شهادت حضرت صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را به محضر مقدس و منور حضرت بقیتالله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض میکنم. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی توفیق تأسی و پیروی از این بانوی بزرگ را به همه، مخصوصاً به ارادتمندان آن حضرت کرامت کند؛ انشاءالله.
فاطمه، معلم اولیای الهی
بحث ما درباره حق معلم بود: «حق سائسک بالعلم»؛ اما امشب شبی است که باید در این مورد صحبت کنیم که نسبتمان با اولیای خدا نسبتهای مختلفی است و حقوق گوناگونی بر عهدهی ما دارند؛ مخصوصاً حضرت زهرا (سلام الله علیها) که یک فهرست طولانی از حقوق بر عهدهی ما دارند؛ از حقوق ظاهری و باطنی. در واقع همان بحثی است که اخیراً در مورد حقوق پیشوایان داشتیم، بهویژه حق معلم که داریم دربارهاش صحبت میکنیم. استاد و معلم کل، اولیای الهی هستند؛ چه سایرین بدانند و چه ندانند. اگر علمی هست و چیزی به نام دانایی وجود دارد، اصل و اساس و ریشه و مبدأ آن به خاندان وحی برمیگردد؛ بهویژه به حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) که در خاندان وحی رکن و محور و مدار اصلی است و این خانواده پیرامون این شخصیت بزرگ شکل میگیرد و این همان مقام مادر است که ما هم در تعابیر و احساسات و عواطف خودمان آن را درک میکنیم. بنابراین در موضع علم و دانایی، به معنای فراخ و خاصش، حضرت زهرا (سلام الله علیها) صاحب حق بر کل است. اگر خیری هست، محصول علم و دانش است و اصل و ریشه و شاخه و فرع آن به این بیت شریف برمیگردد که مانند یک گوهر شبچراغ، شب تاریک زندگی انسانها را پر فروغ و روشن میسازند؛ اما نسبت به ما که این توجه و ارادت و مودت قلبی را داریم، مخصوصاً نسبت به ام الائمه فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و میدانیم که اهالی زمین و آسمان، وامدار آن حضرت هستند و از پرتو نور و درخشش نور جمال و جلال آن حضرت بهرهمند میشوند و زیست میکنند، پیام این موضوع نزدیکتر است.
پس حق استادی و معلمی کل بر عهدهی آن حضرت است و هر چه از این زاویه، تواضع و فروتنی و تکریم و ارادت در برابر «خُزّان العلم» داشته باشیم که کلیددار آن حضرت زهرا (س) است، باز هم کاری نکردهایم.
اولیای خدا گفتهاند که صندوق علوم فاطمی باز نشده و آن خزانهی دانش هنوز گشوده نشده است. کلیددار آن، حضرت مهدی (علیه السلام) است. وقتی که آن حضرت باب علم را باز کند، تازه انسان میفهمد که علم و حیات در سایهی آن یعنی چه. آنچه بشر تاکنون از علم نافع به دست آورده، اندکی است از آن بسیار و اینکه برکات الزهرا چیست، بعدها مشخص خواهد شد؛ چه اینکه همهی علوم و معارف به مادر حجج الهی برمیگردد.
آغاز و انجام سال آینده، ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. انشاءالله سال خوبی برای جامعهی و مردمان ما خواهد بود. الان هم از رهگذر این تکریمها و تعظیمها و ارادتها که در برابر عظمت بیکران این بانوی بزرگ انجام میشود، برکات آسمانی و زمینی بر جامعهی ما نازل خواهد شد و این را به فضل الهی خواهیم دید.
مردم ایران، دنبالهرو حضرت زهرا (س) هستند
مردم ما به خاطر قدرشناسی که به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) داشتند، مشمول برکات و عنایات فراوانی شدهاند. مردم جامعهی ما نسبت به حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) و بیت شریف آن حضرت با ریاست امیر المؤمنین (علیه السلام) و فرزندان معصومشان، در پرتو ساحت قدسی پیامبر اعظم (ص)، احساس قدرشناسی و تشخیص درستی داشتهاند.
ارتباط مردم ما با حضرت زهرا (سلام الله علیها) ارتباط خاصی است و این ارتباط از رهگذر فهم ولایت الهی است. مردم ما خوب تشخیص دادند و آنجایی را که فاطمه جانفشانی میکند و به میدان میآید، تشخیص دادند و اسم رمز ولایت الهی را که فدک است، خوب دریافت کردند. همهی اولیای خدا به دنبال فدک بودند؛ یعنی حاکمیتی که باید طبق موازین الهی باشد و اولیای خدا به خلافت از حضرت حق در چنین جایگاهی قرار دارند.
عنوان فدک اسم رمز شد و فدک یعنی همان ولایت الهی که در علی (علیه السلام) تجلی میکند و در غدیر تعریف میشود. همهی امامان ما در جستجوی همین حقیقت و درصدد تحقق ولایت غدیر بودند؛ اما حضرت زهرا (س) سرمایهگذار اول برای ولایت علوی است که یک پیام مستمر تاریخی با خود دارد. وقتی ایشان به میدان میرود و آنگونه فداکاری میکند، این کارشان ثبت میشود در جامعهای که ارتباط عمیقی با حضرت دارند و بر اساس همین تشخیص، جامعهی ما موفق به انقلاب اسلامی شد؛ لذا شناسه انقلاب ما حضرت زهرا (س) است. به خاطر همین توجه و فهم درست، بین مردم ما و آن حضرت یک ارتباط متفاوت وجود دارد. مردم ما بر اساس همان ارتباط مادری، استقامت و صبر و معرفت و قدرشناسی و احساس حضور و احساس وظیفه را به ارث بردهاند.
این نظام ارثیه مادری برای ما است؛ لذا مثل جان شیرین با آن برخورد میکنیم و برایش جان و فرزند میدهیم و به میدان میآییم. 22 بهمن ما در دنیا بینظیر است؛ چون مردم، این نظام را فاطمی میدانند.
خونهای مقدس و دلاوریها و کربلای 5 را رمز یا زهرا (س) برای ما ساخته است. البته مردم مشکلات را هم درک میکنند و میدانند که محصول گرفتاریها و محدودیتها و سوء تدبیرها است و با تدبیر و پیگیری و حضورمان باید آنها را حل کنیم. این حضور یک وقت در 22 بهمن است و یک وقت در انتخابات. جهانیان یک بار دیگر خواهند دید که مردم ما بر اساس همین تعلق و دلبستگی، آزادی و عزت و کرامت خود را در 7 اسفند با حضور در کنار صندوق، تأیید میکنند. مردم ما وقتی کنار صندوق میآیند، احساس بیعت با حضرت زهرا (سلام الله علیها) دارند. همان طور که رهبر عزیز فرمودند این بیعت با پیامبر اعظم و دست دادن به خاندان عصمت و طهارت است و این رأی یعنی ما تا ظهور با شما هستیم و انشاءالله در این فضای فاطمی که همین هفته داریم و در ماه اسفند ادامه مییابد، این انتخابات با کمترین حاشیهها برگزار شود و با اهتمام و توجه در تبلیغات و حضور همراه باشد.
انشاءالله در فعالیتها و تبلیغات، مراعات خواهد شد. این ارثیهی مادری است و کسی حق ندارد با این نظام و امانتها از جمله امانت مجلس خبرگان که در صدر است یا مجلس شورای اسلامی که فرزندان حضرت زهرا (س) با خونشان به ملت ما رساندند، برخورد سیاستبازانه کند. این نظام گره خوردهی با جان مردم ما است؛ چون به حضرت زهرا (س) تعلق دارد. اگر کسی با مجلس، برخورد سیاستبازانه داشته باشد، یا به دنبال نان و آب یا بهرههای جناحی باشد، قطعاً زمین میخورد؛ چراکه این نظام خیلی مقدس است و آن صندلیها روی خون مقدس شهدا قرار گرفته است.
ضرورت انتخاب نمایندگان انقلابی و بصیر
مردم عزیز ما هم حقیقتاً بصیر و روشنبین و فهیم هستند و به سر انگشت اشارههای رهبر عزیز و عالیقدرمان توجه دارند که مجلس باید از عناصر زهرایی پر شود؛ یعنی افراد باغیرت و بصیر و تمیز و پاکدست و خوشسابقه و دارای روحیه جهادی و انقلابی انتخاب شوند تا به مصاف دشمن بروند و محکم و نفوذناپذیر و باصلابت باشند و بتوانند از این عزت که از برکات حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، حفاظت و صیانت کنند.
چه بسا یک کلمه که از زبان آنها خارج میشود، میتواند خیانت به مسیر زهرایی باشد؛ زیرا مسئله خیلی جدی است و نباید با آن برخورد سطحی کرد. من گاهی اوقات که تبلیغات برخی نامزدها را میبینم، مات میشوم که اینها چه فکر کردهاند! البته از آن طرف هم مردم انشاءالله با بصیرت بیشتر و با حضور جانانه، وقت میگذارند و صلاحیت افراد را بررسی میکنند و همان طور که آقا فرمودند، به عناصر معتبر و اشخاص امین مراجعه کنند و مشورت خوب بگیرند.
به عنایت حضرت زهرا امیدواریم که ما هفتهی آینده، خبرهای خوب را از ورود انسانهای عمیق و امین و ریشه دار بشنویم و انشاءالله مجلسی تشکیل گردد که باعث چشمروشنی ملت ما و خبرش باعث خوشحالی حضرت بقیتالله الأعظم (عجل) شود.
حقوق معلم
1. بزرگداشت او
بر اساس رسالهی حقوق سید الساجدین، این متن پر نور راهگشا، معلم چند حق اساسی بر عهدهی شاگرد دارد. اول «فالتعظیم له» یعنی همهی رفتارها و بیانها و مواجههها باید بر اساس بزرگداشت استاد و معلم باشد و شاگرد باید او را بزرگ بدارد و تعظیمش کند.
برای روشن شدن معنی «فالتعظیم له»، بر اساس رسالهی نورانی منیه المرید که چند بار اسمش را بردم و اثر شهید ثانی (اعلی الله مقامه الشریف) است، به چند نمونه اشاره میکنم. حالت انسان باید در برابر استاد، حالت تواضع و فروتنی باشد و ادب را در بهترین حالت ممکن رعایت کند و برخوردش با استاد قدرشناسانه باشد. نوع سخن گفتن و طرح مسئله و امثال اینها، چه در حضور سایر شاگردان و چه به صورت خصوصی، خیلی سنجیده و با استفاده از کلمات احترامآمیز باشد و حال معلم را رعایت کند. از هر نوع خدمتی دربارهی او فروگزار نکند و اگر در بیان یا رفتار یا برخورد استاد، اشکالی یا عیبی مشاهده کرد، آن را بپوشاند و در برابر دیگران مخصوصاً در غیاب معلم، شخصیت او را حفظ کند.
این چند جلمه، تعظیم و بزرگداشت استاد را معنا میکند. این حق نخست بود.
2. گرامی داشتن جلسه درس استاد
اما حق دوم «و التوقیر لمجلسه»؛ استاد جایگاه خاص خود را دارد و جلسه درس هم دارای اهمیت خاص خود است. از حقوق استاد این است که جلسه درس او نیز گرامی داشته شود یا هر جایی که ما در حضور استاد قرار میگیریم، هر چند جلسه درس نباشد، مواجهه متفاوتی داشته باشیم. این ارج نهادن به مجلس درس و حضور استاد مثالهایی دارد. یکی اینکه در حضور استاد، لباس و سر و وضع ما آراسته باشد.
حضور در مجلس درس، قبل از استاد نیز در مراکز علمی مخصوصاً مراکز علمی دینی مورد توجه است و بزرگان ما به این مسئله توجه داشتهاند. نحوه نشستن و مؤدبانه نشستن از جمله نشانههای تکریم مجلس درس است که نمونه نشستنهای مؤدبانه، فراوان در ذهنمان هست؛ مثلاً برخی همشاگردیهای خودمان، گاهی یک ساعت روی زمین، دو زانو مینشستند.
رعایت سکوت در حضور استاد و در مجلس درس ذیل همین ارج نهادن به مجلس درس قرار میگیرد. رعایت حال سایر شاگردان یکی دیگر از نمونهها است؛ چراکه احترام به شاگردان، احترام به معلم محسوب میشود.
در روایت است که: «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِاَبیکَ وَمُعَلِّمِکَ وَلَوْ کُنْتَ اَمیراً»؛[1] در برابر پدر و معلمت، تمامقامت از جا برخیز و دست ادب بر سینه بگذار؛ اگرچه رئیس و وزیر و وکیل و استاد باشی. معلم، معلم است و تا هر وقت که عمر داشته باشی، آن کسی که چراغ تو را روشن کرده و مسیر موفقیت را برای تو هموار ساخته، معلم تو است.
3. خوب گوش دادن به سخنان استاد
حق سوم «و حسن الاستماع الیه» است؛ یعنی خوب گوش دادن. اصطلاحاً میشود گفت گوش دادن فعال و مؤثر؛ که گوش دادنی است آکنده از سکوت و تمرکز که شما با چشم و رفتار و مدل نشستن و... طلب علم میکنی.
در روایات هم هست که: «تَعَلّمْ حُسنَ الاستماعِ»؛ یعنی حسن استماع را یاد بگیر.
4. به استقبال استاد رفتن
چهارمین مورد «و الإقبال علیه» است که به معنای رفتن با شوق و تمنا و عطش و احساس نیاز به سوی استاد است. یک نوع اهتمام به حضور است. خیلی مهم است که از اساتید استقبال بکنیم و نسبت به آنها اقبال داشته باشیم. البته این کلمهی اقبال به نوعی حاکی از تمنای دانش هم هست که باید در رفتار و گفتار و مواجهه بروز یابد.
5. کمک به استاد در تعلیم
پنجمین مورد «و المَعونَه عَلی نَفْسک»؛ استاد را در کار مشترکی که با او دارید، یعنی تعلیم، کمک کنید. یکی از حقوق معلمها این است که دانشجویان و شاگردان به آنان کمک کنند. این کمک چگونه اتفاق میافتد؟ حضرت توضیح میدهند: «و ان تفرّغ له عقلک» ذهنت را از هر عامل مزاحمی آزاد کن؛ «و تحضّره فهمک» همهی استعداد و فهم و حافظه خودت را در محضر او آماده ساز و به حضور آور.
بعضیها در جلسهی درس نشستهاند، اما ذهنشان مشغول صد جای دیگر است. ما باید استاد را با این حضور ذهن کمک کنیم و این مسئله با فراغت فهمی و عقلی میسر میشود.
دریافت فعال و مشارکت در کار علمی، اعم از محبت و به یاد استاد آوردن و... با روشهای لطیف است؛ مثلاً اگر استاد چیزی را یادش رفته، در قالب سؤال به او یادآوری کنی.
ذیل این کمک کردن یک مورد دیگر «تزکّی له قلبک» قرار دارد؛ یعنی دلت را برای او پاک کن. اگر انسان مواجههی دلی با استاد خود داشته باشد، امکان دریافتهای متفاوتی برای او فراهم میشود. گاهی غرض یا تشخیصها و ظن و گمانهای غلط بین ما و استادمان پرده میکشد و از او فاصله میگیریم و به خاطر همین ذهنیتها نمیتوانیم دریافتکنندهی فعالی باشیم. اینجا حضرت میفرماید: «و تزکّی له قلبک و تجلّی له بصرک» قلبت را برای او پاک و چشمهایت را برای او زلال کن. چگونه؟ حضرت در ادامه فرمودند: «بِتَرک اللذّات و نَقْص الشَهوات». یعنی حضور فعال دانشجو در فرآیند تعلیم و تعلم مبتنی بر این است که از خیلی از جلوههای دنیایی چشمپوشی کند. کسی که دانشجو نیست، شاید خیلی از این چیزها برایش عیب نباشد؛ اما برای کسی که در مسیر علم قرار گرفته، مهم است.
6. آموزش به دیگران
آخرین حق در این فهرست ششگانه آموختن به دیگران است. حق ششم این است که آنچه را از استاد آموختی، منتقل کنی و خودت به شرف معلمی نائل شوی: «و ان تعلم انک فیما القی الیک رسوله الی من لقیک من اهل الجهل»؛ حال تو میشوی پیامرسان از سوی معلم تا این دانش را به دیگرانی که نمیدانند، منتقل سازی و این در واقع کمال حق استاد است. پس نشر دانش، کمال حق استاد است. این جوشندگی و امتداد و زایندگی، حرکت علمی را در پی خواهد داشت و آن را در جامعه فعال خواهد کرد. وقتی همهی کسانی که آموختند، این را حق بدانند، فضای علمی گسترده در جامعه اتفاق میافتد.
البته ذیل حق ششم، امام این نکته را هم اضافه کردهاند که در این انتقال باید امانتدار باشی: «وَ لاتخنه فی تأدیه رسالَته و القیام بها». این نکتهی دقیقی است؛ یعنی آنچه را که آموختهایم، اگر ناقص آموخته باشیم و خوب دریافت نکرده باشیم، ممکن است در انتقال آن خیانت کنیم؛ مخصوصاً اگر استاد گفته باشد این را حتماً منتقل کن و تو متعهد میشوی که آن مطلب را منتقل کنی. در اینجا آن مطلب امانت است و باید امانتدار شایسته بود.
حضرت به اینجا که رسیدند، فرمودند: «و لا حول و لا قوه الّا بالله»؛ یعنی اگر بخواهی حق استاد را ادا کنی، چارهای نداری جز اینکه به حول و قوه الهی تکیه کنی و از خدای متعال مدد بخواهی تا حق معلم را در تعظیم و نگاه داشتن احترام شخصیت و جلسه درس او ادا کنی.
امیدواریم که پروردگار عزیز و مهربان ما حقوق اساتیدمان را بر ما ببخشد.
خداوند تبارک و تعالی، روزبهروز توفیق بیشتری برای حفظ حقوق اساتید به دانشآموزان و دانشجویان و طلاب عزیز ما کرامت نماید.