ماه معظم شعبان؛ ماه پاکسازی و سبکسازی مؤمنین
ماه معظم شعبان دارد به مناسبتهای خیلی مهم نزدیک میشود. در مجموع فرصت ویژه مؤمنین برای این که برای ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان مهیا بشوند، ماه معظم شعبان است. این را باید خیلی قدر دانست. چه در مسئله استغفار و چه در کسب انوار، باید مانعزدایی کرد، موانعی که هست بین ما و ضیافت الهی، اینها باید برطرف بشود. این پاکسازی و سبکسازی یک رسالت ویژهای است که ماه معظم شعبان دارد که مؤمنین را سبکبار کند. لذا در باره استغفار در این ماه خیلی تأکید شده است.
مناجات شریفه شعبانیه
به نظرم برای یک توبه همهجانبه در ساحت قدس ربوبی، شستشو کردن، پاکسازی فکری، ذکری، اخلاقی و رفتاری، هیچ متنی عالیتر از مناجات شریفه شعبانیه نیست. مناجات شعبانیه این خصوصیت را دارد. شما را در آشتی دادن با خدای متعال و رفع موانع و حجب ظلمانی خیلی کمک میکند. بخشی از این حجابها که بین ما و خدای متعال، بین ما و ملکوت عالم هست، اینها از جنس حجابهای ظلمانی است. حجابهای ظلمانی از غفلتها و بیدقتیها و خطاها درست میشود. هنر بزرگ مناجات شعبانیه برای رفع موانع این است که در واقع نازله روح امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) است، خیلی کارگشایی دارد. ملاحظه فرمودید ادبیاتش بسیار صمیمی است. آن جایی که میگوید «إِلَهِي قَدْ جَرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا»[1] این تعابیری که من آمدم برای اعتراف به پیشگاه تو «فَقَدْ جَعَلْتُ الاعتراف [الْإِقْرَارَ] بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي» من این اعتراف را وسیله خودم قرار میدهم در پیشگاه تو «یا إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه» من در پیشگاه تو عذرخواهی میکنم اما این عذرخواهی من عذرخواهی کسی است که چارهای جز این ندارد که تو عذرش را بپذیری. چاره دیگری ندارد. بعد میگوید «فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ» از تو کریمتر برای پذیرش عذر کیست؟ اگر کس دیگری هست او را معرفی کن من پیش او بروم، من که غیر از تو نمیشناسم «یَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ».
تا آن جایی که در بعضی از روایات دارد که حتی رابطه عبد با پروردگار متعال در این محور به جایی میرسد که حتی خدای متعال سخنی از گناه او به میان نمیآورد. یعنی انگار نه انگار که او معصیتی مرتکب شده باشد. شنیدید در بعضی از مطالب هست که خدای متعال حتی آن گناههان را از حافظه فرشتههای موکل حذف میکند که چیزی یادشان نباشد، از حافظه آنها میبرد. این کلماتی است که شما در مناجات شعبانیه اینها را در پیشگاه خدای متعال مطرح میکنید. بنابراین این را باید خیلی قدر دانست. این کلمات امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) است.
حمد و ثنایِ ابدیِ ازلیِ دائمی
یا در ارتباط با خدای متعال شما را میبرد در یک موقفی قرار میدهد، شما تعابیری را استفاده میکنید که اگر علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) نگفته بود و اگر این سخنان از ناحیه آن حضرت صادر نشده بود، کسی هیچ ورودی به این مرحله نمیتوانست داشته باشد. عرضه میدارد به پیشگاه خدای متعال «إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لَا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى» این نوع حمد کردن، حمد علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) است. آن کسی که میتواند حق حمد را اداء کند علی است، چه کسی میتواند حق حمد را اداء کند؟ «فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لَا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى» یک حمد ابدیِ ازلیِ دائمی که در حال گسترش باشد و در حال تزاید باشد و هیچ از آن کم نشود و برسد به آن نقطهای که خدای متعال را که محمود مطلق است راضی کند.
تهدید عاشقانه
بعد از این مقدمه در مناجات شریفه، میگوید «إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ» اگر من را بگیری تو را میگیرم، اگر من را به گناهم بگیری، من به عفوت تو را میگیرم. این تعبیر چقدر صمیمانه است و چقدر برای یک چنین ارتباطی میدان داده است. «إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِك» اینها است. تعبیر «اخذ» این جا خیلی تعبیر عجیبی است، بگیری میگیرم. من را به گناهم بگیری، من تو را به عفوت میگیرم. جمله بعدیاش هم خیلی تکان دهنده است که من یک وقتی تعبیر کردم که به نوعی تهدید عاشقانه است. بعضیها این تعبیر بنده را نپسندیدند، گفتند یک خرده خلاف ادب بندگی است. گفتم ولی خب مضمون این است. «إن اخذتنی اخذتک» معنایش این است. وقتی کریم مطلق به عبد ضعیف خودش میدان میدهد این جوری است، وارد یک رابطه دیگری میشود و وقتی در ساحت کرم او ارتفاع پیدا کرد و شهد کرم او را چشید، زبانش این طور شیرین میشود.
این زبان علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) است که بعد میفرماید «وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ» اگر من را به جهنم ببری، من به اهالی جهنم خواهم گفت که من تو را دوست دارم. «أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ» یعنی کأنّ تو مثلاً کسی را که تو را دوست داشته آوردی وسط این جهنمیها قرار دادی. این لسان علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) در مناجات شریف شعبانیه است.
اینها فرصتهایی است که ولیّ خدا برای آشتی و برای ارتباط با خدای متعال فراهم میکند، منتها ارتباط یک ارتباط محبانه است، سر محبت است که یک چنین بابی را باز میکند یا مثلاً تعابیر دیگری. مناجات شریفه شعبانیه یک چنین افقهایی برای آشتی و برای سبکبار کردن خود دارد، برای این که انسان این حجابهای ظلمانی را کنار بزند که بر اثر کم حیایی و بر اثر بیدقتی، بر اثر غفلت اینها را به وجود آورده است. حالا یک فهرستی دارد «إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ» من آن وقتی که باید بیدار میشدم نشدم. کار را خراب کردم، عمرم را در این غفلت فانی کردم، جوانیام را کهنه کردم. «فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُوبِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ» میفرماید بیدار نشدم، وضعیتام این گونه است. مطالب مناجات شریفه شعبانیه خیلی عجیب است. پس این فرصت را استفاده کنیم.
ماه معظم شعبان، حمام جان مؤمن است
ماه معظم شعبان فرصت بسیار بسیار مغتنمی است برای این که انسان این موانع را کنار بزند تا بتواند وارد ضیافت بشود، وَالا با این موانع انسان نمیتواند وارد ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان بشود. این پاکیزگی میخواهد. ماه معظم شعبان در واقع حمام جان مؤمن است که او را زلال کند، تمیز کند، خوشگلش کند، برای ورود به ضیافت او را مرتب کند. ما در هر مرحلهای باشیم این ابتلائات را داریم؛ کمتر، بیشتر.
مناجات شعبانیه، دریچه ورود به ضیافت الهی
اما فصل دوم علاوه بر این بحث استغفار و پاکسازی که اصل ماجرا است، کسب انوار است. انسان باید برای این ضیافت غیر از این که تمیز بشود، بالاخره یک روشنایی و آرایشی هم پیدا کند. باید برای ورود به ضیافت الهی زیباسازی هم بشود. آن میشود مرحله بعدی. این لباسهای زیبا، این چهره زیبا پیدا کردن، این نور، آن اشتهای معنوی، این خودش میشود فصل جدا که باز مناجات شریفه شعبانیه یک چنین کاری میکند. آن تصرفی که در روح و جان انسان مؤمن میکند تا او را مهیا کند، این هنر امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) است. حالا تعابیری که دیدید خیلی عجیب است «إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَك»، جالب است با دو تعبیر در مناجات شریفه وجود دارد. یک جا میگوید: «اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَك». «وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ يَا قَرِيباً لَا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لَا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَه» میگوید من را جزو آنهایی قرار بده که با آنها حرف میزنی، صدایشان میزنی آنها هم جوابت را میدهند. دارد که «اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ»[2] چون همیشه این فراخوان و این دعوت از سوی خدای متعال هست، دائم دارد بندههایش را دعوت میکند. بعد هم فرمود خب جواب بدهید. این جا میگوید خدایا من را جزو آنهایی قرار بده که به تو جواب میدهم. «مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَك وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ» این دو اسم هم این جا چقدر عجیب است «يَا قَرِيباً لَا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لَا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ». جالب است یک چند جمله بعد تعبیر «اجعلنی» را میآورد، میبرد در یک مراحل بسیار بسیار بالاتر. مقدمهاش همین است «اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ» یعنی یک نظر عنایتی به او میکنی؟ یک گوشه چشمی به او داری؟ در ذاتش با او مناجات میکنی؟ «فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً» در سرّ ضمیرش با او حرف میزنی؟ آن جا اگر گفت ندا میکنی، مال کسی است که یک مقداری دور افتاده، این جا صحبت از مناجات است. مناجات عبد با رب پیش ماها یک مقدار شناخته شده است. اما مناجات رب با عبد چیست؟ «فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً» در سرّ ضمیرش با او حرف میزنی و او در علن عمل میکند به آنچه که تو با او نجوا کردی، چه خبر است؟ انسانها به کجاها میتوانند برسند. اینها است.
شفاعت در پیشگاه خدای متعال توسط نفس النبی
این را از کجا میشود کشف کرد؟ استعداد انسان در نسبت با خدای متعال و طی مدارج قرب، اینها را از کجا میشود شناخت؟ یا باید بروید به محضر قرآن کریم تا این اسرار برای شما معلوم بشود، یا باید بروید در محضر ولیّ کامل. تازه بسیاری از آیات کریمه قرآنی هم با بیان علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) رمزگشایی میشود. گفت «إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ» کسی قرآن را میشناسد که آن قرآن در بیت او نازل شده است. یا باید پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تبیین کند یا باید امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که نفس النبی است. باید اهلبیت این مطالب را برای ما بگویند. کسی مثل مناجات شعبانیه نیاورده و نخواهد آورد. این عطیهای است که برای این ماه است. البته انسان مؤمن همیشه از این بهرهمند میشود، اما اوج آن در این ماه است. خلاصه بهرهمند باشیم. این فرصت خیلی سریع میگذرد.
«أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ»[3]. «أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ» این طور با خدای متعال حرف بزند. برای رفع این موانع درخواست کمک کند. موانعی که ما با غفلتمان، با کم حیاییمان، با ابتلاء به وساوس شیطانی، با تسویلات نفسانی به آن مبتلا شدیم. پس استاد کل رفع موانع، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است. او میتواند شما را به وساطت و شفاعتش در پیشگاه خدای متعال از این مهلکه نجات بدهد و بارِ شما را سبک کند. علی میتواند شما را پرواز بدهد، وَالا از این غل و زنجیر کسی رهایی ندارد. «قعدت بی اغلالی و حبسنی عن نفعی بعد املی»[4] این غل و زنجیری که ما به دست و پای دلمان بستیم، فقط دست گرهگشای علی بن ابیطالب (علیهالسلام) میتواند این را باز کند. کار مناجات شعبانیه همین است. این عسر و اغلال را، این بار سنگینی که ما روی دوشمان گذاشتیم و نمیتوانیم تکان بخوریم، نَفَسمان را بند آورده است، این غل و زنجیری که ما به دست و پای جانمان بستیم، خب اینها را باید باز کنیم. در ماه معظم شعبان یک چنین کاری انجام میشود. باز کردن غل و زنجیرها؛ این کار و مأموریت بزرگ پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، صریح قرآن است. فرمود «يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم»[5]. این کار بزرگ را نفس النبی، یعنی وجود علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) و نور علی است که انجام میدهد، اینها را از دوش امت برمیدارد.
استغفار و آراسته شدن به انوار الهی با مناجات شعبانیه
از طرف دوم هم عرض کردیم حالا یک مقدار بارمان سبک بشود، این غل و زنجیر برداشته بشود آن وقت حالا نوبت پرواز است که عرض کردم این جا ظلمتزدایی است، آن طرف کسب ضیاء و انوار است که انسان استضائه کند. بعد آن آراسته شدن، آن مهیای ضیافت شدن، آن میشود فصل دوم، نمونههایش را عرض کردیم. یک اوجی هم دارد. جملاتش خیلی زیاد است، مثلاً «الهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ، وَ لِساناً يَرْفَعُهُ الَيْكَ صِدْقُهُ، وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ»[6]. اینجا شما از خدای متعال دل مشتاق میخواهید «قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ». آن نگاهی که میتواند از مُلک عبور کند و ملکوت عالم را تماشا کند، این را دارید درخواست میکنید. «نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ» زبانی میخواهید که در پیشگاه خدای متعال آراسته به صدق بشود و به برکت صدق رفعت پیدا کند «يَرْفَعُهُ الَيْكَ صِدْقُهُ».
زیارت رجبیه تعابیر خیلی عجیبی دارد. آن جا که میگوید «أَنَا سَائِلُكُم»، حالا به تعبیر خودمان میگوییم گدای شما آمده در خانه شما و آرزومند هم هست «وَ آمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمْ التَّفْوِيضُ وَ عَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ»[7]. میگوید من کارم از این حرفها گذشته است، این طور نیست که پنچری این لاستیک گرفته بشود راه برود، این باید تعویض بشود. این موتورش از کار افتاده است. دیدید یک ماشین تصادفی دیگر به درد نمیخورد، آن را میبرند پرس میکنند و دور میاندازند. تازه من اسقاطی شدم. این «أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ»[8] دارد میگوید من اسقاطی شدم. «أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْك» معنایش این است. پس آن جا داری میگویی که آقا من مطلع هستم که این از شما برمیآید «فِيمَا إِلَيْكُمْ التَّفْوِيضُ وَ عَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ»[9] حالا مرض جسمی که چیز مهمی نیست. شفای بیماریهای روحی و اخلاقی هم به دست شما است، خب من گرفتار این نوع مرضها هستم. حالا غرض این قراضهای آمده، بعد دیدید آن استاد کار وقتی این را تحویل میگیرد کل آن را برای شما عوض میکند، یعنی تعمیرش میکند میگوید از روز اول هم بهتر شد، بسم الله بیا بگیر، اصلاً این دیگر آن نیست. ماه معظم شعبان را قدر بدانیم، هم برای پاکسازی و استغفار، هم برای آراسته شدن به انوار، تا به این حولههای نور آراسته بشود. بعد اوج میگیرد، در اوج میرسد به آن جایی که میگوید «هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْك»، «أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَج» دیگر میرود در این مراتب. «وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لاَ یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لاَ یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لاَ یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ» میرود به آن مراتب. پس این مسئله اولی که خواستم به خودم و عزیزانمان یادآوری کنم، این مناجات شریفه شعبانیه است، ان شاءالله بهرهمند بشویم.
عظمت شب نیمه ماه معظم شعبان
همین جا این نکته را هم عرض کنیم که شب نیمه ماه معظم شعبان که پیش رو هست، این شب خیلی شب بزرگی است. شب نیمه ماه معظم شعبان شب افتتاح قدر است. باید بگوییم افتتاحیه لیلة القدر است، کأنّ این پیش روی مؤمنین بازگشایی میشود. قدر این را باید خیلی دانست. شب نیمه ماه معظم شعبان از لیلة القدر حظ و بهره دارد. از تقسیم عنایات خاص الهی در شب نیمه ماه معظم شعبان، این را باید خیلی قدر دانست. چه شب باعظمتی، چقدر پر دعا، چقدر پر عمل. ان شاءالله هر جا هستید برنامهریزی کنید، روز قبلش استراحت کنید، آن شب هرچقدر از آن را بتوانید بیدار باشید، بعد در شب نیمه ماه معظم شعبان از عنایات خاص الهی بهره ویژه داشته باشید. توسل ویژه به ساحت حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنافداه) در شب ولادت آن حضرت داشته باشید. باید همه بشریت، همه مؤمنین، همه دوستداران حضرت بگویند «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی / آن شب قدر که این تازه براتم دادند».
بقیة الله الاعظم (ارواحنافداه) به بشریت داده شده است، مگر یک شب عادی است؟ فرخندهتر از این شب، میشود آن سحری که پیغمبر اکرم (صلواتاللهعلیه) را به بشریت دادند. ولی بعد از او همه اولیاء، خود پیامبر، امیرالمؤمنین، همه اهلبیت (علیهمالسلام)، این عطیه عطیهای است که دلشان را شاد کرده و چشم امیدشان به این سحر بوده است. چه کسی میخواهد به دنیا بیاید که امام صادق (علیهالسلام) درباره او میگوید «لَو أدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أيّامَ حَياتي؛[10] اگر من زمانش را درک میکردم میایستادم به او خدمت میکردم». چون ایشان تمام کننده است. آن کسی که به اذن الله تبارک و تعالی سفره رحمت واسعه الهیه که گسترندهاش پیامبر اعظم (صلواتاللهعلیه) است «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»[11] آن کسی که شب نیمه ماه معظم شعبان سفرهداری میکند و آن سحر متولد میشود. خاتمیت خاتم با او محقق میشود. شما با آیات پایانی سوره مبارکه انبیاء خیلی اُنس بگیرید، چقدر این آیات شیرین است «أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ * لا يَسْمَعُونَ حَسيسَها وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُون»[12] خیلی آیات عجیبی است. میرود تا این جا که میگوید «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»[13] میفرماید این بشارت را ما قبلها در کتاب داود نوشتیم، بعد از تورات. «مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ * إِنَّ في هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدينَ»[14] این آن بشارت بزرگی است برای کسانی که حق بندگی خدا را اداء میکنند. بعد لسان آیه عوض میشود شروع میکند با پیغمبر حرف زدن. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛[15] آن که باعث شده ما تو را بفرستیم، گستردن سفره رحمت ما برای همه عوالم است». البته حداقلش، چون این عالمین این جا معنایش خیلی گسترده است. حداقلش این است که تمام ابناء بشر از همه اقوام، از همه زبانها، از همه ملتها، همه و همه از این رحمت بهرهمند میشوند. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»، این مهر فراگیر که تمام زمین را با همه آفاقش «مشارق الارض و مغاربها، برّها و بحرها، سهلها و جبلها» همهاش را در برمیگیرد.
گسترش شعاع ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، در زمان ظهور
چه میکند امام زمانمان، ان شاءالله فدایش بشویم. بأبی انت و اُمّی و اهلی و مالی و ولدی. کیست این آقا و چه مأموریت بزرگی دارد. کل زمین با همه وسعتش میشود سفره مهر الهی. یعنی زمین میشود مقام امنی که دیگر در آن خوف و حزنی نیست. زمین میشود محیط رفاهی که دیگر در آن هیچ کمبهرگی و فقری وجود ندارد. میشود محیط عدالتی که دیگر هیچ ظلمی در آن وجود ندارد. میشود استقرار دین الهی «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ...»[16] یعنی شعاع ولایت امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) تمام زمین را فرا میگیرد. علمی که دیگر در آن هیچ جهلی نیست. اینها سفرهها است. چه سفرهای است. آن سفره امنیتش؛ امنِ بیخوف. گاهی یک امنیتی هست ولی امنیتی است که کنارش دوباره یک حزنی یک چیزی میآید. امنِ بیخوف و حزن. این است آن رحمةً للعالمین، حواستان هست، این است. عدلی است که دیگر در آن هیچ ظلمی وجود ندارد. زمین پُر میشود از عدل که هر کسی هر استعدادی دارد میتواند استعدادش شکوفا بشود و هیچ ظلمی دیگر وجود نداشته باشد. اصلاً تصورش شوقانگیز است. این است آن رحمةٌ للعالمین. رحمةٌ للعالمین به امن، آن صلح کل. رحمةٌ للعالمین به عدل، عدل کلی. رحمة للعالمین به رفاه که دیگر در آن هیچ ناداری، فقری، چیزی وجود ندارد. الله اکبر. رحمةٌ للعالمین به علم. میگویند تازه بشر آن جا میفهمد علم یعنی چی، چیزهایی که تا حالا داشته است، یکی دو حرف از آن 28 حرف علم بوده که تا آن وقت رسیده است. دوستان تازه زندگی با آمدنش معنی پیدا میکند. اصلاً زندگی معنی پیدا میکند، حیات میشود حیات طیبه، گوارا و شیرین. طعم زندگی تازه با او چشیده میشود. تازه بشریت طعم عبادت را میچشد، این هم چقدر شیرین است. یعنی در پرتو آن علم فراگیر، حکمت گسترده، در پرتو آن رفاه گسترده، در پرتو آن عدل گسترده، در پرتو آن امن گسترده.
تازه همه مقدمات فراهم شد برای چی؟ فرمود «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً...»[17] یکی از لطافتهای آیه این است «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ» این کدام دین است که خدای متعال پسند کرده است؟ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً...»[18] اسلام مرضی، دین مرضی، دین شناخته شده با علی بن ابیطالب (علیهالصلاةوالسلام) است. آن است که پرچمش به دست علی (علیهالصلاةوالسلام) است.
خدای متعال منتظر روز ظهور است
یکی دیگر از لطائف این آیه، بخش اخیر آیه است «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» الله اکبر؛ این جا خدای متعال چه میگوید «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»[19] یعنی کأنّ خدای متعال بگوید دلم لک زده برای یک زمینی که در آن شرک نباشد و فلسفه اصلی آفرینش در آن محقق بشود. چون «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»[20] و از آن اول تا آخر هر چه من نگاه میکنم، شماها شرک تحویل من میدهید. هرچه به این زمین نگاه میکنم همهاش شرک است. انسان احساس میکند منتظر آن روز، خود خدای متعال است که یک چنین اتفاقی بیفتد روی این زمین. «یعبدوننی» خیلی این تعبیر لطیف است. ماها خیلی از قرآن فاصله داریم، اصلاً قهریم. چقدر این جا لطیف است «یعبدوننی»، قبلاً گفته بود که «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»[21]، آن جا یک کسره هم دارد. این که فقط من را بپرستند، اصلاً جن و انس را آفریدم برای بندگی خالص یعنی بندگی بیشرک. فردی و اجتماعی. این جا میگوید باشد، حالا نشد یک روزی را معیّن کردم آن روز وعدهاش را به شما میدهم «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[22] یک روزی پیش خواهد آمد که آن روز «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»[23] که تمام این کره زمین یکپارچه بشود معبد. آن هم بندگی که دیگر در آن شرک راه ندارد. مقدماتش هم آن امنیت خاص و فراگیر، آن حاکمیت دین، دین مرضی، آن گستردن عدالت که در جاهای دیگر هست، این که عقل بشر رشد کند و علم فراگیر بشود.
روایت دارد که وقتی حضرت ظهور کرد دست مبارکشان را روی سر انسانها قرار میدهند و عقل آدمها به کمال میرسد. آن روز خیلی دیدنی است. روزی است که وقتی ان شاءالله حضرت آن روز را ساخت، آن زمینی که به دست حجت بالغه الهیه و خاتم الاوصیاء ساخته شد چنان بهشتی روی این کره خاک ساخته میشود که ساکنان بهشت آرزو میکنند برگردند، خدای متعال آرزوی یک جماعتی از آنها را برآورده میکند، برمیگردند. رجعت این است، برمیگردند میگویند مهدی (علیهالسلام) ما چه کرده، برویم ببینیم. زمین ما یک بهشتی میشود که ساکنان بهشت الهی آرزو میکنند بیایند این جا کنار مهدی (علیهالسلام). لذا آنهایی که ایمان محض داشته باشند، در حضور حضرت برمیگردند. بعضیشان که بعد از انتظارهای طولانی هستند، مثل حضرت عیسی (علیهالسلام) و جناب خضر (سلاماللهعلیه) حضور پیدا میکنند. با حضرت خضر رفیق بشوید، از او خیلی کار برمیآید. او اکنون در خدمت حضرت ولیالله الاعظم (ارواحنافداه) است. جزو کارگزاریهای ناحیه مقدسه جناب خضر است. اینها مهدیشناس هستند، مهدییار هستند. بعد آنهایی هم که حتی از دنیا رفتند اینها به اذن الله برمیگردند. ولی امان از وقتی که ابا عبدالله (علیهالسلام) برمیگردد، آن وقت است که زمین بهشت میشود.
شب نیمه شعبان، وعده کربلا
این ماه شعبان را قدر بدانید. شب نیمه خیلی شب بزرگی است و البته خوش به حال آنهایی که شب نیمه کربلا باشند. کلاً باب رحمت واسعه الهیه با دستهای ابا عبدالله (علیهالسلام) است که باز میشود. اگر لیلةالقدر افتتاح میشود، افتتاحش با حسین (علیهالصلاةوالسلام) است. لذا گفتند اگر کسی میخواهد با ارواح همه انبیاء مصافحه کند، شب نیمه، وعده کربلا. هر کسی میخواهد با ارواح همه انبیاء مصاحفه کند شب نیمه کربلا باشد. رازهایی در خودش دارد. ان شاءالله این را از خدای متعال بخواهید. ان شاءالله بخواهید سه سال پشت سر هم، شب نیمه کربلا روزیتان بشود. ما قبلاًها روزیمان شده است. هیچ قابل توصیف نیست، یدرک و لایوصف است. البته من به بچهها میگفتم که ماها بیشتر کربلا را در شهادتها و اربعین و اینها تجربهاش را داریم، عمدتاً تجربههای ما این گونه است، مال ایام عزا و سیاهپوشی و اینها است. اما امان از کربلای نیمه شعبان، الله اکبر. مردم هم آمدند همه لباسهای سفید اصلاً شما باورت نمیشود این جا کربلا است. این جایی که همیشه میزنی به سر و سینه، حالا همه شاد، همه چهرهها خندان، اصلاً کربلای شب نیمه یک حال عجیبی دارد، یک حال غریبی دارد. ان شاءالله خدای متعال به حق خود اباعبدالله، به حق خود حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنافداه) روزی شماها هم بکند، باز هم روزی این کمترین بکند. خیلی با حلاوت است. حالا یک بارش را هم بروید خوب است ولی آن روایت یک تأکیدی دارد میگوید سه سال پشت سر هم بیایند. نمیدانم چه رازی است که حضرت میگوید این، یعنی قطع نشود.
به حق سید الشهداء (علیهالسلام) موانع ظهور مرتفع بفرما. قلب مقدس ولیات را از ما راضی بفرما و مشمول دعاهای آن حضرت قرار بده. کشور ما، رهبر ما، نظام ما در کنف حمایت ولیات حفظ بفرما. برکات زمینی و آسمانی خودت را بر همه دوستان امیرالمؤمنین در سراسر عالم بر ملت ما نازل بفرما. این جمع عزیز را به همه آرزوهایش مخصوصاً زیارت حرم مطهر سید الشهداء (علیهالسلام) به ویژه در نیمه شعبان برسانید. قسمت میدهیم به حق محمد و آل محمد آنچه را که رهبر عزیزتر از جانمان میخواهد مخصوصاً ان شاءالله یک حضور شایسته، معنادار، امن و پرشور پای صندوقهای رأی و انتخاباتی که پیش رو داریم و همه خواستهها و آرزوهای رهبر عزیزمان را خدایا قسمت میدهیم به حق محمد و آل محمد، به حق سید و سالار شهیدان برآورده بفرما. قسمت میدهیم به حق محمد و آل محمد نصرت خودت را، نصرت مخصوص خودت را بر مردمان مظلوم فلسطین و غزه و رزمندگان مقاومت نازل بفرما. خفت و خواری و نکبت و دربدری و رسوایی و روسیاهی را بیش از این بر صهیونیستهای تبهکار و امریکای جنایتکار و حامیانشان نازل بفرما. ارواح مطهر شهداء، امام راحل عظیم الشأن، گذشتگانمان را با سید و سالار شهیدان محشور بفرما. ما را در ادامه راهشان ثابت قدم بدار، شهادت در این راه پرافتخار را روزی ما قرار بده، قسمت میدهیم به حق محمد و آل محمد عزیز رهبرمان را تا ظهور امام زمان و در کنار آن حضرت برای ما حفظ بفرما. ما را قدرشناس وجود نازنینش قرار بده. برای برآورده شدن دعاها هم صلواتی اهداء بفرمایید.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد».
[1] فرازی از مناجات شعبانیه
[2] آیه 24 سوره مبارکه انفال
[3] فرازی از مناجات شعبانیه
[4] فرازی از دعای کمیل
[5] آیه 157 سوره مبارکه اعراف
[6] فرازی از مناجات شعبانیه
[7] فرازی از زیارت رجبیه
[8] فرازی از مناجات شعبانیه
[9] فرازی از زیارت رجبیه
[10] الغيبه ، نعمانى ، ص 245
[11] آیه 107 سوره مبارکه انبیاء
[12] آیات 101 و 102 سوره مبارکه انبیاء
[13] آیه 105 سوره مبارکه انبیاء
[14] آیات 105 و 106 سوره مبارکه انبیاء
[15] آیه 107 سوره مبارکه انبیاء
[16] آیه 55 سوره مبارکه نور
[17] آیه 55 سوره مبارکه نور
[18] آیه 3 سوره مبارکه مائده
[19] آیه 55 سوره مبارکه نور
[20] آیه 56 سوره مبارکه ذاریات
[21] همان
[22] آیه 55 سوره مبارکه نور
[23] همان