امیدواریم خداوند تبارک و تعالی توفیق میهمانی خودش را در این ماه بسیار عزیز به همهی ما کرامت کند. یکی از مهمترین آرزوهای انسان مؤمن که از ذوق ایمانی او سرچشمه میگیرد، درک ماه مبارک رمضان است. بزرگان ما، آنهایی که ماه مبارک رمضان را با ظرفیّتهای ملکوتیاش میشناسند، از ماه شوّال انتظار ماه مبارک رمضان را میکِشند. یعنی وقتی که از ماه مبارک رمضان خارج میشوند، تا رسیدن به ماه مبارک رمضان آینده، در انتظار هستند. زیرا آنها خوب میدانند که چه ظرفیّت عظیم و استثنایی از نظر کسب انوار الهی، آمادگی برای سفر ابدیّت، تقویت بنیهی معنوی، کسب فضائل اخلاقی، جبران گناهان و اشکالات گذشته، جلب مغفرت الهی و قرار گرفتن در مرکز دریافت برکت از سوی پروردگار متعال، در این ماه عزیز نهفته است. بنابراین پس از پایان این ماه، توجّهشان به شرفیابی دوباره به ماه مبارک رمضان است و درست از وقت وداع، در انتظار ماه مبارک رمضان آینده هستند.
خدا را شکر میکنیم که به همهی ما توفیق داده ماهش را درک کنیم. باید قدرش را بدانیم و از خدای متعال شناخت این ماه و ظرفیّتهایش و توفیق قدرشناسیاش را تمنّا کنیم. این نکتهی مهم در کلمات اولیاء خدا هست که از پروردگار متعال و مهربان طلب توفیق کنید؛ هم برای شناخت، هم برای رعایت حدّ و حدود ماه مبارک رمضان و استفاده از ظرفیّتهای ممتازش.
امیدوارم خداوند تبارک و تعالی به همهی ما توفیق قدرشناسی از لحظهلحظهی این ماه عزیز را کرامت کند؛ انشاءالله.
در حقوق اعضاء، امام (عَلَیهِ السَّلام) شروع کردند به بیان حقّ هر عضوی از اعضای ما. بعد از «حقُّ النَّفْس»، به حقّ زبان پرداختند، سپس به حقّ گوش و شنیدن رسیدند و در ادامه، حقّ دیدن را بیان کردند. حقّ پا، دست، شکم و حقّ غریزهی جنسی، از حقوقی است که امام به بررسی آنها پرداختهاند. به این ترتیب، حقوق اعضاء به سرانجام میرسد. آنگاه امام (عَلَیهِ السَّلَام) سراغ حقوق افعال میروند و آن را با حقّ نماز شروع میکنند. بعد به حقّ روزه میرسند و این بحث را ادامه میدهند.
به مناسبت ماه مبارک رمضان، فعلاً بحث بسیار مهم و فوقالعاده کلیدی و شیرینِ حقّ دیدن را مسکوت میگذاریم و چند حق جلوتر میرویم و به «حقّ صُوم» میپردازیم. بین این فرازها و کلمات نورانی، تناسب و هماهنگی بسیار زیبایی وجود دارد؛ بهطوری که ارتباط بین حقّ روزه و تمام آنچه پیش از این گفته شده، کاملاً برای شما واضح و آشکار میشود. جالب آنکه در فراز «حَقُّ الصُّوم»، بر مسئلهی حقّ دیدن نیز تأکید فوقالعادهای میشود.
«حَقّ الصّوْمِ»، بعد از «حقُّ الصَّلَاة» است که انشاءالله حقّ نماز را در وقت خودش به تفصیل بررسی خواهیم کرد. از عبارت حقّ روزه معلوم میشود که خداوند تبارک و تعالی به خاطر در اختیار گذاشتن برنامهی زندگی و عبادت و خوشبختی، بر ما حق دارد. خود آن برنامه نیز بر ما حقی دارد که باید از عهدهی آن بربیاییم.
اگر بخواهیم این حقوق را شمارش کنیم طبق ترتیبی که امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) اینجا انتخاب کردهاند و کاملاً بر نگاه زیبای قرآنی منطبق است، ابتدا حقّ نماز است که حقّ بسیار بزرگ و فرازمندی است؛ زیرا جایگاه نماز در تأمین نیازهای روحی، روانی، عاطفی، فکری و ذکری دائمی ما، جایگاهی ممتاز و ویژه است.
آنگاه نوبت به روزه میرسد. در بین برنامههایی که تأمینکنندهی سعادت انسان هستند، روزه جایگاه دوم را به خودش اختصاص میدهد؛ لذا فرمودند: «وَ أَمّا حَقّ الصّوْمِ»، که معنایش این است که خود روزه به عنوان یک وظیفهی الهی و برنامهی بندگی، بر عهدهی مؤمنین و مکلّفین حقّی دارد که باید از عهدهی آن حق بربیایند و وقتی از عهدهی آن حق برمیآیند که بتوانند به مأموریّت ویژهی آن برنامه عمل کنند. این نکتهی کلیدی این فراز است. مثلاً مأموریّت ویژهی نماز در زندگی دینی و اعتقادی ما، تأمین نیاز قلب ما به ذکر و یاد خدای متعال است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی؛[1] نماز را برای یاد من بپا دار». اگر کسی موفّق شد در نمازش سهم ذکر را برداشت کند، یعنی قلبش را از یاد خدای متعال بهرهمند کند، به حقّ نماز عمل کرده است. سایر برنامههای عبادی نیز اینگونهاند. ممکن است آثار گوناگون و مختلفی داشته باشند، منتها یکی از آن آثار، مأموریّت ویژهی آن عبادت قرار گرفته است. به عبارت دیگر، میتوان گفت که فلسفهی اصلی نماز ذکر است. در این صورت کسی موفّق میشود حقّ نماز را ادا کند که از نماز ذکر را دریافت کند. حالا سؤال این است: مأموریّت اصلی روزه در برنامهی زندگی انسان مؤمن چیست؟ یا به سخن دیگر، فلسفهی روزه چیست؟
امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) با یک عبارت بسیار متین و زیبا و کمی هم طولانی نسبت به سایر فرازهای رسالهی حقوق، حقّ روزه را آشکارسازی میکنند. بنابراین امام (عَلَیهِ السَّلَام) سراغ مأموریّت ویژهی روزه در زندگی ما میروند؛ والّا روزه یک فهرست قابل ملاحظه از آثار و نتایج و برکات دارد؛ چنانکه در روایات ما نیز به آن اشاره شده است. در مسئلهی «حَقُّ الصُّوم»، امام (عَلَیهِ السَّلَام) سراغ کارکرد ویژه و اصلی روزه میروند که در سخن خداوند متعال در قرآن کریم هم به زیبایی مطرح شده و در فراز پایانی خطبهی شعبانیّه نیز پیامبر اعظم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) به شکل متفاوتی به آن تصریح کردهاند و در بسیاری از کلمات اولیاء خدا، این مسئله به ما یادآوری شده است.
امام (عَلَیهِ السَّلام) میفرمایند: «وَ أَمّا حَقّ الصّوْمِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللّهُ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ وَ فَرْجِكَ وَ بَطْنِكَ لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ وَ هَكَذَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ اَلصَّوْمُ جُنّةٌ مِنَ النّارِ» حق روزه این است که بدانی، یعنی به این فهم روشن، به این باور، به این شناخت دست پیدا کنی که روزه همان فاصله و سِتر و حجابی است که خدای متعال بین تو و آتش جهنّم قرار داده است. منتها با این تفصیل جذّاب که: «فَأَنْ تَعْلَمَ أَنّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللّهُ عَلَى لِسَانِكَ» خدای متعال به وسیلهی روزه زبان، گوش، چشم، قوّهی جنسی و شکم شما را از آتش جهنم حفاظت میکند: «لِيَسْتُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ». امام (عَلَیهِ السَّلَام) بلافاصله این برداشت را به روایتی از پیامبر عزیزمان (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) مستند میکنند و میفرمایند: «وَ هَكَذَا جَاءَ فِي الْحَدِيثِ»، این حدیث حدیث شناختهشده و مشهوری است که همه آن را بارها و بارها شنیدهایم. اینجا امام (عَلَیهِ السَّلَام) با اشاره به همان روایت نورانی، میفرمایند: و اینگونه است که در حدیث آمده است که: «اَلصَّوْمُ جُنّةٌ مِنَ النّارِ؛[2] روزه سپری است در برابر آتش».
در همین بیان بسیار زیبا، امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلام) روزه را به تمام بحثهای قبلی ارجاع میدهند. بحثهای قبلی حقّ اعضاء بود، بعد از حَقُّ اللهِ الْاْکْبَر که عبارت است از توحید. نوبت رسید به حَقُّ النَّفْس؛ حقّ خودمان بر خودمان. معلوم شد که حقّ نفْس عبارت است از اطاعت از پروردگار متعال؛ یعنی نفْس ما یکپارچه و با تمام قوا در مقام طاعت الهی قرار بگیرد. این شد حقُّ النَّفْس. سپس امام (عَلَیهِ السَّلام) این حق را به تکتک اعضاء و جوارح اصلی ما تعمیم دادند و برای هر کدام از اعضاء، حقّی را بیان کردند که میشود گفت روش بندگی آن عضو محسوب میشود. فرمودند: «وَ أَمّا حَقّ اللّسَانِ فَإِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَا» با همین تعبیر بحث حقّ زبان را شروع کردند که حقّ زبان این است که آن را از زشتیها حفظ کنی و در آنجا پنج حق را برای زبان برشمردند. بعد نوبت به «حَقُّ السَّمْع» رسید که تنزیه و بهرهبرداری صحیح بود. یعنی آن را هم پاک نگه داریم و هم بهرهبرداری شایسته کنیم. امام (عَلَیهِ السَّلام) راجعبه همهی اعضاء صحبت میکنند و حقّ آنها را بیان میدارند.
در «حَقُّ الصُّوم» که موضوع بحث ما است، یک جمعبندی میکنند و آن جمعبندی این است که نقش روزه ایجاد یک سپر حفاظتی برای کلّ اعضاء در برابر آتش است. اساساً چیزی که ما به عنوان آتش و جهنّم در فرهنگ قرآنی و اسلامی میشناسیم، از دنیا تهیّه میشود. بنابراین روزه یک سِتر، حجاب، فاصله، عایق یا طبق بیان زیبای پیامبر اعظم، یک سپر حفاظتی درست میکند و بین تکتک اعضاء و جوارح ما با آتش دوزخ که مظهر خشم الهی است، حائل میشود. خروج از مسیر بندگی و مبتلا شدن به انواع و اقسام گناهان، ما را جهنّمی میکند. نقش روزه این است که برای ما فاصلهی ایمن ایجاد میکند و سپر حفاظتی بین ما و گناهان میشود. یعنی بین اعضاء و جوارح ما با معاصی آنها ـ به عبارت دیگر، بین ما و آتش خشم الهی ـ فاصله میاندازد. این بیان نخست امام (عَلَیهِ السَّلام) در «حَقْ الصُّوم» است.
بنابراین اگر ما در ماه مبارک رمضان موفّق بشویم با روزه، چشم و گوش و زبان و دست و پا و سایر اعضاء و جوارحمان را به ادب بندگی مؤدّب کنیم و آنها را در منطقهی طاعت الهی حفظ کنیم و اجازه ندهیم وارد منطقهی ممنوعه بشوند، توانستهایم حقّ روزه را ادا کنیم.
شاید کسی چنین اشکال کند که رسالههای عملیّه فقط دربارهی احکام روزه مطالبی را بیان کرده و مبطلات آن را برشمرده است و از این سخنان در آنجا حرفی به میان نیامده است که زبان، چشم و ... خود را حفظ کنید. پاسخ این سؤال واضح است. آنچه به عنوان روزه در رسالههای عملیّه به ما گفته شده و برای ما تعریف کردهاند، برنامهی ویژهی ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان است که از آن به «ترک» تعبیر میشود. ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا است. خب، خدا با چه از ما ضیافت میکند؟ با ترک؛ نخوردن و نیاشامیدن چیزهای حلال. این چیزهایی که در ماه مبارک رمضان به ما گفتهاند انجام ندهید و نخورید، طبعشان حلال است و در غیر ساعات روزه، حتّی در خود ماه مبارک رمضان نیز قابل انجام است. در خارج ماه مبارک رمضان که در سراسر شبانهروز مجاز است.
اصل برنامهی روزهداری این است که شما با ارتقای سطح شخصیّتی خودتان در مقام بندگی، با احترام ویژهای که پیدا کردهاید، از بخشی از حلال چشم بپوشید و اجتناب کنید تا به توان مضاعف و نیروی بیشتری برای مقابلهی با حرام و گناه دست پیدا کنید. این اصل مسئله است. اندامهای روانی و روحی چنین کسی ورزیدگی خاصّی پیدا میکنند و تمرینی فراتر را انجام دادهاند برای اینکه در پردهی صیانت و حفاظت قرار بگیرند. با این ملاحظه باید سراغ آیهای برویم که روزه را بر ما واجب کرده است. این آیه خطاب به مؤمنین میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛[3] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرر شده است، همانگونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود. باشد كه پرهيزگارى كنيد». یعنی فلسفهی اصلی روزهای که بر شما و امّتهای پیش از شما واجب شده بوده، البتّه با تفاوتهایی، این است که به تقوا برسید و سهم شما از تقوا افزایش پیدا بکند. بنا بر این تعبیر امام (عَلَیهِ السَّلام): «أَنّهُ حِجَابٌ ضَرَبَهُ اللّهُ عَلَى لِسَانِكَ وَ سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ...» روزه پردهای است که خدای متعال روی اعضا و جوارح شما میاندازد تا شما از آتش حفاظت بشوید. در اینجا امام (عَلَیهِ السَّلام) ذات و فلسفهی اصلی روزه را بیان میکند که عبارت است از تحصیل تقوا و صیانت؛ زیرا تقوا از «وِقَایِه» به معنای حفاظت و صیانت است؛ یعنی حالت خاصّی که در انسان پدید میآید و بین او و خشم خدا و آتش غضب الهی پرده ایجاد میکند و عایق به وجود میآورد.
در ادامه امام (عَلَیهِ السَّلام) میفرمایند: «فَإِنْ سَكَنَتْ أَطْرَافُكَ» در این فراز معیار و شاخص روزهی مطلوب ارائه میشود. حضرت فرمودند شاخص این است: «فَإِنْ سَكَنَتْ أَطْرَافُكَ فِي حَجَبَتِهَا رَجَوْتَ أَنْ تَكُونَ مَحْجُوباً» اگر شما در ماه مبارک رمضان به این وضعیّت رسیدید که تمام اعضاء و جوارح شما ـ کلمهی «أَطْرَاف» در اینجا به معنی اعضاء و جوارح است؛ زیرا در کنارههای شخصیّت ما قرار گرفته است ـ آرام بگیرد و در مقام بندگی مستقر شوند و از قرق الهی عبور نکنند، امیدوار باش که از این سپر بهرهمند شده و صیانت و نجات پیدا کردهای. واژهی «سَكَنَتْ» خیلی زیبا است و به معنای آن است که اعضاء و جوارح در جای خود آرام بگیرند.
پس شاخص و نشانهی روشن برای اینکه ما حقّ روزه را ادا کرده باشیم، عبارت است از اینکه مجموعهی اعضاء و جوارح ما پشت پردهی روزه که مقام بندگی حق است، آرامش بگیرند و به مقام سکونت و آرامش برسند؛ یعنی در مرز بندگی حرکت کنند. اگر به اینجا رسیدید، حقّ روزه را ادا کردهاید و میتوانید انتظار داشته باشید که از آتش الهی در امان بمانید. یعنی این سپرِ بدون نفوذ و محکم، بین شما و آتش خشم الهی که جلوههای این جهانیاش گناهان و معاصی هستند، فاصله انداخته است.
امّا «وَ إِنْ أَنْتَ تَرَكْتَهَا تَضْطَرِبُ فِي حِجَابِهَا»، خیلی این تعبیر امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلام) تعبیر هنرمندانهای است. اگر کسی اعضاء و جوارحش را به حال خود رها کرد، چشمهایش را رهایش کرد تا هر منظره و صحنهای را ببیند، گوشهایش را رها کرد تا هر چیزی را بشنود، زبان و سایر اعضایش را به همین ترتیب، رها کرد، هر چند مبطلات روزه را انجام ندهد و کاملاً به روزهی تکلیفی و حکمی عمل کند، اصل و فلسفهی روزه را رها کرده است.
برای روشنتر شدن این فراز مثالی میزنم. فرض کنید پسر بچهی زرنگ و شیطانی را پشت یک پرده قرار میدهید و از او میخواهید که همانجا بازی کند و این طرف پرده نیاید. فرض بر این است که آن طرف شرایطی است که او نباید وارد آن بشود؛ یا خطری برایش وجود دارد یا صحنهای است که نباید آن را ببیند. اگر خودت بالاسر بچه ایستاده و مراقبش باشی تا از مرزی که برایش مشخّص شده، عبور نکند، شما موفّق شدید که او را از شرایط خطر حفاظت کنید. امّا اگر رهایش کردید و به او گفتید که مواظب باش و از این پرده عبور نکن، بر اثر تلقینات و وساوس طبع بازیگوشش، مخفیانه پرده را کنار میزند تا ببیند آن طرف چه خبر است. یعنی علاوه بر اینکه به آن حریم نزدیک میشود و پرده را کنار میزند. امام (عَلَیهِ السَّلام) از این تعبیر استفاده کردند: «وَ إِنْ أَنْتَ تَرَكْتَهَا تَضْطَرِبُ فِي حِجَابِهَا وَ تَرْفَعُ جَنَبَاتِ الْحِجَابِ»، یعنی اگر اعضاء و جوارح را رها کردید تا نزدیک این پرده بشوند و آن را کنار بزنند، «فَتَطّلِعُ إِلَى مَا لَيْسَ لَهَا»، آنوقت مُشرف و وارد میشوند به قرقی که نباید وارد آنجا میشدند و آن کاری که نباید بشود، انجام میشود.
امام (عَلَیهِ السَّلام) اینجا یک مثال از چشم ذکر میکنند و میفرمایند: «فَتَطّلِعُ إِلَى مَا لَيْسَ لَهَا بِالنّظْرَةِ الدّاعِيَةِ لِلشّهْوَةِ»، چنانچه انسان چشمش را رها کند، این چشم آنقدر میچرخد تا اینکه از قرق الهی عبور کند و نگاه حرامی اتّفاق افتد؛ نگاهی که برانگیزندهی شهوت است. در مورد سایر قوا هم مثل زبان و گوش میفرمایند: «وَ الْقُوّةِ الْخَارِجَةِ عَنْ حَدّ التّقِيّةِ لِلّهِ» و هرکدام از این قوا اگر از حدّ تقوای الهی عبور کنند، «لَمْ تَأْمَنْ أَنْ تَخْرِقَ الْحِجَابَ» در این صورت تو دیگر در امان نیستی که این حجاب ـ یعنی آن چیزی که بین تو و آتش خشم الهی فاصله بود ـ پاره نشود. وقتی این حجاب پاره شد، تو دیگر از آن عذاب در اَمان نیستی. اگر این حجاب پاره و گسسته شود یا آن سپر بشکند، «وَ تَخْرُجَ مِنْهُ» شما از خارج بشوی و بیفتی در آن منطقهی عذاب؛ «وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ» یعنی اگر بخواهیم حفظ بشویم باید به حول و قوّهی الهی پناه ببریم، از خدای متعال کمک بگیریم و مدد بخواهیم.
اگر ادب و حقّ روزه رعایت شد، روزه انسان را حفاظت میکند و اگر حقش رعایت نشد، نقش حفاظتی خود را از دست میدهد. یعنی کسی گمان نکند چون روزه را به همان معنای دقیق شرعیاش گرفته و از مبطلات پرهیز کرده، پس بین او و آتش جهنّم فاصله افتاده است. بنا به این فرمایش حضرت، با فرض اینکه بتوانی حقّ روزه را ادا کنی، روزه چنین فضیلت و خاصیّتی دارد.
روزه این هنر را دارد که شما را از آتش صیانت کند، به شرط اینکه این پرده را پاره نکنی و حقّ روزه را رعایت کنی. چه زمانی حق روزه رعایت میشود؟ وقتی که مجموعهی اعضاء و جوارح شما تحت مراقبت و کنترل ویژهی شما قرار بگیرند، از شیطنت پرهیز داده بشوند و از اینکه به قرقگاه الهی نزدیک بشوند، منع شوند. بنابراین باید با همهی وجودتان سعی کنید تا این سپر مستقر بماند و این پرده حفظ بشود؛ والّا اگر آن را رها کنیم ـ طبق بیان امام (عَلَیهِ السَّلَام) ـ این حجاب پاره میشود و دیگر روزه، روزه نیست؛ بلکه یک حدّ تکلیفی از روزه است و تنها خاصیّتش، رفع تکلیف از انسان است.
پیامبر اعظم (صَلَّی اللهُ عُلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) در جمعهی آخر ماه معظّم شعبان خطبهای خواندند که مشهور به خطبهی شعبانیّه است. ایشان در آن خطبه میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْکُمْ شَهْرُ اللهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ؛ اي مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما رو كرده است». فرازهای این خطبه بسیار زیبا و شوقانگیز است. «شَهرٌ هُو عِندَ اللهِ أفضَلُ الشُّهورِ؛ ماهي كه نزد خدا، بهترين ماهها است». ساعاتش برترین ساعتها است، شبهایش بهترین شبها است، روزهایش بهترین روزها است، تا انجا که میگویند میدانید چه ماهی است؟ این ماهی است که: «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللهِ؛ ماهي كه در آن شما را به مهماني خدا دعوت كردهاند و شما در آن از اهل كرامت خدا شدهايد». شما در این ماه دعوت شدید به میهمانی خدا، خدای متعال میخواهد شما را اهل بزرگی و کرامت قرار بدهد، میخواهد تکریمتان کند، بزرگتان کند، وارد این ماه که شدید «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ؛ نَفَسهاي شما در آن ثواب تسبيح و ذكر خدا را دارد و خواب شما عبادت محسوب میشود». پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم) در ادامه آدابی را که در ماه مبارک رمضان باید شخص آنها را رعایت کند، با تفصیل و زیبایی بیان میکنند. یعنی تقریباً یک دستورالعمل خیلی جامع و زیبایی را ارائه میکنند؛ مثلاً از جمله راجعبه نماز که چطور نمازهایتان را برگزار کنید. دربارهی دعا، تلاوت قرآن، تحصیل اخلاق خوش، رسیدگی به ارحام، صلهی رحم، به فکر فقرا بودن، انفاق کردن، به یاد قیامت بودن و امثال اینها، مطالب ارزندهای را بیان میکنند.
وقتی خطبه تمام شد، امیرالمؤمنین (علَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلام) که خودشان این خطبه را نقل میکنند، میفرمایند: «فَقُمْتُ؛ من از جا برخاستم»، و خطاب به پیغمبر اکرم گفتم: «یا رَسُولَ الله! جُعِلْتُ فِدَاک، مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ»، قربانتان بشوم، از بین همهی آنچه که گفته شد، از این فهرست طولانی اعمال خیر، بافضیلتترین عمل ماه مبارک رمضان کدام است؟ پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم) پاسخ دادند: «اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ عَزَّوَجَل» بافضیلتترین کار و عمل در ماه مبارک رمضان این است که خودتان را از گناه حفاظت کنید؛ خودداری از گناه. البته کلمهی «وَرع» فراتر از تقوا است و به معنای این است که ما حتی به گناه نزدیک هم نشویم. یک وقت انسان نزدیک است که غیبت کند و غیبت نمیکند. خب، نزدیک قرقگاه شده، ولی از سقوط نجات پیدا کرد. امّا «وَرَع» این است که انسان حریم نگه دارد و حتّی کلماتی را که شبههی غیبت دارد، بر زبان نیاورد. از نگاههای شبههناک پرهیز کند؛ نه از خود حرام. از شنیدنیهایی که شبههی حرام بودن دارد، پرهیز کند. پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلّم) در پاسخ به پرسش امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخن خود را جمعبندی کردند و فرمودند: «اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ عَزَّوَجَل»
ادامه روایت عجیب است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) میگویند: دیدم که پیغمبر اکرم شروع کردند به گریه کردن. پرسیدم: چه چیزی باعث ناراحتی شما شد؟ که پیامبر عزیز خبر شهادت امیرالمؤمنین (عَلَیهِ السَّلام) را در ماه مبارک رمضان میدهند و خطبه به این ترتیب به پایان میرسد.[4]
نتیجهی سخنان ما این شد که فلسفه و مأموریّت اصلی روزه، جلوگیری از ارتکاب گناه و معصیت و همچنین تقویت تقوا و دستیابی به وَرَع است. این «حَقُّ الصُّوم» است.
خدای متعال را سوگند میدهیم به حقّ خودش و به حقّ اولیائش و به حقّ این ماه عزیز به همهی ما توفیق حقگزاری روزه را در این ماه کرامت کند و توفیق حفظ اعضاء و جوارح ما از معصیتها را به ما کرامت کند؛ به لطفش و کرمش؛ إنشاءالله.