمضان برساند. آنچه حضرت حق تبارک و تعالی از رحمت و مغفرت و کَرَم برای بندگانش در این ماهها در نظر گرفته، به شفاعت مولایمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روزیِ همهی ماها شود.
در شب ولادت باسعادت و فرخندهی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نکاتی دربارهی آن حضرت عرض کنیم و اگر رسیدیم، بخشی از دعای مکارم را که برایتان خواندم، ترجمه کنیم و شرح دهیم.
ناتوانی ما از شناخت امیر انس و جان
دربارهی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) چه میشود گفت که غیر از خدای متعال و رسول مکرّم و اهلبیت (سلاماللهعلیهماجمعین) همه در شرح فضائل و جلال و جمال و کمال این انسان بزرگ، هم گرفتار کمدانی و لکنت زبان هستند، و هم نمیدانند و نمیشناسند. آن مقداری را هم که درک کرده، نمیتوانند بیان کنند. ماییم و آنچه در کلمات اولیای خدا آمده، از شرح کلمات پیامبر و تفسیر و تأویل آیات قران کریم دربارهی علیابن ابیطالب (علیهالسلام).
مردی که واسطهی رأفت الهی است
یکی از صدها آیهای که دربارهی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نازل شده، این آیه است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛[1] و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است». ضمناً یکی از زیباترین آیات نیز هست. ترتیب آیه را ببینید، ترکیبش را ببینید، پیامش را مشاهده کنید که چقدر پرمعنا است و چه پیام عالیای در خودش قرار داده. کیست که جان خود را خالصانه برای تحصیل رضای الهی تقدیم کند؟ چنین کسی منزلتی دارد که اقدام او در این معامله با حضرت حق تبارک و تعالی میشود سفرهی رأفت برای همه. ترکیب آیه خیلی دلنشین است. «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» یعنی در قله خلوص و برای تحصیل رضای الهی دست به چنین کاری زده است.
در ادامه میفرماید و خداوند نسبت به بندگانش رئوف است. چه نسبتی بین صدر و ذیل آیه است؟ تجلی رأفت الهی را به ما نشان میدهد. معنایش این است که کسی که جانش را تقدیم میکند و به این معامله میبرد، در پیشگاه خدای متعال آنقدر شریف و نفیس و عزیز است که نهتنها رأفت الهی شامل حال او می شود، بلکه شامل حال همهی بندگان خدا میشود. کلمهی «العباد» ما را به چنین برداشتی دلالت میکند؛ چون عباد جمع عبد است، الف و لام هم که سرش بیاید، همه را شامل میشود و کسی خارج از آن نمیماند. خدای متعال همهی بندگانش را بهخاطر کار این شخصیت بزرگ مورد رأفت قرار میدهد. قبلاً هم عرض کردیم که رئوف با رحیم تفاوت دارد؛ رأفت مهربانیِ کاملاً ناظر به جزئیات است؛ مثل آنچه در مادر جلوه میکند که مهربانیاش ناظر به تمام نیازمندیها و شرایط فرزندش میشود. به همین خاطر رأفت با مادر بیشتر ترجمه میشود. خداوند تبارک و تعالی نسبت به همهی بندگانش رأفت میورزد و واسطهی این رأفت و زمینه و سفرهدارش همان کسی است که جانش را به کفش گرفت و برای صیانت از جان عالم هستی، پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله)، به بستر رفت. این آیه کریمه در شأن او و بهمناسبت لیلة المبیت و شب هجرت و قرار گرفتن حضرت علی (علیهالسلام) در بستر پیامبر نازل شد. با چه ترکیبی این نفس نفیس و حقیقت درخشان را شرح میکند که این فعل و اقدام او در عالم چه کرده است.
تمام اقدامات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از این قبیل است؛ هرکاری میکند، از اول تا آخر عمرش، و هر اقدامی از اقدامات او خیری شامل و جامع همراهش است. برای مثال در جنگ خندق ضربهای زد که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) دربارهاش فرمود: «لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن؛[2] ضربهی علی در جنگ خندق برتر از عبادت جن و انس است». یک ضربه بود که در جریان جنگ احزاب به عمربن عبدود زد، ولی چون به تعبیر پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله): «بَرَزَ اَلْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى اَلشِّرْكِ كُلِّهِ؛[3] تمام اسلام در مقابل تمام كفر قرار گرفت»، آن ضربه نهتنها با عبادت همهی جن و انس برابری میکند، بلکه برتر است. سایر اقدامات حضرت هم به همین شرح است و آیات کریمه فراوانی دربارهی حضرت نازل شده است.
متنی ارزشمند برای شناخت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
پیشنهاد میکنم که برادران و خواهران عزیز، به متن متین و فوقالعاده قویم، استوار، مستند، گویا، مفصّل، نغز و پرنکتهای مراجعه کنند که مولای ما امام هادی (علیهالسلام) در مقام زیارت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در روز غدیر نقل فرمودهاند.
جالب آنکه هم میلاد و هم شهادت آن حضرت در ماه رجب است. البته برای ولادتشان دو نقل داریم که ماه رجب قویتر است. در دعایی هم که از ناحیه مقدسه نقل شده، میگوییم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ؛[4] خدايا! از تو درخواست میكنم به حق دو مولود ماه رجب، محمدبن على دوم و فرزندش علىبن محمد برگزيده و بهوسيلهی آن دو امام به جانب تو تقرب میجويم». در مقام تقربخواهی از خدای متعال، اسم دو مولود ماه رجب برده میشود و خدا را به آن دو قسم میدهیم: محمدبن علی الثانی و ابنه علیبن محمد که امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) هستند.
دو یادگار مهم امام هادی (علیهالسلام) برای شیعیان
امام هادی با دو سند، شیعه را تا قیامت مدیون خودش کرده است. البته دهها اقدام داشتند، برای مثال تربیت شخصی بهنام حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) و مدال دادن به او که: «أنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً؛[5] تو قطعاً جزء دوستان ما هستی». چه افتخاری! حضرت عبدالعظیم (رضواناللهعلیه) تا قیامت میبالد به این مدالی که امام هادی (علیهالسلام) به او داد. از شاگرد حضرت هم نام بردیم؛ چراکه گفتهاند: «عِنْدَ ذِکْرِ الصّالِحینَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ؛[6] هنگام یاد صالحان، رحمت الهى نازل مىشود».
در هر صورت در کنار همهی معارفی که از این مولود عزیز ماه رجب به ما رسیده و شاگردان برجستهای که تربیت کردهاند، دو سند بسیار فاخر و برجسته در امامت و ولایت به ما رسیده؛ دو سند فوقالعاده و متفاوت و بینظیر: یکی زیارت جامعهی کبیره که شرح مقامات همهی اولیا (سلاماللهعلیهماجمعین) است، با آن تفصیل و زیبایی و عمق که استاد حضرت آیتالله جوادی آملی تعبیر به «جوشن کبیر امامت» فرمودهاند. در جوشن کبیر، نامهای خدای متعال آمده و در زیارت جامعهي کبیره، اوصاف انسان کامل، آنهم به نحو جامع برای همهشان.
سند دومی که از امام هادی (علیهالسلام) داریم، عبارت است از شرح مقامات علیابن ابیطالب (علیهالسلام) که میشود زیارت غدیریه که مصداق اعظم اولیاء در آن تعریف و شرح و بسط داده شده است. متن وسیعی است که از ابعاد گوناگون به شخصیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرداخته است. اگر زیارت جامعه کبیره یک دوره عالیِ امامشناسی است، زیارت غدیریه یک دوره عالیِ علیشناسی است. لذا خیلی قیمتی است، اما متأسفانه بین ما شناختهشده نیست. زیارت جامعه کبیره را هم آنطور که باید و شاید حقش را ادا نمیکنیم. ولی باز به نسبت زیارت غدیریه، بیشتر به آن مراجعه میشود و شرح شده است. اما زیارت غدیریه امام هادی (علیهالسلام) ناشناخته مانده است. این اواخر گاهی دربارهاش صحبت میشود. من خودم در ایام عید سعید غدیر، طی ده سال اخیر، هرجا بودهام، از حرم مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) گرفته تا مساجد و هر جا که منبر غدیریه داشتم، مقید بودهام دربارهی این متن نورانی صحبت کنم.
متن خیلی فوقالعادهای است؛ بهگونهای که حتی به دوستان عرض میکنم از خدای متعال، زیارت مضجع شریف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را توقع کنید با این نیت که با زیارت امام هادی (علیهالسلام) با حضرت حرف بزنید. منتها آمادگی قبلی میخواهد. باید با آن انس گرفته باشید؛ چون متن متین و مفصلی است، یک یا دو صفحه نیست. حدود بیست صفحه از مفاتیح را در بر میگیرد. چه کردهاند حضرت هادی (علیهالسلام) در این متن نورانی!
خصوصیات زیارت غدیریه
من نمیخواهم الآن این متن را مفصل معرفی کنم؛ زیرا چند جلسه کار میبرد، فقط در حد اشاره مطالبی را میگویم. ازجمله ویژگیهایش این است که قالب زیارتی دارد و شما با این جملات با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) حرف میزنید. با سلام بر پیامبر شروع میکنید؛ گویا اجازه میگیرید. بعد شروع میکنید با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صحبت کردن. قالب خطابی دارد و مانند دعا، شیرین است. گاهی شما متنی را مثلاً دربارهی معارف توحیدی میخوانید، اما گاهی با خدای متعال حرف میزنید. لذا دعا خیلی شیرینتر و لطیفتر است. زیارتنامه نیز بهمنزله دعا است و مانند آن شیرین. از این بابت دلمان خیلی میسوزد برای جمع عظیمی از برادران مسلمان که از این مخاطبه، یعنی زیارت، محروم هستند. محرومیت بسیار بزرگ و حسرتباری است که انسان از حرف زدن با پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) محروم باشد. زیارت، باب بسیار فوقالعادهای است از لطف الهی که به روی ما گشوده شده و حلاوتش در بین معارف شبیه به دعا است. در دعا با خدای متعال گفتگو میکنید و اینجا با اولیای خدا.
1. امام هادی (علیهالسلام) شرح مقامات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را مثل خیلی از اسناد و مطالب دیگری که داریم، بهتفصیل بیان میکند؛ ولی این کجا و آن کجا که این را در مقام گفتگوی با امیرالمؤمنین و زیارت آن حضرت و خطاب به آن حضرت مطرح میکند. از این جهت امتیاز فوقالعادهای دارد.
2. دوم اینکه شبیه زیارت جامعه کبیره تفصیل داده شده و خود این تفصیل مطلوبیت دارد؛ زیرا معرفت و شناخت مقامات اولیای خدا، نیاز به بیان تفصیلی دارد. یک وقت کلیات یا مختصر گفته میشود؛ آن کجا و اینکه حجت خدا شرح مقامات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را بهتفصیل به شما بدهد، کجا؟!
3. سوم اینکه بهانهی این انشاء و ارائه، بزرگترین حادثهای است که در مقام تجلیِ اینجهانیِ ولایت علوی رخ داده؛ یعنی غدیر خم که خود غدیرشناسی و توجه به شأن نزول این رخداد عظیم موضوعیت دارد.
4. علاوه بر اینها امام هادی (علیهالسلام) در این متن نورانی به آیات کریمه قرآنی استناد میکند و بیش از پنجاه آیه از قرآن که در شأن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده، در این زیارت آمده است. پس متنی کاملاً قرآنی است.
5. ضمناً به سخنان عالی پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) که در شأن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گفته شده است نیز استناد میکند که آنهم خیلی شیرین و فوقالعاده است.
6. ویژگی دیگر اینکه در این متن نورانی دعا هم داریم؛ شبیه زیارت عاشورا که متن زیارتی است، ولی در آن دعا هم داریم. گاهی به پروردگار متعال خطاب میکند و دربارهی ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با حضرت حق تبارک و تعالی حرف میزند و شهادت میدهد.
به لطف خدا مقداری روی این زیارت کار کردهام، ولی واقعاً دوست داشتم که خدای متعال توفیق دهد کار تفصیلی دربارهی این زیارت نورانی انجام دهم. بعضی از دوستان اخیراً زحمت کشیده و کارهایی کردهاند، ولی خیلی کار دارد. باید از زوایای مختلف و با سلیقههای مختلف به این متن نورانی پرداخته شود. به حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و این شب عزیز و به دعای شما عزیزان، این توفیق نصیب ما و شما شود.
انشاءالله در حرم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با این زیارتنامه، حضرت را زیارت کنیم و با حضرت صحبت کنیم که شرح مقامات و حالات و عظمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از زبان امام هادی (علیهالسلام) است.
ادعیه و زیارات را منحصر به زمان خاصی نکنیم
مرحوم محدث قمی گردن ما خیلی حق دارد. شنیدم که امسال صدمین سال نگارش مفاتیح است و یکی از دوستان باسلیقه قصد دارد بهعنوان قدرشناسی از این مرد الهی، آیت الحق، مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس قمی کاری انجام دهد. با وجود مفاتیح، ما از خیلی از منابع دیگر مستغنی شدهایم. کار بسیار فوقالعادهای است و معلوم است که بااخلاص انجام داده که اینطور توانسته در میان شیعیان نفوذ کند و طی قرن گذشته، بعد از قرآن کریم و نهجالبلاغه، مشهورترین کتاب نزد دوستان اهلبیت (علیهمالسلام)، همین کتاب شریف مفاتیح الجنان است.
غرض اینکه ایشان همین متن را در بخش زیارت روز غدیر آورده است. متأسفانه ما به برخی از دعاها و زیارتها، فقط یک بار در سال مراجعه میکنیم. مثلاً به جوشن کبیر کاری نداریم تا شب قدری شود و یک بار تند و پشت سر هم بخوانیم. این یک اشتباه است. زیارت غدیریه یک دوره عالی علیشناسی است. بهانهاش، شیرینترین و نورانیترین و بزرگترین عید اسلامی ما است که عیداللهالاکبر و عید سعید غدیر خم است. ولی معنایش این نیست که چون در عید غدیر وارد شده، پس تا عید غدیر با آن کاری نداشته باشیم! تازه معلوم نیست در عید غدیر هم به آن مراجعه کنیم. عید سعید غدیر به زیارت مختصری اکتفا میکنیم و حاضر نیستیم پانزده صفحه زیارت تفصیلی بخوانیم. البته این اشکال از ما است و به شماها وارد نیست. این ایراد به بنده و امثال بنده وارد است که وظیفهی تبیین و ترویج و معرفی این میراث گرانقدر را داریم، ولی کوتاهی میکنیم و وظیفهمان را انجام نمیدهیم.
حضرت در اینجا، هم به شرح اوصاف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرداخته و هم به شرح افعال و هم به شرح مقامات. چنین متنی نداریم که در آن هم شرح اوصاف داشته باشیم، هم شرح افعال و هم شرح مقامات. هم دربارهی دوستان حضرت مطلب دارد و هم دربارهی دشمنانش. خیلی فوقالعاده و عجیب است. واقعاً در شگفتم که چرا از این کار با این عظمت که اینقدر هم به آن نیاز داریم، غفلت میشود!
دو تعبیر دلنشین برای حضرت امیر (علیهالسلام)
در این متن نورانی وقتی شما شروع میکنید با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صحبت کردن، از تعبیر «أخُو رَسُولِ اللهِ وَ وَصِيُّهُ؛ برادر رسول خدا و جانشین او» استفاده میکنید. من مدتها است هر وقت توفیق پیدا میکنم به حرم مطهر امیر (علیهالسلام) مشرّف شوم، خیلی دوست دارم با حضرت با دو تعبیر صحبت کنم. یکی همین تعبیر که در قرآن کریم برادرهای حضرت یوسف خطاب به حضرت یعقوب گفتند: «يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ؛[7] اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم». یک دفعه بیش از یک ساعت در حضور حضرت ایستادم و فقط همین را خواندم! تعبیر «پدر» خطاب به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تعبیر خیلی دلنشینی است. مقام ابوّت عمومی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را راجعبه همهی مؤمنین و مسلمین یادآوری میکنی و برای همه طلب مغفرت میکنی. میگویی گناهانی مرتکب شدیم و وضع ما خیلی خراب است، تو برای ما کاری بکن.
تعبیر دیگر «أخُ رَسُول» است؛ چنانکه در زیارت غدیریه خطاب به حضرت میگوییم: «أشْهَدُ أنَّكَ أخُو رَسُولِ اللهِ وَ وَصِيُّهُ؛ شهادت مىدهم كه تويى برادر رسول خدا و جانشین او». مسئلهی اخوّت خیلی عجیب است و رابطهی اخوّت بین پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) موضوع خیلی خاصی است.
لطائفی در این تعابیر است که عیدیِ امشب ما به شما بود. چیزی که امشب عرض کردیم، به آن خیلی نیاز داریم؛ شناخت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از متن درجهاول شیعی، نه از بیان دیگران. خیلیها راجعبه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گفته و نوشتهاند؛ ولی از زبان امام هادی (علیهالسلام)، آنهم به شرح آیات قرآنی و کلمات پیامبر عزیزمان و افاضات خود حضرت، چیز دیگری است. پردهها را کنار میزند و عظمت علیبن ابیطالب (علیهالسلام) را نشان میدهد. روی کلمهبهکلمهاش باید درنگ کرد؛ لذا کار یک وعده مراجعه نیست، نیاز به مراجعهی مکرر و انس گرفتن دارد. مواقف خاصش را تقسیم کنید و روزی یک صفحهاش را با تأمل بخوانید تا با آن انس بگیرید و بهرهمند شوید. در همین کتاب شریف مفاتیح هم هست. خوب شد که امشب از مفاتیح و مرحوم حاج شیخ عباس قمی (اعلیاللهمقامهالشریف) یاد کردیم.
رسمی خوب در روز میلاد امام علی (علیهالسلام)
رسم خوبی است که امشب و فردا، کسانی که پدرشان زنده است، برای دستبوسی و پابوسی مشرّف میشوند. آنهایی هم که پدرشان از دنیا رفته، دعا و طلب مغفرت داشته باشند و اگر به مضجع پدرشان دسترسی داشتند، مشرّف شوند و قبر پدرشان را زیارت کنند. آنهم خوب است، ولی حسرت دارد!
سلیقهی خوبی بهکار رفته که روز ولادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، روز مادر، و روز ولادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روز پدر نامگذاری شده است. این آخر سلیقه است! بهتر از این نمیشد. واقعاً براساس فهم درستی صورت گرفته است.
پرهیز از امور تشریفاتی و کلیشهای در روز پدر و مادر
با این قضیه نباید سطحی برخورد کرد و به سلام و تعارف و هدیه تمامش کرد. انسان در پرتو مادر هستی، به مادر خودش، و در پرتو پدر عالم به پدر خودش توجه پیدا کند. این توجه خودش عالم دیگری برای انسان میآورد. بهخاطر اینکه محبت و ولایت حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) گنج عرشی است که با داشتن آن، تمام عالم را داریم. اگر کسی در قلبش ولایت امیرالمؤمنین و صدیقهی طاهره و اهلبیت (علیهمالسلام) را داشته باشد، داراترین انسان در عالم است و هیچ چیزی کم ندارد. خب اینها را از کجا داریم؟ از پدر و مادر. حال چقدر باید ممنون پدر و مادرمان و البته اجدادمان باشیم؟! نمیشود توضیح داد.
خدای متعال همهی دوستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را که ابتلائات جسمی دارند، به حق و حقیقت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شفا کرامت فرماید؛ مخصوصاً عزیزان مدنظر و سفارششده. خدای متعال مریضیهای اخلاقی و روحیِ ما را به لطف و کرمش شفا عنایت کند. در این شب عزیز پدران ما را از عنایت خاص امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهرهمند کند و از جلسهی ما به آنها بهترین پاداشها را کرامت فرماید. اجداد ما سر سفرهی کرامت علوی بهرهی وافر کرامت کند. به ما توفیق احسان جامع و کامل نسبت به پدر و مادر را روزی کند. رهبر عزیزتر از جان ما را که الآن پدری امت به نیابت در اختیار این مرد بزرگ است، حفظ کند. امام راحل عظیمالشأن و شهدای عزیز ما را با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) محشور کند. ما را با شهادت و سعادت به آنان ملحق سازد. در ظهور موفور سرور ولیاللهالاعظم تعجیل بفرماید.
[1]. بقره: ۲۰۷.
[2]. سیدبن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص467؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۴. البته در المستدرک بهجای «الثقلین»، «اعمال أمتی إلی یوم القیامة» آمده است.
[3]. سیدبن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص468.
[4]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه رجب.
[5]. شیخ صدوق، أمالی، ص۳۳۹.
[6]. فیض کاشانی، محجّة البیضاء، ج4، ص17.
[7]. یوسف: 97.