تشکری تشکیلاتی
خدمت همهی شما عزیزان که از سراسر نقاط میهن عزیز و سرافراز اسلامی تشریففرما شدید، به خاطر پشت سر گذاشتن یک سال پرتلاش، خیرمقدم و خسته نباشید عرض میکنم. ضمناً ایام پربرکت ولادت باسعادت حضرت صدیقه اطهر، فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) و سال جدید را به همهی عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم.
امیدوارم در پرتو عنایات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، امسال برای کشور عزیز ما و ملت و رهبر عالیقدر ما و همهی دوستداران آن حضرت در سراسر عالم، و همچنین این تشکل باصفا و نورانی و اعضای عزیزش، سال پر از خیر و برکت و عافیت باشد.
در آغاز جلسه لازم میدانم از تلاشهای مجاهدانه همهی شما عزیزان در سالی که پشت سر گذاشتیم، صمیمانه تشکر کنم. از اعضای نورانی و باصفای انجمنهای اسلامی دانشآموزان، اعم از دختران و پسران، در سراسر کشور و شبکه کادر و پشتیبان، از شهرستانها گرفته تا دفتر مرکزی، مراکز اقماری، شورای محترم مرکزی، دبیرکل و معاونین محترمشان، مسئولان عزیز و گرانمایه استانها و خواهران محترم و بزرگواری که سمت معاونت خواهران را در کشور به عهده دارند، تشکر میکنم و برای همهی عزیزان آرزوی توفیق دارم.
بحمدالله دوستان سال خوبی را پشت سر گذاشتند و بنده از نزدیک شاهد تلاشهای دوستان عزیز بودم. خیلی از دوستان در استانها گرفتار زحمت سفرهای ما شدند. بیش از یک ماه در استانها حضور داشتم و در خدمت عزیزمان بودم. این توفیق شامل حال ما بود که از نزدیک شاهد تلاشها و فعالیتهای عزیزمان را در مدارس تا قرارگاهها و بخشهای گوناگون باشم. از خداوند متعال بابت این مسئله شاکرم. البته همهی این فعالیتها در شرایطی صورت گرفت که اتحادیه با محدودیت منابع روبهرو بود. خوشبختانه با ابتکار مسئولان عزیز استانها و با خویشتنداری کادر محترم و با اعتماد به نفس و تدابیر دبیرکل سختکوش و مدیریت جهادی ایشان و همکارانشان، بحمدالله مشکلات را پشت سر گذاشتند و تا حد زیادی این کمبود منابع که گاهی شرایط را در وضعیت خاص قرار میداد، جبران شد. من معتقدم با خودشناسی بیشتر، تشکیلات ما میتواند با استفاده از همین موقعیتهای دشوار به گشایشهای زیادی دست یابد. این را همیشه عرض کردهام و امروز بیشتر راجعبه آن صحبت خواهم کرد. نویدی که برای افزایش بودجه دادند، اصلاً جدی نگیرید؛ باید فکرهای تازهای در مجموعه ما شکل گیرد. ما این مسیرهای پرفرازونشیب را تجربه کردهایم و از مشکلات واهمهای نداریم.
من عرائضم را طبق قاعده در چند فصل خدمتتان تقدیم میکنم. آقای علامتی میگفتند مثل اینکه این گزارش یک مقدار طولانی شد. گفتم: نه، گزارش یک سال با این همه فشردهسازی، حق مجموعه است که یک جا در جلسه ارائه شود. خیلی خوشحال میشوم وقتی این مجموعه اقدامات را در کنار هم میبینم. این حجم فعالیت همهی ما را به شکر به درگاه خدای متعال وامیدارد. باید اینها گفته شود و در جلسات مختلف، عزیزان از فعالیت مجموعه خود باخبر باشند. البته کارهایی که به هر دلیل نتوانستیم انجام دهیم یا منابعی که میخواستیم نرسیده یا غفلتهای صورتگرفته نیز گفته شود. این روش، روش درست و خوبی است که در اتحادیه سابقه هم دارد. همه باید به همین ترتیب کارهایمان را بررسی کنیم و بخشهای انجامنشده را هم حتماً در ضمن گزارشهایمان بیاوریم.
آیه سال
تعیین آیه سال، موضوع اصلی این جلسه ما محسوب میشود.
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛[1] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خودتان بپردازيد. هر گاه شما هدايت يافتيد، آنكس كه گمراه شده است به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همهی شما به سوى خدا است. پس شما را از آنچه انجام مىداديد، آگاه خواهد كرد».
بعضی از دوستان راجع به آیه سال گمانهزنیهایی کرده بودند؛ ولی شاید هیچکس از دوستان حدس نمیزد که این آیه انتخاب شده است.
سورهی ولایت
چند نکته مقدماتی راجعبه این آیه نورانی بیان خواهم کرد؛ منتها قبل از آن، چند مطلب دربارهی سوره مائده متذکر میشوم. سوره مائده از سوَر مدنی قرآن کریم است که در آخرین ماههای عمر پربرکت پیامبر عظیم الشأن ما بر ایشان نازل شده است. بنابراین به نوعی میشود گفت جمعبندیهایی را در خودش دارد. اگر این گونه به این سوره نگاه کنیم، جمعبندیهای آن و ارائه خطوط و راهبردهایی را که تضمینکننده مسیر آینده امت اسلامی است، در آن خواهیم دید. حرفهای پایانی در مهندسی امت اسلامی در این سوره مبارکه نهفته است. فضای عمومی این سوره نورانی را آیه اولش نشان میدهد که مسئله «وفای به پیمان» است. جالب است که اولین آیه با «یا ایها الذین آمنوا» شروع میشود. در ادامه میفرماید: «أوفوا بالعقود» در بخشهای مختلف این سوره مبارکه مسئله پیمان و عهده و جایگاهش را در اسلام مشاهده میکنید؛ به ویژه آن عهد اصلی و بزرگ و مهم و سرنوشتساز که عهد ولایت الهی است. سوره مبارکه مائده، سوره علی بن ابیطالب (علیه السلام) و غدیر است. ماجرای غدیر خم که در همان ماههای پایانی عمر پیامبر اتفاق افتاد، آیاتش در این سوره مبارکه واقع شده است. در این سوره دستور اعلام ولایت الهی به پیامبر داده میشود: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛[2] اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن». پس از اعلام خشنودی خدای متعال، میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً؛[3] امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». میتوان گفت در سوره مبارکه مائده راز بقای امت اسلامی تعبیه شده است.
در این سوره لطایف و ظرایف و شیرینیهای ویژهای وجود دارد و قصص جالبی نیز مطرح شده است؛ ماجرای هابیل و قابیل فرزندان حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) و ماجرای مربوط به حضرت عیسی بن مریم علی (نبینا و آله و علیه و علی أُمه السلام).
ما برای آیه سال، آیه 105 این سوره مبارکه را انتخاب کردهایم که آیهای کاملاً راهبردی است و دربرگیرنده یک پیام کلیدی و بسیار مهم و سازنده برای مؤمنان و یک دعوت جدی برای نگاه به درون و پذیرش مسئولیت و اجتناب از فرافراکنی است. مخاطب آن نیز آحاد مؤمنان و امت اسلامی است.
در آیه سال گذشته که آیه پایانی سوره مبارکه آل عمران بود، عرض کردم که مرحوم علامه طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) با توجه به ذوق سلیم قرآنی خود، ذیل این آیه کریمه مباحث مربوط به جامعه از دیدگاه قرآن را آورده و جمعبندی کردهاند. این ویژگی آیه قبلی بود.
جالب است که این شخصیت بزرگ و عزیز و پرافتخار، ذیل آیه 105 سوره مبارکه مائده، باب وسیعی را دربارهی معرفت نفس گشوده و فصول گوناگون مربوط به این موضوع بسیار جذاب و مهم و اساسی را در آنجا آوردهاند. حدود پنجاه صفحه از تفسیر ارزشمند المیزان ـ البته از ترجمهاش ـ به این موضوع اختصاص دارد. این را گفتم تا از منظر این شخصیت پرافتخار جهان تشیع و شخصیت قرآنی روزگار ما، اهمیت و نقش و جایگاه ویژه این آیه کریمه را بیشتر درک کنید.
تفسیر آیه سال
خطاب این آیه کریمه به مؤمنین است. در قرآن کریم، عنوان «یا ایها الذین آمنوا» عنوانی بسیار محترمانه است؛ یعنی یک خطاب آکنده از احترام و تجلیل و تکریم نسبت به مؤمنان است که فوقالعاده شوقانگیز، هویتبخش، مسئولیتآفرین و انگیزهساز است و توقعات خداوند تبارک و تعالی را از فرد و جامعه مؤمن تبیین میکند. افزون از هشتاد آیه با «یا ایها الذین امنوا» شروع میشود که چنانچه آنها را کنار هم بگذاریم، سیمای روشنی از فرد و جامعه مؤمن را در نگاه خداوند به ما معرفی میکند و خطوط اصلی شخصیت، اندیشه و عمل مؤمن را به ما نشان میدهد. لذا باید خیلی قدر این آیات را دانست و در آنها بیشتر دقت کرد.
هر جا عنوان «یا ایها الذین آمنوا» است، تکتک انسانهای مؤمن را مسئول و متعهد میکند، برای آنها حرف و بیان دارد و همزمان عموم جامعه مؤمنان را به عناوین اجتماعیشان خطاب قرار میدهد؛ مثلاً خانواده مؤمن، فامیل مؤمن، شهر مؤمن، کشور مؤمن، امت اسلامی مخاطب خاص میشود. یک تشکیلات مؤمن مثل مجموعه ما نیز با عنوان خاص خودش مخاطب «یا ایها الذین آمنوا» قرار میگیرد. ما هم به این آیات لبیک میگوییم. سیره اولیای خدا این بوده که هر جا خطاب «یا ایها الذین آمنوا» بوده، میفرمودند: لبیک. به این معنا که من پیام را گرفتم و انشاءالله برای اقدام، عمل و پیگیری آمادهام.
نکته دوم، اصلیترین پیام این آیه کریمه است که در دو کلمه: «علیکم انفسکم» واقع شده و عبارت «علیکم انفسکم» در اوج تأکید است.
نکته سوم، تعبیر «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم» است. در «علیکم انفسکم» میگوید خودتان را دریابید. بعد از اینکه میفرماید خود را دریابید، بلافاصله میفرماید: «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم» اگر شما به خودتان برسید، خود را کشف کنید، بشناسید و بسازید، نگران دشمن و دیگران نباشید، آنها نمیتوانند به شما ضرری بزنند. اگر شما به هدایت الهی هدایت شوید، آنهایی که گمراه شدند، گمراهیشان به شما ضرری نخواهد رساند. «اهتدی» از ریشه هدایت است و به معنای هدایت مستقر و یک مرتبه استوار و استقراریافته از هدایت الهی است. وقتی هدایت در وجود کسی یا جامعهای مستقر میشود، از واژه اهتدی استفاده میگردد.
در واقع پیام اصلی که «علیکم انفسکم» باشد، تأکید خاص میشود. پیام «علیکم انفکسم» این بود که خود را دریابید. بلافاصله میفرماید: «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم» یعنی دیگر نگران پیرامونتان نباشید.
بعضیها در صدر اسلام از جهت اشتباه در فهم آیه یا به جهت تنبلی و امثال اینها، گفتند که این آیه ناسخ آیات امر به معروف و نهی از منکر است و کار دیگران به ما مربوط نیست. این آیه کریمه نمیخواهد بگوید کاری به دیگران نداشته باشید، بلکه میخواهد بگوید اگر شما در مصونیت حیات مؤمنانه قرار گرفتید و شخصیت شما یک شخصیت مؤمن شد، دیگران نمیتوانند به شما ضرری برسانند. آیه کریمه میخواهد به ما بگوید نگران و مواظب خودتان باشید. اینکه آیا ما در ارتباط با گمراهیهای دیگران وظیفه داریم یا نه، مسئله دیگری است. شخصی این موضوع را در صدر اسلام مطرح کرد، البته در همان جلسه سایرین او را محکوم کردند. ولی جالب است که بعدها برخی به همان مسئله پرداختند و این مسئله تا حدی در کنار تفسیر این آیه مطرح است. همهی مفسران عالیقدر ما معتقدند این آیه نهتنها ناسخ آیات امر به معروف و نهی از منکر نیست و رسالتها و مسئولیتهای اجتماعی و جهانی مؤمنین را زیر سؤال نمیبرد، بلکه مؤید و مقوم و مؤکد آن آیات هم هست. علاوه بر این، به قدری جایگاه مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر در منظومه فکر اسلامی عظیم است و اساساً ضامن بقای همهی دین محسوب میشود که با این حرفها نمیشود آن را انکار کرد. امسال در جلسه مشهد الرضا (علیه السلام) رهبر عزیز و عالیقدرمان در مورد آیه: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْض»، چهار رکن را مطرح کردند: امر به معروف و نهی از منکر که در این آیه کریمه در کنار نماز و زکات مطرح شده است.
اهمیت معاد
اما نکته دیگر آنکه: «إلیه مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» این قسمت اخیر تضمین پیامی است که در قلب این آیه کریمه نهفته است و ضمانت اصلی برای همهی رفتارهای مؤمنانه محسوب میشود و آن توجه به اصل مسئولیتآفرین معاد و بازگشت به سوی خدای متعال است. در این آیه کریمه، این موضوع برجسته، بسیار زیبا و باشکوه مطرح شده است. همه به سوی او برمیگردید، استثناء ندارد. در این بازگشت، خدای متعال به شما خبر خواهد داد که چه کردهاید. اگر کسی بخواهد به این آیه کریمه عمل کند، باید به معادباوری برسد، به آن بازگشت فکر کند و به آن ایمان بیاورد.
ما ز بالاییم و بالا میرویم ما ز بی جاییم و بیجا میرویم
خواندهای إنا الیه راجعون تا بدانی که کجاها میرویم
ما از اینجا و از آنجا نیستیم ما ز بیجاییم و بیجا میرویم
ما مسافر هستیم و در نهایت خداوند را ملاقات خواهیم کرد: «إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ؛[4] حقّاً كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد». همه به ملاقات خدای متعال میروند. کسی به آن باور برسد، به همه چیز خواهد رسید. همهی مشکلات ما این است که این مسئله را جدی نگرفتهایم یا از آن غافلیم.
موضوع معاد در قرآن کریم در بخشی از آیات با همین آهنگ آیه 105 سوره مبارکه مطرح شده است؛ یعنی با کلیدواژه «رجوع الی الله؛ بازگشت به خداوند». نمیدانم تاکنون به این کلمه فکر کردهاید یا نه؟ تعابیری از این قبیل و حتی از این آیه تکاندهندهتر در جایجای قرآن آمده است. «إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛[5] بازگشت شما به سوى من است و از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد، شما را با خبر خواهم كرد»؛ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون؛[6] هر نفْسى چشنده مرگ است، آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد». البته مرگ به لحاظ جسمی است، ولی روح در جایگاههای قدسی خواهد بود. یا آیه مشهور که میفرماید: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛[7] ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مىگرديم». از این قبیل تعابیر در قرآن کریم در ارتباط با مسئلهی معاد و قیامت فراوان استفاده شده است.
نکته لطیف اینکه هر جا کلمه رجوع وجود دارد، اشاره به مبدأ و بازگشت است. کلمه رجوع، الهامبخش آغاز است. هر جا سخن از فرجام است، اشارهای به آن آغاز است؛ مخصوصاً در کلمه رجوع این مفهوم نهفته است و البته بشارت سر آمدن ایام فراق نیز است.
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
اینجا وطن ما نیست.
مرغ ملکوتم نیام از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
خوش به حال آنهایی که به چنین حالی برسند.
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
مؤمن اگر به حقیقت زندگی ایمانی برسد، با اشتیاق به حق رجوع خواهد کرد؛ منتها با یک ملاحظه. قبلاً در آیه سال دیگر داشتیم: «وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ؛[8] در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مىدانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت». مشتاق لقاء الله هستند، اما در عین حال میترسند. قرآن کریم سخن از مخبتین و مسئله إخبات به میان میآورد. إخبات یعنی شوق به رجوع، ولی با حالت ترس و لرز. ترکیبی است که نمیشود ترجمهاش کرد.
به سوی کسی میروید که علیمٌ بذات الصدور، عالم الغیب و الشهادة است و هیچ چیزی در نگاهش مخفی نیست. هر چه انجام دادهاید، به شما تحول میدهد: «فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛[9] پس شما را به آنچه انجام مىداديد، آگاه خواهد كرد». مسئله «انباء؛ خبر دادن»، مطلب مهمی در خود دارد که خدای متعال به خودش نسبت میدهد؛ مخصوصاً وقتی که میگوید: «أنبئکم»؛ چون همیشه میگوید او خبر میدهد، به سوی او میروید؛ اما اینجا میگوید به سوی من میآیید و خودم به شما خبر میدهم. مورد شوقانگیز این است که انشاءالله انسان مؤمن در پرده ستر الهی قرار میگیرد و هیچکس دیگری از اعمال او باخبر نمیشود. در بعضی از روایات مربوط به توبه است که خدای متعال کاری میکند که فرشتههای ثبتکنندهی اعمال، گناهان از یادشان میرود.
قرآن کریم میفرماید: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً؛[10] و كارنامه هر انسانى را به گردن او بستهايم، و روز قيامت براى او نامهاى كه آن را گشاده مىبيند بيرون مىآوريم». در آنجا اعمال را نشان انسان میدهند و میگویند: اکنون خودت بگو من با تو چه کار کنم؟ ما هم میگوییم:
«وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ»[11]
بدون زاد و توشهای از کارهای خوب و قلب سلیم بر خدای کریم وارد شدم.
البته «بغیر زادٍ» مربوط به اولیاء است، امثال ما باید چیزی دیگری بگوییم.
«وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریمِ»[12]
و هنگامی که انسان بر شخص کریمی وارد میشود، زشتترین چیز همراه بردن زاد و توشه است.
«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ؛[13] اى انسان، چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟». آنجا میگوییم: با کَرَمت هر چه میخواهی با من بکن.
رسوایی بسیار بد است. من و شما اگر یقین داشتیم که رسوا میشویم، امکان نداشت حتی فکر بعضی از چیزها در ذهن ما خطور کند. همیشه پیش خودمان میگوییم خداوند ما را رسوا نمیکند، مخصوصاً در پیش اولیاء، پیش ولیّ کامل، پیش پیغمبر اکرم خود، ستار است.
عبارت «علیم بذات الصدور» یا آیه: «ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ؛[14] آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد»، میخواهد به ما بگوید که چیزی پیش خداوند مخفی نیست.
نگاه مسئولانه معطوف به ظرفیتها و آسیبهای درونی
اگر بخواهیم نکته کلیدی و پیام اصلی «علیکم انفسکم» را در یک جمله خلاصه کنیم، میتوانیم بگوییم: «نگاه مسئولانه معطوف به ظرفیتها و آسیبهای درونی». یک فراخوان بسیار مهم، سازنده، بیدارکننده و حرکتآفرین، در این دو کلمه نهفته شده است. خدای متعال در ترکیب ادبی از اسم فعل استفاده کرده است. در فارسی «علیکم انفسکم» را «بر شما باد خودهایتان» ترجمه میکنند. «علیکم» را اسم فعل میگویند و «انفسکم» هم که مفعولش است. در اینجا از اسم فعل به جای امر استفاده شده است؛ زیرا تأکیدش بالاتر از فعل امر است. نکته دوم که مهمتر است اینکه فرموده: «علیکم انفسکم» که توسعه معنا دارد. مثلاً در جملهی «اعرفوا انفسکم»، دیگر «جاهدوا انفسکم» نیست. یا اگر بگوییم: «جاهدوا انفسکم» معنایش فقط همان میشود و یک بار معنایی بیشتر ندارد. اما در اینجا خدای متعال از تعبیری استفاده کرده که معنای بسیار گسترده و فراخی دارد. هر چیزی که شما برای تکامل و سیر الی الله تبارک و تعالی و رجوع مؤمنانه به خدای متعال به آن نیاز دارید، در کلمه «علیکم» وجود دارد. هر چیزی که امت و جامعهی اسلامی برای رسیدن به مدینه فاضله نیاز دارد، در کلمه «علیکم» وجود دارد و گویا همهی نیازها در این کلمه گنجانده شده است. این ویژگی این آیه است که کمتر اهل تفسیر از این منظر به آن دقت کردهاند.
مفسرین وقتی خواستند «علیکم انفسکم» را معنا کنند، گفتند: «الزموا انفسکم» و خیال خود را راحت کردند. «الزموا انفکسم» یعنی خود را حفظ کنید، ملازم خویشتن باشید. این کلمه قرآنی مُصدَّر به «یا ایها الذین آمنوا» نیز است. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُم وَ أَهْليكُمْ ناراً؛[15] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگها است حفظ كنيد». «قوا انفسکم»، یعنی مواظب خودتان باشید، مراقب باشید، دیدهبانی کنید، خویشتنبان باشید. «علیکم» یعنی «راقبوا»، یعنی خویشتنبان باشید، مواظب خودتان باشید. «علیکم انفسکم» یعنی «اکرموا انفسکم»، عزت داشته باشید، خود را بزرگ بشمارید، شما پیش خدای متعال بسیار بزرگ هستید؛ لذا خودتان را دست کم نگیرید. «علیکم انفسکم» یعنی «ادبوا انفسکم» که امام على (عليه السلام) در روایتی فرمود: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛[16] كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد». «علیکم انفسکم» یعنی «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا؛[17] به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند». البته ذیلی هم دارد: «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا؛[18] بمیرید پیش از آنکه بمیرید». «علیکم انفسکم» یعنی «املکوا انفسکم». در بیان علوی راهش را هم به ما معرفی کرده است: «املکوا انفسکم بدوام جهادها؛[19] با تداوم جهاد، نفْس خود را تملک کنید». جملهی «علیکم انفسکم» چنین ظرفیتی دارد.
همین جا بخش نفی آیه را هم بگوییم. جالب است که در خود قرآن کریم اینها بیان شده است؛ مثلاً خودفراموشی. یک نمونهاش اینکه فرمود: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ؛[20] آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد». این آیه خودفراموشی را بیان میکند. یا مثلاً ظلم به خویشتن، اینها نقطههای مقابل «علیکم انفسکم» است. اگر مواظب خودتان نباشید گرفتار خودفراموشی و ظلم به خویشتن میشوید. خطاب به بنیاسرائیل میفرماید: «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْل؛[21] شما با [به پرستش] گرفتن گوساله، بر خود ستم كرديد». در دعای کمیل میگوییم: «ظلمتُ نفسی» قرآن کریم میفرماید: «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ؛[22] خدا مىدانست كه شما با خودتان ناراستى مىكرديد». در مناسبات اجتماعی قرآن میفرماید: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ؛[23] و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد». اگر به «علیکم انفسکم» عمل نشود، شما گرفتار خودستایی میشوید: «فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى؛[24] پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است». آدم اگر مواظب خودش نشود در دام یک خطر بسیار عجیب و غریبی به نام خود فریبی میافتد. قرآن میفرماید: «وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ؛[25] ولى شما خودتان را در بلا افكنديد».
چند جمله را به عنوان جمعبندی ذیل «علیکم انفسکم» در این مرحله بیان میکنیم. کسی که این آیه را عمل کند، شخصیتی است با غلبه هویت ایمانی، بهرهمند از عزت و اعتماد به نفس، مبتنی بر نگاه توحیدی، استوار روی پای خود و ثابت قدم، خویشتنبان و خویشتندار. مؤمن اینگونه است: «مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء؛[26] مانند درختى پاك است كه ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است»، «تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها؛[27] ميوهاش را هر دم به اذن پروردگارش مىدهد». مؤمن بهرهمند از مصونیت و نفوذناپذیر در برابر آسیبهای محیطی است. جامعه و تشکل مؤمنانه که انشاءالله اتحادیه مبارکه ما یکی از مصادیق آن است و برآیند این آیه کریمه این میشود؛ جامعهای رشید، سربلند و عزیز، روی پای خود و مستقل دارای انسجام درونی، متحد و پیشرو است. قرآن میفرماید: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ؛[28] که چون کشتهای هستند که جوانه بزند و آن جوانه محکم شود و بر پاهای خود بايستد و کشاورزان را به شگفتی وادارد».
قبل از آنکه از مرحوم علامه طباطبایی در این باره مطلبی را نقل کنم، باید بگویم که نمیدانم چطور است که هر وقت اسم ایشان برده میشود، حالت بهجت درونی پیدا میکنم. افزون از دو دهه است که هیچ شبی بدون یاد ایشان بر من سپری نشده است. یک خاطره بسیار شیرینی در دوران کودکی از ایشان دارم. صبحگاهی ایشان مشغول قدم زدن بودند. رفتم جلو. آقا با چشمهای نافذش به من نگاهی کرد. آن نگاه هیچ وقت از یاد من نمیرود. نگاه علامه خیلی عجیب بود. مهربانانه دستی بر سرم کشیدند و دعایی کردند.
به هر ترتیب، علامه در محور اجتماعی میفرمایند: این آیه خطاب به فرد و جمع است. ایشان در این قسمت میگوید این آیه ظاهراً این مضمون را یادآوری میکند که در همین سوره است. آن آیه این است: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ؛[29] امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند». شما به ولایت علوی که رسیدید، کفار مأیوس میشوند. اهتدی به ولایت علی باعث میشود از ناحیه آنها به شما آسیبی نرسد؛ پس مواظب خودتان باشید و خودتان را دریابید.
مزایای نگاه معطوف به درون
نگاه معطوف به درون، یک نگاه اکتشافی معرفتمحور، هویتبخش، مصونسازِ مسئولیتآفرین، پایا و درونجوش است. با وجود «علیکم انفسکم» نمیتوان نقصهای خود را گردن دیگران انداخت. اگر به خودتان برگردید و به این آیه عمل کنید، از بیرون به شما ضرری نمیرسد. اگر ضرری هست، مربوط به خود شما است و درونی است. نگاه معطوف به درون، کمالگرا، سازنده، حرکتبخش و استقلالآفرین است. البته به هیچ وجه تعامل با محیط بیرون را نفی نمیکند. منتها با دو رویکرد با بیرون تعامل دارد: یک ساختن دیگران، و دو استفاده از موفقیتهای سایرین. آقای عزیزمان پارسال بحث اقتصاد مقاومتی را با آن تفصیل تدوین کردند و فرمودند: این اقتصاد، اقتصاد منزوی نیست. ما راجع به فرد و جامعه منزوی صحبت نمیکنیم. مؤمن وسط میدان است و از دیگران آسیب نمیبیند، اما به دیگران سود میرساند. البته از دیگران هم سود میبرد، اما آسیب نمیبیند؛ چون اهتدی و خویشتنبانی دارد.
معایب نگاه معطوف به بیرون
نگاه معطوف به بیرون، معایبی دارد که عبارتند از: خودفراموشی، استحاله هویتی، حسرت، حسادت، انفعال، غرور و وابستگی که از همه بدتر است چون ذلتآور است.
درخواستی تشکیلاتی
دعوتی همگانی از سوی پروردگار متعال صورت گرفته است. دعوتشوندگان فطرت انسان مؤمن و جامعه اهل ولایت است. محتوای دعوت نیز عبارت است از: خویشتنیابی در پرتو خویشتنشناسی، نور ایمان، یاد معاد و خویشتنسازی و فعلیت استعدادها و بهره بردن از ظرفیتها. این دعوت در این آیه کریمه نهفته است. این دعوت طراحیها، توطئههای شیطانی، شیطان کوچک و بزرگ و ... را ابطال میکند. ابطال کید بیرونی نیز از طریق تولید مصونیت درونی صورت میگیرد.
جمعبندی نهایی سخنان ما این آیه است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛[30] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و هر كسى بايد بنگرد كه براى فردا [ى خود] از پيش چه فرستاده است و [باز] از خدا بترسيد. در حقيقت، خدا به آنچه مىكنيد آگاه است».
پرسش اساسی این است که تشکیلات ما اکنون چه کار باید بکند؟ دوستان ما در این باره فکر کنند و نتیجه را به ما بگویند. همچنین برای نگاه معطوف به درون در یک حرکت جمعی تشکیلاتی برنامهریزی کنند. استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظارت جمعی، عیبیابی و پیرایش دائمی، در پرتو نگاه معطوف به درون محقق خواهد شد. فراموش نکنیم که: «کلکم راعٍ و کلکم مسؤولٌ عن رعیته؛[31] همه شما سرپرست و مسئول هستید و درباره زیردستانتان باز خواست مى شوید».
حکمت شعار امسال
بخش دوم سخن ما دربارهی شعار سال کشور است که از طرف رهبر عزیز و عالی قدرمان اعلام شد. به مسئلهای که امروز عرض میکنیم، باید توجه شود. هر چه خدا را شکر کنیم بابت داشتن چنین رهبر بیدار، خردمند، آیندهنگر و زیرکی، باز هم کم است. بعد از اعلام شعار امسال، در اتاقهای فکر شیطان طوفانی برپا شده است. منتها این را هنوز دوستان ما متوجه نشدهاند. میگویند چه شده است؟ دولت، ملت، همدلی، همزبانی. هنوز این را پیش خودشان تکرار میکنند، به جای اینکه مفهوم آن را بگیرند و وارد میدان شده باشند، هنوز به آن فکر میکنند.
شعار امسال یک ظاهر و یک باطن دارد. ظاهرش همان است که آقا در پیام نوروزیشان و در مشهد مقدس مطرح فرمودند. همکاریهای گسترده، تقویت اعتماد و انسجام درونی نظام و مواردی از این قبیل، با توجه به کارهای بزرگی که در عرصههای گوناگون، مخصوصاً در عرصه اقتصاد پیش رو است. اینها مطالبی بود که ایشان با توجه به ملاحظه کارهای بزرگ پیش رو تبیین فرمودند.
اما جنبه درونی و عمیقتر مسئله چیست؟ عبارت است از خنثیسازی یکی از مهمترین ابزارهای دشمن برای فروپاشی نظام که «حاکمیت دوگانه» است. حضرت آقایی و بقیه باید این بحث را انشاءالله تحلیل کنند؛ منتها من سربسته و جمعبندیشدهاش را خدمتتان عرض میکنم.
خنثیسازی «حاکمیت دوگانه» با طرح شعار امسال
مسئله حاکمیت دوگانه یک گفتمان شیطانی است که در سکولاریزمِ پنهان در نفاق داخلی ریشه دارد. این مسئله بستر و زمینهسازی اصلی تولید فتنههای درونی، همچون فتنه سال 88 با آنهمه خسارتها و مصیبتهایش است. از روز اوّل دشمن روی مسئله حاکمیت دو گانه تمرکز کرد. در جمع شما خیلی معدود هستند عزیزانی که زمان بنیصدر را یادشان باشد. اما عده زیادی هستند که زمان افسادات را که به دروغ اصلاحات میگفتند، یادشان باشد. البته برخی جوانهای عزیز قرارگاهمان خوشبختانه آن دوران را هم ندیدهاند؛ اما باید دربارهاش مطالعه کنند.
از اوّل اینها دنبال همین مسئله بودند. ساختار نظام ما را مطالعه کردند و گفتند اگر بخواهیم این نظام را بشکنیم، باید درون این نظام، حاکمیت دوگانه و دو قطبی را برنامهریزی کنیم. یعنی رهبری را یک سمت بگذاریم، و حوزه اجرایی و رئیس جمهور را به خاطر ظرفیتهای خاصش و اتکای به رأی مستقیم مردم، سمت دیگر قرار دهیم. مجری این طرح کیست؟ مجری جریان نفاق است. خیال نکنید مجری خودشان هستند. این قصه امکان اجرا از بیرون ندارد. این جمله طلایی را به خاطر بسپارید: نفس اماره جامعه اسلامی جریان نفاق است و جهاد اکبر جامعه اسلامی، رویارویی با نفاق است؛ چنانکه جهاد اکبر در شخصیت خودتان با نفس اماره است. نفس مطمئنه جامعه اسلامی ولایت است؛ پس «اعتصموا بحبل الله؛[32] و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد».
امیدهای واهی دشمن
در جریانات اخیر دشمن امیدهای تازهای پیدا کرد. گمان میکردند حاکمیت دوگانه دوباره فعال شده است. اما با تدابیر خنثی شد. سپس گفتمان انسجام ملی، ولایی و یکپارچه شد، ولی دوباره حاشیههایی پیدا کرد. در این فراز و فرود آنها گفتند زمان آن است که دوباره مسئله حاکمیت دوگانه را بازآفرینی کنیم. فتنه بزرگتری که آقا قبلاً فرمودند آماده آن باشید، ذیل همین عنوان طراحی میشود. آنها با استفاده از دولت جدید و ظرفیتهای جدید در دولت، دنبال بازآفرینی فتنه بودند. بستر کارشان نیز مذاکره هستهای است. اینها میدانستند که آقا روی این بخشها حساس هستند؛ مخصوصاً اگر پای مذاکره با شیطان پیش بیاید. گفتند اینجا خوب است. به عنوان شعار انتخابات هم مطرح شد. جامعه از تحریم خسته است، ما باید کلیدهایی را پیدا کنیم که قفل تحریم را باز کنیم. قفل تحریم باز شود، نظام نجات پیدا میکند. ذائقه عمومی را سنجیده بودند و چون مردم در مسائل اقتصادی یک مقدار دلزدگی و خستگی دارند، به گمانشان از اینجا میشود وارد شد و ماجرای حاکمیت دوگانه را محقق ساخت. آقا و طیف حزبالله و متدینین را مخالفین مذاکره نشان دهند؛ یعنی مخالفین گشودن فضای رفاه و اقتصاد کشور و خوب شدن وضع معیشت مردم. عده دیگری را که در دولت و جاهای دیگر در حوزه دیپلماسی مشغول هستند، موافق مذاکره نشان دهند. عقبه این کار جریانات افساداتی و نفاق است. آنها و روزنامههایشان فعال شدند و دوقطبی را گفتمانسازی کردند. بستر نیز ماجرای هستهای است. آقا (روحی فدا) مذاکره را به رسمیت شناختند و نقشههای آنان، نقش بر آب شد. با اینکه جریان مذاکرات از قبل هم بود، منتها این رویکرد جدید را نیز به رسمیت شناختند، تأیید و تقویت کردند.
جریان پلید نفاق و عقبه شیطانیاش در جریان مجلس ششم کامشان شیرین شده بود؛ لذا دوباره میخواهند سراغ انتخابات مجلس بیایند تا یک عده از عناصر دگراندیش را وارد مجلس کنند. آن وقت دیگر مجلسی نیست که علیه شیطان تکبیر بگوید. میخواهند دوباره یک مشت عناصر منفعل را وسط این گفتمان جلو ببرند. ذیلش گفتمان حاکمیت دوگانه است با ترفندِ ساختن دوگانههای موهوم. مثلاً ما نوگرا هستیم، آنها کهنهگرا، ما طرفدار حضور بانوان در عرصه فعالیتهای اجتماعی و ورزشی هستیم، اینها امل هستند. ما طرفدار انفتاح عرصههای جهانی هستیم، ولی اینها طرفدار انسداد هستند. ما طرفدار رونق اقتصاد و فرهنگ هستیم، ولی اینها نیستند. ما عقلانیت و خردورزی را دنبال میکنیم، اینها آرمانگرا هستند و همیشه میخواهند شلوغ کنند و با دنیا درگیر شوند. ما طرفدار شادی هستند آنها طرفدار غم. اگر مقالات زنجیرهای این جریان را مطالعه کنید، این حرفها کاملاً به دستتان میآید. آقا چشم فتنه را کور کردند. روزنامهUSA Today گفته بود: ما هر جا وارد میشویم، با یک اَبَرحریف به نام آیتالله خامنهای در ایران روبهرو هستیم که حریفش نمیشویم و دست ما را میخواند. مردم هم به او اعتماد دارند. کار ما اینطور پیش نمیرود. این بار هم همینطور شد. آقا چه کار کردند؟ مذاکرات هستهای را به رسمیت شناختند، آن را تقویت کردند و تیم مذاکرهکننده را امین خودشان دانستند؛ منتها شروع به ریلگذاری کردند. گفتند به میدان بروید، قوی هم بروید؛ اما اینها خطوط قرمز است و در این بخش خطوط قرمز، در راهبری کلان فوقالعاده فعال، مستقیماً حضور پیدا کردند؛ حتی بعضی وقتها اندازه تعریف کردند و راجع به بعضی پروژههای کلان به مناسبتهایی اسم بردند. بعد هم فرمودند: من کاری به امور جزئی ندارم. این خطوط رعایت شود، بروید مذاکره کنید، ما هم پشتیبان شما هستیم. دشمن اوّلین ضربه را اینجا خورد. هر چه در این بیانات آقا خطوط را بیشتر واضح میکردند، آنها بیشتر ناراحت میشدند. تیم هستهای هم انصافاً تیم زحمتکش و امینی است. امروز اگر در بیانیهای که منتشر شده روی موافقت اوّلیه مطالبی هست که خیلی جالب نیست، هیچ کس نمیتواند اینها را به رهبری نسبت دهد؛ زیرا آقا فرمودند من وارد جزئیات نمیشوم. از این طرف راه را بستند و از آن طرف، اصل مسئله را باز گذاشتند؛ بنابراین هر موفقیتی پیش بیاید موفقیت کل نظام میشود و امکان دوقطبیسازی اصلاً وجود ندارد. آقا یک قدم دیگر هم برداشتند. آن قدم دوم چه بود؟ در تمام مدتی که عدهای میخواستند همه چیز کشور را به نتیجه مذاکرات گره بزنند، آقا تئوری پیشرفته مبتنی بر اندیشههای عالی و ناب اسلام فقاهتی جواهری که بر تجربه جمهوری اسلامی و مبانی امام راحل عظیم الشأن مبتنی بود، یعنی اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند. ایشان گفتند مذاکرات به هر جا میخواهد برسد، برسد، ما باید روی پای خودمان بایستیم. نگاه معطوف به درون در برابر گفتمان نگاه معطوف به بیرون است. بر این اساس آقا اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند. اکنون بهتر میتوانید بفهمید که چه بلایی بر سر طرحهای دشمن میآید. رهبری با این کار خود تیر خلاص را زدند.
هنوز بعضی دوستان ما متحیر به مسئله نگاه میکنند. برخی گمان میکردند نام امسال یک شعار جهادی با درونمایهای از ایستادگی و مقاومت باشد. اما پیشبینی آنها اشتباه بود. آقا نام دیگری برگزیدند و به همزبانی قانع نشدند و همدلی را مطرح کردند. کسانی که اهل ولایت هستند، باید وارد میدان شوند و به مبانی اقتدار جمهوری اسلامی که توسط رهبری ترسیم میشود ایمان بیاورند و این کار را پیش ببرند.
آنچه که اتفاق افتاده یک موفقیت بوده است. آنهایی که نتیجه مذاکرات را زیر سؤال میبرند به طور کامل در اشتباه محض هستند. از این مذاکره باید به عنوان یک بُرد و موفقیت یاد کنید. از آنهایی که زحمت کشیدند تشکر کنید؛ اما همانطور که آقا فرمودند، باب نقد عالمانه و ناصحانه که از روی نصیحت و خیرخواهی است، همچنان گشوده است.
نه کسانی که میگویند باید طبل پیروزی کامل را بزنیم، درست میگویند، نه بعضی که خیال میکنند باید شیپور عزا زد. هر دو اشتباه میکنند. از نظر رهبر عزیز و عالیقدرمان، این مذاکره یک موفقیت برای نظام است که با تدبیر نظام و شخص ایشان انجام شده است. این را همه میدانند و به طور مرتب آقایان، مخصوصاً آقایان روحانی و ظریف به آن اشاره میکنند. این موفقیت را مدیون حمایت و رهنمودهای سخاوتمندانه رهبر عزیز هستیم و این موفقیت برای نظام است. باید احساس خوبی داشته باشیم؛ اما در عین حال چشممان را هم باز کنیم؛ چون دشمن خیلی خطرناک و مکار است و به آنها هیچ اعتمادی نیست.
بررسی اوضاع یمن
آل سعودِ ملعونِ کثیفِ پلید، این شکمبارههای شهوتران، با یک محاسبه غلط و تجویزی از طرف شیطان بزرگ، در باتلاقی به نام یمن افتادند. امیدواریم در این باتلاق کاملاً فرو بروند. یمن یک کشور عادی نیست، یک کشور بزرگ است. مردمش صحراگرد، زاهد و مقاوم هستند. یمن باتلاقی برای آنها میشود، مخصوصاً اگر وارد درگیری زمینی شوند. آنها منتظر درگیریهای زمینی هستند؛ چون عربستان اهل جنگ زمینی نیست. هوایی اقدام میکنند که باعث رسواییشان شده است. اسم عربستان سعودی و آل سعود کنار رژیم صهیونیستی کودککش قرار گرفته است. ما چگونه میتوانستیم باطن رژیم سعودی را به جهان اسلام که تحت تأثیر این رژیم است، نشان دهیم؟ بعضی از جوانان ساده و ظاهربین که عمره میرفتند، میگفتند اینها خیلی هم آدمهای بدی نیستند. چه کسی میخواست باطن اینها را نشان دهد؟ اینجا است که باید گفت: «الحمدلله الذی جعل اعدنا من الحمقاء» امیر عربستان که مجسمه حماقت است، وارد چنین مهلکهای شد و چهرهی واقعی خود را آشکار ساخت. افشاء شدن آل سعود در جهان اسلام یکی از نکتههای کلیدی پیشرفت گفتمان اسلام ناب است.
برای بهتر فهمیدن این قضیه به این نکته توجه کنید که اندونزی عمق استراتژیک جمهوری اسلامی از نظر گفتمان انقلابی است. تا کسی نرود آنجا نمیتواند این مسئله را درک کند. مردم آنجا مجذوب انقلاب اسلامی، گفتمان امام و گفتمان انقلاب هستند. پارسال که به آنجا رفتم، دیدم در هواپیمای ما، چند نفر از شال قرمزیها و دشداش سفیدها هستند. با خود گفتم: اینها کجا میخواهند بروند؟ نزدیک در هواپیما که میخواستیم پیاده شویم، برای اینکه حال مرا بگیرند، جلو آمدند و گفتند: سلام علیکم و رحمة الله. داشتند به ما میگفتند شما خیال کردید فقط خودتان هستید. ما هم آمدیم. آنجا به من خبر دادند که در اندونزی شیعیان را تحت فشار گذاشته و عدهایشان را دستگیر کردهاند که تاکنون سابقه نداشته است. اندونزی یعنی کشور اسلامِ خندان. در فرودگاه نوشتهاند: به کشور اسلام خندان خوش آمدید. چون همهشان لبخند میزنند و تیپ آرامی دارند. به مسئول امور مساجدشان که قبلاً معاون رئیس جمهور بود، گفتم: چه شده در کشور شما چه خبر است؟ گفت: سعودیها و وهابیها به اینجا آمده و خط تبلیغی راه انداختهاند. دوستان به من گفتند در تمام پروازها به سمت مجمع الجزایر اندونزی، مبلّغان وهابی حضور دارند. این غیر از آن کاری است که در حج و عمره انجام میدهند. ما با چنین چیزی مواجه بودیم.
یمن کشور مهمی در جغرافیای ظهور
اما اتفاق دومی غیر از این افشاگری رخ داد که باید با آن حساستر برخورد کنیم و آن، رونمایی از ملت یمن است. ارادت آنها به امام، رهبر عظیم الشأن، جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی، آشکار شد. این، خطرناک است؛ زیرا آنها بیشتر بفهمند اینها چه کسی هستند، بعداً کار ما سختتر خواهد شد.
یمن کشور مهمی در جغرافیای آستانه ظهور است؛ لذا اتفاقاتش را باید غیر از نگاه سیاسی اعتقادی هم ببینیم؛ چنانکه بحرین هم همین خصوصیت را دارد و باید مسائلش را با دقت ببینیم. نگذارید بحرین فراموش شود. الحمدلله در عراق وضعیت ما خیلی خوب است. «اگر قاسم سلیمانی نبود، داعش، نجف و کربلا را هم گرفته بود». این سخن مردم کوچه و بازار عراق امروز است. به شدت به جمهوری اسلامی خوشبین هستند. داعشیها که دستپرورده عربستانیها و آمریکا و استکبار بودند، وسیله خیر شدند. عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد. کاری که ما با میلیاردها تومان هزینه و سرمایهگذاری نمیتوانستیم بکنیم، داعشیهای احمق انجام دادند. البته ابتکار رهبری ما و لشکر قدس و سردارش که اکنون یک نماد بینالمللی برای جمهوری اسلامی شده است نیز در این باره مؤثر بوده است.
در سوریه مشکلات همچنان وجود که انشاءالله با دعا و توسل برطرف خواهد شد.
چند پیشنهاد تشکیلاتی
در بحثهای تشکیلاتی سخن تازهای برای شما نداشتیم. آقای علامتی ضمن فهرست کارهای انجامنشده، مطالبی را مطرح کردند که ما در سال گذشته مطرح کرده بودیم. همانها را دوستان انشاءالله پیگیری کنند. این همان نگاه معطوف به درون است. ما جای دیگر دنبال نیرو میگردیم، حال آنکه نیروهای خودمان را داریم از دست میدهیم. این روش بسیار غلطی است. یا در ارتباط با فناوری، رویکرد خوبی را شروع کردهاند. آن را باید دنبال کنند.
از آنجا که این جلسه، جلسه مسجدی هم هست، مناسب است پیام قرآنی هم داشته باشد. ما در مرکز مساجد هم امسال حرکت قرآنی را در دستور گذاشتیم. دوست عزیز ما آقای عبدی، امروز سوره مبارکه انسان را تلاوت کردند و آن را خیلی خوب خواندند. ما همین جا فی المجلس به نظرمان رسید که برادرها و خواهرهای عزیزمان را در اتحادیه به حفظ سوره انسان دعوت کنیم که سوره حضرت زهرا و امیر و اهلبیت (علیهم السلام) است. همهی عزیزمان انشاءالله سوره انسان را حفظ کنند.
دوستان عزیز ما دو سه مورد کار تکمیلی هم بکنند. برای این حفظ یک حرکت سراسری درست کنند و مسابقه گذاشته شود. مرکز قم هم از تفاسیر موجود که به افق دانشآموزی نزدیک است، مسابقه تفسیری برگزار کند. کادر و دانشآموز و... آقایان خودشان را مستثنی نکنند و این سوره را حفظ کنند.
مضامین و مطالب به صورت یکپارچه در اختیار دوستان قرار گیرد که در آن کار مسابقهای، همزمان مفاهیم به تأمل گذاشته شود و بستری برای تفکر در قرآن فراهم شود. من هم انشاءالله به استانهای شما آمدم، از شما سؤال خواهم کرد تا ببینم چقدر حفظ کردهاید. این هم یک دستورالعمل قرآنی علاوه بر آیه سال بود.
در مورد آیه سال هم، همهی کارهایی که سال گذشته گفته بودیم، آقایان انجام دهند؛ منتها من کارشان را آسان کردم. این بحثی که انجام شد، چهارچوب کتابی را که میخواهند بنویسند و منتشر بشود، انشاءالله محضرشان تقدیم شد. آقای علامتی و شورای محترم مرکزی و سایر دوستان مطالبی را که قبلاً تقدیم شد، چه در جلسه آیه سال، چه در جلسه کنگره، همانها را انشاءالله دنبال بفرمایید.
[1]. مائده: 105.
[2]. همان: 67.
[3]. همان: 3.
[4]. انشقاق: 6.
[5]. لقمان: 15.
[6]. عنکبوت: 57.
[7]. بقره: 156.
[8]. مؤمنون: 60.
[9]. توبه: 105.
[10]. اسراء: 13.
[11]. دستنوشته امام علی (علیه السلام) بر روی قبر سلمان فارسی.
[12]. همان.
[13]. انفطار: 6.
[14]. جمعه: 8.
[15]. تحریم: 6.
[16]. ميرزا حبيب الله هاشمي خویی، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة،ج21، ص107 .
[17]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج67، ص73.
[18]. مِرصادُ العباد، چاپ سنگي، ص179.
[19]. آمدی، غررالحکم.
[20]. بقره: 44.
[21]. همان: 54.
[22]. همان: 187.
[23]. حجرات: 11.
[24]. نجم: 32.
[25]. حدید: 14.
[26]. همان.
[27]. ابراهیم: 25.
[28]. فتح: 29.
[29]. مائده: 3.
[30]. حشر: 18.
[31]. :شعیری، جامع الاخبار، ص 119.
[32]. آل عمران: 103.