امیدوارم خداوند متعال و مهربان، روزهای پایانی ماه معظّم شعبان را بر همه مبارک قرار بدهد. مبارک بودن این ایّام به این است که برای میهمانی خدای متعال در ماه مبارک رمضان آماده بشویم. مهمترین بخش این آمادگی این است که موانعی را که بین ما و بهرهمندی از ماه خدا قرار دارد، برطرف کنیم. به همین علت حضرت علی بن موسیالرضا (علیه السلام) فرمودهاند که این جمله را زیاد بگویید: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِی مَابَقِیَ مِنْهُ؛[1] پروردگارا! اگر تاکنون در این ماه ما را نبخشیدهای، پس، از تو میخواهیم که در باقیمانده این ماه ما را بیامرزی». معنای این درخواست، رفع موانع است؛ چون انسان به میزان آلودگیهایش از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان محرومیّت پیدا میکند. طبیعتاً هرچه این آلودگیها بیشتر باشد، محرومیّتها بیشتر است. بعضی از آلودگیها به طور کلّی انسان را از ضیافت الهی محروم میکند و برخی میزان بهرهمندی انسان را کاهش میدهد. امیدواریم انشاءالله این دعای نورانی دربارهی همهی ما مستجاب شود و خداوند تبارک و تعالی، حالت تضرّع، عفوخواهی و مغفرتطلبی را در ما تقویت کند تا بتوانیم نصیبمان را از مغفرت الهی فراوان کنیم و با صفا، مطهّر و نورانی، به فضل و کرمش وارد ماه مبارک رمضان بشویم.
نخستین مطلب دربارهی «حَقُّ الْبَصَر»، حقّ بینایی و دیدن، این بود که یادمان باشد که خدای متعال و مهربان خودش را در قرآن کریم بصیر معرّفی کرده و بصیر از اسماء الهی است: «بَصِیرٌ بِالْعِبَاد؛[2] خدا به [حال] بندگان بينا است»؛ «بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُون؛[3] به آنچه مىكنيد بينا است». این اصراری که در به کار گرفتن تعبیر بصیر وجود دارد، لطیف است. بصیر در مورد خداوند تبارک و تعالی به معنای آگاه به دیدنیها است؛ منتها وقتی میگوییم بصیر، یعنی آگاه به همهی امور عالم و به اموری که دیدنی است؛ لذا همیشه در کنار اسماء الهی ما یک تسبیح هم میکنیم و میگوییم: «سُبْحَانَ الله» تا برداشتمان دربارهی اسماء الهی برداشت اشتباهی نباشد.
تأکید روی کلمهی بصیر دو پیام برای ما دارد. پیام اوّل دلگرمی است که ما زیر نظر پروردگار متعال و تحت عنایت حضرت حق هستیم. نکتهی دوم اینکه باید ادب نگاه را نگه داریم و ملاحظه کنیم که تحت نظر حضرت حق هستیم. این تفکر برای ما باید تولید ادب در رفتار، مخصوصاً ادب در نگاه را در پی داشته باشد.
نکتهی مهم دیگر اینکه دیدن یکی از بزرگترین و باشکوهترین و زیباترین نعمتهای پروردگار متعال است که ما با بهرهمندی از آن، به میلیاردها نعمت دیگر دسترسی پیدا میکنیم؛ زیرا دیدن بین ما و بین همهی عالم رابط میشود؛ عالمی که خدای متعال آن را با جلوههای متنوّع و زیبا و باطراوتی که دارد، دیدنی قرار داده است. از این طریق انسان، هم به نشانههای الهی دسترسی پیدا میکند و هم دستیابی به منابع تازهای از دانش برای او ممکن میشود.
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم این نعمت را با تعابیر بسیار زیبا و به طور مکرّر یادآوری میکند. گاهی تعبیر «جَعَلَ» دارد، گاهی کلمهی «خَلَقَ» را به کار میبرد و گاهی از واژه «اَنْشَأَ» استفاده میکند که اینها هر کدام، لطافتهای تعبیری و تفسیری خاص خودش را دارد. ولی در مجموع میخواهد به ما یادآوری کند که خدا است که این نعمت را در اختیار شما قرار داده و در مقابل آن از ما توقّع شکر دارد: «لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ؛[4] باشد كه سپاسگزارى كنيد» و طبق همان قاعدهای که ما در حقّ شنیدن دربارهاش صحبت کردیم، در مواردی هم میفرماید: «قَلِیلاً مَاتَشكُرُونَ؛[5] چه اندك سپاس مىگزاريد». خداوند متعال گله میکند از اینکه انسان حقّ این شکر را به جا نمیآورد و حقّ این نعمت را ادا نمیکند.
برای اینکه حالت شکر در ما پیدا بشود، باید نعمتشناسی در ما شکل بگیرد و تقویت بشود. شکر انسان به اندازهی معرفتش است. هر چقدر که انسان نعمت را بیشتر بشناسد، به همان اندازه هم حالت شکر در او تقویت میشود؛ لذا امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: «لا یَعْرِفُ النِّعْمَهَ إلاَّ الشَّاکِرُ ولا يَشكُرُ النِّعمَةَ إلّا العارِفُ؛[6] حق نعمت را فقط سپاسگزار بجا مى آورد و شكر و سپاسگزارى در گرو شناخت است». حالت شکر محصول نعمتشناسی است و در مورد این نعمت عظیم نیز این توقّع است که انسان با کمک گرفتن از پروردگار متعال، شناخت خود را از این نعمت بیشتر کند.
چشم یکی از نشانههای ممتاز قدرت، جمال و لطف الهی است که از این منظر نیز ما باید دیدنمان را ببینیم. ظاهراً به خاطر عادت، ما دیدنمان را نمیبینیم. ما همه چیز را میبینیم جز دیدنمان را! ما با امکان دیدن و با این چشمهایی که خدای متعال به ما داده و قدرت و امکان بینایی که در اختیار ما گذاشته، با این تجهیزات پیچیده و شگفتانگیز، همهچیز را میبینیم: انسانها، محیط پیرامون، مردم، آسمان، دریا، صحرا و... امّا خودِ دیدن را نه. این غفلتی است که ما به آن مبتلا هستیم و امیدواریم خداوند تبارک و تعالی توفیق بدهد دیدن را هم ببینیم تا متوجّه بشویم که پروردگار عزیز مهربانمان و قادر حکیم و مدبّر، در آفرینش دیدن چه مناظر شگفتانگیز و دلپذیر و حقیقتاً اعجابانگیزی را قرار داده است.
خدای متعال در سورهی مبارکهی ذاریات ما را به علت ندیدن خودمان توبیخ میکند و میفرماید: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛[7] و در خود شما پس مگر نمىبينيد؟». این آیهی کریمه، آیه بسیار لطیفی است. قبلش میفرماید: «وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ؛[8] و در زمين براى اهل يقين نشانههايى است». بعد خطاب میکند به شما؛ یعنی کاملاً از حالت غیبت به حضور میآید و یک تغییر تعبیر اتّفاق میافتد که از لطائف قرآنی است، سپس میفرماید: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ». یعنی «وَفِی أَنفُسِکُمْ آيَاتٌ» نه فقط در زمین و در محیط پیرامونی و در آفاق، بلکه در وجود و در نفْس شما آیهها و نشانههایی است، آیا آنها را نمیبینید؟
نفْس ما مجموعهای است از نعمتها و تواناییها که خودش یک جهان کوچک است؛ ولی در عالم معنا، بزرگتر است از آنچه که بیرون از ما هست.
در این بین بینایی ما پدیدهای شگفت است که باید آن را ببینیم. عبارت «أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ آیا نمیبینید؟» در واقع یک ذکر و توجّه است تا ما را از حالت غفلتی که در آن به سر میبریم، خارج کند و ما را به خود بیاورد. ما باید دربارهی این آیهی بزرگ الهی و این نشانهی باعظمت پروردگار متعال، تفکّر و تدبّر کنیم.
خواهش من از همه این است که به سورهی مبارکه «الذَّارِیَات» مراجعه کنند و در آیاتش تأمل کنند. مخصوصاً آیه «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»، البته چند آیه قبلش را هم ببینند. آیات بسیار دلپذیر و تکاندهنده و آموزندهای است؛ به ویژه برای پایان ماه معظّم شعبان که به نظرم آیات پر از درس و زیبایی است. مخصوصاً از آنجا که میفرماید: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ، آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ؛[9] پرهيزگاران در باغها و چشمهسارانند. در حالى كه آنچه را پروردگارشان به آنها عطا فرموده دريافت مىكنند؛ زیرا آنها پيش از اين نيكوكار بودند». سخن از انسانهای تقواپیشه به میان میآمده و اینکه آنها آنچه را که از خواست و فرمان و رضای الهی متوجّهشان میشود ـ از دستور و احکام الهی ـ با تمام وجودشان دریافت میکنند. «آخِذِينَ» تعبیر بسیار جذّابی است. «آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ» یعنی با تمام وجودشان دریافت میکنند آن چیزی را که خدای متعال به سوی آنها میفرستد و در اختیار آنها قرار میدهد. «وَكَانُوا قَلِيلاً مِنْ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ، وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ، وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعلُوم لِّلسَّائِل ِوَالْمَحْرُومِ؛[10] و از شب اندكى را مىغنودند و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مىكردند. و در مالهایشان براى خواهنده نيازمند و بىبهره حقى بود». ویژگیهای انسان متّقین را در آن آیات نورانی فهرست میکند. بعد در ادامه میفرماید: «وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ، وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» که معلوم میشود برای اینکه انسان بخواهد به درجهی متّقین برسد، باید چشمهایش را باز کند و ببیند آنچه را که در شرایط عادی نمیبیند و از آن غافل است؛ همان چیزی که شاعر دربارهاش گفته است: چشم دل باز کن که جان بینی/ آنچه نادیدنی است آن بینی.[11]
برای دیدن آنچه که حق است، انسان باید خود را به بینش و نگاه دیگری مجهّز کند و برای رسیدن به این دیدن، باید خیلی چیزها را هم نبیند.
آیه «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» یک جور استفهام توبیخی است که در واقع ما را توبیخ میکند که چرا شما عجائب فراوانی را که در وجودتان قرار دادیم، نمیبینید؟ ظاهراً در بین آنچه که خدای متعال از عجائب در وجود ما خلق کرده، بعد از خلقت خود ما، چشم و بینایی ما است که به اندازهی آفرینش انسان، دیدنی است. خدای متعال عجائب و پیچیدگیهایی در چشم قرار داده و آن را به عنوان یک آیه و نشانهی برجسته از «قدرت»، «جمال» و «لطف» خودش ـ روی این سه کلمه دقّت کنید ـ معرفی کرده است.
یکی از جنبههای نفْس ما که از ظاهر ما آغاز میشود و به مغز ما امتداد پیدا میکند و به روان، روح و قلب ما متّصل میشود، دیدن است که فوقالعاده دیدنی و تماشایی است. این آیه و نشانهی بزرگ الهی، نشانهی قدرت خدا است که لازم است انسان دربارهی آن مطالعه، بررسی و فکر کند.
دیدن نشانهی جمال الهی هم است؛ زیرا یکی از آیات زیبای پروردگار متعال است که ظاهر و باطنش نشانهای از جمال حضرت حق است. پروردگار متعال در چشمها و دیدن ما قدرتنمایی کرده و جمال خودش را به رُخ کشیده است. این دو کرهی جذّاب که با ابرو جذابّیتش فوقالعاده میشود و با مژهها، لطیفتر به نظر میرسد، همراه با دریافت مغزی و روانی از دیدنهای ما، نشانهی جمال خدا است و زیبایی خدای متعال در چشمها و دیدن ما تجلّی کرده است.
از طرف دیگر، نشانهی لطف خدای متعال نیز است و پروردگار عزیز ما خواسته محبّت خودش را با قرار دادن این امکان شگرف به ما اثبات کند و نشان دهد که چقدر ما را دوست دارد. این جنبهی دیگر این آیهی الهی است. پس بینایی آیهی قدرت، جمال و لطف پروردگار متعال و عزیز است.
من از همه دعوت میکنم که به بینایی بنگرند و دیدنشان را ببینند. این مشاهده به مطالعه و رجوع به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، نیازمند است. اگر لازم است، مراجعه بکنیم به کارهای جذّابی که دانشمندان فیزیولوژی انجام داده و تحقیقاتی که در دسترس ما قرار دادهاند. قسمتی از این تحقیقات بخشهای پیچیدهای دارد که برای عموم قابل فهم نیست؛ ولی بخشی از این اطّلاعات را سادهسازی کرده و در اختیار ما گذاشتهاند. اینها را مطالعه کنیم و بعد تفکّر کنیم که چه عظمتی را پروردگار متعال در وجود ما خلق کرده است. من به برخی از آنها اشاره میکنم.
بیش از دو میلیون بخش فعال در چشمهای ما هست؛ یعنی وقتی ما چشمهایمان را باز میکنیم، اینها فعّالیّت میکنند برای اینکه امکان دیدن برای ما فراهم شود. چشمهای ما میتوانند میلیونها رنگ را تشخیص بدهند. این درک از کجا برای ما ساخته شده و به دست آمده است؟ بخش عمدهای از مغز ما که پیچیدهترین بخش وجود ما است و بعد از آن از نظر پیچیدگی نوبت به چشم میرسد، درگیر چشم ما است و از چشمهای ما اشراب میشود و چشمها خوراکدهی مغز را بر عهده دارند.
چشمهای ما این قدرت را دارند که صدها ماهیچه و اندام دیگر را در وجود ما فعّال کنند. این هم نکتهی خیلی دقیقی است. در شرایط مختلف روحی و جسمی، مثلاً هنگامی که شوقزده هستیم یا میترسیم، فعّالیّت این ماهیچهها تغییر میکند. گاهی انسان با یک صحنهی مشمئزکننده یا وحشتناکی روبهرو میشود، یکباره تمام وجودش و تمام ماهیچههای وجودش منقبض میشود و همه فعّال میشوند و به میدان میآیند. این کار را دید ما انجام میدهد. در یک عمر طبیعی، چشمهای ما حدود 24 میلیون عکس میگیرد و دریافت میکند. نه میخواهد فیلمش را عوض کنید، نه لازم است شارژش کنید. به شکل طبیعی خودش این کار را انجام میدهد!
شبکیه واقعاً قدرت فوقالعادهای در این دریافتها دارد. چشمهای ما بهرهمند از قویترین عضلات بدن ما هستند، برای اینکه بتوانند مجموعهی فعّالیّتها را سازماندهی کنند و انجام بدهند. این هم از نکتههای عجیب و شگفتانگیز است. شاید صد برابر قویتر از آنچه که مورد نیاز است، این عضلات قدرت دارند تا بتوانند امکان دید را برای ما از همهی جهات تسهیل کنند. جالب است که چشم ما به شکل طبیعی در همهی شرایط نوری خود را با محیط هماهنگ میکند. عدسی چشم، در قویترین و ضعیفترین نورها برای چشمهای ما پیامش را میفرستد و از فاصلهی بیست و دو و نیم کیلومتری، چشمهای ما قدرت تشخیص نور را دارد.
چشمهای ما محیط 180درجهای را در دسترس دید ما قرار میدهد. غیر از پشتسرمان، هرچه که در محیط پیش روی ما هست، با چشمهای ما قابل رؤيت میشوند. چشم با عضلات خود امکان حرکت به چهار سمت را دارد و میتواند از منتها الیه بالای سر و پایین و سمت راست و چپ را در دسترس دید ما قرار بدهد.
چشمها برای اینکه بتوانند کارشان را انجام بدهند، دائماً باید مرطوب شوند که غدد اشکی به صورت دائم وظیفه دارند چشمهای ما را مرطوب نگه دارند.
دو چشم ما با اینکه هرکدام سیستم مستقلی در دریافت دارند، ولی به شکلی تنظیم شدهاند که هر دو دقیقاً یک کار را انجام میدهند و کاملاً همکار و همراه با همدیگر عمل میکنند که اگر اندکی بین آنها ناهماهنگی پیش بیاید، نظام دیدن ما آشفته میشود و بهم میریزد.
بیش از صدمیلیون سلول بینایی دیدن را برای ما امکانپذیر میکند. در این بین، پلکها، مژهها و ابروهای ما در حفاظت چشم نقش خاص خود را دارند. علاوه بر اینکه موجب زیبایی ما نیز میشوند.
بخشی از چشمها که دیده میشود، یکششم چشم را تشکیل میدهد. بخش عمدهی آن مخفی و مستور است در جایگاهی که خدای متعال در جمجمهی سر ما قرار داده است. در جمجمه هم حفاظت از قسمتهای مختلف بینایی صورت میگیرد و هم طی عملیّات پیچیده در هفت مرحله، تصاویر از طریق اعصاب فوقالعاده قوی، با ورود به منطقهی مغز، درک میشوند.
تا اینجا، با وجود پیچیدگیها و شگفتیهای فراوان، دربارهی بخشهای مادّی چشم سخن گفتیم. اینها اتّفاقاتی است که در جسم و فیزیک ما رخ میدهد. اصل مسئله این است که چه کسی میبیند؟ این بخش مثل یک دوربین عمل میکند و دیدن را برای ما تسهیل میکند؛ با همهی زیبایی و عظمت و شکوه و جاذبه و پیچیدگیاش. باید انسان وقت بگذارد، ساعتها اینها را مطالعه کند و از اهلش بشنود و استفاده کند.
امّا تازه همهی اینها و تمام مطالعاتی که دانشمندان چشمپزشکی داشتهاند، نه فقط دانشمندانی که به صورت فیزیولوژی عومی مطالعه میکنند، بلکه دانشمندان متخصّص چشم در بخشهای مختلف، تمام اینها به چشم ظاهری ما مربوط میشود؛ یعنی تا مرحلهای است که این پیامها به مغز میرسد. حالا این پرسش اساسی مطرح میشود که چه کسی میبیند و پشت این دوربین زیبا و قوی و جذّاب و خوشساخت و خوشدریافت، چه کسی نشسته و تماشا میکند؟
در مناظرهی حضرت رضا (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) با عُمران صائبی، عمران از حضرت سؤال میکند است که چه کسی است که میبیند؟ امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) به روح و حقیقت انسان ارجاع میدهند و میفرمایند که آن است که تماشا میکند.[12] آن بخش اصلی نفْس ما است که دعوت شدهایم آن را ببینیم و فوقالعاده مستور است: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ».
روح انسانی است که همهی این صحنهها و جلوههایی که وارد میشود، دریافت میکند و به فهم تبدیلش میکند. پردازش عالی از این تصویرها در روح ما اتّفاق میافتد و همان چیزی است که بیشتر از همه مخفی است و کمتر از هر چیزی مورد توجّه قرار میگیرد و دیده میشود.
این نعمت الهی و این نشانهی بزرگ حضرت حق در اختیار ما است. اینجا یک سؤال اساسی پیدا میشود که مالک این نعمت بسیار بزرگ چه کسی است؟ آیا ما مالک آن هستیم؟ این سؤالی است که در «حَقُّ السَّمْع» و «حَقُّ النَّفْس» هم مطرح کردیم. این سؤال قرآن است: «اَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْاَبْصَارَ؛[13] یا كيست مالك گوشها و چشمها؟». آیا شما مالک هستید؟ آیا خالق هستید؟ شما اصلاً بیخبر هستید که چه در اختیار دارید تا چه رسد که بخواهد در کار صُنْع و خَلق و آفرینشش مداخلهای داشته باشید. وقتی این مطرح شد، برمیگردیم به همان پاسخ که نه، ما خالق نیستیم. بنابراین ما مالک نیستیم؛ پس اختیار مطلقش دست ما نیست. وقتی توجّه پیدا کردیم به این نکتهی کلیدی، میفهمیم که از این امکان بزرگ باید طبق نقشه و نظر خالق استفاده کنیم. اینجا بلافاصله آن آیهی کریمهای که در «حقُّ السَّمْع» از آن یاد کردیم، جلوی ما قرار میگیرد: «وَلاَتَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً؛[14] و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن؛ زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد». یعنی حواسمان باشد که این نعمتها بیجهت، بیبرنامه و بیهدف در اختیار ما قرار نگرفته است.
خدای متعال مجّاناً امکانات عظیمی را در اختیار ما قرار داده است که اگر همهی عالم را خرج کنیم، نمیتوانیم به وجودش بیاوریم. چون ما را امین حساب کرده، این امکانات را به امانت به ما سپرده تا طبق نظر ولی، خالق و مالکش از آنها استفاده کنیم. اینجا بلافاصله ما منتقل میشویم به نکتهی بسیار مهمی که عبارت است از وظیفهی شکر در برابر این نعمت.
در اینجا باید این نکته را متذکر شوم که در این سالها چقدر حقّ این نعمت را به جا آوردهایم؟ این سؤالی است که هر کس باید از خود بپرسد.
طبق رسالهی حقوق امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام)، در حقّ نعمت باید به دو سؤال پاسخ گفته شود. حقّ اوّل حقّ حفاظت است؛ یعنی آن چیزهایی را که خدای متعال دیدنش را نمیپسندیده، ما با آنها چه کار کردیم؟ دوم بخشی است که باید از این امکانات استفاده میکردیم برای دیدن آن. در این بخش عملکرد ما چگونه بوده است؟ این سؤالی است که باید این روزها که در آستانهی ماه مبارک رمضان قرار داریم، از خودمان بپرسیم. اگر کوتاهی و ظلمی دربارهی این حقّ بزرگ کردهایم، این روزها روزهای استغفار از آن است.
یکی از مهمترین جلوههای صُوم و روزه ماه مبارک رمضان ـ طبق روایات و بیاناتی که از اولیاء خدا رسیده ـ روزهی چشم است.[15] چشمهایمان هم إنشاءالله روزه بگیرند. حداقل یک ماه از چیزهایی که نباید ببینیم، چشم بپوشیم تا به فضل الهی و کرمش، به تربیت الهی برسیم.
خدای متعال را سوگند میدهم به حقّ اولیائش و مقرّبان درگاهش ما را از لطف و کرم و مغفرت خودش در پایان ماه معظّم شعبان بهرهمند کند و خیر و برکتش را بر همهی عزیزان نازل کند؛ به لطفش و کرمش.
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص51.
[2]. غافر: 44.
[3]. تغابن: 2.
[4]. نحل: 78.
[5]. سجده: 9.
[6]. ابومحمد دیلمی، أعلام الدین، ص313.
[7]. ذاریات: 21.
[8]. ذاریات: 20.
[9]. ذاریات: 15 ـ 16.
[10]. ذاریات: 17 ـ 19.
[11] . هاتف اصفهانی.
[12]. ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص154؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص173، ح12.
[13]. یونس: 31.
[14]. اسراء: 36.
[15]. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آنگاه که روزه میگیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند». کلینی، کافی، ج 4، ص 87، ح 1. همچنین حضرت زهرا (علیها السلام) فرمودند: «روزهداری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکند، روزهاش به چه کارش خواهد آمد؟!». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 295.