«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الارْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ»
به همه عزیزان فرا رسیدن ایام سوگواری سید و سالار شهیدان اباعبداللهالحسین (علیهالصلوةوالسلام) را تسلیت عرض میکنم و جمعاً به محضر مولایمان حضرت بقیةاللهالاعظم (عجلاللهتعالیفرجهالشریفوعلیهالصلوةوالسلام) امید داریم که خداوند تبارک و تعالی همه ما را جزء محبان، عاشقان، دلدادگان و پیروان شایسته آن حضرت قرار بدهد و انشاءالله دنیا و آخرت در پرتو عنایات آن حضرت و زیر سایه الطاف ویژه آن حضرت باشیم.
آغاز سال قمری با محرم
همین طور که عزیزان استحضار دارند امروز هم روز اول ماه است، هم روز اول سال. یعنی سال قمری با محرم آغاز میشود و به این ترتیب روز اول محرم در واقع روز اول سال جدید محسوب میشود.
ما دو سند برای روز اول محرم داریم که هر دو از حضرت علیبنموسیالرضا (علیهآلافالتحیةوالثناء) است.
سند اول یک قطعه بسیار مهم و برجستهای هست که به عنوان دعا پیشنهاد شده، البته فرمودند در روز اول ماه دو رکعت نماز بخوانید بعد با دعایی که پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تعلیم فرمودند با خدای متعال صحبت کنید و فرمودند که این دعا را هم سه بار بخوانید که حکایت از تأکید دارد. وقتی میگویند سه بار یعنی طرف کاملاً نسبت به مضامین، محتوا و آن معانی توجه داشته باشد و آنها را با توجه از خداوند تبارک و تعالی تمنّا و درخواست کند.
برنامه راهبردی یک ساله برای انسان مؤمن
در متن این دعا برنامه راهبردی یک ساله برای انسان مؤمن ارائه شده است. آن خطوط اصلی در این دعای نورانی مطرح شده است. آن سه درخواست اصلی یکی مربوط میشود به نیروهای خطرناک بیرونی که با یک کلمه نشانگذاری میشوند و آن هم «شیطان» است. عصمت در برابر شیطان. قوت در برابر نفس اماره و اشتغال به آن چه که خداوند تبارک و تعالی میپسندد و ما را به خدای متعال نزدیک میکند. این سه عنوان اصلی است. «الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ الْقُوَّةَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَةِ بِالسُّوءِ وَ الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» این سه درخواستی است که مطرح میشود.
سه عنوان برای یک برنامه جامع راهبردی است که انسانِ مؤمنِ سالک باید اینها را در دستور کار خودش داشته باشد و کل برنامههایش را بر این اساس طراحی کند.
1. عصمت در برابر شیطان
جریان شیطان اعم از شیاطین جنی و انسی سوگند خورده برای انحراف فرزند آدم از صراط مستقیمِ بندگیِ حضرتِ حق هستند. چه آن که گفت «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ»[1] چه در جای دیگر که گفت «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ...»[2] منحصر به شیطان جنی هم نیست، شیاطین اِنسی سازماندهی دارند، طراحی دارند برای این که انسان نتواند در مسیر بندگی حضرت حق پیش برود. این جا به چیزی که نیاز داریم عبارت است از «عصمت». یعنی انسان در برابر این تیرهای زهرآگینی که از هر سو از ناحیه جبهه شیطان به او شلیک میشود و میخواهد او را زمینگیر کند با زره مواجه شود، یعنی خودش را مهیا کرده باشد، واکسینه کرده باشد تا بتواند با یک توان جدی از وسط این مخاطرات، آفتها و آسیبها به سلامت عبور کند و پیش برود. این میشود مطلب اول. بنابراین یکی از چیزهایی که باید ما در برنامه سالمان برای آن کاملاً برنامهریزی کنیم این مسأله «عصمت» است. عصمت به همین معنا، یعنی بهرهمندی از ظرفیت صیانتی و حفاظتی در برابر هجومهای شیطانی که از اطراف فکر ما، اخلاق ما، جان و روحیه ما را کاملاً در معرض خطر قرار میدهد. این میشود یک مسأله.
2. قوت در جبهه مبارزه با نفس
عنوان دوم عبارت است از قوت در جبهه مبارزه با نفس و بحث جهاد اکبر است. در رویارویی با تمایلات نفسانی، شهوات درونی، تمایلاتی که در درون انسان هست و این جبهه گستردهای که در درون انسان گشوده است و دشمن خانگی و مبارزهای که از آن تعبیر شده به جهاد اکبر، آن چیزی که انسان شدیداً به آن احتیاج دارد که بتواند موفق و سربلند بیرون بیاید عبارت از توان و قوت است که بتواند پایداری کند، صبر کند، استقامت داشته باشد تا از رهگذر این استقامت بتواند انشاءالله در این جبهه هم سربلند بیرون بیاید. یعنی اساساً توجه به این که ما در درون مواجه با نفس اماره هستیم، تصریح است که «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي...»[3] و این که برای این جا انسان باید دائم تجهیزات فراهم کند. شما باید برای رویارویی با نفس و در مواجهه با این جبهه نفس اماره دائم باید توان خودتان را افزایش بدهید و عقل خودتان را برای ایستادن در برابر نفس و جبهه عقل پشتیبانی کنید. این میشود «قوّت».
حالا چه چیزهایی باعث قوّت انسان میشود و او را در این رویارویی کمک میکند، این خودش یک سرفصل است. چه از قبیل ذکر، فکر، نماز، دعا، مراقبه، محاسبه، معاتبه، داشتن برنامه جدّی، اینها چیزهایی است که توانافزایی میکند برای ایستادن، از جمله توسّل به اهلبیت (علیهمالسلام) به ویژه توسّل به ساحت قدس اباعبدالله (علیهالصلوةوالسلام)، اینها همه آن توان انسان را برای ایستادن در برابر تمایلات نفسانی افزایش میدهد. خب به اینها البته منحصر نیست ولی اُمّهات آن همین چیزها است. حالا از قبیل داشتن استاد، راهنما، مشاور امین، داشتن دوست الهی، اینها همه قوّت است برای مقابله با نفس امّاره.
3. اشتغال بر اعمال صالح
نکته سوم که عنوانگذاری شده «الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» این است که انسان دائماً به فضل پروردگار متعال مشغول باشد، اشتغال داشته باشد به آن چه که او را به خدای متعال نزدیک میکند. چه چیزهایی هستند که ما را به خدای متعال نزدیک میکنند؟ این یک فهرست است از اندیشهها، از افکار شروع میشود تا ویژگیهای خُلقی تا میدان بسیار بسیار گستردهای که از آن تعبیر میشود به «صالحات». یعنی آن چه که مجموعهای از خوبیها و خیرات که پیشِ روی انسان قرار گرفته است. این که انسان دائم از همه فرصتهایش استفاده کند و اشتغال داشته باشد به آن چیزی که او را به خدای متعال نزدیک میکند. از اندیشههای ناب تا حالاتِ «راقی»، تا اعمال صالح. این هم خیلی وسیع است و متنوع پیش روی ما هست. یعنی انسان اگر تصمیم بگیرد هر لحظه میتواند در حال انجام عمل صالحی باشد یعنی «الِاشْتِغَالَ بِمَا يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ» این جوری است که میتواند کل اوقات انسان را پوشش بدهد و این هم میشود همان ذخیره جاویدانی که برای انسان فراهم میشود.
حاصل جمع هر سه در یک کلام که عبارت باشد از «عصمت»، از «قوّت» و از «اشتغال»، هر سه ذیل یک کلیدواژه جمعبندی میشود و آن کلیدواژه «تقوا» است. تقوا به معنای عام کلمه نه به معنای خاص کلمه. تقوا به معنای عام کلمه شامل هر سه میشود؛ یعنی هم جنبه صیانت، هم جنبه قوّت، هم جنبه اشتغال.
درخواست در مقام دعا
اینطور که خاطرم هست بعدش حضرت با هفده نام از نامهای پروردگار متعال این درخواست را در مقام دعا پشتیبانی میکند. با کریم شروع میشود «يَا كَرِيمُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَام» بعد همین طور پشت سر هم اسماءالحسنی را میآورند تا «محسن»، که میشود هفده نام از نامهای خدای متعال که این نامها هم حساب شده انتخاب شده، کاملاً مربوط به این سه عنوان است، یعنی پشتیبان است، پوشش دهنده است، خیلی لطیف است. «یا غیاث من لا غیاث له، یا منجی الغرقی». حالا عناوین ویژهای است تا برسد به عنوان بسیار برجسته «محسن»، بین آن «کریم» و «محسن» پانزده نام دیگر این جا وجود دارد که کاملاً با این درخواستها تطبیق دارد.
1. درخواست زیستِ مؤمنانه
بعد از این درخواستها هم سه مسأله توقع میشود که مربوط میشود به زیست اجتماعی. شما در زندگی اجتماعیتان مخصوصاً جامعه مؤمنین اینطوری هستند، نسبت به آنها گمانهای خوب وجود دارد، یعنی اطرافیانشان درباره آنها به مناسبتِ زیستِ مؤمنانه قضاوتهای خوب دارند. اولین درخواست این است که من بهتر از آن باشم که دیگران فکر میکنند. خیلی مطلب عالی است. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّون» این یک.
2. درخواست پردهپوشی از نقائص و اشکالات
دوم یک چیزهایی است که انسان خودش باخبر است، از نقائص و اشکالات و اینها که در پردهی سِتر الهی است، دیگران بیخبر هستند که اگر همان دیگران باخبر بشوند دُور آدم را خط میکشند، دیگر اصلاً حاضر نیستند با انسان بنشینند و مصاحبت کنند. فرمود خدایا آنها را هم بر من ببخش. یعنی آن چه که دیگران نمیدانند، خودت میدانی، من هم ممکن است بدانم ولی چقدر از آن را میدانم، خیلیها را باز من هم دیگر نمیدانم. «وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ» آن چه که در پردهی سِترِ خودت نگه داشتی، آبروی من را حفظ کردی اینها را ببخش. این هم دو.
3. درخواست برای بهسازی روابط اجتماعی
و سوم هم درخواستی که انسان دارد میگوید «وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ»؛ چون بعضی از حرفهایی که دیگران درباره ما میزنند اینها ناشی از مدل عملکرد خود ما است، یعنی ما در مواجهههای اجتماعیمان به گونهای عمل کردیم که دیگران درباره ما یک چیزهایی میگویند. حالا این را چند نوع میشود معنا کرد. یک معنایش این است، اینها یک چیزهایی میگویند که فلانی چه یا چیزهای خوب را به انسان نسبت میدهند، در حالی که اینها واقعیت ندارد، حاصل فریبکاریهای ما در مناسباتمان با دیگران است. این جا ممکن است ما در دستگاه الهی مؤاخذه بشویم که تو چرا دیگران را راجعبه خودت فریب دادی؟ یکطوری رفتار کردی، یکطوری حرف زدی که دیگران درباره تو فلان طور فکر کنند. این جا میگوید «وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ» من را به این چیزها مؤاخذه نکن. اینها ناظر به بهسازی روابط اجتماعی ما است. این سه درخواست. البته این «وَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ» را طور دیگر هم میشود معنا کرد که حالا ما در مقام تفصیل و تفسیر نیستیم. فقط خواستم یک یادآوری کرده باشم.
نگاه عرفانی به پدیدههای پیرامونی
در همین متن دعا یک جمله است که خیلی فوقالعاده جذاب و شیرین است. قبل از همین دعای «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّون» که به صورت جمع هم خوانده شده، قبل از این هم یک مطلب جالبی این وسط قرار گرفته و آن یک نوع نگاه عرفانی به پدیدههای پیرامونی است. «أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ..» چقدر این تعبیرها زیبا است. میگوید تو آن خدایی هستی که تاریکی شب سجده به پیشگاه تو میآورد. چقدر این لطیف است؛ سجده شب، سجده روز و ضوءالنهار. بعد دیگر همینطور این درخشش ماه، شعاع خورشید، سجده، صدای آب «دَوِيُّ الْمَاءِ»، صدای ناله درختها، وقتی که باد در آنها میپیچد یک صدایی دارد، یک زوزهای به تعبیر خودمان دارد. همه اینها دارند در پیشگاه تو سجده میکنند. این نگاه عرفانی به محیطهای پیرامونی و آن برداشتهای درجه یک، اینها چقدر واقعاً پشتیبانی کننده است. این وقتی میآید در دعای روز اول سال، یعنی شدیم نقطه سر خط؛ روز یک. روز اول است دیگر. این چقدر مهم است که انسان با یک ظرفیت معنایی و عرفانی سِیر خودش را در این عالم داشته باشد.
حکمت اشراقی
امروز روز بزرگذاشت اشراق باید باشد، روز گرامیداشت جناب سهروردی است. در نگرش اشراقی که یک نحله فلسفی است و کاملاً هم به منابع قرآنی و روایی استحضار دارد، خیلی خوب توانسته این مرد بزرگ از قرآن کریم برداشت کند. چون قرآن کریم همه عالم را بین نور و ظلمات تحریر میکند. شما در همان آیهای که به عنوان آیةالکرسی میشناسیم دیدید، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ...»[4] یعنی بین نور و ظلمات است که از جمله در این آیه است.
آیه مشهور و برجسته قرآن کریم که آیه نور است که «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...»[5] دهها آیه شبیه این که یک وقتی خیلی سال جلوتر در دوره جوانی بنده یک کار نسبتاً مفصلی راجع به این موضوع در قرآن کریم انجام دادم که خیلی چیز پرجاذبهای هم هست. این معنای حکمت اشراقی است. حکمت اشراقی درون مایه ایرانی هم دارد. یعنی آن لطافتی که در طبع ایرانی وجود دارد، در سیر و سلوک و نگرشهای معنوی و عرفانی، اینها در نگاه جناب شیخ اشراق یک مقدار برجستهتر است. آن طرفش حکمت سینوی و حکمت مشایی است که بیشتر پشتوانهاش به مبانی عقلی و استدلالهای عقلانی و اینها است، این طرف نگاه اشراقی است که پرچمدار آن جناب سهروردی است که به همین عنوان شیخ اشراق هم شناخته شده است.
این جا به شهود، به کشف، به مشاهدات روحی عمدتاً پشتیبانی میشود. لذا بیشتر پشتوانه آن خلوت، ذکر، استضائه و انوار ملکوتی است.
میخواستم عرض کنم «أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ..» این است، یعنی این که انسان در نگاه به عالم از یک چنین لطافت طبعی بهرهمند میشود که عالم را محیط جلوههای متنوع، تسلیم و سجده در پیشگاه قدس ربوبی ببیند. این حالت است، نگاه کند این را ببیند، در موجودات، در ناصیه موجودات سجده و نماز و تسلیم و اینها را تماشا کند. اصلاً یک عالم دیگری میشود برای انسان. آن وقت باد برای او یک پیامی میآورد، روشنایی روز یک پیامی میآورد. تاریکی و سیاهی شب یک پیام دیگری میآورد. صدای باران، صدای نجوای درختان، حالا عموماً این یک مثالش است.
استفاده از ظرفیت ایام
بخشی از کار مربیگری استفاده از ظرفیت ایام است، یعنی این چیزها را باید بتواند صید کند، یک نکتهای را در ذهن مخاطب خودش برجسته کند، یک چیزی را به او پرورش بدهد، استفاده درست از این مناسبتها هم برای خود انسان در سیر و سلوک هم برای مخاطبان خیلی پیشبرندگیِ خوبی میتواند داشته باشد. این متن آن نماز که از حضرت رضا (علیهالصلوةوالسلام) و بعد حضرت هم از پدرانشان از پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل کردند برای روز اول ماه محرم یعنی روز اول سال قمری، عنوان این دعا هم این است «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ» با این جمله هم شروع میشود. «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ» وقتی به خدای متعال میگوییم قدیم یعنی ناظر به آن وجود اقدس ازلی حضرت حق تبارک و تعالی است که زمانآفرین است و اسیر زمان نیست. بعد میفرماید «وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ» اما امسال این زمان یک زمان جدیدی است، این یک سال جدید است، تو هم که خدای قدیم هستی که این سال و زمان تجدید و نو شدن و آفرینش آن با خود توست. با این عنوان شروع میکند، خیلی عالی است.
روایت ابنشبیب
یک متن هم داریم که آن هم از حضرت رضا (علیهالصلوةوالسلام) نقل شده که مشهور هست به روایت ابنشبیب. ابنشبیب، جناب ریان است، ریانبنشبیب است، ایشان ساکن قم بوده و از اصحاب امام رضا و حضرت جواد (علیهماالسلام) است، در واقع مورد عنایت این دو امام بزرگوار بوده. آدم خیلی خوب و دوستداشتنی است. از همین روایتی هم که نقل میکند برای روز اول محرم معلوم است که این آدم اهل راز است، چون حضرت با او یک اسراری را برملا کرده یعنی با ریان این پسر شبیب که مشهور است به ریانبنشبیب، که بالاخره یک نسبتی هم با ماها و قم و ایران دارد، امام رضا (علیهالصلوةوالسلام) با جناب ریان یک فهرستی از اسرار را برملا کرده، واقعاً حدیث عجیبی است. خیلی پرنکته و پر رمز و راز است.
از این که راجع به روز اول سال یعنی روز اول ماه محرم که این روز روزی است که دعا در آن مستجاب است، حضرت اینطور شروع کردند؛ فرمودند روزه گرفتی؟ میدانی که امروز روز اول محرم است. روزه داری؟ گفت نه آقا جان روزه نگرفتم. بعد حضرت فرمودند امروز آن روزی است که جناب زکریا از خداوند فرزند خواست و حضرت حق به او فرزند کرامت کرد. بعد فرمودند اگر کسی امروز را روزه بگیرد و در پیشگاه خدای متعال تمنایی داشته باشد، دعایی داشته باشد دعای او مستجاب است. من به بعضی از دوستان عرض کردم گاهی اگر کسانی در فرزندخواهی نکتههایی دارند روز اول محرم روز درخواست فرزند است. مخصوصاً فرزندان حسینی و دارای ظرفیتهای جهادی و شهادتی. انسان روزه بگیرد و از خدای متعال بخواهد. حضرت اینطور تصریح نمیکنند ولی گزارشی که امام (علیهالسلام) از ماجرای زکریا و خواستن فرزند دارند و این که بعد خدای متعال دعوت او را مستجاب کرد، اینطور استنباط میکنیم که در این موضوع و مخصوصاً برای هر خواستهای امروز خوب است، اما مخصوصاً برای فرزندخواهی، این را هم حالا گوشه خاطر نازنینتان بنویسید. حالا اگر روزه هم نگرفتید دعایاش را حداقل داشته باشید و خدا انشاءالله روزی کند.
با این جمله حضرت شروع میکنند، اینها اسرار است، کسی چه میداند که زکریا چه زمان با خدای متعال حرف زده و فرزند خواسته، چه روزی بوده؟ حضرت میفرمایند امروز بوده. این ذیل آن آیه کریمه هست «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»[6] که خداوند تبارک و تعالی به شما چیزهایی تعلیم میکند که شما نمیتوانید اینها را با علوم عادی به دست بیاورید. بعد هم فرمودند اهل جاهلیت احترام محرم را نگه میداشتند، چه بسا به خاطر همین به این محرم میگویند، حضرت فرمودند در آن جنگ ممنوع بود، ظلم و ستم و این کارهایی که در جاهلیت روال عادیشان بود و انجام میدادند به محرم که میرسیدند این اهل جاهلیت دیگر از این کارها نمیکردند، این را توقف میدادند. بعد حضرت این را یک مقدمه کردند بلافاصله فرمودند اما نه، این اُمّت نسبت به پیامبر حرمت نگه نداشتند. آن وقت حضرت شروع میکنند به روضه خواندن. یک روضه مکشوفی هم خوانده برای ریان. اینکه راجع به اهلبیت چه رفتاری داشتند؟ مردانی را به شهادت رساندند، فرمود هیجده نفر از ذُریّه پیغمبر را به شهادت رساندند که شبیه آنها وجود ندارد. و واقعاً چه کسی دیگر شبیه اباالفضل (علیهالسلام) میخواهد بیاید، شبیه علیاکبر میخواهد بیاید. فرمودند هیجده نفر که دیگر شبیه اینها وجود ندارد. بعد بحث اسارت را حضرت این جا مطرح میکنند، اسارت بانوان را مطرح میکنند، بحث حمله به خیمهها را مطرح میکنند.
داشتن اتصال روحی به ساحت قدس حسینی
در روایت ابن شبیب راجعبه خود سیدالشهداء (علیهالصلوةوالسلام) یک بیانی است که قابل ترجمه نیست، انسان نمیتواند ترجمه کند، یعنی همینطور گیر میافتد. شیوهای که امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) را به شهادت رساندند این را حضرت این جا میآورند و اشاره میکنند. بلکه تصریح میکنند. بعد هم میگویند یابن شبیب «إذا کنت باکیاً علی شیءٍ فإبک للحسین بن علی بن ابیطالب» آن وقت در ادامهاش امام (علیهالسلام) یک فهرستی را در این توصیهشان دارند که حکایت از این هست که انسان میتواند با عزاداری برای اباعبدالله و اتصال روحی به ساحت قدس حسینی و داشتن اشک بر اباعبدالله (علیهالصلوةوالسلام) و در مصائب امام حسین (علیهالسلام) چقدر میتواند تطهیر بشود.
شگفتانه است واقعاً پاکیزگی که میآورد، طهارتی که میآورد، اتصالی که به مقام نبوی میآورد، همسایگی با پیامبر اعظم در لعن به قاتلان و دشمنان امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) و ظالمین، تا یک کسی که قلباً تمنّای این را دارد که کاش من جزء یاران امام حسین (علیهالسلام) بودم. وقتی به یاد آن حادثه میافتد و این جوانمردیِ این جوانمردان، میگوید «یا لیتنی کنت معهم فأفوز معهم فوزاً عظیماً» فرمود این میشود مثل آن کسی که اگر واقعاً تمنای قلبی او همین باشد او مانند کسی خواهد شد که در رکاب اباعبدالله (علیهالسلام) جنگیده و به شهادت رسیده. این همین متن است. خیلی فوقالعاده است.
دستیابی به اتصال حقیقی دنیایی و آخرتی با ساحت امامت
آخرش هم یک تعبیری دارند که این تعبیر هم بسیار جالب است و آن این که اگر شما از طریق هماهنگی روحی و عاطفی در حُزن اهلبیت (علیهمالسلام) محزون باشید، در شادمانی آنها شاد باشید در واقع میتوانید به یک اتصال حقیقی دنیایی و آخرتی با ساحت امامت و ولایت دست پیدا کنید که در آن جا به این تصریح میشود. یک جمعبندی هم حضرت در یک کلمه دارند، فرمودند که «و لو أنّ رجلاً احب حجراً لحشره الله معه» حشر انسان با محبوبش است، بعد حضرت میفرمایند حتی برای یک سنگ باشد، شما اگر یک سنگی هم به آن علاقه ببندید با آن محشور خواهید شد. حالا یک کسی واقعاً از صمیم دل عاشقانه امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) و اهلبیت (علیهم السلام) را دوست داشته باشد، خب معلوم است این چه فضیلت بزرگی شامل حالش شده.
این پریروز یکی از دوستان قدیمی ما از دنیا رفته بود، رفتیم برای تجهیز ایشان. خدا انشاءالله آن صحنه را برای همه ماها آسان کند. این روی سنگ غسالخانه و این رفقا مشغول شستشو و اینها بودند. من یک لحظه یاد حالات این مرد نازنین افتادم که خب یک سالهای قابل توجهی هم با هم اُنس داشتیم. آن سالهایی که من امام جمعه دماوند بودم ایشان همیشه با ما بود. به ما هم خیلی محبت فراوانی داشت. منظورم این جمله است که این مرد نازنین اصلاً مثل این که این شعله محبت اباعبدالله (علیهالسلام)، عشق حسینی از وجودش استشمام میشد، این دیگر ربطی به محرم و غیرمحرم نداشت. همین شرایط عادی در روزهای معمولی یک وقت میدیدیم که ایشان مشغول است، مثلا پشت فرمان یا حالا گاهی ما استراحت کرده بودیم پا میشدیم میدیدیم ایشان مشغول است دارد اشک میریزد، سینه میزند، برای خودش میخواند، اصلاً یک حال عجیبی داشت. یا مثلاً همین سقایی در همین ایام عزاداری امام حسین (علیهالسلام). معمولاً در ظرفشویخانه در تکیه، سه چهار ساعتِ شب، غیر از حالا شرایط کاریِ جدیِ روز، آن جا مشغول ظرفشویی و اینها بود، مثل این که یک عهد و قرارهایی داشت، همیشه روز تاسوعا و عاشورا در دستهی عزاداری دنبال این سینهزنها و زنجیرزنها میدوید و آب توزیع میکرد. حالا من دیدم آن جا افتاده روی این سنگ غسالخانه و دارند او را شستوشو میدهند. به یاد همین جمله امام رضا (علیهالسلام) که این آدم دارد میرود به ملاقات پروردگار متعال به خاطر این محبت اباعبدالله انشاءالله تمیز میرود و برای او جبران میکنند، تمیزش میکنند و تحویلش میگیرند.
خیلی باید قدر دانست، اصلاً مسأله آسان نیست. خیلی بزرگتر از اینهایی است که شما فکرش را کنید. اصلاً نمیتوانیم من و تو فکرش را کنیم، این را شما بدانید، خیلی بزرگتر از اینها است.
بعد امام رضا (علیهالسلام) در همین متن روایت ریان یک فهرستی از آن عظمت مصیبت حسینی را بیان میکند. بعضی از اسرار که در ماجرای شهادت امام حسین (علیهالسلام) چه بر عالم گذشته، یک گوشههایی را حضرت در همان جا، در همان حدیث ریان آوردند که آنها قابل ملاحظه است. غرض این دو سند را ما از حضرت رضا (علیهالصلوةوالسلام) برای روز اول محرم یعنی روز اول سال جدید قمری داریم که این هم جالب است، هر دو هم از حضرت رضا (علیهالسلام) است. به نوعی رزق محرم و سفره محرم را امام رضا (علیهالصلوةوالسلام) تأمین کرده، معلوم است با عنایت خاصشان حضرت تأمین کردند. میگوید انشاءالله همه ماها بهرهمند باشیم و قدر بدانید.
سرور ابدی در حُزن بر امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) است
از دوستان ما و شما کم نبودند کسانی که به محرم امسال نرسیدند. این خیلی فیض بزرگی است که انسان این ایام را قدرشناسی کند برای عزاداری، عرض ارادت، هیأتداری، سفرهداری و این که انسان خودش را صاحب این خون مطهر بداند، یعنی مُدّعی باشد، خودش را صاحب بداند. وقتی اینطور نگاه کند آن وقت اینگونه نیست که فقط بخواهد مهمان بشود مثلاً در عزاداری شرکت کند، بلکه خودش سفره عزا را پهن میکند، خودش برای امام حسین و اهلبیت (علیهمالسلام) مجلسداری میکند، این حُزن هم یک حُزنی است که در آن سرور أبد هست، حُزن بر امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) در آن سرور ابدی است، حقیقت سرور و سرور حقیقی و سرور ابدی و جاودانی، در متن اندوه و حُزن بر اباعبدالله (علیهالصلوةوالسلام) میباشد. اگر کسی میخواهد به سرور ابدی دست پیدا کند از مسیر حُزن بر امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) است که میتواند دست پیدا کند، این را باید انسان قدر بداند و این تعبیری هم که در روایت هست که «نفس المهموم فی مصائبنا...» یک چنین مضمونی است، یعنی یک کسی که مهموم باشد، یعنی کسی که این همّ و این اندوه نسبت به اباعبدالله (علیه السلام) بر وجود و بر ذهن و بر قلبش غلبه کرده باشد.
چنین کسی اینطور است که فرمودند نفسِ او تسبیح است. در ماه مبارک رمضان به من و شما گفتند، در همان خطبه مشهور شعبانیه هست «یا ایها الناس قد اقبل الیکم شهر الله» بعد آن جا دارد «انفاسکم فیه تسبیح»، فرمودند نفسهای شما در ماه مبارک رمضان در دستگاه الهی تسبیح شمرده میشود. حالا ببینید چه کیمیایی است عزاداری بر اباعبدالله و غم بر امام حسین و اندوه بر سیدالشهداء که خود این اندوه کیمیاگری میکند و نفسهای عادی انسان مهموم در دستگاه الهی تسبیح شمرده میشود. مثل این که خدای متعال را شما تسبیح کرده باشید.
اینها حکایت از اسراری است که در مسأله ولایت وجود دارد، مسأله ولایت است، این خلیفةالله است، این نماینده جلال و جمال خدا است، مظهر اسماءالحسنی است، حسین (علیهالصلوةوالسلام) است. مصیبتی که اتفاق افتاده مصیبتی است که در عالم تک است و حسین (علیهالسلام) از این جهت «وِترالموتور» است، امام حسین (علیهالسلام) تک است، همتا ندارد که فقط خودش است. و آن چه که رخ داده یک چیز عادی نیست. و این شده یک باب برای رشد، برای سیروسلوک، برای غنیسازی توشههای معنوی، برای سرعت دادن به سلوک الیالله تبارک و تعالی، برای صیانت در برابر آفتهای خطرناک، برای شستوشو از هر نوع پلیدیهایی که روح و جان انسان را تهدید میکند. همه اینها در این ضیافت حسینی شستوشو داده میشود، تحول اتفاق میافتد، پشتیبانی میشود، سرعت داده میشود، سبقت داده میشود. مثلاً تمام این شهدای ما با دست امام حسین (علیهالسلام) پرواز کردند. این واقعاً پرواز میدهد و اوج میدهد. این فرصتی است که باید خیلی غنیمت شمرد.
سوره فجر هم سوره امام حسین (علیهالسلام) است
امیدوارم انشاءالله خداوند تبارک و تعالی در این ایام مخصوصاً همیشهی زندگی، ولی مخصوصاً در ایام محرم و این دهه به ویژه که جزء لیالٍ عشری است که در سوره مبارکه فجر است. سوره فجر هم سوره امام حسین است. در آن روایت از امام صادق (علیهالسلام) هم هست که فرمودند سوره فجر را شما در نافلهها و در نمازهای مستحبی و واجبتان بخوانید. «فإنّها سورة الحسین علیهالسلام» فرمودند این سوره امام حسین (علیهالسلام) است. از جمله معانی این «و لیالٍ عشر» همین دهه است. همین شبها است. «و الفجر و لیالٍ عشر» مخصوصاً آن آیه پایانی که خطاب «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»[7] است که مصداق اعظم آن حضرت اباعبدالله (علیهالصلوةوالسلام) است.
غرض مخصوصاً در این دهه، در این لیال عشر، انسان خوب بهرهمند بشود، در خلوتش، در جلوتش یک سهمی را بگذارید برای اشک و عزاداریِ تنهایی بین خودش و خدای متعال و اهلبیت (علیهمالسلام) که اخلاصش را تقویت میکند، مبانی روحی او را تقویت میکند، شستوشو میدهد، یک بخشی را هم بگذارد برای علنی و مجالس و بالاخره شرکت در مجالس و گریههای بلند بر امام حسین و مجلس گرم کردن برای سیدالشهداء (علیهالسلام) و از این فرصت باید استفاده کرد. هیچ جایگزین هم ندارد این را بدانید.
دستگاه اباعبدالله (علیهالسلام) منحصر است
دستگاه اباعبدالله (علیهالسلام) منحصر است و این عزاداری برای امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) از نظر تأثیر در فتوحات معنوی، گشایشهای روحی، فتوحات عقلانی و پروازهای معنوی، سرعت گرفتن در سلوک الیالله تبارک و تعالی واقعاً چیز جایگزینی ندارد، شبیه و نظیر ندارد، فقط خودش است. پس انشاءالله استفاده کنید.
از خدای متعال به حق خود اباعبدالله (علیهالصلوةوالسلام) تمنّا میکنم برای خودم، برای شما و عزیزانم، برای همه کسانی که شما آنها را دوست میدارید، برای بچههای عزیز انجمن اسلامیمان، برای همه ارادتمندان اباعبدالله اشک فراوان و این اِشتعال در مصیبت حسینی را تمنّا میکنیم. معرفت حسینی را تمنّا میکنیم، اخلاق حسینی را تمنّا میکنیم و میخواهیم. آرمان حسینی را برای همه تمنّا میکنیم.
انقلاب اباعبدالله (علیهالسلام)
آرمان امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) در زمان ما ترجمه میشود به آرمانی که به عنوان آرمان انقلاب اسلامی شناخته میشود و این انقلاب اباعبدالله است. این نهضت امام حسین (علیهالسلام) است، حاصل یاحسینهای ملت است. این انقلاب اسلامی ما اصلاً خودِ خودِ خودِ امام حسین است و متعلق به خودِ خودِ خودِ سید الشهداء است. لذا رهگیری آرمانهای انقلاب اسلامی، کمک به این حرکت عظیم مثل حضور در خیمه اباعبدالله (علیهالسلام) و حضور در رکاب سیدالشهداء (علیهالصلوةوالسلام) است که امیدوارم انشاءالله همه ما قدر بدانیم و به هر حال موفق باشید.
ما امروز را به عبارتی مغتنم دانستیم این دو سند را به مناسبت بخوانیم. انشاءالله سال شما حسینی باشد، این سال جدید انشاءالله مشحون از موفقیتها، همان سه عنوان اصلی، عصمت، قدرت و اشتغال به آن چه که ما را نزدیک میکند به ساحت قدس ربوبی و پر از این موفقیتها باشد.
اهمیت و تقویت هیأتهای انصارالمهدی
این بحث هیأت را هم چنان که مکرر گفته شده در انجمنها و در اتحادیه باید دوستان تقویت کنند. شماها به سهم خودتان که با بچههای عزیزمان مرتبط هستید، راه نجات این بچهها اباعبدالله است. وسط این معادلات خطرناکی که وجود دارد «إنالحسین مصباحالهدی و سفینةالنجاة» یک وقت اینها دست کم گرفته نشود. تشویق بچهها به همین کار هیأت و هیأتداری، همین الحمدلله هیأتهای انصارالمهدی (سلاماللهعلیهوعجلاللهتعالیفرجهالشریفوعلیهالصلوةوالسلام). این را داریم، خب اینها را باید قدر بدانیم. محرم زمانی است که این هیأتها باید جان بگیرند، سرپا بشوند، مشتری پیدا کنند، ارتباطاتشان شکل بگیرد، حسشان برقرار بشود و در طول سال بتوانند آن کارکرد ویژه خودشان را داشته باشند. هر کدام از عزیزان هیأت را به سهم خودتان تقویت کنید، این هیأتهای جوانانه و نوجوانانه و مربوط به بچهها مخصوصاً که یک حس خاصی هم دارد، یک صفای عجیبی دارد. یک نورانیت خاصی، یک اخلاص و چیز ویژهای دارد. اینها را انشاءالله تقویت کنید بگذارید بچهها حسینی بار بیایند. این راه میانبر است، راه میانبر برای رشد و البته راه نجات. همین است، راه نجات امام حسین است. اولین و آخرین چشمشان به امام حسین (علیهالصلوةوالسلام) است.
لذا از این فرصت برای تربیت خودمان و برای تربیت بچههایمان و برای سرعت دادن به رشد عزیزانمان و نور چشمانمان انشاءالله استفاده کنیم. این یک وقت از دست نرود. البته همه شما حتماً مقدمات را آماده کردید ولی خب بیشتر به آن اهتمام ورزیده بشود. بعد هم البته ظرفیتی که نوعاً در کل ماه محرم و صفر به نوعی وجود دارد از این ظرفیتها استفاده بشود. حالا اوج آن در همین دهه است و مخصوصاً روز تاسوعا و عاشورا است که از این فرصت برای تقویت این هیأتها و جان گرفتن آن استفاده بشود. باید از جهت محتوایی اینها را تغذیه کنیم، هم از جهت بخش شور و هم بخش شعورش تقویت و غنیسازی بشود.
انشاءالله همه شما موفق باشید ما را هم دعا کنید. ما هم انشاءالله شما را دعا میکنیم. همه برای همدیگر دعا کنیم و انشاءالله تلاش کنیم تا سرمایه ما در این ایام به لطف خدای متعال فراوان و غنیسازی بشود.