متن بیانات در جمع کادر، مربیان، فارغ التحصیلان اتحادیه چهارمحال و بختیاری 1394/5/20



 

بیانات نماینده مقام معظم رهبری در جمع کادر ومربیان

استان چهار محل بختیاری

تاریخ 94/05/20

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم المصطفی محمد........

از همین مکان با صفا و نورانی سالروز شهادت مولایمان حضرت امام صادق(ع)را به محضر مقدس فرزند عزیزش حضرت بقیه الله اعظم  تسلیت عرض میکنیم و امید واریم خداوند تبارک و تعالی ما رو رهروان صادقی برای صادق آل محمد قرار بدهد. انشاالله

برای بنده هم باعث خوشحالی است که بحمدالله توفیق پیدا کردم مجددا خدمتتان رسیدم و از مطالبی که مطرح شد در جلسه استفاده کردیم از تلاوت آیات قرآنی از گزارش جناب اقای صمد زاده از گزارش سر کار خانم امینی از نکته سنجی های آقای مجری محترم . من اجازه میخوام ابتدا یک تاکید و برداشتی از آیه سال را عرض کنم بعد هم مطالبی است متناسب با فرصت تقدیم میکنم و به طور متقابل هم اگر فرمایشی شما داشته باشید استفاده خواهیم کرد.ان شالله

خوب همانطور که با خبر هستید آیه امسال ظرفیت معنایی حیرت انگیزی دارد آنچه که من میخواهم امروز تاکید کنم یاد آوری  بند نخست و عنوان اول یعنی مسئله معرفت نفس است با خبر هم هستید مرحوم علامه طباطبایی مجموعه مباحث مربوط به معرفت نفس از منظر قرآن کریم ونگاه اسلام را ذیل همین آیه ی کریمه ایشان آوردند.خیلی جالب است آیه بسم الله الرحمن الرحیم (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ)از این کلمه علیکم انفسکم شخصیت فهیم و رشیدی مانند علامه طباطبایی رضوان الله منتقل میشوند به مسئله اصلی یعنی دعوت به خودشناسی، این همان ذوق قرآنی و فهم روشن قرآنی است.ما درباره خودشناسی درهر مرحله ای باشیم دوباره باید شروع کنیم.  نکته اینجاست.هیچکس ازما نباید گمان کند خودش رو شناخته است این یک اشتباه بزرگ است.خودشناسی از یک سو به شناخت خود واقعی برمیگردد و از سوی دیگر به شناخت خود حقیقی.در محور خود واقعی همین چیزی که حالاهستیم هست بیشتر شناخت ما از خودمون نظر به خود واقعی هست ازخود شناسنامه ای شروع میشود،من کیستم؟اسمم فلانی، فرزند فلان کس.پدرم ،مادرم ،خانوادم انتصابم  و اینهاست.این ویژگی هایی که در چهره و سن و بدن و سال و امثال این ها دارم.من کی هستم بیشتر برمیگردد به این بخش ها .یک مقدار جلوتر تاریخ زندگی من اینهاست،نقاط قوت من این چیزهاست میتوانم فهرست کنم،مثلا بگم نقاط ضعف من این هاست.خیلی مهم هست این نگاه واقع بینانه به خویشتن.خیال نکنید آسان هست بعد از خود شناسنامه ای که شما میروید یک مرحله عمیق تر را مورد بررسی قرارمیدهید راجع به خودتان، با یک واقعیت دیگری مواجه هستید به نام خود موهوم.خود موهوم یعنی آنچه که من فکر میکنم هستم نه آنچه که واقعا هستم.خود موهوم ساخته حب نفس است.حب نفس قوی ترین غریزه ای است که خدای متعال در نهاد انسان قرارداده.تمام موفقیت ها و کامیابی های ما از یک سو و تمام ضربه هایی که میخوریم وشکست های ما برمیگردد به همین مسئله ،البته به شکل طبیعی حب نفس در جای خودش تامین کننده مصالح ما و صیانت بخش ما ازافتادن به ورته ی خطرها وآسیبها است.ازجمله حب نفس در محور آسیب زایی تولید خود موهوم در انسان است.خود موهوم یعنی آنچه که دوست داریم باشیم که الان با تسامح میشه گفت هستیم احساس میکنیم هستیم،این میشه خود موهوم.واقعیت ندارد ولی شبیه واقعیت است واین شباهت است که ما را به اشتباه می اندازه.به خود واقعی شبیه هست ولی خود واقعی ما نیست جانشین خود واقعی است.آرزو هایی است که در چهره تحقق یافته خودش را به ما نشان میدهد .در خود موهوم براساس همان قائده حب نفس و خود دوستی، اشتباهات خطاها و نقاط ضعف در حد بالایی کاهش پیدا میکند یا نادیده انگاشته میشود کاملا یا تا حد زیادی کاهش یافته است.قرآن کریم دراین باره تکان دهنده سخن گفته فرمود:ایا به شما خبر بدم درباره اون کسی که زیان دیده ترین انسانها هستند،کی هستند اینها؟(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا) آدم های گمراهی که خودشان را خیلی هدایت یافته میدانند، این خود موهوم است.(و هم یحسبون، این یحسبون یعنی یعتقدون) واقعا اعتقاد دارند که (یحسنون صنعا )فکر میکنند همه کارهایشان خوب و درست و مرتب و اینهاست در حالی که (ضل سعیهم) دارند جاده خاکی میروند اصلا به سمت دیگری میروند دارند اشتباه میروند ولی خودشان خیال میکنند درست میروند این خود موهوم هست این هم نثر قرانیش.. (وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا)ا.در این فرض عنایت کنید:

1-ضعف ها،چه ضعف های فکری چه ضعف های شخصیتی و اخلاقی ،چه گمراهی های عملی، دیده نمیشوند یعنی یجوری پرده پوشی کنه که اصلا اون هارو نبینه .از این بالاترم هست؟بله.از این بالاتر اینه که اون ضعف رو برای خودش قوت ببینه .یه عیبی داره ،این عیب رو برای خودش مثلا یک نقطه قوت محاسبه کنه این دیگه بالاتر هست.بعد از اون این که اصلا اون عیب رو نبینه. از اون مرحله به بعد وقتی است که اون ضعف رو خیلی کاهش یافته ببینه.مثلا یه ضعف فکری داره در رتبه 100با زوره حب نفس این ضعف مثلا فکری دارای رتبه 100 حالا در رتبه مثلا 50 دیده میشه نصفش دیده میشه نصفش دیده نمیشه این میشه خود موهوم .یا در یک سطح  از این هم ممکن خطرناک تر مثلا 100رتبه اون اشکال فکری یا عملی یا شخصیتیش هست ولی ایشون این رو 20 میبینه 100درصد رو 20درصد پذیرفته ،80درصدش رو روش پرده انداخته و پوشانده اینجوری هست گاهی وقت ها(وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا )مال اون مدل پیشرفته هست که اونجا دیگه میشه( اخسرین اعمالا)دیگه از همه زیان دیده تر اون کسی است وزندگی خسارت بار تر از ان اون کسی است که اشتباهات خودش رو و نقطه ضعف های خودش رو میبره تو فهرست نقطه ی قوت های خودش، این خیلی پیشرفته است .مدل میانیش این هست که 50 درصد اون اشکالات خودش رو میبینه 50 درصدش رو نمیبینه کاهشش داده ،بله یک سطحی هم هست که تا حدی خسارت داره ولی خسارتش کم تر هست اونجایی که بیایم این سمت ماجرا، مثلا از این نقطه ضعف 100درصدی 70درصدش رو قبول داره 30درصدش رو توانسته توجیه کنه میبره تو غالب توجیه المسائل و مسئله رو رفو میکنه و پوش میده ولی 70 درصدش رو قبول داره .هرچه که نزدیک بشیم به خود واقعی به نجات نزدیک تر هستیم هرچه که به این سمت نزدیک ترشویم  کار اسان تر میشه و هرچه که فاصله میگیریم کارخطرناک تر هست یه مدل خیلی خطرناکش این هست به خدا پناه میبریم ،مثلا انسان یک عمری عبادتی رو کاری رو به خاطر نفسانیت خودش به خاطر ارائه به دیگران انجام داده خیال کرده که برای خدا انجام داده وقتی که کار تمام شد پرده رفت کنار میبینه دستش کلا خالیه، میگن تو این هارو برای ما انجام ندادی تو محاسبه میبینن هرچه که انجام شده بوده یا به دلخواه خودش بود برای بت نفس بود، یا برای راضی کردن این و اون بود .بعد میبینه دستش خالیه .یک چنین پدیده ای هست مسئله خود موهوم .(یا ایهاالذین امنو علیکم انفسکم) یعنی خود موهوم رو بشکنید و خود واقعیتون رو کشف کنید  این دعوت به خود اکتشافی است در خود واقعی، ببینیم چه هستید شما چی هستید واقعا .واقعیت شخصیتتون همونجوری که هست چه در منطقه فکر چه در منطقه ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی و چه در منطقه عمل.میگن بینش وگرایش و کنش،در هر سه مرحله واقعیت خودتون رو ببینید و خوش به سعادت اون کسی که بتونه با خودش بی پرده روبه رو بشه یکی از معانی دقیق (علیکم انفسکم) همین هست همین بیانی است که عرض شد اگر بخواهیم یه تفسیرعرفانی هم ازآن بدهیم این هست که فرمود:(موتوا قبل ان تموتوا)فرمود بمیرید قبل از اینکه شما را بمیرانند خب یعنی چه؟این حدیث با بحث ما چه نسبتی دارد ؟نسبتش این هست به نثر قران کریم انسان وقتی میمیرد  این پرده های خودساخته کنار زده میشود،( فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ) الله اکبر ،من به این آیه فکر میکردم خیلی تکان دهنده است.میگوید خب حالا که تو مردی ،این خطاب به کسی است که از دنیا رفته.یعنی شخص مرد وقتی از دنیا رفت چه اتفاقی می افتد اتفاقی که می افتد برای کسی که از دنیا میرود اینه که از واقعیت شخصیتش پرده برداری میشود و تو در واقع در با مردن خودت آنگونه که هستی روبه رو میشوی نه آنگونه که دوست داشتی و میخواستی و خیال میکردی و گمان میکردی اون مال زندگی دنیایی بود دراحتجاب وامکان داشت زندگی در احتجاب، الان وقت امد پرده را برداشتند یعنی پرده رو زدن کنار ،( فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ) ما اکنون پرده تورا، یعنی پرده ای که خودت آویختی (غِطَاءكَ) نسبت میدهد خدای متعال به خودت  پرده ای رو که خودت روی واقعیت شخصیت خودت کشیده بودی ما این رو،( فَكَشَفْنَا پرده را زدیم کنار( فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ) امروز نگاهت خیلی تیز هست حالا میتونی خودت رو انگونه که هستی ببینی بی پرده ببینی.من چون شما اهل نظر و دقت و این ها هستید این پرده از بحث (علیکم انفسکم) را گفتم به شما بگویم یعنی به خودم و شما یادآوری کنم. ،( فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ )امروز تو خوب میتوانی خودت را ببینی، این هست چیزی که درست شدی و درست کردی، اعمال واقعی تو این هست روحیات واقعی این است تو خیال میکردی شجاعی اما به شدت ترسو و بزدل بودی و خیال میکردی شجاعی چون آرزو داشتی شجاع باشی و واقعیت نداشت در مقام توهم شجاعت را برای خودت مصادره کرده بودی و این را تو ذهن خودت با یک رنگ آمیزی ویژه ای روی چهره خودت قرار داده بودی ولی واقعیتی نداشت حالا این ها کنار زده شد .خیال میکردی عاشق حقی، معلوم شد عاشق خودت بودی این پرده رفت کنار حالا ببین ،خوب پس( موتوا قبل ان تموتوا) یعنی( علیکم انفسکم )یعنی همان آن اتفاقی که در مرگ برای شما می افتد چه بخواهید چه نخواهید یعنی از واقعیت شخصیت شما پرده برداری میشه و شما با خودتون انگونه که هستید روبه رو میشید همین الان قبل از اینکه بمیرید( قبل ان تموتوا) خودتان پرده برداری کنید یعنی همان وضعیت مرگ را خودت همین الان برای خودت درست کن در اختیار شما هست. شما میتوانید همان صحنه را ببینید البته از خدا باید کمک بگیرید یک شجاعتی میخواهد این پرده را بزند کنار ببیند خودش را،آنطور که هست را ببیند چون همش میترسیم  رد میشویم میگوییم اینجوری بهتر هست بگذار باشه.این یک شجاعتی میخواهد (علیکم انفسکم ) به ما یک چنین شجاعتی میدهد که میگوید برو به میدان این بت نفس خیالی رو بشکن ابراهیم وار تبر بردار بشکن این پرده موهوم را از واقعیت شخصیت خودت کنار بزن با خودت روبه رو شو هر چه که هستی با قوت و ضعف ها هر چه که هست.خب خوبیش این هست که انسان اگر بتواند زودتر با خودش آنگونه که هست روبه رو بشود تا نمرده فرصت هست که بتواند کار اصلاحی رو انجام بدهد یعنی کاهش نقاط ضعف شخصیتی خودش و تقویت نقاط قوت و توسعه جهات ایمانی و فطری شخصیت خودش .این یک تفسیر از (علیکم انفسکم)  ایه امسال هست من همان جلسه تبیین ایه سال گفتم خیلی خبراست تو این دو تا کلمه ، معجزه هست معجزه قران رو میخواید ببینید،ببینید. دو تا کلمه هست (علیکم انفسکم ).این کمترین ،با بضاعت اندکی که دارد میتواند حداقل در یک مجلس هفتگی سه چهار سال برای شما از این آیه کریمه نسخه استخراج کند سلوکی ،اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و هر چیز که دلتون بخواد تو همین دو تا کلمه هست.

خوب پس تا این جای کار اجازه بدهید من اکتفا کنم آن طرف تر نروم، همین پیام را همه ی ما داشته باشیم.

آن طرف تر چی بود؟اول جلسه تقسیم شد اون طرف تر خود حقیقی هست(سبحان الله و عظمت لله والله اکبر)مواجه شدن با خود حقیقی خود حقیقی ،اون چیه؟ (علیکم انفسکم ) ،یک چنین دعوتی هم دارد.یعنی سیر از خود واقعی به خود حقیقی.خود حقیقی چیه؟خود حقیقی انچه که حقیقیتا داریم و آنچه که اون مرحله ای که برای فعلیت اون مرحله ساخته شدیم و به این دنیا آمدیم یعنی ان گونه که خدای متعال دوست دارد که باشیم ان میشود خود حقیقی ما میخواهید ترجمه خیلی روان خود حقیقی رو عرض کنم،خود حقیقی ما انسان کامل است این خود حقیقی ما هست(علیکم انفسکم) چنین دعوتی هم دارد.انسان کامل پایان جاده ای است که اگر تو وارد شده باشی به صراط مستقیم اولش هستی(أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ ..) اینجوریست.

خود حقیقی ما آن نسبت ویژه ای است که در فطرت ما با حضرت حق است که فرمود( فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ) ان خود حقیقی خود حقیقی ما همان است که فرمود (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم) خود حقیقی ما همان است که فرمود( وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي )

 

 

 

خود حقیقی ما همون جایی است که سخن از خلافت الهی ماست خود حقیقیان است.یعنی همان گنج استخراج نشده شخصیت ماست اون هم میشه یک فصل،فصل بالاتر.منتها اجازه بدید من فعلا به این بخش اول بیشتر تاکید کنم یعنی همان کنار زدن خود موهوم و شناخت خود واقعی ،من فعلا روی این تاکید کنم. ولو اون هم یک فصل دیگری است که نیاز به تبیین دقیق تری برای خودش دارد که ما چه چیزیهایی داریم بردران و خواهران، تو وجود خود ما چه تعبیه شده چه گنجی تعبیه شده.اونجا که میگوید (فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ)یکی خود واقعی هست که ببین چه کردی و چگونه ای.(ینبئکم بما کنتم تعملون)یکیش هم این هست،( فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ) که ببین تو چی داشتی یعنی چه سرمایه هایی داشتی و به کجاها میتوانستی برسی.یعنی در تقدیر الهی ببین برای تو چی رقم خورده بود و تو حالا ببین کجا هستی.که میدونید دیگه اونچه که گفته شده اونجا یوم الحسرت و این ها مال این هست حسرت این است که تو ببینی کجا میتونستی باشی حالا کجا هستی حسرت این است .این مربوط به خود حقیقی هست خود حقیقی یعنی اون جایی که میتونستی باشی ظرفیتش رو داشتی ،سرمایش رو داشتی بهت داده بود حضرت حق ظرفیت دانایی ،بینشی،  بصیرتی ،علمی روحانی عرفانی حقیقتی که تو وجودت بود این رو ازش عبور کردی. مثل یک گنج استخراج نشده باقی ماند مثل یک قوه به فعلیت تبدیل نشده صرفا یک استعدادباقی ماند.مثل این که مثلا یک هسته خرمارو بگذارند کنار یک درخت خرما بعد به هسته بگویند تو میتوانستی یک نخل پر ثمر باشی و حالا اینی همینجور هسته ماندی .منتها اونی رو که میتوانستی باشی بهت نشان میدهند.( فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ)همین هست وآن (موتوان تموتوا)ضمنا همین است.یعنی قبل از این که این وقت تمام بشه اون طرف صحنه رو که خود حقیقی شما است به شما نشان بدن خودتون ببینید چه استعدادی در شماست .شما استعداد ولایت الهی رو دارید خلافت الهی رو دارید .میخواهید بگم ته قصه را؟شما ظرفیت این رو داشتید که متحقق به اسما الحسنی باشید ظرفیت تحقق به اسما را داشتید که همان مقام خلافت الهی است که در دعای سحر مناجات ماه مبارک رمضان گاهی میخواندید البته بیشتر شنیدید وقتی هم شنیدید داشتید غذا میخوردید یعنی داشتید سحری میخوردی خودم رو میگم.داشتی سحری میخوردی ضمنا دیگری میخوند به گوش تو هم خورد اون دعا به جای این که مارو یاد اسماالحسنی بندازه مارو یاد سحری خوردن خیلی سریع میندازه که عجله کن وقت کمه حسابی بخورو بنوش که الان اذان و میگن.اونوقت اون هم داره زمزمه میکنه اللهم انی اسئلک ....دعای سحر رو زمزمه میکنه.الان برای ما میخوانند ما یاد خوردن می افتیم بیشتر.در اون دعا داره خود حقیقی مارو به ما معرفی میکنه یعنی شما میتوانید متحقق به اسما الحسنی باشید.این خود حقیقی است.البته به شما ضمنا بگویم اصطلاح فلسفی می گویند در (عین ثابت شخص) یه رتبه ای از اون تحقق نوشته شده یعنی هر کسی یه سهمی دارد اون سهمش میشود خود حقیقیش.سهم ادمها ممکن یه مقدار فرق کنه با همدیگر همان سهمی رو که تو داشتی بهت نشان میدهند حسرت مال اون هست.مثلا فرض کنیم ازشباهت پیدا کردن به پیامبر، دستور کار مومن شباهت به حضرت دیگه مگر نیست؟فرمود:لقد کان لکم فی رسول الله اسوه ...)خدای متعال میفرماید من از شما میخواهم شبیه بشوید به حضرت خاتم.خوب ممکن هست در عین ثابت شما مثلا نیم  درصد این شباهت نوشته شده باشد در دیگری یک درصد در دیگری پنج درصد نوشته شده باشه اون دست من و شما نیست هرچی که نوشته.واقعیت این هست که حتما برایت نوشتند ممکن هست یک تفاوتی بین افراد در اصل مسئله وجود داشته باشه که اون هم به دست استاد راه رفته تا حدی قابل شناختن هست اونوقت ها میدانید دنبال اهلش بودن که ببینند بهشان بگوید تا کجا باید بری.حالا دیگر همه ما رفتیم تو عوالم دیگری.عذر خواهی میکنم حالا خودمان رو استاد میدانیم دیگر.یه راه رفته ای میخواست یه نگاهی به عین ثابت تو بندازه بگه تو برای چی و برای چه رتبه ای ساخته شدی بعد کمکت کنه برای رسیدن به اونجا .

خوب حالا شما در این روزگار که پیدا کردنش سخت هست نمیگم نمیشه و ممکن نیست میگم خیلی سخت است برید سراغ نسخه اصلی دیگه .توسل کنید به حضرت ولی عصر (ع) استاد کل از خودش کمک بخواهید دست شمارا بگیرد به شماکمک کند که شما خودتان را پیدا کنید .خود حقیقیمان  را بشناسیم.

خب همه اونچه که عرض کردیم که فرمود (یاایهالذین امنوعلیکم انفسکم ) این دعوتی که از مامیشود به معرفت نفس به خود شناسی، خود شناسی دردو مرحله شناخت خود واقعی با رفتن به جنگ خود موهوم، کنار زدن پرده خود خیالی و دوم دعوت به کشف خود حقیقی است الله اکبر انجا خداوند متعال چه داده است همه دارند ممکن است در دارایی هرکس یک تفاوتی وجود داشته باشد ولی همه دارند (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا)  من یک بشارتی بدهم درروز شهادت امام صادق (ع)، واقعا چه رزقی شما داشتید  من خواستم در این جلسه نکته دیگری را بگویم و از جای دیگری سر دراورد این معجزه ایه سال است این نکته ظریف این است اگر در ذات ، ذات ، ذات خودت وپستوی شخصیت خودت  ودر عمق دل خودت نسبت به اولیا احساس محبت دارید برتو بشارت باد ،که تو یک سهمی ازان برگزیده فطرت اللهی به توداده شده  که اسم ان هست طینت(،شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ويَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا.  

کسی که در عمق جان  خودش ی محبت اولیا  خدا  را احساس می کند بداند یک نسبتی دارد گویی یک فامیلی دارد فرمود شما را با باقیمانده گل ما خلق کردند از خود ما هستید لذا  اگر برای ما در این دنیا حادثه ای پیش بیاید در زندگی این جهانی قلب انها سرشار از حزن می شود مثلا امروز در روز شهادت اما صادق به انها گزارش بدهند که اقای شما را  خیلی ازار دادند دل شما به درد می اید چشم شما بارانی می شود حس غریبی پیدا می کنید . در بعضی از سندهای تاریخی است حضرت هفت بار احضار شد احضار های ناجور، که نمی توانیم تصور کنیم  اما صادق (ع) در کوچه دارد میرود از جلوی نانجیب از جلوه دارد حضرت را می کشد حتی حضرت عمامه نداشتند واجازه نداده بودند حضرت کفش هایش را پاکنند این حزن که در دل شما پیدا می شود حکایت از خود حقیقی شماست وخویشاوند هستید با ولی کامل یک قدم می روید جولوتر به شما ذگزارش بدهند نانجیب ها خانه امام را به اتش کشیدند دلتان به درد می اید وفریاد شما بلند می شود و گزارش می دهند در ان شرایط  که من دیدم حادثه تمام شده بود وبچه ها بیرون بودند اما راوی می گوید دیدم اقای دوعالم بلند گریه می کند این گریه برای چیست که انجا اما گزارش از یک قصه دیگریبدهد. اینجا خودم بودم دوستان اتش راخاموش کردند به کسی اسیب نرسید اما انجا چه گذشت به عمه شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ويَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا همین حسی که الان به شما دست داد یعنی ان ارتباط برقرار است وقتی ان ارتباط برقرارشد امید خیلی زیاد است   من با امام صادق نسبت خاصی  دارم با سید اشهدا نسبت دارم با ا میر المومنین  نسبت دارم این نسبت ان هویت  عجیبی است که شما  در اختیار دارید با تکیه به این نسبت شما میتوانید راه صد ساله را یک روزه طی کنید  این همین کیمیای نسبت با ولی کامل است که انسان اگر بتواند بهره بگیرد می تواند راههای  طولانی را باری خودش نزدیک کند

برمی گردیم به ایه سال يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُم لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (دیگران هر چه می خواهند گمراه بشوند، بشوند ضرری به شما نمی زنند اگر تو خود صادقی، خود علوی ،خود محمدی خودت را کشف کردید

به ان برسید وقدر ان رابدانید وحق ان را ادا کنید بنا براین یکی از معانی( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُم)در سلسه مراتب معرفت  نفس خود حقیقی یک پرده ویژه از خود حقیقی خود علوی، حسینی وفاطمی است  خدا راشاکر هستیم به خاطر این نعمتهای بی پایان  وامیدواریم توفیق شکر گزاری به همه ما کرامت کند این شکر گزاری این است که ما بی قرار خود شناسی شویم والبته بی قرار خودسازی در همه ابعاد اصلا قانع نباشید به اینکه هستید شما هزاران هزار بار از این که هستید می توانید به معرفت الله ومعرفت ولی ومعرفت درجه اول دست پیدا کنید ولی کامل از شما اینطور توقع دارد ان شالله همه شما موفق باشید  خداوند متعال برکاتش را بر شما خانوادهای شما وشهر شما دوستان وعزیزان شما  فراوان کند. .  

.  



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *