متن بیانات در تبیین آیه سال ۱۳۹۶ اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان 1396/1/16


فایل pdf
متن بیانات در تبیین آیه سال ۱۳۹۶ اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان

چند تشکر تشکیلاتی

از زیارت شما عزیزان خیلی خوشحالم و برای دیدار شما مشتاق؛ چراکه در چنین جلسه‌ای بحمدالله اخوان الصفا و دوستان عزیز و یاران شایسته‌ی خودمان را یک‌جا زیارت می‌کنیم و مجمع عالی کادر در آغاز سال جدید تشکیل می‌شود.

از جناب آقای علامتی تشکر می‌کنم که گزارش خیلی خوب، مفصل و امیدبخشی ارائه کردند که هم حکایتگر برنامه‌های متنوع و مفید در سال گذشته بود و هم نگاه‌های خوبی برای سال جاری داشت. ضمن اینکه دسته‌بندی گزارش خوب بود؛ هم مبانی راهبردی در آن بود و هم میدان را خوب تشریح کردند که نشان می‌دهد مجموعه‌ی اقدامات سال گذشته، به لطف خداوند، تحت قاعده و برنامه به نقاط خوب و مطلوبی رسیده است.

از خداوند بابت این موفقیت‌ها سپاسگزاریم. امیدواریم حضرت حق کم و کاستی‌ها را به نظر عفو، بر همه‌ی ما ببخشد و ان‌شاءالله توفیق جبرانش را برای همه فراهم آورد.

آقای علامتی از همه تشکر کردند و من از شخص ایشان تشکر می‌کنم به خاطر فعالیت خوب، همّت و پیگیری‌های جدی‌شان که خیلی‌هایش از نگاه دوستان ما مخفی است. در بخش اخیر که درباره‌ی برنامه، بودجه و تثبیت موقعیت قانونی مجموعه بود، اتفاقات مهم و بزرگی افتاده است.

در کنار همه‌ی اتفاقاتی که رخ داده، برنامه و بودجه‌هایی که دوستان به‌موقع تنظیم می‌کنند، جای تشکر ویژه دارد. بنده هم از همه‌ی کسانی که آقای علامتی از آنان تشکر کردند ـ ستاد و مؤسسات اقماری و در صدر همه، شورای محترم مرکزی ـ تشکر می‌کنم. امیدوارم خداوند متعال از فردفرد شما عزیزان به لطف و کرمش بپذیرد و ان‌شاءالله جزء حسنات عزیزان ثبت و از دارایی‌های قیامتی‌شان محسوب شود.

آنچه برای مجموعه‌ی ما اتفاق افتاده، بر اثر همّت بچه‌های عزیز در انجمن‌های اسلامی، صفا، نورانیت، نگاه ولایی و بصیرت آنها به دست آمده است. پشتوانه‌ی ما در این مجموعه، همین سرمایه بسیار عظیم و شگرفی است که انسان احساس می‌کند جمع شدن آن، مخصوصاً در این روزگار، جز با فضل پروردگار امکان‌پذیر نیست. جذب دل‌ها و شکل گرفتن این جمع نورانی، از جای دیگری هدایت می‌شود.

 

همه باید قدردان انجمن‌های اسلامی باشند

حضرت آقا در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش فرمودند: میلیارد‌ها هم سرمایه‌گذاری شود، نمی‌توانیم اندکی از این حضور انقلابی، باطراوت و بانشاط را فراهم آوریم. همه باید حضور خودجوش این بچه‌ها در عرصه‌های مختلف و نیز این جمع بزرگ، سازماندهی‌شده، باطراوت و بانشاط را قدر بدانند. ان‌شاءالله من و شما نیز قدرشناس باشیم.

من هر وقت به یاد نشاط، اخلاص و همّت‌تان می‌افتم و این مجموعه‌ی نورانی دل‌ها، اندیشه‌ها و روحیات را در نوجوانان و جوانان عزیز یادآور می‌شوم، قلبم سرشار از امید می‌شود و البته کاری جز دعا هم از ما برنمی‌آید.

امروزه عرصه‌ی اجتماع بسیار پیچیده شده است و از نظر محیط درسی و تربیتی، مشکلات فراوانی داریم که حقیقتاً خوف‌انگیز است. منتها وقتی انسان به سرمایه‌ها نگاه می‌کند، دلش گرم می‌شود و به رزق «لایحتسب» دل می‌بندد. ان‌شاءالله از خزانه‌ی کرم حضرت حق، هر روز ما بهتر از دیروزمان باشد و فردا‌های ما بهتر از امروز.

افتتاحیه و اختتامیه سال 95 با نام حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. خدای متعال به واسطه‌ی نام نورانی آن حضرت که درحقیقت مظهر جمال و جلال حضرت حق است، برکاتش را به کشور عزیز ما رساند. این بارش‌های مداوم، منظم و فراگیر رحمت الهی، خیلی دلنشین بود.

فکر می‌کنم سال 96 سال خیلی خوبی برای کشور باشد. برای تشکیلاتمان، انجمن اسلامی و میهن اسلامی اتفاقات خوبی در پیش است. تفأل خیر می‌زنیم و امیدمان به فضل حضرت حق و مدد اولیای الهی و عنایت ویژه‌ی جمال و جلال حضرت حق، حضرت بقیت‌الله الاعظم است.

 

علت تکرار آیه سال ۱۳۹۶

طبق سنت حسنه‌ی هر ساله، باید آیه‌ای را به‌عنوان آیه سال برگزینیم. به دو دلیل انتخاب ما برای سال 96، همان آیه سال 95 است. دلیل اول و مهم‌تر، ظرفیت فوق‌العاده‌ی آیه است. هرچه انسان تدبر می‌کند، می‌بیند گنج‌های استخراج‌نشده‌ای در این آیه کریمه‌ی نورانی هست. برای ما این فرصت خیلی مغتنم است که از این تلاش مضاعف جهت بهره‌مندی‌های بیشتر دست برنداریم.

این آیه نورانی، یک منشور جامع راهبردی تربیتی برای یاران امام عصر (علیه السلام) می‌باشد. خطوط اصلی آن با چینش بدیع، زیبا و دلنواز قرار گرفته و ربطش به هویت امروز ما و آن قوم نشان‌دار و برگزیده و مورد عنایت، فوق‌العاده امیدبخش است. لذا نباید از آن ساده بگذریم. سال گذشته بعضی از بخش‌های این آیه کریمه را بررسی کردیم، ولی بخش‌هایی هم باقی ماند. امید دارم با تکیه بر مضامین عالی این آیه نورانی، بتوانیم بیشتر از آن فیض ببریم. کارهای خوبی دوستان انجام دادند و کتاب‌هایی که تولید شد، هم برای مربی و هم برای دانش‌آموز جالب است. بر اثر ابتکار عزیزان کتاب کاری به دست آمده است که متأسفانه برای بهره‌برداری از آن زمان نداشتیم. حالا فرصت مناسبی پیش آمده است تا دوستان از کارهای انجام‌شده به‌خوبی استفاده کنند. البته باید کارهای تکمیلی هم انجام دهیم.

دوستان ما در مرکز قم نیز تدابیر تازه‌ای دارند که با توجه به این فرصت، می‌توانم در همفکری و تدبر جمعی آنان مشارکت بیشتری داشته باشم.

دلیل دوم تکراری بودن آیه سال این است که همه‌ی ما مقداری کم‌کاری و تأخیر‌هایی در تولید مضامین و محتوا داشتیم. این دو دلیل باعث شد که در سال96 همچنان در سایه‌سار این آیه نورانی قرار گیریم.

البته در این زمینه سابقه داریم و قبلاً نیز برخی آیات مکرر انتخاب شدند و دوستان دیدند که این تکرار به نفع آنان تمام شد. بعضی از عزیزان که طی دیشب و چند روز اخیر مطلع شدند احتمالاً این اتفاق می‌خواهد بیفتد، از این فرصت پیش‌آمده خیلی خوشحال شدند.

 

حب الله، اصل و اساس تمام نیکی‌ها

با توجه به این آیه‌ی کریمه‌ی نورانی و قرار داشتن در ماه رجب المکرم، و در پیش بودن شعبان المعظّم و ماه مبارک رمضان، نکته‌ای را بیان می‌کنم.

نکته‌ی کلیدی آیه کریمه که باید در آنجا خیلی تمرکز کنیم، جمله‌ی اول است: «يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ؛[1] آنان را دوست می‌دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند» که باز کردن باب دوستی، محبت و عشق‌ورزی با ساحت قدس ربوبی است. این قطعه‌ی خیلی زیبا و جالب، گویا تکیه‌گاه جمله‌های بعدی است. اگر سراغ «أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ؛ با مؤمنان، فروتن هستند» بروید، آن خدمت محبانه و عاشقانه به خلق برگزیده که جامعه‌ی مؤمن است؛ یا «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ؛ بر کافران سرفرازند»، باز تکیه‌گاهش همان عشق الهی، محبت و دلدادگی به ساحت قدس ربوبی است که غیرتمندانه از باب عشق در برابر کفار، آن عزت شکل می‌گیرد و می‌درخشد. یا در ارتباط با جهاد، اصلاً جهاد بدون عشق به ثمر نمی‌رسد و تکیه‌گاه جهاد، عشق است. «باب المجاهدین»، «باب العشاق» است؛ تا کسی به آن رتبه از محبت به حق تعالی نرسد، نمی‌تواند حق جهاد را ادا کند و اساساً چیزی به نام جهاد شکل نمی‌گیرد. یا در مسئله‌ی «وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ؛ از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌ترسند»، شجاعت و نهراسیدن از تبلیغات دشمن، به آن خصلت اول برمی‌گردد. صدراعظم خصال مؤمنان و انصار المهدی، همین محبت است که در جمله‌ی اول به صورت تعاملی آمده است: «يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ».

این مسئله به‌قدری در عصر ما مصداق پیدا کرد که انسان حیرت می‌کند. مثل اینکه باب ولایت الهی در جلوه‌ی محبتی در عصر ما یک انفتاح خاص داشته؛ مخصوصاً در جامعه‌ی جوان که مسئله‌ی محبت عمدتاً شکل‌گیری و رونقش در عهد جوانی است. وقتی سن انسانی که عشق و محبت در او شکل گرفته، بالاتر می‌رود، در عشق پخته‌تر و درخشان‌تر می‌شود. شهدای عزیز ما یکی از یکی عاشق‌تر و در باب محبت پیش‌روتر بودند.

 

زمانه‌ای استثنایی در گشوده شدن باب عشق الهی

بر اساس تشخیص‌های ظاهری، مطالعه‌ی تاریخی و بررسی‌ها، می‌توان گفت که هیچ زمانی این‌قدر باب عشق الهی باز نبوده و هیچ زمانی برای خدای متعال این‌قدر عاشق به مقصد نرسیده است. اصلاً عادی نیست و معلوم است دست عنایتی در کار است. این‌قدر دلبری، آن‌هم در چنین روزگاری! انسان واقعاً متحیر می‌شود.

شما در برنامه‌هایتان دیدار با مادران شهدا را داشته‌اید. این بانوان بزرگوار با وجود تقدیم شهید یا شهیدان، باز هم خود را بدهکار می‌دانند. پدران بزرگوار شهدا نیز همین‌طورند. گاهی انسان عشق الهی را در همسران شهدا جدی‌تر از خود شهدا می‌بیند که واقعاً حیرت‌آور است.

همین‌ها سرمایه اصلی انقلاب اسلامی است. اگر می‌خواهید کتاب الحب و کتاب العشق را بخوانید، به خاطرات شهدا مراجعه کنید. بی‌دلیل نیست که سر خیل عاشقان روزگار ما، رهبر عزیزتر از جان ما، به این باب اشتیاق نشان می‌دهند و به خواندن آن توصیه می‌کنند. احساس آقا را نسبت به این آثار ببینید! این تحریر‌ها درواقع شرح باب عشق و محبت است. بزرگان اهل معرفت در شرح باب محبت ماندند و قلم‌هایشان شکست. به قول مولوی: «چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت؛ چون به عشق آمد، بر خود شکافت». اینجا، جای قلم و نوشتن نیست، اما خاطرات شهدا شرح عاشقی است. جلوه‌ی اخیرش را در تقریظ‌ها و مواجهه‌ی حضرت آقا با آقای خوش‌لفظ دیدید. دوست ایشان آقای چیت‌سازان و حکایت شرح عشقی که همسر ایشان ارائه کرد و...

غرض اینکه مسئله، مسئله‌ی محبت و باب، باب محبت است. جلوه‌های تازه‌اش ـ یعنی شهدای مدافع حرم ـ هوش از سر انسان می‌برد. اینها چه کسانی هستند؟ خانواده‌هایشان و همسران عزیزشان، معیار حبّ الهی در زمانه‌ی ما شدند. عصری را بیاورید و نشان دهید که خدای متعال این‌قدر عاشق داشته است؟! بی‌جهت نیست که می‌گوییم قوم برگزیده، همین‌ها هستند.

در چنین زمانه‌ای، اگر باز بمانیم، و از این کاروان عشق جا بمانیم، باخته‌ایم. در روز قیامت ما را با چه کسانی روبه‌رو می‌کنند؟ روزی که میزان را می‌گذارند، ما را با چه کسانی می‌سنجند؟ حواسمان باشد که جا نمانیم. خدا می‌داند که نگرانی من فقط همین است که در چنین روزگاری که باب عشق و عاشق در ساحت قدس ربوبی این‌قدر گشوده و بازار عاشقی حضرت حق چنین گرم است، ما از خیل عاشقان جا بمانیم. هر کس مشغول چیز دیگری باشد، اعم از بازار مکاره دنیا، محاسبات مادّی و قضایای پیش‌پاافتاده، باخته است. کافی است ما را با یکی از این شهدای عزیز روبه‌رو کنند، چیزی برای ما باقی نمی‌ماند.

تا جوان هستید قدر بدانید و کم نگذارید. فصل «یُحِبونَه»، فصلی است که واقعاً جنون می‌آورد و انسان را دیوانه می‌کند. اینکه خداوند این باب را بازکرده است که دوستش داشته باشیم، بسیار عجیب است. البته «عشق از معشوق، اول سر زند»؛[2] از آنجا است که دلبری آغاز شده است. زبان حال این طرف هم این است: «الا یا ایها الساقی أدر کأساً و ناوِلْها؛ که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها».[3] یک قطره از این جام، عالم را از خود بی‌خود می‌کند. یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاده و این‌گونه هوش از سر می‌برد و عاشق از همه‌چیز دست می‌شوید. گذشتن از هر کدام از تعلقات مادّی، ماجرایی است که به قول حضرت آقا، عبور از سیم خاردار نفس است. مگر کسی می‌تواند از آنجا به‌آسانی عبور کند؟ سالکان فراوانی پاهایشان در این راه قطع شده و همان اول راه روی مین تعلقات رفته‌اند. با این حال، کسی را می‌بینید که بی‌مهابا همه‌ی اینها را پشت سر می‌گذارد و  شیطان روسیاه، روسیاه‌تر می‌شود و می‌ماند که چه خبر است! اینها دیگر چه کسانی هستند!؟ هیچ مانعی جلویشان دوام نمی‌آورد. این بابی است که به روی ما باز شده است. از فرصت جوانی‌تان استفاده کنید برای به آتش کشیدن خودتان.

الحمدلله آتش‌گیره هم که دارید. کنار هر کدام این عشاق قرار بگیرید، آتش می‌گیرید. موضوع بحث همکلاسی آسمانی، لشکر فرشتگان و... همین است؛ بنشینید کنار این شعله‌ها و ذغال وجودتان را کنار این آتش‌گیره‌ها ببرید که سرخِ سرخ هستند. اگر کسی روشن نشود، معلوم می‌شود جزء ضایعات خلقت است.

تو با نگاه دقیق خودت می‌فهمی که مرکز عشق الهی، حضرت بقیت‌الله الاعظم (علیه السلام) در این عالم روشن است که چنین آتش‌گیره‌هایی به وجود آمده است. هرجا نشانه‌ای از محبت الهی است، ذیل محبت انسان کامل تعریف می‌شود. این گرما از آنجا نشئت می‌گیرد. «این‌همه آواز‌ها از شه بود؛ گرچه از حلقوم عبدالله بود»؛[4] حمد، تسبیح، تهلیل و تکبیر ایشان است که در افراد مستعد انعکاس پیدا می‌کند. منتها مثل اینکه در زمان ما دل‌های آماده برای انعکاس آن حب الهی بیشتر شده؛ وگرنه او همیشه بوده است. ظاهراً این آینه‌های زلال بیشتر شده‌اند که البته این هم با دعای خود حضرت بوده است. جا نمانی رفیق من!

در دعای هشتم صحیفه سجادیه، می‌گوییم: خدایا به تو پناه می‌برم «مِن الحَسرة العُظمی». شک نکنید حسرت عظما در زمانه‌ی ما، جا ماندن از باب عشق الهی با وجود این‌همه عشاق است. خودمان را برسانیم کنار این آتش‌گیره‌ها تا ما هم شعله بگیریم. ان‌شاءالله خدای متعال آن شعله‌ی الهی را نصیب شما کند. فطرت‌تان بحمدالله مخمور به حب الله تعالی است و استعداد شعله‌ور شدن را دارید، فقط باید نزدیک این آتش‌گیره‌ها ببرید تا آن را به آتش بکشید.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: «أحِبّوا اللّهَ مِن كُلِّ قُلوبِكمْ؛[5] خداوند را با همه‌ی قلبتان دوست بدارید». کم نگذارید و همه‌ی دلتان را در محضر حضرت حق بیاورید. من برای اینکه این مطلب امروز را برای شما عرض کنم، دیشب مشغول بررسی «مناجات المحبّین» شدم. در فرازی می‌گوییم: «یا مُنی قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَ یا غایةَ امالِ الْمُحِبّینَ، اَسْئَلُک حُبَّک وَحُبَّ مَنْ یحِبُّک وَحُبَّ کلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلی قُرْبِکَ؛ ای آرمان دل مشتاقان! و‌ ای منتهای آرزوی دوستان! از تو خواهم دوستی خودت و دوستی دوستدارانت و دوستی هر عملی که مرا به قرب تو واصل گرداند».

 

ماهی ویژه برای برقراری ارتباط عاشقانه با خداوند

ماه رجب، فروردین عشق است. پیامی که هر شب از آسمان چهارم صادر می‌شود، غوغا است. کسی هست با من بنشیند؟ «اَنَا جَلیسُ مَن جالِسَنی؛[6] من همنشین کسی هستم که همنشین من است». من برای رفاقت با شما آماده‌ام، کسی هست با من رفیق شود؟ این پیام شب‌های ماه رجب است که از صدر شب تا صبح از طرف حضرت محبوب ازل و ابد، اعلام می‌شود. جالب است که در حدیث قدسی دیگری پیامی است که خیلی عجیب است: «یابن آدم، إنّی أحّبک، فأنت ایضاً احبِبنی؛[7] من تو را دوست دارم، تو هم مرا دوست داشته باش». ماه رجب از دست نرود. ظرفیت این ماه برای برقراری ارتباط دوستانه با حضرت حق، ظرفیت خاص و عجیبی است که اهلش می‌دانند.

 

عوامل کمک‌کننده به شعله‌ورتر شدن آتش عشق الهی

۱. بهار طبیعت

برای زبانه کشیدن آتش عشق الهی در وجودتان، به چند چیز بیشتر اهمیت دهید. دوستان از بهار طبیعت استفاده کنند که در این مسیر بسیار کمک می‌کند. برای اینکه این آتش در شما شعله‌ورتر شود، زمین و آسمان هم به کمک شما آمده است. «وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ؛[8] لشکریان آسمان‌ها و زمین از آنِ خدا است». درختان و بلبلان و قطرات و باران و شکوفه‌ها و... همه صف‌به‌صف آمده‌اند که تو را دیوانه کنند و به «باب العشق» ببرند. این فرصت خیلی مغتنم است و التقای ربیعین است؛ این دو بهار به هم رسیده‌اند. البته برای جنابعالی ربیع جوانی هم هست. به حضرت آقا عرض کردم: پیش جوانان می‌روم، پیامی بفرمایید تا به آنان برسانم. فرمودند: «به آنان بگویید که قدر جوانی را بدانند». همین توضیحی که دادیم، تبیین قدر دانستن دوران جوانی است.

 

۲. نماز

اما کمک‌کننده‌ دیگر در مسیر عشق الهی، نماز است. امسال برای همه‌ی ما ان‌شاءالله سال کیفیت‌بخشی به نماز‌هایمان باشد. همه‌چیز در نماز است. بی‌جهت نیست که صدرالعاشقین، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه اسلام) می‌گوید: «عباس جان! برو امشب وقت بگیر. من عاشق نمازم». مگر در نماز چه خبر است؟ دنیا برای حسین (علیه السلام) با نماز قابل تحمل می‌شود. جمله‌ی حضرت خیلی تکان‌دهنده است: «فهو یعلم»، محبوب من خودش خبر دارد که چقدر نماز، استغفار و دعا را دوست دارم. دنیا در منطق حسین (علیه السلام) این‌گونه است. اگر می‌خواهید حقیقت دنیا را بشناسید و بفهمید که دنیا هیچ نیست، به کربلا بیایید و با حسین همراه شوید تا بدانید که: «فَکانَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ؛[9] پس گویا دنیایی نبوده و گویا آخرت همیشه بوده است». با همان نگاه ببینید دنیای حسین (علیه السلام) چه دنیایی است و دنیای دوستان خدا را بشناسید. با نماز و جهاد نه‌تنها قابل تحمل، بلکه خواستنی می‌شود؛ لذا از دشمنان وقت می‌گیرد. اما توسط چه کسی؟ جان عالم به قربان کسی که ابا عبدالله به او گفت: «إرکب بنفسی أنت»، این کار عباس (علیه السلام) است. 

غرض اینکه برای نمازهایمان وقت بگذاریم. برای مناجات و گفتگو با حضرت حق فرصت باز کنیم. به لسان اولیا با حضرت حق صحبت کنیم. دعای «يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» را ببینید که با انسان چه می‌کند. از مصدر عشق صادر شده و این جملات برای قلب عاشق است. «یا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ، یا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ»؛ ببینید چه بابی را باز می‌کند؟ یا در دعای نورانی هر روز رجب می‌گوییم: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ‏... بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ؛ كسى كه بر غير تو وارد شود محروم است و آن‌كه به غير تو رو كند، زيانكار است... درگاه [لطف] تو به روى مشتاقان باز است». لطف تو فقط برای خوبان نیست: «رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ؛‏ رزقت براى اهل معصيت هم گسترده است و حلمت بر هر كه رو به تو آورد، متوجه است».

امام سجاد (علیه السلام) در دعای روز جمعه می‌گوید: «يا مَنْ يَدْعُو اِلى نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ»، کسی که با تو قهر کرده، صدایش می‌کنی و می‌خواهی باز هم به سوی تو آید.

با این جملات که از مصدر عشق صادر شده است، با خدای متعال صحبت کنیم. اینها خط ارتباط بین ما و مرکز اصلی محبت الهی را که «تامّین فی محبة الله» می‌باشند، وصل می‌کند. از ادعیه مأثوره استفاده کنید؛ مخصوصاً ادعیه ماه رجب که خیلی عجیب است.

 

۳. قرآن کریم

چه بابی برای ورود به حضرت عشق بهتر از قرآن کریم؟ انسان بنشیند و خدای متعال با او حرف بزند، شیرین‌تر از آنجایی است که خودش با خدای متعال حرف می‌زند. وقتی محبوب حرف می‌زند، چه به روز انسان می‌آید. دل بده و حسن استماع داشته باش. هنگامی که قرآن می‌خوانند: «فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا؛[10] به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید»، سکوت عارفانه و شنیدن عاشقانه؛ قرآن این را می‌خواهد. سکوتی عارفانه که متکی به تدبر است، و استماع عاشقانه. نه‌فقط بشنو، قرآن نوشیدن می‌خواهد.

این باب را باز کنید. آقایمان فرمود: وقت بگذارید و هر روز چند آیه را به‌صورت منظم بخوانید. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که حداقل سهم مؤمن از قرآن، روزانه پنجاه آیه است.[11]

به هر حال نقش قرآن کریم، خیلی عجیب است. کاش فرصت بود جلوه‌هایی را می‌گفتم که خدای متعال، مخصوصاً ذیل اسماء الحسنی، چه دلبری می‌کند و با دل عشاق چه می‌کند. البته برخی جاها رد گم‌کنی دارد، مثلاً در مورد یک موضوع احکامی مثل طلاق صحبت می‌کند، ناگهان یک جلوه می‌آید و اسم زیبایش را می‌برد. قرآن کتاب عشق است، ولی برای اهلش. اگر کسی اهلش نباشد، چیزی دستش را نمی‌گیرد. ان‌شاءالله در محضر قرآن کریم، اهل لطافت و اشارت شوید.

 

۴. توسل

در‌باره‌ی توسل به اولیا خدا و یاد و زیارتشان چه بگوییم؟ چه می‌شود گفت، که بحمدالله اهلش هستید. با وجود مقدس حضرت بقیت‌الله الاعظم، سهم ما از توسل کم است، با ذکر، دعا، توجه، رازگویی، عشق‌ورزی و... زیادش کنید.

جان من به قربان آیینه‌ای که می‌شود طلعت مهدوی را در شخصیت، صفا، بصیرت و جمالش مشاهده کرد. آقای عزیزمان بحمدالله آیینه‌ای است که خوب می‌تواند انوار مهدوی را منعکس سازد. مقام نیابت همین است. نایب قبلی چه بود در باب عشق الهی! سهم خود را از توسل افزایش دهید.

هیئت‌های انصار المهدی را جدی‌تر بگیرید تا هم خودمان بهره‌مند شویم و هم خادم شویم و هم بچه‌هایمان زیر این خیمه بیایند و صفا کنند. در این توسلات خیلی خبر‌ها نهفته است.

در زمان جنگ جمعه‌شبی با زیارت آل یس، به حضرت ولیّ عصر توسل داشتیم. خوشبختانه پرچم توسل با این زیارت توسط اتحادیه برداشته شد. من مشغول بودم که ناگهان به خودم آمدم و دیدم این جماعت در این عالم نیستند. بعد سر به بیابان گذاشتند. منطقه هم میدان مین بود و خطرناک. فرمانده‌ی گردان آمد و گفت: حاجی کار خودت است، برو اینها را جمع کن. فردای آن روز بچه‌ها قرار بود به خط منتقل شوند. چنان گریه می‌کردند که تماشایی بود.

یکی از آنها پایش در یک عملیات قطع شده بود. پای مصنوعی گذاشته و تمرین کرده بود. می‌گفت: به بچه‌ها بگو با من مسابقه بدهند تا ببینند کم نمی‌آورم. شفاعتش کردیم و رفت. فرمانده گفت: من به چه دلیل او را با خودم ببرم؟ گفتم: «قضایا قیاساتها معها»؛ باید برود و دلیلش خودش است. رفت و رفت...

این تأثیر کیمیایی توسل به ساحت اولیای خدا، به‌ویژه حضرت ولیّ عصر است. اگر به درگاه حضرت ولیّ عصر بروید، ایشان شما را به دستگاه سیدالشهدا (علیه السلام) می‌برند که عاشق‌پرور است.

 

۵. محبت و خدمت به مؤمنان

باب محبت به مؤمنان در ورود به بازار عاشقی، بسیار کمک‌کننده است. به دوستان و عزیزان خود و یاران اتحادیه‌ای خویش خدمت کنید. باید قدر این اخوت ایمانی را دانست.

از نزدیک‌ترین کسان که همسران و پدران و مادران و خواهران و برادرانتان هستند، شروع کنید. این باب که در اتحادیه باز است، باب بسیار خوبی است که باید قدرش را دانست و آن را توسعه داد. اینها عیال الله هستند.

در خط خدمت باشید؛ مخصوصاً نسبت به کسانی که گرفتار و مریض و محروم هستند. دیروز ملاقات یکی از دوستان رفتیم که مریض هستند و سکته کرده‌اند. تخت کناری سکته کرده بود و چشمش را گرفته بود و دیگری زبانش را. با خودم گفتم: فضای بیمارستان چقدر عجیب است؟ وقتی آنجا می‌روی، خیلی مظلوم می‌شوی. هر کس مریض می‌شود و مخصوصاً به بیماری‌های خاص مبتلا، خیلی مظلوم می‌شود.

به اتاق کناری رفتم، دیدم یک سرهنگ ارتش، یک طرف بدنش فلج شده و شرایط حادی داشت. با خودم گفتم: خدایا! این آدم سرهنگ ارتش بوده و چه تعداد انسان زیر دست او بوده‌اند، اکنون روی تخت بیمارستان است. اگر انسان بتواند غمی از دل این افراد بزداید، کار خیلی خوبی انجام داده است.

باب خدمت باب خاصی است؛ مخصوصاً خدمت محبانه، نه خدمت متکلفانه و از سر سیری و وظیفه. خدمت عاشقانه به خلق، مخصوصاً کسانی که مبتلا و مریض و مسکین و بیچاره و گمراه هستند، خیلی خوب است.

من از دیشب تا به حال حالم بسیار خوب است؛ زیرا آنها از دیدار من خوشحال شدند و خوشحالی‌شان هنوز در ذهن من هست. همانجا در بیمارستان به ذهنم آمد که چرا بچه‌های انجمن اسلامی به بیمارستان نمی‌روند؟ باید یک شاخه گل بگیرند و به بیمارستان‌ها بروند و مخصوصاً سراغ کسانی بروند که ملاقات‌کننده ندارند. وقتی این افراد حس خوب پیدا کنند، خدای متعال باب محبت خود را به روی شما باز می‌کند. من از دیشب، متوجه هستم که عنایتی به من شده است.

یک پیرمرد بود که هیچ حرکتی نداشت، گریه کرد و اشک شوق ریخت. من دیشب خیلی برای او دعا و توسل کردم.

این کار‌ها هم باعث خوشحالی آنان و هم باعث تربیت ما می‌شود.

در این زمینه اردو‌های جهادی کار خوبی است. دانشجویان با کسانی که در وضعیت سخت و مبتلا هستند، آشنا می‌شوند. این ابتلا گاهی از بی‌عاری مسئولان و گاهی از حکمت و تقدیر الهی و گاه از چیز‌های دیگر است. حتی در مورد کسانی که به حسب ظاهر در عافیت هستند نیز خدمت باعث بزرگی شما می‌شود و باب رحمت الهی را می‌گشاید. «أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ» دامنه‌ی وسیعی دارد و من معتقدم کل جامعه‌ی ایرانی را در بر می‌گیرد؛ چون همه‌ی آنان امام حسین (علیه السلام) را دوست دارند.

 

۶. اعتکاف

از ظرفیت اعتکاف خوب می‌توان استفاده کرد. اسراری در باب عشق، در اعتکاف هست که در سایر برنامه‌های عبادی نیست. من قبلاً مقداری از این چیز‌ها سر در آوردم، اما مأموریتم در این چند سال اخیر، بیشتر خدمت به معتکفین است و عمدتاً روزی ما خدمت به معتکفین در حرم مطهر رضوی و اطراف آن است. اعتکاف از چیز‌هایی است که نباید از دست دهیم.

سخت نگیرید. مولا منتظر شما است و بهانه‌هایی هم گذاشته که به هر یک متوسل شوید، به ساحت قدس ربوبی وصل می‌شوید. اما هر یک از این راه‌ها را می‌خواهید بروید، باید از روی شوق و محبت بروید. اگر نماز می‌خوانید یا خدمت می‌کنید یا هر کار دیگری، باید از روی محبت باشد. کنار مادر خود بنشینید و صورت خود را روی پایش بگذارید تا به آنجا که باید برسید، برسید. کم نبوده‌اند کسانی که از طریق خدمت به همسران خود به آنجا که باید می‌رسیدند، رسیده‌اند. به عشق حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانم خودتان خدمت کنید. خانم‌ها نیز به عشق امیر المؤمنین (علیه السلام) به آقایانشان خدمت کنند. در مورد فرزند چیزی نمی‌گویم که در این باره باید به شما ترمز بدهند. انسان در باب عشق، وقتی پدر یا مادر می‌شود، پخته می‌گردد. گاهی در زمینه‌ی فرزندم قاطی می‌کنم؛ مخصوصاً در مورد دخترانم که کم‌تحمل هستم. چندی قبل، یکی از فرزندانم مریض شده بود. خیلی بی‌تحمل بودم که ناگهان منتقل شدم به اینکه آقا و مولای ما چه می‌کشد؟! ایشان می‌فرمایند: وقتی شما مریض می‌شوید، ما مریض می‌شویم. «عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ؛[12] بر او دشوار است شما در رنج بیفتید». یک سر سوزن از عزیز را وقتی فرزندتان مریض می‌شود، متوجه می‌شود.

 

7. برائت از دشمنان خداوند

آنچه باب عشق الهی را می‌سازد و گرم می‌کند و به اوج می‌رساند، «أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ» است. هر چه در این باب جلو بروید، در منازل عشق جلوتر رفته‌اید. انسان از برخی تعجب می‌کند که میدان برایشان فراهم است، اما کم می‌گذارند. باید بایستی و سینه به سینه‌ی کفار بتازانی و یقه‌ی آنان را بگیری.

روحیه‌ی کفرستیزی، استکبارستیزی، شرک‌ستیزی و برائت از منافقین، باب العشق است. اگر این را نداشته باشی، هر چیز دیگری که داشته باشی، باز ناقص هستی. آنچه تو را کامل می‌کند، برائت از دشمنان حضرت حق است.

الحمدلله باب این موضوع باز است و باید کینه‌ی کفار و مشرکین و منافقین را در قلب خود به قله برسانید.

حضرت حق در حدیث قدسی فرمودند بابی که از ابواب دیگر برای من محبوب‌تر است، باب فریضه است و از طریق چیز‌هایی که بر شما واجب شده، بهتر می‌توانید به من برسید. «ما تَحبَّبَ إليَّ عبْدي بِأحَبَّ ممَّا افْترضْتُ عليِه»؛[13] آنچه از همه در باب محبت نزدیک‌تر است، همان چیزی است که آن را فرض کرده‌ام؛ خواه در نماز باشد یا در خمس یا جهاد یا... یک روز، اول صبح، وقتی هنوز هوا تاریک بود، درِ خانه‌ی ما را می‌زدند. در را باز کردم، دیدم یک پیرمرد دم در ایستاده و یک جعبه‌ی چوبی همراه او است. گفتم: چه شده است؟! گفت: آمده‌ام تا خمس خود را حساب کنم. به او گفتم: درست است که روحانی و امام جماعت و امام جمعه هستیم، اما جوان هستیم و می‌خواهیم سر صبح مقداری بخوابیم. گفت: امروز، روزِ خمس من است و اصلاً دیشب خواب نداشته‌ام. به او گفتم: این جعبه چیست؟! گفت: متعلق به درختِ آقا است و متعلق به کسی است که آقای محله است. معلوم بود که آن محصول با عشق آماده شده است. دفتر خود را آورد، حساب و کتاب‌ها را انجام دادیم و همانجا پرداخت کرد و یک پاکت هم به خود من داد. به او گفتم: سهم ما را پرداخت کرده‌ای، این پاکت اضافی است؛ اما قبول نکرد. بنده‌ی خدا مشکلات مالی و بدهی هم داشت و یک خرده‌کشاورز بود، اما با عشق آمده بود تا خمس بدهد. این نوع خمس دادن است که انسان را جلو می‌برد. برخی در زمان فرا رسیدن سال خمسی، همه‌چیز را به همسر خود هدیه می‌دهند تا از خمس فرار کنند. همه‌ی ما راه‌های فرار از خمس را مسلط هستیم. حتی در زمان محاسبه‌ی خمس چانه می‌زنیم و دنبال مصالحه هستیم. اگر عاشقانه نرفتیم، از روی تکلیف می‌رویم.

هر چیزی را که خدا بر ما واجب کرده، خبر‌هایی در خود دارد.

 

نکاتی درباره‌ی سوره‌ی سال

سوره‌ی سال، سوره‌ی نبأ است. من از سوره‌ی سال گذشته از شما نمی‌پرسم. مطمئن هستم همه‌ی شما واژه‌ها و نکات تفسیری و روایی سوره‌ی مبارکه‌ی ملک را مسلط هستید. فقط باید از شما بپرسیم که چقدر توانسته‌اید این سوره را ترویج کنید؟

سوره‌ی مبارکه‌ی نبأ، سوره‌ی سال جدید ما است. از نکته‌هایی که توسط اولیای خدا در مورد سوره‌ها به ما رسیده است نباید گذشت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد سوره‌ی مبارکه‌ی نبأ فرموده‌اند: «مَنْ قَرَأَها وَ حَفِظَها کانَ حِسابُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ بِمِقْدارِ صَلوة واحِدَة»؛[14] کسی که این سوره را بخواند و آن را حفظ کند، حسابش در روزی که به اندازه‌ی پنجاه هزار سال است، به اندازه‌ی یک نماز خواهد بود. بیان دیگری از امام صادق (علیه السلام) هست که فرمودند: «مَنْ قَرَأَ عَمَّ یَتَسائَلُونَ لَمْ یَخْرُجْ سَنَتُهُ إِذا کانَ یُدْمِنُها فِى کُلِّ یَوْم حَتّى یَزُورَ الْبَیْتَ الْحَرامِ»؛[15] هر کس یک سال به این سوره تداوم داشته باشد، از آن سال عبور نمی‌کند، مگر آنکه به خانه‌ی خدا مشرّف می‌شود. ان‌شاءالله یک حجِ بدون آل سعود، روزی جمیع ما شود و با هم یک کاروان راه بیندازیم و خود ما هم روحانی کاروان و خادم کاروان شما بشویم! البته اگر آل سعود باشند، باز هم حج، مزه‌ی خودش را دارد. برای منِ روسیاه هم دعا کنید؛ چون حج مشرّف نشده‌ام. یک بار پشت نشریه‌ی زمزم عکس ما را انداخته و نوشته بودند: حاجی که حج نرفته. یک عده باورشان نمی‌شد که نماینده‌ی آقا که با بعثه مرتبط است، هنوز حج نرفته است.

در روایت دیگر فرموده‌اند: «هر کس با سوره‌ی نبأ انس بگیرد، خدای متعال به او شراب گوارای خنک می‌نوشاند».[16]

نبأ عظیم یک ظاهر دارد و آن قیامت است و یک باطن دارد که ولایت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است. شرابی هم که اشاره شد، شراب ولایت علی (علیه السلام) است که إن‌شاءالله به دست و کأس مولا خواهد بود.

این سوره‌ی مبارکه دو فصل دارد: یک فصل توحیدی و مبدئی و یک فصل معادی. گویا فصل مبدأ آن برای فصل معاد آن مقدمه‌چینی می‌کند. ما و جوانان ما به یاد معاد خیلی نیاز داریم.

 

نکات پایانی

۱. علت تأکید مقام معظّم رهبری بر اقتصاد

مطلب اول در مورد شعار سال است که از سوی رهبر عزیز و عالی‌قدر مطرح شده است. عزیزان عنایت دارند که تا مسئله‌ی اقتصاد کشور درست نشود، آقا دست برنمی‌دارند و به طور حکیمانه، دردمندانه، آینده‌نگرانه و هوشمندانه و با دشمن‌شناسی پای این موضوع هستند و تشخیص بسیار دقیق هم دارند. به رغم برخی سطحی‌نگری‌های بعضی اصحاب فرهنگ که می‌گویند مسائل تربیتی و فرهنگی ما روی زمین مانده است، آقا باز هم در باب اقتصاد سخن گفتند و بیش از 90% بیانات ایشان در نوروز امسال، در زمینه‌ی اقتصاد بود. تحلیل جامع و کامل هم داشتند. آقا به قلب سیاه شیطان زده و جریان استکبار جهانی خیلی از این تشخیص صحیح آقا ناراحت است.

ایشان در بیانات خود چند بار اشاره کردند که من از آنچه بر قشر ضعیف می‌گذرد، مطلع هستم. قشر ضعیف درک می‌کند که آقا دردِ او را می‌فهمد. صدر فهرست نیاز‌های این قشر، مشکلات اقتصادی و معیشتی و فقر است، نه مسائل فرهنگی. گاهی فقر فشار آورده و به نقطه‌ی استیصال رسیده‌اند.

نماد کارآمدی یک نظام آن است که بتواند شهروندان خود را سر و سامان دهد. یک وقت، کشوری ذاتاً فقیر است و هم فقر منابع انسانی و هم فقر منابع طبیعی دارد؛ اما ایران، کشوری ثروتمند است. آقا همان ابتدا ثروت‌ها را احصاء و دستاورد‌های حیرت‌انگیز بعد از انقلاب را بیان کردند. چرا چنین نظامی با این‌همه دستاورد و ثروت نباید در حد مطلوب خودش باشد؟! آقا فرمودند: ظاهراً مشکل مدیریتی است. این اواخر هم بحث گله‌مندی مردم را مطرح کردند و خیلی در این بخش صراحت داشتند.

قطعاً وضعیت کنونی ما برای نظام ما پسندیده نیست. آقا ایستاده‌اند تا این وضعیت بهبود یابد. نسخه‌ی بهبود هم اقتصاد مقاومتی است که نسخه‌ی کاملی است. سال گذشته، آقا شعار سال را اقدام و عمل برگزیدند. البته از خدمات تقدیر کردند؛ چراکه انصاف و عدل دارند. امسال روی مسئله‌ی تولید و اشتغال تمرکز کردند و در زمینه‌ی اشتغال، روی اشتغال جوانان تحصیل‌کرده؛ چراکه دو برابر آسیب می‌بینند.

حال ما به‌عنوان انجمن اسلامی دانش‌آموزان چه باید بکنیم؟! این کار ظاهراً مربوط به مسئولان اقتصادی و بنگاه‌داران و شرکت‌داران است! وظیفه‌ی ما چیست؟

ما باید دو کار بکنیم: کار گفتمانی و کار تربیتی؛ جریان‌سازی و نیروسازی.

ذیل کار گفتمانی و جریان‌سازی باید مسئله‌ی اقتصاد و اقتصاد مقاومتی را خوب بشناسیم و به مسائل اقتصاد خرد و کلان آشنا شویم.

باید از ظرفیت تشکیلاتی خود برای مطالبه‌گری استفاده کنیم و از مسئولان بخواهیم و به آنان مراجعه کنیم. جامعه‌ی دانش‌آموزی باید نامه بنویسند و برای پیگیری آن به مسئولان مراجعه کنند. مثلاً شما دانش‌آموزان خود را پیش فرماندار و استاندار و مدیر صنایع و معادن ببرید تا مطالبه کنند. باید مطالبه‌ی کتبی و حضوری و رسانه‌ای داشته باشیم. البته نباید مطالبه‌گری غیرمنطقی و غیرمؤدبانه داشته باشیم؛ بلکه با سبکِ آقا، یعنی در کمال ادب و تواضع و با انتخاب الفاظ درست و دیدن خدمات افراد، مطالبه کنیم.

ظرفیت ما در این زمینه خیلی بیشتر از آن چیزی است که در سال‌های قبل انجام دادیم.

در مرحله‌ی دوم باید کار تربیتی کنیم. خودِ مسئله‌ی تربیت اقتصادی بچه‌ها بابی است که باید برجسته‌سازی شود. روی دو نکته باید تمرکز کنیم که یکی روحیه‌ی تولید و کار و دیگری مهارت‌ها است. در اینجا باید درنگ و تأمل خاص داشته باشیم.

هر یک از ما باید احساس کند که اگر تولید نداشته باشد، وجودش بی‌خاصیت است. هر یک از ما باید تولید خدمت و فکر و رویه‌ی مدیریتی داشته باشیم و این روحیه را در بچه‌ها تقویت کنیم.

اما مهارت‌ها؛ باید بچه‌ها را تشویق کنیم تا مهارت‌های تازه یاد بگیرند. خدا پدربزرگ ما و گذشتگان شما را رحمت کند؛ ایشان به من می‌گفت: تو باید تمام کار‌ها را یاد بگیری. پدر و مادر‌های ما سر و کله زدن با مردم و مشتری را بلد بودند و گرچه سواد نداشتند، عقل داشتند. یک خانم باید صد نوع هنر بلد باشد و کار از دست او بر آید. الان به بچه‌ها می‌گوییم چه کاری بلد هستید؟! می‌گویند: ما درس خوانده‌ایم!

پسرم هادی امسال از اردوی جهادی برگشته بود. دیدم کار بنایی کرده و دست‌هایش تاول زده و پوستش سوخته است. بسیار لذت بردم.

در مسئله‌ی تربیت اقتصادی و همچنین در کار گفتمانی، مسئله‌ی تولید داخلی و غیرت و ارزش‌سازی نسبت به آن، موضوعی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

 

۲. کار بر روی بیانات رهبری در دیدار با انجمن‌های اسلامی

مطلب بعدی اینکه سال گذشته موفق به دیدار رهبری شدیم. اکنون در آستانه‌ی سالگرد دیدار هستیم و چند روز دیگر مانده تا سالگرد آن دیدار اردیبهشتی باحلاوت. ما در ارتباط با آن دیدار و آنچه آقا فرمودند، وظایف مهمی در زمینه‌ی فهم، ترویج و تحقق داریم و باید در هر سه عرصه کار کنیم. عرایض من در درجه‌ی اول متوجه شما است. عزیزانِ من کار‌های خوبی انجام داده‌اند، لکن نسبت به فهم بهتر آنچه آقا فرموده‌اند، باید کار کنیم. من البته در مقام درخواست دیدار جدید هستم، اما حق دیدار سال گذشته ادا نشده و زورِ من کم است. ما باید در هر سه محور مراجعه کنیم و بخوانیم و هم‌فکری و کار کنیم تا کار‌های تازه‌ای انجام دهیم.

بیانات حضرت آقا در دیدار خبرگان و اجلاس فلسطین را مورد مراجعه و بررسی قرار دهید. آن جلسه و بیانات حضرت آقا غوغا بود و چهره‌ی رهبری جهان اسلام آنجا دیده می‌شد.

 

۳. شناسایی مزیت‌های انجمن و تقویت آنها

در جلسه‌ی قبلی، در مورد چهل‌سالگی اتحادیه مطالبی را عرض کردم. اتحادیه مقداری زودتر از انقلاب به چهل‌سالگی می‌رسد و حتی اگر این‌طور نباشد، سال آینده به چهل‌سالگی می‌رسد. خوب است که امسال به استقبال برویم و در مورد مسیر طی‌شده و مسیر پیش رو، یک نگاه پخته داشته باشیم و به تحلیلی جامع دست پیدا کنیم. در این زمینه، همه‌ی ما وظیفه داریم. هیئت اندیشه‌ورز ما در مورد این مسئله، شما هستید.

باید در این زمینه مزیت‌های خودمان را بازشناسی و تقویت کنیم و إن‌شاءالله مسیری را طراحی کنیم که در زمانی کم، هیچ مدرسه‌ای بدون انجمن اسلامی نماند. ورود شما به متوسطه‌ی اول خوب بوده و باید با قوّت و هوشیاری ادامه دهید. انجمن‌های اسلامی مدارس باید تقویت شوند و به آنجا برسند که نشان‌دار شوند و درخشش داشته باشند و در شهر، اسم پیدا کنند. حداقل ما در هر شهر باید یک انجمن فراتر از مدرسه داشته باشیم. اگر ما اشتباه کنیم و اتحادیه بزرگ شود و انجمن اسلامی کوچک، باخته‌ایم. باید هم پوشش و هم کیفیت خود را ارتقا دهیم. إن‌شاءالله هدف‌گذاری کنید و اهداف به صورت کمّی معلوم باشد و هر یک از استان‌ها ظرفیت خود را برای توسعه‌ی کمّی و کیفی اعلام نمایند.

ما باید مزیت تربیتی خود را حفظ و تقویت کنیم. خوشبختانه حال و هوای تربیت در مجموعه‌ی ما موجود است. بیشتر تشکل‌های اطراف ما، برنامه‌محور هستند و ما هم مقداری مبتلا شده‌ایم. البته باید برنامه‌های فرهنگی داشته باشیم، اما نباید آن‌قدر تنوع داشته باشد که به تربیت ضربه بزند. ما باید خلأ موجود در حوزه‌ی تربیتی را پوشش دهیم. خودِ من هم آنجا نظراتی دارم و کمک خواهم کرد تا این اتفاق در حوزه‌ی تربیتی رخ دهد.

حرکت ما مانند گذشته باید مبتنی بر حرکت علمی باشد. ما الان سند‌های قابل افتخاری نظیر منظومه و الگوی تعالی و نظریه‌ی تربیت حماسی داریم که پشتوانه‌ی علمی و اجتهادی مجموعه‌ی ما است. باید این موارد را تقویت کنیم.

مسئله‌ی هیئت اندیشه‌ورز هم هست. آقا فرمودند من کلمه‌ی اتاق فکر را دوست ندارم و این کلمه را پیشنهاد دادند. همه‌ی ما باید متکی به هیئت اندیشه‌ورز متناسب با خودمان باشیم. دوستان در دفتر مرکزی و استان‌ها باید به فکر باشند که همه متکی به این هیئت‌ها باشند. معنای هیئت اندیشه‌ورز این است که افراد صاحب‌فکر و سلیقه و ابتکار را پیدا کنید و مسائل فکری را با آنها به اشتراک بگذارید و از آنها استفاده کنید. من کلیات را گفتم؛ خودتان باید هم فکری کنید تا یک چرخه‌ی اندیشه‌ورزی فعال و مستقل در مجموعه‌ی خودمان داشته باشیم. الان این بخش را داریم، اما کم و لاغر است و باید مناسب‌سازی شود.

 

۴. توجه ویژه به دانش‌آموزان متوسطه‌ی اول

نکته‌ای را که در گزارش آقای علامتی به‌عنوان رویکرد‌های سال آینده بود، پسندیدم و اگر دوستان همین را در اولویت بگذارند، اتفاقات خوبی خواهد افتاد.

متوسطه‌ی اول جای امیدبخش و شوق‌انگیزی است، اما باید هنرمندانه وارد شویم و انجمن اسلامی متناسب با آنجا را داشته باشیم. امید ما برای رونق آینده‌ی تشکلمان همان متوسطه‌ی اول است و در استان‌ها می‌بینیم که حس و حال خاصی دارند. باب سرود را اینها باز کرده‌اند؛ وگرنه در متوسطه‌ی دوم، صدای آقا پسر‌ها عجیب و غریب می‌شود! دیروز یکی از دوستان، عکسی از سرودخوانی ما را در سال 1354 آورد که برایم خیلی جالب بود.

 

۵. فعالیت در عرصه‌ی فناوری

در ارتباط با فناوری، مطالب مهمی را به آقای علامتی و دوستان در دفتر مرکزی گفته‌ام. ما الان تأکید خودمان را در این زمینه بیشتر می‌کنیم؛ چون دفتر مرکزی در این زمینه همت نشان داده است. آنچه الان به دست آمده، می‌تواند پایه‌ای برای اتفاقات بزرگ‌تر باشد و بر همین اساس، مأموریت‌های جدیدی روی دست آنان گذاشته‌ایم و این اطلس از همانجا درآمد. تشکیلات ما باید خیلی از این ظرفیت استفاده کند. اکنون سهم ما متوسط است و نمره و سهم متوسط برای ما خوب نیست.

در مورد بحث خودکفایی نیز ذهنیت خوبی دارید که باید تقویت شود.

 

۶. تداوم ارتباط با اعضای سابق انجمن

مسئله‌ی امتداد ارتباط را هم جدی بگیرید. دوستان من در استان‌ها از این سرمایه‌ی بزرگ استقبال کنند. دوستان نترسند! اینها جای شما را نمی‌گیرند. اگر هم روزی به این اندازه رسیدند، یعنی شما گل را زده‌ای و پرچم را تحویل می‌دهی و مسئولیت جدید قبول می‌کنی. این چرخه باید بچرخد.

من در برخی استان‌ها می‌بینم که دوستان تماس می‌گیرند، احوال می‌پرسند و نظرخواهی می‌کنند. اینها می‌توانند در دایره‌ی ابتدایی هیئت اندیشه‌ورز حضور داشته باشند و کار را شروع کنند.

 

۷. تقویت مهارت و مدیریت اعضای انجمن

کادر ما بحمدالله ظرفیت آموزش‌پذیری دارد و توانمندسازی کادر باید دستور اول کار تشکیلاتی و مدیریتی ما باشد. همین جمع عزیز حاضر باید دائم توانمندسازی داشته باشند و از نظر محتوایی و مهارتی تقویت شوند. من خیلی خوشحال می‌شوم که می‌شنوم دوستان فلان دوره را دیده‌اند. ما در زمینه‌ی دانش مدیریتی ضعیف هستیم. دور و بر ما حرف‌های تازه‌ای در مورد دانش مدیریت هست که برای ما قابل اقتباس است و باید مثل زنبور عسل، شهدگیری کنیم. مدیر استان یا معاون برادران استان یا خواهران استان باید دانش و مهارت مدیریتی داشته باشد و دائم آن را تقویت کند.

 

۸. بومی‌سازی فعالیت‌های انجمن‌ها

در مسئله‌ی بومی‌سازی برنامه‌ها هم باید کار کرد. من به آقای علامتی گفتم روزی در آینده‌ی نزدیک، هر انجمن اسلامی ما باید نسخه‌ی خاص خودش را داشته باشد. نمی‌شود با نسخه‌ی واحد، مسائل را درست راهبری کرد. نسخه‌سازی‌های استانی دستور کار اول شما است. باید اقتضائات استان‌ها را در برنامه‌ها وارد کنید و وزن‌دهی و اولویت‌بندی استان‌ها را به تناسب اقتضائات استان تعیین کنید. بخش برنامه‌ریزی دفتر مرکزی ما خیلی تقویت شده است و من از گزارش آنان خیلی خوشحال شدم. این فهم را تقویت و آن را منتقل کنند.

یادتان باشد که مسابقه‌ی کشوری ذیل برنامه‌های مشترک را خیلی تقویت نکنید. باید روزی برسد که ما به هر استان متناسب با بوم و ساخت و بافت همان استان نمره بدهیم. این یک مسئله‌ی جدی است.

من الان خیلی کوتاه آمدم، وگرنه می‌گویم هر انجمن اسلامی باید نسخه‌ی بومی داشته باشد.

الان فناوری‌های جدید به ما این امکان را می‌دهد که بتوانیم برای هر استان و انجمن، یک نسخه‌ی متناسب با همان استان و انجمن ارائه دهیم. البته تحت هر شرایطی، تشکیلات باید علائم و نشانه‌های سراسری خود را حفظ کند. عرض من اشتباه برداشت نشود. باید سهم اقتضائات بومی را در برنامه‌ها تقویت کنیم. این یک تذکر جدی است.

 

۹. افزایش نشاط همراه با حفظ متانت

نشاط خود را همراه با افزایش متانت، افزایش دهید. محیط کاری شما باید بانشاط و بامتانت باشد. ما از محیط شما، نشاط انتظار داریم و هم‌زمان یادتان باشد که متانت و رعایت و حریم داشته باشید. دانش‌آموز به‌صورت ناخواسته از کادر ما و ادبیات و شوخی‌هایش الگو می‌گیرد. در این زمینه بیشتر مراقبت کنیم و حواسمان به رفتار‌هایمان و گفتار‌هایمان باشد.

 

۱۰. عدم افراط در استفاده از فضای مجازی

جانِ هر کس دوست دارید، این‌قدر مبتلا به شبکه‌های مجازی نشوید؛ چراکه جوانی و نشاط و حال شما را می‌گیرد. تمرین روز‌های بدون موبایل داشته باشید. ضایعات عمری و اخلاقی این عرصه زیاد است. هم خود ما و هم دانش‌آموزان باید مراقب باشیم. بیشتر باید در محیط طبیعی و واقعی فعالیت کنیم.

در مورد خانواده و عشق قبلاً دو جمله گفتم که هفت پشت ما و شما را بس است.

در مورد صرفه‌جویی و مراقبت‌ها هر چه بگوییم، کم است. البته شما در این کار استاد هستید. خاطره‌ای خدمت‌تان بگویم.

در صحن کاظمین نشسته بودیم که شعبه‌ای از حرم امام رضا (علیه السلام) است. مشغول دعا و تلاوت قرآن بودم که خانمی آمدند و گفتند: من معلم هستم. تا ایشان خودشان را معرفی کردند، فهمیدم که یک یزدی غلیظ و خاص هستند. نکاتی را در مورد مسائل تربیتی پرسیدند، بعد دفترچه‌ای به من دادند و گفتند: چیزی برای من بنویسید تا یادگاری بماند. دستم را در جیب خود بردم تا خودکار بردارم، اما دیدم که ندارم. آن خانم کیف خود را باز کرد و یک مداد کوچک درآورد و گفت: حاج آقا بنویسید. گفتم: الله اکبر از قناعت یزدی! شما واقعاً با این می‌نویسید؟ گفت: حاج آقا هنوز خیلی مانده! غرض آنکه صرفه‌جویی داشته باشید.

 

۱۱. پرهیز از سیاسی‌بازی در انتخابات

در مورد انتخابات هم مبانی ما کاملاً شفاف است. انتخابات پیش رو مهم است و موضع ما در مورد انتخابات نیز تعریف شده است. ما یک حزب و تشکل سیاسی نیستیم، بلکه یک تشکل فکری، تربیتی انقلابی هستیم. طبع تشکیلات ما تعریف شده و هیچ‌وقت جناح‌بازی‌هایی که از یک حزب و تشکل سیاسی توقع است، از ما توقع نمی‌رود.

انتخابات عرصه‌ی منازعه‌ی قدرت است و طبیعی است که اتحادیه بما هو اتحادیه نمی‌تواند در چنین عرصه‌ای ورود پیدا کند. به همین مناسبت مانند همیشه دوستان و مدیران ارشد ما مراقب هستند که به طور نشان‌دار و پرچم‌دار وارد این عرصه‌ها نشوند؛ زیرا ضربه می‌خورند.

ما ستاد انتخاباتی کسی نیستیم، اما ستاد ولایت هستیم. اتحادیه ذاتاً و اصالتاً با ولایت مرتبط است و پای خواست، مطالبه و رهنمود‌های آقا، با جانِ خود ایستاده است.

فرض کنیم که بنا است یک رئیس‌جمهور انتخاب شود، ما به‌عنوان یک تشکل فرهنگی و تربیتی نمی‌توانیم کاری نداشته باشیم و طبعاً دنبال ترویج شاخص‌های مورد نظر رهبری هستیم. آقا رجل شجاع، امین، پاک‌دست، ساده‌زیست، مؤمن، کاری و بانشاط می‌خواهند. همچنین کابینه‌ای با این خصوصیات. خود ایشان فرمودند: شجاع و متدین و کارآمد.

اتحادیه به صورت طبیعی روی شخص کار نمی‌کند، اما روی گفتمان کار می‌کند و با کسی تعارف ندارد.

بچه‌های ما متأسفانه حق رأی ندارند و با این حال طبیعی است که کسی از ما توقعات آن‌چنانی ندارد. کار ما تبیین شاخص‌ها و تقویت گفتمان انقلابی است. البته این اسم‌گذاری‌ها اصالت ندارد و ذات مسئله مهم است.

باید از فرصت انتخابات برای تربیت سیاسی بچه‌ها و تقویت جریان‌شناسی در آنها و ایجاد نشاط استفاده کنیم. خط قرمز ما هم تعریف شده و محفوظ است. فعالیت‌های اتحادیه در این بخش اعلامی نیست، بلکه اِعمالی است.

از خدای متعال می‌خواهیم در شورای شهر و ریاست‌جمهوری گزینه‌های مناسبی انتخاب شوند.

آنچه در درجه‌ی اول برای آقا مهم است، مانور قدرت جهانی است. ایشان انتخابات را مانور قدرت جمهوری اسلامی می‌دانند که نباید دست‌کم گرفته شود. دانش‌آموزان رأی ندارند، اما رأی‌آور هستند. امیدواریم در انتخابات پیش رو کمیت عالی باشد و کیفیت هم به گونه‌ای باشد که دلمان را روشن سازد.

ان‌شاءالله همه‌ی شما موفق باشید و آنچه گفتیم و شنیدیم و شنیدید، برای ما و تشکیلات ما مفید باشد.

خدای متعال را قسم می‌دهیم عزم، تصمیم و عمل ما را برای خودش خالص سازد و ما را در مسیر مستقیم ولایت، ثابت‌قدم بدارد.



[1]. مائده: 54.

[2] . ناصرالدین شاه.

[3] . حافظ.

[4] . مولوی.

[5]. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۱۲۴.

[6]. محدث نوری، مستدرك‏ الوسائل، ج۷، ص۵۳۵.

[7]. مواعظ العددیه، ص۴۱۹.

[8]. فتح: 4.

[9]. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص75.

[10]. اعراف: 204.

[11]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص127.

[12]. توبه: 128.

[13]. کلینی، كافي، ج2، ص82.

[14]. بحرانی، تفسیر برهان، ج4، ص419.

[15]. طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص420.

[16]. همان.



لطفاً نظر خود را درباره این مطلب بنویسید:
نام :


پست الکترونیکی :

کد تصویر:

نظر شما : *