ایام پرفروغ و پربرکت ربیع المولود بر همهی شما عزیزان مبارک باشد. امیدوارم خدای متعال به حق پیامبر اعظم و امام صادق (علیهما السلام) به این اجلاس شما، به لحظهلحظه حضور شما و مجموعهی تصمیماتی که گرفته میشود و اقداماتی که در سراسر نقاط کشور انجام میشود، برکت و رونق کرامت کند. همچنین خدای متعال به انجمنهای اسلامی ما برکت عنایت کند و اعضای عزیز مجموعه را که نور چشم ما هستند، حفظ کند و موفقشان بدارد. این ایام که ایام امتحانات دانشآموزان است، در همهی امتحانات از جمله امتحانات درسیشان انشاءالله موفق باشند.
یک سنت حسنه تشکیلاتی
من از جناب آقای علامتی دبیر کل محترم و دفتر مرکزی که در فرصتهای نزدیک امکان دیدار با عزیزان را فراهم میکنند، تشکر میکنم. این امتیازی است که در زمانهای نسبتاً مناسب و فواصل منطقی، دوستان گرد هم جمع شوند و در مورد مسائل گوناگون تشکیلاتی و اجتماعی و فرهنگی، اظهار کنند و بهروز شوند و هماهنگیها در بخشهای مختلف ارتقا پیدا کند. تدبیر خوب و مناسبی است و انشاءالله به عنوان یک سنت تشکیلاتی حسنه، این برنامه ادامه پیدا کند؛ مخصوصاً وقتی به جمع ما، مسئولین محترم استانها، معاونین بزرگوار خواهران و برادران ما اضافه میشوند. به عبارتی میشود گفت این کابینهی تشکیلات ما است؛ چراکه همهی اعضای اصلی و کادر مجموعه گرد هم هستند و این هم البته بر حسن و برکت این جلسات میافزاید. انشاءالله دامنهی تأثیرش را گسترش میدهد.
از همهی عزیزان توقع داریم که در این برنامه حضور بانشاط و فعال داشته باشند و از اظهار نظر و تشخیص دریغ نکنند؛ چنانکه بارها تأکید شده، مخصوصاً از منظر آسیبشناسی و نقد. ما سرمایههای مجموعه را میشناسیم و خدای متعال را شاکریم. حسن مجموعه کم نیست و انشاءالله فزون باد آنچه از حسن و لطف الهی مجموعه ما دارد.
بدترین حالت برای انجمن
ما که دور هم جمع میشویم، علاوه بر تجدید میثاق و هماهنگی در خطوط اصلی برنامهها و توجیهات تشکیلاتی، باید زاویه دید انتقادیمان را حفظ و انتقادات را با صراحت منتقل کنیم؛ البته با لطافت. مطالب و دیدگاههای خود را مطرح کنیم تا مجموعه از هوشیاری بیشتری برخوردار شود و زمینه برای بهسازی تشکیلاتی فراهم آید. چناچه بازار نقد و انتقاد با انگیزههای سالم و صحیح و خدایی رونق داشته باشد، بازار رشد هم رونق خواهد داشت. بدترین فرض برای مجموعههایی مثل ما ابتلا به خودسانسوری است؛ یعنی انسان چشم ببندد به روی اشکالاتی که تشخیص میدهد و برای آنها راه حل وجود دارد.
ضرورت نقد درونی در انجمن
گاهی اشکالاتی داریم که همه باخبر هستیم و راه حل هم برایش نداریم. باید هم تلاش کنیم و هم دعا. علاوه بر این، همهی ما باید دنبال فرصت باشیم تا انشاءالله گشایشی برسد. اما اغلب و اعم معایب و اشکالات، اشکالاتی هستند که راه حل دارند و نیاز به تشخیص بههنگام و ارائه نسخه علاج دارند. این چیزی است که ممکن است و مراقبت جمعی ما از یکدیگر ذیل آیه کریمه «عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ»، آن را محقق میسازد. مجموعه باید خویش تن بانی داشته باشد و مراقب خودش باشد و همه مراقب یک دیگر باشند و اساساً تشکیلات یعنی همین که مجموعه در راه رسیدن به هدف و آرمان، هم معاون یک دیگر و معاضد هم دیگر باشند و تعاون بر بر و تقوا داشته باشند و هم مراقب یک دیگر باشند، یک مراقبت جمعی باعث میشود که مسیر رشد هموار بشود و مجموعه در ارتباط با مقاصد عالی که دارد سرعت بگیرد.
بنابراین جلسات شما ان شاء الله همیشه جلسات با طراوت، با نشاط، شاداب، ضمن حفظ حرمتها، ضمن حفظ ادب و حریمها، کاملاً صریح و شفاف و بی دغدغه، تشخیصها و انتقادها به صدر و ذیل مجموعه در این طور جلسات قاعدتاً باید با همان نگاه پیش برنده و با نگاه حل مساله و ارائهی راه حل که بالاخره نظرات دوستان هم داده بشود تا ان شاء الله مجموعه بتواند به لطف خدا پیش برود.
حضرت امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: «اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ»[1] از کسی تبعیت کن که گریه تو را درمیآورد. کسی که با انگیزه الهی، اشکال آدم را مطرح میکند، ممکن است اشک انسان را هم دربیاورد؛ اما حکایت از این دارد که انسان را متنبّه میکند و این برای انسان بهتر است.
این مطلع عرایض ما بود. من چند جمله دیگر از جهت یادآوری، ذیل این آیهی کریمه بیان میکنم تا انشاءالله چند مسئلهای که مناسب است، تأکید شود.
تأکید قرآن کریم بر حسن فعلی و فاعلی
خداوند در قرآن میفرماید: «عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ؛[2] مراقب خودتان باشيد». در حقیقت دعوت به حسن فعلی و حسن فاعلی است. باب حسن هم در قرآن کریم و در معارف الهی باب عجیبی است. در بین کلیدواژههایی که قرآن عظیم در معرفی شخصیت مطلوب و مورد پسند حضرت حق استفاده میکند، واژهی «محسن» و «محسنون» و «محسنین» متناسب با کاربردهایی که در قرآن کریم دارد، خیلی واژه جذاب و خوشساخت و الهامبخشی است. معلوم میشود خدای متعال این گروه از انسانها را خیلی دوست دارد. تعابیر قرآنی حقیقتاً در این موارد شوقانگیز است؛ چراکه خدای متعال بهترین پاداشهایش را برای این افراد در نظر میگیرد. در قصهی حضرت ابراهیم (علیه السلام) این قضیه اوج میگیرد و با تعبیر خیلی عالی «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ»[3] این پاداش دادن مورد عنایت و توجه قرار میگیرد. یا مثلاً این جمله در قرآن کریم چقدر شوقانگیز است: «إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ؛[4] رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است». این آیه کریمه با این تأکید و ترکیب زیبا میفرماید که رحمت خدای متعال در دسترس محسنین است. رحمت در این آیه اضافه تشریفی است و وقتی قرآن میخواهد همهی بزرگی و شرافت چیزی اعلام شود، آن را به نام حضرت حق اضافه میکند؛ مانند «بیت الله» و «یوم الله».
در قرآن کریم با عنایت خاصی و به طور مکرر، صحبت از این است که خدای متعال، محسنین را دوست میدارد. «یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» در موارد متعددی در مورد حسن فاعلی و حسن فعلی مطرح شده است؛[5] مثلاً: «وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛[6] و خشم خود را فرو مىبرند و از مردم در مىگذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد». این ویژگیها که کنار هم قرار میگیرد، شخص محسن محسوب میشود و وقتی محسن شد، در دایره محبوبین حضرت حق قرار میگیرد.
به نظر من از جهتی شاید بالاتر از این محبت، که البته محل کلام است، این تعابیر است که خدای متعال شدت ارتباط خود با محسن و محسنین را با کلمهی «مع» آن هم معیت مملو از عنایت و نصرت و لطف مطرح میکند: «وَ الَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ؛[7] و آنها که در راه ما جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و بىترديد خداوند با نیکوکاران است». چقدر این آیه قشنگ است! آنها که اهلش هستند میدانند که اینجا خدای متعال تقریباً همهی تأکیدها را کنار هم قرار داده است. هم ساختار جمله و هم واژهها و هم ترکیب، همهاش تأکید دارد. «جاهَدوا فينا» جمع حسن فعل و فاعل است؛ یعنی در جهاد در اوج هستند و جهادشان «فینا» است که نشان میدهد در اوج اخلاص هستند که همان حسن درونی است. این دو که کنار هم قرار میگیرد، میشود: «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ». چه پاداشی بالاتر از این؟!
اینها را باید از خدای متعال بخواهیم؛ آنهم نه یک خواستن عادی؛ بلکه خواستن متضرعانه و مشتاقانه و عاشقانه. از خدا باید بخواهیم که شهد کلام خودش را به کام ما بریزد. در همین یک جمله جانی است که «مست کند اهلش را الی الابد». خیال نکنید عادی است.
تعبیر زیبای دیگر قرآن کریم این است: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُون؛[8] در حقيقتخدا با كسانى است كه پروا داشتهاند و [با] كسانى [است] كه آنها نيكوكارند». اینجا هم سخن از همین معیت و همراهی است. خدا با محسنین است. این گروه چه نسبتی با پروردگار عالم دارد؟
خداوند تمام اسباب هدایت انسان را فراهم کرده است
این آیات کریمه و آیات فراوان دیگر نشان میدهد که سر رشته دست ما است و هر جا که سر رشته دست ما باشد، پشت سر آن، هم بشارت است و هم حسرت. شما از طریق زیباسازی فعل و جان و اعمالتان میتوانید در چنین مراتبی از قرب الهی قرار بگیرید. آیه دارد این را میگوید و به قول جوانها، توپ در میدان شما است. باید ببینیم شما چه کار میکنید. چه رتبه و قلهای را برای خودت انتخاب میکنی؟ این در اختیار شما است؛ و الّا دربارهی خودش که حضرت حق فرمود من چیزی برای شما کم نگذاشتم: «وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ؛[9] و شما را صورتگرى كرد و صورتهايتان را نيكو آراست». در طراحی شخصیت و ساختار شخصیت شما فرمود: کاری کردهام کارستان! صورتبندی شما در قلهی حسن است. این صورت که در این آیه مطرح شده، همان شخصیت است. یا در آیه چهار سوره مبارکه تین میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ؛ بهراستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم». زیباتر، جذابتر و درخشانتر از این نمیشود. سرشت و فطرت شما در احسن تقویم است. البته این رنگ خدا است و خدای متعال شما را در خم خودش زده است: «صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً؛[10] اين است نگارگرى الهى و كيست خوشنگارتر از خدا؟». از این رنگ زیباتر، در عالم پیدا میشود؟!
غرض اینکه خدا کار خود را کرده و الان نوبت شما است. برای شما چیزی کم گذاشته نشده است. خدای متعال در جسم و روان و جان ما چیزی کم نگذاشته است. آن کسی که صاحب حسن و جمال کل است را مقتدا و اسوهی ما قرار داده است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛[11] قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند». دیگر از این بهتر چه میخواهید؟!
در تعریف انسان و مقام انسانی به نظر من این آیه از برجستهترین آیهها است. در قرآن کریم آیاتی در مورد انسانشناسی مطرح است، ولی ندیدهام کسی به این آیه اشاره کرده باشد؛ حال آنکه آیه اصلی است. در معرفی ظرفیت انسان، همین آیه کافی است. ببینید چه قدر ظرفیت در وجود شما است که پیغمبر اکرم (ص) به عنوان مقتدا و مقصد برای شما معرفی میشود. پس بین او و شما سنخیت است. گاهی جسارت کرده و گفتهایم گویا خدای متعال میخواهد بگوید شما اول راهی هستید که پایانش او است و بین شما و او نسبت است: «لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ؛[12] به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است». بالاتر از این، چه تعریفی برای انسان وجود دارد؟!
غرض اینکه حالا نوبت شما است. «أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ؛[13] همچنانكه خدا به تو نيكى كرده، نيكى كن». آنگونه که خدای متعال شما را در محور حسن قرار داده و ظرفیت و استعداد به شما داده، الگو را در اختیار شما قرار داده، حالا نوبت شما است و شما باید وارد این میدان شوید.
ولایت ائمه (علیهم السلام) حسنهای که خداوند از بندگانش میخواهد
آیه کریمه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ» شما راهی ندارید غیر از اینکه خودتان را زیبا کنید و این زیباسازی مأموریت شما است و شما کار دیگری ندارید. به خودتان برسید. این دعوت قرآن کریم است. جالب است که خدای متعال در این زمینه از ما خواسته که بر یکدیگر سبقت بگیریم و در تحصیل این زیباییها و نیکوییها، مسابقه بدهیم و سعی کنیم از یکدیگر پیش بیفتیم و از خدای متعال هم کمک بخواهیم و بگوییم: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً؛[14] پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن». حسنهی مطلق، یعنی حسن ظاهر و باطن و عمل را در این دنیا و آن طرف میخواهم. میدانید که همهی حسن، صدر و ذیل و اصل و فرعش، در ولایت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) مجتمع است. خدای متعال در سورهی مبارکهی شوری به این مسئله تصریح فرمود: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا؛[15] بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد، براى او در ثواب آن خواهيم افزود». کسی که سهمی از این ولایت و مودت و عشق به اولیای کامل بگیرد، برایش اضافه میکنند؛ چراکه «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ؛ قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است». همهی عیبهای شما را بر طرف میکند و همهی محاسن را در شما گسترش میدهد.
خدای متعال فرمود: «بَشِّرِ الْمُحْسِنينَ؛[16] نیکوکاران را بشارت ده». این بشارت در همین سورهی مبارکهی شوری در فهرست آیات مربوط به اهل بیت آمده است: «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى؛ اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است، بگو: به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان». اگر کسی اهل عمل و ایمان شود، همهی زیباییها را در خودش فراهم کرده است. مسیر راه یافتنش هم عنایت اهل بیت (علیهم السلام) است، بلکه مقصد است. خدا میفرماید سنت ما این است که شما یک جام بگیرید تا خمها در اختیار شما قرار گیرد. شما یک قدم بردارید، ما صد قدم به سمت شما میآییم. این به صورت یک قاعدهی قرآنی مطرح شده است که: «وَ سَنَزیدُ الْمُحْسِنین؛[17] و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود». کسی که وارد این مسیر شود، خدا دائماً به فروغ و درخشش و حسن و جمال او اضافه خواهد کرد. اگر انسان در این چرخهی حسن قرار بگیرد، در محور ولایت الهی قرار میگیرد.
مؤمن دائم در حال بهسازی و خودسازی است
«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ؛[18] آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مىشوند». برای کسی است که مراقبت از خودش را جدی کرده است. گوهر وجود خود را جلا بدهید، تطهیر و تمیزش کنید و به آن برسید. شما که دارید به همه چیز میرسید، چرا به خودتان نمیرسید؟ امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: تعجب میکنم بنی آدم دنبال گمشدههای خودش میگردد، اما خودش را گم کرده و دنبال خودش نمیگردد! مقداری هم به خودمان برسیم و از پیامبر اعظم و اولیای کامل مدد بگیریم. انشاءالله هر روز از عمرمان که میگذرد، بر حُسنمان افزوده شود؛ و الّا «مَنِ اسْتَوي يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ؛[19] آن كس كه دو روزش (از نظر معنوى) مساوى باشد، زیاندیده است». عمری که رفت، در برابر آن آیا حسن شما افزوده شد یا نه؟!
غرض اینکه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ» دعوت به حسن فعلی و فاعلی است و خدای متعال هر دو را از ما میخواهد؛ یعنی افعال و کردارتان بر مدار حسن باشد. مثلاً خدای متعال از ما خواسته که نیتهایمان مرتباً بهسازی و خالصسازی بشود که این همان حسن فاعلی است. ضمناً از ما خواسته که زبان ما جز به زیباترین واژهها گشوده نشود که این میشود حسن فعلی. در بخش نیت و ایمان و اتصال درونی، باید دائم مشغول عملیات در کارگاه حسن شویم، آنجا که انسان را از انجاس و شرک و امثال اینها خالص میکند. این طرف هم در میدان عمل، مؤمن دائماً مراقب است که آنچه از او صادر میشود، بر مدار حسن باشد. خدای متعال جمعش را از ما خواسته؛ لذا دائماً میفرماید ایمان و عمل صالح.
ایمان و عمل صالح، دو کلیدواژه قرآنی
ما میخواستیم طبق محاسبات خودمان فردا خدمت شما بیاییم؛ چون امروز اجلاس سراسری ائمهی جمعهی کشور و دیدار با رهبر عزیز و عالیقدرمان هست که آقای علامتی گفتند مربوط به این برنامه است و آنجا علی القاعده جای آنچه شما فرمودید، نیست. منتها چون ما با ائمهی محترم جمعه نسبت داریم، باید حضور داشته باشیم و به نحوی جزء میزبانهای جلسهی امروز محسوب میشویم. البته من جلسهی اول را که در مرقد امام راحل عظیم الشأن هست، نرفتم و لابد تا به حال انجام شده است.
غرض اینکه گفتیم خوب شد فردا بتوانیم اینجا خدمت شما برسیم؛ ولی به نظرمان آمد که دوستان علاقهمند هستند و در تماسهای بعدی این طور معلوم شد که بهتر است امروز خدمتتان برسیم. من تفأل زدم و گفتم این دوستان این طور علاقهمندند و از آن طرف هم کار داریم و اینجا، جای تفأل قرآنی است. این آیه آمد: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّد وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ؛[20] کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، و نیز به آنچه بر محمّد صلى الله علیه وآله نازل شده است، ایمان آوردند، آیاتى که حق است و از سوى پروردگارشان مى باشد خداوند گناهان آنها را مىبخشد». خدمت شما آمدیم و گفتیم ظاهراً این ترجیح دارد. ذهن من از این آیهی ایمان و عمل صالح منتقل شد به این جمع ایمان و عمل که جمع حسن فعلی و فاعلی است و بعد هم به آیهی سال منتقل شدم و این شد که شد.
ایمان و عمل صالح، قرآن کریم از این دو دست برنمیدارد. ایمان همان حسن فاعلی و ظرفیتهای درونی و نیتها و اعتقادات و عقد القلب و اتصالات درونی است که باید همه خدایی و متصل به حضرت حق شود. عمل صالح هم این است که در میدان عمل آنچه از شما ظاهر میشود، باید حسن داشته باشد و مُهر صلاح به آن بخورد تا بشود عمل صالح. برخی جاها صحبت از عمل صالح است و بعد خدای متعال میفرماید: «وَهُوَ مُحْسِنٌ؛[21] و نیکوکار باشد». آنجا که این دو کنار هم قرار میگیرد، این تفکیک جدی میشود و اینکه میگوید «و هو محسن» یعنی نیت باید تمیز باشد، هرچند بهترین کارها را هم بکند. شما کوهی از عمل صالح بیاور، اما نیتت خراب باشد و حسن فاعلی نداشته باشد، هیچ ارزشی ندارد. وقتی که به یک کوه عمل صالح حسن و اخلاص ضمیمه نشود، این قله در دستگاه الهی هیچ محسوب نمیشود. مدام میگوید من چه کردم و چه کردم و چه کردم، اما در نامهی عملش هیچ نیست.
هر دو را میخواهد؛ هم جهاد را میخواهد که حسن فعلی است و هم باید این جهاد «فینا» باشد؛ یعنی حسن فاعلی داشته باشد و به خاطر خدای متعال باشد. در اینجا اوج اخلاص را خدای متعال خواسته؛ چون «فی الله» بالاتر از «فی سبیل الله» است.
بنابراین باید انسان از خدای متعال توفیق بخواهد.
«علیکم انفسکم» یعنی به اعمالتان برسید که حسن داشته باشد. آیا عمل صالحی بالاتر از خدمت به جوانان و نوجوانان کشور وجود دارد؟ از نظر فهرست عمل صالح چه عمل صالحی بالاتر از اینکه انسان در مسیر ارتقای شخصیت و اخلاق و دین و روحیه و بصیرت یک واحد انسانی قرار داشته باشد؛ تا چه رسد به افراد متعددی؟ اما همین عمل صالح را شما باید دائماً به آن برسید؛ یعنی جنابعالی که الان در این جلسه شرکت کردید، بینکم و بین الله، بدون اینکه بخواهید به آقای علامتی یا بنده گزارش بدهید، آنچه شما انجام میدادید و کاری که برای بچهها انجام میدادید، الان بهتر دارید انجام میدهید یا نه؟ خودتان به خودتان از جهت حسن فعلی و اتقان و پشتوانه و جاذبه و ابتکار چه نمرهای میدهید؟
اهمیت خودارزیابی دائمی و اندیشیدن به مرگ
ما در جلسه قبل آیهای خواندیم که فاتحهی همهی ما را خواند! خداوند میفرماید: «كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا؛[22] ما بر شما گواه باشيم ». ما شاهد هستیم، چه کسی باشد و ببیند و تقدیر بکند یا نباشد! من گاهی به بچهها یادآوری میکنم و میگویم به قبر خیلی فکر کنید، به تنهاییهایمان خیلی فکر کنید. آنجا باید انسان آماده باشد و الا الان اگر کسی دید یا ندید، چه اهمیتی دارد؟ آنجا است که انسان باید جواب دهد و همه میروند و تنها میشویم که «وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ؛[23] و ميانشان پيوندها بريده گردد». از لحظهی مرگ، گسستن سببها آغاز میشود و پدر و مادر و رفیق همه مرخص میشوند؛ لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) وقتی کنار قبرستان کوفه رسید و شروع به صحبت کرد، فرمود: «یا اهل الوحده، یا اهل الوحشه، یا اهل التربه، یا اهل الغربه» ای خاکنشینان، ای خاکشدهها، ای کسانی که تنها شدهاید!
بنده و جنابعالی هم چند روز دیگر میرویم. اموال چه شد؟! خانواده چه شد؟! مسکن چه شد؟! اموال قسمت شد و خانواده با دیگران انس گرفتند. کسی که میگفت عاشقت هستم و اگر تو نباشی میمیرم، حالا دارد با دیگری زندگی میکند و سرش روی بالشت دیگری است! خانههای شما را دیگران نشستهاند و مسئولیتهای شما را دیگری بر عهده گرفته است! خاکنشینها و تنهاشدهها ! این طرف این خبرها است، شما از آن طرف چه خبری دارید؟
بعد حضرت ساکت شدند و اصحاب همه متحیر ایستاده بودند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) چه میگوید و با چه کسی سخن میگوید. بعد آن جملهی عجیب و سازنده و تکاندهنده را فرمودند که اینها اجازه ندارند به شما جواب بدهند، اما اگر اجازه داشتند، به شما میگفتند: «فان خیر الزاد التقوی» اینجا فقط تقوا به درد میخورد.
غرض اینکه انسان باید مراقب آن جهات باشد و معنای «علیکم انفسکم» این است که خودتان را از موضع قبر ببینید.
دوستی از دوستان ما که بعداً شهید شد و از دوستان انجمن اسلامی بود، شبها میرفتیم ورزش تا برای جبهه خودمان را آماده کنیم. قبرستانی در محلهی ما بود که کنارش را بریده بودند و جاده را کمی توسعه داده بودند. مدرسهی ما هم کنار همان قبرستان بود. یادم نمیرود که یک صبح مدرسه میرفتم، دیدم چند تا بچه دارند فوتبال بازی میکنند، اما توپشان غیر عادی است. دیدم جمجمه است که از قبر بیرون افتاده است. آن شب هم همان جا این دوست ما، ما را صدا زد که بیایید اینجا چیزی را به شما نشان بدهم. چراغ قوه کوچکی داشت. انداخت روی یک روزنه که از زیر لحد و از سمت پای میت برش خورده بود. گفت: این را نگاه کنید و یادتان باشد که از این منظر باید دنیا را دید و وضعیت خودمان را باید این طور محاسبه کنیم.
اگر انسان بتواند از آن منظر خودش را ببیند، کارش خیلی آسان میشود.
«کنا علیکم شهوداً» یعنی ما میبینیم و مینویسیم. با این ملاحظه انسان باید سعی کند دائماً از لحظات زندگیاش استفاده کند. دوستان یادشان باشد ما وقت دیگری نداریم و وقتی به فردا حواله میدهیم، باید بدانیم آیا اصلاً فردایی برای ما وجود دارد؟ نگو فردا که فرداها گذشت. وقت زیادی نداریم. اینکه ما چه خواهیم کرد و برنامهریزی میکنیم و توسعه فعالیت میدهیم و 100 تا انجمن اسلامی را به 150 انجمن اسلامی تبدیل خواهیم کرد و مدیران مدارس را در ارتباط با انجمنها توجیه خواهیم کرد و شبکههایمان را تقویت میکنیم و... چه زمانی خواهد بود؟!
راهتان را خیلی بهتر از قبل ادامه دهید و بدانید واقعاً وقت کم است. کاش میشد به نحوی زمان را نگه داشت؛ اما زمان میرود و میبرد. صبح به صبح قبر شما دارد با شما صحبت میکند و میگوید: منتظرت هستم که بیایی. خیال میکنی در خیابانهای شهر داری راه میروی، داری به سمت من میآیی!
کار باید در آغوشتان باشد
برای این سرمایههای بزرگ انقلاب اسلامی، کسانی که هم سرمایههای وجودی خودشان با هیچ چیز در این عالم قابل مقایسه نیست و هم به این اعتبار که سرمایههای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرزندان امام زمان ما هستند، چه کار میکنیم؟
بعضی از رفقا خیلی خوب بالای کار هستند. گاهی من به استانها سفر دارم و میبینم که برخی از رفقا خیلی متمرکز هستند و به تعبیر دقیق، «اخذ به قوّت» کردهاند؛ یعنی کار را قوی و همه جانبه گرفتهاند. گاهی این طور است که بچه آدم در آغوشش است و گاهی هست که دستش در دست آدم است. این دو خیلی فرق میکند. وقتی شما بچه را بغل میکنی، همهی احساس و عاطفه و پشتیبانی شما متوجه این بچه است. بعضیها کارشان در آغوششان است و همه جوره دارند میرسند و پشتکار و ابتکار و صیانت دارند. بعضیها هم کارشان دستشان است؛ یعنی یک دستشان به چیز دیگری است و سرشان هم سمت دیگری نگاه میکند. اما بعضیها به دستشان هم نیست.
عذرخواهی میکنم، اما در بین شما هستند کسانی که کار را در آغوش نگرفتهاند و حواسشان به صد جای دیگر هم هست و این یعنی خیانت در امانت. من عذرخواهی میکنم که تصریح میکنم؛ اما امانت را باید امانتداری کرد. البته دفتر مرکزی و دوستان هم باید امانت را به اهلش بدهند و شما هم به سهم خودتان باید در استان به اهلش بدهید؛ اما حالا که این امانت پیش ما است، باید آن را حفاظت کرد و به آن رسید و این همان حسن فعلی است. قرآن تصریح دارد که: «لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛[24] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مىدانيد [كه نبايد خيانت كرد]».
لزوم حفظ بیطرفی انجمن در ایام انتخابات
الان نسبت به انجمنهای اسلامی طبیعی است که در ایام انتخابات طمعهایی هست؛ مخصوصاً نمایندههای مجلس دور اینطور جاها ـ با واسطه یا بیواسطه ـ میچرخند تا از کنار این ارتباطات، رأیی برای خودشان جور کنند. البته الان کمتر میچرخند؛ چون بچههای ما غالباً نمیتوانند رأی بدهند. اما قبلاً خیلی بیشتر بودند و این مراقبت میخواهد که ما اجازه ندهیم کسی از مجموعه ما سوء استفاده کند. گاهی انسان در دشواریهای مالی قرار میگیرد و مجموعهی ما دائماً درگیر این امتحان است. اتفاقاً امتحانی است که باعث افزایش حسن فاعلی و تضرع به درگاه خدای متعال و توکل و اخلاص میشود. اینجا مراقبت میخواهد تا به کسی یا جناحی وامدار نشویم که بخواهند کمک به مجموعهی ما کنند و بعداً بخواهند سوء استفاده کنند. تازه پول هم متعلق به بیت المال است.
بهرهبرداری از مناسبتها آری، مناسبتزدگی نه
دههی مبارکهی فجر را در پیش دارید. بحثی را که امسال قرار شد به طور جدی و جمعیتر به آن بپردازیم، بحث استکبارستیزی با مصادیق روشن خودش و افشاگری در این زمینه است. این حرکت خوبی که الان به اسم مجموعهی ما ثبت شده ـ جریان مدرسهی انقلاب ـ کار خوبی است. البته دوستان میدانند که خیلی نمیپسندم که مجموعهی ما مناسبتزده بشود؛ چراکه خطرناک است. بهرهبرداری از مناسبتها آری، اما مناسبتزدگی نه! دومی بیماری است؛ اما اولی هوشمندی را میرساند. بهترین استفاده را در مناسبتی مثل دههی فجر برای معرفی آرمانهای انقلاب و ترویج آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی داشته باشید؛ اما مناسبتزدگی خیلی بد است. تشکیلات ما متنش تربیت است و همیشه مسئولین اتحادیه ـ چه عزیزانی که مسئولیت استانها را دارند و چه معاونین بزرگوارشان و حتی کادر عمومی مجموعهی ما ـ غلبهی نگاهشان باید تربیتی باشد و این مسئله هیچ وقت نباید فراموش شود. همهی بهرههایی که ما از فرصتها و مناسبتها داریم، باید در حوزهی تربیتی ما بریزد. بارها گفتهایم رویکرد تربیتی اتحادیه، رویکرد حماسی برگرفته از قرآن و عترت است که ظلمستیزی و استکبارستیزی جزء بافت اصلی این دستگاه تربیتی است.
ما از مناسبتها و شرایط باید دو استفاده بکنیم: اول اینکه ویژگیهای تربیتی مجموعهی ما تقویت بشود. دوم اینکه بتوانیم فضا و محیط را به دست بگیریم. این مسئله خیلی به ما کمک میکند که بتوانیم عملیات خودمان را در محیط مدرسه و فضای عمومی آموزش و پرورش و در شهر انجام بدهیم.
بنابراین استفاده از مناسبتها آری، اما مناسبتزدگی خیر. و الّا صرفاً یکسری برنامههای ظاهری فقط دست ما را میگیرد. آنجا که شما خبر میدهید خود بچهها دارند کار میکنند، معنایش این است که مثلاً سه ماه طراحی میکنند و آن یک دهه بهرهبرداری میکنند و این میشود تربیت. محتوایش را آماده کرده و جلسه گذاشته و به انقلاب و امام فکر کرده و مضامین و ابتکارات خود را یافته است. همهی اینها عملیات تربیتی است و ما یک بهرهبرداری ویژه در آن مناسبت خاص خودش داریم؛ چنانکه در 13 آبان همین بهره برداری خاص خودش را داشتید و من هم کم و بیش مطلع شدم و خیلی هم خوب بوده است.
این بخش حسن فعلی ما است که واقعاً و همه جوره باید به آن بپردازیم؛ چه در این موضوع کار جمعی که هر روز هم که دارد میگذارد اهمیتش بیشتر میشود و جریانات داخلی ما مثل پسابرجام که داستان خاص خودش را دارد.
شما هم در جریان هستید که چه شد و چه میشود، چون حماقت دشمن همیشه به ما کمک میکند؛ و الّا اگر دشمن خردمندی میکرد، بیچاره بودیم و خدای متعال بیشتر از طریق حماقت دشمن کمک ما میکند. مثلاً در همین موضوع خاص تصور کنید که آمریکاییها کاملاً گل و بلبلی با ما جلو میآمدند، با این ظرفیتها و آمادگیهایی که ما داریم، ریشهی ما را میکندند و کار ما تمام بود. «الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقا». ناگهان از تحریم موشکی و روادید صدایی بلند میشود و پرده کنار میرود و به قول حضرت آقا، آن دست چدنی از زیر این دستکش مخملی نشان داده میشود.
بصیرتافزایی، نیاز اصلی جامعه
در بحث اوضاع داخلی، نیازمان به بصیرتافزایی و توجه بیشتر است؛ مخصوصاً با توجه به انفعال بعضیها که کم هم نیستند و مسئولیتهای مهم در بعضی حوزهها، از جمله در حوزههای تربیتی دارند. بعضیها خوابند، آن هم خوابهای سنگین که خدای متعال هم ما و هم آنها را از این خواب غفلت بیدار کند.
بهرهبرداری مطلوب از اوضاع منطقه
از آن طرف هم در بحث اوضاع منطقهای که مشاهده میفرمایید چه خبر است. الان زمینه برای عملیات خیلی خوب است و خدای متعال شاهد است که هیچ وقت این قدر خوب نبوده است. ماجرای سوریه و عراق و یمن و نیجریه را مشاهده بفرمایید، الان خیلی دست بچههای انقلاب برای کار باز است.
ببینید نامهی دوم رهبر عزیز و عالیقدرمان به جوانهای غرب چقدر ظرفیت برای کار میدهد. الان ما نشستهایم و میگوییم نامهی امام به گورباچف عجب چیزی بوده است و چقدر ما میتوانستیم از آن نامه استفاده کنیم. چقدر جای کارهای خوب و جدی در این حوزهها وجود دارد.
جریان شهادت شیخ نمر (رضوان الله تعالی علیه)، این شیخ مظلوم که آقا عنایت داشتند و فرمودند شهید مظلوم، فرصت خوبی را در خارج از کشور و در داخل درست میکند. یا مسئله نیجریه را مگر میشود دست کم گرفت؟ سرجمع به عنایت خدای متعال وضعیت ما در منطقه خیلی خوب است؛ هم در عراق، هم در سوریه، هم در یمن. به لطف خدای متعال خبرها در این بخشها خبرهای خوبی است.
آنچه در نیجریه اتفاق افتاد، فقط یک جواب بود. شما با یک دشمن مستأصل مواجه میشوید که نمیداند چه خاکی به سر خودش بکند؛ زیرا میبیند که مردمش دارند شیعه میشوند. خدا حفظ کند شیخ زکزاکی را؛ شیخ مصلح تقریبی است. چه کسی باور میکرد در نیجریه این قدر سرمایه داشته باشیم؟ نمیدانند چه خاکی به سرشان بکنند و مجبور میشوند این طور اسلحه بکشند و حمام خون به راه بیندازند و مسلمانهای مظلوم را به شهادت برسانند. اینها جواب اربعین را دادند؛ چون در اربعین، بچههای نیجریه امسال خیلی قوی و سازماندهی شده شرکت کرده بودند.
شهادت شیخ نمر یک حماقت محض از طرف آل سعود بود. آقا فرمودند زوال اینها تسریع میکند و دست انتقام الهی بیرون خواهد آمد. شما با یک عربستان فوق العاده مستأصل مواجه هستید که نمیداند چه خاکی به سرش کند. هر جا در دنیا رفته است، با بچههای انقلاب اسلامی و امام و آقا مواجه شده است. کار آل سعود، عملیات نیابتی استکبار در منطقه است و اینها عملهی آمریکا هستند. حضرت آقای جوادی آملی در یک مصاحبهی کوتاه تعبیر زیبایی داشتند راجع به شیخ زکزاکی و فرمودند اینها کارشان نیابت است. واقعاً مستاصل هستند و این استیصال نشاندهندهی استیصال سران کفر هم هست. واقعاً عربستان نه راه پس دارد و نه راه پیش. هر چه دست و پا بزند پایینتر میرود.
یمن و سوریه و عراق را ببینید. در همه جا اینها با سپر انقلاب اسلامی مواجه شدهاند و مستاصل هستند؛ لذا این رفتارهای مذبوحانه را انجام میدهند. این شرایط برای بچههای انقلاب اسلامی در کشور و برای شما خصوصاً در خطوط تربیت و بیدارسازی و روحیهبخشی خیلی خوب است.
شهدای مدافع حرم، سرمایه جدید انقلاب
از طرف دیگر، شهدای حرم سرمایهی جدیدی برای انقلاب هستند؛ یکی از یکی بهتر، یکی از یکی نورانیتر. انسان باید زندگی آنها را مطالعه کند و حال و روزشان ببیند، خوشا به سعادتشان. جدیدترین شهید مدافع حرم، البته در تهران، شهید اسدالهی بود. به مناسبت اینکه ایشان داماد یکی از دوستان و همکاران ما در مجموعهی امور مساجد بود، ما هم ارتباطی پیدا کرده بودیم. خیلی این جوان فوقالعاده بوده است. پیکر مطهر ایشان سه روز وسط میدان افتاده بود و دوستان ایشان برای آوردن ایشان شهید دادند. غیرتها خیلی بالا است. خانوادهی عماد مغنیه از لبنان و فرماندار کربلا به تهران آمدند. زبان عربی را به لهجههای مختلف مسلط بود و یک بچهی چهار ماهه و یک بچهی چهار ساله داشت.
انسان این طوری احساس میکند که شهدای مدافع حرم به نظر میرسد که رتبهشان در کل از شهدای دفاع مقدس بالاتر باشد. البته مقامات پیش خدا است و ما فقط تحلیلهای خودمان را عرض میکنیم. یکی از قواعدش این است که آن زمان گفتمان غالب، گفتمان جنگ و جهاد بود؛ اما الان گفتمان غالب، گفتمان زندگی است و همه مشغول زندگی هستند، وسط این جاذبههای دنیایی، یک دفعه تصمیم بگیرد که حرکت کند و به میدان برود. اینها حجت هستند.
نوعاً بچههای دفاع مقدس، اغلبشان فاقد زن و بچه بودند و 36 هزار نفر آنها دانشآموز بودند. اما شهدای مدافع حرم اغلب تازهداماد هستند و چه خانمهایی و چه خانوادههایی دارند؛ بچههای کوچولو، دو تا، سه تا، سه ساله، چهار ساله.
نکته دیگر اینکه در قصهی جنگ تحمیلی، شائبهی دفاع از وطن مطرح بود. مثلاً پدر شهیدی میگفت: به او میگفتم اگر اینها به ایران نزدیک شدند، برویم و حسابشان را برسیم. این غیرت وطنی است. به من گفت: به من بگو مرز اسلام کجا است؟
این نگرش جهانی و فهم برتر است. اینها میآیند و روحیه و نشاط انقلابی میآورند. اینها را سر دست بگیرید و با خانوادهها و بچههایشان ارتباط داشته باشید تا یک وقت غریبانه با اینها برخورد نشود. همین شهید عزیز تمام مردم منطقه را به میدان آورد و انقلابی درست کرد.
غرض اینکه برای شما همهچیز آماده است و جدی و مصمم باشید و برای کار کم نگذارید.
خدا در محور اخلاص کمکمان کند و به فریادمان برسد. نیت را خوب بشناسید. ماشاءالله اکثر قریب به اتفاق شما جوان هستید و سرمایه سلوکی دارید. قدر بدانید برای خودسازی فکری و بصیرتی و علمی و معنوی. فردا نمیتوانید. تا جوانی هست، ارتباطتان را با حضرت حق و اولیای خدا دوستانه و عاشقانه کنید.
ظرفیتی جدید برای اتحادیه
طلاب محترمی که امکانش فراهم شده که در مجموعهی ما دوران خدمتشان را بگذرانند، خودش یک ظرفیت است. دوستان در استانها باید همت کنند و خوبها را شناسایی کنند. آقای جلالی و دوستان قم، شناسایی کنند و دعوت کنند تا بتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم و خوبها را انتخاب کنیم. آقا فرمودند برای انجمن اسلامی باید بگردید و بهترینها را پیدا کنید. از این طرف هم توقع هست که بتوان اضافهاش کرد؛ البته اگر بتوانیم.
مأمورین آموزش و پرورش را هم داریم که پیگیر هستند و به نتیجه خواهد رسید. ما ظرفیت سرباز انجمن را که داشتیم و حالا ظرفیت طلاب محترم را هم بتوانیم استفاده کنیم و بشود توسعهاش بدهیم؛ چون اینجا امنتر و محکمتر از محورهای دیگر است. این را هم پیگیری میکنیم و انشاءالله حل و فصل خواهد شد.
به شما هم تبریک عرض میکنیم. آقای فوقی یک دفعه به جمع شما آمدند و انشاءالله که بر شما مبارک باشد. شرفیاب شدند محضر حضرت آقا و متبرک شدند. انشاءالله که خدای متعال برکات این لباس را بر شما فراوان نماید و از آسیبها حفظ کند.
انشاءالله خدا همهی شما را حفظ کند و به فکر و ذهن و نیات شما برکت عنایت کند.
انشاءالله همه از محسنین باشید که بالاترین دعا است. عنوان محسنین را به خاطر بسپارید و رویش کار کنید که از واژههای مخصوص قرآنی است.
انشاءالله حسن ظاهری و باطنی شما روزافزون باد.
[1]. برقی، محاسن، ص604.
[2]. مائده: 105.
[3]. صافات: 80.
[4]. اعراف: 56.
[5]. ر.ک: بقره: 195؛ آل عمران: 134 و 148؛ مائده: 13 و...
[6]. آل عمران: 134.
[7]. عنکبوت: 69.
[8]. نحل: 128.
[9]. تغابن: 3.
[10]. بقره: 138.
[11]. احزاب: 21.
[12]. توبه: 128.
[13]. قصص: 77.
[14]. بقره: 201.
[15]. شوری: 23.
[16]. حج: 37.
[17]. بقره: 58.
[18]. يونس: 62.
[19]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص327.
[20]. محمد: 2.
[21]. بقره: 112.
[22]. یونس: 61.
[23]. بقره: 166.
[24]. انفال: 27.