اگر ما به ناسپاسی شناخته شویم و بگویند فلانی آدم نمکنشناس و قدرنشناس است، در هر حلقهای که ما را به این صفت بشناسند، محرومیت میآورد. نهتنها کسی که به ما نیکی کرده، احسانش را کاهش میدهد یا قطع میکند، بلکه دیگران هم که ما را به این صفت میشناسند، اصلاً رغبت نمیکنند به ما خدمتی داشته باشند. پس، از چشمها میافتیم و اعتبار اجتماعیمان مخدوش میشود
اما نسبت به دیگران، دو اشکال بزرگ پیدا میشود. اول اینکه سد راه احسان میشویم و جلوی خیر و خیررسانی به دیگران را میگیریم. سد راه خیر شدن، دوطرفه است. یک اینکه جلوی بهرهمندی دیگران را که نیاز داشتند، میگیریم. دوم اینکه خود او محروم میشود از اینکه بخواهد به دیگران خیری برساند. پس دو شخص را محروم کردیم: احسانکننده و دریافتکننده احسان.