متن بیانات در جمع اعضای قرارگاه ملی دختران - ۹۵۱۲۱۸ 1395/12/18



خدمت همه‌ی شما خوشامد عرض می‌کنم. آن‌طور که خبردار شدیم، تعدادی از مادران شما نیز در این جلسه حضور دارند که خدمتشان خیر مقدم عرض می‌کنم و از آنان بابت همراهی شما تشکر می‌کنم. همچنین از مربیان محترم و کادر استان‌ها که در جلسه حضور دارند و بزرگواران معاونت خواهران دفتر مرکزی ـ خانم ملکی و همکاران ایشان ـ که برنامه را تدارک دیده‌اند، سپاسگزارم.

 

فلسفه‌ی الگوی تعالی دختران

در مورد حیات علمی دختران عزیز و بزرگوار ما، یعنی مسئله‌ی تحصیل و آینده‌ی علمی آنان، برخی نکته‌ها برای شما مطرح است و از الان دارید هدف‌گذاری می‌کنید؛ چراکه برای تحصیلات عالی خود برنامه و دغدغه دارید. معمولاً این قضیه برای دختر خانم‌ها از جهاتی بیشتر باعث درگیری فکر و ذهن است.

واقعیت این است که جنبه‌ی علمی و تحصیلی یکی از ساحت‌های شخصیتی و نقش‌آفرینی شما در نقشه‌ی جامع است. ما بر اساس مطالعاتی که در قرآن کریم و کلمات اولیای خدا ریشه دارد، بحث الگوی تعالی دختران را در تشکیلات مطرح کردیم که بحمدالله مورد استقبال و مباحثه قرار گرفته و تا حدودی برای شما آشنا است. امیدواریم در آینده کار‌های تکمیلی آن انجام شود.

رسالت و کار اصلی الگوی تعالی این است که مطابق با نقشه‌ی الهی در خلقت و با توجه به آنچه در مضامین کلمات اولیای خدا و قرآن کریم هست، به ما بگوید یک بانوی مؤمن، مبتنی بر این نقشه، چگونه باید خودسازی کند و کسانی که در ارتباط با دختران و بانوان ما مسئولیت‌های تربیتی دارند، طبق چه نقشه‌ای اقدام کنند. کار اصلی الگوی تعالی همین است.

الگوی تعالی متضمن رشد متوازن است و نگرشی جامع به حیات طیّبه‌ی بانوی تراز اسلام دارد. کلمه‌ی رشد متوازن، نکته‌ی مهمی را به ما یادآوری می‌کند و معنی‌اش رشدی است که همه‌ی ساحت‌های شخصیت بانوی مؤمن را در بر گرفته باشد؛ هم از جنبه‌ی انسانی و هم از جنبه‌ی نقش‌های تکوینی متفاوت که بر عهده‌ی او قرار گرفته است. نقشه‌ی جامع، نگرش جامع به شخصیت و نقش‌های زنان و دختران دارد. باید به نحوی برنامه‌ریزی شود که بانوان بزرگوار، از رشد متوازن، متعادل و متناسب با نقشه‌ی الهی، بهره‌مند شوند و بتوانند به نقش‌های گوناگونی که بر عهده‌ی آنان است، ملتزم باشند تا هم خود بهره‌مند شوند و هم جامعه از وجود آنان بهره‌مند شود.

 

رسالت‌های الگوی تعالی دختران

ملاحظه‌ی خاص ما در الگوی تعالی دختران این بود که به نظر می‌رسید اولاً باید از هویت دخترانه در برابر بی مهری‌ها و غفلت‌ها صیانت شود که در آنجا به صورت مبسوط مطرح شده است. پس یکی از رسالت‌های الگوی تعالی، پاسداشت هویت دختران به‌عنوان یک هویت گرامی در صحنه‌ی هستی است.

ملاحظه‌ی دوم، عبارت از این است که باید نقش‌های فراموش‌شده را برجسته سازیم؛ زیرا برخی نقش‌ها که در حیات طیبه‌ی بانوی تراز اسلامی دارای اصالت هستند، عمداً توسط نحله‌های فکری و گفتمان‌های خطرناک به فراموشی سپرده شده است. همین امروز که ما در خدمت شما هستیم، از نظر جهانی روز زن است و شنیدم در آمریکا، این روز را، روز بی‌زن نامیده‌اند و می‌خواهند اعتصاب کنند؛ چون مورد ظلم و ستم هستند. می‌خواهند با این کارها نقش خود را در جامعه آشکارسازی کنند. مطالبه‌ی جامعه‌ی بانوان در غرب، مطالبه‌ی بازار کار و مسائل اقتصادی است که ذیل گفتمان فمینیسم مطرح می‌شود. احساس ناامنی شغلی و اجتماعی دارند و احساس می‌کنند مورد استثمار قرار گرفته‌اند.

بر اثر این گفتمان غالب در زمان ما، برخی نقش‌های اصیل و ریشه‌دار که مبانی استوار در آفرینش الهی دارد، مورد غفلت یا انکار یا ستیز قرار گرفته است. رسالت الگوی تعالی این است که این نقش‌ها را یادآوری و برجسته‌سازی کند. این کار باید تکمیل شود تا از دلِ آن، نقشه‌ی راه تربیت برای دختران مسلمان عالم خارج شود و از آن، نقشه‌ی خودسازی و منشور تربیتی به دست آید. وقتی به اینجا برسد، می‌شود گفت که این ایده به مقصود خود رسیده است.

 

دختر مؤمن انقلابی، پشتکار علمی دارد

حال سراغ ساحت علمی می‌آییم و می‌خواهیم در مورد این مسئله صحبت کنیم.

شما اکنون دانش‌آموز هستید و مشغول فعالیت در ساحت درسی و علمی. خانواده و مادران شما این را پذیرفته‌اند؛ به همین دلیل شما را از بسیاری از مسئولیت‌های جاری در خانواده معاف می‌نمایند و اگر امر دایر بین درس و انجام یک کار در خانه باشد، پدران و مادران ترجیح می‌دهند که آن کار را خود بر عهده بگیرند تا شما به کار درسی خود برسید.

این مسئله‌ی امروزِ شما است و مسئله‌ی فردا، ادامه‌ی کار علمی و درسی است.

برای امروز، بر اساس موازین، به شما پیشنهاد می‌شود که حقیقتاً هویت دانش‌آموزی خود را جدی بگیرید. حال که این فرصت به شما داده شده و این زمینه فراهم است و خانواده آن را به رسمیت شناخته و حمایت می‌کند، شما که یک دختر مؤمن انقلابی هستی، باید این فرصت را غنیمت بشماری، زیرساخت‌های علمی خود را محکم و استوار سازی و سطحی درس نخوانی و تنها هدفت نمره نباشد. نگاه دختر مؤمن به کار درسی و علمی خود، باید کاملاً جدی و با فرصت‌شناسی باشد و از این فرصت استفاده کند تا زیرساخت‌ها را برای حیات علمی پیش روی خود فراهم آورد. پس، از این فرصت استفاده کنید و مبانی درسی خود را خیلی محکم، قوی و استوار پیش ببرید.

این توصیه، مبانی دینی هم دارد. به مناسبت استعدادی که خدا به شما داده و نقش‌های جدی و انقلابی آینده و نقش علم در زندگی فردی، باید درس بخوانید و درس را جدی بگیرید.

اکنون کتاب‌های متفاوت درسی تدوین شده و فرض این است که کسانی که این سیر را تدوین کرده‌اند، کارشناس هستند و زحمت کشیده‌اند و در مجموع، آنچه به دست آمده مناسب است و ما نسبت به آن احساس خوب داریم؛ لذا باید برای آن تلاش کنیم، مباحثه کنیم و کار تکمیلی کنیم. درس خواندن ما نباید سطحی و زینتی باشد و اگر این‌چنین شد، هم به خودمان و جوانی خودمان، هم به آرمان‌های خودمان، هم به خانواده‌مان و هم به جامعه جفا کرده‌ایم. از هر زاویه‌ای که ببینید، دختر خانمی که سطحی درس می‌خواند، باید خود را ذیل «ظَلَمْتُ نَفْسی؛[1] به خودم ستم کردم» تعریف نماید؛ زیرا این کار خطا، گناه و اشتباه است.

توصیه این است که به تحصیل، کیفیت دهید و روش‌مند مطالعه کنید. جنس تحصیلات ما بیشتر، حافظه‌محور است و شما باید زحمت بکشید و آن را با تفکر، تعمیق کنید. جای تفکر در نظام تحصیلی ما، تا حدودی خالی است. من معتقدم به موضوع اندیشه، ژرف‌نگری و ژرف‌کاوی در سیستم عمومی تعلیم و تربیت ما جفا شده و به همین دلیل، توصیه این است که شما متفکرانه درس بخوانید و تفکر را وارد سیستم تحصیلی خود نمایید.

طبعاً اگر انسان با اخلاص و به خاطر خدای متعال و برای تقویت بنیه‌ی فکری و اعتلای شخصیتی خود و در کنار آن برای مقدمه‌سازی ظهور و گام برداشتن در مسیر تمدن اسلامی درس بخواند، مدرسه‌ی او و کلاس او و فرصتی که می‌گذارد، عبادت محسوب می‌شود و خوش به حال چنین کسی! کسی که به خاطر خدای متعال و آرمان‌های بزرگ درس می‌خواند و درس خواندن او دارای جهت‌گیری و انگیزه‌ی الهی است، هر مقدار که مطالعه و یادداشت و برداشت دارد، عبادت محسوب می‌شود.

 

چند توصیه درباره‌ی حیات علمی دختران دانش‌آموز

اما نسبت به آینده و حیات علمی شما در آینده چه نکاتی باید مد نظر قرار گیرد؟

 

1. شناخت علایق خود

اولین نکته عبارت از خودشناسی از منظر علاقه‌ی فردی و شخصی است. ممکن است بگویید خودمان و علاقه‌ی خود را می‌شناسیم. علاقه جایی است که انسان تمایل و دلبستگی دارد و وقتی آن موضوع را مطالعه می‌کند، گویی در حال تفریح است و لذت می‌برد. اینکه انسان علایق خود را خوب شناسایی و خود را کشف کرده باشد، نقش خیلی مهمی در پیشرفت دارد.

 

2. کشف استعداد خود

دومین مطلب، خودشناسی از منظر استعداد است که به تفاوت‌های فردی برمی‌گردد. اشخاص از نظر ظرفیت علمی و فکری با هم تفاوت دارند. به همین دلیل در برخی موضوعات، آمادگی درک و فهم بیشتری دارید و در برخی موضوعات، آمادگی کمتری. یک دانش‌آموز در درس ادبیات و دیگری در ریاضیات و دیگری در زمینه‌ای دیگر شکوفا می‌شود. اینجا بحث‌های فنی مطرح است که الان جایش نیست و باید در جای مناسب، در مورد واقعیت یا عدم واقعیت این بحث‌ها صحبت کنیم؛ اما اجمالاً تفاوت‌هایی وجود دارد و «خَلَقَكُمْ أَطْواراً؛[2] شما را مختلف آفرید» این‌ موارد را نیز در بر می‌گیرد.

البته بین علاقه و استعداد مناسبتی وجود دارد. گاه شما به یک موضوع علاقه دارید، اما استعداد لازم را ندارید. گاهی این دو با هم جمع می‌شوند و انسان در یک موضوع، هم علاقه و هم استعداد دارد. گاهی نیز در یک مورد، استعداد دارد، اما علاقه ندارد. ممکن است دلیل، سابقه باشد. برای نمونه کسی در دوران ابتدایی، معلم ریاضی خیلی محبوبی داشته و اکنون به درس ریاضی علاقه‌مند شده است یا مثلاً پدر ما به درس ریاضی علاقه‌مند بوده است. الان به ریشه و سابقه کاری نداریم؛ مهم است که اکنون شما در حوزه‌ی فعالیت‌های علمی و درسی، علایق و استعداد‌هایی دارید و شناخت اینها، کمک بزرگی برای زندگی پیش روی شما است.

جایی که استعداد و علاقه‌ی انسان به هم می‌رسد، منطقه‌ی طلوع شخصیت علمی او است. ما کم نداریم کسانی که بر اساس علاقه، وارد یک زمینه شده‌اند، اما استعداد لازم را نداشتند و سوختند. آنجا که علاقه و استعداد با هم متمرکز می‌شود، فضا فراهم می‌گردد و محیط طلوع شخصیت علمی ایجاد می‌شود.

 

3. توجه به تناسب رشته تحصیلی با جنسیت

مطلب دیگر اینکه توجه به عرصه‌های علمی در زمان ما خیلی متنوع و رشته‌بندی شده که سابقاً این‌گونه نبوده است. در فضای رشته‌ها و عرصه‌های تحصیلی، یک نکته‌ی مهم، نسبت آن مسیر تحصیلی با هویت جنسی ما است. البته تعریف خیلی دقیقی ندارد، اما قابل تحلیل و به دست آوردن است. برخی رشته‌های تحصیلی، در افق شخصیتی ما، با بانو یا زن بودن ما، مناسبت پیدا نمی‌کند و همخوانی ندارد و این باعث می‌شود یک تبصره ذیل قاعده‌ی ما مطرح شود. پس یک نکته این است که آیا مسیر‌های تحصیلی یا رشته‌های تحصیلی تعریف شده، با جنسیت ما همخوانی دارد یا خیر؟

در اینجا چند پرسش مطرح می‌شود که به روشن‌تر شدن بحث کمک می‌کند. نخست آنکه آیا تحصیل برای تحصیل است یا برای پز دادن یا خدمت کردن؟ اگر کسی برای تحصیل و مدرک و پز درس بخواند، باخته است؛ چراکه عمرش را تلف کرده و به زندگی ایمانی و حیات طیّبه نرسیده است. باید ببینیم کدام یک از رشته‌های پیش رو تناسب بیشتری با خدمت دارد و اینجا سؤالات تکمیلی ایجاد می‌شود.

یک پرسش این است که آیا آن رشته‌ی تحصیلی با هویت بانوانه، نقش‌های اصیل و مبنایی و مورد رضا و خواست الهی در مورد یک بانوی مؤمن تراز، تعارض و تزاحم دارد یا ندارد؟ اگر بگویید مهم نیست، می‌گوییم پس عمر چه می‌شود؟! عمر امانت است و باید طبق قاعده‌ی حکمت آن را بگذرانی. قاعده‌ی حکمت می‌گوید: باید از لغو و بیهودگی دوری کرد. تحصیل برای خدمت و کار مفید است و شما می‌خواهید از رهگذر این تحصیل، گره از کار زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و آرمانی خودتان باز کنید. حتی اینکه بخواهید مکمل درآمد خانواده باشید، بد نیست و با خواست الهی قابل جمع است.

اگر حاصل تحصیلات شما پیش‌برنده باشد، باید ببینیم آیا آن خدمت با نقش‌های اصیلی که خدا بر عهده‌ی ما گذاشته است، مثل نقش همسری و مادری، تعارض پیدا می‌کند یا خیر؟

ممکن است بگوییم طبع آن رشته با این نقش‌ها تعارض پیدا نمی‌کند؛ اما این کافی نیست و باید واقعیت صحنه را بررسی کنیم و پاسخ دهیم که آیا واقعیت صحنه‌ی آن خدمت، با حفظ حیا و عفت در زندگی یک بانوی مؤمن و مسلمان تعارض پیدا می‌کند یا خیر؟!

سؤال بعدی این است که آیا انجام آن خدمت ـ با فرض هماهنگی با نقش‌ها و وجود محیط سالم ـ با طبع لطیف یک خانم و یک بانو که طبع ریحانی است، هماهنگی دارد یا خیر؟! مثلاً شما در یک رشته‌ی خوش‌بازار و خوش‌درآمد تحصیل می‌کنید و می‌شوید خانم مهندس فلانی. حال می‌خواهید از آن تحصیلات استفاده کنید و فرض می‌کنیم که بگویند این بانوی مهندس می‌تواند زمان کاری خود را با همسرداری و بچه‌داری‌اش هماهنگ کند که البته اینها رؤیا و خواب است! ضمناً محیط را طوری ایجاد کرده‌اند که این خانم اصلاً با مرد‌های نامحرم برخورد ندارد. اگر در محیط مختلط قواعد را رعایت نکنند، مشکل برایشان ایجاد می‌شود. برخی خانم‌ها با همکاران مرد خود خیلی صمیمی‌تر از شوهر خود هستند و اصلاً انگارنه‌انگار که رابطه‌ی محرمیت وجود دارد! حال اگر همین خانم در فضایی باشد که دائم در فضای سخت کاری قرار دارد، در واقع سوخته است. این خانم با این وضعیت نمی‌تواند یک همسر خوب باشد؛ وقتی می‌تواند همسر خوبی باشد که طبع ریحانی و لطافت زنانه در شخصیت او وجود داشته باشد.

متأسفنه الان عمدتاً ذهنیت دختران ما معطوف به پز و عنوان و پول و... است.

برخی رشته‌ها با نقش‌آفرینی آینده، طبع خانمانه و خدمتی که قرار است ارائه کند، سازگاری دارد؛ اما واقعیت صحنه‌اش اختلاط بی‌حساب و کتاب است. مثلاً برخی رشته‌های هنری این‌گونه است. آیا یک خانم مؤمن حاضر است این کار را بکند؟! آیا یک بانوی مؤمن که امتداد خود را در بهشت الهی می‌بیند، حاضر است در این فضای ناهماهنگ وارد شود؟ شما خودتان آگاه هستید و از مصداق‌ها اطلاع دارید.

یک نکته‌ی دیگر هم باید اضافه کنیم و آن اینکه چون نگاه من، نگاه آرمانی است و به فکر فردای جامعه و فردای آرزو‌های بزرگ اسلامی هستم و می‌خواهم شخص مفید و بلکه شخص خیلی مفید باشم، باید جواب دهم که در ترتیب اولویت جامعه‌ی ما، چه چیز‌هایی برای امروز و فردا بیشتر مورد نیاز است. این کار نیازمند مطالعه‌ی وضعیت است. در برخی رشته‌ها به‌قدری خانم‌ها رفته‌اند که اشباع شده است و زمینه‌ی ایفای نقش مفید اجتماعی در آن وجود ندارد؛ هرچند رشته‌ی خوبی باشد. این نکته، قابل ملاحظه است و باید مد نظر قرار گیرد. مقداری آینده‌شناسی هم لازم است و همچنین مشاورانی که بتوانند انسان را کمک دهند.

 

شاخص‌های انتخاب آینده‌ی تحصیلی

با این توضیحات شاخص‌های انتخاب رشته تحصیلی عبارتند از: علاقه، استعداد، تطابق با نقش‌های اصیل و روحیات زنانه، برخورداری از محیط مناسب و نیاز کشور.

با بررسی این شاخص‌ها، برخی تحصیلات و شغل‌ها برای خانم‌ها اولویت پیدا می‌کند. معلمی همواره جایگاه و ظرفیت فوق‌العاده‌ی خود را دارد. منظور ما از معلم و مربی، یک معلم و مربی تراز و درجه یک است و باید مقدّمات فراوانی را طی کند تا این اتفاق بیفتد. در همین معلمی، فضای رشته‌ها متنوع می‌شود و این سؤالات به او کمک می‌کند تا انتخاب مناسبی داشته باشد. با این فرض، عرصه‌هایی نظیر زبان انگلیسی، زبان فارسی، روان‌شناسی، علوم تربیتی، پژوهش و قالب‌های پژوهشی در بیشتر موارد، با نقش‌های زنانه و طبع خانمانه تناسب دارد. خانم‌ها ریزبین، دقیق، جزئی‌نگر، همه‌جانبه‌نگر و جدی هستند. از این جهت، برای کار‌های پژوهشی خیلی مناسب هستند.

در بعضی زمینه‌ها برای تأمین آینده‌ی خانم‌ها، باید حتماً بانوان متخصص داشته باشیم؛ مثل پزشکی و پیراپزشکی. در زمینه‌ی میدان هم بعد باید بررسی شود. چنین کسی برای آنکه تخصص مناسب دارد، کافی است یک مطب اختصاصی بزند یا وارد بیمارستان‌های مخصوص بانوان شود که او را روی دست می‌برند و می‌تواند به هزاران نفر خدمت‌رسانی کند.

 

وظیفه اعضای انجمن اسلامی در فضای آلوده‌ی دانشگاه

متأسفانه محیط‌های تحصیلی ما نوعاً محیط‌های خوبی نیستند. این مسئله نیاز به شرح و تفصیل و توضیح ندارد و شما محیط دانشگاه‌های دولتی، آزاد و غیرانتفاعی ما را می‌بینید. محیط‌های تحصیلی ما در فضای آموزش عالی، نوعاً و متأسفانه در بیشتر موارد، محیط‌های تمیز، دلنشین و دلخواه برای یک دختر خانم مؤمن و انقلابی نیستند و از نظر حیا، عفت، اختلاط‌ و گفتمان‌های نامناسب و علم‌جویی در بیشتر موارد، واقعیت ندارد و سر نمره، معامله برقرار است. فضا‌های نامناسبی است و این اواخر بدتر هم شده است.

یک دختر خانم عضو انجمن اسلامی مؤمن باید امروز آن‌قدر شخصیت خود را خوب و محکم و قوی بسازد که در این محیط، فعال باشد. کسی که شخصیت منفعل داشته باشد یا به استحکامات فکری لازم نرسیده باشد یا مهارت‌های مناسب زندگی اجتماعی را فراهم نکرده باشد، متأسفانه آسیب می‌بیند. اما اگر قوی باشد و خود را خوب ساخته باشد، آنجا برای او میدان جنگ خواهد بود و باید با صلابت وارد شود و مهارت‌هایی که فراگرفته را به کار بگیرد. چنین خانمی حجاب خود را چندین برابر می‌کند، خواهریابی می‌کند و وارد تشکل‌های جدی می‌شود و فعالیت انقلابی می‌کند.

بسیاری از پدر و مادر‌ها به من گفته‌اند که بچه‌ی ما خوب، مؤمن، محجّبه و انقلابی بود، اما از وقتی دانشگاه رفته، ضربه‌ی فنی شده و دیگر به نماز و ارزش‌های دینی کم اهمیت می‌دهد. محیط دانشگاه‌ها افراد را استحاله می‌کند و شخصیت آنان را تغییر می‌دهد.

من به شما نمی‌گویم به دانشگاه نروید؛ اتفاقاً می‌گویم بروید، اما آماده شوید، سپس بروید. این چند جلسه کارگاه نیاز دارد تا بگوییم چگونه از محیط آسیب نبینید و حتی اثر هم بگذارید. نمی‌توانیم به جوانان انقلابی خودمان بگوییم دانشگاه نروید و میدان را رها کنید. باید بروید و جوّ نسبتاً سکولار دانشگاه‌ها را تغییر دهید.

افرادی که احساس می‌کنند آماده‌ی جنگیدن در آن میدان‌ها نیستند و روحیه‌ی جنگیدن با پسر‌های کمتر عفیف یا استاد‌های آن‌چنانی را ندارند، راه باز بسته نیست و می‌توانند به محیط‌های کاملاً سالمی که آماده شده است، مراجعه کنند. چنین کسی باید مقداری زحمت بکشد و خود را به این دانشگاه‌ها برساند. در این محیط‌ها امنیت‌خاطر دارند و وقت خود را برای دفاع از خود و حفظ امنیت خود تلف نمی‌کنند و به کار علمی خود می‌رسند.

 

حوزه یا دانشگاه؟

نکته‌ی پایانی یک سؤال است و آن اینکه برخی می‌گویند: حوزه‌ی علمیه یا دانشگاه؟! این پرسش کمی غلط است، اما خب اشکالی ندارد. حوزه‌ی علمیه‌ی ما در پهنه‌ی علوم انسانی، با گرایش‌های خاص خود تعریف می‌شود و زمینه‌ی تحصیل در آن، در سراسر کشور و در بیشتر شهرستان‌ها فراهم است و جزء رشته‌های شناخته‌شده است و مدرک معتبر و امکان ادامه تحصیل هم دارد. من مسئولیت حوزه‌ی خواهران را بر عهده دارم و در این زمینه اطلاعات فنی‌تری دارم. الان هم برای حوزه‌ی خودمان در شهرمان، ساختمان خیلی خوبی داریم می‌سازیم. این میدان گشوده است و اگر کسی علاقه و استعدادش را دارد، جزء زمینه‌هایی است که هیچ‌یک از موانع سابق را ندارد. محیطی تمیز، سالم و میدانی هماهنگ با روحیات خانمانه آنجا فراهم است. این جزء فضیلت‌های این رشته است، اما باید در نظر داشته باشید که از نظر محتوا مقداری سنگین‌تر است. به لحاظ ذاتی هم این رشته دارای فضیلت است و باعث انس بیشتر با قرآن کریم، کلمات اولیای خدا و جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی می‌شود که فیض فوق‌العاده بزرگی است.

هماهنگی‌اش با خانم‌ها رعایت شده و محیط مطلوبی دارد که هم از نظر ذاتی شرافت دارد و هم از نظر اجتماعی اگر تحصیلات خود را تا سطوح قابل توجهی بالا ببرید، تقاضا برای نقش‌آفرینی شما در جامعه وجود دارد و ان‌شاءالله بیشتر هم خواهد شد.

 



[1]. قصص: 16.

[2]. نوح: 14.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *