«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبيها، وَ بَعْلِها وَ بَنيها، بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ»
اولاً سلام پر از مهر و محبت رهبر عزیز و عالیقدرمان را به همهی شما عزیزانم تقدیم میکنم. ایام شهادت حضرت صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را جمعاً به محضر فرزند عزیزشان حضرت بقیت الله الأعظم تسلیت عرض میکنیم. امیدوارم جلسهی ما و این گردهمایی و اجلاس، مورد نظر و عنایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار گیرد.
از اینکه خدای متعال توفیق داد بعد از کمتوفیقی سال گذشته، خدمت شما عزیزان رسیدم، خدای متعال را سپاسگزارم.
جمع باصفا و صمیمی و متحد و جدی شما، برای ما بسیار الهامبخش و شوقانگیز است. از جناب ارجمندی تشکر میکنم، هم به خاطر برنامهریزی این سفر و هم به خاطر فعالیتهای اتحادیه در استان. از کادر محترم اتحادیه نیز صمیمانه تشکر میکنم. از جناب آقای صابری که، هم گزارش خوبی ارائه کردند و هم زحمت این برنامه بر عهدهی ایشان بود، کمال قدردانی را دارم. بچههای خود انجمن و اتحادیه که برنامه را طراحی کردند نیز شایسته سپاسگویی هستند. از آقای کیخواه که هم اجرا کردند و هم در قرارگاه ملی حضور دارند و آنجا گاهی در جلسات زیارتشان میکنم و از دوست عزیزی که قرآن قرائت کردند نیز تشکر میکنم. سرود خیلی خوبی که عزیزان خواندند، حرف دل همهی شما دوستان عزیز من بود.
از قطعهای که آقای باقری اجرا کردند، فیض بردیم. بحمدلله جلسهای معنوی و انقلابی و ولایی است.
انتخاباتی فوقالعاده مهم
سفر و دیدار ما با شما در آستانهی یک اتفاق بزرگ است. هم دوستان و هم دشمنان متوجه روز هفتم اسفند هستند که امیدواریم دوستان انقلاب چشمشان روشن شود؛ هم از حضور گستردهی مردم و هم از انتخابهای خوب، و انشاءالله چشم دشمنان ما کور شود از حضوری که سازنده و منشأ خیر و برکت خواهد بود.
انتخابات همیشه در جامعهی ما منشأ آثار زیاد و حساسی است. امسال به دلایلی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ تا جایی که دشمن با صراحت بیشتر و پررویی وارد میدان و حتی مداخلهی در لیستها شده که اینها به نسل جوان ما پیام میدهد که دشمن تا کجاها طمع دارد و دستبردار نیست؛ لذا باید دائماً ضریب دشمنشناسی خود را تقویت کنیم و این خواست قرآن کریم از ما است.
ابعاد و اهمیت دشمنشناسی
رهبر عزیز و عالیقدر و حکیم ما که محبوب همهی ما هستند، روی دشمنشناسی و طراحیهای دشمنان تأکید خاصی دارند و این را در همهی دیدارها و گفتارهایشان یادآوری و تأکید میکنند و حتی طراحیهای دشمن را برای ملت ایران افشا میکنند تا مردم بدانند چه توطئههایی در کار است.
این مسئله ریشهی عقلانی و وحیانی دارد و مسئلهی تازهای نیست. شما به خرد مراجعه کنید، میگوید در برابر دشمنان باید بیدار باشید و ترفندهای آنها را زیر نظر بگیرید. آنها در دشمنی با شما جدی هستند و حتی اگر پشت نقابها و ماسک لبخند و دیپلماسی قرار گیرند، نباید گمشان کنید. عقل و وحی این را به ما میگوید. شما به قرآن کریم هم که مراجعه کنید، آیات فراوانی در دشمنشناسی میبینید و فصل مفصلی است که دشمنان و چهرهها و ترفندهای آنان را شناسایی کنید و با آنها مرزبندی کنید و فاصلهی خود را با آنها حفظ کنید.
دو رکن اصلی دین
دین دو رکن اصلی دارد: یکی تولی و دیگری تبری. این دو در کنار هم هستند؛ یعنی اگر «بسم الله الرحمن الرحیم» میگویید، در کنارش باید بگویید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم». چند وقت پیش آقا هم فرمودند که این مرگ بر آمریکا که ما میگوییم، دقیقاً همان «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» است.
این دو رکن در کنار هم هستند. در تمام زیارتنامهها، لعن در کنار سلام است. همچنانکه شما دارید خود را به کانون ولایت الهی نزدیک میکنید، به همان نسبت هم باید با دشمنان حق و حقیقت مرزبندی کنید. این دو وقتی در کنار هم هستند، شما را به مقصد میرسانند. قرآن کریم میفرماید: «فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقى لَا انفِصامَ لَها؛[1] پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است». جالب است که اول کفر به طاغوت را بیان میکند. کسی که به طاغوت کفر میورزد و به حضرت حق ایمان دارد، به ریسمان لطف و کرامت حضرت حق چنگ زده و متصل شده است.
بعضی وقتها دیده میشود که کسانی با این رکن مهم، برخورد سطحی میکنند. رکن کفر به طاغوت، در قرآن کریم راجعبه پیامبر عزیز و همراهان ایشان و امت اسلامی آمده، و این دو مسئله در کنار هم مطرح شده است.
دشمنشناسی از دید قرآن
بحث موضعگیری شدید در برابر دشمن و محبت و صمیمیت درونی امت اسلام، در این آیه متجلی شده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ؛[2] محمد پيامبر خدا است و كسانى كه با اويند، بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند». این آیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ارادتمندان و همراهان و دوستداران آن بزرگوار را معرفی میکند. اولین مورد هم برائت است؛ آنهم با تعبیر «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ». «عَلَى الْكُفَّارِ» یعنی نسبت به کفر و دستگاه و تفکر کفرآلود و طراحیهای کافران اشراف دارند و نسبت به آنها شدید و محکم و سختگیر هستند؛ اما روابط داخلیشان با همدیگر مملو از محبت و صمیمیت و صفا و اخلاص است.
سورهی مبارکهی مائده، کسانی را که حقیقتاً به حق پیوسته هستند و یاریگر دین و ولیّ خدا هستند معرفی میکند و میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ؛[3] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، بهزودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند». این گروه در برابر مؤمنین خاکسار و فروتن و در برابر کفار، عزیز و قدرتمند و نفوذناپذیر هستند.
بنابراین مسئله دشمنشناسی، مبنای جدی قرآنی دارد و قرآن به ما میگوید که دشمنان تا ریشهی ایمان شما را خشک نکنند، از شما دست برنمیدارند؛ یعنی تا بر شما مسلط نشوند و شما را تسخیر نکنند، از شما دست برنمیدارند: «وَلَن تَرضى عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛[4] هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی، و) از آیین (تحریفیافته) آنان پیروی کنی». یهود و نصاری از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه تابع آنها شوی؛ یعنی دست از دین و ایمان و فرهنگ و هویت خودت برداری.
آنجاهایی که بعضی از مؤمنان بر اثر غفلت به مرزهای کفر نزدیک میشوند و با آنها رفت و آمد و نشست و برخاست پیدا میکنند، خدای متعال هشدار میدهد و میگوید اگر تحت ولایت آنها بروید از من جدا شدهاید و از آنها میشوید.
در برخی آیات این هشدارها هست و خوب است که دوستان عزیز من به این آیات مراجعه کنند. بعداً میخواهم نتیجهای بگیرم که بحث روز جامعهی ما است.
آیه دیگر، آیه 100 سورهی آل عمران است که میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از فرقهاى از اهل كتاب فرمان بَريد، شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمىگردانند». خطاب به اهل ایمان است که اگر از اهل کتاب اطاعت کنید، بعد از اینکه موفق به ایمان به اسلام شدید، شما را به کفر برمیگردانند و اطاعت از آنها چنین اثری خواهد داشت.
آیهی 51 سورهی مائده نیز میفرماید: «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ؛ و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود». هر کس از شما باب رفاقت با دشمنان را باز کند، از آنها است. در ادامه هم میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمىنمايد». ستمکاران در اینجا کسانی هستند که با دشمنان اسلام رفاقت میکنند و هم به خودشان و هم به ملت ظلم میکنند؛ چراکه دست ملت را به روی دشمن باز کردهاند.
آیات فراوانی در این باره وجود دارد گه اگر بخواهم همه را بگویم، طول میکشد؛ لذا فقط یک نمونه دیگر عرض میکنم. آیهی 22 سورهی مبارکهی مجادله، آیه دلنشینی راجعبه حزب الله است. بر اساس این آیه، یکی از ویژگیهای حزب الله این است که بین خودی و غیر خودی مرزشناس و مرزنگهدار است و فاصله خود با دشمن را حفظ میکند: «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ؛ قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كردهاند ـ هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند ـ دوست بدارند. در دل اينها است كه [خدا] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأييد كرده است».
دشمنشناسی هم عقلانی است و هم وحیانی. هم فرآوردهی خرد انسانها است و هم خدای متعال در قرآن کریم بر آن تأکید میکند.
جامعهای که در دشمنشناسی کم بیاورد، در اختیار دشمن قرار میگیرد؛ یعنی اگر شناخت و مرزبندیهایش آسیب ببیند، با دست خودش راه نفوذ و تسلط دشمن را فراهم کرده و خدای متعال هرگز تسلط کفر بر اسلام را نمیپذیرد: «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً؛[5] خداوند هرگز بر [زیانِ] مؤمنان، برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است». یکی از مواردی که باعث تسلط کفار و دشمنان اسلام میشود، این است که مؤمنین در شناخت دشمن و ترفندهای آنان دچار مشکل شوند و نتوانند مرز بین خود و دشمن و طراحیهای پنهانی دشمن را خوب بشناسند؛ مخصوصاً وقتی که دشمن دست از طراحی مستقیم خودش بردارد و خود را پشت نقاب دوستی مخفی کند. آنجا که دشمن از تسلط ظاهری ناامید میشود و از طریق دوستی میآید، دشمنشناسی اهمیت دوچندانی پیدا میکند؛ و الّا شناختن دشمن اسلحهکشیده که هنر نیست.
رهبر عزیز و خردمند ما درس دشمنشناسی قرآن کریم و تبری از دشمن و مرزبندی با دشمن را دائماً به جامعهی ما ارائه میکند و یکی از اسرار عزت امروز ما این است که جامعهی ما بحمدالله در دشمنشناسی در سطح مناسبی قرار دارد که این را باید قدر دانست.
دشمنی دشمن با ما تمامی ندارد
این روزها اسمش پسابرجام است و اینطور نامگذاری کردهاند و اشکالی هم ندارد. در مذاکرات هستهای جمعبندی داشتیم که خلاصهاش برجام شد. رهبر عظیم الشأن به مسئولان مربوطه اجازه دادند که در موضوع هستهای با کشورهای 5+1 که رئیس شیاطین عالم، یعنی آمریکا هم در آن جمع هست، مذاکره کنند تا به یک جمعبندی برسند و مصلحت اینگونه تشخیص داده شد و این اتفاق افتاد.
وقتی باب این مذاکره باز شد، به یک باره در متن جامعهی ما و در سطوح مختلف اتفاق دیگری رخ داد. در یک طرف، گروهی از طرف ملت ایران و در موضع قدرت شروع به مذاکره با قدرتهای جهانی کردند که این جلوهی زیبایی داشت؛ زیرا نشان میداد که ما در چه نقطه و رتبهای از اقتدار امنیتی و علمی و سیاسی قرار گرفتهایم که توانستهایم طرف مذاکره با شش کشور شویم که خود را قدرت جهانی میدانند. این مسئله باعث افزایش اقتدار و هویت ملی میشود.
از اول انقلاب اسلامی تا به حال زحمتها کشیده شد و خونها داده شد و تلاشهای علمی صورت گرفت، مثلاً در زمینهی دانش هستهای، بعضی جوانهای تازهازدواج کردهی ما با دو فرزند کوچک، شش ماه دور از منزل بوده و با غیرت و عشق زحمت کشیدند و این تلاشها از آغاز تا به حال متراکم شده و ما به نقطهای رسیدهایم که دشمن حاضر شده با ما مذاکره کند.
دقیقاً اینجا تحلیل دیگری در جامعهی ما مطرح میشود مبنی بر اینکه دوران دشمنی دشمنان با ما تمام شده است و دائماً این مسئله را القا میکنند. این تحلیلها را، هم در بعضی مسئولان و برخی از رسانهچیها (مسئولان روزنامهها و سایتها) میبینید و هم در بعضی از افراد معمولی و عادی جامعه میتوان مشاهده کرد.
این حرکت به لحاظ روانشناختی دقیق است. به تدریج، از چهرهی کریه مستکبرین قبحزدایی میشود و گویا آنها دیگر قصد دشمنی ندارند و قصدشان رفاقت است. بعضی سعی کردند از این فرصت استفاده کنند و بگویند این کار ما بوده است. یعنی تلاشهای علمی و تدبیر رهبری و کار امنیتی و جهاد و شهادت و وفاداری ملت را ندیدند و آن اتفاق را محصول ژست و برنامهریزی خود دانستند و اعلام کردند که ما داریم باب گفتگوی با جهان را باز میکنیم!
نمیگویند که اگر انرژی هستهای و مجاهدت مرزبانان عاشقمان و ایثارگری خانوادههای شهدا را نداشتیم، دنیا اصلاً به ما نگاه هم نمیکرد. باید اینها را ببینیم. مخصوصاً شما که جوانهای فهمیدهای هستید، به این مسئله توجه کنید.
درایت و تدبیر بینظیر رهبری
در این میان، باید تدابیر امامت و ولایت را حتماً ببینیم. ایشان در محور اصلی اقتدار و عزت ایستاده و هوشمندانه طراحی و برنامهریزی میکنند. تدابیر رهبری باعث شد در فلان رشتهی علمی، مقام پنجم جهان را به دست آوریم. این مسئله نشان میدهد که در پشت صحنه، ایشان در آن رشتهی علمی، خود در وقت مناسب اقدام کرده و بالای سر کار ایستاده است. آقا، دانشمندان آن رشته را به اسم میشناختند و آنها را تقویت کردند تا این کار اتفاق بیفتد و یکباره در نانو یا پزشکی یا انرژی هستهای به فلان عرصههای دانش دست پیدا کردیم.
در بخش امنیتی، این اقتدار موشکی جمهوری اسلامی و اینکه ایران موفق میشود در این سطح عالی، زیرساختهای امنیتی خود را تأمین بکند، از کجا آمده است؟ همهاش محصول تدبیر مستقیم رهبری و البته حضور عاشقان ولایت در عرصههای علمی و تحقیقاتی است. وقتی انسان از بازدید اینها برمیگردد، تمام وجودش غرق غرور میشود. یک دفعه از تونلهای موشکی جمهوری اسلامی رونمایی میشود و دشمن، مات و مبهوت میماند. یا وقتی موشکهای جمهوری اسلامی به دست بچههای غزه بر سر رژیم صهیونیستی میریزد و چتر امنیتی آنها را سوراخ میکند، آنها میبینند فجر جمهوری اسلامی است که این بلا را به سرشان آورده است. اینها تدابیر امامت و ولایت است که هوشمندانه این روزها را پیشبینی کرده است.
نتیجه این میشود که امروز ما میتوانیم با آنها صحبت و مذاکره کنیم تا حق خود را بگیریم و مذاکره هم به این معنا است که یک جا ما کوتاه بیاییم و یک جا آنها. اما برخی، تمام این سابقه را نادیده میگیرند و ادعا میکنند که هر وقت شما به جهان لبخند بزنید، آنها هم با شما گفتگو میکنند و مسئله حل و فصل میشود. این یک انحراف ذهنی و خط رسانهای خطرناک است.
جامعهی ما و نسل جوان، از یک طرف میبیند که گروهی از طرف جمهوری اسلامی، با کشورهای مختلف و عمدتاً با آمریکا مذاکره میکنند و میبینند که چقدر صمیمی هستند و دست میدهند و عکس میگیرند که البته اقتضای آن مذاکره هم همین است. بچههای مدرسهها هم همین را میبینند و عدهای دیگر در رسانهها مرتب میگویند که اگر از همین راه برویم، اقتصاد و زندگی مردم ما درست میشود. گویا اگر این تحریمها رفع شود، یکشبه جامعهی ما درست میشود. القای چنین روحیهای به ضمیمهی صدها کار هنرمندانهای که در سایتها و شبکههای اجتماعی انجام میدهند، یک جمعبندی را به متن جامعه و مخصوصاً نسل جوان ما القا میکند که گویا مشکلاتی که تا به حال داشتیم، به خاطر این بوده که ما انقلابی بودیم و چون ایستادیم و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل گفتیم و مواجههی مقتدرانه داشتیم، چوبش را خوردیم. حال باید باب گفتگوی رفاقتی را با کشورهای معدودی، که اسمش را میگذارند جهان، باز کنیم. آقا فرمودند: جهان؟! کدام جهان؟! جهان که منحصر به این چهار تا کشور نیست. چشم امید ملتهای آزادهی جهان، به ملت ایران است؛ نه فقط مردمشان، بلکه مسئولینشان. این را من مکرر، در آسیا و اروپا دیدهام. همه چشمشان به ملت ایران است. کدام جهان؟! سلسلهی گستردهی کشورهای عدم تعهد، جهان نیستند؟! جهان همین چند کشور محدود آمریکا و انگلیس است؟! این تفکر خیلی خطرناک است.
خطر نفوذ جدی است
صحبتم را از اینجا میخواهم به بحث انتخابات و فضای امروز بیاورم.
رهبر ما دیدهبان بصیر و حکیمی است؛ به طوری که نشریهی USA Today گفته بود: ما در ایران با یک ابرحریف به نام آیتالله خامنهای مواجه هستیم که تمام ترفندهای ما را میشناسد و ملت هم قبولش دارند. با وجود او کار ما پیش نمیرود.
درست از وقتی این مذاکرات اوج گرفت، آقا در برابر یک خطر بزرگ که کیان و امنیت و آینده و علم و رونق و تمدنسازی ما را از ریشه تهدید میکند، شروع به افشاگری کردند و فرمودند: به دشمن خوشبین نباشید، مواظب و مراقب «نفوذ» باشید.
به این ترتیب کلمهی نفوذ، ابعاد و ریشههایش را مطرح کردند و برخی از ترفندها و میدانهای نفوذ را مطرح کردند. همینطور که جلو میآییم، به بحثی به نام انتخابات نزدیک میشویم. در هدفگیریهایشان گفتند اگر بتوانیم جامعه را در فضای پسابرجام ببریم، وارد بعد از برجام میشویم و دشمنی با آمریکا در جامعهی ایران رقیق میشود. آن وقت سطح انقلابی مجلس شورای اسلامی و خبرگان را پایین میآوریم؛ چراکه مجلس را مردم انتخاب میکنند.
اینها مجالس مهمی است که یکی در سطح رهبری است و کلیددار نظام را عندالاقتضاء و الضروره تعیین میکنند و دیگری مجلس شورای اسلامی است که برای آیندهی کشور ریلگذاری میکند. جاهای بسیار مهمی است. واحد واحد آن صندلیها اهمیت دارد که توسط چه کسانی تصاحب شود. یک آدم توانمند و غیور و دشمنشناس و استکبارستیز و سادهزیست و دارای روحیه جهادی یا یک آدم کاسب که دنبال زندگی شخصی و بازیهای جناحیاش است و دنبال طمعها و خواستههای مادی است. خیلی فرق میکند.
اینها به مجلس خبرگان در حدی امید دارند؛ اما بیشتر امیدشان به مجلس شورای اسلامی است. اینها تجربهای هم دارند و آن مجلس ششم است. شما آن روزها را یادتان نیست؛ اما ما میمردیم و زنده میشدیم. در یک کلمه مجلس ششم به تمام معنای کلمه افتضاح بود و صدای دشمن از متن مجلس شنیده شد. دشمن ما از حلقوم برخی نمایندههای خودفروخته، طرح درست میکرد و زمینهای هم در دولتی که اسمش را اصلاحات گذاشته بودند، فراهم شده بود. وای از روزی که اینها در مجلس تحصن کردند. خواهش میکنم که تاریخ مجلس ششم را مطالعه کنید؛ چراکه نمیشود با این دو سه جمله از کنارش گذشت. بررسی کنید. این تجربهی نفوذ را دارند و معنایش این است که یک بار که نفوذ کردیم، پس باز هم میشود که وارد شویم و افکار عمومی را مدیریت و مهندسی کنیم.
تعبیرها هم قشنگ انتخاب میشود. به بهانه اینکه نگذاریم افراد افراطی وارد مجلس شوند، افراد مورد نظر خود را وارد مجلس میکنند. همه میگویند حرف بدی نیست. اما منظورشان این است که آدمهای انقلابی و حزب اللهی را نباید به مجلس بفرستیم. از کلمات معتدل و متعادل استفاده میکنند که ژیگول و سانتیمانتال هستند. افراد انقلابی و دارای سوابق جبهه و جنگ نباید به مجلس بروند. تیترها هم تیترهایی است که صریح نیست؛ چراکه متخصص جنگ واژهها هستند و واژهها را میسازند و به افکار عمومی شلیک میکنند. بعد موج و ذهنیت ساخته میشود و به دنبال آن گفتمانسازی مورد نظرشان شکل میگیرد.
در چنین وضعیتی رهبر خردمند و حکیم و عزیز ما که با بصیرت و با نور خدا قضایا را مشاهده میکند، و یاران رهبری که در متن ملت هستند، از جمله شما بچههای عزیز و ناب انجمن اسلامی که آقا خیلی دوستتان دارد، بحث نفوذ را مطرح کردند و گفتند این قضیه را پیگیری کنید.
دامنهی نفوذ خیلی گسترده است و از نفوذ فکری، فرهنگی و تربیتی در آن هست تا نفوذ اقتصادی. انسان لذت میبرد که بچههای حزب اللهی روی برخی از قراردادها حساس هستند. اشکال ندارد گاهی زبان تند به کار میبرند. قضاوت نمیکنیم؛ اما بالاخره بدبین هستیم. بعد از برجام درِ کشور باز شود و گروههای اقتصادی از این کشور و آن کشور بیایند. اینها به فکر ملت ما هستند یا میخواهند شرکتهای راکد خود را فعال کنند؟ ناگهان ما بازار فلان شرکت هواپیمایی میشویم که مدتها راکد بود و مسئلهی اصلی ما مسئلهی هواپیما میشود. هواپیما بخش تشریفاتی سفرهای ملت ایران است و به یک عدهی خاص متعلق است. مسئلهی سیستان و بلوچستان و بچههای مرزنشین ما این است؟ ذهنیتها را ببینید. بچهها حساس هستند که نکند مسئولان گاف بدهند و قرارداد اشتباهی امضا کنند. نفوذ اقتصادی هم همین طور اتفاق میافتد و اینجا است که آقا برای سدّ باب نفوذ اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را مطرح میکنند که البته اجرایش کار سختی است و آدمهای قوی و روحیات شجاع میخواهد. آدمهای خسته از عهدهی برافراشتن پرچم اقتصاد مقاومتی برنمیآیند؛ مجلس و دولت قوی میخواهد؛ و الّا کسی که خسته و دنبال ادارهی زندگیاش است، به درد چنین عرصهای نمیخورد. اجرای اقتصاد مقاومتی کاری دشوار و کارستان است.
ضرورت فعالیت دوچندان انجمن اسلامی در ایام انتخابات
از نفوذ فکری و تربیتی غافل نشوید. در مدرسهها با بزک کردن چهرهی دشمن و استکبار و رژیم ستمشاهی، به دنبال نفوذ هستند. نفوذ فکری در دستور کارشان قرار گرفته است. درصدد هستند که عرصهی اقتصاد و سیاسی و دیپلماسی و میدانهای تصمیمگیریهای سخت ملی، مانند مجلس و انتخاب مسئولان را به دست گیرند.
الان که این دوست عزیزمان وصیت شهید عبادی را میخواند، دیدید که روشن روشن بود. خواهش میکنم آن را دوباره ببینید. بنیانگذاران انجمن اسلامی اینها هستند. در ارتباط با عرصههای حساس مسئولیتی خطاب کرده بود که نکند به دست افراد غیر مسئول و غیر متعهد داده شود.
امروز، روزِ کارزار اصلی بچههای انقلاب در عرصههای فکری و فرهنگی و اقناعی است؛ مخصوصاً بچههای انجمن اسلامی باید خودشان را به دشمنشناسی مجهز کنند و پشت صحنه را ببینند و رد دشمن را بگیرند و مسیرهای نفوذش را هنرمندانه و اقناعی و مستند، نه با شعار و سر و صدا افشا کنند. با تکتک بچههای مدرسه صحبت کنند و نوشته و نشریه درست کنند و نمایشگاه برگزار کنند؛ شبیه نمایشگاه بچههای انقلاب که من رفتم و دیدم و لذت بردم.
این میشود آن انجمن اسلامی که قرآن و امام زمان و شهدا میپسندد و رهبر عزیزمان به آن دلبستگی دارد. چنین انجمنی، پایگاه دشمنشناسی و بصیرت و دوستیابی و خدمت عاشقانه و خودسازی انقلابی و جهادی است.
در این دورهی نمایندگی مجلس هم دیدید که رهبری درباره نماینده مطلوب ـ چه خبرگان و چه مجلس شورای اسلامی ـ فرمودند باید انقلابیگری در وجودش باشد؛ درست نقطهی مقابل طراحیهای دشمن باشد.
شما نیز باید روحیه انقلابی خودتان را حفظ کنید و انقلابی بمانید. آقا هم کد دادند و فرمودند من دیپلمات نیستم، من یک انقلابیام. چقدر من خوشحال شدم دیدم بچهها این جمله را همهجا زده بودند.
امیدوارم با هوش و ذکاوتی که در شما سراغ داریم، هر روز انجمنهای شما قویتر و سرزندهتر و بانشاطتر باشد. همان طور که در سطح ملی دانش بالا مایه تقویت ما میشود، بچههای انجمن اسلامی نیز باید به خاطر خدا و شهدا و انقلاب، سطحشان از جهت علمی بالا باشد تا نفوذ کلام داشته و غریق نجات باشند.
از شما خواهش میکنم در این یکی دو شب دعا کنید؛ چراکه دلهای شما خیلی پاک است و من در جمع شما احساس میکنم به خدای متعال نزدیک شدم. برای انقلاب دعا کنید. مخصوصاً برای مجلس و این انتخابات دعا کنید و برای رهبر عزیزمان و یاران رهبری. دعای شما گیرا است. دعا کنید که خدای تبارک و تعالی دلهای ملت ایران را به انتخابهای خوب رهبری کند تا بتوانند خوبترینها را انتخاب کنند و در انتخابات به صورت گسترده شرکت کنند. برای این دو خواستهی آقا دعا کنید و تلاش کنید که کارهای بزرگی از شما برمیآید.
همهی شما را به خدای متعال میسپارم و منتظر شنیدن موفقیتهای بعدی شما هستم تا خبرهایش را خدمت رهبر عزیز و عالیقدرمان تقدیم کنم.