جلسهای بانشاط و پربار
اولاً سلام و مهر رهبر عزیز و عالیقدرمان را به همهی شما عزیزان ابلاغ میکنم. ثانیاً به دختر خانمهای بزرگوار که از سراسر استان تشریففرما شدند، خیر مقدّم عرض میکنم. به شما میهمانان و بچههای ایلام که میزبان هستند نیز سلام میکنم.
از عزیزانمان در اتحادیهی استان تشکر میکنم که فرصتی فراهم آوردند ما عزیزترین کسان خودمان را در این استان سرافراز، مقاوم و مؤمن، یعنی شما اعضای عزیز و بزرگوار اتحادیه، زیارت کنیم.
از مسئول محترم اتحادیه، جناب آقای محمدی و یاران و دوستان ایشان و نیز معاون محترم خواهران اتحادیه که زحمت اصلی بر عهدهی ایشان بوده است، تشکر میکنم.
مجری که ماشاءالله افاضات و افادات ایشان متنوع و فراوان بود، فکر میکنم در آینده یک سخنران حرفهای درجه یک شوند. سرود خیلی خوبی را شنیدیم که البته قبلاً این سرود را در کنگره شنیده بودم و در آنجا، بچهها با این سرود، فضا را حسینی کردند. سرود خوشمضمون و جالبی بود که از آن استفاده کردیم. دلنوشتهی خانم محمدبیگی نیز خیلی خوب و سرشار از احساس و نکات خیلی خوبی خطاب به رهبر عزیز و عالیقدرمان بود. نکتههای عالی، صریح و جالبی هم توسط خانم خدری ارائه شد که نگاه انتقادی به شرایط آموزش و پرورش داشتند.
در مجموع، از جلسهی باصفا و بانشاط شما بهرهمند شدیم.
جوانی، بهار زندگانی
دوران جوانی، زیباترین جلوهی زندگی هر انسان است و مهمترین خصوصیت آن این است که دل جوان، به علت تر و تازه و نو و شفاف و خالص بودن، به ملکوت عالم نزدیک است. خمیرمایهی الهی، یعنی فطرت، در وجود الهی جوان بدون آسیب مانده و مانند یک آینهی زلال و شفاف است که میتواند انوار ملکوت را در خود بدرخشاند. جوان، آینهسان، نور الهی را منعکس میسازد.
دورهی جوانی ویژگیهای فراوانی دارد، اما اصلیترین ویژگیاش همین است. جوانان باید این را خیلی قدر بدانند و بر پایهی همین صفا و معنویت و درخشندگی، شخصیت خود را بسازند. اگر اینگونه شد، میشود یک انسان سرشار از حیات طیّبه، پاکی، نجابت و آراستگیهای فکری و معنوی که هم خودش از بودنش بهرهمند است و هم دیگران در پرتوی شخصیت او، مزهی زندگی را میچشند. این همان زندگی است که قرآن کریم از آن به «حیات طیّبه» تعبیر میکند: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسنِ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ؛[1] هر کس عمل صالح انجام دهد، درحالیکه مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد». در این آیه بیان میشود اگر انسانی مؤمن و اهل عمل باشد، چه زن باشد و چه مرد، خدا به او زندگی گوارا، شیرین، باطراوات، زیبا، خواستنی و پاک میدهد. ترجمهی طیّبه به یک کلمه، آسان نیست.
اگر کسی به حیات طیّبه رسید، که حیات برتر انسانی است، اولاً خودش بهرهمند میشود؛ ثانیاً دیگران را بهرهمند میسازد. حضور، نَفَس و نگاه او، باعث بهره بردن دیگران است و دیگران سر سفرهی شخصیت او، احساس سرزندگی میکنند. این حیات طیّبه از سن جوانی به دست میآید؛ یعنی از همین سنی که شما در آن هستید.
حیات طیّبه، دو رکن دارد: ایمان و عمل صالح. حیات طیّبه نسیمی است که از ملکوت عالم میوزد و کسانی که از این نسیم جانفزا بهرهمند شدند، آن را سخاوتمندانه به دیگران هدیه میدهند.
جوانی فرصتی است که عزیزان من باید خیلی قدر آن را بدانند. البته خیلی طول نمیکشد و زود از دست میرود؛ مانند بهار است که باید قدرش را دانست. تا میخواهید بهار را احساس کنید، جای خود را به فصلهای بعدی میدهد.
شما در انجمنهای اسلامی به صورت جمعی تلاش میکنید که قدر گوهر جوانی خویش را بدانید و سهم خود را از حیات طیّبه افزایش دهید و دیگران را نیز در پرتوی حیات طیّبه قرار دهید.
رسالت انجمن اسلامی در کلام امام و رهبری
امام راحل عظیمالشأن در دیدار با انجمن اسلامی دانشآموزان فرموده بودند: شما دو وظیفه دارید؛ یکی اسلامی شدن خودتان و دیگری اسلامی کردن مدرسه. رهبر عزیزتر از جانمان نیز در دیدار اعضای انجمنهای اسلامی، در روز اول اردیبهشت فرمودند: رسالت انجمن اسلامی، خودسازی و دگرسازی است. ساختن دیگران به خاطر طبع سخاوتمند انسان مؤمن است. مؤمن، ایمان را فقط برای خودش نگاه نمیدارد و این گل خوشبو را به دیگران هم هدیه میدهد.
خوشطعمتر و خوشمزهتر از حیا، میوهای در درخت فضیلتها نداریم؛ مخصوصاً برای دخترها و بانوان. حال اگر شما این میوهی خوشطعم درخت طوبی را بچشید، آن را فقط برای خودتان نمیخواهید؛ چراکه میوهی سخاوت را هم چشیدهاید و اگر چیز خوبی به دست آوردید، آن را با دیگران تقسیم میکنید. طبع انسان مؤمن، کریم و بزرگ است؛ برخلاف انسانهای کوچک که بخیل و حسودند. افرادی که ایمان در وجودشان مستقر نشده، شخصیت محدود، بسته و کوچکی دارند.
انتخابات آمریکا و رسوایی تمدن غرب
قرآن وقتی میخواهد شخصیت کفار را معرفی کند، میگوید شخصیتشان بسته است و مانند یک قفس میماند. اما مؤمن، باز است و شرح صدر دارد. کسانی که طعم ایمان را نچشیدهاند، هیچ نشاطی ندارند، با این حال سعی میکنند خود را بانشاط نشان دهند. مگر میشود کسی حقیقت شادی را بدون اتصال به خدای متعال بچشد؟!
در عمق وجود انسانهای بیایمان، غم نهادینه شده و بهزودی با شادیهای زودگذر خداحافظی خواهند کرد. شخصیتشان بسته و خفقان گرفته است و قلبشان مانند قبر میماند. اما مؤمن، شرح صدر و روح بزرگ دارد و وسیع و گسترده است.
خوردن و خوابیدن را که حیوانات هم انجام میدهند. اگر دانش، پیشرفت، ثروت و قدرت را فراهم میآوریم تا بهتر بخوریم و بنوشیم و مستی کنیم و لذت ببریم، پس چه فرقی با حیوانات داریم؟ همهی اینها را ایجاد کنیم تا دوباره مشغول کارهای حیوانی باشیم؟ چه چرخهی باطلی!
اینها در همان چرخهی باطل هم هیچوقت احساس خوشحالی نمیکنند و وقتی به اوج میرسند، فرو میپاشند.
جامعهی آمریکایی مظهر تمدن غربی است؛ یعنی همان تمدنی که به ایمان و خدا کاری ندارد و این موارد در حاشیه هستند. هفتهی پیش، یک روز قبل از 13 آبان، رهبر عزیز و عالیقدرمان توضیح دادند که رقابت بین دو نامزد احزاب سیاسی در آمریکا کافی است تا فضاحت غرب را به تصویر بکشد. ما با جامعهی عجیبی مواجه هستیم. رسوایی آنها گوش فلک را کر کرده است. به تعبیر رهبر عزیز و عالی قدرمان، این آقا یا خانم، فردا در کاخ سیاه یا به قول خودشان کاخ سفید مینشیند. آنجا واقعاً سیاه است؛ چراکه از آنجا غیر از شومی و نحسی چیزی درنمیآید.
رئیسجمهور آمریکا شخص اول مملکت است و تمام قوای مسلح و تصمیمگیریهای اساسی به او برمیگردد و حتی میتواند رأی کنگره را وتو کند. چنین کسی نماد تمدن آمریکایی امروز میشود. آن از ترامپ که برای بشر امروز بمب خنده است؛ با آن رفتارهای خاص و افشاگریهایی که دربارهی او شد. آن طرف هم آن خانم که اصلاً ارزشهای خانمانه را در او نمیبینید و مثل یک گرگ، جنگی و خشن است و روحیهی عجیب و غریبی دارد. هر دوی اینها سر در آخور صهیونیستها دارند. این میشود حاصل دموکراسی. با این جلوهای که از دموکراسی نشان داده شد، دیگر آبرویی برای دموکراسی نمانده است. علاوه بر اینها، بخش عمدهای از مردم آمریکا در این انتخابات شرکت نمیکنند.
این وضعیت جامعهای است که خدا و ایمان را رها میکند. روزهای بدتر از این را هم خواهند دید. جامعهای که عفت، حیا و خانواده را کنار میگذارد، دیگر ریشهای ندارد. الان جامعهی آمریکایی چنین وضعی دارد و در فضای این جامعه، امنیت وجود ندارد.
یکی از دوستان طلبهی من، حدود هفده سال پیش به مأموریتی در آمریکا رفته که هنوز هم آنجا است و یک مرکز فرهنگی را اداره میکند. اخیراً که به ایران آمده بود، میگفت که واقعاً احساس خفقان میکند و حتی خود شهروندان آمریکایی، تحت سیطرهی اطلاعات اختاپوسی عجیبی هستند. تمام تلفنها شنود میشود. پلیس آنها هم خیلی خشن و وحشی هستند. در محلهشان یک جوان در یک مکالمهی تلفنی به دوست خود گفته بود: اگر فلان کار را بکنی، نَفَس تو را بند میآورم. از قضا آن شخص به قتل رسیده بود. پلیس بر اساس این گفتگوی تلفنی، یقهی آن جوان را گرفته بود. معلوم میشود حتی تلفنهای شخصی مردم تحت کنترل است! این کجا و حیات طیّبه کجا؟!
تلاش مردم ایران برای دستیابی به حیات طیّبه
در پرتو حیات طیّبه، فرد به آرامش، اطمینان، عشق، حقیقت و فضیلت میرسد. از نظر اجتماعی نیز جامعه، به جامعهی امت و امام تبدیل میشود. امام، کسی در تراز علی ابن ابیطالب (ع) است و امت هم روزی که به این امام لبیک بگوید و به این ارزشها ایمان بیاورد، به یک امت قوی و سربلند و تاریخساز تبدیل میشود.
مردم عزیز ایران اسلامی ما با انقلاب اسلامی به حیات طیّبه رو کردند و به آن سمت حرکت میکنند. الان ملتهای گوناگون در سراسر عالم به ملت ما اقتدا میکنند، الگو میگیرند و احساس خوبی نسبت به ملت ایران دارند. کجای عالم، رهبری مثل رهبر ما دارند؟! بیاورند و نشان دهند؛ چه در زهد، چه در صفا، چه در مهربانی، چه در یکرنگی با مردم، چه در دانش و حکمت و فرزانگی. هنوز خود ما ایشان را نمیشناسیم. کسی در خارج کشور به من گفت: تو قدر آب چه دانی، که در کنار فراتی.
وقتی در جامعهای باشی که شخص اول به جای آنکه حکیم باشد، احمق باشد و به جای فضیلت، پر از رذیلت باشد، به چه میخواهی بنازی؟ آن از آمریکا و این هم از رژیم صهیونیستی و این هم از رجالههای ترسو و رذل سعودی.
فقط در نظام امام حق است که مؤمنین به حیات طیّبه، عزت، کرامت و مهربانی میرسند. این عطیهی خدای متعال به ملت ایران بوده و هیچ جای عالم چنین چیزی ندارد. البته ما بخیل نیستیم و آرزو میکنیم همهی جهان، طعم خوش امام حق را بچشند. اما میبینید که چه خبر است. بیشتر مردم احساس تاریکی نسبت به آینده دارند و در انتظار یک آیندهی آشفته هستند. اما ملت ایران بر اساس وعدههای الهی، آینده را روشن میبیند و البته آن را برای همه میخواهد.
اعضای انجمن اسلامی، جهانی میاندیشند
نگرش بچههای مؤمنی مانند شما، جهانی است و شما سعادت، رفاه، عدالت، ایمان، نجابت، محبت، عشق، صداقت و امانت را برای تمام بچههای دنیا میخواهید. شما نمیگویید که فقط ایران آباد باشد؛ بلکه میگویید ایران را آباد میکنیم تا یک الگو ارائه کنیم و همهی ملتها دست به کار شوند و ما هم به کمک آنها میرویم. اندیشهی قرآنی و مهدوی همین را به ما میگوید. یک دختر خانم مؤمن انقلابی مثل شما، آرزوهای جهانی دارد و دوست ندارد حتی یک فقیر یا یک اسیر در عالم باشد؛ و این همان حیات طیّبه است.
در مقابل حیات طیّبه، عقیدهی ایندیویژوالیسم یا فردگرایی قرار دارد؛ یعنی همهچیز برای من و در خدمت من. بر این اساس میگویند: داعشیهای دیوانه را تجهیز کنیم تا سر ببرند، اما ما اینجا آسایش داشته باشیم. این، همان نگاه فردگرایی و مادیگرایانه است. بیشتر جوانهایشان سرشان در لاک خودشان و شهواتشان است، از دنیا و جریانات آن خبری ندارند و در بیخبری عجیبی به سر میبرند که نمیتوانید تصورش را بکنید.
این را با جوان عزیز رشیدی مانند خودتان مقایسه کنید که بعد از نماز، دستش را به آسمان لطف حضرت حق بالا میبرد و رهایی همهی بشریت را میخواهد. این ویژگی بچههای انجمن اسلامی است. باید مراقب باشید که افراد پیرامونتان حفاظت شود و بچههای دیگر هم باخبر شوند و در غفلت به سر نبرند و به تعبیر رهبر عزیز، فعالسازی شوند.
عمل به وظیفه بدون در نظر گرفتن شرایط
دختر عزیزمان میگویند مدیران یا مربیان پرورشی، با ما همراهی نمیکنند یا ما را نمیشناسند؛ خب همراهی نکنند و نشناسند؛ چه اهمیتی دارد؟! اگر توجه نداشتند یا غافل بودند و پشتیبانی نکردند، معطل این حرفها نباشید و وظیفهی انقلابی خود را، البته با تواضع و ادب، انجام دهید و اصلاً کوتاه نیایید. اگر میخواهید زمانهی خودتان را متحول کنید، یک مدرسه که دیگر چیزی نیست. ایجاد موج معنوی در یک مدرسه برای یک دختر مؤمن رشید کاری ندارد؛ مخصوصاً وقتی چند نفر با هم، همپیمان میشوند و پیمان حسینی و زینبی میبندند. اعضای انجمن اسلامی، معطل امکانات و پول نمیمانند و این حرفها برایشان شوخی است؛ چراکه از تبار شهدا و زینب کبری هستند. حضرت زینب (سلام الله علیها)، یکه و تنها، جهان را تحت تأثیر خود قرار داد.
شما باید به فکر تحولات جهانی باشید و دختری تمدنساز باشید که میخواهد روزگار خود را متحول سازد و افراد دربند را در سراسر عالم آزاد کند. همین باعث میشود که بزرگ باشید، هرچند سن شما کم باشد. سن شهدای دانشآموز ما کم بود، اما از هر بزرگی، بزرگتر بودند؛ چون معیار بزرگی، روح است. به بلوغ فکری، عقلانی و معنویتان فکر کنید. بلوغ جسمی و جنسی برای همه رخ میدهد و کمکم بزرگ میشوید. بلوغ روحانی و فکری و معنوی است که مهم است.
ما این دفعه خبرهای خوبی شنیدیم و انشاءالله خبرهای بهتری خواهیم شنید. انجمنهای اسلامی را بر پا کردهاید؛ حال نوبت این است که عضو بگیرید، سازماندهی کنید و به برنامهها کیفیت ببخشید.
چارهای نیست، باید کشورمان را بسازیم؛ البته سختی و دشواری و ناملایمی دارد. مسئولان که از مریخ نیامدهاند! باید انتقاد کرد و سرشان داد زد و مهرورزی کرد و نامه نوشت و... هدف ما بهقدری بزرگ و جذاب و شیرین است که میتوان برای آن، عاشقانه جان داد. پس پای این هدفها بایستید.
معرفی یک مدرسهی نمونه
مدرسهی پروین اعتصامی که ما امروز رفتیم، برای ما خاطرهی خوبی شد. فضای مدرسه کاملاً تحت شعاع فعالیت این بچهها بود. سرپرست انجمن، سازماندهی خیلی خوبی ایجاد کرده بود. جالب اینکه آقای محمدی فرمودند: این مدرسه در منطقهی محروم شهر است. خبر خوبی که به ما دادند، اهتمام شما به فعالیتهای علمی و درسیتان است. این حالت را حفظ و تقویت کنید.
اینها خاطرات خوش دوران جوانی شما است که بعدها از مرور آن لذت میبرید. کسانی که سیزده یا چهارده سال پیش در سفرهای ما به ایلام همراه ما بودند، الان بزرگ شده، همسر انتخاب کرده و دانشگاه یا حوزه رفتهاند. میگویند: هنوز با همان خاطرات انجمن اسلامی، شاد هستند؛ با توجه دادنها و بیدار کردنها و انقلاب اسلامی را ترویج کردن و دشمن را رسوا ساختن و...
انشاءالله این خاطرات برای شما هم ساخته میشود و سرمایههای معنوی عمر شما را تشکیل میدهد.
برای همهی شما دعا میکنیم و امیدواریم همهی شما خوشبخت و سعادتمند باشید. ما خبرهای خوش فعالیتهای شما را جمعبندی مینماییم و به رهبر عزیز و عالیقدرمان ارائه میکنیم. به خانوادههای خود سلام بنده را برسانید. انشاءالله در ایام اربعین حسینی از برکات الهی بهرهمند باشید.