«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَئُونَةَ الِاکتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِک بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکسَبِ». «اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِک مَا أَطْلُبُ، وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِک مِمَّا أَرْهَبُ»[۱]
یادبود دو ستاره درخشان تاریخ اسلام
امروز، یاد دو شخصیت بزرگ، با عظمت و درخشان در عالم اسلام و در میان مؤمنین گرامی داشته میشود:
نخست، بزرگمرد تاریخ اسلام، جناب حمزه بن عبدالمطلب، از برجستگان صدر اسلام و از ارکان اساسی تأسیس دین مبین اسلام است. ایشان، که با القابی چون سیدالشهدا، اسدالله و اسد رسوله شناخته میشوند، با فداکاری و سرمایهگذاری در کنار پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، موجب تقویت اسلام در شرایط بسیار دشوار آن زمان شدند. حضرت حمزه از یاران وفادار و مورد محبت ویژه پیامبر بود.
ماجرای شهادت ایشان، با آن وضعیت جانسوز و جنایت رخداده نسبت به پیکر مطهرشان، تأثیر عمیقی بر قلب پیامبر گذاشت؛ تا جایی که در نقلها آمده، پیامبر به شدت گریست و دچار تلاطم شدید عاطفی شد.
از سوی دیگر، امروز همچنین سالروز رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی (سلاماللهعلیه) است. افتخاری بزرگ نصیب ما شده که مجاور مرقد شریف ایشان هستیم؛ قبله تهران و از مراکز اصلی دلبستگی عاشقان اهلبیت (علیهمالسلام) در کشور، بهویژه در شهر ری.
حضرت عبدالعظیم، افزون بر جایگاه والای نسبی به عنوان یک امامزاده واجبالتعظیم، دارای شخصیتی ممتاز در علم، اخلاق و جهاد است. محدثی بزرگ که محضر ائمه هدی (علیهمالسلام) را درک کرده و حامل علوم اهلبیت (علیهمالسلام) است. شخصیت ایشان ترکیبی از سیادت، علم، معنویت، و مبارزه است؛ نمونهای کامل برای یک انسان مؤمن در مسیر الهی.
انشاءالله خدای متعال توفیق معرفت بیشتر نسبت به این بزرگواران، و بهرهمندی از سجایا و الگوگیری از سیره آنان را برای یک زندگی مؤمنانه، الهی و ولایی به ما عطا فرماید.
بررسی فرازی از دعای مکارمالاخلاق: اخلاق اقتصادی در نگاه اسلامی
این بخش از سخن، برگرفته از دعای بیستم مکارمالاخلاق است، که همچون دیگر قسمتها با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز میشود. موضوعی که در این قطعه مطرح است، بسیار مهم و بنیادیست و به بخشی از مسائل عمومی زندگی مردم بازمیگردد: مسئله اقتصاد و تدبیر معاش. همانطور که پیشتر نیز بیان شد، بخشهای پایانی دعای بیستم عمدتاً به حوزه اقتصاد و اخلاق اقتصادی میپردازد؛ یعنی نگاه یک انسان مؤمن به مقوله رزق و کسب چگونه باید باشد.
در این فراز، چارچوبی از اخلاق اقتصادی اسلامی ترسیم میشود: دیدگاه، راهبرد، و روش زیست اقتصادی یک مؤمن چگونه باید باشد؟ این مفاهیم در قالب دعا بیان شده، اما در دل آن میتوان آموزههایی بنیادین یافت.
صلوات در اینجا چند نقش اساسی ایفا میکند:
از یکسو، تأکیدی بر الگوگیری از سیره پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) در زندگی اقتصادی است. از سوی دیگر، نوعی توسل، شفاعتطلبی و توکل است؛ چراکه ما در دعا، از جایگاه و آبروی پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام) استفاده میکنیم تا دعایمان به اجابت نزدیکتر شود.
یاد و نام پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام)، در هر جایگاهی موجب نورانیت، برکت، و توفیق است؛ بهویژه در مقام دعا، که آغاز و پایانش با صلوات باشد، تضمینکنندهی اجابت الهی است.
پس آنچه میان این صلواتها درخواست میشود، به فضل خداوند، در محیط اجابت قرار میگیرد.
درخواست حکیمانه یک مؤمن در عرصه رزق و روزی
در این فراز از دعا، دو درخواست بسیار جالب و در عین حال عمیق مطرح شده است: اول: «وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ» دوم: «وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ».
نکته قابل توجه این است که پشت این دو درخواست، استدلالی هم آورده شده؛ یعنی دلیل این درخواستها هم بیان شده است، آنجا که فرموده: «فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ.» یعنی این درخواست بیمبنا نیست، بلکه چرایی آن نیز در ادامه مطرح شده؛ اجازه بدهید چند جملهای درباره این بخش توضیح داده شود، به امید عنایت الهی.
درخواست نخست این است: «وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ» یعنی: پروردگارا! مرا از رنج، سختی و زحمت کسب و تلاش بینیاز کن. «مئونه» به معنای زحمت، هزینه، گرفتاری و دشواری است، و «اکتساب» به معنای کسب، به دست آوردن، یا فراهم کردن روزی و معیشت. در واقع، این جمله میگوید: خدایا! مرا از زحمت و رنج دویدن دنبال رزق و روزی کفایت کن.
ظاهر این جمله شاید در نگاه اول برای برخی جذاب بهنظر برسد و بگویند: «چه دعای خوبی! بدون تلاش، روزی برسد!» اما واقعیت چیز دیگری است.
درخواست دوم هم همین مضمون را دارد: «وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ» یعنی: خدایا! روزیام را از جایی که اصلاً به حساب و پیشبینی من نمیآمد، برسان.
این دو جمله اگر سطحی فهمیده شود، ممکن است برخی تصور کنند دعای افراد بیتلاش و تنپرور است؛ اما برای درک درست آن، باید به استدلالی که در ادامه آمده دقت کنیم.
امام میفرماید: «فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِكَ بِالطَّلَبِ» تا درگیر تلاش برای کسب روزی نشوم و از عبادت تو باز نمانم. «وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ» و در مسیر کسب روزی، دچار گناهان، خطاها، و بار سنگین تبعات ناشایست آن نشوم. این استدلال روشنگر است. روشن میشود که این دعا، دعای انسانهای عمیقنگر، حکیم، و اهل معناست؛ کسانی که جایگاه دنیا و آخرت را بهدرستی میشناسند. در واقع، این دعا متعلق به مؤمنانی است که بهرهمند از عقل، حکمت، و معرفتاند، نه افراد بیتلاش یا تنآسا. این درخواست، دعای کسانیست که هدفهای بلندی در زندگی دارند، و میخواهند معیشتشان مانع رشد معنوی و عبودیت آنها نشود. پس این دعا نه تنها نشانهی تنبلی نیست، بلکه جلوهای از اوج بصیرت و ژرفنگری در زیست مؤمنانه است.
ارزش کار و تلاش اقتصادی در نگاه اسلام
در روایات ما ـ که شما عزیزان کاملاً با آن آشنا هستید ـ مسئلهی تحصیل رزق، تلاش برای معاش، و مجاهدت برای تأمین نیازهای اساسی زندگی، نهتنها امری مذموم نیست، بلکه از مطلوبترین و باارزشترین اعمال در پیشگاه خدای متعال شمرده شده است.
همان روایت معروف از پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) همیشه در ذهنها هست: «الكادُّ على عِيالِهِ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّه»[۲] یعنی کسی که برای تأمین زندگی خانوادهاش تلاش میکند، همانند مجاهدیست که در راه خدا میجنگد.
این شخص ممکن است در کارخانه کار کند، در زمین کشاورزی، در عرصهی صنعت یا خدمات؛ در هر جای سختی که هست، در حال کار و زحمت است. اما از نگاه اسلام، چنین فردی مانند کسیست که در وسط میدان جهاد، آن هم جهاد فی سبیل الله و همراه با ولیّ خدا، در حال مبارزه است. یعنی اینقدر چنین انسانی در دستگاه فکری اسلام ارزشمند است.
مباحث مربوط به ارزش کار در روایات ما، مخصوصاً اگر کار مولد باشد، بسیار گسترده و عمیقاند. سال جاری هم که بهعنوان سال سرمایهگذاری برای تولید معرفی شده، اهمیت این نوع تلاش بیشتر از همیشه آشکار است.
وقتی کاری مولد باشد، خروجی داشته باشد، تولیدی داشته باشد، فرآورده یا خدمتی ارائه کند، چنین کاری در نگاه اسلام بسیار قیمتی است. اگر فردی از این طریق سرمایهای بهدست بیاورد ـ مشروط به رعایت جهات شرعی ـ آن سرمایه هم سرمایهای مبارک و ارزشمند خواهد بود. این نگاه، نگاهی روشن، عمیق، و مستند به سیرهی اولیاء خداست.
خود اهلبیت (علیهمالسلام) نیز هر زمان که فرصت پیدا میکردند، کار میکردند و هیچ ابایی از کار کردن نداشتند. بلکه مخصوصاً کارهای تولیدی و کشاورزی را بسیار دوست داشتند. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) اهل کار بودند، اهلبیت (علیهمالسلام) اهل تلاش بودند. آنها در میدان کار، همانقدر فعال بودند که در میدان عبادت و سیاست.
یکی از نمونههای جالب، داستانی است که شهید مطهری (رحمهالله) در "داستان راستان" آورده است:
روزی امام باقر (علیهالسلام) در مزرعه مشغول کار بودند، عرقریزان و خسته، اما با جدیت کامل در حال فعالیت. یکی از عارفنماها که ظاهری زاهدانه داشت، جلو آمد و گفت: «از شما تعجب میکنم، شما فرزند پیامبر هستید، آنهم در این وقت روز، زیر آفتاب سوزان، مشغول کار و بیلزدن؟» امام (علیهالسلام) پاسخ بسیار کوبندهای دادند: «کار میکنم تا به امثال تو نیازمند نشوم.» این پاسخ، خط بطلانی است بر برداشتهای نادرست از زهد و عبادت، و تأکیدی است بر ارزش و عظمت کار و استقلال اقتصادی در مکتب اهلبیت.
کار، رزق، و مأموریت انسان در زمین
کار در نگاه اسلام نهفقط یک ضرورت بلکه یک فضیلت بزرگ است. مخصوصاً اگر مولد باشد؛ یعنی کار، تولید داشته باشد، خروجی، ارزش افزوده، خدمتی یا کالایی مفید برای جامعه ایجاد کند. چنین کاری، در منطق قرآن و سیرهی اهلبیت (علیهمالسلام)، بسیار قیمتی است. سنت پروردگار متعال نیز بر همین قاعده است. یعنی انسانها مأمورند که زندگی خود را با تلاش و کار تأمین کنند. خداوند فرمود: «آسمان و زمین را برای شما مسخر کردم»، «امکاناتش را به شما دادم»، «آب و زمین را در اختیارتان قرار دادم». حتی در روایتی آمده است: «کسی که آب و زمین داشته باشد و فقیر باشد، از رحمت خداوند دور است.» یعنی با داشتن ابزارهای اولیهی کار، اگر انسان دچار فقر باشد، این به خاطر ترک عمل و کوتاهی خودش است. این نگاه، بسیاری از ما را در آن ارزیابی کلان، مورد خطاب قرار میدهد.
در قرآن کریم آمده است: «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلْأَرْضِ وَٱسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛[۳] او شما را از زمین آفرید و خواست که آن را آباد کنید.» یعنی مأموریت خداوند به انسان، آباد کردن زمین است؛ و این آبادانی فقط از راه کار عالمانه، منظم، روشمند و هدفمند ممکن است. زمین با بیکاری آباد نمیشود؛ با تلاش و اندیشه و برنامهریزی آباد میشود. این، قاعدهی خلقت است.
حالا با این مبنا، باید دید که دعای امام سجاد (علیهالسلام) در صحیفهی سجادیه، آن جملهی: «وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ» چه معنایی دارد؟ آیا اینجا تنبلی و رهایی از کار درخواست شده است؟ هرگز! بلکه با آن نگاه توحیدی و عارفانه، امام (علیهالسلام) در واقع چنین میفرمایند: خدایا، من را از سختیهای طاقتفرسای تحصیل معاش، از زحمتهایی که مرا از هدفهای بالاتر بازمیدارد، کفایت فرما. مبادا آنقدر مشغول تأمین زندگی شوم که از نماز با حضور قلب، از انس با تو، از توسل به اولیائت، از تحصیل معارف و فضائل اخلاقی و از آمادگی برای زیست ابدیام جا بمانم. این یعنی: نه تنبلی، نه رهایی از کار؛ بلکه طلب آسانیای که مرا از مسیر عبودیت منحرف نکند.
بعد از این درخواست، امام (علیهالسلام) درخواست تکمیلی مطرح میکنند: «وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ؛ و روزیام را از جایی که گمان نمیبرم، برسان.» این جمله، ریشه در آیهی قرآن دارد: «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ؛[۴] و خداوند او را از جایی که گمان نمیبرد، روزی میدهد.» یعنی خدایا، در مسیر تلاش معقول و منطقیام، من را غرق حرص و بیقراری مکن. در برنامهریزی زندگیام، در آیندهنگریام، در فعالیت اقتصادیام، مرا از روزیهایی برخوردار کن که از پیش محاسبه نکردهام، اما تو از رحمتت بر من نازل کردهای. یعنی من کار میکنم، برنامهریزی دارم، تلاش دارم؛ اما چشمم به رحمت توست، نه به صرف محاسباتم. من بندهام، تو ربّی. من مأمورم، تو رازق.
درخواست رزق از راههای غیرقابل محاسبه
فرض دوم در دعای «وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ» این است که انسان از خداوند طلب میکند تا رزقی خارج از محاسبات و برنامهریزیهای خودش به او عطا کند. یعنی فرد با وجود برنامهریزی و تلاشهای شخصی، از خداوند میخواهد که از راههایی که حتی تصورش را هم نمیکند، روزیاش را برساند. این نوع درخواست، نوعی نگاه متفاوت و عمیق به مفهوم رزق دارد.
معنای «غیر احتساب» و برداشتهای مختلف
برخی، «من غیر احتساب» را به معنای رزق فراوانی میدانند که قابل شمارش نیست. اما با توجه به آیه شریفه: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[۵] میتوان با قاطعیت گفت که درخواست «وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ» دقیقا مضمون همین آیه شریفه است. یعنی امام (علیهالسلام) از خداوند میخواهد که او را در زمره متقین قرار دهد، چراکه اساس رزق لایحتسب، تقوا است.
رزق لایحتسب؛ نتیجه تقوا
این رزق، از راههایی به انسان میرسد که خودش حتی تصور نمیکند. انسان متقی هرگز در زندگی به بنبست نمیرسد، زیرا خداوند برای او گشایشی فراهم میکند. این تجربهای شیرین و الهامبخش است؛ خواه در زندگی شخصی، خواه خانوادگی، و حتی در سطح فعالیتهای سازمانی و مسئولیتی.
گاهی ممکن است انسان از جایی که اصلاً حساب نکرده، رزقی به او برسد یا خداوند به همان اندک دارایی، برکتی عطا کند که کار بسیاری را پیش ببرد. در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) آمده است: «يُبَارِكُ لَهُ فِيمَا آتَاهُ»[۶] یعنی خداوند در آنچه به بندهاش عطا کرده، برکت مینهد. گاهی ممکن است رزق اندک باشد، اما چنان گرهگشا و آرامشبخش است که افراد ثروتمند نیز از آن بیبهرهاند.
رزق غیرمادی نیز مشمول لایحتسب است
رزق لایحتسب منحصر به رزق مادی نیست. رزق معنوی، فکری، ذکری، آبرویی و اجتماعی نیز از مصادیق آن است. برای مثال، در شهری افرادی بودند که با وجود وضعیت مالی متوسط یا حتی ضعیف، از چنان آبرو و اعتماد عمومی برخوردار بودند که خیرین اموالشان را در اختیار آنها میگذاشتند تا برای امور خیر هزینه کنند. چنین اشخاصی با برکت وجودشان منشأ آثار بزرگ و گستردهای در جامعه شدند.
نمونهای از رزق لایحتسب در عمل
شخصی در شهری زندگی میکرد که زندگیاش در حد کفاف بود، اما خداوند چنان آبرویی به او داده بود که بیمارستان، مدرسه، حوزه علمیه و کتابخانه به همت او و با اموال خیرین ساخته شد. خودش زندگیای ساده داشت اما واسطه خیرات بسیار بود. این همان رزق لایحتسب است؛ رزقی که محاسبهناپذیر است و از راههای غیرمنتظره میرسد.
نمونهای دیگر؛ حاج عبدالله والی
مرحوم حاج عبدالله والی، با وجود نداشتن امکانات مادی خاص، با تکیه بر آبرو، اخلاص، موقعیتشناسی و روحیه جهادی، بشاگرد را متحول کرد. نام او تبدیل به ضربالمثل شد و منطقه بشاگرد را به دو دوره قبل و بعد از حضورش تقسیم کرد. وقتی از دنیا رفت، مردم احساس یتیمی کردند. دعای حضرت ابراهیم را بهیاد میآورد: «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ»[۷] یعنی باقی ماندن یاد نیک از انسان، یکی از نعمتهای بیپایان الهی است.
بعضی از افراد تا پایان عمر، درگیر جمع و جور کردن زندگی شخصی خودشان هستند، در حالی که برخی دیگر بهواسطه آبرو و تقوا، منشأ اثرات بزرگ در جامعه میشوند. شهدا آبرومندترین انسانها هستند و افرادی چون حاج عبدالله نیز در زمره آنها قرار دارند.
رزق لایحتسب؛ معنای گستردهتری از آنچه که تصور میکنیم
در ابتدا که فرمودند «يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»، میخواستم توجه شما را به این نکته جلب کنم که ذهنتان تنها به این نکته متمرکز نشود که خداوند به شخصی اموال فراوان بدهد. این یکی از نمونههاست که فرد میتواند با اموال خود خدمات بزرگی انجام دهد. اما همانطور که تجربه داریم، خداوند از بخشهایی که انسان اصلاً فکر نمیکند، امداد میدهد، نصرت میآید و به او توفیقات فراوانی داده میشود. اینها به وضوح در زندگی بسیاری از افراد دیده شده است. خودمان نیز تجربه داریم که خداوند متعال این امدادها را به ما رسانده است.
رزق فکری و معنوی
اما علاوه بر این، باید گفت رزق فکری و رزق معنوی نیز وجود دارد. برخی از افراد مانند علامه طباطبایی، صاحب تفسیرالمیزان، به این رزق فکری رسیدهاند. این افراد با علم و اندیشهای که از خداوند دریافت کردهاند، به وسعت و نورانیت علمی و معنوی دست پیدا کردهاند. در این زمینه، یکی از شاگردان برجسته علامه طباطبایی، حضرت علامه جوادی آملی (حفظهاللهتعالی) است. اخیراً در زمینه تفسیر قرآن کریم، به ویژه تفسیر تسنیم، کار بزرگی را انجام دادهاند. من از سالها پیش در جریان این تفسیر بودهام و میتوانم بگویم که کار ایشان بسیار مهم و قابل توجه است. شما نیز شاهد کلمات بلندی از رهبر عزیزمان در مورد ایشان و کار بزرگشان در زمینه تفسیر قرآن بودهاید.
حضرت آقای جوادی آملی در بسیاری از علوم اسلامی صاحبنظر هستند؛ چه در فقه، چه در اصول، رجالی، حکمی و فلسفی. اما تفسیر ایشان در قرآن، یعنی تفسیر تسنیم، یک امر متفاوت و خاص است که توفیق ویژهای برای ایشان به شمار میآید. به یاد دارم که در سال ۹۶، زمانی که به حج میخواستم مشرف شوم، خدمت ایشان رسیدم و از ایشان خواستم که نصیحتی به من بفرمایند. ایشان به من فرمودند که از طرف من دامن کعبه را بگیر و از خدا بخواه که این پروژه مهم را به سرانجام برسانم. این کار تفسیر تسنیم برای ایشان خیلی زحمت داشت و آرزوی ایشان این بود که بتوانند آن را به پایان برسانند.
برکتهای رزق لایحتسب
این همان برکت رزق لایحتسب است. راز این برکت در تقوا و اخلاص است. خداوند تبارک و تعالی، بر اساس تقوا و اخلاص، برکتهای عظیمی را به افراد میدهد. این برکت ممکن است در قالب افزایش مال باشد. اگر فردی در ابتدا مال کمی داشته باشد، با برکت خداوند، مال او افزوده میشود و منشأ خیرات و برکات زیادی خواهد شد. همچنین، این برکت ممکن است در قالب افزایش آبرو، دانش یا اندیشه باشد که فرد میتواند با آن، خدمتهای زیادی انجام دهد.
امام خمینی و برکات نهضت اسلامی
برخی افراد مانند امام خمینی (رحمهاللهعلیه)، به عنوان نمونهای از برکات الهی در تاریخ معاصر، تاثیری عظیم در جهان اسلام داشتهاند. امام خمینی با رهبری خود و ایجاد انقلاب اسلامی، نهضتی را پایهگذاری کرد که آثار آن همچنان در سراسر جهان اسلامی ادامه دارد. امام خمینی (رحمهاللهعلیه) نه تنها در ایران، بلکه در دیگر نقاط جهان نیز تاثیرگذار بود و توانست عارفان، مجاهدان و شهیدان فراوانی تربیت کند.
این نهضت در دنیا گسترش یافت و بیداری اسلامی را در سطح جهانی به همراه داشت. نمونهای از این تاثیرات را میتوان در نیجریه و جریان تشیع دید که توسط شیخ زکزاکی و پیروانش ادامه پیدا کرده است. این افراد که به عنوان خمینیون در نیجریه شناخته میشوند، همچنان در مسیر امام خمینی و انقلاب اسلامی گام برمیدارند و در برابر ظلم ایستادگی میکنند. اخیراً نیز در روز قدس، حملاتی به این افراد صورت گرفت و تعدادی از آنها به شهادت رسیدند. این نمونهای دیگر از استمرار حرکت امام خمینی است که آثار آن در نقاط مختلف جهان مشهود است.
امام خامنهای؛ نسخهای برگزیده از برکت الهی
در ادامه مسیر نهضت اسلامی، امام خامنهای (حفظهاللهتعالی) به عنوان نسخه برگزیدهای از این برکت الهی شناخته میشود. ایشان نه تنها مسیر امام خمینی (رحمهاللهعلیه) را ادامه دادهاند، بلکه آن را گسترش، نظاممند و پایدار ساختهاند. به همین دلیل، ایشان نیز در قالب همان برکتهای الهی قرار دارند که موجب رشد و شکوفایی نهضت اسلامی در سرتاسر جهان میشود.
رزق لایحتسب و برکت الهی
در آیه «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[۸]، مفهوم رزقی که خداوند از راههای غیرمنتظره به بندگان خود میدهد، به وضوح بیان شده است. این رزق میتواند در اشکال مختلفی ظهور کند. یکی از این راهها میتواند افزایش فرزندان با ویژگیهای خوب و ممتاز باشد. برخی از خانوادهها میبینند که فرزندانشان هم از نظر تعداد و هم از نظر کیفیت، از یکدیگر بهتر و نورانیتر میشوند؛ این نمونهای از رزق لایحتسب است. در حقیقت، این مورد نتیجهای از تقوا است که به فرد بخشیده میشود. همانطور که در قرآن آمده است: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ؛[۹] و هر کس از خدا پروا کند، خداوند برای او راهی میگشاید و از جایی که نمیداند، به او روزی میدهد».
نباید از مسیر درست خارج شد
در این آیه، یک نکته بسیار مهم وجود دارد که برخی از افراد با شنیدن آن تصور میکنند که میتوانند بدون کار و تلاش، تنها با ذکر و عبادت، روزی خود را از خداوند بگیرند. در روایت آمده است که این تفکر مورد تایید پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نبوده و حضرت از این اشتباه ناراحت شدند. پیغمبر فرمودند که اگر کسی بخواهد به همین شکل زندگی کند، خواب است و باید در مسیر کاری و جهاد در زندگی تلاش کند و از خداوند برکت بخواهد. به عبارت دیگر، انسان باید همه اسباب و علل را رعایت کند و از خداوند برکت بخواهد، نه اینکه تنها منتظر رزقی باشد که از آسمان بیافتد. به همین دلیل است که در قرآن آمده است: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛[۱۰] کسی که به خدا توکل کند، خدا برای او کافی است». یعنی مسیرها به دست خدا باز است و او در هر حال برکت میدهد.
رزق بیحد و مرز
حال، در دعای «وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ الِاكْتِسَابِ وَ ارْزُقْنِي مِنْ غَيْرِ احْتِسَابٍ»، انسان درخواست میکند که رزق او از جایی برسد که خودش نمیداند و در عین حال از موانع و مشکلات مالی که ممکن است او را از هدفهای اصلیاش دور کند، در امان باشد. هدف اصلی زندگی انسان عبادت و بندگی خداوند است، نه اینکه درگیر معیشت و کسب روزی دنیوی شود و از مسیر عبادت و ارتباط با خداوند غافل بماند. به همین دلیل، در دعا آمده است که انسان باید از خداوند بخواهد که به او برکت دهد تا به هدف اصلی زندگیاش که همان عبادت و بندگی است، برسد. اگر کسی با مشغلههای دنیوی و درگیریهای مالی، از انجام عبادات مانند نماز جماعت و نماز جمعه غافل شود، این یک اشتباه است. نباید شغل و کار، انسان را از عبادت و خدمات به خلق خدا دور کند.
پرهیز از مشکلات معیشتی و خطرات مالی
در دعای دیگر، به مسأله مهمی اشاره میشود: «وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَكْسَبِ»، یعنی اگر معیشت سخت شود، انسان ممکن است در معرض خطرات اخلاقی و دینی قرار گیرد. گاهی افراد به خاطر مشکلات مالی ممکن است دچار گناه شوند و از قواعد تقوا خارج شوند؛ مثلاً ممکن است برای کسب روزی از راههای نادرست مانند ربا یا کمفروشی استفاده کنند. اینها خطراتی است که انسان باید از آنها پرهیز کند. در این دعا از خداوند درخواست میشود که او را از این خطرات و گرفتاریهای مالی حفظ کند و رزق او را به گونهای تنظیم کند که در معرض مشکلات مالی و اخلاقی قرار نگیرد.
«إِلَهِي بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغَنَاءِ وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَمِ وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى غُرَبَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِين».