به همهی عزیزان خیر مقدم عرض میکنم. ایام پربرکت میلاد باسعادت محبوب همهی ما، حضرت رضا (علیه السلام) را خدمتتان تبریک عرض میکنم.
از دوستان عزیزی که با همت خود این جلسه را فراهم آوردند و این برنامه را پیگیری کردند، صمیمانه تشکر میکنم. از دوستان خود در مرکز رسیدگی به امور مساجد و جناب آقای کرمی نیز سپاسگزارم. از فردفرد شما که این دعوت را اجابت کردید و امروز به نام مسجد در کنار هم جمع شدید، تشکر میکنم. انشاءالله حال و هوایی که در خانهی خدا، از ذکر و توجه و یاد حضرت حق هست، اینجا هم به همان نسبت ایجاد شود و حاصل آن آثاری باشد که از شما ماندگار شود و اثرگذار و الهامبخش باشد.
زمانها و مکانهایی برای وصل
بین ما و ملکوت عالم، انسان کامل قرار دارد که همهی ظرفیت عالم معنا را میشود در وجود او مشاهده کرد. آن حقیقت مقدس، نسخهی کامل خود ما و با ما است. هم میتوانیم او را در خودمان ببینیم و هم خودمان را در او بیابیم. دو پنجره برای ورود به عالم اسرار پیش روی ما است که یکی در زمان و دیگری در مکان است. ما غریب و دورافتادهی از موطن هستیم و برای ایامی در این خاکدان و خرابآباد، متحمل هجران شدهایم و کشش فطری به موطن اصلی و عالم خودمان داریم. خدای مهربان این امکان را برای ما فراهم آورده تا در ایام هجران، بتوانیم وصل را تجربه کنیم.
از پنجرهی زمان، برخی فرصتها انباشته از اسرار ملکوت است که قلب آنها لیله القدر است که ظرفیت هزار ماه را در خود دارد. به آن اکتفا نشده و این حقیقت لیله القدری، در روزها و شبها و ساعات دیگری همچون سحر و لحظههای نماز پراکنده شده است. برخی از ماهها و روزها هم ظرفیتهای خاصی دارند. اینها پنجرههایی رو به ملکوت عالم هستند که امکان پیوست را برای این غریب دورافتاده از وطن فراهم میآورد.
در مکان هم همینطور است و خدای متعال پنجرههایی برای ما قرار داده است. برگزیدههای خداوند از زمین این فرصت را برای ما ایجاد میکنند. زمینِ ما سرنوشت و تاریخ و آغاز و انجامی دارد. به من و شما که به آن آغاز راه نداریم، گفتهاند در فرصتهایی از جمله همین روز دحو الارض، زمین برای سکونت و اقامت این غریب و این غربا آماده شده و نقطهی شروع آمادهسازی، همان جایی است که باید این پیوند را برقرار کند. آن نقطه میشود اولین خانهی انسان و خدا: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ؛[1] درحقيقت نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده، همان است كه در مكه است و مبارك و براى جهانيان [مايه] هدايت است». این خانه به نام خدا و برای مردم است. به من و شما از آن دوران اینطور گزارش دادهاند. ما راهی به آن دوران نداریم، مگر از طریق اهل علم و آگاهی. روایت دحو الارض از امام رضا (علیه السلام) است که فرمودند از این نقطه، زمین آمادهسازی شد. آن ظرفیت ملکوتی در آنجا انباشته میشود و از آنجا به کل زمین سرایت میکند.
با این حال به آن اکتفا نشد و خدای متعال در زمین مکانهایی مانند کعبه و مسجد الاقصی را برگزید. بعد از انسان خواست تا خود او مکانهایی را به نام خداوند انتخاب کند که همان «مسجد» باشد. هر جا را که شما برای خدا انتخاب کنید و به او اختصاص دهید، خدای متعال، همان قطعه را از اسرار حقیقت انباشته میکند. از طریق اولیای الهی به ما گفتهاند که همانجایی که شما انتخاب میکنید، قبلاً انتخاب شده بوده است. این هم جالب است. عجیب آنکه سابقهی آن مکان با اموری، از جمله شهید و شهادت معرفی شد و گفتهاند شاید آنجا که بهعنوان مکان مسجد انتخاب میشود، خون شهیدی ریخته شده باشد.
خانههای خدا بر روی زمین
تعبیر «بیت» و «بیت الله» خیلی عجیب است. چقدر صمیمی و نزدیک است و چه احساس خوب و دلنشینی دارد!؟ بیت جایی است که شما در آن بار اقامت میاندازید. بیت آنجا است که انسان در آن بیتوته میکند و آرام میگیرد و احساس صمیمیت دارد. به منزل پدری شما بیت میگویند؛ چراکه آنجا زاده و بزرگ شدهاید. آنجا احساسی دارید که قابل وصف نیست. به جایی که چند شب در آن اقامت میکنید، بیت نمیگویند. از همین تعبیر و با نسبت تشریفی استفاده شده و تعبیر «بیت الله» ساخته شده است. بیت الله جایی است که توی غریب میتوانی بار دل خود را زمین بگذاری و احساس صمیمیت کنی. همانطور که در خانهی پدری، تکلف و روی دربایستی نداری، این بیت الله هم همانطور است.
خداوند در روایتی نورانی، در قالب حدیث قدسی، میفرماید: «اِنَّ بُیُوتی فِی الارض المِساجِدُ؛ خانههای من در زمین مساجد هستند». در ادامهی این روایت دلنشین و هنرمندانه بیان میشود که: «فَطُوبی لِمَن تَطَهَّرَ فی بَیتِهِ ثُمَّ زارَنی فی بَیتی»؛ خوش به حال کسانی که خودشان را در خانههای خود آماده و مطهر میکنند و به خانهی من میآیند تا با من دیدار کنند. این مقابلهی خانهی من و خانهی تو خیلی دلنشین است و به انسان عزت و احترام بسیار میدهد. تعبیر زیارت هم در اینجا خیلی جالب است. در ادامهی روایت یک تعبیر عمومی هست و آن اینکه پذیرایی از اهل مسجد با میزبان است: «وَ حَقُّ عَلَی المَزُورِ اَن یُکرِمَ الزّائِرَ؛[2] حق زائر این است که میزبان، او را محترم شمارد». چه کسی باید به این میهمان رسیدگی کند؟ کرامت، احترام، رسیدگی و پذیرایی این میهمان با میزبان است. آنچه در این روایت نورانی مشاهده میشود، خیلی دوستداشتنی است.
بر اساس روایتی، تا چهل ذراع از هر طرف مسجد، جار الله و همسایه خدا محسوب میشوند.[3] این هم احساس بسیار جالبی را به وجود میآورد.
سرّ این صمیمیت در بیت الله آن است که خدا با لطف ویژه از شما استقبال میکند. برای برقراری آن ارتباط، خدای متعال هم برای شما و هم برای خودش خانه قرار داد. همهچیز برای برقراری ارتباط، در دسترس است. مسجد چنین جایی است و به همین دلیل بیت الذکر است. بنا بر تعبیر قرآنی، خداوند در این مکان اذن داده تا ذکر شود. ذکر محدود به زمان و مکان خاصی نیست، ولی گویا خدای متعال دوست دارد تا او را در اینجا یاد کنید؛[4] چون اینجا به این کار اختصاص داده شده است. اینجا همهچیز بر محور یاد او و خضوعِ در برابر او شکل میگیرد و به همین دلیل مسجد نام میگیرد. مسجد جایی است که تو در برابر شکوه و عظمت آن به خاک میافتی و در همان خاکساری، رفعت مییابی.
اینجا مسجد نامیده شده؛ چراکه در سجده، انسان در عالیترین سطح بندگی خود قرار میگیرد و آن، اوج خشوع در برابر حضرت حق است. آنجا است که فرصت برای جوششهای فکری و اهتزازات فراهم میشود.
پس خانه و صاحبخانه که آمادهی پذیرایی است، مشخص میشود و میهمان هم فقیری است که هیچ ندارد. آن طرف دارای مطلق و این طرف فقیر مطلق است. کافی است ابراز فقر و نیاز کند و نماز درحقیقت، ابراز فقر است. انسان با فقر است که به مقام انسانیت دست پیدا میکند و این نیاز، او را به ساحت ربوبی پیوند میزند. کمالِ انسانِ کامل در فقر او است و هر چه فقر را بیشتر شناسایی کند و بیابد، به همان نسبت به مقام انسانیت نزدیکتر میشود. انسان اول و معلم اول میفرماید: «الْفَقْرُ فَخْرِی؛[5] فقر مایه افتخار من است». منظور فقر مطلق به سوی حضرت حق است. در دعای مشهور سحر در ماه رمضان، خطاب به خداوند میگوییم: من همهی دانایی، عظمت، شرف، عزت و قدرت تو را میخواهم. خیلی این دعا عجیب است و از فقر مطلق رونمایی میکند.
انسان در مسجد در مقام فقر اقامت میکند. این امکان که فراهم شده، نعمت بسیار بزرگی است.
ضمناً به من و شما اجازه داده شده است که به خلافت از خدای متعال، مسجد بسازیم و از میهمانان پذیرایی کنیم. اگر کسانی که در خدمتگزاری مسجد هستند، این مسئله و شرف آن را درک کنند، چه خواهد شد!
خدای متعال برای درک این موضوع، مسئله را با حضرت ابراهیم (علیه السلام) به ما معرفی میکند. به ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) مأموریت داده شد تا بیت را تطهیر و آماده سازند.[6] خواستهاند به من و شما بگویند که اگر این مقام فراهم است، به خلافت از خدای متعال و ولیّ کامل است.
خدای متعال در قرآن، مریم (علیها السلام) را نیز با مسجد معرفی میکند.[7]
ذات مسجد این است و شما از هر طرف که نگاه میکنید، تشریف[8] است؛ خواه حضور در آن و خواه همسایگی آن و خواه خدمت در آن و... کسی که آنجا خدمت میکند، از طرف صاحبخانه خدمت میکند. حال ببینید او باید چه احساس و شوق و رغبتی داشته باشد.
برکات شمارشناپذیر مسجد
برکات مسجد قابل شمارش نیست و سربسته به من و شما گفتهاند که وقتی اینجا حضور پیدا میکنید، پذیرایی میشوید.
شما هر وقت به این مکان مقدس میروید، حس قدسی در شما ایجاد میشود و این حس قدسی، نوعی ادب ایجاد میکند و این ادب، کلفت نیست؛ بلکه همان ادب قدسی در یک محیط مقدس است.
در همهی آیینها و مکاتب، مکانی به نام معبد داریم. مسجد، معبد تکامل یافته است؛ زیرا اسلام، دین خاتم و کامل است. همهچیز در اسلام، کمال یافته است. ویژگی مسجد از منظر خداوند و اولیای او، آن است که محل ارتباطهای الهی بین انسانها است. خدای تبارک و تعالی انسانها را اینجا مجتمع میکند و حتی نماز و رکوع و سجدهی آنان را با هم میخواهد.
خدای متعال، هم زمان و هم مکان را تعریف و مشخص کرده است تا مؤمنین و مؤمنات به همدیگر برسند. در زمان همهی نمازها، فرصت دیدار تعریف شده و این جماعت در فرصتهای مختلف و با محوریت خداوند، گرد هم جمع میشوند و این اجتماع، پیوستگی را در بین آنان تعریف میکند که غیر از سایر پیوستگیها و ارتباطات است.
هر کسی بلافاصله پس از ورود به مسجد، عبد میشود و تفاوتی نمیکند که فقیر است یا غنی و سواد دارد یا ندارد. در روایت هم دارد که وقتی به درِ مسجد رسیدید، بگویید: «عَبْدُكَ بِبابِكَ؛ بندهات به درگاهت آمده است». به همین دلیل صفهای نماز تعریف نشده و هر کس هر جا قرار گرفت، به خود او اختصاص دارد.
سطحبندیهای اجتماعی و بازیهای بیرونی، عایق در روابط هستند و روابط را ابزاری میکنند و در موضع ابزار و منفعت، من وقتی قرار است از شما استفاده کنم، سطح نگاه را پایین میآورم. ارتباطات بیرونی، عایق و گسل دارد، مخصوصاً وقتی جنبهی مادی جدی باشد. اما تعاریف بیرونی در مسجد تغییر میکند و همه با هم برابر هستند.
مسجد، بستری برای برادری دینی
افرادی که در مسجد هستند، همگی بنده هستند و حالِ آنان مانند حال کسانی است که سر یک سفره نشستهاند. این همان چیزی است که از آن به برادری تعبیر میشود. طبق حدیث مشهوری، اولین بهرهای که بعد از یاد خدا در مسجد میبرید، پیدا کردن برادرانی خدایی است.[9] جالب است که نخستین چیزی که در روایت علوی در باب منافع مسجد مطرح میشود، برادر الهی است. غربت انسان در این دنیا با برخی امور برطرف میشود و یکی از آنها، داشتن دوست خدایی است. من تجربهاش را دارم و همهی شما نیز آن را تجربه کردهاید. من دوستان خدایی زیادی داشته و دارم. این دوستی مزهی خاصی دارد؛ زیرا هیچ سود و منفعت مادّی در آن مطرح نیست. همینکه شما او را در خانهی خدا پیدا کردهاید، مایهی ارتباط است. فردا که پرده کنار برود، همهی دوستیها تبدیل به دشمنی میشود، الّا دوستی متقین.[10]
مسجد بیت متقین است و در آنجا است که انسان طاهر میشود. این اخوت، سرمنشاء انواع و اقسام ارتباطات دیگر است. برادران دینی وقتی یکدیگر را پیدا کردند، آمادهاند تا خالصانه مشکلات همدیگر را برطرف سازند. این خدمت و رفع مشکل، از سر منّت نیست، از سر تعلق خدایی و الهی است. به این ترتیب بنیان پیوستگیهای اجتماعی و تعاون بر خیر، افزایش مییابد.
مسجد، هم رامشگاه است، و هم آرامشگاه و آرایشگاه و آموزشگاه. انسان در مسجد، کتاب و حکمت و آیه میآموزد و تلاوت میکند و میشنود و دریافت میکند. در پرتو مسجد، جامعهای شکل میگیرد که پیوندهای خدایی دارد.
در شهر اسلامی که با محوریت مسجد ساخته میشود، همه از هر سو، همسایه خدا محسوب میشوند و در این ارتباطات خدایی، برکات فراوان شکل میگیرد و آثار اجتماعی فوقالعادهای ایجاد میشود.
احیای مسجد با بازنگری در کارکردهای آن
کاش مسجد را دوباره بشناسیم... ما در این جهت خیلی گرفتار غفلت هستیم.
دوستان یادآوری کردند و گفتند اوایل انقلاب، مسجد مقداری به فضای اصلی خود برگشته بود. انقلاب ما، انقلاب مسجد بود؛ چراکه وقتی دلها و اندیشهها به هم پیوند میخورند، تحولات عظیم اجتماعی شکل میگیرد.
مسجد با همت برخی انسانهای مؤمن، دارد به همان حالت سابق برمیگردد و گویا همه احساس میکنند باید دوباره به مسجد برگردند تا شاهد برادریها و محبتها و صمیمیتها و یکرنگیها باشند. گویا دلها برای آن لحظههای خوب تنگ شده است.
شما عزیزان برای چنین کاری گرد هم آمدهاید تا از زاویهی دید هنرمندانه و با نگاه زیباییشناسانهی خود، ارائههایی بیدارکننده و الهامبخش داشته باشید و ما هم بتوانیم به سهم خودمان قدمهایی برداریم.
این جلسه حتماً برای آینده و آخرت شما، آوردههای زیادی خواهد داشت.
امیدوارم خدای تعالی همهی برادران و خواهران را که در این مجموعهی صمیمی گرد هم آمدهاند، خادم خانهی خود بداند.
هر نوع پیوند و ارتباط با مسجد، برکات خاص خود را دارد. شما از اینجا و از اصفهان، در ایامی که متعلق به حضرت رضا (علیه السلام) است، به همهی مسجدها پیوند میخورید. به نام حضرت رضا (علیه السلام) کار را شروع کنید.
ما منتظر هستیم تا آثار فاخر و ماندگار شما، به مدد فرشتگان الهی، از راه برسد. خدا به قلم و فکر و طرح شما الهام میبخشد و انشاءالله حاصل کار، یک تنبه و ذکر برای جامعهی غفلتزدهی ما باشد تا به محیط اصلی برگردد.
آمیزه حکمت و فقه و هنر
یادی از شیخ بهایی کنم که این مکان به نام ایشان است. شیخ بهایی هنر و حکمت و عشق را با هم آمیخته است. قرنها است که این آمیختگی در شیخ بهایی، اصفهان را اصفهان کرده است. خداوند ایشان را رحمت کند. انشاءالله روح این نابغهی شعر و ادب و مهندسی و فقه و طنز، به شما کمک خواهد کرد.
نکتهای هم در مورد روز جهانی مسجد بگویم. کینه و دشمنی عجیب صهیونیستها، امسال کار را به جایی رسانده که حتی یونسکو که تا حد زیادی تحت نظر لابیهای صهیونیستی است، تخریب مسجد الاقصی را محکوم کرده است. توجه به قبله نخست مسلمانان را در طراحیها و ابتکارات خود مدنظر داشته باشید.
سخن پایانی هم تشکر از اساتید بزرگواری است که این برنامه را راهبری میکنند.
خدای متعال را به حق همهی مقربانش قسم میدهیم که ما را در انجام این کار مشترک موفق بدارد.
[1]. آل عمران: 96.
[2]. محمدباقر، بحار الانوار، ج81، ص6.
[3]. فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج2، ص336.
[4]. نور: 36.
[5]. ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص۱۲۳.
[6]. بقره: 125.
[7]. ر.ک: سوره مریم.
[8]. تشریف = خلعت، مژدگانی، حضور، بزرگداشت، شرف دادن، شریف گردانیدن.
[9]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج٣، ص٤٨٠.
[10]. زخرف: 67.