متن سی‌و‌دومین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان برادران ۱۴۰۲/۱۲/۰۵ 1402/12/5


پیوند های مرتبط »

متن سی‌و‌دومین جلسه برخط با مربیان و شبکه پشتیبان برادران ۱۴۰۲/۱۲/۰۵
موضوع امام عصر (علیه‌الصلوة‌والسلام) و رسالت و مأموریت بزرگی که حضرت بقیة‌الله الاعظم (ارواحنافداه) دارند کاملاً با ساحت تربیت و تربیت انسانِ مهدوی نسبت نزدیک پیدا می‌کند. بنابراین این‌که خود دستگاه تفکر مهدوی چه نوع تربیتی را پیشنهاد می‌دهد و ما از اندیشه مهدوی چه بهره‌ای می‌توانیم در فرایند تربیت برداریم، بحثی است که می‌تواند خیلی به زیبایی مطرح بشود. هم دارای مبانی قویمی است، هم دارای افق‌های خیلی روشنی است، هم عناصر و مؤلفه‌های این بحث بسیار دلنواز است. اگر من بخواهم به‌طور خیلی خلاصه و فقط در حد طرح مسئله محضر عزیزانم عرض کنم به نظرم می‌آید که در یک کلیدواژه خلاصه می‌شود و همان بحث تربیت حماسی است. توفیق داشتیم حوالی دو دهه قبل این رویکرد را به‌عنوان یک رویکرد پسندیده در حوزه تربیت که هم دارای مبانی استوار دینی است هم دارای الگوهای برجسته هست و هم از شخصیت‌های درجه یک دینی و اسلامی ما است و هم دارای ضرورت رویکردی در روزگار ما است. یعنی از هر منظری که نگاه کنیم این نوع تربیت تربیتی است که برای ما کارگشایی دارد و نسبت تامّی با بحث تربیت مهدوی دارد.

خدمت همه‌ی عزیزان فرارسیدن نیمه ماه معظم شعبان و ولادت فرخنده مولای‌مان حضرت بقیة‌الله‌الاعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌و‌علیه‌الصلوة‌والسلام) را تبریک عرض می‌کنم. اگرچه جلسه ما با چند هفته تأخیر برگزار می‌شود ولی بحمدالله این تقارن را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم ان شاءالله الرحمن همه‌ی ما مشمول عنایات خاص مولای عالم باشیم.

بالاخره مناسبت‌هایی در مسیر پیش آمد و اسباب تأخیر جلسه ما شد که عمدتاً ناخواسته بوده است. بنده نسبت به این جلسه و نظم تشکیل جلسه اصرار دارم. دوستان من هم می‌دانند. حتی گاهی ما در مسافرت هم که بودیم جلسات‌مان بحمدالله برقرار بوده و از جمله این‌که امروز من توفیق دارم از قم، قمِ مقدس و حرم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با شما عزیزان صحبت می‌کنم که این هم برای ما باعث خوشحالی و خرسندی است. نایب‌الزیاره همه‌ی عزیزان هستم و امیدوارم ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی به‌زودیِ زود زیارت حرم مطهر و باصفای حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) را روزی همه‌ی شما عزیزان هم قرار بدهد و ان شاءالله به اتفاق هم به عنایت الهی در چنین شبی، شب نیمه ماه معظم شعبان، کربلای معلّی و جزء زائران آن حرم مطهر باشیم.

 

تربیت در ساحت مهدویت

علی‌القاعده امشب و به‌مناسبت موقعیتی که در آن قرار داریم یک نکته دیگری را در باب بحث تربیتی خدمت‌تان یادآوری می‌کنم. آن ترتیب بحث‌مان راجع به نامه سی و یکم نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (علیه‌الصلوة‌والسلام) را ان شاءالله و به توفیق الهی ادامه خواهیم داد. اما برای این جلسه نکته‌ای که به نظرم رسید مناسب است که مطرح بشود «تربیت در ساحت مهدویت» است.

موضوع امام عصر (علیه‌الصلوة‌والسلام) و رسالت و مأموریت بزرگی که حضرت بقیة‌الله الاعظم (ارواحنافداه) دارند کاملاً با ساحت تربیت و تربیت انسانِ مهدوی نسبت نزدیک پیدا می‌کند. بنابراین این‌که خود دستگاه تفکر مهدوی چه نوع تربیتی را پیشنهاد می‌دهد و ما از اندیشه مهدوی چه بهره‌ای می‌توانیم در فرایند تربیت برداریم، بحثی است که می‌تواند خیلی به زیبایی مطرح بشود. هم دارای مبانی قویمی است، هم دارای افق‌های خیلی روشنی است، هم عناصر و مؤلفه‌های این بحث بسیار دلنواز است. اگر من بخواهم به‌طور خیلی خلاصه و فقط در حد طرح مسئله محضر عزیزانم عرض کنم به نظرم می‌آید که در یک کلیدواژه خلاصه می‌شود و همان بحث تربیت حماسی است. توفیق داشتیم حوالی دو دهه قبل این رویکرد را به‌عنوان یک رویکرد پسندیده در حوزه تربیت که هم دارای مبانی استوار دینی است هم دارای الگوهای برجسته هست و هم از شخصیت‌های درجه یک دینی و اسلامی ما است و هم دارای ضرورت رویکردی در روزگار ما است. یعنی از هر منظری که نگاه کنیم این نوع تربیت تربیتی است که برای ما کارگشایی دارد و نسبت تامّی با بحث تربیت مهدوی دارد.

اجازه بدهید من مطلب را از این نقطه شروع کنم که امام مهدی (علیه‌الصلوة‌والسلام) یک مأموریت بسیار بزرگ بر عهده دارند و آن مأموریت عبارت است از تحقق آروزهای همه‌ی انبیاء الهی. جلوه ویژه اجتماعی آن عبارت است از ایجاد تحولات فراگیر در همه‌ی ساحت‌های زندگی انسان. باز جلوه خاصش عبارت است از ریشه‌کنی ظلم به هر نوع و درواقع اجرای عدالت به همه‌ی معنای گسترده‌ای که عدالت دارد. پس این در معارف مهدوی تعریف شده است. بنابراین کاری که امام مهدی (علیه‌الصلوة‌والسلام) انجام می‌دهند یک انقلاب بسیار بزرگ و به‌تمام معنا است. یعنی شاید به عظمت اجتماع همه‌ی نهضت‌های انبیاء الهی و مصلحین به‌تنهایی امام عصر (علیه‌الصلوة‌والسلام) این مأموریت بزرگ را بر عهده دارند و انجام می‌دهند. اگر بخواهیم به عبارت دیگری معنا کنیم، می‌توانیم بگوییم بزرگترین و با شکوه‌ترین حماسه تاریخ را درواقع امام عصر (علیه‌الصلوة‌والسلام) به‌وجود خواهد آورد. این تعبیر را به‌خاطر بسپارید. بنابراین با این ملاحظه که دستور کار حضرت ولی‌الله الاعظم (ارواحنا‌فداه) یک‌چنین اتفاق بزرگی است، آن هم در سطح کره زمین، در سطح جهانی، با تمام ظرفیتی که دارد، با این ملاحظه ما باید در دستگاه تربیتی درواقع مؤلفه‌های اصلی این حماسه بزرگ را ملاحظه کنیم تا اسم تربیتی که دارد اتفاق می‌افتد را بشود گذاشت تربیت مهدوی.

برمی‌گردیم به مکتب مهدویت، بعضی‌ها دوست دارند بگویند دکترین مهدویت، آموزه مهدویت یا همان مکتب مهدویت. وقتی به آن برمی‌گردیم می‌بینیم که در این نگاه ما چند نکته اساسی داریم. مطلب اول و شاید بسیار بسیار مهم این است که امام (علیه‌الصلوة‌والسلام) در دستگاه اندیشه مهدوی مبتنی بر اسلام ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) متولد شده، حاضر است، قائم است، آماده است، وسط میدان است و در حال تدبیر امور جهان و جهان بشری برای رسیدن به نقطه آمادگی برای آن حماسه بزرگ است. پس این یک نکته‌ است که باید به آن توجه کنیم. خیلی از دستگاه‌های فکری وجود دارند، از جمله در خود اسلام تفکری که در برادران اهل‌سنت ما هست، آن‌ها اگرچه به مهدی (علیه‌السلام) معتقد هستند اما مسئله تولد برای‌شان مطرح نیست و معتقد هستند که امام (علیه‌الصلوة‌والسلام) بعدها متولد خواهد شد. یعنی در آستانه آن کار بزرگ و ظهور مثلاً با یک فاصله مناسبی حضرت متولد خواهند شد. اما براساس اندیشه اسلام ناب و تشیع که اساس و بنیان مسئله مهدویت عمدتاً مربوط به این دستگاه فکری می‌شود، امام مهدی (علیه‌الصلوة‌والسلام) موعود موجود است.

 

انتظار یعنی کُنش‌گری و فعالیت در دوران غیبت

بنابراین این‌جا مسئله‌ای مطرح می‌شود به نام مسئله غیبت و دوران غیبت. دوران غیبت که از خصائص این دستگاه فکری است، یعنی امام (علیه‌الصلوة‌والسلام) به اراده الهی ذخیره شده تا مقدمات لازم برای آن کار بزرگ فراهم بشود. فراهم بشود آن‌وقت به معنای خاص خودش است، یعنی خود حضرت (علیه‌السلام) در این زمینه اقدام‌کننده است، منفعل نیست، وسط میدان است، دارای برنامه است، دارای طرح است، الهام‌بخش است و درواقع کارگردانی بخش اصلی‌ این تهیّئ و آمادگی به‌عهده خود حضرت (علیه‌الصلوة‌والسلام) است. طرف دیگر ماجرا که در کلمه غیبت نهفته است درواقع کنش‌گری و فعالیت دوستداران حضرت (علیه‌السلام) است. یعنی کسانی که معتقد به اندیشه مهدویت هستند و این‌ها باید درواقع نقش اصلی را در زمینه‌سازی‌های فرهنگی، اجتماعی، تربیتی در ساحت‌های مختلف، اقتصادی، نظامی، در همه‌ی بخش‌ها باید ایفا کنند تا این مسیر برای آن حماسه بی‌بدیل و بسیار بزرگ و باعظمت فراهم بشود. پس این دستور کار دوستان حضرت یعنی درواقع ارادتمندان به حضرت مهدی (علیه‌الصلوة‌والسلام) و پیروان آن حضرت در عصر غیبت است. با یک کلیدواژه نشان‌گذاری می‌شود. آن کلیدواژه عبارت است از کلیدواژه «انتظار». یعنی وظیفه مؤمنین در عصر غیبت که حالا خدای متعال هر چقدر بخواهد و اراده کند این دوره طولانی خواهد شد، وظیفه ویژه مؤمنین در این موقف عبارت است از انتظار. یعنی با کلیدواژه انتظار تعریف می‌شود. انتظار را هم که وقتی مراجعه می‌کنیم به کلمات اولیاء خدا، کاملاً معنا می‌کنند به عمل. «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَج‏»[1] یعنی انتظار از جنس آرزو نیست. از جنس مثلاً یک‌نوع ایستادن و نشستن و صبر کردن تا این‌که یک اتفاقی بیفتد نیست. انتظار منفعل نیست. بلکه کاملاً از جنس عمل و اقدام است. لذا «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي». از جنس عمل است، نه از جنس آرزو و تمنّا. اگرچه آرزو و تمنّا هم پشتوانه‌اش هست، ولی اصل انتظار کاملاً از جنس عمل تعریف می‌شود و عمل یعنی اقدام، یعنی کنش‌گری، یعنی میدان‌داری، یعنی به میدان رفتن، یعنی مقدمه‌سازی، یعنی فراهم کردن امکانات، یعنی رفع موانع. همه‌ی این‌ها در کلمه عمل هست. بنابراین وظیفه می‌شود انتظار برای عصر غیبت.

 

اندیشه و مکتب مهدویت

همه‌ی این‌ها دارد در پرتو اندیشه مهدویت اتفاق می‌افتد. اندیشه مهدویت که درواقع یک آرمان بسیار بزرگ است. در متن آن آرمان شما شاهد برقراری امنیت کلی در سراسر جهان، استقرار دین الهی در سراسر جهان، استقرار رفاه فراگیر در سراسر جهان، رفع همه‌ی جلوه‌های ظلم و ستم از سراسر جهان، استقرار عدالت به‌تمام معنا در سراسر جهان و برافراشته شدن پرچم توحید در همه عالم هستید. این آرمان مهدوی (علیه‌الصلوةوالسلام) است. در این آرمان بزرگ شما می‌بینید یک امید بسیار عظیمی وجود دارد که پیش روی بشریت و پیش روی انسان‌های مؤمن قرار می‌گیرد، آن‌روز به‌عنوان یک روز قطعیِ حتمیِ مبتنی بر وعده تخلف‌ناپذیر حضرت‌حق معرفی شده است. مبانی آن در قرآن کریم ارائه شده است. در کلمات اولیاء خدا، خود پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین (علیها‌السلام) و سایر امامان ما هم تشریح شده‌اند. پس این یک واقعیت قطعی پیش‌رو است. منتها تحقق آن منوط به شرایط است. شرایط آن عمدتاً معطوف به اقداماتی است که جامعه مؤمنین با پشتیبانی خود امام عصر (علیه‌الصلوةوالسلام) انجام می‌دهند تا مقدمات برای آن اتفاق بزرگ آماده بشود. بنابراین عصر غیبت درواقع عصر حضور فعال و مؤثر و مصلحانه و پیش‌برنده مؤمنین در میدان است.

 

مؤلفه‌های تربیت مهدوی

با این تعریف این مؤمنین چه خصوصیاتی باید داشته باشند؟ چه ساختار شخصیتی باید داشته باشند که از عهده انجام وظیفه بزرگ‌شان که عبارت است از انتظار، انتظار فرج به معنای آن عمل زمینه‌ساز و اقدام فراهم کننده‌ی زمینه‌ها، چه شخصیتی باید داشته باشند که از عهده این عمل بربیایند؟ این سؤال مطرح می‌شود. پاسخ به این سؤال درواقع آن کلیدواژه تربیت مهدوی است. تربیت مهدوی درواقع همان تربیت مبتنی بر اسلام ناب می‌باشد، یعنی از متن یک‌چنین دستگاه تربیتی انسان‌هایی به‌دست می‌آیند که این انسان‌ها می‌توانند زمینه‌های آن تحول بزرگ را فراهم کنند. معنایش این است.

این دستگاه تربیتی چه مؤلفه‌هایی دارد؟ این دستگاه تربیتی را وقتی شما مراجعه می‌کنید می‌بینید مؤلفه‌های آن با خود آرمانش باید هماهنگی داشته باشد. نمی‌شود مؤلفه‌های این در دستگاه‌‌ تربیتی با تحقق آن آرمان بزرگ فاصله داشته باشد یا ناهماهنگ باشد. کاملاً باید با آن آرمان بزرگ که اصلاح کلی، انقلاب کلی که در متن آن مبارزه هست، در متن آن جهاد است هماهنگ باشد. در متن آن درگیر شدن با موانع است، در متن آن داشتن همت‌های بزرگ و بلند است، داشتن عزم راسخ است، در متن آن داشتن امید قطعی است، در متن آن خطرپذیری است، در متن آن عرفان است، در متن آن محبت و دلدادگی و عشق است، در متنش همه‌ی این چیزها هست. حاصل جمع همه‌ی این‌ها در یک کلیدواژه با یک رویکرد مبنایی به‌نام حماسه هست. این جنس تربیت درواقع تربیت کنش‌گر وسط میدان است. این جنس تربیت، تربیت مبتنی بر جهاد است. درواقع می‌تواند نقش آن کنش‌گری و زمینه‌سازی را کاملاً فراهم کند.

 

اصول و قواعد اندیشه‌های مهدوی در قرآن کریم

بنابراین به این ترتیب کافی است ما یک مراجعه سریعی به قرآن کریم داشته باشیم و از انوار قرآنی بهره‌مند بشویم که اصول و قواعد اندیشه‌های مهدوی و موضوع مهدویت همه‌اش در قرآن کریم هست. از آیه «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ»[2]، از آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»[3]، از آیه «قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»[4]، از آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ»[5] و امثال این‌ها.

 

خصال و ویژگی‌های یاران امام عصر (علیه‌السلام)

خب این‌ها را شما آشنا هستید. مبانی آن همه در قرآن کریم هست. جالب است خصال و ویژگی‌های یاران امام عصر (علیه‌السلام)، یعنی کسانی که در دوران غیبت و البته در روز ظهورِ آن حضرت می‌توانند حضرت را برای انجام آن مأموریت بزرگ یاری کنند، بشوند جزء انصار‌المهدی (علیه‌السلام). این‌ها ویژگی‌های‌شان اتفاقاً در قرآن کریم آمده است. شاید اگر من بخواهم یک آیه‌اش برای شما را انتخاب کنم که در کلمات ائمه (علیهم‌السلام) به‌عنوان خصال یاران مهدی (علیه‌السلام) معرفی شده است، بخواهم به شما معرفی کنم همان آیه‌ای است که قبلاً هم در دستور کار آیات سال اتحادیه ما قرارش داده بودیم. در سوره مبارکه مائده است. گمان می‌کنم آیه 54 بود که فرموده «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»[6]، در این آیه کریمه ضمن این‌که مؤمنان نخستین و صدر اول خطاب قرار می‌گیرند و مورد عتاب قرار می‌گیرند، به آن‌ها گفته می‌شود که اگر شما یاری دین خدا را زمین بگذارید خداوند از دل تاریخ یعنی تاریخ آینده و پیش‌رو کسانی را به‌وجود خواهد آورد، با این ویژگی‌ها به میدان خواهد آورد که آن‌ها دین خدا را یاری خواهند کرد و آرزوهای همه‌ی مؤمنان تاریخ را برآورده می‌کنند و در آن کار بزرگ و حماسه پایانی نقش‌آفرین خواهند بود. این‌ها چه خصوصیاتی دارند؟ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ»[7] از این کلمه «سَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» می‌بینید مقدمه آماده است تا خصوصیات این جماعت خوشبخت و سعادتمند معرفی بشود.

 این‌ها خصوصیات‌شان چیست؟

 

1.  عاشق‌پیشگی

اول، این‌ها عاشق‌پیشه هستند. اهل محبت هستند. رابطه آن‌ها با خدای متعال در مراتب ایمان رسیده به مرتبه محبت. چون عنوان، عنوانِ ایمانی است. ایمان‌شان به حضرت حق تبارک و تعالی در درجه‌ای قرار گرفته که ارتباط آن‌ها با خدای متعال ارتباط محبّانه است، به‌گونه‌ای که حضرت حق این‌ها را دوست می‌دارد، محبوب خدا هستند. به‌خاطر زیبایی‌هایی که در شخصیت این‌ها است این‌ها را شخصیتی خداپسند قرار داده و خدای متعال می‌پسندد و دوست‌شان می‌دارد.

 

2. ارتباط محبانه

دوم، این‌ها هم خدای متعال را دوست دارند. بنابراین بین این‌ها و حضرت حق یک رابطه محبتِ متقابل برقرار است. محب و محبوب هستند، «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ».

 

3. رابطه پیش‌برنده، خاضعانه و فروتنانه با مؤمنین

بلافاصله می‌فرماید ویژگی سوم این جماعتِ سعادتمندِ سعادت‌آفرین که می‌توانند معادلات جامعه بشری را متحول کنند و مقدمات را برای آن روز بزرگ آماده کنند و بشوند جزء انصار مهدی (علیه‌الصلوةوالسلام)، ویژگی سوم‌شان این است که «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ»، یعنی این‌ها از جهت ساختار شخصیتی براساس همان محبتی که با حضرت حق تبارک و تعالی دارند، با کمک گرفتن از همان محبت، ارتباط‌شان با سایر مؤمنین، ارتباطی مبتنی بر فروتنی و تواضع و خاکساری است. این کلیدواژه «أذِلَّةٍ» این‌جا دربرگیرنده خیلی از کلمات دیگر هم هست. یعنی وقتی می‌گوییم رابطه‌شان با آن‌ها یک رابطه آکنده از فروتنی است، با این کلمه «عَلَی» که می‌گویید «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ»، که خود این کلمه «عَلَی» هم این‌جا معنادار است و من قبلاً راجع به این در آن آیه سال گفتگو کردم، از آن استفاده می‌شود که این‌ها ارتباط‌شان با سایر مؤمنین ارتباط پیش‌برنده است. یعنی ارتباط کارگشایی است. ارتباطی است که از چسبندگی لازم برخوردار است. یعنی  با آن‌ها به‌صورت پویا مرتبط هستند، شبکه هستند، سازماندهی دارند و این‌ها انگیزه‌مند هستند برای این‌که در برابر سایر مؤمنین نقش خدمت‌گزاری را داشته باشند. این حالت فروتنی، حالت فروتنی خدمت‌گزارانه است که از آن درواقع فعالیت و پیش‌برندگی استفاده می‌شود. لذا سایر مؤمنین را بر خودشان ترجیح می‌دهند، در برابر رفتارهای نامناسبی که احیاناً از بعضی از مؤمنین صادر می‌شود صبوری می‌کنند، صبر جمیل دارند، اهل بردباری هستند. تمام این‌ها در این کلیدواژه این‌جا هست. این‌که با آن‌ها می‌توانند دست یاری بدهند، می‌توانند براساس داشتن این ظرفیتی که از برکت ایمان محبّانه به خدای متعال نصیب‌شان شده، می‌توانند در نسبت با سایر مؤمنین به‌گونه‌ای باشند که ارتباطات درونی آن‌ها را تقویت کنند. پس این هم می‌شود ویژگی بعدی.

 

4. رابطه محکم و سربلند با کفار

بلافاصله می‌فرماید ویژگی بعدی‌شان این است «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ». یعنی خصلت بعدی‌شان این است که این‌ها در ارتباط با کفّار و جامعه کفر و دستگاه کفر از ویژگی عزّت بهره‌مند هستند. عزت یعنی سرافرازی، یعنی سربلندی، یعنی استحکام. آن‌وقت این کلمه «عَلَی» هم این‌جا می‌خواهد بگوید که این‌ها نسبت به جامعه کفر درواقع تفوق عملیاتی دارند، تفوق کنش‌گرانه دارند. این‌جوری نیست که صرفاً با آن‌ها بخواهند هم‌آوردی کنند یا از آن‌ها نفوذ نپذیرند. بلکه قدرت ضربه زدن به جریان کفر، مهار کردن جریان کفر و رویارویی با آن‌ها را هم دارند. پس این هم می‌شود «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ».

 

5. جهاد مستمر و خستگی‌‌ناپذیر با دشمنان

ادامه آیه می‌فرماید «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ». این‌جا از کلمه جهاد استفاده می‌کند. آن هم جهاد فی سبیل‌الله که این کلمه فی سبیل‌الله هم حکایت از اخلاص است هم حکایت از تنوع است. جهاد هم که به معنای سخت‌کوشی و خستگی‌ناپذیری است. یعنی فعالیتی که در آن خستگی وجود ندارد و در متنش ایستادگی در برابر دشمن هست و پیش‌برندگی آرمان‌های الهی هست که اسم آن می‌شود جهاد. از ترکیب «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ» هم استفاده می‌شود که این‌ها در جهادشان مستمر هستند. این‌جور نیست که گاهی یک تلاشی بکنند بعد توقف کنند. مستمر در حال مجاهدت هستند. «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ» که بالاخره این ترکیب خودش تداوم را می‌رساند.

 

6. عدم تأثیرپذیری از جنگ روانی دشمن

خصوصیت بعدی آن‌ها که ضمیمه یجاهدون هم هست این است. «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» یعنی از نظر استحکام شخصیت، از جهت مبانی، از جهت معرفتی، از جهت دلدادگی، از جهت ایمان، این‌ها در رتبه‌ای هستند که عملیات روانی جریان کفر در این‌ها هیچ تأثیری نمی‌گذارد. چون یکی از ابزارهای جدی‌ جریان کفر برای به‌زانو در آوردن جریان ایمان و جبهه ایمان عبارت است از «إخافه»، یعنی با جنگ سرد، با عملیات روانی، با ملامت، با سرزنش کردن، با تحقیر، با این چیزها تلاش می‌کنند مؤمنین را از جهت روحی زمین‌گیر کنند. این‌جا می‌گوید که این جامعه مؤمن، یاران مهدی (علیه‌الصلوةوالسلام) این خصوصیت را دارند که هرگز در برابر این جریان، رفتار جریان کفر، این‌ها یک سر سوزن خوف در دل‌شان راه نمی‌دهند. انفعال در آن‌ها رخ نمی‌دهد. یعنی بسیار محکم هستند و عملیات روانی و جنگ شناختی و جنگ روانی دشمن در آن‌ها هیچ تأثیری نمی‌گذارد.  

ادامه آیه هم که می‌فرماید «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ» این درواقع یک فضلی است از سوی خدای متعال که به آن‌هایی که بخواهد می‌دهد. یعنی می‌خواهد بگوید که این نعمت، نعمت داشتن یک‌چنین ویژگی‌هایی از سوی خدای متعال به بندگانی از خدای متعال عطا می‌شود که دارند در این مسیر قدم برمی‌دارند. یعنی حکایت از آن لطف ویژه خدای متعال است. «يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ».

 

تربیت حماسی

حالا شما بفرمایید که اگر ما بخواهیم این ویژگی‌ها، این خصال، در درجه اول در افراد مؤمنین در عصر غیبت شکل بگیرد و بعد تعمیم پیدا بکند به جامعه مؤمنین تا از آن‌ها آن عملیات زمینه‌ساز و تمهیدی برای ظهور و برای تحقق آن بزرگترین حماسه تاریخ بشر بربیاید؛ شما بفرمایید که ترکیب این‌ها درواقع چگونه رخ خواهد داد؟ ببینید؛ این ویژگی‌ها را گذاشتید کنار همدیگر. از آن مرتبه عالی ایمان که می‌شود عاشق‌پیشگی و داشتن رابطه محبانه با پروردگار متعال بگیرید تا رابطه پیش‌برنده بامحبت خاضعانه و فروتنانه با مؤمنین تا آن رابطه عزیزانه و محکم و سربلند با کفار، تا آن جهاد مستمر خستگی‌‌ناپذیر و جهادی که در آن خوف از ملامت دشمنان نیست و عرض کردیم جنگ روانی روی آن‌ها تأثیر نمی‌گذارد، این مؤلفه‌ها را که کنار هم می‌گذاریم اسمش را می‌گذاریم «تربیت حماسی».

می‌خواهیم در تربیت حماسی چه بگوییم؟ می‌خواهیم بگوییم که در تربیت حماسی عنصر حماسه، عنصر شجاعت حرف اول را می‌زند. این شجاعت چه با در ارتباط برقرار کردن با خدای متعال است که می‌شود ارتباط محبانه، چه در ارتباط با عبور از خواسته‌های نفسانی در برابر مؤمنین است که می‌شود «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ»، چه در ارتباط با دشمنان است که گردن‌فرازی و ایستادگی در برابر آن‌ها است که سخت‌رسان و نفوذ ناپذیر است «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ»، چه در انجام جهاد است یعنی رفتن به مصاف مشکلات و گرفتاری‌ها و موانع برای برطرف کردن آن‌ها است. آن سخت‌کوشی با تنوعی که در عرصه فرهنگ و در عرصه اقتصاد و در عرصه اجتماع و در عرصه نظامی و در همه‌ی ساحت‌ها دارد. چون کلمه فی سبیل‌الله خیلی عنوان عام و  جالبی است. به اضافه آن نترسیدنِ. در کل می‌بینید عنصر نترسیدن و شجاعت، یعنی در انتخاب هدف‌های بزرگ، آرمان‌های بزرگ، در ارتباط بسیار صمیمی و نزدیک با خدای متعال شجاع هستند. این شجاعت می‌خواهد که انسان عاشق خدای متعال بشود. این کار هر کسی نیست. برقراری رابطه محبانه با خدای متعال، این نیازمند به عنصر شجاعت است. هم‌چنین بروید سراغ آن عوامل دیگر که یک‌مقدار واضح‌تر است. یعنی ایثارگری، خدمت کردن به مؤمنین، عبور از خواهش‌های نفسانی، این شجاعت می‌خواهد. هم‌چنین ایستادن در برابر کفار که معلوم است و آن جهاد مستمر که عرض کردیم و به ضمیمه «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ». وقتی شما این خصال یاران مهدی (علیه‌السلام) را کنار هم قرار می‌دهید می‌بینید انصارالمهدی محصول یک دستگاه تربیتی خاصی هستند که این مؤلفه‌ها در شخصیت آن‌ها به‌صورت برجسته‌ای وجود دارد.

قلب این مکتب تربیتی عنصر حماسه است و عنصر حماسه برای این‌که تعریف بشود با «فتوّت» تعریف می‌شود. من یک‌وقتی راجع به «فتوّت» مباحثه کردم. در جای خودش که شرح داده می‌شود می‌بینید آن نقطه کانونی و مرکزی‌اش عبارت است از شجاعت. پس همه‌ی عوامل کنار هم قرار می‌گیرد. ولی نقطه کانونی و مرکزی آن یک برجستگی ویژه‌ای دارد. معنایش این است. وَالا آن‌ها همه‌شان هستند. لذا ما در مجموع این جنس از تربیت را اسمش را می‌گذاریم «تربیت حماسی».

تربیت حماسی درواقع یکی از مؤلفه‌هایش عرفان است. یکی از مؤلفه‌هایش عشق است. یکی از مؤلفه‌هایش جهاد است. این سه‌ مؤلفه اصلی‌اش است. می‌شود چی؟ می‌شود عرفان، عشق یا همان محبت برافروخته، و سوم جهاد. درواقع این سه رکن اصلی است. این سه رکن اصلی ایستاده روی یک مبنای محکم و قوی که ما از آن تعبیر می‌کنیم به آن عنصر شجاعت.

 

نقش‌آفرینی‌های یمن در آستانه ظهور

یک چیزی همین‌جا به شما بگویم شاید برای‌تان خیلی شیرین باشد. اخیراً یک بحثی بین ماها خیلی مطرح است. آن بحثی که مطرح است این است که این یمنی‌ها کی هستند؟ واقعاً یک سؤالی است. بعضی‌ها می‌خواهند تعریف کنند می‌گویند این‌ها خیلی جگر دارند. یعنی عناصری شجاع! نترس! 8-7 سال در برابر آن جبهه جهانی که بر علیه آن‌ها دستگاه استکبار جهانی درست کرده بود با مباشرت سعودی‌ها، ایستادند. با دست خالی ایستاده بودند. ولی اخیراً دارند شگفتی‌سازی می‌کنند. آن شگفتی‌سازی‌های‌شان در برابر آمریکایی‌ها و در برابر رژیم صهیونیستی است. کار بزرگی که دارند هم‌اکنون انجام می‌دهند. به نظر من این جماعت نصاب شجاعت را ارتقاء دادند، قابل توجه است. چنان‌که همین جریانی که در فلسطین دارند بالاخره مقاومت می‌کنند، آن‌ها هم همه‌ی نصاب‌ها را ارتقاء دادند. وقتی که شما وضعیت‌ این‌ها را مطالعه می‌کنید می‌بینید آن عنصری که در متن زیست این جماعت و شخصیت‌شان وجود دارد و خیلی برجسته است عنصر شجاعت است.

این شجاعت باعث می‌شود که مثلاً شما موشک هشتصد کیلومتری را به آن‌ها می‌دهی، این‌ها هزارتا می‌گذارند روی آن تحویل می‌دهند به آمریکایی‌ها و به آنها شلیک می‌کنند. یعنی هزار کیلومتر روی آن گذاشتند. آن شجاعتِ به ضمیمه هوشی که در همه‌ی زمینه‌ها خودش را نشان می‌دهد. از جمله حتی در عرصه علمی. می‌دانید این فن‌آوری‌ها را بومی کردند. خودشان دارند می‌سازند. لذا هزار کیلومتر گذاشته روی آن شده هزار و هشتصد کیلومتر که بتواند به آن عملیات‌های ویژه خودش بالاخره هدف‌هایی که گذاشته دست پیدا کند. یک پدیده‌ای شدند، نه فقط در دنیای اسلام، اصلاً در محیط عالم الان راجع به یک ملتی که به ظاهر فقیر هستند، در شرایط بسیار سخت هستند، در تحریم هستند، تحریم غذایی، هشت سال جنگ نابرابر را با بسیاری کشته و تخریب زیرساخت‌های‌شان پشت سر گذاشتند. این‌ها کی هستند که می‌توانند یک‌چنین نقش‌آفرینی‌های ویژه‌ای داشته باشند؟ مطالعه می‌کنید می‌بینید این کلمه حماسه آن‌جا برجستگی دارد، یعنی در بافت شخصیتی آن‌ها عنصر شجاعت خیلی برجسته است. بعد این‌ها می‌توانند با داشتن آن مبانی محکم دینی‌شان یک‌چنین یاری‌گری نسبت به مظلومین در زمان نیاز داشته باشند، درست در وقتی که لازم است. رفتند به مصاف آمریکایی‌ها، دیدید وقتی آن‌ها آمریکایی‌ها تهدید کردند، گفتند اتفاقاً ما منتظر شما هستیم. مثلاً می‌گفتند ما منتظر رویارویی با خود شیطان بزرگ هستیم که بیاید میدان. اکنون هم که می‌بینید دیگر رهای‌شان نمی‌کنند. حسابی کشتی‌های‌شان را می‌زنند و جریاناتی که حالا با خبر هستید، آن بحث دیگری است. اگرچه ما در باب این‌که یمن در آستانه ظهور نقش‌آفرینی‌های ویژه‌ای دارد روایات فراوان داریم. جالب است که یمنی‌ها با این‌که زیدی‌مذهب هستند؛ درواقع این‌ها به‌خاطر داشتن آن ارتباط عمیق قلبی با امیرالمؤمنین (علیه‌الصلوة‌والسلام) و یک‌مقدار سوگیری‌های فقهی که دارند، که الان وقت بازگشایی و رمزگشایی‌اش نیست، به‌صورت طبیعی وصل شدند به جریان اسلام ناب. وصل شدند به حزب‌الله لبنان. به این‌ترتیب وصل شدند به آن نقطه کانونی جبهه مقاومت که ایران باشد. این خودش خیلی نکته دارد. یعنی این تمهیدی‌اش را می‌خواهم بگویم که این‌ها فکر می‌کنم با سرعت ان شاءالله تحولات بزرگی را خواهند داشت تا بتوانند آن نقش‌آفرینی‌هایی را که در روایات ما هست عمل کنند. اگرچه این سمت هم بالاخره ایران و این‌ها که سهم خودشان و نسل سلمان و این‌ها در همان روایات دارند و شیران طالقان و این‌ها هم بالاخره محفوظ است، این‌ها همه باید به هم برسند. یعنی از جاهای مختلف باید برسند دست به دست هم بدهند تا آن اتفاق بزرگ بیفتد.

 

نظریه تربیت حماسی؛ راه‌حل بحران‌های تربیتی

حدود دو دهه قبل نظریه تربیت حماسی به ذهنم رسید و تبیین کردم. خدا رحمت کند مرحوم آقای دیّانی را، ایشان راجع به این کتاب با من مصاحبه کرد و آن مصاحبه شد یک کتاب، احتمالاً آن کتاب را دیده باشید. محصول مصاحبه ما با ایشان است. بعد هم چند مقاله پیرامونش است که شد یک جزوه‌ای که آن‌سال اتحادیه به‌صورت داخلی در باب همین تربیت حماسی منتشرش کرد. از همان وقت من به این فکر می‌کردم که آن چیزی که ضمناً می‌تواند ما را بر بحران‌های تربیتی معاصر تفوق بدهد و پیروز کند همین نظریه تربیتی است. یعنی نقطه مقابلش که تربیت گلخانه‌ای است، نقطه مقابلش تربیت منفعلانه است، نقطه مقابلش سانتامانتالیزم تربیتی و سوسولیزم تربیتی است. ببینید این است. آن جواب نمی‌دهد. یعنی هر چی شما بخواهید بچه‌ها را آن‌جوری بار بیاورید عملاً آن‌ها را از دست می‌دهید. یا عناصری بسیار منفعل خواهند بود یا کاملاً می‌روند در اختیار جبهه دشمن و در محیط آسیب‌هایی که از طرف آن‌ها به آن‌ها وارد می‌شود. شما برای این‌که این قضیه را بر آن پیروز بشوید، یعنی این عوامل مخرب در تربیت را بتوانید کنترل کنید و بعد بر آن غلبه کنید راهش این است که عنصر حماسه را در تربیت ملاحظه کنید.

مبنا و اساس و قوام این عنصر در عاشورای حسینی است. در قیام اباعبدالله (علیه‌الصلوة‌والسلام) است، مبنا آن‌جا است. شما در آن‌جا عرفان را دارید؟ بله. در آن‌جا عشق را دارید؟ بله. در آن‌جا شجاعت را دارید؟ بله. همه را هم در قلّه دارید. شخصیت‌هایی را که اسم هر کدام‌شان که می‌آید درواقع تجسد آن شخصیتی که خدای متعال می‌پسندد به‌صورت یک تمثل جلوی چشم شما است.

 

حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام)؛ محصول تربیت حسینی

اخیراً ما ولادت حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) را داشتیم. علی‌اکبر یعنی کی؟ درواقع محصول تربیت حسینی است و تربیت حسینی همان تربیتی است که از آن جوانمرد بیرون می‌آید که دارای این اضلاع شخصیتی در کنار هم است. شگفتا! یک‌وقت‌هایی هم مطالعه می‌کنید می‌بینید؛ یک‌مقدار از دور که انسان نگاه می‌کند می‌بیند به قول امروزی‌ها تناقض‌نما و پارادوکسیکال است. چون یک‌طرفش شما نگاه می‌کنید می‌بینید خدای ادب است، لطافت است، حتی مثل آن شبنم نشسته بر چهره‌ی گلِ اولِ صبحِ بهار است. علی‌اکبر (علیه‌السلام) را مطالعه می‌کنید یعنی این. دوباره مطالعه می‌کنید لطافت طبعش را می‌بینید. دوباره مطالعه می‌کنید می‌بینید آن دست سخاوت حسینی (علیه‌السلام) برای نیازمندها و گرفتارها است. دوباره مطالعه می‌کنید می‌بینید عبد ممسوس فی ذات‌الله، یعنی در قلّه حالات بندگی و عبادی در مقام شیفتگی نسبت به حضرت حق تبارک و تعالی است. از آن‌طرف مطالعه می‌کنید کسی است که وقتی به میدان می‌رود هیچ‌کس نمی‌تواند در شجاعت جلوی او بایستد. علی‌اکبر این است.

حضرت علی‌اکبر (سلام‌الله‌علیه) درواقع خروجی دستگاه تربیت حسینی است. دستگاه تربیت حسینی یعنی دستگاه تربیت ناب علوی. دستگاه تربیت ناب علوی که همان می‌شود دستگاه تربیت ناب قرآنی. قرآن کریم به شما خیلی صریح می‌گوید که خدای متعال از بین دو گروه مؤمنین که یکی مؤمن مجاهد است یکی مؤمن قائد است، مؤمن مجاهد را می‌پسندد. خدای متعال مؤمن مجاهد را می‌پسندد و مؤمن مجاهد یعنی همین. بنابراین وقتی شما عنصر جهاد را می‌آورید بلافاصله این کلمه شجاعت حرف خودش را می‌زند. منتها برای این‌که این ترکیب یک ترکیب کامل‌تری بشود به نظر می‌رسد کلیدواژه فتوّت کلیدواژه جامع‌تری است. یعنی شجاعت را در خوش دارد، فروتنی را دارد، محبت را دارد، معرفت را هم دارد. این‌ها وقتی دور هم جمع می‌شود؛ البته پایه‌ی همه‌ی این‌ها هم زهد است. بی‌رغبتی به دنیا است. آن حالت رهایی شخصیت است که می‌تواند پرواز کند و اوج بگیرد.

 

تربیت حماسی، تربیتِ مطلوبِ آرمانِ مهدوی

خلاصه و جمع‌بندی عرائض من این است که ما باید به همان رویکرد تربیت حماسی به‌عنوان تربیتِ مطلوبِ آرمانِ مهدوی فکر کنیم. ما اگر بخواهیم برای امام عصر (علیه‌الصلوة‌والسلام) یار تربیت کنیم این‌جوری باید تربیت بشویم. آن‌وقت از آن حاج‌قاسم‌ها به‌دست می‌آید که می‌بینید همه‌ی این ویژگی‌ها را در کنار هم دارد و چه دلبری می‌کند. آن‌وقت حاج‌قاسم می‌شود یک نماد که وقتی به آن نگاه می‌کنید در چهره او همه‌ی این ظرفیت تولید شده‌ی تربیت حماسیِ انقلاب کبیر اسلامی که انقلاب مهدوی، انقلاب علوی، فاطمی، حسینی است، انقلاب محمدی (صلی‌الله‌علی‌و‌آله‌وسلم) است، همه‌ی آن‌ها را می‌توانید در چهره حاج‌قاسم عزیزمان ببینید. یعنی دیگر از شهید چمران و شهید همت و شهید باکری و شهید بروجردی و شهید زین‌الدین و شهید خرازی که البته آن‌ها هم خودشان یک نماد هستند که در شخصیت آن‌ها هم خیلی‌ها را می‌شود دید. یک جمع خیلی زیبایی از همه‌ی این‌ها در چهره حاج‌قاسم عزیزمان هست. این درواقع خروجی یک‌چنین دستگاه و نگاه تربیتی است.

امیدواریم ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی به من و شما که بالاخره این مسئولیت بزرگ را در این زمانه داریم به ما توفیق بدهد هم در تربیت خودمان مطابق با این الگو یک روز را هم از دست ندهیم، هم در تربیت بچه‌های‌مان و نسل‌مان و دانش‌آموزهای‌مان و اعضای عزیز انجمن‌های اسلامی که بنا است آن‌ها بالاخره اقدامات ویژه‌ای را در این بخش انجام بدهند، سعی کنیم براساس همین نگرش تربیتی آن‌ها تربیت بشوند. البته این دستگاه تربیتی روش‌های خاص خودش را هم دارد. خاطر نازنین‌تان هست، من مبتنی بر نامه سی و یکم نهج‌البلاغه چندبار این بحث را خدمت‌تان مطرح کردم. «خذ الغمرات للحق حيث كان» را با هم صحبت کردیم. این صحبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِه» صحبت امیرالمؤمنین (علیه‌الصلوة‌والسلام) است. یعنی این جنس از تربیت را می‌خواهد. این تربیت، تربیتِ در میدان است. تربیت گلخانه‌ای نیست. تربیت در مصاف است. تربیتی است که مبتنی بر عنصر صبر تعریف می‌شود و عنصر صبر در آن بستر تمام این اتفاقات محسوب می‌شود. این را همیشه یادمان باشد. آیه کریمه‌ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون»[8] که باز از آیات مهدوی قرآن است و آیه‌ی یکی از سال‌های اتحادیه‌ی ما هم بوده است.

امیدوارم ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی شما را موفق بدارد. همیشه عزیز باشید. روی این دستگاه تربیتی ان شاءالله بیشتر مطالعه کنید. بیشتر ما را هم یاری کنید. پیشنهاد بدهید. در تطبیق آن با شرایط، در تطبیق آن با بچه‌های این‌زمان. بچه‌هایی که من امروز صبح به یک جمعی از دوستان می‌گفتم بچه‌هایی که رفیق بد در جیب‌شان است. راجع به این زمان ما داریم صحبت می‌کنیم. چه‌کار باید کرد؟ چه شیوه‌ای را باید به‌کار بگیریم که ان شاءالله بتوانیم هم برای آن‌ها مصونیت‌بخش باشد و هم بتواند برای آن‌ها پیش‌برندگی داشته باشد. چون صرف مصونیت که کافی نیست. بلکه ما مصونیت‌شان را در متن کنش‌گری‌شان می‌خواهیم. اگر توانستید این بچه‌ها را از آن لاک فردیّت خارج‌شان کنید، اجتماعی‌شان کنید و در حرکت اجتماعی در متن طبیعت آن‌ها را سیر بدهید و هم‌زمان هم جسم‌شان را قوی کنید هم فکرشان را قوی کنید هم روحیه‌شان را قوی کنید هم عنصر شجاعت را در آن‌ها تقویت کنید، عزم‌شان را تقویت کنید، عزم راسخ را در آن‌ها تقویت کنید موفق می‌شوید. ان شاءالله که شما این تجربه را داشتید، بیش از این‌ها داشته باشید.

من به مناسبت این شب باعظمت خواستم یک ره‌یافت تربیتی ذیل اندیشه ناب مهدوی تقدیم کنم. البته عرایض من دست و پا شکسته بود ولی می‌تواند مطلع یک مباحثه‌های خیلی شیرین و جدی باشد برای عزیزان. بعضی از آن کلیدواژه‌های اصلی‌ و مؤلفه‌های اصلی‌اش را سعی کردم با استضائه از انوار قرآن کریم و کلمات اولیاء خدمت‌تان تقدیم کنم.

ان شاءالله ایام بر همه‌ی شما مبارک باشد. امشب را خیلی قدر بدانید. برای این کمترین هم دعا کنید. ان شاءالله امشب را باید احیاء بگیریم. بنده هم مثل این‌که ساعت 1 در آن اجتماع بزرگ در جمکران یک برنامه‌ای دارم. ان شاءالله یادتان خواهم کرد. شما هم هر جا هستید از ما یاد کنید و آغاز این شب بسیار باعظمت را هم در حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) عرض ارادت خواهم کرد. ان شاءالله در جمع زائران حضرت دعا کنید که بنده موفق بشوم. ضمن این‌که کارهای شخصی‌مان هم امشب فراوان است.

 

شب نیمه شعبان، شب بازگشایی دروازه لیلة‌القدر

امشب شب عجیبی است و یک کلمه بخواهم به شما بگویم که خیال همه‌ی شما را راحت کنم آن کلمه این است، امشب درواقع شب بازگشایی دروازه لیلة‌القدر است. این را خاطرتان باشد. یعنی از آن نظریه‌ای که می‌گوید لیلة‌القدر مراتبی دارد.، قلّه‌اش شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. آن‌وقت مقدمه ویژه و خاص آن شب نیمه ماه معظم شعبان است که از الان شروع می‌شود. درواقع آن مراتب لیلة القدر افتتاحیه‌اش شب نیمه ماه معظم شعبان است. قدر بدانیم. از دعاها، از نمازها، از اذکار، از مناجات با خدای متعال امشب بهره وافر داشته باشید.

برای همه‌ی شما از خدای متعال بهترین‌ها را آرزو می‌کنیم. برای نظام‌مان، برای رهبر عزیزتر از جان‌مان، برای کار بزرگی که جمعه پیش روی امت، امت اسلامی‌مان یعنی مردم عزیز ایران است؛ یعنی انتخابات. امیدورایم ان شاءالله کار شایسته و بزرگی اتفاق بیفتد. همان‌که حضرت‌آقا توقع کردند شما هم حتماً باید خیلی کمک کنید. رأی اولی و رأی دومی و سومی و چهارمی. با رأی اولی‌ها بیشتر سروکار داریم. بقیه را هم باید با کمک همین بچه‌ها و سرمایه به میدان بیاورید. خانواده‌ها را باید توضیح داد، تبیین کرد، امیدواریم ان شاءالله خدای متعال بهترین تقدیرها را برای انتخابات پیش‌رو، بهترین تقدیرها را برای جبهه مقاومت، بهترین تقدیرها را برای فتح و گشایش امت اسلامی و برای نابودی ظالمان و ستمگران صهیونیستی و حامیان‌شان رقم بزند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.



[1] بحار الأنوار: 52/128/21

[2] آیه 5 سوره مبارکه قصص

[3] آیه 55 سوره مبارکه نور

[4] آیه 81 سوره مبارکه اسراء

[5] آیه 200 سوره مبارکه آل‌عمران

[6] آیه 54 سوره مبارکه مائده

[7] آیه 54 سوره مبارکه مائده

[8] آیه 200 سوره مبارکه آل‌عمران



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *