جلسهی گذشته که دربارهی «حَقُّ الصُّوم؛ حقّ روزه» صحبت کردیم، معلوم شد که حقّ روزه وقتی ادا میشود که همهی اعضاء و جوارح ما در این ماه عزیز در رعایت ادب بندگی و قرقها و حریمهای الهی مؤدّبانه رفتار کنند. اگر چنین شد، ما توانستهایم حقّ روزه را ادا کنیم. بیان زیبای امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) در رسالهی حقوق این بود که اگر به این وضعیّت مطلوب در روزهی خودتان رسیدید، «حَقُّ الصَّوم» را ادا کردهاید. از اینجا معلوم میشود که روزهی اعضا و جوارح سهم ممتازی است که انسان مؤمن در ماه مبارک رمضان از فضای دلپذیر و معطّر ماه خدا برداشت میکند و به مرحلهی بالاتری از ادب بندگی وارد میشود و نصیب خودش را از تقوای الهی که فلسفهی روزه است، افزایش میدهد.
در همان متن نورانی امام (عَلَیهِ السَّلام) بلافاصله رفتند سراغ چشم و ابتدا فرمودند که روزه حجابی است بین شما و اعضاء و جوارحتان با آتش خشم الهی که گناهها و معصیتها هستند. سپس فرمودند: اگر چشم و گوش و زبان و سایر اعضا را حفاظت کردید، توانستهاید از این حجاب و پوشش کریمانهی الهی نصیب ببرید والّا این پرده دریده میشود و آن حالت صیانت از دست میرود.
«وَ إِنْ أَنْتَ تَرَكْتَهَا...»، اگر اعضا و جوارحت را به حال خود رها کنی تا از قرقگاه الهی خارج شوند، ظرفیّت روزه را از دست خواهی داد و این روزه دیگر آن روزهای نیست که خدای متعال از شما خواسته بود. حضرت از چشم مثال آوردند که اگر انسان نگاهش را رها کند تا هرزهگردی کند و به نگاه شهوتآلود و آسیبهای آن مبتلا شود، دیگر بهرهای از روزه نخواهد برد.
پیش از این، در رسالهی حقوق امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلام) در «حَقُّ الْاَعْضَا» به بررسی حقّ چشم پرداختیم. من برای خودم و همهی بینندگان عزیزمان در این ماهِ دعا، با همهی قلبم از خدای متعال تمنّا میکنم به ما توفیق بدهد بتوانیم در این ماه، حقّ چشممان را رعایت کنیم؛ چراکه مسئلهی مهم و بسیار حسّاسی است. وقتی انسان جوانب مسئله را بررسی میکند، میبیند همین یک عضو ما اگر به ادب الهی مؤدّب بشود، چه آثار، برکات، نتایج، فتوحات و گشایشهایی در مسیر زندگی انسان رخ خواهد داد. در آن صورت است که اهمیّت نقش این عضو ممتاز و شریف در مجموعهی شخصیّت ما مشخص میشود.
قبلاً در باب حقّ زبان، یعنی گفتن و شنیدن صحبت کردیم. عزیزان ما انشاءالله آنها را هم مدّنظر داشته باشند و در این ماه تمرین کنند که این ماه، ماه تمرین است. بقیّهی حقوق اعضاء را هم به متن رسالهی حقوق مراجعه بکنند و انشاءالله آنها را هم در دستور برنامهی تمرینی ویژهی خودشان در ماه مبارک رمضان قرار بدهند.
در دوران دفاع مقدّس روشی مراقباتی در بین رزمندگان اسلام و عزیزان ما باب شده بود که خیلیها به وسیلهی آن در سیر و سلوک به مقامات عالی رسیدند. این روش را باید دوباره بین خودمان احیا و تمرین کنیم. روش مراقبتی آن عزیزان این بود که هر کدام برای خود جدول مراقبات درست میکردند. در این جدول برای چشم جدول درست کرده بودند و در طول روز و شب، مراقب نگاههای خود بودند و اگر به گناه یا منطقهی حرامی نزدیک شد، آن را یادداشت میکردند و در برنامهی توبهی خود آن را لحاظ و در استغفار سحری خود، از آن توبه میکردند. این برنامه برای تکتک اعضا اجرا میشد. البتّه مدلهای متنوّعی از این جدولها بود که چنانچه عزیزان به موزهی شهدا مراجعه کنند، این دفترچههای رزمندگان و شهدای عزیزمان موجود است. گاهی آن را مبتنی بر روزها مینوشتند و گاهی مبتنی بر اعضا و جوارح. روش نوشتن چندان اهمیتی ندارد؛ مهم این است که دفترچهی مراقبت داشته باشیم و اعمال خود را در آن یادداشت و بر اساس آن، برنامهریزی کنیم.
باور کنیم که ماه مبارک رمضان متفاوت است و یک تفاوت ماهوی با ماههای قبل و بعد از خودش دارد. در این ماه بهترین اقدامی که انسان مؤمن میتواند انجام بدهد، عبارت است از تمرین همین مراقبتها. اگر ما این تمرین را با موفّقیت پشت سر بگذاریم، هنگامی که از ماه مبارک رمضان خارج میشویم، رهآورد فوقالعادهای از این ماه عزیز برای ما باقی میماند که میتواند ما را تا سال آینده در پوشش عنایت و لطف پروردگار متعال قرار بدهد. من به همین مناسبت و قبل از اینکه «حَقُّ الْبَصَر» را بررسی کنم، به یک قطعه از صحیفهی مبارکهی سجّادیه اشاره کنم و آن «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ...» است. امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلام) این دعای نورانی را که دعای چهل و چهارم صحیفه است، هنگام ورود به ماه رمضان میخواندند. روزهای آغازین ماه مبارک رمضان را پشت سر میگذاریم؛ بنابراین خیلی مناسب است که جدولهای برنامهای خودمان را تکمیل کنیم و آن را جدّی بگیریم.
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ» صلوات همیشه بهترین، زیباترین و راهگشاترین ذکر است، امّا در ماه مبارک رمضان این ویژگیها دوچندان میشود. امام (علیه السلام) بعد از صلوات که کلید استجابت است، درخواست خود را مطرح میکند مبنی بر اینکه خدایا معرفت و شناخت فضیلت ماه رمضان را روزی من کن و اینکه بتوانم احترام این ماه را رعایت کنم و از آنچه تو در این ماه ممنوع کردی، خود را حفظ کنم.
در ادامه میفرماید: «وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ»، خدایا ما را بر روزهی این ماه کمک بکن. این کمک چیست؟ این است که ما بتوانیم اعضاء و جوارح خودمان را از گناهان حفظ کنیم و آنها را در راه رضایت تو به کار گیریم: «وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ». امام (عَلَیهِ السَّلَام) این فراز را تفصیل میدهند: «حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ»، عنایت و لطف تو به گونهای باشد که ما در این ماه دیگر حاضر نباشیم با گوشهایمان حتّی لغو و شنیدنیهای بیهوده را بشنویم تا چه رسد به غیبت و تهمت و حرام. «وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ»، با چشمهایمان حتّی اضافههای بیخاصیّت را نبینیم تا چه رسد به حرام و صحنههای گناه. «وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ»، دست ما به سوی گناهی و معصیتی دراز نشود. «وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ»، با پاهایمان به هیچوجه به منطقهی ممنوعه وارد نشویم. «وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ»، به شکمهای ما جز آنچه که تو حلال کردهای وارد نشود. «وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ»، زبان ما گشوده نشود مگر به آنچه که تو واجب کردهای. «وَ لَا نَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِكَ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِكَ»، خلاصه آنکه فقط مشغول بندگی تو باشیم و از آنچه گناه و معصیت محسوب میشود، خودداری کنیم.
روزهی اعضاء و جوارح را مبنای اصلی تمام برنامههای خودمان در ماه مبارک رمضان قرار بدهیم. طبق متن رسالهی حقوق و این متن صحیفهی مبارکهی سجّادیه و بیان روشن و جمعبندی پیامبر عزیزمان در خطبهی شعبانیّه، باید مراقب اعضاء و جوارح خود باشیم و بهترین عمل، «وَرَع» است؛ به این معنی که انسان خود را از گناه حفاظت کند.[1] برنامهی اصلی خودمان را در ماه مبارک رمضان، مراقبت و حفاظت از اعضاء و جوارحمان در برابر گناهان قرار بدهیم. البتّه توفیق این کار را از خدای متعال بخواهیم؛ زیرا تا توفیق او نباشد، کوشش ما به جایی نخواهد رسید.
در نوبت گذشته که دربارهی حقّ دیدن صحبت کردیم، چند جملهای را با استفاده از آیات کریمهی قرآنی به خودمان و همهی عزیزان یادآوری کردیم. نکتهی اوّل و کلیدی این بود که در بین نعمتهایی که خدای متعال و عزیز و مهربان به ما کرامت کرده، یکی از بزرگترین و البتّه زیباترین و باشکوهترین این نعمتها، نعمت دیدن است که به وسیلهی یکی از پیچیدهترین اعضاء و جوارح ما، یعنی چشمهای ما اتّفاق میافتد که بعد از شنیدن، دومین ورودی شخصیّت ما محسوب میشود.
نکتهی دوم اینکه خودِ دیدن یکی از آیات دیدنی خدای متعال و عزیز و مهربان است و ما غالباً دیدنمان را نمیبینیم؛ لذا پروردگار متعال به روشهای مختلف در قرآن کریم این نعمت را به ما یادآوری کرده است؛ از جمله آنجا که میفرماید: «أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ، وَ لِسَاناً وَ شَفَتَيْنِ، وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ؛[2] آيا دو چشمش ندادهايم؟ و زبانى و دو لب و هر دو راه [خير و شرّ] را بدو نموديم؟». این آیات یادآوری اساسی نعمتی است که معمولاً مورد غفلت است و ما دعوت عمومی شدهایم که نعمت دیدن را ببینیم.
جلسهی گذشته با استفاده از بعضی از منابع معتبر، برخی از شگفتیهای این آیت الهی را بیان کردیم. عرض کردیم که بینایی هم نشانهی قدرت است، هم نشانهی لطف است و هم نشانهی جمال پروردگار متعال است. شایسته است که انسان دربارهی چشمهایش مطالعه و تحقیق کند و دربارهی دیدن بیندیشد. حالا میماند یک سؤال و آن سؤال این است که چه کسی است که میبیند؟ یعنی این چشمها با این همه امکانات عظیم، تازه میشود وسیلهی دیدن. امّا چه کسی است که میبیند؟! چه کسی پشت این دوربین نشسته و تماشا میکند؟! روح انسان مدیر این دستگاه و پشت صحنهی شخصیّت انسان است.
جمعبندی نکات قبلی این است که آنچه در اختیار ما قرار گرفته، امانتی است از سوی خدای متعال. اعضاء و جوارح و اصل وجود ما، امانتی است از سوی خدای متعال و مالک او است. در مورد سمع و بصر حضرت حق در کتاب خود تصریح فرموده که: «أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ؛[3] يا كيست مالك گوشها و چشمها؟». در یک بیان دیگر فرمود که اگر بخواهم همهی اعضایتان را از شما میگیرم و اگر چشم و گوشتان را بگیرم، چه کسی میتواند چشم و گوش شما را به شما برگرداند؟ یادآوری این نکته است که ما باید چشمهایمان را به ادب الهی مؤدّب کنیم. به این صورت که بر طبق قاعدهی خدایی ببینیم و تماشا کنیم و نگاه ما طبق نقشهی الهی باشد. این آن نتیجهای است که در مقام بندگی حضرت حق باید گرفته بشود.
امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلاةُ وَ السَّلام) در رسالهی حقوق از همین نقطهی حسّاس وارد میشوند و میفرمایند: «وَ أَمّا حَقّ بَصَرِ»، این نعمتی است که در اختیار شما قرار گرفته و بِحَمْدِالله از آغاز عمر تا حالا از آن بهرهمند بودید، و انشاءالله به سلامت و عافیت، تا پایان زندگی هم از آن بهرهمند خواهید بود.
بهرهمندی از این نعمت تا پایان عمر بهقدری مهم است که پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) در شب نیمهی ماه معظّم شعبان آن را از خداوند متعال درخواست میکردند و میفرمودند: «اَللَّهُمَّ اَمْتِعْنا بِاَسْماعِنا وَ اَبْصارِنا وَ قُوَّتِنا ما اَحْيَيْتَنا، وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنَّا؛ خدايا ما را از گوشهايمان و ديدگانمان و نيروهايمان تا هنگامى كه ما را زنده میدارى، بهرهمند گردان». این دعا، دعای مهمّی است که در آن از خداوند میخواهیم که تا پایان عمر از اعضاء و جوارحمان بهرهمند باشیم و اینها به سلامت باشند و وارث ما بشوند؛ یعنی ما وقتی میمیریم، آنها بمانند؛ نه اینکه ما باشیم و آنها رفته باشند و ما وارث آنها باشیم، یعنی ممکن است ما باشیم و اینها نباشند.
دعای خیلی مهمّی است که خدای متعال را به حقّ اولیائش و مقرّبان درگاهش سوگند میدهیم که این دعا را دربارهی همهی عزیزان مستجاب کند. البتّه اگر کسی برای او تقدیر دیگری رقم خورد و محروم شد، باید ملتزم مقام تسلیم و رضا باشد و بگوید: پسندم آنچه را جانان پسندد.
در متن هر دعایی یک یادآوری نهفته است. در اینجا یادآوری این است که من باید از اعضاء و جوارحم به عنوان امانتهای الهی مراقبت کنم و وظیفهی شکر را به جا آورم. رأس شکر حفاظت است؛ لذا اعضاء و جوارحم را باید حفاظت کنم و مراقب سلامت و عافیتشان باشم تا بتوانم در طول عمر از آنها بهرهمند باشم.
امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلام) با دو جملهی خیلی روشن، تکلیف «حَقُّ الْبَصَر» را که یک نعمت بسیار بزرگ خدا است و حق دارد بر ما به عنوان اینکه این امانت به ما سپرده شده، روشن میکنند و در دسترس ما قرار میدهند: «وَ أَمّا حَقّ بَصَرِ فَغَضّهُ عَمّا لَا يَحِلّ لَكَ وَ تَرْكُ ابْتِذَالِهِ»، حقّ اوّل عبارت است از اینکه انسان چشم خودش را از آنچه که برای او حلال نیست بپوشاند. «وَ تَرْكُ ابْتِذَالِهِ»، نه فقط از حرام چشم بپوشی، بلکه حتّی از آنچه که مبتذل است و شایستهی نگاه نیست هم چشم بپوشی که در اینجا بیان امام (عَلَیهِ السَّلام) ناظر است به دیدنیهای حرام و مکروه. این دو بخشی است که انسان باید از آنها چشم بپوشد.
امّا حقّ دوم، «إِلَّا لِمَوْضِعِ عِبْرَةٍ تَسْتَقْبِلُ بِهَا بَصَراً أَوْ تَسْتَفِيدُ بِهَا عِلْماً»، حقّ دوم عبارت است از اینکه از چشمهایمان برای بصیرت و دانش بهره بگیریم. در واقع از ظرفیّت دیدنمان استفاده کنیم برای دیدن آنچه که در نگاه اوّل نمیشود دید. کلمهی عبرت به همین معنا است. ما در نگاه اوّل صحنهای را میبینیم، مثلاً یک درخت را میبینیم. این نگاه اوّل است. نگاه دوم عبور است؛ به این معنی که در همین نگاه از صحنهای که دیدم، عبور کنم به صحنهای که در نگاه اوّل دیده نمیشد. آن صحنه چیست؟ آن صحنه عبارت است از یک مجموعهی بسیار دقیق، زیبا، حسابشده، هماهنگ و پر از شگفتی که همهی اینها از خالقش حکایت میکند. در این عبور من موفّق شدهام به یک بصیرت، روشنبینی و فهم انسانی دست یابم یا در این نگاه دقیق و دوباره که همراه با عبرت است، موفّق شدم به دانش تازهای دست پیدا کنم.
امام سجّاد (عَلیهِ السَّلام) این جملهی نورانی را اینگونه به پایان میبرند: «فَإِنّ الْبَصَرَ بَابُ الِاعْتِبَارِ»، دروازهی عبرت و عبور خردمندانه، چشمهای شما است که این امکان را برای شما فراهم میکند تا موفّق شوید آنچه را که نادیدنی است، ببینید. این امکان برای شما به وسیلهی چشمهایتان فراهم میشود و در دسترس قرار میگیرد؛ زیرا: «اَلظَّاهِرْ عُنْوَانُ الْبَاطِنْ؛ ظاهر نمایندهی باطن است». یعنی با دیدن همین صحنههای ظاهری است که شما میتوانید به اسرار درونی پی ببرید.
در اینجا باید دو پدیدهی شگفت دیگر را در کنار چشم و دیدن یاد کنم که گمان میکنم برای عزیزان ما نیز این یادآوری خیلی شیرین باشد. یکی پدیدهی بسیار اعجابانگیز اشک و گریستن است که این پدیده در بین آنچه که ما انجام میدهیم و برای ما امکانش فراهم شده، جزء عجائب است که اسرار و رموزی دارد که همچنان سر به مُهر و ناشناخته است. اشک یا گریستن زبان عاطفه و احساس است؛ گاهی حکایتی است از یک درد جسمی و گاهی انعکاس یک درد روحی و قلبی است. حکایتی است از هیجان عواطف؛ به طوری که اشک شوق فراتر از خوشحالی میشود و اشک فراتر از غم است؛ یعنی آنجایی که هیچ زبان دیگری برای تجلّی غم وجود ندارد، اشک به میدان میآید.
اشک تنوّع حیرتانگیزی دارد: اشک حسرت، اشک ندامت، اشک هجران، اشک وصال، اشک شوق. برخی مثل اشک هجران تلخ هستند، برخی مثل اشک وصال شیرین هستند، برخی هم مثل اشک اندوه شور هستند. اشک خیلی تنوّع دارد. فقط خدا میداند که این گوهر چیست. خداوند تبارک و تعالی گریستن را وسیلهی ترمیم و جبران دردها و تلطیف روح ما قرار داده است. به وسیلهی گریستن مصفّا میشویم. وقتی گریه میکنید، مثل اینکه روانتان استحمام کرده باشد، تازه میشود و طراوت مییابد. گاهی اشک اشتعال است، شعلهور میکند؛ مثلاً آتش هجران را در وجود انسان مشتعل میکند. گاهی ندامت را در انسان به اوج میرساند. اشک و گریستن از نعمتهای بزرگ خدایی است که باعث تعالی شخصیّت انسان میشود. ضمن اینکه گهگاه در مراودات اجتماعی از دیگران جلب عاطفه میکند. دیدید بچهها با گریهشان چه میکنند و چه به روز پدر و مادر میآورند؟
گریه همراهی عمیق با کسی است که درد میکشد. آیات و روایات بسیار جالبی در زمینه اشک و گریه وارد شده است. امام صادق (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلام) فرمودند: «مَا مِن شيءٍ إلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ أَوْ وَزنٌ إلَّا الدُّمُوعَ؛ هر چيزى پيمانه و وزنى دارد مگر اشكها». هر چیزی در این عالم با معیاری سنجیده میشود، جز اشک. هیچ چیزی با اشک برابری نمیکند. «فَإِنَّ القَطْرَةَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ؛ زيرا قطرهاى اشك، درياهايى از آتش را فرو مىنشاند». ادامه روایت خیلی تکاندهنده است. حضرت فرمودند: «وَ لَو أَنَّ بَاكِياً بَكَى فِي اُمَّةٍ لَرُحِمُوا؛[4] و اگر گريندهاى در ميان امتى بگريد، همهی آن امّت مشمول رحمت مىشوند». گاهی میشود که یک امّت از برکت گریه یک نفر بهرهمند و مشمول رحمت الهی میشوند.
در بین بیماریهای روانی، طبق روایات، «جُمُودُ الْعَیْن» جزء بدترین بیماریها است. یکی از علاوتهای شقاوت این است که چشم انسان خشک باشد؛ چنانکه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ الشِّقَاء جُمُودُ الْعَیْن وَ قَسْوَةُ الْقَلْب؛[5] از نشانههاى شقاوت، خشكى چشم و سختى دل است».
هدف از بیان این مطالب، توجّه به این نکته بود که ماه مبارک رمضان، ماه اشک و گریه است. امام سجّاد (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) در مناجات ابوحمزهی ثِمالی میفرمایند: «اَبْکِی لِظُلْمَتِ قَبْرِی، اَبْکِی لِضیِقِ لَحْدِی، اَبْکِی لِخُروجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلیِلاً؛ برای تاریکی گورم میگریم، برای تنگی لحدم میگریم، برای خروج از گورم در حالی که برهنه و خوار هستم، میگریم».
ماه مبارک رمضان انسان برای گریه کردن آمادگی فوقالعادهای پیدا میکند. گرسنگی و ادب روزه روح و قلب انسان را تلطیف و نرم میکند و انسان دلنازک و فرشتهخو میشود. اصلاً ماه رمضان ماه فرشتهخو شدن است. این لطافت باعث میشود که انسان برای گریستن آماده شود. دوستان از این فرصت استفاده کنند و آن را از دست ندهند. بعد از نمازها، در مناجاتها و سحرها، وقت بگذارند برای گفتگوی با خدای متعال و بهرهمند شدن از برکت گریستن.
در میان گریهها، شاید آن چیزی که ما خیلی به آن نیاز داریم، اشک ندامت بر گناهان است. در مناجاتها قلب انسان مهیّا میشود برای اینکه از این امکان بزرگ بهرهمند بشود.
اشک یکی از شگفتیهای دیگری است که خدای متعال در کنار دیدن، آن را برای ما خلق کرده است.
دومین پدیده شگفت، خواب است که از عجائبی است که هنوز رمزگشایی نشده است. البته به ماهیت گریه نیز نتوانستهاند پی ببرند. هنوز سؤالات پیچیده فراوانی وجود دارد که دانش بشری از پاسخ به آنها عاجز مانده است.
در مورد خواب میدانیم که چشم ما به خواب نمیرود؛ بلکه پلکهای ما بسته میشود و چشم همان وضعیّت خاص خودش را دارد. خواب چیست که وقتی اتّفاق میافتد، دیگر چشم ما نمیبیند، گوش ما نمیشنود و اعضاء و جوارح ما ساکن میشوند؟ غیر از بعضی از کارهای غیر اختیاری مثل ضربان قلب و بعضی از کارهایی که اعصاب ما انجام میدهند، تمام کارهای اختیاری ما در وضعیّت خوابیدن تعطیل میشود. چیست قضیهی خواب و چه اتّفاقی در خواب برای ما میافتد؟
خواب با اینکه یک پدیدهی ماورائی است، با چشمهای ما شناخته میشود و در چشم خود را نشان میدهد.
در روایات، خواب برادر مرگ معرفی شده است. یعنی این اتّفاق یک اتّفاق فیزیکی و جسمانی نیست و نمیشود به صورت فیزیولوژیکی تفسیرش کرد. گویا در خواب روح شما کمی از بدنتان فاصله میگیرد. قرآن کریم به این مسئله تصریح کرده، آنجا که میفرماید: «اللهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا؛ خداوند روح انسانها را هنگام مرگشان به تمامى باز مىستاند، و [نيز] روح كسى را كه نمرده است، به هنگام خواب [قبض مىكند]». ادامهی آیهی کریمه میفرماید: «فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ؛ پس آن [روح] را كه مرگ را بر او مقدر كرده نگاه مىدارد». کسی که به خواب میرود، اگر مرگش در حالت خواب برسد، خدای متعال جان او را میگیرد و به این ترتیب خوابش به مرگ ملحق میشود. نمونهاش هم کم نیستند کسانی که میخوابند و دیگر بیدار نمیشوند.
«وَ يُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى؛[6] و ديگرى را تا سرآمدى معيّن باز مىفرستد». امّا اگر مرگش نرسیده باشد، روح را دوباره برمیگرداند و فرد بیدار میشود؛ لذا میگویند وقتی که بیدار شدی بگو: «اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي اَحْيانِي بَعدَ مَا اَماتَنِي؛[7] حمد مخصوص خدایی است که مرا زنده کرد پس از آنکه میراند».
این دعا توجّه ما را به این نکته جلب میکند که خواب در واقع چیزی شبیه مرگ است و خداوند تبارک و تعالی آن را در دسترس ما گذاشته تا ما بیشتر یاد مرگ باشیم و از این طریق بتوانیم یک مقدار به آن عالم نیز راه پیدا کنیم و شناخت بیشتری برای ما فراهم بشود.
پس خواب نعمت بسیار بزرگی است از جهت اینکه انسان را تازه میکند؛ یعنی خستگیهای جسمی و روانی انسان با یک خواب مناسب برطرف میشود.
خواب انواعی دارد. اگر خواب خوب روزی کسی بشود، بعد که بیدار میشود، سرحال و مهیّا است برای اینکه به دنبال فضل خداوند متعال و کسب روزی برود. از خدای متعال بخواهیم که خواب خوب را روزیمان کند. ضمن اینکه اگر انسان با طهارت و وضو و یاد خدا و ذکر به بستر برود، خواب او حتّی در غیر ماه مبارک رمضان نیز عبادت محسوب میشود تا چه برسد در ماه مبارک رمضان. منتها یک نعمت دیگری در خواب به او کرامت میشود و آن رؤیاهای زیبایی است که گاهی روزی بعضی از مؤمنین میشود که در پرتو آن با عوالم دیگر آشنا میشوند. امیدواریم انشاءالله خداوند تبارک و تعالی ما را قدرشناس نعمتهایش قرار بدهد.
من بر اساس همین بحثی که تقدیم کردم، از ساحت قدس ربوبی و از خوان کرم پروردگار کریممان تمنّایی را برای خودم و شما و عزیزان بینندهمان در این ماه استجابت دعا داشته باشم که خدای متعال ما را از خواب غفلت بیدار کند. مشکل ما غفلت است که اگر از این خواب انسان بیدار بشود و به حالت یقظه و بیداری خجسته برسد، به سعادت و رستگاری رسیده است. از خداوند متعال بخواهیم که از این خواب شوم که خواب روزهای ما است نه خواب شبهای ما، رهایی یابیم. یعنی در بیداری خواب هستیم. خواب در بیداری، خواب شوم و پلیدی است که اسمش میشود: «نُومُ الْغَفْلَة؛ خواب غفلت».
خدای متعال به حقّ اولیائش ما را در این ماه از خواب غفلت بیدار کند تا بتوانیم نعمتهای او و نعمت «دیدن» را ببینیم و قدرشناسی کنیم. مهمترین راه قدرشناسیاش این است که چشممان را طبق برنامهی الهی باز کنیم؛ یعنی فقط چشمهای ما به صحنههایی باز باشد که او میپسندد. خدای متعال، به ما پلک داده است، پردهای که با اختیار میشود در برابر صحنهای که نباید دید، بسته بشود؛ همان تعبیری که حضرت فرمودند: «غَضُّهُ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ».
خدا را قسم میدهیم به حقّ اولیائش و مقرّبان درگاهش که توفیق رعایت این حقّ بزرگ را دربارهی این نعمت بسیار بزرگ به ما کرامت کند و چشمان ما را از دیدن آنچه که نباید ببینیم، به لطفش و کرمش حفظ کند؛ انشاءالله.
[1]. ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج10، ص 314.
[2]. بلد: 8 ـ 10.
[3]. یونس: 31.
[4]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 93، ص 331، ح 14 .
[5]. شیخ صدوق، خصال، ص243. ادامه روایت چنین است: «و شدة الحرص فى طلب الرزق و الاصرار على الذنب؛ و زیادى حرص در طلب رزق و اصرار بر گناه».
[6]. زمر: 42.
[7]. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 127.